آغازی دوباره 🌱
در گذشتههای دور، اگر کسی حرفی برای گفتن داشت یا باید آن را در محافل خصوصی و نیمه خصوصی نقل میکرد، یا به صورت کتاب و جزوه منتشر میکرد تا به مخاطبینش عرضه کند.
سالها قبل، با فراگیر شدن شبکه جهانی اینترنت، تجربه وبلاگنویسی را از سر گذراندهام. اما این روزها، عصر شبکههای اجتماعی است. موجز گویی و مینیمالیسم مهمترین مشخصه این ابزار است. هرکدام از این بسترهای مجازی علیرغم اشتراکات فراوان، گستره مخاطبین متفاوتی دارد.
این فضا را یک بار قبلاً تجربه کرده بودم اما حالا با رویکردی متفاوت میخواهم تجربه جدیدی را از سر بگذارنم.
میخواهم این بار به جای «انرژی»، از «اگزرژی» حرف بزنم.
@Jahanian_Omid
در گذشتههای دور، اگر کسی حرفی برای گفتن داشت یا باید آن را در محافل خصوصی و نیمه خصوصی نقل میکرد، یا به صورت کتاب و جزوه منتشر میکرد تا به مخاطبینش عرضه کند.
سالها قبل، با فراگیر شدن شبکه جهانی اینترنت، تجربه وبلاگنویسی را از سر گذراندهام. اما این روزها، عصر شبکههای اجتماعی است. موجز گویی و مینیمالیسم مهمترین مشخصه این ابزار است. هرکدام از این بسترهای مجازی علیرغم اشتراکات فراوان، گستره مخاطبین متفاوتی دارد.
این فضا را یک بار قبلاً تجربه کرده بودم اما حالا با رویکردی متفاوت میخواهم تجربه جدیدی را از سر بگذارنم.
میخواهم این بار به جای «انرژی»، از «اگزرژی» حرف بزنم.
@Jahanian_Omid
وجه تسمیه
تا حالا اسم «اِگزِرژی» به گوشتان خورده است؟ نگران نباشید. لازم نیست «ترمودینامیک» بلد باشید تا معنای آن را بدانید. همانطور که بدون دانستن ترمودینامیک، مفهوم «انرژی» را درک میکنید.
اگزرژی در ترمودینامیک، به معنای آن بخش از انرژی یک سیستم است که تحت شرایطی معین، قابلیت تبدیل شدن به کار را داشته باشد، یعنی در وقع بخش مفید انرژی است.
این مفهوم توسط دانشمند مشهور آمریکایی، ویلارد گیبس در سال 1873 برای اولین بار مطرح شد. عموماً آن را با عنوان Availability میخواندند که در فارسی به «قابلیت کاردهی» یا «کار در دسترس» ترجمه شده بود اما در سال 1956، دانشمندی اهل یوگسلاوی به نام زوران رَنت، عبارت «اگزرژی» را با الهام از ریشههایی یونانی، پیشنهاد داد.
همانطور که کلمه «انرژی» به عنوان یک کلمه خاص در فارسی به همان شکل و بدون ترجمه پذیرفته شده است، اگزرژی نیز بهتر است به همین صورت مورد استفاده قرار گیرد زیرا مبنای آن مفهومی انتزاعی در علم ترمودینامیک است.
قانون اول ترمودینامیک، اصل بقای انرژی است که انگار با لحنی ساده میگوید «انرژی نه به وجود میآید و نه از بین میرود، بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل میشود.»
قانون دوم ترمودینامیک، اصل افزایش «آنتروپی» است یعنی هر فرآیندی در طبیعت موجب افزایش آنتروپی (بینظمی) میشود. این که آنتروپی چیست اصلاً اینجا مهم نیست. فقط باید بدانیم با افزایش آنتروپی، مقدار اگزرژی کاهش مییابد.
***
درست است که مقدار انرژی مهم است، اما وقتی قرار است کار مفیدی انجام دهیم، باید به اگزرژی هم فکر کنیم. برای اینکه یک سیستم بتواند کار خاصی را انجام دهد، باید به اندازه کافی اگزرژی داشته باشد که خود بخشی از انرژی کل سیستم است.
@Jahanian_Omid
تا حالا اسم «اِگزِرژی» به گوشتان خورده است؟ نگران نباشید. لازم نیست «ترمودینامیک» بلد باشید تا معنای آن را بدانید. همانطور که بدون دانستن ترمودینامیک، مفهوم «انرژی» را درک میکنید.
اگزرژی در ترمودینامیک، به معنای آن بخش از انرژی یک سیستم است که تحت شرایطی معین، قابلیت تبدیل شدن به کار را داشته باشد، یعنی در وقع بخش مفید انرژی است.
این مفهوم توسط دانشمند مشهور آمریکایی، ویلارد گیبس در سال 1873 برای اولین بار مطرح شد. عموماً آن را با عنوان Availability میخواندند که در فارسی به «قابلیت کاردهی» یا «کار در دسترس» ترجمه شده بود اما در سال 1956، دانشمندی اهل یوگسلاوی به نام زوران رَنت، عبارت «اگزرژی» را با الهام از ریشههایی یونانی، پیشنهاد داد.
همانطور که کلمه «انرژی» به عنوان یک کلمه خاص در فارسی به همان شکل و بدون ترجمه پذیرفته شده است، اگزرژی نیز بهتر است به همین صورت مورد استفاده قرار گیرد زیرا مبنای آن مفهومی انتزاعی در علم ترمودینامیک است.
قانون اول ترمودینامیک، اصل بقای انرژی است که انگار با لحنی ساده میگوید «انرژی نه به وجود میآید و نه از بین میرود، بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل میشود.»
قانون دوم ترمودینامیک، اصل افزایش «آنتروپی» است یعنی هر فرآیندی در طبیعت موجب افزایش آنتروپی (بینظمی) میشود. این که آنتروپی چیست اصلاً اینجا مهم نیست. فقط باید بدانیم با افزایش آنتروپی، مقدار اگزرژی کاهش مییابد.
***
درست است که مقدار انرژی مهم است، اما وقتی قرار است کار مفیدی انجام دهیم، باید به اگزرژی هم فکر کنیم. برای اینکه یک سیستم بتواند کار خاصی را انجام دهد، باید به اندازه کافی اگزرژی داشته باشد که خود بخشی از انرژی کل سیستم است.
@Jahanian_Omid
خواندن تاریخ از روی کتاب یک ایراد ذاتی دارد، روایت کتاب خطی و یکبعدی است. یعنی در طول جلو میرود. برای درک عرضی آن، باید ذهنی توانمند داشت.
برای من این چالش زمانی شکل گرفت که علاقمند شدم تاریخِ ایرانِ بعد از اسلام را کمی فراتر از آنچه در کتابهای مدرسه به ما یاد دادهاند، مطالعه کنم. برخی اتفاقات از لحاظ تقدم و تأخر زمانی با آنچه در ذهنِ من بود، تطابق نداشت. اما زمان رخدادها را که مقایسه میکردم، درست بود.
همه چیز را گذاشتم کنار و سعی کردم آنچه به دنبالش هستم را این بار نه یک بعدی، بلکه دو بعدی ببینم. میدانستم مطمئناً قبل از من بسیاری این کار را کردهاند. جستجو کردم و نمونههای زیادی مثل تصویر بالا را یافتم.
بعد از دیدن آن ذهنیتم کاملاً تغییر کرد. اصلاً به همپوشانیِ زمانیِ سلسلههایِ تاریخی به این شکل فکر نکرده بودم.
از آن به بعد برایم تجربه شد که برای درکِ خیلی از موضوعات، باید کمی تأمل کرد و از چند قدم عقبتر و از زاویهای بزرگتر، به همه ابعاد نگاه کرد. صرفاً با این کار است که میشود تصمیمهای بهتری گرفت.
@Jahanian_Omid
برای من این چالش زمانی شکل گرفت که علاقمند شدم تاریخِ ایرانِ بعد از اسلام را کمی فراتر از آنچه در کتابهای مدرسه به ما یاد دادهاند، مطالعه کنم. برخی اتفاقات از لحاظ تقدم و تأخر زمانی با آنچه در ذهنِ من بود، تطابق نداشت. اما زمان رخدادها را که مقایسه میکردم، درست بود.
همه چیز را گذاشتم کنار و سعی کردم آنچه به دنبالش هستم را این بار نه یک بعدی، بلکه دو بعدی ببینم. میدانستم مطمئناً قبل از من بسیاری این کار را کردهاند. جستجو کردم و نمونههای زیادی مثل تصویر بالا را یافتم.
بعد از دیدن آن ذهنیتم کاملاً تغییر کرد. اصلاً به همپوشانیِ زمانیِ سلسلههایِ تاریخی به این شکل فکر نکرده بودم.
از آن به بعد برایم تجربه شد که برای درکِ خیلی از موضوعات، باید کمی تأمل کرد و از چند قدم عقبتر و از زاویهای بزرگتر، به همه ابعاد نگاه کرد. صرفاً با این کار است که میشود تصمیمهای بهتری گرفت.
@Jahanian_Omid
#فرصت_شغلی
«چو غنچه گرچه فروبستگیست کارِ جهان
تو همچو بادِ بهاری گرهگشا میباش»
از آنجا که بسیاری از مخاطبان این صفحه، دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل هستند، درج فرصتهای شغلی با این دید انجام میشود که شاید بتواند راهگشای برخی از این عزیزان و حتی دیگر همراهان این صفحه باشد. این روند در صفحات من در سایر شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام و لینکدین هم انجام میشود اما با توجه به تفاوت احتمالی طیف مخاطبان و گستره دسترسی به آن، در اینجا هم به اشتراک گذاشته میشود.
این اطلاعیهها یا به صورت مستقیم توسط آشنایان و یا از مسیر یک واسطه آشنا به دست من میرسد و شرکتهای مد نظر از حداقلهای لازم برای توصیه به عزیزان برخوردار است. به هیچ عنوان اطلاعیهای از طرف اشخاصی که از آنها شناختی ندارم در این صفحه قرار داده نمیشود. همچنین بازخورد مخاطبان در خصوص شرکتهای معرفی شده، در انتخابهای من برای معرفی، موثر خواهد بود.
مسلماً نظرات افراد در خصوص شرکتهای معرفی شده میتواند متفاوت باشد به همین دلیل کامنتها باز است تا همه نظرات (ضمن رعایت اصول اخلاقی) مطرح شود اما هیچ پاسخی برای تایید یا تکذیب این نظرات از طرف من داده نخواهد شد.
درج نام من به عنوان معرف کاملاً اختیاری است اما به شرکتهای متقاضی نیروی کار کمک خواهد کرد تا بتوانند در خصوص کیفیت نیروهای جذب شده از طریق کانالهای مختلف، جمعبندی داشته باشند.
@Jahanian_Omid
«چو غنچه گرچه فروبستگیست کارِ جهان
تو همچو بادِ بهاری گرهگشا میباش»
از آنجا که بسیاری از مخاطبان این صفحه، دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل هستند، درج فرصتهای شغلی با این دید انجام میشود که شاید بتواند راهگشای برخی از این عزیزان و حتی دیگر همراهان این صفحه باشد. این روند در صفحات من در سایر شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام و لینکدین هم انجام میشود اما با توجه به تفاوت احتمالی طیف مخاطبان و گستره دسترسی به آن، در اینجا هم به اشتراک گذاشته میشود.
این اطلاعیهها یا به صورت مستقیم توسط آشنایان و یا از مسیر یک واسطه آشنا به دست من میرسد و شرکتهای مد نظر از حداقلهای لازم برای توصیه به عزیزان برخوردار است. به هیچ عنوان اطلاعیهای از طرف اشخاصی که از آنها شناختی ندارم در این صفحه قرار داده نمیشود. همچنین بازخورد مخاطبان در خصوص شرکتهای معرفی شده، در انتخابهای من برای معرفی، موثر خواهد بود.
مسلماً نظرات افراد در خصوص شرکتهای معرفی شده میتواند متفاوت باشد به همین دلیل کامنتها باز است تا همه نظرات (ضمن رعایت اصول اخلاقی) مطرح شود اما هیچ پاسخی برای تایید یا تکذیب این نظرات از طرف من داده نخواهد شد.
درج نام من به عنوان معرف کاملاً اختیاری است اما به شرکتهای متقاضی نیروی کار کمک خواهد کرد تا بتوانند در خصوص کیفیت نیروهای جذب شده از طریق کانالهای مختلف، جمعبندی داشته باشند.
@Jahanian_Omid
درسی که دوست خواهم داشت
از وقتی که وزارت علوم، اختیار به روزرسانی محدود سرفصلها و دروس رشتههای دانشگاهی را به برخی از دانشگاهها داده است، تلاش بسیاری شد که تا حد امکان بتوان آموزههای دانشگاه را به آنچه در واقعیت امروز میگذرد، نزدیک کرد. دانشکده مهندسی مکانیک (دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل) خوشبختانه این شجاعت را داشت که گامهای ابتدایی گذار از ساختارهای قدیمی به روشهای نوین را بردارد. روی عبارت گامهای ابتدایی تأکید میکنم زیر همچنان راه درازی در پیش است. ذکر همه جزئیات در اینجا ضرورتی ندارد اما یکی مهمترین آنها، اضافه شدن درسی ۲ واحدی با عنوان «مهارتهای نرم شغلی» به لیست دروس اجباری است.
مهارت نرم ترکیبی از مهارتهای تفکر انتقادی، حل مسأله، صحبت در جمع، نگارش حرفهای، کار گروهی، سواد رسانه، رهبری، نگرش حرفهای، وجدان کاری، مدیریت شغلی، و مطالعات فرهنگی است که در تمامی حرفهها قابل پیادهسازی و کاربردی است.
تلویحاً هم از من خواسته شده است تا از مهر ۱۴۰۳، مسوولیت تدریس آن را بر عهده گیرم.
آمادهسازی درس جدید همواره پرچالش است و اصل راحتطلبی، من را به عدم پذیرش این مسوولیت وسوسه میکند اما فکر میکنم این درسی است که دوست خواهم داشت.
از هماکنون - که شش ماه فرصت هست - تهیه محتوای دوره و طرح درس را آغاز کردهام تا دفعه بعدی که گفتند: «دانشگاه به درد صنعت نمیخورد. مطالبی که در دانشگاه میخوانیم، در بازار کار فایدهای ندارد و اصلاً دانشگاه نیروی کار خوب تربیت نمیکند.»، بتوانم پاسخ دهم: «ما این یک گام کوچک را برداشتهایم!»
پینوشت: با قدردانی ویژه از همه اعضای هیأت علمی دانشکده مهندسی مکانیک به ویژه کمیته تدوین و بازنگری برنامه درسی، برای درک لزوم تغییر
@Jahanian_Omid
از وقتی که وزارت علوم، اختیار به روزرسانی محدود سرفصلها و دروس رشتههای دانشگاهی را به برخی از دانشگاهها داده است، تلاش بسیاری شد که تا حد امکان بتوان آموزههای دانشگاه را به آنچه در واقعیت امروز میگذرد، نزدیک کرد. دانشکده مهندسی مکانیک (دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل) خوشبختانه این شجاعت را داشت که گامهای ابتدایی گذار از ساختارهای قدیمی به روشهای نوین را بردارد. روی عبارت گامهای ابتدایی تأکید میکنم زیر همچنان راه درازی در پیش است. ذکر همه جزئیات در اینجا ضرورتی ندارد اما یکی مهمترین آنها، اضافه شدن درسی ۲ واحدی با عنوان «مهارتهای نرم شغلی» به لیست دروس اجباری است.
مهارت نرم ترکیبی از مهارتهای تفکر انتقادی، حل مسأله، صحبت در جمع، نگارش حرفهای، کار گروهی، سواد رسانه، رهبری، نگرش حرفهای، وجدان کاری، مدیریت شغلی، و مطالعات فرهنگی است که در تمامی حرفهها قابل پیادهسازی و کاربردی است.
تلویحاً هم از من خواسته شده است تا از مهر ۱۴۰۳، مسوولیت تدریس آن را بر عهده گیرم.
آمادهسازی درس جدید همواره پرچالش است و اصل راحتطلبی، من را به عدم پذیرش این مسوولیت وسوسه میکند اما فکر میکنم این درسی است که دوست خواهم داشت.
از هماکنون - که شش ماه فرصت هست - تهیه محتوای دوره و طرح درس را آغاز کردهام تا دفعه بعدی که گفتند: «دانشگاه به درد صنعت نمیخورد. مطالبی که در دانشگاه میخوانیم، در بازار کار فایدهای ندارد و اصلاً دانشگاه نیروی کار خوب تربیت نمیکند.»، بتوانم پاسخ دهم: «ما این یک گام کوچک را برداشتهایم!»
پینوشت: با قدردانی ویژه از همه اعضای هیأت علمی دانشکده مهندسی مکانیک به ویژه کمیته تدوین و بازنگری برنامه درسی، برای درک لزوم تغییر
@Jahanian_Omid
به بهانه روز معلم
روزگاری که چرخِ صنعت در کشور ما به راه افتاد، هنوز تحصیلات دانشگاهی جزء ارزشهای عموم مردم نبود. اما نسل پدرومادرهای ما دیدند که از بین آنها، هر کسی به دانشگاه رفت، در زندگی اجتماعی و البته اقتصادیاش موفق شد. این شد که از همان زمان، وردِ زبانِ پدرمادرها شد: "بچهجون! درس بخون. درس به دردت میخوره"
به نسل ما که رسید، دانشگاه رفتن جزء ارزشهای جامعه بود اما بسیاری دیگر به یاد نمیآوردند که این امر از کجا نشات گرفته است. به همین دلیل، سر هر کوی و برزن دانشگاه تاسیس شد، ظرفیت پذیرش زیاد شد. همه دانشجو بودند و خرسند.
اما ساختارهای اجتماعی به دلخواه ما نیست و مطابق قواعد خودش پیش میرود.
حالا از گوشه و کنار زیاد شنیده میشود که:
تحصیلات شعور نمیآره.
تو دانشگاه هیچی به آدم یاد نمیدن.
فلانی هیچی نمیفهه ولی اسمش شده استاد.
اینا خلاقیت رو از بچههای ما میگیرن.
من به زور اومدم اینجا که نگن لیسانس هم نداره.
اگر دیر درک کنیم، روزگار به زور و با هزینه بیشتر مجبورمان خواهد که بفهمیم. باید قبول کنیم که همه راهها لزوماً از دانشگاه نمیگذرد. جامعه و دنیای کسبوکار آنقدر متنوع و متکثر است که اصلاً نیازی به این حجم از تحصیلات عالیه و تکمیلی آن هم در قالب کلاسیک نباشد.
اگر به آن سمت برویم، اگر همه نوجوانان مجبور نباشند که صرفاً راه دانشگاه و کنکور را برگزینند، اگر ادامه تحصیل مفرّی برای رهایی از خدمت وظیفه نباشد و اگر مدرک به جای توانمندی شغلی معیار حقوق نباشد، آنگاه جریانِ پیشرویِ دانشگاهی کشور، انقباضی خواهد شد، حتی اگر سیاستگذاران نخواهند.
اگر آن روز برسد، خواهیم دید که تحصیلات شرطِ کافی شعور خواهد بود اما شرطِ لازم نه. خواهیم دید که دانشگاه و صنعت، ناگزیر مسیر خود را به سمت یکدیگر متمایل خواهند ساخت.
آن روز که مرزها کوچکتر شد، بیشک دانشگاه، دانشگاه خواهد بود حتی اگر من بیرونِ مرز مانده باشم.
@Jahanian_Omid
روزگاری که چرخِ صنعت در کشور ما به راه افتاد، هنوز تحصیلات دانشگاهی جزء ارزشهای عموم مردم نبود. اما نسل پدرومادرهای ما دیدند که از بین آنها، هر کسی به دانشگاه رفت، در زندگی اجتماعی و البته اقتصادیاش موفق شد. این شد که از همان زمان، وردِ زبانِ پدرمادرها شد: "بچهجون! درس بخون. درس به دردت میخوره"
به نسل ما که رسید، دانشگاه رفتن جزء ارزشهای جامعه بود اما بسیاری دیگر به یاد نمیآوردند که این امر از کجا نشات گرفته است. به همین دلیل، سر هر کوی و برزن دانشگاه تاسیس شد، ظرفیت پذیرش زیاد شد. همه دانشجو بودند و خرسند.
اما ساختارهای اجتماعی به دلخواه ما نیست و مطابق قواعد خودش پیش میرود.
حالا از گوشه و کنار زیاد شنیده میشود که:
تحصیلات شعور نمیآره.
تو دانشگاه هیچی به آدم یاد نمیدن.
فلانی هیچی نمیفهه ولی اسمش شده استاد.
اینا خلاقیت رو از بچههای ما میگیرن.
من به زور اومدم اینجا که نگن لیسانس هم نداره.
اگر دیر درک کنیم، روزگار به زور و با هزینه بیشتر مجبورمان خواهد که بفهمیم. باید قبول کنیم که همه راهها لزوماً از دانشگاه نمیگذرد. جامعه و دنیای کسبوکار آنقدر متنوع و متکثر است که اصلاً نیازی به این حجم از تحصیلات عالیه و تکمیلی آن هم در قالب کلاسیک نباشد.
اگر به آن سمت برویم، اگر همه نوجوانان مجبور نباشند که صرفاً راه دانشگاه و کنکور را برگزینند، اگر ادامه تحصیل مفرّی برای رهایی از خدمت وظیفه نباشد و اگر مدرک به جای توانمندی شغلی معیار حقوق نباشد، آنگاه جریانِ پیشرویِ دانشگاهی کشور، انقباضی خواهد شد، حتی اگر سیاستگذاران نخواهند.
اگر آن روز برسد، خواهیم دید که تحصیلات شرطِ کافی شعور خواهد بود اما شرطِ لازم نه. خواهیم دید که دانشگاه و صنعت، ناگزیر مسیر خود را به سمت یکدیگر متمایل خواهند ساخت.
آن روز که مرزها کوچکتر شد، بیشک دانشگاه، دانشگاه خواهد بود حتی اگر من بیرونِ مرز مانده باشم.
@Jahanian_Omid