group-telegram.com/Botteh_Art_Institute/740
Last Update:
.
.
#شاملو و سیبِ مانده در گلو
.
جدا از بی اطلاعی و کم دانشی ای که شاملو نسبت به ادبیات کلاسیک ما و درکل هنر ایرانی(مانند همین حرف های عامه پسندانه و بی حساب و کتابی که دارد درخصوص موسیقی ایرانی می زند) داشت، و صدای طبل رسوایی اش، گوش اهل علم و هنر را پر کرده بود؛ این حجم از خشم، بغض و کینه ی او نسبت به هنر و ادبیات ایران و در کل ایران و ایرانیت را هیچوقت نتوانسته ام درک کنم. بعبارت دیگر، هیچوقت نتوانسته ام این سرِ ستیزِ و خویِ تهاجمی اش را پای خامی و معرکه گیری های مرسوم افرادِ کم نام و نشان بگذارم، که معمولا این دسته، با این اباطیل و اراجیف، به دنبال بدست آوردن پایگاه و جایگاهی بین اهل علم و هنر اند. خیر. شاملو در آن سالها در بین مردم و حتی اهل هنر شناخته شده(برخلاف خیلی از هم مسلکانش) و دارای جایگاه بود. پس طبیعتا نیازی به این معرکه ها نداشت. بلکه او دقیقا، با علم به چنین پایگاهی، تصمیم به لجن پرکانی ای کاملا هدفمند، علیه فرهنگ و هنر ایرانی و مفاخر و مشاهیرش گرفت. چرا که او درواقع چپ بود، و شوربختانه با همان خطکش کوتاه و چپش، دست به اندازه گیریِ گستره ای فراخ و بی اندازه، چون ایرانیت زد.
با دقت به همین نکته است که می توان پی به چرایی آنهمه بغض و کینه و تنگ نظری برد. اینکه او یک چپ بود و برای امثال او، ملیتی با آنهمه غنا و قدرت، چون پونه ای خوش رنگ و لعاب و خوشبو، بر سرِ راهِ دشمنی های کودکانه و کوردلانه شان بود. درست چون مذهبیون و نظام دین سالارانه ای که نزدیک به نیم قرن است که یکنفس دارند، با تبرِ کند و کوچک و شکسته بندشان، بر تنه ی تنومند درختِ کهنسالی چون ایران ، می زنند. که این البته خود، آب در هاوَن کوبیدن است.
.
.
@Botteh_Art_Institute
.
BY بنیاد هنری بوته
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/Botteh_Art_Institute/740