group-telegram.com/AmirTaheri4/6458
Last Update:
بهخوبی میتوان دید که هر دو شرکتکننده در آن صحنه از نقطه آغازین خود دور شده بودند و با حرکت در مسیر عکس، سرانجام به یکدیگر رسیده بودند.
آیا این دور شدن از نقطه آغازین و سرانجام رسیدن به یکدیگر درسی برای بسیاری از ایرانیانی نیست که انقلاب ۱۳۵۷ آنان را از هم جدا کرد و در تضاد و دشمنی قرار داد؟
در پایان «خاطرات هالو در زندان»، نامهای را که عالیپیام به آیتالله صادق لاریجانی، رئیس وقت قوه قضاییه، نوشته بود، میخوانیم. این نامه که در حد خود یک شاهکار ادبی است، بهترین و کاملترین نقد است از آنچه «عدل اسلامی» خوانده میشود.
در همین کتاب، عالیپیام نامهای را که با لحن هالووار به سید حسن خمینی، یادگار امام، نوشته بود، عرضه میکند. این نامه که پس از رد صلاحیت سید حسن نوشته شد، یادآور میشود که «حسن»ها در تاریخ ایران سرنوشتساز بودهاند. «از حسن صباح و حسنک وزیر و حسن جوری بگیرید تا کسی مثل حسن نصرالله و همین حسن کلیددار خودمون. میبینی چه جوری داره با کلیدش قفلا رو وا میکنه؟ حسنکچل هم که در قصههای فولکوریک ما بروبیایی داره!»
عالیپیام مینویسد: ممکن است بگویند که «این هم از خودشان است»، همانطور که میگفتند «پس چرا شما را نمیگیرند؟» عبارتی که بعدها عنوان کتابی شد از پروفسور زیباکلام.
پس از آزادی از زندان، عالیپیام با رفتگر محله که آشنای قدیمی اوست، به درد دل مینشیند. دوست رفتگر میپرسد: «آخه واسه چی رفتی زندان؟» هالو میگوید: «برای اینکه آدمهایی مثل تو روز و شب جون میکنند، در حالی که پول این مملکت باید بره سوریه و لبنان. چرا یک عدهای میلیاردی بدزدن و کسی جلودارشان نباشه؟ چرا اینهمه آقازاده ماشین پورشه دارن، چرا گردن آخوندها روزبهروز کلفتتر میشه و گردن شما روزبهروز خمتر؟»
راستی چرا؟
بشیری بیش از ۴۰ سال پیش جواب این چرا را داد: «برای اینکه در ۱۳۵۷ برای یکلحظه تاریخی همگی دیوانه شدیم، هر یک به شکلی، همگی خودکشی کردیم!»
@AmirTaheri4
BY Amir Taheri امیر طاهری
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/AmirTaheri4/6458