🌐 ساخت شناسیِ علم در ایران/ دکتر رضا داوری اردکانی: درک و حل مسائلِ اکنونِ جامعه وظیفه دانشمند علوم انسانی و اجتماعی است
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفتِ علم/12
♦️اگر دانشمند علوم انسانی و اجتماعی به بحث و تحقیق در آراء گذشتگان و معاصران و اظهارنظرهای شبهسیاسی اکتفا کند،وظیفه علمی- اخلاقی خود را انجام نداده است.
♦️دانشمند علوم انسانی و اجتماعی وظیفه دارد به مشکلاتِ زندگی در زمان و جامعۀ خود توجه کند و راه رفع آن مشکلات را بیابد. به عبارت دیگر وظیفه دانشمند علوم اجتماعی یافتن و نشان دادن راه توسعه کشور است و اگر در این کار اهمال کند، وظیفه خود را انجام نداده است.
♦️دانش اجتماعی در جهان کنونی دانش توسعه و توسعهنیافتگی و خروج از این وضع است. گاهی این وظیفۀ علمی با دخالت در سیاست و موضعگیری سیاسی اشتباه میشود و این، اشتباه بدی است.
♦️اگر دانشمند علوم انسانی به خیر و صلاح مردمان، بیاعتنایی کند، شیوهای در راه علم برگزیده است که اخلاق آن را نمیپسندد و تاریخ که خواهرِ اخلاق است، فردا او را سرزنش خواهد کرد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفتِ علم/12
♦️اگر دانشمند علوم انسانی و اجتماعی به بحث و تحقیق در آراء گذشتگان و معاصران و اظهارنظرهای شبهسیاسی اکتفا کند،وظیفه علمی- اخلاقی خود را انجام نداده است.
♦️دانشمند علوم انسانی و اجتماعی وظیفه دارد به مشکلاتِ زندگی در زمان و جامعۀ خود توجه کند و راه رفع آن مشکلات را بیابد. به عبارت دیگر وظیفه دانشمند علوم اجتماعی یافتن و نشان دادن راه توسعه کشور است و اگر در این کار اهمال کند، وظیفه خود را انجام نداده است.
♦️دانش اجتماعی در جهان کنونی دانش توسعه و توسعهنیافتگی و خروج از این وضع است. گاهی این وظیفۀ علمی با دخالت در سیاست و موضعگیری سیاسی اشتباه میشود و این، اشتباه بدی است.
♦️اگر دانشمند علوم انسانی به خیر و صلاح مردمان، بیاعتنایی کند، شیوهای در راه علم برگزیده است که اخلاق آن را نمیپسندد و تاریخ که خواهرِ اخلاق است، فردا او را سرزنش خواهد کرد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 مشکل ساختاری نظام و تکلیف ما/ کشوری که نخبگانِ دانشگاه تماشاچیاند
🔹دکتر عباس ایزدپناه / عضو هیات علمی دانشگاه و پژوهشگر حوزۀ علمیه قم
♦️سیستم انتخاباتیِ مجلس و ریاستجمهوری، بیانگر مشکل ساختاری و قانونی در نظام سیاسی ماست ، به نحوی که حضور مردمی را شاید به صفر هم برساند.
♦️زیربنای اصلاحِ ساختاری بدون شک از مسیرتشکلهای حوزوی و دانشگاهی می گذرد. در کشوری که اساتید و دانشجویانش، تماشاچی مدیران نظام باشند بیش از این انتظار نمی توان داشت.
♦️باید به عمق درد و راه درمان، ایمان بیاوریم و البته، هرگز میهن و انقلاب عزیزتر از جان را تنها نگذاریم.
#دکتر_عباس_ایزدپناه
#مشکل_ساختاری_نظام
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹دکتر عباس ایزدپناه / عضو هیات علمی دانشگاه و پژوهشگر حوزۀ علمیه قم
♦️سیستم انتخاباتیِ مجلس و ریاستجمهوری، بیانگر مشکل ساختاری و قانونی در نظام سیاسی ماست ، به نحوی که حضور مردمی را شاید به صفر هم برساند.
♦️زیربنای اصلاحِ ساختاری بدون شک از مسیرتشکلهای حوزوی و دانشگاهی می گذرد. در کشوری که اساتید و دانشجویانش، تماشاچی مدیران نظام باشند بیش از این انتظار نمی توان داشت.
♦️باید به عمق درد و راه درمان، ایمان بیاوریم و البته، هرگز میهن و انقلاب عزیزتر از جان را تنها نگذاریم.
#دکتر_عباس_ایزدپناه
#مشکل_ساختاری_نظام
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
باسمه تعالی
🔹بیست ونه مرداد ۱۴۰۰
🌐گروه جامعه شناسی کشورهای اسلامی در انجمن جامعه شناسی ایران
نقد روایت سیدجواد میری را برگزار می کند.
سخنرانان این نشست:
♦️حمید پارسانیا
♦️بیژن عبدالکریمی
♦️حسین حجت پناه
♦️حامد درودیان
♦️مهرداد احمدی
♦️مزدک رجبی
♦️حسن محدثی
♦️یونس احمدی
♦️محمدرضا کدیور
@seyedjavadmiri
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹بیست ونه مرداد ۱۴۰۰
🌐گروه جامعه شناسی کشورهای اسلامی در انجمن جامعه شناسی ایران
نقد روایت سیدجواد میری را برگزار می کند.
سخنرانان این نشست:
♦️حمید پارسانیا
♦️بیژن عبدالکریمی
♦️حسین حجت پناه
♦️حامد درودیان
♦️مهرداد احمدی
♦️مزدک رجبی
♦️حسن محدثی
♦️یونس احمدی
♦️محمدرضا کدیور
@seyedjavadmiri
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐ساختشناسی علم در ایران/ دکتر رضا داوری اردکانی: کشورهای توسعهنیافته چه میتوانند بکنند؟
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم*
🔹دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹بخش: سیزدهم و پایانی
♦️کشورهای توسعهنیافته چه میتوانند بکنند.
آیا راهی جز راه طی شده جهانِ توسعهیافته میشناسند؟
♦️اگر افق تازه و راه دیگری گشوده و پیدا شود، دیگر پیمودن راه توسعه وظیفه نیست و باید از آن منصرف شد اما تا زمانی که راه دیگر پیدا نشده است بیش از دو انتخاب پیش روی آنها نیست.
یکی ماندن در وضع توسعهنیافتگی و دیگر رفتن به سوی توسعه.
♦️انتخاب دوم رفتن به سوی ایدهآل نیست اما انتخاب اول ماندن در رخوت و بیهودگی و ملال و ناتوانی و پرحرفی و بیهودهکاری و فقر و پریشانی و بیماری و فساد است.
♦️از این وضع باید رهایی یافت. سیاستمداران و دانشمندان وظیفه دارند که در تمهید مقدمات و فراهم آوردن شرایط گذشت از این وضع بکوشند.
این کوشش را معمولاً اخلاقی نمیدانند و من کسی را نمیشناسم که کار تدوینکنندگان برنامه توسعه را اخلاقی بشناسد. پس چرا گفته شد که وظیفه اخلاقی دانشمندان نشان دادن راهِ گذشت از توسعهنیافتگی است.
♦️گذشت از وضع توسعهنیافتگی مستلزم عزم و ارادهای است نظیر آنچه که از قرن هجدهم در اروپا به وجود آمد و غرب را راه برد. این اراده با صورتی از خرد یگانگی داشت. جهان توسعهنیافته در طی قرن اخیر بیآنکه کاری به عزم عقلی و عقل سازنده داشته باشد، نگاهی حسرتبار به کار و بار جهان متجدد و توسعهیافته داشته است. در این میان بعضی کشورها صورتی از عقل سازنده و اراده توأم با علم را تقلید کرده و در راه توسعه به پیشرفتهای مهم نائل آمدهاند.
♦️در یکی دو دهه اخیر دامنه این تقلید مفید بخصوص در شرق آسیا اندکی گسترش یافته است. انگیزه این تقلید مفید اخلاق نیست. مگر آنکه توسعه را از جمله موانع بسط و شیوع فساد بدانیم و به این اعتبار به آن رو کنیم و به این رویکرد وجهه اخلاقی بدهیم، اما یک راه دیگر هم شاید بتوان در نظر آورد که تا حدودی اخلاقی است. این راه هم همان راه توسعه است و ناگزیر عزم و خرد جدید باید راهنما و کارساز آن باشد مقصد و منظورش هم میتواند خروج از قریه ظلم و فساد و تنهایی و بیهودگی و رفتن به سوی جامعه بالنسبه برخوردار از قرار و تعادل و صلاح و همبستگی و امید و اخلاق باشد. در شرایط کنونی که طرحی جز طرح توسعه برای آینده نمیشناسیم. این بهترین مقصدی است که میتوان طلب کرد و با آن این امید را نیز در دل نگاه داشت که وقتی برای توسعه میکوشیم گشایشهای تازهای هم پیدا شود.
♦️دانشمندان علوم اجتماعی اگر شئون فرهنگ و معاش و رفتار و علم و اخلاق و سیاست قریهای را که مردم جهان در آن به سر میبرند بازشناسند و تذکر دهند که بدانیم در کجا و در چه وضع هستیم و اگر باید از آن خارج شویم، راه خروج کدام است، کار بزرگی کردهاند.
♦️کسی که نوشتههای مرا خواندهاست اگر بپرسد آیا به همین آسانی از عهده نیستانگاری (نیهیلیسم) برمیآییم، توجه فرماید که من از تدبیرهایی که در دوران نیستانگاری میتوان به کار بست گفتم وگرنه نیستانگاری چیزی نیست که بتوان با تدبیر از گسترش آن جلوگیری کرد.
♦️توجه به این نکته اهمیت دارد که وقتی کشوری گرفتار هزاران مشکل رنگارنگ شدتیابنده است و به درستی نمیداند که با آنها چه باید بکند در سودای سعادت قصوی و طالب رفع و حل یکباره مشکلات و مسائل و رسیدن به بهشت زمینی نباید باشد، بلکه اگر بتواند باید مهیّای حل مسائل موجود شود و نکته آخر اینکه ما حتی در بحبوحه نیستانگاری هم از اخلاق نمیتوانیم بگذریم و مگر طرح نیستانگاری مسبوق به اندیشه اخلاقی نیست. انسان، موجود اخلاقی است و اگر بتوان فصل ممیزی برای انسان قائل شد، گمان میکنم مناسبترینش اخلاقی بودن باشد.
* سخن اول نشریه شماره شصت و نهم خبرنامه فرهنگستان علوم به قلم دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#کشورهای_توسعهنیافته_چه_میتوانند_بکنند
#انتخاب_راه_توسعه_رفتن_به_سوی_ایدهآل_نیست
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم*
🔹دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹بخش: سیزدهم و پایانی
♦️کشورهای توسعهنیافته چه میتوانند بکنند.
آیا راهی جز راه طی شده جهانِ توسعهیافته میشناسند؟
♦️اگر افق تازه و راه دیگری گشوده و پیدا شود، دیگر پیمودن راه توسعه وظیفه نیست و باید از آن منصرف شد اما تا زمانی که راه دیگر پیدا نشده است بیش از دو انتخاب پیش روی آنها نیست.
یکی ماندن در وضع توسعهنیافتگی و دیگر رفتن به سوی توسعه.
♦️انتخاب دوم رفتن به سوی ایدهآل نیست اما انتخاب اول ماندن در رخوت و بیهودگی و ملال و ناتوانی و پرحرفی و بیهودهکاری و فقر و پریشانی و بیماری و فساد است.
♦️از این وضع باید رهایی یافت. سیاستمداران و دانشمندان وظیفه دارند که در تمهید مقدمات و فراهم آوردن شرایط گذشت از این وضع بکوشند.
این کوشش را معمولاً اخلاقی نمیدانند و من کسی را نمیشناسم که کار تدوینکنندگان برنامه توسعه را اخلاقی بشناسد. پس چرا گفته شد که وظیفه اخلاقی دانشمندان نشان دادن راهِ گذشت از توسعهنیافتگی است.
♦️گذشت از وضع توسعهنیافتگی مستلزم عزم و ارادهای است نظیر آنچه که از قرن هجدهم در اروپا به وجود آمد و غرب را راه برد. این اراده با صورتی از خرد یگانگی داشت. جهان توسعهنیافته در طی قرن اخیر بیآنکه کاری به عزم عقلی و عقل سازنده داشته باشد، نگاهی حسرتبار به کار و بار جهان متجدد و توسعهیافته داشته است. در این میان بعضی کشورها صورتی از عقل سازنده و اراده توأم با علم را تقلید کرده و در راه توسعه به پیشرفتهای مهم نائل آمدهاند.
♦️در یکی دو دهه اخیر دامنه این تقلید مفید بخصوص در شرق آسیا اندکی گسترش یافته است. انگیزه این تقلید مفید اخلاق نیست. مگر آنکه توسعه را از جمله موانع بسط و شیوع فساد بدانیم و به این اعتبار به آن رو کنیم و به این رویکرد وجهه اخلاقی بدهیم، اما یک راه دیگر هم شاید بتوان در نظر آورد که تا حدودی اخلاقی است. این راه هم همان راه توسعه است و ناگزیر عزم و خرد جدید باید راهنما و کارساز آن باشد مقصد و منظورش هم میتواند خروج از قریه ظلم و فساد و تنهایی و بیهودگی و رفتن به سوی جامعه بالنسبه برخوردار از قرار و تعادل و صلاح و همبستگی و امید و اخلاق باشد. در شرایط کنونی که طرحی جز طرح توسعه برای آینده نمیشناسیم. این بهترین مقصدی است که میتوان طلب کرد و با آن این امید را نیز در دل نگاه داشت که وقتی برای توسعه میکوشیم گشایشهای تازهای هم پیدا شود.
♦️دانشمندان علوم اجتماعی اگر شئون فرهنگ و معاش و رفتار و علم و اخلاق و سیاست قریهای را که مردم جهان در آن به سر میبرند بازشناسند و تذکر دهند که بدانیم در کجا و در چه وضع هستیم و اگر باید از آن خارج شویم، راه خروج کدام است، کار بزرگی کردهاند.
♦️کسی که نوشتههای مرا خواندهاست اگر بپرسد آیا به همین آسانی از عهده نیستانگاری (نیهیلیسم) برمیآییم، توجه فرماید که من از تدبیرهایی که در دوران نیستانگاری میتوان به کار بست گفتم وگرنه نیستانگاری چیزی نیست که بتوان با تدبیر از گسترش آن جلوگیری کرد.
♦️توجه به این نکته اهمیت دارد که وقتی کشوری گرفتار هزاران مشکل رنگارنگ شدتیابنده است و به درستی نمیداند که با آنها چه باید بکند در سودای سعادت قصوی و طالب رفع و حل یکباره مشکلات و مسائل و رسیدن به بهشت زمینی نباید باشد، بلکه اگر بتواند باید مهیّای حل مسائل موجود شود و نکته آخر اینکه ما حتی در بحبوحه نیستانگاری هم از اخلاق نمیتوانیم بگذریم و مگر طرح نیستانگاری مسبوق به اندیشه اخلاقی نیست. انسان، موجود اخلاقی است و اگر بتوان فصل ممیزی برای انسان قائل شد، گمان میکنم مناسبترینش اخلاقی بودن باشد.
* سخن اول نشریه شماره شصت و نهم خبرنامه فرهنگستان علوم به قلم دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#کشورهای_توسعهنیافته_چه_میتوانند_بکنند
#انتخاب_راه_توسعه_رفتن_به_سوی_ایدهآل_نیست
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ساخت شناسیِ علم در ایران/ دکتر رضا داوری اردکانی: سیاستمداران و دانشمندان وظیفه دارند که در تمهید مقدمات و فراهم آوردن شرایط گذشت از وضع توسعهنیافتگی بکوشند
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفتِ علم/13
♦️وضع توسعهنیافتگی ماندن در رخوت و بیهودگی و ملال و ناتوانی و پرحرفی و بیهودهکاری و فقر و پریشانی و بیماری و فساد است.
♦️گذشت از وضع توسعهنیافتگی مستلزم عزم و ارادهای است نظیر آنچه که از قرن هجدهم در اروپا به وجود آمد و غرب را راه برد. این اراده با صورتی از خرد یگانگی داشت.
♦️بعضی کشورها در راه توسعه به پیشرفتهای مهم نائل آمدهاند.
♦️این بهترین مقصدی است که میتوان با آن این امید را نیز در دل نگاه داشت که وقتی برای توسعه میکوشیم گشایشهای تازهای هم پیدا شود.
♦️وقتی کشوری گرفتار هزاران مشکل رنگارنگ شدتیابنده است و به درستی نمیداند که با آنها چه باید بکند، در سودای سعادت قصوی و طالب رفع و حل یکباره مشکلات و مسائل و رسیدن به بهشت زمینی نباید باشد، بلکه اگر بتواند باید مهیّای حل مسائل موجود شود.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفتِ علم/13
♦️وضع توسعهنیافتگی ماندن در رخوت و بیهودگی و ملال و ناتوانی و پرحرفی و بیهودهکاری و فقر و پریشانی و بیماری و فساد است.
♦️گذشت از وضع توسعهنیافتگی مستلزم عزم و ارادهای است نظیر آنچه که از قرن هجدهم در اروپا به وجود آمد و غرب را راه برد. این اراده با صورتی از خرد یگانگی داشت.
♦️بعضی کشورها در راه توسعه به پیشرفتهای مهم نائل آمدهاند.
♦️این بهترین مقصدی است که میتوان با آن این امید را نیز در دل نگاه داشت که وقتی برای توسعه میکوشیم گشایشهای تازهای هم پیدا شود.
♦️وقتی کشوری گرفتار هزاران مشکل رنگارنگ شدتیابنده است و به درستی نمیداند که با آنها چه باید بکند، در سودای سعادت قصوی و طالب رفع و حل یکباره مشکلات و مسائل و رسیدن به بهشت زمینی نباید باشد، بلکه اگر بتواند باید مهیّای حل مسائل موجود شود.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Audio
🌐سمینار نقد "نظریه عام اصلاح دینی سیدجواد طباطبایی به روایت سیدجواد میری"
🔹یونس احمدی
🔹اول شهریور 1400
♦️انجمن جامعه شناسی ایران
@seyedjavadmiri
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹یونس احمدی
🔹اول شهریور 1400
♦️انجمن جامعه شناسی ایران
@seyedjavadmiri
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 در طلب فرهنگ/ دکتر داوری اردکانی: برای اینکه مردم خود را آزاد بیابند و برای مشارکت در امور عمومی و ملی مهیا شوند باید زندگیشان بر وفقِ یک نظامِ عقلی که در آن از "حقوق خاص" برخوردارند، سامان یابد
🔹در طلب فرهنگ؛ سخنرانی در شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی
🔹دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰
🔹بخش اول
♦️مشروطه و فرهنگ
♦️با آمدن مشروطه قدرت و حکومت می بایست از شاه به دولت و مجلس و قوۀ قضاییه واگذار شود و شاه در مقامی مبرا از مسئولیت، مظهری از مظاهر استقلال کشور باشد. در نظام مشروطه مردم هم دیگر رعیت شاه نیستند بلکه باید دریابند آزادند و باید خود را آماده مشارکت در امور مدنی و نظارت بر ادارۀ امور و کار حکومت کنند.
♦️پس کار مشروطیت با تغییر شیوۀ حکومت و تشکیل مجلس و تدوین قانون اساسی تمام نمیشد بلکه میبایست تغییری در وجود مردم پدید آید و این تغییر بی مدد آنچه امروز در اروپا آن را کلتور و بیلدونگ نامیدهاند و ما آن را به فرهنگ ترجمه کردهایم صورت نمیگرفت.
♦️ برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس و تعیین دولت و تحقق محاکم قضایی و سازمانهای اداری و و فرهنگی کارهای چندان دشواری نیست و همیشه در همهجا میتواند صورت گیرد و چه بسا که با شکلگیری آنها تغییر مهمی پدید نیاید، اما برای اینکه مردم خود را آزاد بیابند و برای مشارکت در امور عمومی و ملی مهیا شوند باید از جایگاه ثابت و معینی که در جامعه قدیم داشتهاند بیرون میآمدند و زندگیشان بر وفق یک نظام عقلی که در آن از "حقوق خاص" برخوردارند، سامان مییافت.
♦️البته با آمدن مشروطیت دگرگونیهایی در نظم جامعه پدید آمد ولی این دگرگونیها بیشتر، خود به خود و ناخواسته و قهری و تحت تاثیر افکار و آراء جدید و تأسیس سازمانهای آموزشی و اداری و غیره بود. فرهنگ جدید هم به صورت پراکنده آمدهبود اما قوامی پیدا نکرد که بتواند نظم جدیدی را بنا کند و مردم را برای مشارکت در امور عمومی و پیشبرد امور کشور و اصلاح آنها آماده سازد. اهل فضل و سواد و نویسندگی اینجا و آنجا و در سراسر ایران بودند اما کشور به کسانی نیاز داشت که با جامعه جدید و فرهنگ آنها آشنا باشند. نظم جهان خود و نظم جهان جدید را بشناسند و با درک اکنون و گذشتۀ ایران فرهنگ رهآموز نظم جدید را بیابند و به مردم نیز بیاموزند و آنان را برای زندگی در نظم جدید آماده سازند.
♦️در اروپا این امر مشکل نبود بود زیرا تحول از ابتدا در جامعه و در روح مردمان آغاز شدهبود که در طی دویست سال به سیاست نیز قوام خاص داد بود.
♦️پرسشی که به آن کمتر فکر کردند
♦️مظاهر و آموزگاران فرهنگ غربی نیز نویسندگان و شاعران و متفکران بودند، ولی ما میبایست از سیاست به سوی تحول جامعه برویم و این کاری دشوار بود. چگونه میشد رسم سیاست اروپا را که مسبوق به ۲۰۰ سال زمینهسازی فکری و فرهنگی و ساختاری بود را از خارج آورد و آن را بر پایهای محکم و استوار قرارداد . به این پرسش کمتر فکر کردند.
♦️و پنداشتند که آزادی و دموکراسی را می توان آورد و به مردم عطا کرد تا آنان شریک در حکومت و نظم بخشی به اداره امور شوند ولی برقراری مشروطه حقیقی موکول و موقوف به پدیدآمدنِ روحِ تازه در جامعه و برقرارشدن روابط و مناسبات تازه بود. نظم مشروطه میبایست نظم حکومت عقل باشد. اما این را کمتر دانستند و مشروطه را صرف یک حادثۀ سیاسی تلقی کردند.
♦️مراد از این سخنان این نیست که مشروطیت را یک حادثه سطحی ناچیز بینگاریم. مشروطیت حادثه مهمی بود و وقتی به آثار و جلوه های روئیاش نظر میکنیم نمیتوانیم آنها را مهم ندانیم.
♦️در مشروطه علاوه بر توجه به علم، شعر و ادبی پدیدآمد که یکصد سال اخیر را به یکی از دورانهای پرشکوه شعر فارسی مبدل کرد، ولی نمیدانیم چه سرّی بود که شاعران این سخنگویان زمان و آیندهبینان، افق آینده را روشن ندیدند و شعرشان پشتوانه راهِ جدید زندگی نشد.گویی راه مشروطیت را ناهموار و دشوار دیده بودند و متأخران ایشان نگران دوام توسعهنیافتگی بودند.
♦️به این نکته معنیدار نیز توجه کنیم که هنوز ده سال از انقلاب مشروطه نگذشته بود که بسیاری از طرفدارانش و مخصوصاً آنها که جوانتر و درسخوانده بودند به مدرنیزاسیون دستوری و تحکمی رو کردند و یا به آن راضی شدند و در مقالات و گفتارهای خود طرح "مستبد طرقیخواه" را پیشآوردند.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#در_طلب_فرهنگ
#مشروطه_و_فرهنگ
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹در طلب فرهنگ؛ سخنرانی در شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی
🔹دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰
🔹بخش اول
♦️مشروطه و فرهنگ
♦️با آمدن مشروطه قدرت و حکومت می بایست از شاه به دولت و مجلس و قوۀ قضاییه واگذار شود و شاه در مقامی مبرا از مسئولیت، مظهری از مظاهر استقلال کشور باشد. در نظام مشروطه مردم هم دیگر رعیت شاه نیستند بلکه باید دریابند آزادند و باید خود را آماده مشارکت در امور مدنی و نظارت بر ادارۀ امور و کار حکومت کنند.
♦️پس کار مشروطیت با تغییر شیوۀ حکومت و تشکیل مجلس و تدوین قانون اساسی تمام نمیشد بلکه میبایست تغییری در وجود مردم پدید آید و این تغییر بی مدد آنچه امروز در اروپا آن را کلتور و بیلدونگ نامیدهاند و ما آن را به فرهنگ ترجمه کردهایم صورت نمیگرفت.
♦️ برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس و تعیین دولت و تحقق محاکم قضایی و سازمانهای اداری و و فرهنگی کارهای چندان دشواری نیست و همیشه در همهجا میتواند صورت گیرد و چه بسا که با شکلگیری آنها تغییر مهمی پدید نیاید، اما برای اینکه مردم خود را آزاد بیابند و برای مشارکت در امور عمومی و ملی مهیا شوند باید از جایگاه ثابت و معینی که در جامعه قدیم داشتهاند بیرون میآمدند و زندگیشان بر وفق یک نظام عقلی که در آن از "حقوق خاص" برخوردارند، سامان مییافت.
♦️البته با آمدن مشروطیت دگرگونیهایی در نظم جامعه پدید آمد ولی این دگرگونیها بیشتر، خود به خود و ناخواسته و قهری و تحت تاثیر افکار و آراء جدید و تأسیس سازمانهای آموزشی و اداری و غیره بود. فرهنگ جدید هم به صورت پراکنده آمدهبود اما قوامی پیدا نکرد که بتواند نظم جدیدی را بنا کند و مردم را برای مشارکت در امور عمومی و پیشبرد امور کشور و اصلاح آنها آماده سازد. اهل فضل و سواد و نویسندگی اینجا و آنجا و در سراسر ایران بودند اما کشور به کسانی نیاز داشت که با جامعه جدید و فرهنگ آنها آشنا باشند. نظم جهان خود و نظم جهان جدید را بشناسند و با درک اکنون و گذشتۀ ایران فرهنگ رهآموز نظم جدید را بیابند و به مردم نیز بیاموزند و آنان را برای زندگی در نظم جدید آماده سازند.
♦️در اروپا این امر مشکل نبود بود زیرا تحول از ابتدا در جامعه و در روح مردمان آغاز شدهبود که در طی دویست سال به سیاست نیز قوام خاص داد بود.
♦️پرسشی که به آن کمتر فکر کردند
♦️مظاهر و آموزگاران فرهنگ غربی نیز نویسندگان و شاعران و متفکران بودند، ولی ما میبایست از سیاست به سوی تحول جامعه برویم و این کاری دشوار بود. چگونه میشد رسم سیاست اروپا را که مسبوق به ۲۰۰ سال زمینهسازی فکری و فرهنگی و ساختاری بود را از خارج آورد و آن را بر پایهای محکم و استوار قرارداد . به این پرسش کمتر فکر کردند.
♦️و پنداشتند که آزادی و دموکراسی را می توان آورد و به مردم عطا کرد تا آنان شریک در حکومت و نظم بخشی به اداره امور شوند ولی برقراری مشروطه حقیقی موکول و موقوف به پدیدآمدنِ روحِ تازه در جامعه و برقرارشدن روابط و مناسبات تازه بود. نظم مشروطه میبایست نظم حکومت عقل باشد. اما این را کمتر دانستند و مشروطه را صرف یک حادثۀ سیاسی تلقی کردند.
♦️مراد از این سخنان این نیست که مشروطیت را یک حادثه سطحی ناچیز بینگاریم. مشروطیت حادثه مهمی بود و وقتی به آثار و جلوه های روئیاش نظر میکنیم نمیتوانیم آنها را مهم ندانیم.
♦️در مشروطه علاوه بر توجه به علم، شعر و ادبی پدیدآمد که یکصد سال اخیر را به یکی از دورانهای پرشکوه شعر فارسی مبدل کرد، ولی نمیدانیم چه سرّی بود که شاعران این سخنگویان زمان و آیندهبینان، افق آینده را روشن ندیدند و شعرشان پشتوانه راهِ جدید زندگی نشد.گویی راه مشروطیت را ناهموار و دشوار دیده بودند و متأخران ایشان نگران دوام توسعهنیافتگی بودند.
♦️به این نکته معنیدار نیز توجه کنیم که هنوز ده سال از انقلاب مشروطه نگذشته بود که بسیاری از طرفدارانش و مخصوصاً آنها که جوانتر و درسخوانده بودند به مدرنیزاسیون دستوری و تحکمی رو کردند و یا به آن راضی شدند و در مقالات و گفتارهای خود طرح "مستبد طرقیخواه" را پیشآوردند.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#در_طلب_فرهنگ
#مشروطه_و_فرهنگ
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر داوری اردکانی: کار مشروطیت با تغییر شیوۀ حکومت و تشکیل مجلس و تدوین قانون اساسی تمام نمیشد بلکه میبایست تغییری در وجود مردم پدید آید
🔹در طلب فرهنگ/1
♦️در نظام مشروطه مردم هم دیگر رعیت شاه نیستند بلکه باید دریابند آزادند و باید خود را آماده مشارکت در امور مدنی و نظارت بر ادارۀ امور و کار حکومت کنند.
♦️با آمدن مشروطیت دگرگونیهایی در نظم جامعه پدید آمد ولی این دگرگونیها بیشتر، خود به خود و ناخواسته و قهری بود و قوامی پیدا نکرد.
♦️چگونه میشد رسم سیاست اروپا را که مسبوق به ۲۰۰ سال زمینهسازی فکری و فرهنگی و ساختاری بود را از خارج آورد و آن را بر پایهای محکم و استوار قرارداد .
♦️پنداشتند که آزادی و دموکراسی را می توان آورد و به مردم عطا کرد تا آنان شریک در حکومت و نظم بخشی به اداره امور شوند ولی برقراری مشروطه حقیقی موکول و موقوف به پدیدآمدنِ روحِ تازه در جامعه و برقرارشدن روابط و مناسبات تازه بود.
♦️نظم مشروطه میبایست نظم حکومت عقل باشد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹در طلب فرهنگ/1
♦️در نظام مشروطه مردم هم دیگر رعیت شاه نیستند بلکه باید دریابند آزادند و باید خود را آماده مشارکت در امور مدنی و نظارت بر ادارۀ امور و کار حکومت کنند.
♦️با آمدن مشروطیت دگرگونیهایی در نظم جامعه پدید آمد ولی این دگرگونیها بیشتر، خود به خود و ناخواسته و قهری بود و قوامی پیدا نکرد.
♦️چگونه میشد رسم سیاست اروپا را که مسبوق به ۲۰۰ سال زمینهسازی فکری و فرهنگی و ساختاری بود را از خارج آورد و آن را بر پایهای محکم و استوار قرارداد .
♦️پنداشتند که آزادی و دموکراسی را می توان آورد و به مردم عطا کرد تا آنان شریک در حکومت و نظم بخشی به اداره امور شوند ولی برقراری مشروطه حقیقی موکول و موقوف به پدیدآمدنِ روحِ تازه در جامعه و برقرارشدن روابط و مناسبات تازه بود.
♦️نظم مشروطه میبایست نظم حکومت عقل باشد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐در طلب فرهنگ/ دکتر داوری اردکانی: اگر در طلب فهمِ مسائل و یافتن راهحل و رفع آنها هستیم باید به وضعِ اکنون خود بیندیشیم
🔹در طلب فرهنگ؛ سخنرانی در شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی
🔹دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰
🔹بخش دوم
♦️فرهنگ راهنما
♦️رضا شاه با حمایت بازماندگان دوران استبداد قبل از مشروطیت به سلطنت نرسید، بلکه مشروطهخواهانی چون مخبرالسلطنه هدایت، نصرتالدوله فیروز، تیمورتاش، محمدعلی فروغی، علی اکبر داور و دیگران از او حمایت کردند و کارگزاران حکومتش شدند. گوئی مدرنیزاسیون حتی اگر دستوری و تحکمی باشد، لااقل به ظاهِرِ فرهنگ نیاز دارد.
♦️دوباره میگویم انقلاب مشروطیت حادثۀ مهمی بود و شاید به اعتباری بتوان آنرا نشانهای از خودآگاهی تاریخی ناقص دانست که به فراهم آوردن شرایط پیشرفت و توسعه، راه نبرد و راهش دشوار و ناهموار باقی ماند.
♦️من اینجا در عمل نمیدانم چه باید کرد، اما در نظر میتوانم اجمالاً بپذیرم که این راه را با "فرهنگِ خاص" هموار باید کرد. فرهنگ راهنما را چگونه و از کجا باید یافت؟ قبل از بیان مطلب لازم است درباره لفظ فرهنگ و معنی آن اجمالاً توضیحی داده شود.
♦️فرهنگ در زبان ما بخشی از ادب و تأدیب بوده است، اما در حدود یک قرن است که مترادف لفظ کلتور Culture و بیلدونگ Bildung به کار رفته است. الفاظی که ما آنرا فرهنگ ترجمه کردهایم، معنایی بیش از ادب درس و ادب نفس دارد.
♦️این فرهنگ شیوه زندگی بر وفق عقل کارسازِ دنیا و راهنمای آن است. به عبارتی دیگر فرهنگ اروپاییِ جدید، روح و روحیهای بود که در جان مردمان نفوذ میکرد و از آنان وجودی با تواناییهای تازه میساخت و آنان را برای کار و زندگی در جهان جدید و مشارکت در ساختن دنیایشان مهیا میکرد.
♦️زمانی متیو آرنولد شاعر انگلیسی Matthew Arnold (1822 –1888) گفتهبود که فرهنگ به نحوی خستگیناپذیر میکوشد آن چیزی را بسازد که هر فردِ خامی، شاید خواهان آن باشد، یعنی قاعدهای که وی خود را با آن تطبیق دهد. بلکه هر چه بیشتر به معنای چیزی که به واقع زیبا و برازنده و شایسته است نزدیکتر شود و آن شخصِ خام را به جایی برساند، که آن را دوست داشته باشد.
♦️ماهم اگر در طلب چیزی هستیم
♦️ماهم اگر در طلب چیزی هستیم که به زندگی و گفتار و رفتار و درس و مدرسه و مدیریت و سیاستمان نظم بدهند باید در معنی فرهنگ بیشتر تامل کنیم، و برای سامان دادنِ کارهایمان در طلب آن باشیم.
♦️ولی این نکته مهم است که هرمعنائی برای فرهنگ قائل باشیم، از آن توقع داریم که به زندگی و کار و کردارمان نظام و سامان بدهد. گوئی فرهنگ در نظرمان ضد پریشانی و آشوب و آشفتگی است و هرجا که اینها باشند آن را به بیفرهنگی نسبت میدهند.
♦️ متقدمان با چنین مفهومی از فرهنگ آشنایی نداشتند زیرا فرهنگ به معنی "نظم عقلی زندگی" در زمان جدید به وجود آمدهاست. معنی سخنی این نیست که متقدمان زندگی غیر عقلی داشتهاند، بلکه آنها به جای اینکه خود و عقل خود را بنیانگذارِ نظم زندگی و صاحب اختیار آن بدانند خرد و حکمتی برتر از خرد و حکمتِ خود را کارسازِ کار جهان میدانستند.
♦️ ولی اکنون که همۀ جهان که فرهنگ را به معنی اروپائیاش میشناسد و به عبارتی دیگر، فرهنگ اروپایی به صورتهایی کم و بیش پراکنده ولی منظم در همه جای جهان انتشار یافته و متحقق شدهاست، نمیتوان به فرهنگ و راهبرد زندگی بدون اعتنا به تاریخ آن و اثری که داشته است و دارد اندیشید.
♦️ به این نکته هم توجه کنیم که مفهوم فرهنگ هر چه باشد، در نظر ما مصداق اصلی آن، هنر و شعر ادب و حکمت و معرفت است و خدا را شکر که ما وارث گنجینۀ بزرگ شعر و معرفت و حکمتیم. اما آیا اینها میتوانند مارا در کارِ سامان دادنِ نظم زندگی و کارِ آموزش علم و تکنولوژی و مدیریت و سیاست مدد برسانند؟ ما بی تذکر به گذشته و بدون آشنایی با شعر و حکمت و معارف گذشته و بخصوص بدون آشنایی و انس با زبان مادری راهی به هنر و شعر و حکمت و نظم و سامان نمییابیم.
♦️اما اگر در طلب فهمِ مسائل و مشکلات زمان و یافتن راهحل و رفع آنها هستیم باید به وضعِ اکنون خود و امکانها و نیازهایی که داریم بیندیشیم و از تجربههای تاریخ درس بیاموزیم.
♦️اساسی ترین اصلی که میتواند و باید راهنمای ما باشد عشق و راستی و دوستی است. عشق آغاز همۀ کارها و بنیانگذار همۀ بنیادهاست. هرگز در هیچجا اساسی بدون عشق گذاشته نشدهاست. حتی تاریخِ غربی که تاریخِ قدرت و غلبه است با عشق آغاز شده است.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#فرهنگ_راهنما
#فرهنگ_به_معنی_نظم_عقلی_زندگی
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹در طلب فرهنگ؛ سخنرانی در شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی
🔹دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰
🔹بخش دوم
♦️فرهنگ راهنما
♦️رضا شاه با حمایت بازماندگان دوران استبداد قبل از مشروطیت به سلطنت نرسید، بلکه مشروطهخواهانی چون مخبرالسلطنه هدایت، نصرتالدوله فیروز، تیمورتاش، محمدعلی فروغی، علی اکبر داور و دیگران از او حمایت کردند و کارگزاران حکومتش شدند. گوئی مدرنیزاسیون حتی اگر دستوری و تحکمی باشد، لااقل به ظاهِرِ فرهنگ نیاز دارد.
♦️دوباره میگویم انقلاب مشروطیت حادثۀ مهمی بود و شاید به اعتباری بتوان آنرا نشانهای از خودآگاهی تاریخی ناقص دانست که به فراهم آوردن شرایط پیشرفت و توسعه، راه نبرد و راهش دشوار و ناهموار باقی ماند.
♦️من اینجا در عمل نمیدانم چه باید کرد، اما در نظر میتوانم اجمالاً بپذیرم که این راه را با "فرهنگِ خاص" هموار باید کرد. فرهنگ راهنما را چگونه و از کجا باید یافت؟ قبل از بیان مطلب لازم است درباره لفظ فرهنگ و معنی آن اجمالاً توضیحی داده شود.
♦️فرهنگ در زبان ما بخشی از ادب و تأدیب بوده است، اما در حدود یک قرن است که مترادف لفظ کلتور Culture و بیلدونگ Bildung به کار رفته است. الفاظی که ما آنرا فرهنگ ترجمه کردهایم، معنایی بیش از ادب درس و ادب نفس دارد.
♦️این فرهنگ شیوه زندگی بر وفق عقل کارسازِ دنیا و راهنمای آن است. به عبارتی دیگر فرهنگ اروپاییِ جدید، روح و روحیهای بود که در جان مردمان نفوذ میکرد و از آنان وجودی با تواناییهای تازه میساخت و آنان را برای کار و زندگی در جهان جدید و مشارکت در ساختن دنیایشان مهیا میکرد.
♦️زمانی متیو آرنولد شاعر انگلیسی Matthew Arnold (1822 –1888) گفتهبود که فرهنگ به نحوی خستگیناپذیر میکوشد آن چیزی را بسازد که هر فردِ خامی، شاید خواهان آن باشد، یعنی قاعدهای که وی خود را با آن تطبیق دهد. بلکه هر چه بیشتر به معنای چیزی که به واقع زیبا و برازنده و شایسته است نزدیکتر شود و آن شخصِ خام را به جایی برساند، که آن را دوست داشته باشد.
♦️ماهم اگر در طلب چیزی هستیم
♦️ماهم اگر در طلب چیزی هستیم که به زندگی و گفتار و رفتار و درس و مدرسه و مدیریت و سیاستمان نظم بدهند باید در معنی فرهنگ بیشتر تامل کنیم، و برای سامان دادنِ کارهایمان در طلب آن باشیم.
♦️ولی این نکته مهم است که هرمعنائی برای فرهنگ قائل باشیم، از آن توقع داریم که به زندگی و کار و کردارمان نظام و سامان بدهد. گوئی فرهنگ در نظرمان ضد پریشانی و آشوب و آشفتگی است و هرجا که اینها باشند آن را به بیفرهنگی نسبت میدهند.
♦️ متقدمان با چنین مفهومی از فرهنگ آشنایی نداشتند زیرا فرهنگ به معنی "نظم عقلی زندگی" در زمان جدید به وجود آمدهاست. معنی سخنی این نیست که متقدمان زندگی غیر عقلی داشتهاند، بلکه آنها به جای اینکه خود و عقل خود را بنیانگذارِ نظم زندگی و صاحب اختیار آن بدانند خرد و حکمتی برتر از خرد و حکمتِ خود را کارسازِ کار جهان میدانستند.
♦️ ولی اکنون که همۀ جهان که فرهنگ را به معنی اروپائیاش میشناسد و به عبارتی دیگر، فرهنگ اروپایی به صورتهایی کم و بیش پراکنده ولی منظم در همه جای جهان انتشار یافته و متحقق شدهاست، نمیتوان به فرهنگ و راهبرد زندگی بدون اعتنا به تاریخ آن و اثری که داشته است و دارد اندیشید.
♦️ به این نکته هم توجه کنیم که مفهوم فرهنگ هر چه باشد، در نظر ما مصداق اصلی آن، هنر و شعر ادب و حکمت و معرفت است و خدا را شکر که ما وارث گنجینۀ بزرگ شعر و معرفت و حکمتیم. اما آیا اینها میتوانند مارا در کارِ سامان دادنِ نظم زندگی و کارِ آموزش علم و تکنولوژی و مدیریت و سیاست مدد برسانند؟ ما بی تذکر به گذشته و بدون آشنایی با شعر و حکمت و معارف گذشته و بخصوص بدون آشنایی و انس با زبان مادری راهی به هنر و شعر و حکمت و نظم و سامان نمییابیم.
♦️اما اگر در طلب فهمِ مسائل و مشکلات زمان و یافتن راهحل و رفع آنها هستیم باید به وضعِ اکنون خود و امکانها و نیازهایی که داریم بیندیشیم و از تجربههای تاریخ درس بیاموزیم.
♦️اساسی ترین اصلی که میتواند و باید راهنمای ما باشد عشق و راستی و دوستی است. عشق آغاز همۀ کارها و بنیانگذار همۀ بنیادهاست. هرگز در هیچجا اساسی بدون عشق گذاشته نشدهاست. حتی تاریخِ غربی که تاریخِ قدرت و غلبه است با عشق آغاز شده است.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#فرهنگ_راهنما
#فرهنگ_به_معنی_نظم_عقلی_زندگی
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐دکتر داوری اردکانی: میراث و گنجینۀ بزرگِ شعر و معرفت و حکمتی که داریم، چگونه میتواند ما را در کارِ ساماندادنِ نظم زندگی و آموزش علم و تکنولوژی و مدیریت و سیاست مدد برساند؟
🔹در طلب فرهنگ/2
♦️انقلاب مشروطیت حادثۀ مهمی بود که به فراهم آوردن شرایط پیشرفت و توسعه، راه نبرد.
♦️راه را با "فرهنگِ خاص" هموار باید کرد. فرهنگ راهنما را چگونه و از کجا باید یافت؟
♦️فرهنگ در حدود یک قرن است که مترادف لفظ کلتور Culture و بیلدونگ Bildung به کار رفتهاست.
♦️ماهم اگر در طلب چیزی هستیم که به زندگی و گفتار و رفتار و درس و مدرسه و مدیریت و سیاستمان نظم بدهند باید در معنی فرهنگ بیشتر تامل کنیم، و برای سامان دادنِ کارهایمان در طلب آن باشیم.
♦️ متقدمان با چنین مفهومی از فرهنگ آشنایی نداشتند زیرا فرهنگ به معنی "نظم عقلی زندگی" در زمان جدید به وجود آمدهاست.
♦️آنها به جای اینکه خود و عقلِ خود را بنیانگذارِ نظم زندگی و صاحباختیار آن بدانند، خرد و حکمتی برتر را کارسازِ کار جهان میدانستند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹در طلب فرهنگ/2
♦️انقلاب مشروطیت حادثۀ مهمی بود که به فراهم آوردن شرایط پیشرفت و توسعه، راه نبرد.
♦️راه را با "فرهنگِ خاص" هموار باید کرد. فرهنگ راهنما را چگونه و از کجا باید یافت؟
♦️فرهنگ در حدود یک قرن است که مترادف لفظ کلتور Culture و بیلدونگ Bildung به کار رفتهاست.
♦️ماهم اگر در طلب چیزی هستیم که به زندگی و گفتار و رفتار و درس و مدرسه و مدیریت و سیاستمان نظم بدهند باید در معنی فرهنگ بیشتر تامل کنیم، و برای سامان دادنِ کارهایمان در طلب آن باشیم.
♦️ متقدمان با چنین مفهومی از فرهنگ آشنایی نداشتند زیرا فرهنگ به معنی "نظم عقلی زندگی" در زمان جدید به وجود آمدهاست.
♦️آنها به جای اینکه خود و عقلِ خود را بنیانگذارِ نظم زندگی و صاحباختیار آن بدانند، خرد و حکمتی برتر را کارسازِ کار جهان میدانستند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Audio
🌐 دانشگاه ایرانی و مرز دانش
🔹دکتر احمدی: ساختارپژوه، دینپژوه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹دکتر احمدی: ساختارپژوه، دینپژوه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر بیژن عبدالکریمی: نباید آسیبی به موجودیت کشور برسد، اگر این اتفاق بیفتند، همه بازندهایم
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف ایرانی و استادِ دانشگاه
🔹خبرگزاری مهر
♦️از زمانی که ما با مدرنیته مواجهه پیدا کردیم، وجدان اجتماعی ـ تاریخی ما شکاف برداشت و ما دو ملت شدیم: سنت گرایان و نوگرایان.
♦️تا زمانی که بر این مشکل فائق نیاییم نه خواهیمتوانست به دمکراسی دست پیدا کنیم و نه به عدالت اجتماعی و نه خواهیمتوانست در مبارزه با غرب و نظام سلطۀ جهانی پیروز شویم.
♦️نیاز به گفتمانی داریم که همه ایرانیان با همه تکثر قومی، زبانی، و دینیمان حقیقتاً احساس کنیم که متعلق به کشور و ملت واحدی هستیم.
هر آسیبی که به ایران وارد شود، دیگر نه گفتمان آزادی خواهانه معنا خواهد داشت، نه بستری برای تحقق آزادی و نه بستری جهت تحقق عدالت و نه بستری برای هیچ چیز دیگری وجود نخواهد داشت.
♦️بنابراین نباید آسیبی به موجودیت کشور برسد. این اصل باید اُس اساس و اصل بنیادین حرکتها و کنش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و فلسفی ما باشد.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی_فیلسوف_و_استاد_دانشگاه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف ایرانی و استادِ دانشگاه
🔹خبرگزاری مهر
♦️از زمانی که ما با مدرنیته مواجهه پیدا کردیم، وجدان اجتماعی ـ تاریخی ما شکاف برداشت و ما دو ملت شدیم: سنت گرایان و نوگرایان.
♦️تا زمانی که بر این مشکل فائق نیاییم نه خواهیمتوانست به دمکراسی دست پیدا کنیم و نه به عدالت اجتماعی و نه خواهیمتوانست در مبارزه با غرب و نظام سلطۀ جهانی پیروز شویم.
♦️نیاز به گفتمانی داریم که همه ایرانیان با همه تکثر قومی، زبانی، و دینیمان حقیقتاً احساس کنیم که متعلق به کشور و ملت واحدی هستیم.
هر آسیبی که به ایران وارد شود، دیگر نه گفتمان آزادی خواهانه معنا خواهد داشت، نه بستری برای تحقق آزادی و نه بستری جهت تحقق عدالت و نه بستری برای هیچ چیز دیگری وجود نخواهد داشت.
♦️بنابراین نباید آسیبی به موجودیت کشور برسد. این اصل باید اُس اساس و اصل بنیادین حرکتها و کنش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و فلسفی ما باشد.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی_فیلسوف_و_استاد_دانشگاه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐در طلب فرهنگ/ دکتر داوری اردکانی: "فرهنگ و خردی" لازم است که هماهنگکنندۀ علم جدید و سازمانها و نهادهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و اداری و آموزشی باشد، برای اینکه منشاء اثر مفید باشند
🔹در طلب فرهنگ؛ سخنرانی در شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی
🔹دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰
🔹بخش سوم
♦️زوال نظم انسانی با دروغ و کینهتوزی
♦️عشق راه به راستی میبرد و آن را به مردمان میآموزد وآنان یاد میگیرند که نه فقط در گفتار و رفتار با دیگران صادق باشند، بلکه به خود نیز دروغ نگویند. راه راستی خیلی زود به دوستی میرسد. عشق و راستی و دوستی شرط بنا و قوام یک جامعه سالم انسانی است، ولی تحمل بار عشق و ماندن در راه راستی و دوستی آسان نیست و به این جهت هیچ جهان و دورانی را نمیشناسیم که دچار درجاتی از دروغ و کین و دشمنی نباشد. وقتی چراغ عشق بی فروغ میشود دروغ و کین مجال ظهور مییابند و چون هیچ نظم انسانی با دروغ و کینهتوزی دوام نمییابد، شاعران و متفکران و حکیمان عهد عشق را به یاد آنان میآورند.
♦️فردوسی و عطار و مولوی و سعدی و حافظ و همۀ حکیمان و شاعران و هنرمندان از آن جهت ماندگار شدند که عشق به حقیقت و راستی و دوستی با مردم را به یاد آنان میآورند. این یادآوری برای تاریخ غنیمت است، ولی با تحولی که در دوران ما پدید آمدهاست آن را کافی نمیتوان دانست.
♦️زندگی در دوران جدید؛ دستخوش تحولات اساسی
♦️زندگی در زمانِ ما، یعنی زندگی در دوران جدید دستخوش تحولاتِ اساسی شده است. این دگرگونیِ مهم که در نظام زندگی آدمی پدید آمده است چیست؟ و از کجاست؟ در نظم جدیدی که با ظهور تجدد در سراسر روی زمین گسترده شده است، راستی و دوستی جای خود را به علم و خردِ کارساز دادهاند و عقلِ کارساز به مدد جلوۀ اصلی خود یعنی "علم" کار جهان را تدبیر میکند. این تحول را باید به درستی دریافت. ما اکنون دانش و پژوهش داریم و سازمانهائی را که با عنوان مظاهرِ خردِ کارسازند تأسیس کردهایم.
♦️علم جدید و سازمانها و نهادهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و اداری و آموزشی برای اینکه منشاء اثر مفید باشند باید در هماهنگی با یکدیگر کار کنند و "هماهنگکننده" آنها فرهنگ و خردی است که جانشین دوستی در نظام زندگی جدید شده است.
♦️گمان نشود که میگویم راستی و دوستی دیگر وجود ندارد، منظور این است که نظام روابط مردمان دیگر با اخلاق تنظیم نمیشود، بلکه این کار به عهده خرد کارساز است، و البته این خرد دوستی را نفی و انکار نمیکند بلکه آن را ضامن نظم جامعه نمیداند. دوستی در زمان ما اگر باشد دوستی میان اشخاص و مربوط به زندگی خصوصی آنان است.
♦️ اولین اشکالی که به این گفته وارد میشود این است که گوئی دورانهای قدیم همه دوران دوستی و راستی و اخلاق بوده و تجدد که آمده خانه اخلاق را ویران کرده و عشق و دوستی و راستی را بر باد داده است. من چنین گمانی ندارم. البته میان شیوههای زندگی قدیم و نظم و تجدد تفاوتهای عظیم و بنیادی وجود دارد، اما چنان نیست که دوران قدیم دوران مهر وصلح و آسایش بوده و قهر و غلبه و دشمنی در دنیای جدید پدید آمده و به آن اختصاص یافته باشد.
♦️مزیت جامعه جدید
♦️خشونت و قهر و ستم همیشه بوده است است. مزیتی که جامعه جدید دارد لااقل این است که در آن میتوان به امکان صورتهای متفاوتِ زندگی فکر کرد. چنانکه اکنون ما با رجوع به کلمات حکیمان و متفکران میتوانیم به تحقق نظمی بیاندیشیم که در آن ستم و قهر غالب نباشد. متقدمان نیز به این امر میاندیشیدند اما طرحی برای بنای آن نداشتند و در اندیشۀ چنین طرحی هم نبودند. این دنیای جدید و تجدد است که سودای تغییر جهان و اعطای صورت عقلی به آن را پیش آورده است.
♦️پس وقتی از جهانِ عشق و راستی و دوستی سخن به میان میآید، مراد این نیست که چنین جهانی وجود داشته است و شاید صورت ایدهآل آن هرگز به وجود نیاید، اما: اولاً با توجه به امکانهای وجودیِ آدمی و با نظر به اینکه آغازِ هر کارِ بزرگ عشق است مردمان همیشه این استعداد را دارند که بنای زندگیشان را بر دوستی و راستی بگذارند.
♦️ثانیاً وقتی حکیمان و شاعران و اصحاب معرفت وجود عدل و مهر و راستی را تصدیق کرده و آنها را شرط کمالِ زندگی میدانستهاند، پس چرا فکر نکنیم و امیدوار نباشیم که هر چند به قول شاعر درونها تیره شده است، خلوتنشینی دستی از غیب برآورد و چراغی برافروزد و نظمی تازه با اصول دوستی و راستی بنیاد کند.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#دوران_جدید
#تحولات_اساسی
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹در طلب فرهنگ؛ سخنرانی در شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی
🔹دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰
🔹بخش سوم
♦️زوال نظم انسانی با دروغ و کینهتوزی
♦️عشق راه به راستی میبرد و آن را به مردمان میآموزد وآنان یاد میگیرند که نه فقط در گفتار و رفتار با دیگران صادق باشند، بلکه به خود نیز دروغ نگویند. راه راستی خیلی زود به دوستی میرسد. عشق و راستی و دوستی شرط بنا و قوام یک جامعه سالم انسانی است، ولی تحمل بار عشق و ماندن در راه راستی و دوستی آسان نیست و به این جهت هیچ جهان و دورانی را نمیشناسیم که دچار درجاتی از دروغ و کین و دشمنی نباشد. وقتی چراغ عشق بی فروغ میشود دروغ و کین مجال ظهور مییابند و چون هیچ نظم انسانی با دروغ و کینهتوزی دوام نمییابد، شاعران و متفکران و حکیمان عهد عشق را به یاد آنان میآورند.
♦️فردوسی و عطار و مولوی و سعدی و حافظ و همۀ حکیمان و شاعران و هنرمندان از آن جهت ماندگار شدند که عشق به حقیقت و راستی و دوستی با مردم را به یاد آنان میآورند. این یادآوری برای تاریخ غنیمت است، ولی با تحولی که در دوران ما پدید آمدهاست آن را کافی نمیتوان دانست.
♦️زندگی در دوران جدید؛ دستخوش تحولات اساسی
♦️زندگی در زمانِ ما، یعنی زندگی در دوران جدید دستخوش تحولاتِ اساسی شده است. این دگرگونیِ مهم که در نظام زندگی آدمی پدید آمده است چیست؟ و از کجاست؟ در نظم جدیدی که با ظهور تجدد در سراسر روی زمین گسترده شده است، راستی و دوستی جای خود را به علم و خردِ کارساز دادهاند و عقلِ کارساز به مدد جلوۀ اصلی خود یعنی "علم" کار جهان را تدبیر میکند. این تحول را باید به درستی دریافت. ما اکنون دانش و پژوهش داریم و سازمانهائی را که با عنوان مظاهرِ خردِ کارسازند تأسیس کردهایم.
♦️علم جدید و سازمانها و نهادهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و اداری و آموزشی برای اینکه منشاء اثر مفید باشند باید در هماهنگی با یکدیگر کار کنند و "هماهنگکننده" آنها فرهنگ و خردی است که جانشین دوستی در نظام زندگی جدید شده است.
♦️گمان نشود که میگویم راستی و دوستی دیگر وجود ندارد، منظور این است که نظام روابط مردمان دیگر با اخلاق تنظیم نمیشود، بلکه این کار به عهده خرد کارساز است، و البته این خرد دوستی را نفی و انکار نمیکند بلکه آن را ضامن نظم جامعه نمیداند. دوستی در زمان ما اگر باشد دوستی میان اشخاص و مربوط به زندگی خصوصی آنان است.
♦️ اولین اشکالی که به این گفته وارد میشود این است که گوئی دورانهای قدیم همه دوران دوستی و راستی و اخلاق بوده و تجدد که آمده خانه اخلاق را ویران کرده و عشق و دوستی و راستی را بر باد داده است. من چنین گمانی ندارم. البته میان شیوههای زندگی قدیم و نظم و تجدد تفاوتهای عظیم و بنیادی وجود دارد، اما چنان نیست که دوران قدیم دوران مهر وصلح و آسایش بوده و قهر و غلبه و دشمنی در دنیای جدید پدید آمده و به آن اختصاص یافته باشد.
♦️مزیت جامعه جدید
♦️خشونت و قهر و ستم همیشه بوده است است. مزیتی که جامعه جدید دارد لااقل این است که در آن میتوان به امکان صورتهای متفاوتِ زندگی فکر کرد. چنانکه اکنون ما با رجوع به کلمات حکیمان و متفکران میتوانیم به تحقق نظمی بیاندیشیم که در آن ستم و قهر غالب نباشد. متقدمان نیز به این امر میاندیشیدند اما طرحی برای بنای آن نداشتند و در اندیشۀ چنین طرحی هم نبودند. این دنیای جدید و تجدد است که سودای تغییر جهان و اعطای صورت عقلی به آن را پیش آورده است.
♦️پس وقتی از جهانِ عشق و راستی و دوستی سخن به میان میآید، مراد این نیست که چنین جهانی وجود داشته است و شاید صورت ایدهآل آن هرگز به وجود نیاید، اما: اولاً با توجه به امکانهای وجودیِ آدمی و با نظر به اینکه آغازِ هر کارِ بزرگ عشق است مردمان همیشه این استعداد را دارند که بنای زندگیشان را بر دوستی و راستی بگذارند.
♦️ثانیاً وقتی حکیمان و شاعران و اصحاب معرفت وجود عدل و مهر و راستی را تصدیق کرده و آنها را شرط کمالِ زندگی میدانستهاند، پس چرا فکر نکنیم و امیدوار نباشیم که هر چند به قول شاعر درونها تیره شده است، خلوتنشینی دستی از غیب برآورد و چراغی برافروزد و نظمی تازه با اصول دوستی و راستی بنیاد کند.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#دوران_جدید
#تحولات_اساسی
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر داوری اردکانی: در تحول ناشی از نظم جدید و ظهور تجدد "علم" کار جهان را تدبیر میکند
🔹در طلب فرهنگ/3
♦️زندگی در زمانِ ما، یعنی زندگی در دوران جدید دستخوش تحولاتِ اساسی شده است.
♦️این دگرگونیِ مهم که در نظام زندگی آدمی پدید آمده است چیست؟ و از کجاست؟
♦️در نظم جدیدی که با ظهور تجدد در سراسر روی زمین گسترده شده است، عقلِ کارساز به مدد جلوۀ اصلی خود یعنی "علم" کار جهان را تدبیر میکند.
♦️این تحول را باید به درستی دریافت.
♦️ میان شیوههای زندگی قدیم و نظم و تجدد تفاوتهای عظیم و بنیادی وجود دارد، نظام روابط مردمان دیگر با اخلاق تنظیم نمیشود، بلکه این کار به عهده خرد کارساز است.
♦️ مزیتی که جامعه جدید دارد لااقل این است که در آن میتوان به امکان صورتهای متفاوتِ زندگی فکر کرد.
♦️این دنیای جدید و تجدد است که سودای تغییر جهان و اعطای صورت عقلی به آن را پیش آوردهاست.
♦️چرا فکر نکنیم و امیدوار نباشیم، خلوتنشینی، دستی از غیب برآورد و چراغی برافروزد و نظمی تازه بنیاد کند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹در طلب فرهنگ/3
♦️زندگی در زمانِ ما، یعنی زندگی در دوران جدید دستخوش تحولاتِ اساسی شده است.
♦️این دگرگونیِ مهم که در نظام زندگی آدمی پدید آمده است چیست؟ و از کجاست؟
♦️در نظم جدیدی که با ظهور تجدد در سراسر روی زمین گسترده شده است، عقلِ کارساز به مدد جلوۀ اصلی خود یعنی "علم" کار جهان را تدبیر میکند.
♦️این تحول را باید به درستی دریافت.
♦️ میان شیوههای زندگی قدیم و نظم و تجدد تفاوتهای عظیم و بنیادی وجود دارد، نظام روابط مردمان دیگر با اخلاق تنظیم نمیشود، بلکه این کار به عهده خرد کارساز است.
♦️ مزیتی که جامعه جدید دارد لااقل این است که در آن میتوان به امکان صورتهای متفاوتِ زندگی فکر کرد.
♦️این دنیای جدید و تجدد است که سودای تغییر جهان و اعطای صورت عقلی به آن را پیش آوردهاست.
♦️چرا فکر نکنیم و امیدوار نباشیم، خلوتنشینی، دستی از غیب برآورد و چراغی برافروزد و نظمی تازه بنیاد کند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر علیاکبر صالحی؛ قائم مقام رئیس فرهنگستان علوم کشور: حاکمان باید با منطق و استدلال مورد سؤال قرار گیرند
🔹جماران
♦️باید دید کشوری که توانایی ارائه مدل های حکمرانی را دارد آیا توانایی اصلاح پذیری نیز دارد؟
♦️کشور از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون دوران بالندگی را طی کرده و ممکن است در این راه اشتباهات و قصوری رخ داده باشد، اما تلاش بر رسیدن به بالندگی بوده است.
♦️جامعۀ فرهیخته جامعه به کمال رسیده است و محور اساسی در تحول جوامع آزاد اندیشی است.
♦️در هر دولت و حکومت امنیت ملی اصل و ملاک است و باید بر تعریف آزاد اندیشی کار کرد و حاکمان با منطق و استدلال مورد سوال قرار گیرند.
♦️اگر به دین خرافات اضافه شود زنگار به خود میگیرد و مسیر آن تغییر مییابد.
♦️حکمرانی با جبر محقق نمیشود بلکه با اختیار محقق خواهد شد.
♦️یک حکمران زمانی موفق است که اصلاح پذیر باشد و به سخنان نخبگان جامعه که از سر خیرخواهی نظرات خود را بیان میکنند گوش دهد.
#علی_اکبر_صالحی
#محور_اساسی_در_تحول_جوامع
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹جماران
♦️باید دید کشوری که توانایی ارائه مدل های حکمرانی را دارد آیا توانایی اصلاح پذیری نیز دارد؟
♦️کشور از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون دوران بالندگی را طی کرده و ممکن است در این راه اشتباهات و قصوری رخ داده باشد، اما تلاش بر رسیدن به بالندگی بوده است.
♦️جامعۀ فرهیخته جامعه به کمال رسیده است و محور اساسی در تحول جوامع آزاد اندیشی است.
♦️در هر دولت و حکومت امنیت ملی اصل و ملاک است و باید بر تعریف آزاد اندیشی کار کرد و حاکمان با منطق و استدلال مورد سوال قرار گیرند.
♦️اگر به دین خرافات اضافه شود زنگار به خود میگیرد و مسیر آن تغییر مییابد.
♦️حکمرانی با جبر محقق نمیشود بلکه با اختیار محقق خواهد شد.
♦️یک حکمران زمانی موفق است که اصلاح پذیر باشد و به سخنان نخبگان جامعه که از سر خیرخواهی نظرات خود را بیان میکنند گوش دهد.
#علی_اکبر_صالحی
#محور_اساسی_در_تحول_جوامع
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 علامه محمدرضا حکیمی در آیینه آثارش
♦️گروه جامعهشناسی کشورهایِ اسلامی برگزار میکند:
♦️سخنرانان:
🔹دکتر رضا داوری اردکانی
🔹دکتر عبدالله نصری
🔹دکتر حمید پارسانیا
🔹دکتر عبدالحسین خسروپناه
🔹دکتر سید جواد میری
🔹دکتر یونس احمدی
🔹و ...
♦️زمان: سه شنبه ۲۷ مهر1400
♦️ ساعت: ۹ تا ۲۱
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️گروه جامعهشناسی کشورهایِ اسلامی برگزار میکند:
♦️سخنرانان:
🔹دکتر رضا داوری اردکانی
🔹دکتر عبدالله نصری
🔹دکتر حمید پارسانیا
🔹دکتر عبدالحسین خسروپناه
🔹دکتر سید جواد میری
🔹دکتر یونس احمدی
🔹و ...
♦️زمان: سه شنبه ۲۷ مهر1400
♦️ ساعت: ۹ تا ۲۱
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures