♦️بازنگری در مفهوم «محور شیعی»
◾️مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل
📝راز زیمت
#تهران_ریویو
#تحولات_منطقه
#اسرائیل
🔹از زمان اشغال عراق توسط آمریکا و سایه دگرگونیهای جهان عرب در ۲۰۱۱، ایران بر روی استحکام «محور مقاومت» کار کرده است تا در برابر «محور همکاری» که توسط عربستان و مصر هدایت میشود، هژمونی منطقهای خود را ایجاد کند. ایجاد «جبهه مقاومت» توانایی ایران را برای گسترش عمق راهبردی خود در سراسر حلال حاصلخیز تقویت میکند.
🔸تعریف شبکه هدایتشده توسط ایران به یک محور رایج است؛ اگرچه این شبکه هیچوقت چارچوب سلسله مراتبی و تحت فرمان مستقیم ایران نداشت. بلکه عملکرد این شبکه شبیه همکاری بیقاعده اجزایی بوده است که به وسیله منافع و نگاه ایدئولوژیک مشترک به یکدیگر متصل میشوند و ریشه در مقاومت در برابر اسرائیل، آمریکا و متحدان منطقهای آنها دارد. در حالی که ایران تا جای ممکن به دنبال حفظ نفوذ و کنترل بر این اجزا بوده، هیچوقت فعالیتهای خود را از طریق ائتلافهای رسمی یا توافقهای الزامآور صورتبندی نکرد.
🔸حتی حزبالله طی سالها به سازمانی تکامل یافت که هویت لبنانی خود را نسبت به هویت ایرانی اسلامی تقویت کرد؛ هرچند ایران منبع اصلی قدرت و وفاداریاش بود. حزبالله، عنصر اصلی محور مقاومت شیعی، سازمانی خودمختار و چندوجهی در لبنان است. در حزبالله، فرآیند تصمیمگیری پویایی میان چندین هویت وجود دارد که غالباً با یکدیگر همزیستی دارند؛ اما برخی مواقع تضادهای برجستهای پیدا میکنند. در عراق نیز شبهنظامیان شیعی بر اساس درجه وفاداری و تعهد به جمهوری اسلامی از یکدیگر متمایز میشوند.
💢از همگرایی جبهه ها تا اتاق عملیات مشترک
🔸با وجود محدودیت در مدیریت جبهه مقاومت و چالشهای عملیاتی در محور، ایران پس از ترور [سردار] سلیمانی و پیمان ابراهیم موقعیت و فرصت جدیدی را بدست آورد تا همکاری میان حماس و جهاد اسلامی و دیگر اجزای محور را حول نبرد علیه دشمنی مشترک، یعنی اسرائیل تقویت کند. ایران تصمیم گرفت تا اتاق عملیات مشترکی را تأسیس کند که مسئول هماهنگی گسترده نظامی، لجستیکی و اطلاعاتی میان حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه، حزبالله در لبنان، شبهنظامیان طرفدار ایران در سوریه، شبهنظامیان شیعی در عراق و حوثیها در یمن بود.
🔸جنگ غزه نخستین فرصت مهم را فراهم کرد تا ایران راهبرد «همگرایی جبههها» را اجرا کند. با این حال، این جنگ محدودیت ایران را در بهرهبرداری کامل از ظرفیتهای موجود در محور نمایان ساخت؛ بهویژه بهدلیل نگرانیهای تهران از کشیدهشدن به درگیری مستقیم نظامی با اسرائیل – و حتی با ایالات متحده. افزون بر این تنشهایی میان ایران و برخی از نیروهای نیابتیاش پدیدار شد که ناشی از شکافهایی میان منافع ایران و منافع گروههای تحت حمایت آن بود. برای مثال، پس از حمله ایران به اسرائیل در آوریل ۲۰۲۴، منابع اطلاعاتی ارزیابی کردند که ایران از عملکرد حزبالله ناامید شده بود.
💢محور شیعی میان تضعیف و مقاومت
🔸اتفاقات بزرگ اخیر در منطقه پس از آغاز جنگ غزه برای اولین بار، تهدید مهمی به بقای حماس و آسیبی جدی به حزبالله وارد کرد. با وجود این چالشها، مواضع مقامات ارشد ایران در کنار سیاست این کشور در ماههای اخیر، نشان میدهند تهران قصد عقبنشینی از حفظ جایگاه و بازسازی محور مقاومت ندارد. در ماههای اخیر، ایران با هدایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تلاشهای ویژهای برای حفظ، تقویت و بازسازی قابلیتهای آسیبدیده محور در نبرد با اسرائیل انجام داده است. در لبنان، ایران به وضوح به دنبال مسیرهای جایگزین میگردد تا از دست رفتن مسیر راهبردی سوریه را جبران کند. در عراق، ایران قاطعانه نفوذش بر شبهنظامیان عراقی را حفظ کرده و علناً با خلع سلاح و ادغام آنها در ارتش مخالف میکند.
💢از محور شیعی به شبکه شیعی
✅ تحولات چشمگیر در یک سال گذشته (به طور ویژه تضعیف ایران پس از حمله اکتبر ۲۰۲۴ اسرائیل، فروپاشی حکومت اسد در سوریه، عقبنشینی حزبالله تحت فشارهای نظامی و سیاسی و توقف حملات شبهنظامیان عراقی به دلیل فشار برای خلع سلاح آنها) تردیدهایی را در استفاده از مفهوم «محور» برانگیخته و در همان حال، زمینهچینی برای چارچوب جایگزینی را آغاز کرده است. دیگر یک محور واقعی وجود ندارد، بلکه یک شبکه بیقاعده (تمرکززداییشده، منعطف و سیستم نامتوازنی از بازیگران با پیوندهای ایدئولوژیک و سطوحی از همکاری موردی) در حال شکلگیری است. تحلیلهایی که همچنان به مدل سلسلهمراتبی توجه دارند، سطحی هستند و خطر نادیدهگرفتن دگرگونیهای بنیادین در مجموعه تحت رهبری ایران و دستکم گرفتن دامنه در حال تغییر نفوذ ایران را به همراه دارند.
🔄مطالب مرتبط
▫️ آیا خلع سلاح حزبالله ممکن است؟
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/452
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل
📝راز زیمت
#تهران_ریویو
#تحولات_منطقه
#اسرائیل
🔹از زمان اشغال عراق توسط آمریکا و سایه دگرگونیهای جهان عرب در ۲۰۱۱، ایران بر روی استحکام «محور مقاومت» کار کرده است تا در برابر «محور همکاری» که توسط عربستان و مصر هدایت میشود، هژمونی منطقهای خود را ایجاد کند. ایجاد «جبهه مقاومت» توانایی ایران را برای گسترش عمق راهبردی خود در سراسر حلال حاصلخیز تقویت میکند.
🔸تعریف شبکه هدایتشده توسط ایران به یک محور رایج است؛ اگرچه این شبکه هیچوقت چارچوب سلسله مراتبی و تحت فرمان مستقیم ایران نداشت. بلکه عملکرد این شبکه شبیه همکاری بیقاعده اجزایی بوده است که به وسیله منافع و نگاه ایدئولوژیک مشترک به یکدیگر متصل میشوند و ریشه در مقاومت در برابر اسرائیل، آمریکا و متحدان منطقهای آنها دارد. در حالی که ایران تا جای ممکن به دنبال حفظ نفوذ و کنترل بر این اجزا بوده، هیچوقت فعالیتهای خود را از طریق ائتلافهای رسمی یا توافقهای الزامآور صورتبندی نکرد.
🔸حتی حزبالله طی سالها به سازمانی تکامل یافت که هویت لبنانی خود را نسبت به هویت ایرانی اسلامی تقویت کرد؛ هرچند ایران منبع اصلی قدرت و وفاداریاش بود. حزبالله، عنصر اصلی محور مقاومت شیعی، سازمانی خودمختار و چندوجهی در لبنان است. در حزبالله، فرآیند تصمیمگیری پویایی میان چندین هویت وجود دارد که غالباً با یکدیگر همزیستی دارند؛ اما برخی مواقع تضادهای برجستهای پیدا میکنند. در عراق نیز شبهنظامیان شیعی بر اساس درجه وفاداری و تعهد به جمهوری اسلامی از یکدیگر متمایز میشوند.
💢از همگرایی جبهه ها تا اتاق عملیات مشترک
🔸با وجود محدودیت در مدیریت جبهه مقاومت و چالشهای عملیاتی در محور، ایران پس از ترور [سردار] سلیمانی و پیمان ابراهیم موقعیت و فرصت جدیدی را بدست آورد تا همکاری میان حماس و جهاد اسلامی و دیگر اجزای محور را حول نبرد علیه دشمنی مشترک، یعنی اسرائیل تقویت کند. ایران تصمیم گرفت تا اتاق عملیات مشترکی را تأسیس کند که مسئول هماهنگی گسترده نظامی، لجستیکی و اطلاعاتی میان حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه، حزبالله در لبنان، شبهنظامیان طرفدار ایران در سوریه، شبهنظامیان شیعی در عراق و حوثیها در یمن بود.
🔸جنگ غزه نخستین فرصت مهم را فراهم کرد تا ایران راهبرد «همگرایی جبههها» را اجرا کند. با این حال، این جنگ محدودیت ایران را در بهرهبرداری کامل از ظرفیتهای موجود در محور نمایان ساخت؛ بهویژه بهدلیل نگرانیهای تهران از کشیدهشدن به درگیری مستقیم نظامی با اسرائیل – و حتی با ایالات متحده. افزون بر این تنشهایی میان ایران و برخی از نیروهای نیابتیاش پدیدار شد که ناشی از شکافهایی میان منافع ایران و منافع گروههای تحت حمایت آن بود. برای مثال، پس از حمله ایران به اسرائیل در آوریل ۲۰۲۴، منابع اطلاعاتی ارزیابی کردند که ایران از عملکرد حزبالله ناامید شده بود.
💢محور شیعی میان تضعیف و مقاومت
🔸اتفاقات بزرگ اخیر در منطقه پس از آغاز جنگ غزه برای اولین بار، تهدید مهمی به بقای حماس و آسیبی جدی به حزبالله وارد کرد. با وجود این چالشها، مواضع مقامات ارشد ایران در کنار سیاست این کشور در ماههای اخیر، نشان میدهند تهران قصد عقبنشینی از حفظ جایگاه و بازسازی محور مقاومت ندارد. در ماههای اخیر، ایران با هدایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تلاشهای ویژهای برای حفظ، تقویت و بازسازی قابلیتهای آسیبدیده محور در نبرد با اسرائیل انجام داده است. در لبنان، ایران به وضوح به دنبال مسیرهای جایگزین میگردد تا از دست رفتن مسیر راهبردی سوریه را جبران کند. در عراق، ایران قاطعانه نفوذش بر شبهنظامیان عراقی را حفظ کرده و علناً با خلع سلاح و ادغام آنها در ارتش مخالف میکند.
💢از محور شیعی به شبکه شیعی
🔄مطالب مرتبط
▫️ آیا خلع سلاح حزبالله ممکن است؟
🌐https://institutetehran.com/art/452
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
#برق #انرژی
#ایران #آسیای_میانه
🔸پروژه انتقال و تجارت برق آسیای مرکزی و آسیای جنوبی که به صورت مخفف کاسا ۱۰۰۰ نامیده میشود، یکی از کلیدیترین پروژههای منطقهای است که با هدف انتقال ۱۳۰۰ مگاوات برق از دو کشور تاجیکستان و قرقیزستان به افغانستان و پاکستان طراحی شده است. این طرح نخستین بار در سال ۲۰۰۶ مطرح شد و احداث آن پس از انجام مطالعات اولیه در سال ۲۰۱۶ آغاز گردید. بخشهای مربوط به قرقیزستان و تاجیکستان در سالهای گذشته تقریبا تکمیل شده اما عدم ثبات و چالشهای امنیتی افغانستان موجب شد که پیشرفت پروژه در خاک این کشور با چالش مواجه شود.
🔹در دوره اخیر، طالبان برخلاف گذشته نگاه ژئواکونومیک به مناسبات منطقهای پیدا کرده و همین مسئله موجب استقبال این گروه از پروژههایی همچون کاسا ۱۰۰۰، کریدور ترانس افغان و ابتکار کمربند و جاده شده است. در ماههای گذشته ملاقاتهای متعددی میان تیمهای اجرایی پروژه کاسا ۱۰۰۰ انجام پذیرفته است و عبدالباری عمر، رئیس شرکت برق افغانستان (برشنا) مدعی شده که شرکت طرف قرارداد، کار فاز دوم و سوم پروژه را در خاک افغانستان تکمیل خواهد کرد. زمان اعلامی از سوی عبدالباری عمر برای تکمیل پروژه یک و نیم تا دو سال بوده است.
🔹این پروژه از ۳۳ ولسوالی در ولایتهای قندوز، پنجشیر، کاپیسا، کابل، لغمان و ننگرهار عبور میکند و تاثیر بسزایی در برقرسانی ملی در سطح افغانستان دارد. باید توجه داشت که بنابر اعلام مقامات رسمی طالبان، افغانستان در این پروژه به ۳۰۰ مگاوات برق به صورت سالانه و ۵۰ میلیون دلار درآمد ترانزیتی دست خواهد یافت. برآورد هزینه احداث بخش افغانستان این پروژه حدود ۲۶۰ میلیون دلار بوده که ۱۶۰ میلیون دلار آن در زمان جمهوری (اشرف غنی) توسط بانک جهانی تامین مالی شده است.
🔹طالبان تنها طرفی نیست که نسبت به پیشبرد و تکمیل پروژه خوشبینی نشان داده است. وزیر انرژی جمهوری تاجیکستان نیز اخیرا از تکمیل ۸۵ درصدی پروژه صحبت نموده و برای انتقال آزمایشی برق در ماههای آتی ابراز امیدواری نموده است. تاجیکستان و قرقیزستان به سبب بهرهمندی از منابع آبی غنی، توان بالایی در تولید برق آبی پایدار دارند و برق آبی به طور کلی قیمتی رقابتی و مناسب نسبت به سایر الگوهای تولیدی دارد. برآوردهای اولیه پروژه حاکی از وجود ظرفیت صادرات ۱۰۰۰ مگاوات توسط تاجیکستان و ۳۰۰ مگاوات از سوی قرقیزستان بود که درآمد صادراتی قابل توجهی برای دو کشور فراهم خواهد ساخت.
🔁 مطالب مرتبط
▫️«دیپلماسی برق»؛ ابتکار جدید شورای همکاری خلیج فارس
🌐https://institutetehran.com/art/453
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#مقاله_تحلیلی
#جنگ_اوکراین
#چین #روسیه
📝سیدمحمدعلی مدرسی یزدی
🔹در پی آغاز جنگ روسیه و اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، تحولات عظیمی در منظومه استراتژیک بازیگران نظام بینالملل از جمله چین ایجاد شد. در آغاز جنگ اوکراین، اتحادیه اروپا با اعمال تحریمهای گسترده، بهویژه در حوزه انرژی، تلاش کرد وابستگی خود به روسیه را کاهش دهد. همزمان، چین و روسیه در بیانیهای از «همکاری بیحد و مرز» سخن گفتند و قراردادهای گازی بلندمدتی امضا کردند. پس از شروع تهاجم، پکن موضعی محتاطانه در پیش گرفت؛ بر تمامیت ارضی تأکید کرد، اما در عین حال ناتو و آمریکا را عامل بحران دانست، از تحریمها حمایت نکرد و همکاری اقتصادی با روسیه را ادامه داد.
💢همکاریها پس از جنگ اوکراین
🔸در سالهای پس از آغاز جنگ اوکراین، روابط چین و روسیه از نظر اقتصادی و نظامی بهطور چشمگیری گسترش یافت. تجارت دوجانبه این دو کشور در سال ۲۰۲۲ به بیش از ۱۹۰ میلیارد دلار رسید و تا سال ۲۰۲۴ با رشد ۲۸ درصدی از مرز ۲۴۴ میلیارد دلار گذشت. چین بهعنوان بازار جایگزین برای صادرات گاز روسیه نقش پررنگتری یافت؛ با این حال چین سیاست تنوعبخشی به منابع انرژی را در دستور کار قرارداد و از وابستگی بیش از حد به روسیه پرهیز کرد. به طوری که در سال ۲۰۲۴، روسیه تنها تامین کننده ۹ درصد از گاز LNG چین محسوب میشود.
🔸در بعد نظامی، از ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ پانزده رزمایش مشترک در مناطق استراتژیک برگزار شد و همکاریهای امنیتی نیز گسترش یافت. در پی تحریمهای غرب، روسیه به چین بهعنوان جایگزین اصلی برای تأمین تجهیزات دفاعی و فناوریهای حساس متکی شد؛ تا سال ۲۰۲۳ حدود ۴۹ درصد از اقلامی چون تراشه و نیمهرسانا از چین وارد روسیه شد. این وابستگی نشان میدهد که چین در دوران تحریمهای شدید، به مسیر اصلی پشتیبانی فناوری نظامی روسیه بدل شده است.
💢مانور چین بین غرب و روسیه
🔸با وجود نزدیکی راهبردی چین به روسیه، پکن بهدلیل وابستگی اقتصادی و فناورانه به اروپا، سیاستی موسوم به «توازنگرایی تاکتیکی» را در پیش گرفته است. چین تلاش میکند میان همکاری با روسیه و حفظ روابط گسترده با اروپا موازنه برقرار کند؛ این رویکرد در رأی ممتنع چین در شورای امنیت و انتشار «طرح دوازدهمادهای» برای حل بحران اوکراین نمود یافت. چین با توجه به حجم 1.2 تریلیون دلاری روابط تجاری با اتحادیه اروپا و وجود فناوری نیمهرساناها به شدت به این منطقه وابسته است. در نتیجه، پکن با رویکردی محتاطانه میکوشد ضمن حفظ روابط با مسکو، از تقابل با اروپا و خطر انزوای فناوری پرهیز کند.
💢اتحاد تاکتیکی یا شراکت راهبردی؟
🔸 با وجود نزدیکی چین و روسیه، روابط آنها بهصورت اتحاد رسمی تعریف نمیشود؛ روسیه برای پکن شریک استراتژیک است. چین که سیاست خارجیاش را بر مبنای منفعتگرایی میچیند، تنها در مخالفت با نظم موجود با روسیه همراستا است و در بحران اوکراین نیز کوشیده میان حفظ روابط با مسکو و گسترش مناسبات با اروپا موازنه برقرار کند؛ رویکردی که از شکافها و بیاعتمادی تاریخی میان دو کشور حکایت دارد.
💢جنگ اوکراین و مسئله تایوان
🔸 ادراک پکن از مسئله اوکراین میتواند در چند چشم انداز مورد تحلیل قرار گیرد:
1️⃣ژئوپلیتیکی؛ این دو کشور مسائلی چون تایوان و اوکراین را بخشی از الزامات ارضی و امنیتی خود تلقی میکنند. براین اساس است که چین از مخالفت روسیه به گسترش ناتو حمایت میکند.
2️⃣استنباطی؛ پکن جنگ اوکراین را آزمایشی برای ارزیابی واکنش آمریکا در صورت وقوع بحران در تایوان میداند. چینیها بر این باورند که تردید آمریکا در ورود مستقیم به جنگ اوکراین نشاندهنده احتمال بالای اجتناب از مداخله نظامی در بحران تایوان است.
3️⃣رفتاری؛ تجربه جنگ اوکراین موجب تغییر نگرش چین نسبت به مسئله تایوان شده است. پکن بهجای کنش نظامی سریع، به سمت راهبردی تدریجی و ترکیبی متمایل شده و از ابزارهای غیرنظامی برای تضعیف جایگاه تایوان و تقویت نفوذ راهبردی خود استفاده میکند.
💢جمعبندی
🔁 مطالب مرتبط
▫️درسهایی که چین از جنگ اوکراین فرا گرفت
▫️اوکراین عرصه جنگ نیابتی قدرتهای آسیایی
🌐https://institutetehran.com/art/454
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️چگونه گاز اسرائیل به ابزاری برای فشار بر مصر تبدیل شد؟
◼️أمد للدراسات السياسية- لندن
#رویة_العربیة
#تحولات_منطقه
🔸از زمان امضای توافقنامه صادرات گاز میان مصر و اسرائیل در سال ۲۰۱۹، نگرانیها درباره استفاده سیاسی اسرائیل از این رابطه افزایش یافت و اکنون به واقعیت پیوسته است. در تابستان امسال، میزان صادرات روزانه گاز اسرائیل به مصر از ۲۸.۳ میلیون متر مکعب به حدود ۲۴ میلیون متر مکعب و در برخی مواقع به کمتر از ۱۴.۱ میلیون متر مکعب کاهشیافته است؛ درحالیکه نیاز مصر به گاز در این فصل افزایش مییابد. اسرائیل کاهش صادرات را به افزایش مصرف داخلی و تعمیرات خطوط و میادین مرتبط میداند، اما این اقدام در چارچوب فشارهای سیاسی و ژئوپلیتیکی گستردهتری صورت میپذیرد.
🔹مصر تحتفشار برای پذیرش طرحهای کوچ اجباری ساکنان غزه قرار دارد و اسرائیل از وابستگی مصر به گاز برای تولید برق و حمایت از صنایع داخلی استفاده میکند تا خواستههای خود را تحمیل کرده یا قدرت مانور مصر را کاهش دهد. اولین بار نیست که این کاهش صادرات رخ میدهد؛ پس از عملیات «طوفان الاقصی»، واردات گاز مصر از اسرائیل از حدود ۲۲.۶ میلیون متر مکعب در روز به ۱۸.۴ میلیون متر مکعب کاهش یافت. این تصمیم بر اساس دستور وزارت انرژی اسرائیل برای توقف تولید در میدان گازی «تمار» و طبق توصیههای امنیتی وزارت دفاع دولت اسرائیل اتخاذ شد.
🔹روند کاهش تولید گاز در مصر، برخلاف وعده تبدیل این کشور به مرکز منطقهای انرژی بر پایه میدان گازی «ظهر»، ادامه دارد. از اواخر سال ۲۰۱۸ تاکنون، تولید گاز این کشور کاهش و تقاضای آن افزایش یافته است. شکاف میان تولید و مصرف به حدود ۵۶.۶ میلیون متر مکعب در روز رسیده و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۵ به ۱۱۳.۲ میلیون متر مکعب در روز برسد. مصر از صادر کننده به وارد کننده گاز تبدیلشده و ناچار به خرید گاز با قیمت بالا و وابستگی به اسرائیل شده است. همچنین، کاهش درآمد کانال سوئز به دلیل حملات حوثیها، شرایط اقتصادی و سیاسی مصر را وخیمتر کرده است.
💢واکنش مصر
🔹مصر برای کاهش وابستگی به گاز اسرائیل و مقابله با فشارهای ژئوپلیتیکی، اقداماتی گسترده انجام داده است. ابتدا قراردادی برای خرید ۶۰ محموله گاز طبیعی مایع تا سپتامبر ۲۰۲۵ به ارزش ۲.۵ میلیارد دلار منعقد کرد و با استفاده از سازوکار مالی اضطراری، بخشی از مبلغ را پیشپرداخت و مابقی را به تعویق انداخت تا تأمین برق و جلوگیری از بحرانهای اقتصادی تضمین شود. مصر همچنین زیرساختهای واردات گاز را با اجاره کشتیهای جدید توسعه داده و برنامه دارد ظرفیت تبدیل LNG به گاز را تا سال ۲۰۲۶ به حدود ۸۵ میلیون متر مکعب در روز افزایش دهد.
🔹طرح ساخت ایستگاه تبدیل LNG به گاز جدید در مجتمع ادکو نیز در حال بررسی است تا تنوع مسیرهای واردات افزایش یابد. در سطح راهبردی، مصر در حال مذاکره برای قراردادهای بلندمدت با شرکتهای بزرگی مانند «آرامکو» عربستان، «ترافیگورا» سوئیس و «سوناطراک» الجزایر است تا از نوسانات لحظهای بازار دور بماند و منابع پایدار و مصون از فشارهای سیاسی تأمین کند.
🔹همزمان، مصر شرکتهای خارجی فعال مانند «شورون» آمریکا، «انی» ایتالیا و «قطر انرژی» را به افزایش اکتشاف و تولید داخلی، بهویژه در دریای مدیترانه و دلتای نیل تشویق کرده است. سفر وزیر نفت مصر به قطر در مه ۲۰۲۵ نیز در بحبوحه احتمال توقف صادرات گاز اسرائیل انجام شد که شامل مذاکرات برای قراردادهای بلندمدت و افزایش سرمایهگذاری قطر در پروژههای انرژی مصر بود و اقدامی کلیدی برای عبور از بحران انرژی و کاهش فشارهای سیاسی به شمار میرود.
🔹از زمان توافق گازی سال ۲۰۱۹، روابط میان مصر و اسرائیل تنها به تجارت گاز محدود نشده است، بلکه اسرائیل ورود عمیقی در معادله امنیت انرژی مصر داشته است. این نقش بخشی از یک راهبرد هدفمند است که میکوشد مصر و اردن را به «کشورهای گذرگاه» تبدیل کند که به گاز اسرائیل وابستهاند؛ بهگونهای که هر تهدیدی علیه زیرساختهای انرژی اسرائیل، بهطور مستقیم امنیت انرژی این کشورها را نیز به مخاطره میاندازد.
💢چرخش راهبردی یا مانور تاکتیکی؟
🔹برخی تحلیلها اقدامات مصر را بیداری دیرهنگام اما ضروری میدانند که نشاندهنده آگاهی نسبت به خطر وابستگی به یک منبع انرژی است. نگرانی این است که با کاهش تنشهای سیاسی، مصر به سیاستهای کوتاهمدت بازگردد. برای پایداری این تحرکات، مصر باید تنوعبخشی واقعی به منابع انرژی را با قراردادهای بلندمدت با تولیدکنندگان مختلف دنبال کند تا وابستگی به منابع ناپایدار کاهش یابد.
🔁 مطالب مرتبط
▫️دولت جدید سوریه و احیای پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه
▫️رقابت الجزایر و مراکش بر سر انتقال گاز نیجریه به اروپا
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/455
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️أمد للدراسات السياسية- لندن
#رویة_العربیة
#تحولات_منطقه
🔸از زمان امضای توافقنامه صادرات گاز میان مصر و اسرائیل در سال ۲۰۱۹، نگرانیها درباره استفاده سیاسی اسرائیل از این رابطه افزایش یافت و اکنون به واقعیت پیوسته است. در تابستان امسال، میزان صادرات روزانه گاز اسرائیل به مصر از ۲۸.۳ میلیون متر مکعب به حدود ۲۴ میلیون متر مکعب و در برخی مواقع به کمتر از ۱۴.۱ میلیون متر مکعب کاهشیافته است؛ درحالیکه نیاز مصر به گاز در این فصل افزایش مییابد. اسرائیل کاهش صادرات را به افزایش مصرف داخلی و تعمیرات خطوط و میادین مرتبط میداند، اما این اقدام در چارچوب فشارهای سیاسی و ژئوپلیتیکی گستردهتری صورت میپذیرد.
🔹مصر تحتفشار برای پذیرش طرحهای کوچ اجباری ساکنان غزه قرار دارد و اسرائیل از وابستگی مصر به گاز برای تولید برق و حمایت از صنایع داخلی استفاده میکند تا خواستههای خود را تحمیل کرده یا قدرت مانور مصر را کاهش دهد. اولین بار نیست که این کاهش صادرات رخ میدهد؛ پس از عملیات «طوفان الاقصی»، واردات گاز مصر از اسرائیل از حدود ۲۲.۶ میلیون متر مکعب در روز به ۱۸.۴ میلیون متر مکعب کاهش یافت. این تصمیم بر اساس دستور وزارت انرژی اسرائیل برای توقف تولید در میدان گازی «تمار» و طبق توصیههای امنیتی وزارت دفاع دولت اسرائیل اتخاذ شد.
🔹روند کاهش تولید گاز در مصر، برخلاف وعده تبدیل این کشور به مرکز منطقهای انرژی بر پایه میدان گازی «ظهر»، ادامه دارد. از اواخر سال ۲۰۱۸ تاکنون، تولید گاز این کشور کاهش و تقاضای آن افزایش یافته است. شکاف میان تولید و مصرف به حدود ۵۶.۶ میلیون متر مکعب در روز رسیده و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۵ به ۱۱۳.۲ میلیون متر مکعب در روز برسد. مصر از صادر کننده به وارد کننده گاز تبدیلشده و ناچار به خرید گاز با قیمت بالا و وابستگی به اسرائیل شده است. همچنین، کاهش درآمد کانال سوئز به دلیل حملات حوثیها، شرایط اقتصادی و سیاسی مصر را وخیمتر کرده است.
💢واکنش مصر
🔹مصر برای کاهش وابستگی به گاز اسرائیل و مقابله با فشارهای ژئوپلیتیکی، اقداماتی گسترده انجام داده است. ابتدا قراردادی برای خرید ۶۰ محموله گاز طبیعی مایع تا سپتامبر ۲۰۲۵ به ارزش ۲.۵ میلیارد دلار منعقد کرد و با استفاده از سازوکار مالی اضطراری، بخشی از مبلغ را پیشپرداخت و مابقی را به تعویق انداخت تا تأمین برق و جلوگیری از بحرانهای اقتصادی تضمین شود. مصر همچنین زیرساختهای واردات گاز را با اجاره کشتیهای جدید توسعه داده و برنامه دارد ظرفیت تبدیل LNG به گاز را تا سال ۲۰۲۶ به حدود ۸۵ میلیون متر مکعب در روز افزایش دهد.
🔹طرح ساخت ایستگاه تبدیل LNG به گاز جدید در مجتمع ادکو نیز در حال بررسی است تا تنوع مسیرهای واردات افزایش یابد. در سطح راهبردی، مصر در حال مذاکره برای قراردادهای بلندمدت با شرکتهای بزرگی مانند «آرامکو» عربستان، «ترافیگورا» سوئیس و «سوناطراک» الجزایر است تا از نوسانات لحظهای بازار دور بماند و منابع پایدار و مصون از فشارهای سیاسی تأمین کند.
🔹همزمان، مصر شرکتهای خارجی فعال مانند «شورون» آمریکا، «انی» ایتالیا و «قطر انرژی» را به افزایش اکتشاف و تولید داخلی، بهویژه در دریای مدیترانه و دلتای نیل تشویق کرده است. سفر وزیر نفت مصر به قطر در مه ۲۰۲۵ نیز در بحبوحه احتمال توقف صادرات گاز اسرائیل انجام شد که شامل مذاکرات برای قراردادهای بلندمدت و افزایش سرمایهگذاری قطر در پروژههای انرژی مصر بود و اقدامی کلیدی برای عبور از بحران انرژی و کاهش فشارهای سیاسی به شمار میرود.
🔹از زمان توافق گازی سال ۲۰۱۹، روابط میان مصر و اسرائیل تنها به تجارت گاز محدود نشده است، بلکه اسرائیل ورود عمیقی در معادله امنیت انرژی مصر داشته است. این نقش بخشی از یک راهبرد هدفمند است که میکوشد مصر و اردن را به «کشورهای گذرگاه» تبدیل کند که به گاز اسرائیل وابستهاند؛ بهگونهای که هر تهدیدی علیه زیرساختهای انرژی اسرائیل، بهطور مستقیم امنیت انرژی این کشورها را نیز به مخاطره میاندازد.
💢چرخش راهبردی یا مانور تاکتیکی؟
🔹برخی تحلیلها اقدامات مصر را بیداری دیرهنگام اما ضروری میدانند که نشاندهنده آگاهی نسبت به خطر وابستگی به یک منبع انرژی است. نگرانی این است که با کاهش تنشهای سیاسی، مصر به سیاستهای کوتاهمدت بازگردد. برای پایداری این تحرکات، مصر باید تنوعبخشی واقعی به منابع انرژی را با قراردادهای بلندمدت با تولیدکنندگان مختلف دنبال کند تا وابستگی به منابع ناپایدار کاهش یابد.
🔁 مطالب مرتبط
▫️دولت جدید سوریه و احیای پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه
▫️رقابت الجزایر و مراکش بر سر انتقال گاز نیجریه به اروپا
🌐https://institutetehran.com/art/455
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#مقاله_تحلیلی
#مذاکرات_هستهای
#آمریکا
📝عرفان علمشاهی
🔹مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا پیش از آغاز دور ششم با یک پیشنهاد از سوی آمریکا وارد مرحله جدیدی شد. به گزارش نیوریورک تایمز، طبق این پیشنهاد که توسط عمان به ایران داده شد، کنسرسیومی متشکل از ایران، عربستان، امارات و آمریکا تشکیل خواهد شد تا به طور مشترک غنیسازی اورانیوم را انجام دهد. ارسال چنین پیشنهادی پیش از آغاز دور ششم نشان میدهد احتمالاً آمریکا میخواهد هر چه زودتر آینده مذاکرات با ایران مشخص شود. به عبارت دیگر، پاسخ ایران به آمریکا میتواند سرنوشت تمامی مذاکرات را تعیین کند. آن چیزی که اهمیت دارد این است که تشکیل کنسرسیوم چقدر ممکن است و چگونه منافع ایران را تأمین خواهد کرد؟
💢پیشینه کنسرسیوم
🔸تأسیس کنسرسیوم غنیسازی اورانیوم بحث جدیدی نیست و تجربههای متعددی دارد. یکی از مثالهای شناختهشده و موفق آن، کنسرسیوم مشترک آرژانتین با برزیل است که در سال ۱۹۹۱ شکل گرفت. این دو کشور پس از دو دهه رقابت هستهای که آنها را تا مرز غنیسازی تسلیحاتی کشاند، تصمیم گرفتند نهاد مشترکی به نام «آژانس برزیل و آرژانتین برای نظارت و حسابرسی مواد هستهای» یا به اختصار ABACC را شکل دهند که اعضای آن از هر دو کشور بر برنامه غیرنظامی هستهای آنها نظارت کنند.
🔸بحث کنسرسیوم در تاریخچه برنامه هستهای ایران نیز سابقه دارد. ایران در سال ۱۹۷۳ (۱۳۵۲) وارد کنسرسیومی به نام یورودیف شد تا اورانیوم غنیشده لازم برای نیروگاه هستهای خود را تأمین کند. غنیسازی در خاک فرانسه انجام میشد که اورانیوم غنیشده را به کشورهای شریک صادر میکرد. ایران در آن زمان سرمایهگذاری ۱ میلیارد دلاری در کنسرسیوم انجام داد و از طریق شرکت سوفیدیف، ۱۰ درصد از سهم اورانیوم غنیشده در کنسرسیوم را خریداری کرد. پس از وقوع انقلاب اسلامی، دولت موقت در سال ۱۳۵۸ قرارداد سرمایهگذاری را لغو کرد. در نتیجه، پروندهای حقوقی میان ایران و فرانسه شکل گرفت که در نهایت فرانسه پذیرفت ۱.۶ میلیارد دلار را از به ایران بازگرداند؛ اما قبول نکرد که سهم اورانیوم غنیشده ایران را تحویل بدهد درحالیکه ایران هنوز سهامدار محسوب میشد. یورودیف به تجربهای منفی برای ایران در وابستگی به غنیسازی کنسرسیومی تبدیل شد.
💢آیا کنسرسیوم میان ایران، اعراب و آمریکا عملی است؟
🔸اینکه ایران در کنار کشورهای عرب و آمریکا بتواند نمونه مشابهی از کنسرسیوم آرژانتین-برزیل را ایجاد کنند چالشهای مهمی دارد. نخست، باید دانست که در طول دو دهه رقابت هستهای، آرژانتین و برزیل یکدیگر را نه یک دشمن و تهدید فوری، بلکه رقیبی منطقهای میدیدند. انگیزه اصلی هر یک از آنها در ارتقای برنامه هستهای، نگرانی از این بود که دیگری به بمب دست پیدا کند. وضعیت ایران در منطقه به مراتب متفاوتتر است. علیرغم روند تنشزدایی میان ایران و عربستان سعودی، میان ایران و آمریکا همچنان تنش و بیاعتمادی عمیقی حکمفرماست و احتمال درگیری نظامی وجود دارد. تشکیل کنسرسیوم هستهای مشترک تحول امنیتی بزرگی در منطقه است؛ اما به شرطی عملی است که روند کلی تحولات نیز مثبت باشد.
💢حرکت روی خطوط قرمز
🔸کنسرسیوم در وضعیت کنونی یک موضوع نسبتاً حاشیهای است. آن چیزی که احتمال توافق را پایین میآورد، اصرار آمریکا مبنی بر توقف غنیسازی در داخل خاک ایران و پافشاری ایران برای تداوم آن است. پیشنهاد کنسرسیوم نیز روی همین خطوط حرکت میکند. ایران میتواند این طرح جدید را به شرط تداوم غنیسازی در داخل خاک خود بپذیرد. در این صورت در واقع ایران و اعراب برنامه هستهای مجزای خود را خواهند داشت؛ اما اگر آمریکا بخواهد در کنسرسیوم احتمالی، پایان غنیسازی ایران در داخل ایران را مطالبه کند، مذاکرات دوباره به بنبست خواهد رسید. با توجه به این نکات، مکان غنیسازی، نقطه اصلی مناقشه است.
🔄مطالب مرتبط
▫️کنسرسیوم هستهای ایران، آمریکا و کشورهای عربی چقدر محتمل است؟
🌐https://institutetehran.com/art/456
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
#جنگ_اوکراین
#روسیه
🔹حمله غافلگیرانه پهپادی اوکراین به پایگاههای هوایی روسیه با نام عملیات تار عنکبوت، که نتیجه بیش از یک سال تلاشهای اطلاعاتی عنوان شده گرچه رویدادی مهم در جنگ اوکراین بوده و روابط روسیه با کشورهای ناتو را به سمت تنش بیشتری پیش میبرد اما میزان تأثیرگذاری آن بر آینده مذاکرات و جنگ شاید آنطور که تصور میشود تحولبرانگیز نباشد.
💢جزئیات عملیات
🔸در این عملیات پنج پایگاه هوایی روسیه که در فاصله ۴۰۰۰ کیلومتری مرز اوکراین با استفاده از ۱۱۷ پهپاد هدف قرار گرفتند که البته حمله به برخی از این پایگاهها ناموفق بود. علاوه بر این، حملات به یک بندر و سایر مناطق مختلف روسیه نیز گزارش شده است. این حمله خسارات قابل توجهی به نیروی هوایی روسیه وارد کرد. سازمان اطلاعات اوکراین (SBU) ابتدا مدعی شد که بیش از ۴۰ فروند هواپیما و بمبافکن را نابود کرده اما تصاویر ماهوارهای و ارزیابی کارشناسان نشان از آن دارد که تعداد هواپیماهای نابود شده در حدود ۱۴ عدد است. برخی کارشناسان خسارت ناشی از این حمله را از ۲ تا ۷ میلیارد دلار تخمین زدهاند. این حمله گرچه موجب آسیب به یکی از ارکان بازدارندگی متعارف روسیه شد اما این خسارت، جبرانناپذیر و تهدیدی برای بازدارندگی متعارف تهاجمی روسیه نیست.
💢تأثیر بر آینده جنگ
🔸بر اساس دکترین دفاع ملی روسیه، در صورت هجوم تهدیدآمیز یگانهای هوایی دشمن، بررسی استفاده از سلاحهای تاکتیکی یا راهبردی هستهای آغاز خواهد شد. با این حال انتظار میرود با افزایش تنشها صرفاً احتمال تداوم حملات با استفاده از سلاحهای مخوفتر و به نقاطی که کاربرد دوگانه مدنی-نظامی دارد بیشتر شود.
🔸تا پیش از این، نیروی زمینی روسیه با پیشروی پیوسته در خاک اوکراین، پس از بازپسگیری منطقه کورسک، به سمت تصرف مناطق جدیدی همچون سومی در شمال شرق اوکراین حرکت میکرد. به نظر میرسد این عملیات میتواند مانع موقتی در روند پیشروی روسیه ایجاد کرده باشد. ممکن است روند تهاجم با افزایش روحیه سربازان اوکراینی، احتیاط بیشتر روسیه در استفاده از ظرفیت هوایی خود و فشار روانی مضاعف بر نهادهای اطلاعاتی-امنیتی کند شود؛ با این حال این عملیات مانع جدی برای پیشروی روسیه ایجاد نخواهد کرد.
💢چشمانداز صلح و راهبرد کشورهای اروپایی
🔸این حمله که دقیقا پیش از شروع مذاکرات آتسبس و با حمایت همهجانبه سرویسهای اطلاعاتی چند کشور بزرگ اروپایی انجام شده نشاندهنده تلاش این کشورها برای قرار دادن اوکراین در موضع قدرت برای مذاکره میباشد. با این حال، این مسئله هیچ تأثیری در روند و نتیجه مذاکرات نخواهد داشت و طرف روسی همچنان بر خواستههای پیشین تأکید میکند. آتسبس موقت اخیر برای تبادل اسرا نیز طرحی از پیش صحبت شده بود و عملیات هیچ تاثیری بر آن نداشته است.
🔸در مقابل این حمله باعث تشدید تنشها بین روسیه و اروپا خواهد شد. فعلا انگشت اتهام به سوی بریتانیاست و ممکن است این عملیات منجر به افزایش اقدامات خرابکارانه روسیه علیه این کشور شود. اگرچه این حمله شاید برتری نسبی موقتی را برای اوکراین فراهم کند اما در میانمدت تغییر چندانی در موقعیت ضعیف اوکراین نسبت به روسیه ایجاد نخواهد کرد؛ زیرا تجربه نشان داده که در شرایط میدانی زمان به نفع روسیه و به ضرر اوکراین است.
💢بازیگری آمریکا پس از این حمله
🔸دولت ترامپ میداند که روسیه تمایلی به کوتاه آمدن ندارد و تنها راه رسیدن به صلح، سازشگری اوکراین خواهد بود. از طرف دیگر، روسیه بسیار قدرتمند نیز برای روند صلح مخرب است و در نتیجه با وجود اطلاع مانع از انجام این عملیات نشد. در تماس تلفنی وزرای خارجه روسیه و آمریکا پس از این عملیات، موضوع بررسی جنایات جنگی اوکراین در مناطق کورسک و بریانسک مطرح شد که نشاندهنده تمایل آمریکا برای امتیازدهی ظاهری به روسیه به منظور برقراری صلح و کاهش تنش بین دو قدرت است.
💢جمعبندی
🔁مطالب مرتبط
▫️چشمانداز مبهم صلح اوکراین
▫️چشم انداز روابط ایران و اروپا در سایه مذاکرات صلح اوکراین
🌐https://institutetehran.com/art/457
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
#با_انتخابات
#اروپا
📝علی محبی
🔹در هفتههای اخیر، اروپا شاهد برگزاری دو انتخابات ریاستجمهوری در رومانی و لهستان و یک انتخابات پارلمانی در پرتغال بوده است. پیشتر در مورد شرایط زمینهای این انتخاباتها توضیحاتی ارائه شد و اکنون این تحلیل به بررسی نتایج انتخابات و تأثیر آن بر آینده سیاستورزی در اروپا میپردازد.
💢انتخابات لهستان
🔸با اعلام نتایج دور دوم انتخابات ریاستجمهوری لهستان، کارول ناوروکی (Karol Nawrocki)، نامزد راستگرای مورد حمایت ترامپ از حزب قانون و عدالت، با کسب ۵۰.۹ درصد آراء، به پیروزی دست یافت. این نتیجه تنها ۱.۷۸ درصد اختلاف رأی را نشان میدهد. اگرچه جایگاه ریاستجمهوری در لهستان اختیارات گستردهای ندارد، اما به دلیل فرماندهی کل قوا و توانایی وتوی طرحهای مجلس، میتواند تأثیر قابل توجهی بر جهتگیری سیاست خارجی کشور داشته باشد.
🔸در حال حاضر، رئیسجمهور لهستان نماینده جریان راستگرا و ملیگرا است، در حالی که نخستوزیر کشور نماینده جریان لیبرال و حامی اتحادیه اروپا میباشد. بنابراین، سیاستهای آینده لهستان به صحنه تقابل جدیتر میان دو جریان ملیگرای ضد حمایت از اوکراین و لیبرال موافق حمایت همهجانبه از اوکراین تبدیل خواهد شد. دیدار و حمایت دونالد ترامپ از ناوروکی پیش از انتخابات یکی از عوامل مؤثر بر پیروزی این جریان به شمار میآید و نوید دهنده حضور پررنگتر جریانات راستگرا در سیاست کشورهای اروپایی به واسطه حمایت جریان MAGA در آمریکا است.
💢انتخابات پرتغال
🔸اگرچه در دو سال گذشته پرتغال انتخابات متعددی برگزار شده است، اما نتایج اخیر این کشور به پایان بنبست سیاسی منجر خواهد شد و روند سیاستگذاری را به سمت راستگرایی بیشتر هدایت خواهد کرد. تا پیش از این، حزبهای راست میانه و چپ میانه به دلیل اختلافات و عدم محبوبیت کافی قادر به ایجاد ائتلافی پایدار نبودند. نکته شگفتآور این انتخابات، رشد رأی حزب راست افراطی چگا (Chega) بود که برای نخستین بار با کسب ۲۲ درصد آراء موفق شد دو کرسی بیشتر از حزب چپ میانه سوسیال دموکرات در پارلمان به دست آورد و بدین ترتیب به دومین حزب بزرگ پارلمان تبدیل شد.
🔸حزب سوسیال دموکرات با کاهش هشت درصدی آراءاش تنها توانست ۲۲ درصد کرسیها را کسب کند و حزب راست میانه ائتلاف دموکراتیک نیز توانست با افزایش کرسیهای خود حدود ۳۲ درصد از کرسیهای پارلمان را به دست آورد. بنابراین، این بار حزب دموکراتیک میتواند با همکاری حزب چگا دولتی باثباتتر اما با گرایشات راستگرایانهتر تشکیل دهد و بدین ترتیب مسیر سیاست داخلی و خارجی پرتغال را به سمت سیاستهای افراطیتر سوق دهد.
💢انتخابات رومانی
🔸دور دوم انتخابات ریاستجمهوری رومانی در تاریخ ۲۸ اردیبهشت برگزار شد که منجر به پیروزی دَن، نامزد لیبرال و حامی اتحادیه اروپا، گردید. علیرغم اینکه در دور نخست، سیمیون، نامزد راست افراطی، حدود ۴۰ درصد آراء را کسب کرده بود و در نظرسنجیهای پیش از دور دوم محبوبیت ۵۳ درصدی داشت، اما تنها موفق به کسب ۴۶ درصد آراء شد.
🔸این کاهش آرا برخلاف نظرسنجیها ناشی از تلاشهای گستردهای بود که برای جلوگیری از رشد او صورت گرفت که شامل ائتلافی همهجانبه علیه او از سوی نیروهای لیبرال و تلاش دولتهای غربی برای کنترل شبکههای اجتماعی به منظور جلوگیری از گسترش محتواهای محافظهکار است. اگرچه راستگرایان افراطی در این انتخابات شکست خوردند، اما حجم آراء آنها نشاندهنده تمایل بیسابقهای به ضدیت با اتحادیه اروپا و ناتو در رومانی است که دیر یا زود تأثیر خود را بر سیاست و جامعه رومانی خواهد گذاشت.
💢قطبی شدن منطقهای و رشد راست افراطی
🔸در انتخابات لهستان، مناطق نیمه شرقی کشور عمدتاً طرفدار جریانات راستگرا و نیمه غربی کشور طرفدار جریانات لیبرال و چپگرا بودند و جریان راست افراطی از ۷ به ۱۶ درصد رشد پیدا کرده است. در پرتغال، نیمه شمالی کشور حامی حزب راست میانه و نیمه جنوبی کشور حامی احزاب چپ و راست افراطی بودند و جریان راست افراطی به دومین حزب محبوب این کشور تبدیل شد. همچنین در رومانی، تمامی مناطق شهری حامی جریان لیبرال و تمامی مناطق غیرشهری حامی جریان راست افراطی بودند و محبوبیت نامزد جریان راست افراطی به ۴۶ درصد رسیده است.
🔁مطالب مرتبط
▫️اروپا و سه انتخابات در یک روز
▫️انتخابات آلمان؛ پیروزی مورد انتظار «دموکرات مسیحی»
🌐https://institutetehran.com/art/458
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️گرایش گروههای افراطی به تروریسم تجاری؛ خطرات تروریسم سفارشی
◼️مركز السلام للدراسات الاستراتيجية-مصر
📝محمد الفطیسی
#رویة_العربیة
#تحولات_منطقه
🔹مطالعات مرتبط با افراطگرایی و تروریسم، همچنان با چالشهایی در فهم ابعاد گوناگون این پدیده روبهرو است. پدیدهای که به یکی از مشخصههای بارز نظم بینالمللی معاصر تبدیلشده است. باوجود حجم وسیع پژوهشهای تخصصی، تجزیهوتحلیل مؤلفههای این پدیده در سطح فکری و ایدئولوژیک، ساختارها و شبکههای داخلی، مناسبات و ائتلافهای میان گروههای تروریستی و روابط آنان با برخی دولتها همچنان با ابهامات فراوانی همراه است.
💢پرسشهای بیپاسخ
🔹سخن گفتن از بیگناهی در شکلگیری گروههای افراطی، آنگونه که تاسیس آنها صرفاً ناشی از عوامل درونی معرفی میشود، ناقص و سادهانگارانه است. وجه پنهان این پدیده، در حقیقت با پرسشهایی اساسی گرهخورده است: چه کسانی از موجودیت و فعالیت این گروهها سود میبرند؟ چه کسانی هدایت آنها را بر عهدهدارند و ساختار شبکهایشان را طراحی میکنند؟ چه منابعی تسلیحات پیشرفته را در اختیارشان میگذارند؟ چه عواملی عبورشان از مرزها را تسهیل مینمایند؟ چه دستهایی روایتهایی هالیوودی، رعبآور و پرهیاهو پیرامون آنها میسازند؟ چه کسانی از اقدامات تروریستی آنان بهرهبرداری راهبردی میکنند؟
🔹یکی از مهمترین یافتهها، ارتباط ساختاریافته گروههای تروریستی با برخی دولتهاست؛ کشورهایی که از این گروهها بهعنوان ابزارهایی برای تضعیف، بیثباتسازی و فراهمسازی زمینه نفوذ و بهرهبرداری از منابع کشورهای دیگر بهره میبرند. این گروهها گاه بهعنوان اهرم فشار در سیاست منطقهای و بینالمللی استفاده میشوند و گاه در حالت غیرفعال باقی میمانند تا در آینده برای مأموریتهای جدید بازتعریف شوند.
🔹از دهه ۱۹۷۰، نقش آمریکا در تحولات افغانستان و حمایت از مجاهدین عرب علیه اشغال شوروی مشهود است؛ مجاهدینی که بعدها هسته اولیه القاعده را شکل دادند. این سازمان دههها بر مناسبات جهانی تأثیر گذاشت تا آنکه جای خود را به داعش داد. با وجود جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه هیچ واکنشی از سوی این گروهها و رسانههای وابسته ایشان صورت نگرفته است. همچنین، افشاگری رابرت فورد، سفیر پیشین آمریکا در سوریه، درباره ارتباطش با گروه «هیئه تحریر الشام» نیز مهر تأییدی بر برخی از این روابط پنهان و پیچیده است.
💢تحول راهبردهای گروههای افراطی
🔹دگرگونی راهبردی گروههای تروریستی و تغییر در شیوههای عملیاتی آنان حاکی از آن است که این گروهها توانستهاند از ظرفیتهای سیاسی و امنیتی عصر دیجیتال بهرهبرداری چشمگیری داشته باشند. نکته قابلتوجه در این تحولات، توانمندی بالای این گروهها در انطباق سریع با تغییرات محیط امنیتی بینالمللی است. بهعنوان نمونه، از منظر تحول در ساختار فکری، میتوان به گذار از راهبرد «ضربه و گریز» مورداستفاده القاعده، به «ایجاد دولت و استقرار» که از سوی داعش اشاره کرد. همچنین در راستای کاهش هزینههای انسانی و مالی، این گروهها به استفاده از تاکتیک «گرگهای تنها» یا «تروریسم فردمحور» روی آوردهاند. بهنظر میرسد این گروهها در واکنش به فشارهای امنیتی و اطلاعاتی و کاهش منابع مالی، تلاش کردهاند دامنه منابع پشتیبانی خود را گسترش دهند. ازجمله این تلاشها میتوان به همکاری با قاچاقچیان مواد مخدر، شبکههای بینالمللی مافیایی فعال در حوزه آثار باستانی، قاچاق انسان، ارز، و تجارت جنسی اشاره کرد.
💢تروریسم بهمثابه خدمتی قابل خرید و فروش
🔹در دوره اخیر، بسیاری از گروههای تروریستی به سوی «تروریسم سفارشی» حرکت کردهاند، به این معنا که عملیات تروریستی را به صورت سفارشی و تجاری انجام میدهند. این گروهها با بهرهگیری از فناوریهای نوین از ظرفیت این حوزه نیز استفاده کردهاند. ترکیب فناوری و تجارت تروریسم، قدرت گروهها را افزایش داده و مقابله با آنها را برای نهادهای امنیتی دشوارتر کرده است. بسیاری از این عملیات در فضای مجازی و با استفاده از ارزهای دیجیتال که رهگیری آنها سخت است، انجام میشود.
✅ تروریسم از فعالیتی مبتنی بر ایدئولوژیهای دینی یا فرهنگی به فعالیتی تجاری تبدیل شده که در اینترنت تبلیغ و عرضه میشود. پیشبینی میشود در آینده شاهد سایتها و اتاقهای تاریکی باشیم که عملیات تروریستی در آنها به مزایده گذاشته میشود. نمونههایی از این عملیات شامل انفجار پل کریمه در ۲۰۲۲، حمله به سالن کنسرت «کروکوس سیتی هال» در ۲۰۲۴ و حملات به حزبالله لبنان هستند که در قالب جنگ پیجرها یا تخریب تجهیزات ارتباطی گزارش شدهاند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/459
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️مركز السلام للدراسات الاستراتيجية-مصر
📝محمد الفطیسی
#رویة_العربیة
#تحولات_منطقه
🔹مطالعات مرتبط با افراطگرایی و تروریسم، همچنان با چالشهایی در فهم ابعاد گوناگون این پدیده روبهرو است. پدیدهای که به یکی از مشخصههای بارز نظم بینالمللی معاصر تبدیلشده است. باوجود حجم وسیع پژوهشهای تخصصی، تجزیهوتحلیل مؤلفههای این پدیده در سطح فکری و ایدئولوژیک، ساختارها و شبکههای داخلی، مناسبات و ائتلافهای میان گروههای تروریستی و روابط آنان با برخی دولتها همچنان با ابهامات فراوانی همراه است.
💢پرسشهای بیپاسخ
🔹سخن گفتن از بیگناهی در شکلگیری گروههای افراطی، آنگونه که تاسیس آنها صرفاً ناشی از عوامل درونی معرفی میشود، ناقص و سادهانگارانه است. وجه پنهان این پدیده، در حقیقت با پرسشهایی اساسی گرهخورده است: چه کسانی از موجودیت و فعالیت این گروهها سود میبرند؟ چه کسانی هدایت آنها را بر عهدهدارند و ساختار شبکهایشان را طراحی میکنند؟ چه منابعی تسلیحات پیشرفته را در اختیارشان میگذارند؟ چه عواملی عبورشان از مرزها را تسهیل مینمایند؟ چه دستهایی روایتهایی هالیوودی، رعبآور و پرهیاهو پیرامون آنها میسازند؟ چه کسانی از اقدامات تروریستی آنان بهرهبرداری راهبردی میکنند؟
🔹یکی از مهمترین یافتهها، ارتباط ساختاریافته گروههای تروریستی با برخی دولتهاست؛ کشورهایی که از این گروهها بهعنوان ابزارهایی برای تضعیف، بیثباتسازی و فراهمسازی زمینه نفوذ و بهرهبرداری از منابع کشورهای دیگر بهره میبرند. این گروهها گاه بهعنوان اهرم فشار در سیاست منطقهای و بینالمللی استفاده میشوند و گاه در حالت غیرفعال باقی میمانند تا در آینده برای مأموریتهای جدید بازتعریف شوند.
🔹از دهه ۱۹۷۰، نقش آمریکا در تحولات افغانستان و حمایت از مجاهدین عرب علیه اشغال شوروی مشهود است؛ مجاهدینی که بعدها هسته اولیه القاعده را شکل دادند. این سازمان دههها بر مناسبات جهانی تأثیر گذاشت تا آنکه جای خود را به داعش داد. با وجود جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه هیچ واکنشی از سوی این گروهها و رسانههای وابسته ایشان صورت نگرفته است. همچنین، افشاگری رابرت فورد، سفیر پیشین آمریکا در سوریه، درباره ارتباطش با گروه «هیئه تحریر الشام» نیز مهر تأییدی بر برخی از این روابط پنهان و پیچیده است.
💢تحول راهبردهای گروههای افراطی
🔹دگرگونی راهبردی گروههای تروریستی و تغییر در شیوههای عملیاتی آنان حاکی از آن است که این گروهها توانستهاند از ظرفیتهای سیاسی و امنیتی عصر دیجیتال بهرهبرداری چشمگیری داشته باشند. نکته قابلتوجه در این تحولات، توانمندی بالای این گروهها در انطباق سریع با تغییرات محیط امنیتی بینالمللی است. بهعنوان نمونه، از منظر تحول در ساختار فکری، میتوان به گذار از راهبرد «ضربه و گریز» مورداستفاده القاعده، به «ایجاد دولت و استقرار» که از سوی داعش اشاره کرد. همچنین در راستای کاهش هزینههای انسانی و مالی، این گروهها به استفاده از تاکتیک «گرگهای تنها» یا «تروریسم فردمحور» روی آوردهاند. بهنظر میرسد این گروهها در واکنش به فشارهای امنیتی و اطلاعاتی و کاهش منابع مالی، تلاش کردهاند دامنه منابع پشتیبانی خود را گسترش دهند. ازجمله این تلاشها میتوان به همکاری با قاچاقچیان مواد مخدر، شبکههای بینالمللی مافیایی فعال در حوزه آثار باستانی، قاچاق انسان، ارز، و تجارت جنسی اشاره کرد.
💢تروریسم بهمثابه خدمتی قابل خرید و فروش
🔹در دوره اخیر، بسیاری از گروههای تروریستی به سوی «تروریسم سفارشی» حرکت کردهاند، به این معنا که عملیات تروریستی را به صورت سفارشی و تجاری انجام میدهند. این گروهها با بهرهگیری از فناوریهای نوین از ظرفیت این حوزه نیز استفاده کردهاند. ترکیب فناوری و تجارت تروریسم، قدرت گروهها را افزایش داده و مقابله با آنها را برای نهادهای امنیتی دشوارتر کرده است. بسیاری از این عملیات در فضای مجازی و با استفاده از ارزهای دیجیتال که رهگیری آنها سخت است، انجام میشود.
🌐https://institutetehran.com/art/459
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥چین بر خلاف آمریکا در خاورمیانه قدرت امپریالیست نخواهد شد!
#تهران_مدیا
#چین
#آمریکا
🔸جفری ساکس، استاد دانشگاه کلمبیا معتقد است که دولت ترامپ اکنون با دولت عمیق و لابی اسرائیل در آمریکا درگیر است که دههها است در کل ساختار دولت آمریکا ریشه یافته است و به دلیل دخالت آنها، ترامپ نمیتواند توافقی را با ایران به سرانجام برساند.
🔸راهبرد چین در خاورمیانه کاملا با آمریکا تفاوت دارد؛ چرا که نه در گذشته سابقه استعمارگری فرامرزی نداشته و نه همچون آمریکا میراث استعمارگری آنگلوساکسونی را به ارث نبرده است.
✅ «ایالات متحده یک قدرت امپریالیستی است. در خاورمیانه همچون یک قدرت استعمارگر و قدرت اصلی نظامی منطقه عمل میکند. اما چین کاملاً متفاوت است. حضور چین در منطقه صرفاً تجاری و تثبیتکننده است. چین به دلیل انرژی و دیگر شرایط ژئوپلیتیکی به ثبات در خاورمیانه علاقهمند است اما هیچ نسبتی با یک قدرت امپریالیستی ندارد. نه در گذشته در فرامرزهای خود قدرت امپریالیستی بوده و نه به نظر من در آینده چنین خواهد بود»
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تهران_مدیا
#چین
#آمریکا
🔸جفری ساکس، استاد دانشگاه کلمبیا معتقد است که دولت ترامپ اکنون با دولت عمیق و لابی اسرائیل در آمریکا درگیر است که دههها است در کل ساختار دولت آمریکا ریشه یافته است و به دلیل دخالت آنها، ترامپ نمیتواند توافقی را با ایران به سرانجام برساند.
🔸راهبرد چین در خاورمیانه کاملا با آمریکا تفاوت دارد؛ چرا که نه در گذشته سابقه استعمارگری فرامرزی نداشته و نه همچون آمریکا میراث استعمارگری آنگلوساکسونی را به ارث نبرده است.
🌐https://institutetehran.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#مقاله_تحلیلی
#تحولات_منطقه
#امارات
📝جواد میرگلوی بیات
🔹دولت امارات در سال ۲۰۲۱ از «سند راهبردی ۲۰۷۱» که مسیر پیشروی پنجاه سال آینده این مملکت را مشخص میکند رونمایی کرد. محور اصلی این برنامه تبدیل امارات به لولای تجارت میان آسیا، منطقه غرب آسیا و آفریقا است. امارات تاکنون توانسته در این مسیر به خوبی حرکت کند؛ چنانکه در آمار سال ۲۰۲۴ ارزش تجارت خارجی این کشور ۸۱۵ میلیارد دلار اعلام شده که عدد بسیار قابل توجهی است.
💢راهبرد یک بندر یک گره
🔸راهبرد «یک بندر یک گره» اماراتیها آنها را در رسیدن به این عملکرد کمک کرده است. آنها به دنبال این هستند حضور همه جانبه خود را در نقاط مختلف دنیا از آسیای مرکزی و قفقاز و شرق اروپا گرفته تا آفریقا و آمریکای لاتین تقویت کنند. دو شرکت DP World مستقر در دبی و AD Ports مستقر در ابوظبی در بیش از ۱۰۰ کشور دنیا دهها بندر، منطقه آزاد، فرآیندهای پخش و توزیع و... دایر کرده و در نظر دارند در راستای سند چشمانداز ۲۰۷۱ فعالیت خود را افزایش دهند.
🔸راهبرد یک بندر یک گره را میتوان مقیاس کوچکی از راهبرد «یک کمربند یک جاده» چین دانست. میل امارات به این اقدامات تالی منطقی راهبرد آن است؛ چرا که این یک مسیر طبیعی برای قدرتهای در حال رشد تجارت پایه است.
🔸این سوال مطرح است که آِیا امارات نیز میتواند مانند قدرتهای بزرگ جهانی و یا قدرتهای بزرگ منطقهای مانند ترکیه و ایران و حتی عربستان این مسیر را با موفقیت طی کند؟
💢فقط قدرت اقتصادی تعیین کننده نیست!
🔸امارات گرچه توانسته عملکرد فوقالعادهای در رشد اقتصادی و تبدیل واحههای بیابانی به ابرشهرهای جهانی داشته باشد ولی کماکان از فقدان برخی از مولفههای اساسی مانند جمعیت بومی، پراکندگی نواحی شهری و زیرساختها، جغرافیای امن و با ظرفیت، هویت و تاریخ و نفوذ گفتمانی رنج میبرد.
🔸اگرچه امارات با وجود این فقدانهای اساسی عملکرد فوقالعادهای داشته و توانسته خود را به یک بازیگر مهم در منطقه مطرح کند ولی همین فقدانها منجر به نوعی نهادسازی مادی و معنوی شده که از قضا پاشنه آشیل این کشور خواهد شد. در واقع سندروم کویت بودگی گریبان امارات را البته در مقیاس وسیعتر خواهد گرفت.
🔸امارات برای جبران این نقیصهها سراغ کشورهای خارجی رفت. اگرچه در طول سه دهه اخیر اماراتیها با استفاده از این رویکرد توانستند به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کنند ولی همین مساله برای آنها گرفتاریهایی را نیز پدید آورده است. آنها مجبور هستند که سیاستهای اعلی خود را با منویات حامیان خود تنظیم کنند. روابط با چین و اسرائیل دو نمونه از مسائلی است که این نکته را منعکس میکند.
1️⃣مسئله چین
🔸منصور بن زاید برادر و معاون حاکم امارات اعلام کرده حجم تجارت امارات با چین به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار رسیده و در نظر دارند این رقم را تا پایان سال ۲۰۳۰به ۲۰۰ میلیارد دلار برسانند. مبادلات امارات و چین همه جانبه شده و دیگر نمیتوان فقط از رابطه نفتی دو کشور صحبت کرد. اما این آمار فوق العاده با چالش مهمی روبهروست. تساهل آمریکا نسبت به همکاری میان امارات و چین به اندازه این اعداد و ارقام خارقالعاده نیست.
🔸کنگره و دولت آمریکا همزمان به ابوظبی فشار آوردند تا ارتباط خود با چین در زمینههای فناوریهای نوین را تمام کند؛ مسالهای که مورد موافقت ابوظبی قرار گرفت و آنها سرمایهگذاری در شرکتهای چینی را متوقف کردند. همکاری نظامی میان امارات و چین نیز مسالهای نیست که آمریکا بتواند آن را تحمل کند.
2️⃣مساله اسرائیل و ماجراجویی منطقهای
🔸روابط نزدیک ابوظبی و تلآویو در چند سال اخیر بسیار مشهود است و نشانهای مبنی بر اخلال در آن در کوتاه و میانمدت وجود ندارد. امارات که از مولفههای کلاسیک قدرت برخوردار نیست، مانند اسرائیل از تجزیه منطقه و تشکیل دولتهای متعدد و ضعیف که همسنگ و همتراز امارات و حتی ضعیفتر از آن باشند استقبال میکند.
🔸یک کاسه کردن حرکت منطقهای امارات با سیاستهای اسرائیل و سرکوب جریان اصیل میان ملتها و حمایت از دیکتاتوریها و جریانهای جدایی طلب به طور تدریجی فضای ضد اماراتی در منطقه ایجاد کرده و خواهد کرد. علاوه براین دولتهای همراه با اسرائیل مورد غضب جوامع اسلامی قرار دارند و امارات از این قاعده مستثنی نیست.
🔄مطالب مرتبط
▫️ورود عمیق امارات در لجستیک بندری آفریقا
▫️قطع روابط سودان با امارات؛ شکستی برای پروژه آفریقایی بن زاید
🌐https://institutetehran.com/art/460
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
#رقابت_تسلیحاتی
#آمریکا
🔹«گنبد طلایی آمریکا» سامانه جدیدی است که ترامپ دو هفته پیش از آن رونمایی کرد تا به گفته خودش از خاک آمریکا در برابر حملات موشکی خارجی در «فضا، دریا و خشکی» دفاع کند. طبق اطلاعاتی که تاکنون از این سامانه منتشر شده است، گنبد طلایی به وسیله استقرار موشکهای پدافندی در فضا برای مقابله با انواع مختلف حمله موشکی ایجاد خواهد شد. چنین طرحی در ظاهر مشابه ایده جنگ ستارگان ریگان است. در آن زمان ایده جنگ ستارگان قابل اجرا نبود. حال دقیقاً مشخص نیست گنبد طلایی چه خواهد بود و آیا آمریکا قادر به عملیاتیکردنش است یا خیر.
💢سیستمهای کنونی پدافند موشکی در آمریکا
🔸آمریکا در سه دهه گذشته تمرکز ویژهای بر ارتقای پدافند موشکی خود داشته است. پدافند موشکی آمریکا از ۶ سامانه اصلی (۴ سامانه موشکی و ۲ سامانه فضایی هشدار اولیه و ردیابی) تشکیل میشود. سامانه GMD یا همان (Ground_Based Midcourse Defense) و سامانه Aegis Ballistic Missile Defense به ترتیب برای انهدام موشکهای بالستیک راهبردی و موشکهای برد کوتاه و متوسط در فاز میانی (Midcourse) طراحی شدهاند. دو سامانه THAAD و PAC-3 (Patriot Advanced Capability-3) نیز برای مقابله با موشکهای برد کوتاه و متوسط؛ اما در انتهای فاز میانی و فاز ترمینال وجود دارند. همچنین دو سامانه SBIRS-High و STSS نیز با داشتن سنسورهایی در فضا، هشدار اولیه حمله موشکی را صادر و موشکها را ردیابی میکنند.
💢گنبد طلایی احتمالی چه آورده جدیدی دارد؟
🔸نخست، سامانههای کنونی برای حملات محدود و در مقیاس پایین طراحی شدهاند، نه برای یک حمله موشکی گسترده. بنابراین گنبد طلایی میتواند سناریوی حمله گسترده را پوشش دهد. دوم، زودهنگامترین سامانههای موجود، همچون GMD نهایتاً در فاز میانی که سر جنگی از بوستر جدا و از اتمسفر خارج میشود میتوانند موشک مهاجم را منهدم کنند. گنبد طلایی ممکن است به گونهای طراحی شود تا در Boost Phase که مرحله نخست شلیک است، موشک را مورد اصابت قرار دهد. همچنین گنبد طلایی ممکن است تمام سامانههای موجود را یکپارچه کند تا اثرگذاری آنها را افزایش دهد. علاوهبراین مسئله موشکهای هایپرسونیک و دشواری در انهدام آنها در فاز Glide (که سر جنگی در حال سقوط سرعت میگیرد و میتواند مانور دهد) در چند سال اخیر مورد توجه دولتهای آمریکا (هم بایدن و هم ترامپ) بوده است.
💢گنبد آهنین و جنگ ستارگان
🔸در حالی که ترامپ و هگست در اجرای طرح گنبد طلایی مصمم به نظر میرسند، تردیدهایی نسبت به آن وجود دارد. درست است که در مقایسه با جنگ ستارگان، اکنون محدودیتهای فناورانه کاهش یافته و به لطف پروژههای ایلان ماسک، همچون استارلینک، گنبد طلایی امر ناممکنی نیست اما همچنان تا حدی بلندپروازانه به نظر میرسد. بحث بودجه نیز وجود دارد. هماکنون بودجه اولیه ۲۵ میلیارد دلاری برای آن تعیین شده است. بودجه کل این پروژه نیز تا ۱۷۵ میلیارد احتمالاً برسد. تأمین چنین رقمی برای دولت ترامپ بسیار دشوار خواهد بود؛ چه اینکه ممکن است در انتخابات میاندورهای، دموکراتها اکثریت کنگره تصاحب کنند.
💢آینده رقابت قدرتهای بزرگ
🔸همانگونه که ایده جنگ ستارگان ریگان، نگرانی شوروی را برانگیخت، گنبد طلایی نیز میتواند حساسیت چین و روسیه را افزایش داده و برای اولین بار پس از پایان جنگ سرد یک رقابت تسلیحاتی شدید میان قدرتهای بزرگ را فعال کند. علت این امر مشخص است. اگر گنبد طلایی واقعاً توانایی انهدام در فاز Boost و پیش از آنکه موشک از جو خارج شود را داشته باشد، در این صورت بازدارندگی هستهای روسیه و چین آسیب خواهد دید؛ چراکه آمریکا توانایی حمله هستهای به این دو کشور را خواهد داشت، بدون آنکه از پاسخ آنها آسیب ببیند. البته این به معنای موفقیت ۱۰۰ درصدی گنبد طلایی احتمالی نیست اما به هر حال میتواند آسیبپذیری آمریکا را بسیار کاهش دهد. اردیبهشت ماه امسال، روسیه و چین در بیانیه مشترکی ایده گنبد طلایی آمریکا را «عمیقاً بیثباتکننده» خواندند.
🔄مطالب مرتبط
▫️اهداف ترامپ برای ساخت گنبد آهنین آمریکایی
🌐https://institutetehran.com/art/461
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◾️موسسه مطالعات خاورمیانه (دانشگاه مطالعات بین المللی شانگهای)
📝نیو سونگ و لی زویان
#جهان_شرقی
#هوافضا
#غرب_آسیا #چین
🔸در سال ۲۰۱۳، چین ابتکار «کمربند و راه» را مطرح کرد که شامل «کمربند اقتصادی راه ابریشم» و «جاده دریایی ابریشم در قرن بیستویکم» است. این طرح، همکاریهای چین را با کشورهای عضو، بهویژه در حوزه فضایی، گسترش داده است.
💢همکاری فضایی چین با دیگر کشورها: مفاهیم و ابعاد
🔹«راه ابریشم فضایی» در سال ۲۰۱۴ مطرح شد و پس از آن دولت چین با انتشار «سند سفید فضای چین در سال ۲۰۲۱»، اهداف کلان توسعه فضانوردی چین را شامل اکتشاف فضا، بهرهبرداری صلحآمیز از فضای ماورای جو، پاسخگویی به نیازهای اقتصادی و اجتماعی و افزایش قدرت ملی جامع معرفی کرد.
🔹چین در حوزههایی مانند فضانوردی سرنشیندار، برنامه اکتشاف ماه، سیستم موقعیتیابی ماهوارهای و سامانههای مشاهده زمین با وضوح بالا به دستاوردهای چشمگیری رسیده است. از سال ۱۹۸۵ با ورود موشکهای لانگ مارچ(Long March) به بازار جهانی، چین بینالمللیسازی فضانوردی خود را آغاز کرد. تا آوریل ۲۰۲۳، چین با ۴۳ کشور و منطقه،۶ سازمان بینالمللی، ۱۳۶ سند همکاری امضا کرده و ۱۷ سازوکار همکاری فضایی شکل داده است.
💢همکاریهای فضایی میان چین و کشورهای عربی
🔹همکاریهای فضایی چین و کشورهای عربی بر پایه اصول برابری، منافع متقابل، استفاده صلحآمیز و توسعه فراگیر استوار است و سه مرحله شروع، گسترش و تعمیق را طی کرده است. کشورهای عربی با توجه به چشماندازهای توسعه ملی خود، به دنبال توسعه صنایع پیشرفته فضایی هستند. همچنین چین اهمیت زیادی برای همکاری فضایی با کشورهای عربی قائل است و از آغاز قرن ۲۱، با رشد اقتصادی و ارتقاء فناوریهای فضایی چین، این کشور فعالانه به دنبال همکاریهای فضایی با کشورهای عربی بوده است.
🔹در این جهت در سال ۲۰۱۴، شی جینپینگ چارچوب همکاری «۱+۲+۳» را پیشنهاد داد و به دنبال آن در سند سیاست چین در قبال کشورهای عربی در سال۲۰۱۶ و برنامه اقدام همکاری چین-عرب برای سالهای ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۶ بر توسعه همکاریهای فضایی، پروژههای مشترک و توسعه سیستم موقعیتیابی ماهوارهای بیدو تأکید کرد.
🔹همگام با آن کشورهایی مانند امارات با پرتاب «کاوشگر امید» به مریخ، عربستان سعودی با تأسیس شورای فضایی و مصر با راهبرد چشمانداز ۲۰۳۰ توجه زیادی به توسعه صنعت فضایی خود نشان دادهاند. مصر با کمک چین، اولین مرکز مونتاژ، یکپارچهسازی و آزمایش ماهواره (AIT) در منطقه را در سال ۲۰۲۳ تکمیل کرد.
💢وضعیت فعلی همکاریها
🔹از سال ۲۰۱۳ و با آغاز طرح «کمربند و راه»، همکاریهای فضایی میان چین و خاورمیانه وارد مرحلهای تازه و گستردهتر شده است. چین با ساخت و پرتاب ماهوارههایی مانند «الجزایر-۱»، همکاری با عربستان سعودی در انتقال محموله تصویربرداری ماه و پرتاب ماهوارههای SaudiSat-5A و SaudiSat-B5 و همچنین همکاری گسترده با مصر از جمله پروژه ماهواره مصر-۲، تکمیل مرکز مونتاژ و تست AIT و پرتاب NExSat-1، جایگاه خود را در حوزه فضایی منطقه بهطور چشمگیری تقویت کرده است.
🔹بر این اساس، چشمانداز توسعه همکاریها میان چین و کشورهای عربی عمدتاً در دو محور اصلی دنبال میشود:
1️⃣انتقال فناوری ماهوارهای و همکاریهای صنعتی: از جمله میتوان به تأسیس مرکز چین-عرب بیدو، GNSS در تونس و پروژههای مشترک پرتاب ماهوارههایی مانند «الجزایر-۱» و «سعودی-ای5 و بی5 اشاره کرد.
2️⃣سامانه موقعیتیابی ماهوارهای بیدو: این سامانه بهعنوان محور اصلی همکاریها شناخته میشود و خدمات آن در چند کشور عربی در زمینههایی مانند نقشهبرداری، حملونقل، کشاورزی دقیق و پایش محیطزیست به کار گرفته شده است.
💢چالشهای پیش روی همکاری فضایی
🔹با وجود پیشرفتها، همکاری فضایی چین و کشورهای عربی با چالشهایی از جمله پیچیدگی محیط بینالمللی؛ به طوری که رقابت فضایی میان چین و ایالات متحده، تأثیر منفی بر این همکاریها مانند رد درخواست امارات برای پرتاب ماهنورد «راشد-۲» به دلیل تحریمهای آمریکا گذاشته است. از چالش های دیگر دشواری در تبادل و انتقال فناوری فضایی است چراکه تفاوت سطح فناوری بین چین و کشورهای عربی میتواند بر اثربخشی پروژهها تأثیر بگذارد.
💢نتیجهگیری
🌐https://institutetehran.com/art/462
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◾️فارن افرز
📝 رابرت کوهِن و جوزف نای
#روندهای_استراتژیک
🔸دولت ترامپ در سیاست خارجی خود دوگانگی عجیبی از خود نشان داده است. از یکسو، با خروج از نهادهای بینالمللی گرایش آشکاری به انزواگرایی داشته و از سوی دیگر، با استفاده از ابزارهایی مانند تعرفههای گمرکی و تهدید نظامی، نشان داده که به قدرت سخت علاقهمند است. این تناقضات باعث شده همپیمانان سنتی آمریکا اعتماد خود به واشنگتن را از دست بدهند و جایگاه رهبری آمریکا در نظام جهانی به مخاطره افتد.
💢وابستگی متقارن بهعنوان ابزار فشار
🔹روابط اقتصادی میان کشورها اغلب نامتقارن است؛ به این معنا که یک کشور بیشتر از کشور دیگر به این رابطه نیاز دارد. در چنین حالتی، کشوری مانند آمریکا که بازار مصرف بزرگی دارد، میتواند از این عدم تقارن بهعنوان ابزار فشار بهره ببرد.
💢ترامپ و تخریب زیرساختهای قدرت نرم
🔹یکی از ارکان اصلی قدرت آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، قدرت نرم بوده است. ترامپ با کاهش بودجه نهادهای فرهنگی، حمله به رسانههای آزاد، و بیاعتنایی به ارزشهای دموکراتیک، به این زیرساختهای قدرت نرم ضربه جدی وارد کرده است.
💢تضعیف سه رکن نظم بینالمللی
🔹نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم بر سه پایه توازن قدرت، نهادهای بینالمللی، و هنجارهای مشروعیتبخش به رفتار کشورها استوار بوده است. اقدامات ترامپ در خروج از نهادهای بینالمللی، بیاعتنایی به هنجارهای بینالمللی، و اتخاذ سیاستهای یکجانبهگرایانه، موجب تزلزل در هر سه رکن شده است.
💢چین؛ بازیگر جایگزین؟
🔹در شرایطی که آمریکا در حال عقبنشینی از نقش رهبری جهانی است، چین تلاش میکند تا خلأ ایجادشده را با طرحهایی مانند «کمربند و جاده» و سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه پر کند و جایگاه خود را بهعنوان یک قدرت اقتصادی و ژئوپلیتیکی تثبیت نماید. هرچند قدرت نرم چین هنوز محدود است، اما جاهطلبیهای اقتصادی و زیرساختی آن میتواند موقعیت آمریکا را به چالش بکشد.
💢آسیب به قدرت علمی آمریکا
🔹یکی از منابع قدرت نرم، سیستم آموزش عالی و نوآوری علمی است. دولت ترامپ با محدود کردن بودجههای تحقیقاتی، کاهش حمایت از دانشگاهها، و محدودیتهای مهاجرتی برای دانشجویان خارجی، به این منبع ارزشمند ضربه وارد کرد. این روند نهتنها جایگاه علمی آمریکا را تضعیف میکند، بلکه مانع از جذب نخبگان بینالمللی میشود که در گذشته به رشد علمی و اقتصادی آمریکا کمک کرده اند.
💢جهانیسازی؛ قربانی سیاستهای پوپولیستی
🔹ترامپ جهانیسازی را عامل بیکاری و رکود اقتصادی در آمریکا معرفی کرده و بر مبنای این گفتمان، سیاستهای حمایتگرایانه و تعرفهگذاری را در پیش گرفته است. در حالی که جهانیسازی، با همه چالشهایش، نقش مهمی در تقویت اقتصاد آمریکا و توسعه نوآوری ایفا کرده است. کنار گذاشتن جهانیسازی به نفع سیاستهای ملیگرایانه، در بلندمدت به ضرر آمریکا تمام خواهد شد.
💢مهاجرت و پوپولیسم
🔹ترامپ مهاجرت را تهدیدی برای امنیت و اشتغال آمریکاییها معرفی کرده و سیاستهای سختگیرانهای علیه مهاجران اعمال نمود. در صورتی که علت اصلی مشکلات اقتصادی آمریکا نه مهاجران، بلکه تغییرات فناورانه و ساختارهای سرمایهداری است. در واقع، مهاجران همواره نقش مهمی در اقتصاد و فرهنگ آمریکا داشتهاند و محدود کردن مهاجرت، ضربهای به مزیت رقابتی آمریکا است.
💢بیتوجهی به بحرانهای جهانی مانند تغییرات اقلیمی
🔹در شرایطی که جهان با بحرانهایی مانند تغییرات اقلیمی مواجه است ترامپ با خروج از توافق پاریس و بیتوجهی به همکاریهای جهانی، آمریکا را از این صحنهها کنار کشیده است. این سیاستها نهتنها وجهه اخلاقی آمریکا را تضعیف کرده بلکه توانایی آن را برای شکل دادن به آینده جهان کاهش داده است.
💢قدرت نرم پایدارتر از قدرت سخت
🔹قدرت سخت – شامل استفاده از زور و تهدید – در کوتاهمدت ممکن است نتیجه بدهد، اما در بلندمدت این قدرت نرم است که تعیینکننده جایگاه یک کشور در نظام بینالملل خواهد بود. آمریکا در دهههای گذشته از طریق ارزشها، فرهنگ، دانشگاهها، و مشارکت در نهادهای جهانی، نفوذ گستردهای پیدا کرده بود.
💢قمار بر ضعف بهجای سرمایهگذاری بر قدرت
🌐https://institutetehran.com/art/463
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#مقاله_تحلیلی
#اقتصاد_سیاسی
#عربستان
🔹عربستان سعودی که یکی از ثروتمندترین کشورهای عربی و سومین تولیدکننده بزرگ نفت جهان با تولید روزانه حدود ۹.۲ میلیون بشکه است، بزرگترین صادرکننده نفت خام نیز بهشمار میرود. با این حال، اتکای این کشور به درآمدهای نفتی، بهویژه پس از سقوط قیمت جهانی نفت در سال ۲۰۱۴، موجب شده تا عربستان بهطور مزمن با کسری بودجه روبهرو شود. افت ۴۵ درصدی قیمت نفت در آن سال باعث شد درآمدهای نفتی عربستان کاهش چشمگیری پیدا کند و بودجه این کشور برای نخستین بار طی سالهای اخیر با کسری قابلتوجهی مواجه گردد. در سال ۲۰۱۴، کسری بودجه عربستان به ۱۰۰ میلیارد ریال سعودی (حدود ۲۶ میلیارد دلار) رسید که معادل ۸.۷ درصد کل بودجه کشور بود.
💢نوسانات قیمت نفت
🔸این کسری بودجه در سالهای بعد نیز ادامه یافت. نوسانات قیمت نفت از جمله مهمترین دلایل این وضعیت به شمار میرود. تغییر نرخ ریال عربستان در برابر دلار نیز بر اثر کاهش ذخایر ارزی و نوسانات اقتصادی، از ۲.۶ ریال در سال ۲۰۱۴ به ۳.۷ در سال ۲۰۲۵ افزایش یافته است.
💢جنگ یمن و هزینههای نظامیگری
از سوی دیگر، درگیریهای نظامی، بهویژه جنگ یمن، فشار مضاعفی بر بودجه عربستان وارد کرد. آغاز جنگ در سال ۲۰۱۵ هزینههای دفاعی عربستان را بهشدت افزایش داد و علاوه براین حملات انصارالله به استانهای مرزی عربستان همچون عسیر، جازان و نجران، باعث توقف فعالیت بسیاری از شرکتهای صنعتی و تجاری در این مناطق شد. در سال ۲۰۱۷، این کشور قراردادی ۱۰۰ میلیارد دلاری برای خرید تسلیحات با آمریکا امضا کرد که البته تنها بخش کوچکی از آن اجرایی شد. با این حال، پرداخت هزینههای جنگ همچنان ادامه دارد.
🔸طبق گزارشها، هزینه جنگ یمن تنها در سال نخست آن نسبت به ۲۰۱۳ بیش از ۲۲ میلیارد دلار افزایش داشت و تخمینها از هزینه روزانه جنگ تا ۲۰۰ میلیون دلار نیز حکایت دارد. نشریه فارن پالیسی نیز هزینه ششماهه اول جنگ را بالغ بر ۷۲۵ میلیارد دلار برآورد کرده است که بخش زیادی از آن صرف خرید تسلیحات شده است. در نتیجه، ذخایر ارزی عربستان از ۷۳۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ به ۴۸۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ کاهش یافت.
🔸همچنین، حملات پهپادی به تأسیسات نفتی آرامکو در سال ۲۰۱۹ آسیب مالی قابلتوجهی به صنعت نفت عربستان وارد کرد. این حمله باعث شد تولید نفت این کشور از ۹.۲ میلیون بشکه به ۵.۷ میلیون بشکه در روز سقوط کند. برآوردها نشان میدهد که خسارت این حملات بیش از ۵۳۳ میلیون دلار بوده است. در مجموع، از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷، عربستان با کسری بودجهای معادل ۹۳۸ میلیارد ریال سعودی یا ۲۵۰ میلیارد دلار مواجه بوده است.
💢پروژههای کلان اقتصادی
🔸در سالهای اخیر، عربستان با اجرای پروژههای کلان اقتصادی تلاش کرده است ترکیب اقتصادی خود را متنوع سازد. هزینههای این پروژهها نیز بار مالی سنگینی بر بودجه کشور وارد کردهاند. صندوق بینالمللی پول در مه ۲۰۲۳ اعلام کرد که عربستان برای رسیدن به تراز بودجهای در آن سال، نیاز به نفت با قیمت حداقل ۸۰.۹ دلار در هر بشکه دارد. این در حالی است که تحلیلگران بلومبرگ معتقدند با سطح فعلی تولید (۹.۲ میلیون بشکه در روز) و تداوم هزینههای کلان، عربستان تنها با نفت ۹۵ دلاری میتواند تراز بودجه را حفظ کند. اما قیمت واقعی نفت کمتر از این برآوردهاست.
🔸در نتیجه، عربستان در سالهای اخیر همچنان با مشکل مزمن کسری بودجه مواجه است. طبق آخرین آمار، تنها در سهماهه نخست سال ۲۰۲۵، عربستان با کسری بودجه ۱۵ میلیارد دلاری مواجه شده که معادل ۵۰ درصد کل کسری پیشبینیشده سالانه است.
💢جمعبندی و چشمانداز
🔸در مجموع، وابستگی ۷۵ درصدی بودجه عربستان به درآمدهای نفتی، در کنار جنگهای پرهزینه، هدف حمله قرار گرفتن زیرساختها و پروژههای عظیم اقتصادی که اغلب بازدهی بلندمدت دارند، موجب شدهاند تا این کشور علیرغم ثروت نفتی، درگیر یک بحران ساختاری کسری بودجه شود.
🔁مطالب مرتبط
▫️عرضه ميلياردها دلار اوراق قرضه چینی در عربستان؛ گامی برای تقویت اتحاد اقتصادی
🌐https://institutetehran.com/art/464
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️نزدیکی ناگهانی مصر و ایران و تحول در محاسبات منطقهای
◼️نافذه-مصر
#رویة_العربیة
#شمال_أفريقا
🔸در پی سفر غیرمنتظره رئیسجمهور مصر به ابوظبی و دیدار با محمد بن زاید رئیس امارات، تحلیلگران این اقدام را واکنشی سریع به سفر اخیر وزیر خارجه ایران به قاهره دانستند. طبق بیانیه رسمی، در این دیدار دو طرف بر لزوم آتشبس فوری در غزه و پیشبرد مذاکرات تبادل اسرا تأکید کردند. همچنین درباره سایر تحولات منطقهای از جمله لبنان، سوریه، سودان، لیبی، یمن و سومالی گفتگو شد. بازگشت سریع السیسی تنها چهار ساعت پس از اعلام سفر، نشاندهنده فوریت و اهمیت ویژه این دیدار بود.
💢پیامهای عراقچی از قاهره
🔹در یکی از تحولات مهم دیپلماتیک اخیر، عباس عراقچی از احتمال رفع آخرین مانع در مسیر عادیسازی روابط ایران و مصر خبر داد؛ روابطی که از سال ۱۹۷۹ قطع شدهاند. او بدون اشاره به جزئیات، ابراز امیدواری کرد این مانع طی هفتههای آینده برطرف شود. عراقچی پس از دیدار با مقامات ارشد مصری، از افزایش اعتماد متقابل میان دو کشور و توافق برای ادامه رایزنیهای سیاسی، توسعه تجارت و گردشگری خبر داد. این دیدار، چهارمین گفتوگوی مستقیم او با رئیسجمهور مصر بود.
🔹در حاشیه این سفر، عراقچی با مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز دیدار کرد و تأکید نمود که ایران هیچ توافقی که حق غنیسازی اورانیوم را سلب کند، نخواهد پذیرفت؛ اظهاراتی که در قاهره بیان شد حامل پیام روشنی برای آمریکا و اسرائیل بود و بازتاب گستردهای در رسانههای منطقهای یافت.
🔹واکنش اسرائیل به نزدیکی تهران و قاهره قابلتوجه بود. یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون اسرائیل، آن را تهدیدی برای توافق صلح با مصر دانست. ارتش اسرائیل نیز مدعی شد که پهپادی حامل سلاح از خاک مصر را سرنگون کرده است. در مقابل، برخی تحلیلگران سفر عراقچی را پیام غیرمستقیم مصر به کشورهای عربی خلیجفارس ارزیابی کردند.
🔹در پاسخ، امارات متحده عربی با دعوت فوری از السیسی به ابوظبی و استقبال گرم محمد بن زاید از او در کاخ «الشاطئ»، تلاش کرد تا از بروز شکاف بیشتر در مناسبات با مصر جلوگیری کند. ناظران این تحرکات را در چارچوب «رقابت در توازنها و اتحادهای منطقهای» تحلیل میکنند.
💢پیامهای کینهجویانه
🔹تحلیلگران سفر عراقچی به قاهره را نشانهای از سیاست خصمانه مصر دانستند که با پذیرش یک مقام ایرانی، بهدنبال ارسال پیامی هشدار آمیز به کشورهای حاشیه خلیج فارس است. از سوی دیگر، واکنش سریع السیسی با سفر به امارات، بیانگر سردرگمی و نبود استقلال در سیاست خارجی مصر تلقی شده است. همچنین بسیاری معتقدند مصر بهدلیل سرکوب داخلی، فروپاشی نهادی و ضعف عدالت اجتماعی، نقش منطقهای خود را به کشورهای حاشیه خلیج فارس واگذار کرده است.
🔹علاوه بر آن، برخی قدرتهای حاشیه خلیج فارس علاقهای به ثبات و قدرتگیری مصر ندارند و ترجیح میدهند این کشور درگیر بحرانهای داخلی باقی بماند. تحلیلگران، سیاستهای اقتصادی و ماجراجوییهای منطقهای السیسی را در خدمت منافع دیگران ارزیابی میکنند. در این چارچوب، سفر عراقچی ممکن است آغازگر بازآرایی ائتلافهای منطقهای باشد.
💢تلاقی منافع امارات و اتحاد با السیسی
🔹روابط میان مصر و امارات متحده عربی، بهویژه پس از سال ۲۰۱۳ و حمایت قاطع ابوظبی از السیسی، وارد مرحلهای از همگرایی راهبردی شد. بااینحال، در سالهای اخیر نشانههایی از واگرایی منافع در عرصههای منطقهای و فرامنطقهای ظاهر شده است که منافع دو طرف باهم در تضاد قرار گرفت.
🔹در موضوع فلسطین و بحران غزه، امارات همراه با آمریکا و اسرائیل به دنبال حذف نفوذ حماس و تسهیل مهاجرت فلسطینیان است، در حالی که مصر به دلیل مرز زمینی با غزه و نگرانیهای امنیتی، رویکرد محتاطانهتری دارد. در سودان، امارات از نیروهای پشتیبانی سریع حمایت میکند و مصر حامی ارتش رسمی است، این موضوع دو کشور را در دو سوی منازعه قرار داده است. مسئله آب نیل نیز اختلافات را تشدید کرده؛ امارات به عنوان یکی از سرمایهگذاران اصلی سد النهضه در اتیوپی، نقش مهمی در این پروژه دارد و این مسئله برای مصر که پروژه را تهدیدی برای امنیت آبی خود میداند، نگرانکننده است.
✅ در حوزه اقتصادی نیز، سرمایهگذاریهای روزافزون امارات در داراییهای راهبردی مصر، ازجمله قرارداد بزرگ «رأس الحکمه» به ارزش ۶۵ میلیارد دلار، بحثبرانگیز شده است. برخی سیاستمداران مصری هشدار دادهاند که این حجم از واگذاری داراییها ممکن است به شرکتهایی منتقل شود که روابطی پنهان با اسرائیل دارند؛ موضوعی که حساسیتهای ملی و حاکمیتی را برمیانگیزد.
🔁مطالب مرتبط
▫️اهداف سفر پزشکیان به مصر
▫️مسیریابی بلوک ضداخوان در سوریه جدید
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/465
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️نافذه-مصر
#رویة_العربیة
#شمال_أفريقا
🔸در پی سفر غیرمنتظره رئیسجمهور مصر به ابوظبی و دیدار با محمد بن زاید رئیس امارات، تحلیلگران این اقدام را واکنشی سریع به سفر اخیر وزیر خارجه ایران به قاهره دانستند. طبق بیانیه رسمی، در این دیدار دو طرف بر لزوم آتشبس فوری در غزه و پیشبرد مذاکرات تبادل اسرا تأکید کردند. همچنین درباره سایر تحولات منطقهای از جمله لبنان، سوریه، سودان، لیبی، یمن و سومالی گفتگو شد. بازگشت سریع السیسی تنها چهار ساعت پس از اعلام سفر، نشاندهنده فوریت و اهمیت ویژه این دیدار بود.
💢پیامهای عراقچی از قاهره
🔹در یکی از تحولات مهم دیپلماتیک اخیر، عباس عراقچی از احتمال رفع آخرین مانع در مسیر عادیسازی روابط ایران و مصر خبر داد؛ روابطی که از سال ۱۹۷۹ قطع شدهاند. او بدون اشاره به جزئیات، ابراز امیدواری کرد این مانع طی هفتههای آینده برطرف شود. عراقچی پس از دیدار با مقامات ارشد مصری، از افزایش اعتماد متقابل میان دو کشور و توافق برای ادامه رایزنیهای سیاسی، توسعه تجارت و گردشگری خبر داد. این دیدار، چهارمین گفتوگوی مستقیم او با رئیسجمهور مصر بود.
🔹در حاشیه این سفر، عراقچی با مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز دیدار کرد و تأکید نمود که ایران هیچ توافقی که حق غنیسازی اورانیوم را سلب کند، نخواهد پذیرفت؛ اظهاراتی که در قاهره بیان شد حامل پیام روشنی برای آمریکا و اسرائیل بود و بازتاب گستردهای در رسانههای منطقهای یافت.
🔹واکنش اسرائیل به نزدیکی تهران و قاهره قابلتوجه بود. یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون اسرائیل، آن را تهدیدی برای توافق صلح با مصر دانست. ارتش اسرائیل نیز مدعی شد که پهپادی حامل سلاح از خاک مصر را سرنگون کرده است. در مقابل، برخی تحلیلگران سفر عراقچی را پیام غیرمستقیم مصر به کشورهای عربی خلیجفارس ارزیابی کردند.
🔹در پاسخ، امارات متحده عربی با دعوت فوری از السیسی به ابوظبی و استقبال گرم محمد بن زاید از او در کاخ «الشاطئ»، تلاش کرد تا از بروز شکاف بیشتر در مناسبات با مصر جلوگیری کند. ناظران این تحرکات را در چارچوب «رقابت در توازنها و اتحادهای منطقهای» تحلیل میکنند.
💢پیامهای کینهجویانه
🔹تحلیلگران سفر عراقچی به قاهره را نشانهای از سیاست خصمانه مصر دانستند که با پذیرش یک مقام ایرانی، بهدنبال ارسال پیامی هشدار آمیز به کشورهای حاشیه خلیج فارس است. از سوی دیگر، واکنش سریع السیسی با سفر به امارات، بیانگر سردرگمی و نبود استقلال در سیاست خارجی مصر تلقی شده است. همچنین بسیاری معتقدند مصر بهدلیل سرکوب داخلی، فروپاشی نهادی و ضعف عدالت اجتماعی، نقش منطقهای خود را به کشورهای حاشیه خلیج فارس واگذار کرده است.
🔹علاوه بر آن، برخی قدرتهای حاشیه خلیج فارس علاقهای به ثبات و قدرتگیری مصر ندارند و ترجیح میدهند این کشور درگیر بحرانهای داخلی باقی بماند. تحلیلگران، سیاستهای اقتصادی و ماجراجوییهای منطقهای السیسی را در خدمت منافع دیگران ارزیابی میکنند. در این چارچوب، سفر عراقچی ممکن است آغازگر بازآرایی ائتلافهای منطقهای باشد.
💢تلاقی منافع امارات و اتحاد با السیسی
🔹روابط میان مصر و امارات متحده عربی، بهویژه پس از سال ۲۰۱۳ و حمایت قاطع ابوظبی از السیسی، وارد مرحلهای از همگرایی راهبردی شد. بااینحال، در سالهای اخیر نشانههایی از واگرایی منافع در عرصههای منطقهای و فرامنطقهای ظاهر شده است که منافع دو طرف باهم در تضاد قرار گرفت.
🔹در موضوع فلسطین و بحران غزه، امارات همراه با آمریکا و اسرائیل به دنبال حذف نفوذ حماس و تسهیل مهاجرت فلسطینیان است، در حالی که مصر به دلیل مرز زمینی با غزه و نگرانیهای امنیتی، رویکرد محتاطانهتری دارد. در سودان، امارات از نیروهای پشتیبانی سریع حمایت میکند و مصر حامی ارتش رسمی است، این موضوع دو کشور را در دو سوی منازعه قرار داده است. مسئله آب نیل نیز اختلافات را تشدید کرده؛ امارات به عنوان یکی از سرمایهگذاران اصلی سد النهضه در اتیوپی، نقش مهمی در این پروژه دارد و این مسئله برای مصر که پروژه را تهدیدی برای امنیت آبی خود میداند، نگرانکننده است.
🔁مطالب مرتبط
▫️اهداف سفر پزشکیان به مصر
▫️مسیریابی بلوک ضداخوان در سوریه جدید
🌐https://institutetehran.com/art/465
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
#آمریکا
🔹دو روز پیش، آمریکا شاهد جدال توییتری میان رئیسجمهور آمریکا و ثروتمندترین مرد جهان بود که پایانی بر رابطه نزدیک این دو از زمان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ محسوب میشد. جدال ترامپ و ماسک بر سر طرح تلفیق بودجه (یا همان چیزی که ترامپ One Big Beautiful Bill میخواند) آغاز شد. ماسک معتقد است که جمهوریخواهان با تصویب چنین طرحی که کاهش درآمدهای مالیاتی و افزایش سقف بدهی دولت را به همراه دارد، به اقتصاد آمریکا ضربه خواهند زد. همچنین این طرح تلاشهای خودش برای کاهش هزینههای دولت را بیاثر میکند. با این وجود، به نظر نمیرسد اختلاف میان ماسک و جمهوریخواهان محدود به این موضوع باشد.
💢 رویارویی ماسک با ساختار
🔸هنگامی که ایلان ماسک در دولت بود نیز با برخی اعضای کابینه به مشکل برخورده بود. وزارت کارآمدی دولت به ریاست ماسک قصد تعدیل نیرو در سایر وزارتخانهها و کاهش هزینههای آنها را داشت و تا حدی در اجرای این برنامه (همچون مورد USAID) موفق بود. علیرغم موفقیتهای اولیه، سایر وزرا اقدامات ماسک را ناقض اختیارات خود میدیدند. دخالت ماسک در عملکرد کارکنان سایر وزارتخانهها به حدی رسیده بود که اگر این افراد در جواب ایمیلی که به آنها ارسال میشد عملکرد یک هفته گذشته خود را توضیح نمیدادند اخراج میشدند. بنابراین وزارت کارآمدی دولت، ماسک را در برابر سایر وزرا قرار داده بود.
🔸در حقیقت باید گفت احتمالاً ماسک با درکی که از نحوه ادارهکردن شرکتهای خود داشت وارد سیاست شد و به همین دلیل ناکام ماند. شاید او گمان میکرد که ایجاد اصلاحات ساختاری در دولت فدرال آمریکا همچون اصلاحات در ایکس (توییتر سابق) باشد اما مقاومت وزارتخانهها و به طور کل حزب جمهوریخواه مانعی جدی برای برنامههای او شد. چنین ساختاری آنقدر قدرتمند بود که ماسک نتوانست روال سنتی جمهوریخواهی در بودجه را تغییر دهد. مخالفت علنی و ناگهانی ماسک با ترامپ و جمهوریخواهان کنگره ضرر مالی قابل توجهی به او وارد کرد تا او را متوجه هزینههای رفتارهای غیرمحتاطانه بکند.
💢نگاه متفاوت به پرونده چین
🔸پیش از خروج از کابینه نیز ماسک با مشکلاتی مواجه بود. او نگاهی متفاوت از دولت ترامپ در خصوص جنگ تعرفهای با چین داشت. ماسک همچون سایر غولهای فناوری سیلیکونولی از تقابل تجاری میان دو کشور ناراضی بود. برای فناوریهای پیشرفته در آمریکا همچون هوش مصنوعی که به شدت به بازارهای جهانی و منابع خارجی، از جمله چین وابسته هستند، تشدید جنگ تعرفهای تنها آسیب بیشتری به آنها وارد میکند. البته برای شرکتهای آمریکایی تنها چین مسئله نیست. ترامپ در دولت دوم خود تعرفههایی علیه بسیاری از کشورها، از جمله متحدان آمریکا، اعمال کرد. سیاستهای تعرفهای و ضدچینی دولت کنونی، ماسک را در برابر طرفداران ماگا قرار میداد.
🔸در حوزه سیاست خارجه، ماسک نزدیک به گروه به اصطلاح نوانزواگرا محسوب میشد و نقش پررنگی در واردکردن ونس و کولبی به داخل کابینه داشت. با این حال پرونده چین باعث میگشت که از این طیف نیز فاصله بگیرد؛ زیرا آنها چین را اصلیترین تهدید آمریکا میدیدند. با این حال، نبود ماسک در کابینه میتواند عامل تضعیفکننده طیف مذکور باشد. البته باید دید که شخص ترامپ در چهار سال آینده سیاست خارجه آمریکا را در چه مسیری قرار خواهد داد.
💢 مسئله شخصیت ترامپ
🔸تبدیلشدن دوستان به دشمنان در حلقه اطرافیان ترامپ اتفاقی تکراری است. ترامپ در دولت نخست خود نیز به دلایل متعددی از اطرافیان و اعضای کابینه خود رویگردان شده بود: رکس تیلرسون، هربرت مکمستر، جیم متیس، جان بولتون، مایک پمپئو و غیره. در نهایت نیز معاون اول خود، یعنی مایک پنس را با خود دشمن کرد. در دولت دوم نیز با مایک والتز به مشکل برخورد و جایگاه او را از مشاور امنیت ملی به سفیر آمریکا در سازمان ملل تغییر داد. این تا حدی ناشی از شخصیت ترامپ است که چندان ظرفیت همکاری و انعطاف با نظر مخالف را ندارد. ممکن است چنین موضوعی در مورد ماسک نیز صادق بوده باشد.
💢جمعبندی
🔄مطالب مرتبط
▫️ماموریت «ماسک» و «راماسوامی» در «دپارتمان کارآمدی دولت»
🌐https://institutetehran.com/art/466
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️وزیر خارجۀ ایران میداند چگونه به زبان ترامپ سخن بگوید!
◾️مؤسسه واشنگتن
📝هولی داگرس
#تهران_ریویو
#مذاکرات_هستهای
🔹عراقچی که به زبان انگلیسی مسلط است و مدرک دکتری از بریتانیا دارد، سخنوری در سیاست آمریکایی را با تیزبینی درک کرده است. او با بازتاب شیوه ترامپ در برقراری ارتباط همچون استفاده گاهبهگاه از حروف بزرگ، خود را به عنوان دیپلماتی زیرک نشان داده است که قصد دارد شانس رسیدن به توافق مطلوب و مورد نیاز تهران را افزایش دهد. این در تضاد آشکاری با ظاهر مبارزهجویانه نظام ایران در دور قبل ریاستجمهوری ترامپ است.
🔸به نظر میرسد دیپلماتهای ایرانی شیوه سخنگفتن و سبک مذاکرهکردن ترامپ را با دقت مطالعه کردهاند. حتی شایعاتی وجود دارد که آنها نمایهای روانشناختی از او را تهیه کرده باشند. طبق گزارشها، وزیر امور خارجه ایران پیشتر گروه کاری غیررسمیای را برای دولت دوم احتمالی ترامپ در مارس ۲۰۲۴ تشکیل داده بود. شکی نیست که اخیراً تهران نحوه مدیریت مذاکرات روسیه-اوکراین توسط دولت ترامپ را یاد گرفته و آموخته که چگونه بدون رفتار غیرمنطقی و حمله شخصی به ترامپ، آمریکا را از مواضع عقب براند. جای تعجب ندارد که ترجمه بدون مجوز کتاب ترامپ در سال ۱۹۸۷، «ترامپ: هنر معامله» در حال فروش بالا در قفسههای کتاب است.
🔸از زمان آغاز مذاکرات در دوازدهم آوریل، عراقچی به شکلی روشمند در حال بسط روایتی است تا توجه ترامپ و پایگاه رأیاش را جلب کند. او در هشتم آوریل در یادداشتی برای واشنگتنپست اشاره کرد که ترامپ نمیخواهد به «رئیسجمهور آمریکایی دیگری تبدیل شود که در باتلاق جنگی در خاورمیانه فرو میرود». چنین صحبتی عمیقاً رأیدهندگان مرکزی به ترامپ و اعضای انزواطلب کابینه او را هدف قرار میدهد و در راستای موضع ثابت ترامپ است که میخواهد از «جنگهای همیشگی» در منطقه اجتناب بورزد.
🔸عراقچی همچنین تلاش کرد تا غریزههای معاملهگرانه رئیسجمهور را درگیر کرده و ایران را یک «فرصت تریلیون دلاری» برای ایالات متحده بخواند. البته در واقعیت، حتی اگر آمریکا تحریمها را لغو کند، موانع اصلی برای سرمایهگذاری خارجی باقی خواهند ماند: تشریفات زائد اداری، مخاطرات ژئوپلتیکی، فساد و از همه مهمتر، ناکامی ایران در تبعیت از گروه ویژه اقدام مالی (FATF). در هر صورت، موضوع تجارت در سخنان عراقچی در اندیشکده کارنگی در بیستودوم آوریل منعکس شده بود(درخور توجه است این سخنان پس از آنکه کارنگی حضور عراقچی را به دلیل اینکه تیم او تلاش کرد تا محدودیتهای غیرضرور بر این رویداد اعمال کند لغو نمود، منتشر شد).
🔸سخنان عراقچی در کارنگی همچنین به این بحث پرداخته بود که «گروههای ذینفع خاصی» -قاعدتاً جمهوریخواهان نومحافظهکار و اندیشکدههای مخالف توافق هستهای- تلاش میکنند «ادعاهای غلطی را مطرح کنند مبنی بر اینکه هرگونه توافق احتمالی یک برجام دیگر خواهد بود». او تأکید کرد که تهران دیگر توافقی مشابه ۲۰۱۵ نمیخواهد؛ زیرا برجام «دیگر به قدر کافی خوب نیست» و اشاره کرد که خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ اثباتی بر این است که رئیسجمهور نیز «یک برجام دیگر» را نمیخواهد.
🔸عراقچی در موردی دیگر تلاش کرد تا از ترامپ در برابر انتقادات ناشی از مناقشات دیپلماتیک دفاع کند. در هفتم می، آسوشیتدپرس گزارش کرد که ترامپ برنامه دارد طی سفر خود به منطقه، نام خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر دهد. عراقچی ادعا کرد که تنها یک کارزار اطلاعات غلط توسط «جنگجویان همیشگی» میخواهد که ایرانیان را در سراسر جهان خشمگین کند. او سپس گفت که «مطمئن» است ترامپ از نام تاریخی این آبراهه «آگاهی دارد» و سپس رئیسجمهور را تگ کرد تا اطمینان حاصل کند پیامش به مقصد رسیده است.
✅ در مجموع، پیامرسانی فعالانه و راهبردی عراقچی، تلاشهایش برای هدایت مذاکرات و محیط سیاسی پرتنش آمریکا را برجسته میکند. به نظر میرسد او برای حمله با لحنی مناسب مصمم است: به اندازه کافی قاطع تا قدرت ایران را در برابر آنچه تهران امپریالیسم آمریکا میبیند نشان دهد اما به اندازه کافی محترمانه تا از توهین به یک رئیسجمهور پیشبینیناپذیر که اهرم «فشار حداکثری» را در کنترل دارد اجتناب کند. عراقچی با بهرهگیری از دایرۀ واژگان ترامپ، نه تنها با رئیسجمهور و پایگاه رأیاش سخن میگوید، بلکه ماهرانه میکوشد تا صفحه شطرنج را به نفع ایران تغییر دهد.
🔄مطالب مرتبط
▫️ایران برای ایجاد توازن مذاکراتی با آمریکا چه کارتهایی رو کرد؟
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/467
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️مؤسسه واشنگتن
📝هولی داگرس
#تهران_ریویو
#مذاکرات_هستهای
🔹عراقچی که به زبان انگلیسی مسلط است و مدرک دکتری از بریتانیا دارد، سخنوری در سیاست آمریکایی را با تیزبینی درک کرده است. او با بازتاب شیوه ترامپ در برقراری ارتباط همچون استفاده گاهبهگاه از حروف بزرگ، خود را به عنوان دیپلماتی زیرک نشان داده است که قصد دارد شانس رسیدن به توافق مطلوب و مورد نیاز تهران را افزایش دهد. این در تضاد آشکاری با ظاهر مبارزهجویانه نظام ایران در دور قبل ریاستجمهوری ترامپ است.
🔸به نظر میرسد دیپلماتهای ایرانی شیوه سخنگفتن و سبک مذاکرهکردن ترامپ را با دقت مطالعه کردهاند. حتی شایعاتی وجود دارد که آنها نمایهای روانشناختی از او را تهیه کرده باشند. طبق گزارشها، وزیر امور خارجه ایران پیشتر گروه کاری غیررسمیای را برای دولت دوم احتمالی ترامپ در مارس ۲۰۲۴ تشکیل داده بود. شکی نیست که اخیراً تهران نحوه مدیریت مذاکرات روسیه-اوکراین توسط دولت ترامپ را یاد گرفته و آموخته که چگونه بدون رفتار غیرمنطقی و حمله شخصی به ترامپ، آمریکا را از مواضع عقب براند. جای تعجب ندارد که ترجمه بدون مجوز کتاب ترامپ در سال ۱۹۸۷، «ترامپ: هنر معامله» در حال فروش بالا در قفسههای کتاب است.
🔸از زمان آغاز مذاکرات در دوازدهم آوریل، عراقچی به شکلی روشمند در حال بسط روایتی است تا توجه ترامپ و پایگاه رأیاش را جلب کند. او در هشتم آوریل در یادداشتی برای واشنگتنپست اشاره کرد که ترامپ نمیخواهد به «رئیسجمهور آمریکایی دیگری تبدیل شود که در باتلاق جنگی در خاورمیانه فرو میرود». چنین صحبتی عمیقاً رأیدهندگان مرکزی به ترامپ و اعضای انزواطلب کابینه او را هدف قرار میدهد و در راستای موضع ثابت ترامپ است که میخواهد از «جنگهای همیشگی» در منطقه اجتناب بورزد.
🔸عراقچی همچنین تلاش کرد تا غریزههای معاملهگرانه رئیسجمهور را درگیر کرده و ایران را یک «فرصت تریلیون دلاری» برای ایالات متحده بخواند. البته در واقعیت، حتی اگر آمریکا تحریمها را لغو کند، موانع اصلی برای سرمایهگذاری خارجی باقی خواهند ماند: تشریفات زائد اداری، مخاطرات ژئوپلتیکی، فساد و از همه مهمتر، ناکامی ایران در تبعیت از گروه ویژه اقدام مالی (FATF). در هر صورت، موضوع تجارت در سخنان عراقچی در اندیشکده کارنگی در بیستودوم آوریل منعکس شده بود(درخور توجه است این سخنان پس از آنکه کارنگی حضور عراقچی را به دلیل اینکه تیم او تلاش کرد تا محدودیتهای غیرضرور بر این رویداد اعمال کند لغو نمود، منتشر شد).
🔸سخنان عراقچی در کارنگی همچنین به این بحث پرداخته بود که «گروههای ذینفع خاصی» -قاعدتاً جمهوریخواهان نومحافظهکار و اندیشکدههای مخالف توافق هستهای- تلاش میکنند «ادعاهای غلطی را مطرح کنند مبنی بر اینکه هرگونه توافق احتمالی یک برجام دیگر خواهد بود». او تأکید کرد که تهران دیگر توافقی مشابه ۲۰۱۵ نمیخواهد؛ زیرا برجام «دیگر به قدر کافی خوب نیست» و اشاره کرد که خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ اثباتی بر این است که رئیسجمهور نیز «یک برجام دیگر» را نمیخواهد.
🔸عراقچی در موردی دیگر تلاش کرد تا از ترامپ در برابر انتقادات ناشی از مناقشات دیپلماتیک دفاع کند. در هفتم می، آسوشیتدپرس گزارش کرد که ترامپ برنامه دارد طی سفر خود به منطقه، نام خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر دهد. عراقچی ادعا کرد که تنها یک کارزار اطلاعات غلط توسط «جنگجویان همیشگی» میخواهد که ایرانیان را در سراسر جهان خشمگین کند. او سپس گفت که «مطمئن» است ترامپ از نام تاریخی این آبراهه «آگاهی دارد» و سپس رئیسجمهور را تگ کرد تا اطمینان حاصل کند پیامش به مقصد رسیده است.
🔄مطالب مرتبط
▫️ایران برای ایجاد توازن مذاکراتی با آمریکا چه کارتهایی رو کرد؟
🌐https://institutetehran.com/art/467
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
#سیاست_مهاجرتی
#آمریکا
🔹در چند روز گذشته، لسآنجلس، پرجمعیتترین شهر ایالت کالیفرنیا، وضعیت پرآشوبی را سپری کرده است. پس از موجی از بازداشت «مهاجران غیرقانونی» در این شهر توسط اداره مهاجرت و اجرای گمرک (ICE) معترضین به خیابان آمده و برخی به ادارات دولتی همچون مرکز بازداشت متروپلیس در این شهر حمله کردند. با ورود نیروهای پلیس وضعیت آشفتهتر گردید و سپس ترامپ دستور اعزام گارد ملی به این شهر را صادر کرد؛ اقدامی که آخرین بار توسط لیندن جانسون در ۱۹۶۵ استفاده شد. با این حال، کالیفرنیا تنها ایالاتی نیست که در موضوع مهاجرین با دولت ترامپ درگیر شده است.
🔸ترامپ از همان آغاز ریاست جمهوری خود، سیاستهای ضدمهاجرتی را با شدت بیشتری به نسبت دوره نخست خود دنبال کرد. تاکنون به دستور پنتاگون حدود ۱۰ هزار نیرو در مرزهای جنوبی مستقر شدهاند تا از ورود مهاجران غیرقانونی ممانعت کنند. همچنین کارزاری از دستگیری و اخراج این مهاجران در آمریکا به وجود آمده که با چالشهای متعددی مواجه شده است. به عنوان مثال، نبردی حقوقی میان مهاجران دستگیرشده و دولت در دادگاههای فدرال و حتی دیوان عالی شکل گرفته است که در برخی پروندهها، این مهاجران هستند که پیروز میشوند.
🔸اهداف دولت از این سیاستها نشان میدهد که مسئله مهاجرت رنگوبوی حزبی نیز دارد. درست است که مسئله مهاجران توسط ترامپ بسیار امنیتی شده است، به نحوی که تلاش میشود مهاجران غیرقانونی مساوی با قاچاق مواد مخدر و باندهای تبهکاری در نظر گرفته شود اما در پشت آن نگرانی از تغییر بافت جمعیتی آمریکا وجود دارد که به ضرر جمهوریخواهان است. مهاجرانی که از مرزهای جنوبی وارد آمریکا میشوند، معمولاً درآمد سرانه پایینتری از سایر مردم دارند که این را میتوان از شکاف درآمدی میان لاتینتبارها و سفیدپوستان دریافت. به همین دلیل این قشر بسیار به دموکراتها که طرفدار برنامههای رفاهی هستند نزدیک میشوند. دولت ترامپ به شدیدترین شکل ممکن تلاش میکند تا با توقف روند مهاجرت غیرقانونی، مانع از تغییر فرهنگ سیاسی آمریکا به نفع دموکراتها شود.
🔸به همین دلیل، تنشی سیاسی- حقوقی میان دولت فدرال و ایالاتهای دموکرات همچون کالیفرنیا در اجرای سیاستهای ضدمهاجرتی پدید آمده است. مجالس قانونگذاری این ایالتها (نظیر کالیفرنیا، مینهسوتا، کنکتیکات، ایلینویز، نیوجرسی، ورمانت و دیگر ایالات) کوشیدهاند تا با تصویب برخی قوانین برای دستورات ترامپ مانعتراشی کنند. دولت فدرال نیز از برخی از آنها همچون کلرادو به دیوان عالی شکایت کرده است. مهاجرت غیرقانونی به میدان نبردی میان ایالات و دولت فدرال تبدیل شده که در ناآرامیهای لسآنجلس نیز دیده میشود. استفاده از گارد ملی یا تفنگداران نیروی دریایی برای برقراری نظم در یک ایالت امر غیرمعمولی است که نشان میدهد ترامپ بر تحکیم سیاستهایش به ایالتهای مخالف اصرار دارد.
🔸کالیفرنیا و اعتراضات لسآنجلسیها از دو جهت برای ترامپ بسیار حائز اهمیت هستند. نخست، این ایالت بیشترین آمار حضور مهاجرین غیرقانونی را دارد. در روزهای گذشته نیز تعدادی از معترضین پرچم مکزیک را برافراشته بودند. به همین دلیل ترامپ با نمایش قدرت در لسآنجلس میخواهد اخراج مهاجران را در ایالتهایی که در برابرش مقاومت میکند آسانتر گرداند. بعد دیگر ماجرا، حملات او به شخص گوین نیوسام است که جزو رهبران احتمالی آینده حزب دموکرات محسوب میشود. ترامپ پیشتر نیز در جریان آتشسوزیهای کالیفرنیا انتقادات شدیدی به نیوسام وارد کرد و اکنون نیز اقدام مشابهی را انجام میدهد.
🔄مطالب مرتبط
▫️لسآنجلس در طوفان آتش درگیریهای حزبی
🌐https://institutetehran.com/art/468
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Partisan / پارتیزان
#اسرائیل #غزه
NPC
@Partisan2015
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM