group-telegram.com/Dr_Zolfigol/2752
Last Update:
«داستانک واقعی ١»
سال 1363 کنکور دو مرحله ای بود، کسانی که در مرحله اول قبول می شدند، در مرحله دوم بایستی امتحان تشریحی می دادند. من و دوستم برای کنکور مرحله دوم به تهران رفته بودیم. چون حوزه آزمون ما در تهران بود. صبح سوار اتوبوس واحد شدیم. من در یک صندلی کنار پیرمردی نشستم. دوستم جا نبود، ایستاده بود. من کمی خودم را جمع کردم و کمی هم پیرمرد را به سمت مقابل سوق دادم و به دوستم گفتم، بیا کنارم بنشين. دوستم کنارم نشست، به ایستگاه مد نظرمان رسیدیم و بلند شدیم که پیاده بشویم. پیرمرد با دستش به طرف من اشاره کرد و فرمود، جوان یادت باشد، از این به بعد هر وقت خواستید، سخاوت بخرج بدهید و چيزي را ببخشيد، از مال و داشته هاي خودت ببخش، شما حق ندارید، مال دیگران را ببخشید. شما می توانستید، بلند بشوید و صندلي و جايتان را به دوستت بدهید، تا بنشینند، نه اینکه مرا هول بدهید و مچاله کنید، تا جا برای دوستت باز کنید. عذر خواهی کردم و گفتم چشم پدرجان، از این به بعد حتما در زندگیم اين تذكر شما را رعایت خواهم کرد، این تذکر بجای پیر مرد را گوشواره گوشم کردم و همیشه سعی كرده و می کنم، كه رعایت کنم. واقعا رعایت همین یک نکته در زندگی شخصی، اجتماعی و مدیریتی کلی آسیب ها را کاهش می دهد و عدالت را محقق می کند. به همین دلیل می گویند: گر اسکندر جهانی بی پیر به خرابات مرو
بشنو سخن نَغز، تو از پیر خرابات
زِ هر دست که دادی، زِ همان دست بگیری
https://instagram.com/mohammadalizolfigol
كانال آموزش آلي دكتر زلفي گل
👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽
@Dr_Zolfigol
BY آموزش آلی دکتر زلفی گل
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/Dr_Zolfigol/2752