صدای پای صبح؛ مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی
✍️ نگار ثابت، فرزند مهوش ثابت شاعر بهائی زندانی روز گذشته نوشت:«مادرم مهوش ثابت با جسمی سالم پا به زندان گذاشت. ۱۳ سال زندان که دو سال و نیم آن در انفرادی گذشت، او را به وضعیت وخیم امروز کشانده است. پوکی استخوان، توموری در ریه و جراحی عمل قلب باز که در چند هفته گذشته انجام شد تنها بخشی از بیماریهای او در زندان بوده است. با این شرایط در صورت انتقال دوباره مادرم به زندان، قطعا او جان خود را از دست خواهد داد.» این در حالیست که مسئولان زندان اوین از ارسال پروندهٔ پزشکی او به پزشکی قانونی ممانعت کردهاند. مقالهی «صدای پای صبح، مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی» مروری بر زندگی و رنجهای این دو زندانی بهائی در زندان است.
@NashrAasoo 💭
✍️ نگار ثابت، فرزند مهوش ثابت شاعر بهائی زندانی روز گذشته نوشت:«مادرم مهوش ثابت با جسمی سالم پا به زندان گذاشت. ۱۳ سال زندان که دو سال و نیم آن در انفرادی گذشت، او را به وضعیت وخیم امروز کشانده است. پوکی استخوان، توموری در ریه و جراحی عمل قلب باز که در چند هفته گذشته انجام شد تنها بخشی از بیماریهای او در زندان بوده است. با این شرایط در صورت انتقال دوباره مادرم به زندان، قطعا او جان خود را از دست خواهد داد.» این در حالیست که مسئولان زندان اوین از ارسال پروندهٔ پزشکی او به پزشکی قانونی ممانعت کردهاند. مقالهی «صدای پای صبح، مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی» مروری بر زندگی و رنجهای این دو زندانی بهائی در زندان است.
@NashrAasoo 💭
روانپزشکی در خدمت قدرت: زنان، دیوانهانگاری و سرکوب
✍️ نهال تابش
🔸 اولین تیمارستانها نه مکانهایی برای درمان، بلکه مکانهایی برای حبس کسانی بودند که به دلیل انحراف از هنجار اجتماعی، جامعه خواهان طردشان بود.
@NashrAasoo 💭
✍️ نهال تابش
🔸 اولین تیمارستانها نه مکانهایی برای درمان، بلکه مکانهایی برای حبس کسانی بودند که به دلیل انحراف از هنجار اجتماعی، جامعه خواهان طردشان بود.
@NashrAasoo 💭
«نخستین کسی که اسناد و مدارک تاریخ سینمای ایران را جمع آوری کرد، «کانون فیلم» و «فیلمخانهی ملی ایران» را پایه گذاشت، فیلم ساخت و نقدِ سینمایی را وارد مطبوعات ایران کرد فرخ غفاری بود. او مدیری فرهنگی بود که معاون رادیو و تلویزیون ملی ایران و جشن هنر شیراز شد. فرخ غفاری برخلاف اجدادش که در میدان سیاست بازی میکردند، بازیگر صحنهی سینما و فرهنگ شد و میراثی از خود در سینما و فرهنگ ایران به جا گذاشت که بخشی از تاریخ فرهنگی ایران در قرن گذشته است.»
aasoo.org/fa/articles/04974
@NashrAasoo 🔻
aasoo.org/fa/articles/04974
@NashrAasoo 🔻
فرخ غفاری؛ پیشگام سینمای «ملی و بومی» ایران🔻
✍ فرخ غفاری در اسفند سال ۱۳۰۰ در محلهی اختیاریهی تهران به دنیا آمد. پدرش علیحسن غفاری ملقب به معاونالدوله در دورهی رضا شاه رئیس تشریفات بود و پس از آن معاون و کفیل وزارت خارجه شد. خانوادهی غفاری از رجال معروف دورهی قاجار بودند و پدربزرگش والی تهران، فارس، خراسان و کرمان بود. خودش میگوید: «من در سنین کودکی، مدرسهی ابتدایی علمیه را ــ که در آن زمان مدرسهی خوبی و در ناحیهی ولیآباد واقع بود ــ تمام کردم. تا کلاس ششم درس خواندم و پس از آن، پدرم وزیرمختار بلژیک شد و من بیست روز قبل از امتحانات کلاس ششم ابتدایی ایران را ترک کردم.» پدرش دوست داشت پسرش مثل خود او و پدربزرگش دیپلمات شود؛ اما فرخِ جوان، کار سیاسی و اداری را دوست نداشت و فکر و ذکرش سینما بود.
✍ فرخ غفاری به همراه ابراهیم گلستان و فریدون رهنما سهم مهمی در بنای سینمای روشنفکری و غیرمتعارف ایران در ابتدای دههی چهل دارد. او با ساختن فیلمهای «جنوب شهر» و «شب قوزی» در کنار ابراهیم گلستان با فیلم «خشت و آینه» و فریدون رهنما با فیلم «سیاوش در تخت جمشید» ایستاده است. او برخلاف رهنما و گلستان که اعتقادی به کار با تهیهکنندگانِ فیلمفارسی نداشتند و برای تهیهی فیلمهایشان به آنها رجوع نکردند، امیدوار بود که بتواند این تهیهکنندهها را مجاب کند تا در زمینهی فیلمهای جدیتر و متفاوت با جریان غالب سینمای تجاری فارسی سرمایهگذاری کنند.در فاصلهی سالهای پس از ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۴۵، صرفاً چهار فیلم جدی داستانی در سینمای روشنفکری ایران ساخته شد که نیمی از آنها سهم غفاری است. نیمهی دیگر سهم ابراهیم گلستان و فریدون رهنماست.
غفاری میگوید: «]من و گلستان[ توانستیم سینمای ایران را از حالت بند تنبونی (به معنای بدش را میگویم چون بند تنبون میتواند بامزه باشد) خارج بکنیم. اینکه یک عده میتوانند کارهای بهتری بکنند، جایزهی بینالمللی هم بگیرند و ایرانی هم میتواند خودش را در یک پایهی بالاتری ببیند.» برخی منتقدان معتقدند که ساخت و نمایش فیلمهایی چون قیصرِ مسعود کیمیایی، گاوِ داریوش مهرجویی، آرامش در حضور دیگرانِ ناصر تقوایی و حسن کچلِ علی حاتمی در واقع نتیجهی کار فیلمهایی مثل جنوب شهر و شب قوزی غفاری و خشت و آینهی گلستان بود.
✍ یک هفته بعد از استعفای رضا قطبی از مدیریت تلویزیون ملی ایران؛ غفاری نیز از سمت دولتی کنارهگیری کرد و در اواخر آبان ۱۳۵۷ به پیشنهاد پزشک معالجش، برای درمان تیروئید با یک چمدان وسایل شخصی راهی پاریس شد. اما چند ماه بعد وقتی انقلاب شد همه چیز از دست رفت. غفاری وسایل شرکت ایراننما را به خانهاش در اختیاریه منتقل کرده بود و اتاقی داشت به اسم فیلمخانه. نسخه فیلمهای خودش هم آنجا بود «بعد از انقلاب اسلامی ریختند و هشتهزار جلد کتاب را بردند، تابلوها را بردند، اینها را هم بردند. تمام نگاتیوها و کپیهای فیلمها را بردند.» چهار هزار کتاب به کتابخانهی دانشگاه تهران داده شد و بقیه را به گفتهی غفاری «تکه تکه» کردند.عباس کیارستمی کارگردان صاحبنام در ماههای آخر زندگی غفاری به دیدن او رفته و غفاری نظرش را در بارهی اینکه اگر به ایران برگردد مشکلی پیش میآید، میپرسد. کیارستمی میگوید فکر نمیکنم مشکلی باشد اما وقتی به ایران میآید از فرد متنفذی در بارهی بازگشت غفاری و مصائب و مشکلات احتمالی میپرسد. پاسخ همان بود که کیارستمی داده بود: «اصولاً او نباید مشکلی داشته باشد؛ اما در اوضاع کنونی جواب چنین سؤالی کمی ظریف و حساس است.» مدتی بعد از این ملاقات، غفاری بعد از چند عمل جراحی سخت در آذرماه ۱۳۸۵ در ۸۵ سالگی در گذشت و در گورستان مونپارناس به خاک سپرده شد.
@NashrAasoo 💭
✍ فرخ غفاری در اسفند سال ۱۳۰۰ در محلهی اختیاریهی تهران به دنیا آمد. پدرش علیحسن غفاری ملقب به معاونالدوله در دورهی رضا شاه رئیس تشریفات بود و پس از آن معاون و کفیل وزارت خارجه شد. خانوادهی غفاری از رجال معروف دورهی قاجار بودند و پدربزرگش والی تهران، فارس، خراسان و کرمان بود. خودش میگوید: «من در سنین کودکی، مدرسهی ابتدایی علمیه را ــ که در آن زمان مدرسهی خوبی و در ناحیهی ولیآباد واقع بود ــ تمام کردم. تا کلاس ششم درس خواندم و پس از آن، پدرم وزیرمختار بلژیک شد و من بیست روز قبل از امتحانات کلاس ششم ابتدایی ایران را ترک کردم.» پدرش دوست داشت پسرش مثل خود او و پدربزرگش دیپلمات شود؛ اما فرخِ جوان، کار سیاسی و اداری را دوست نداشت و فکر و ذکرش سینما بود.
✍ فرخ غفاری به همراه ابراهیم گلستان و فریدون رهنما سهم مهمی در بنای سینمای روشنفکری و غیرمتعارف ایران در ابتدای دههی چهل دارد. او با ساختن فیلمهای «جنوب شهر» و «شب قوزی» در کنار ابراهیم گلستان با فیلم «خشت و آینه» و فریدون رهنما با فیلم «سیاوش در تخت جمشید» ایستاده است. او برخلاف رهنما و گلستان که اعتقادی به کار با تهیهکنندگانِ فیلمفارسی نداشتند و برای تهیهی فیلمهایشان به آنها رجوع نکردند، امیدوار بود که بتواند این تهیهکنندهها را مجاب کند تا در زمینهی فیلمهای جدیتر و متفاوت با جریان غالب سینمای تجاری فارسی سرمایهگذاری کنند.در فاصلهی سالهای پس از ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۴۵، صرفاً چهار فیلم جدی داستانی در سینمای روشنفکری ایران ساخته شد که نیمی از آنها سهم غفاری است. نیمهی دیگر سهم ابراهیم گلستان و فریدون رهنماست.
غفاری میگوید: «]من و گلستان[ توانستیم سینمای ایران را از حالت بند تنبونی (به معنای بدش را میگویم چون بند تنبون میتواند بامزه باشد) خارج بکنیم. اینکه یک عده میتوانند کارهای بهتری بکنند، جایزهی بینالمللی هم بگیرند و ایرانی هم میتواند خودش را در یک پایهی بالاتری ببیند.» برخی منتقدان معتقدند که ساخت و نمایش فیلمهایی چون قیصرِ مسعود کیمیایی، گاوِ داریوش مهرجویی، آرامش در حضور دیگرانِ ناصر تقوایی و حسن کچلِ علی حاتمی در واقع نتیجهی کار فیلمهایی مثل جنوب شهر و شب قوزی غفاری و خشت و آینهی گلستان بود.
✍ یک هفته بعد از استعفای رضا قطبی از مدیریت تلویزیون ملی ایران؛ غفاری نیز از سمت دولتی کنارهگیری کرد و در اواخر آبان ۱۳۵۷ به پیشنهاد پزشک معالجش، برای درمان تیروئید با یک چمدان وسایل شخصی راهی پاریس شد. اما چند ماه بعد وقتی انقلاب شد همه چیز از دست رفت. غفاری وسایل شرکت ایراننما را به خانهاش در اختیاریه منتقل کرده بود و اتاقی داشت به اسم فیلمخانه. نسخه فیلمهای خودش هم آنجا بود «بعد از انقلاب اسلامی ریختند و هشتهزار جلد کتاب را بردند، تابلوها را بردند، اینها را هم بردند. تمام نگاتیوها و کپیهای فیلمها را بردند.» چهار هزار کتاب به کتابخانهی دانشگاه تهران داده شد و بقیه را به گفتهی غفاری «تکه تکه» کردند.عباس کیارستمی کارگردان صاحبنام در ماههای آخر زندگی غفاری به دیدن او رفته و غفاری نظرش را در بارهی اینکه اگر به ایران برگردد مشکلی پیش میآید، میپرسد. کیارستمی میگوید فکر نمیکنم مشکلی باشد اما وقتی به ایران میآید از فرد متنفذی در بارهی بازگشت غفاری و مصائب و مشکلات احتمالی میپرسد. پاسخ همان بود که کیارستمی داده بود: «اصولاً او نباید مشکلی داشته باشد؛ اما در اوضاع کنونی جواب چنین سؤالی کمی ظریف و حساس است.» مدتی بعد از این ملاقات، غفاری بعد از چند عمل جراحی سخت در آذرماه ۱۳۸۵ در ۸۵ سالگی در گذشت و در گورستان مونپارناس به خاک سپرده شد.
@NashrAasoo 💭
Telegraph
فرخ غفاری؛ پیشگام سینمای «ملی و بومی» ایران
نخستین کسی که اسناد و مدارک تاریخ سینمای ایران را جمع آوری کرد، «کانون فیلم» و «فیلمخانهی ملی ایران» را پایه گذاشت، فیلم ساخت و نقدِ سینمایی را وارد مطبوعات ایران کرد فرخ غفاری بود. او مدیری فرهنگی بود که معاون رادیو و تلویزیون ملی ایران و جشن هنر شیراز…
«شواهد نشان میدهد که سالخوردگی جمعیت ایران به پدیدهای فراگیر تبدیل خواهد شد اما نشانی از برنامهریزی و سیاستگذاری رفاهی برای این جمعیت بزرگ دیده نمیشود. در شرایط فعلی حکومت ایران بیشترِ انرژی خود را صرف افزایش باروری و زاد و ولد میکند تا نسبت سالمندان در جمعیت کمتر شود اما به عقیدهی پژوهشگران، این کافی نیست و حکومت باید از هم اکنون برای این جمعیت بزرگ برنامهریزی کند.»
aasoo.org/fa/articles/5011
@NashrAasoo 🔻
aasoo.org/fa/articles/5011
@NashrAasoo 🔻
ایران به سرعت پیر میشود🔻
🔸 اگر شروع سالمندی را ۶۰ یا ۶۵ سال در نظر بگیریم حدود یکسوم تا یکچهارم جمعیت ایران در سال ۱۴۳۵ سالمند خواهند بود. بررسیها نشان میدهد که روند افزایش جمعیت سالمندان تا سال ۱۴۱۵ با شیبی آرام افزایش مییابد اما بعد از آن با ورود متولدین دههی شصت خورشیدی سرعت بیشتری خواهد گرفت. مرکز پژوهشهای مجلس ایران در گزارشی تأکید دارد که سالخوردگیِ جمعیت در کشورهای توسعهیافته به تدریج و طی بیش از یک قرن رخ داده است و از این رو، نظام اقتصادی این کشورها زمان کافی برای برنامهریزی و مواجهه با این تغییر ساختار سنی را داشته است اما «در ایران همین وضعیت طی پانزده سال رخ میدهد.»
🔸 بر اساس پژوهشهای انجام شده «سالمندان دغدغههای زیادی در زمینهی امنیت مالی دارند و نگران فرورفتن به دامن فقر در دوران پیری، نگران دسترسی به خدمات مراقبت از سلامت و مراقبتهای پزشکی، مسکن مناسب، تبعیض سنی، تنهایی و احساس بیهوده بودن هستند.»اکثر سالمندان ایرانی تحت پوشش بیمه و خدمات حمایتی نیستند. وضعیت صندوقهای بازنشستگی هم بحرانی است و قادر نیستند حتی حقوق بازنشستگی اعضای خود را بپردازند و بخش عمدهای از منابع این صندوقها به دلیل بحران مالی، از سوی دولت تأمین میشود. پژوهشها نشان میدهد که سالمندان زیادی در معرض فقر درآمدی قرار دارند و وضعیت مالکیت مسکن آنها نیز در حال بدتر شدن است و سالمندان بیشتری ناچار در خانههای اجارهای زندگی میکنند. پیری معمولاً با رشد سریع بیماریها همراه است که به معنی افزایش هزینههاست. در حالی که عمدهی جمعیت سالمندان، توان مالی کافی برای پرداخت هزینهها ندارند. پولی هم که این گروه بابت بازنشستگی میگیرند به اندازهای نیست که کفاف هزینههای آنها را بدهد زیرا امکانات مراقبتی و پزشکی سالمندان در ایران «بسیار اندک و اغلب نیز گران است.»
🔸 پژوهشهای انجام شده در مورد مردان و زنان سالمندِ بالای ۶۰ سال در سال ۱۳۹۵ نشان میدهد که ۵/۵ درصد مردان و ۲۴ درصد زنان سالمند تنها زندگی میکردند. تنهازیستی در مردان و زنان سالمند بالای ۶۵ سال به ترتیب ۷ و ۳۱ درصد بوده است. بیشترین تنهازیستی مردان سالمند مربوط به استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و گیلان و کمترین آن هم مربوط به استانهای کهگیلویه و بویر احمد، ایلام و چهارمحال و بختیاری بوده است. بیشترین تنهازیستی زنانِ سالمند هم در استانهای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و کمترین آن در استانهای کهگیلویه و بویر احمد، خوزستان و بوشهر دیده میشود. پژوهشگران مرکز پژوهشهای مجلس معتقدند تغییر در سبک زندگی جوانان، افزایش میزان تجردِ قطعی و افزایش طلاق، سبب بروز پدیدهی سالمندان تنها و بدون همسر شده است.
@NashrAasoo 💭
🔸 اگر شروع سالمندی را ۶۰ یا ۶۵ سال در نظر بگیریم حدود یکسوم تا یکچهارم جمعیت ایران در سال ۱۴۳۵ سالمند خواهند بود. بررسیها نشان میدهد که روند افزایش جمعیت سالمندان تا سال ۱۴۱۵ با شیبی آرام افزایش مییابد اما بعد از آن با ورود متولدین دههی شصت خورشیدی سرعت بیشتری خواهد گرفت. مرکز پژوهشهای مجلس ایران در گزارشی تأکید دارد که سالخوردگیِ جمعیت در کشورهای توسعهیافته به تدریج و طی بیش از یک قرن رخ داده است و از این رو، نظام اقتصادی این کشورها زمان کافی برای برنامهریزی و مواجهه با این تغییر ساختار سنی را داشته است اما «در ایران همین وضعیت طی پانزده سال رخ میدهد.»
🔸 بر اساس پژوهشهای انجام شده «سالمندان دغدغههای زیادی در زمینهی امنیت مالی دارند و نگران فرورفتن به دامن فقر در دوران پیری، نگران دسترسی به خدمات مراقبت از سلامت و مراقبتهای پزشکی، مسکن مناسب، تبعیض سنی، تنهایی و احساس بیهوده بودن هستند.»اکثر سالمندان ایرانی تحت پوشش بیمه و خدمات حمایتی نیستند. وضعیت صندوقهای بازنشستگی هم بحرانی است و قادر نیستند حتی حقوق بازنشستگی اعضای خود را بپردازند و بخش عمدهای از منابع این صندوقها به دلیل بحران مالی، از سوی دولت تأمین میشود. پژوهشها نشان میدهد که سالمندان زیادی در معرض فقر درآمدی قرار دارند و وضعیت مالکیت مسکن آنها نیز در حال بدتر شدن است و سالمندان بیشتری ناچار در خانههای اجارهای زندگی میکنند. پیری معمولاً با رشد سریع بیماریها همراه است که به معنی افزایش هزینههاست. در حالی که عمدهی جمعیت سالمندان، توان مالی کافی برای پرداخت هزینهها ندارند. پولی هم که این گروه بابت بازنشستگی میگیرند به اندازهای نیست که کفاف هزینههای آنها را بدهد زیرا امکانات مراقبتی و پزشکی سالمندان در ایران «بسیار اندک و اغلب نیز گران است.»
🔸 پژوهشهای انجام شده در مورد مردان و زنان سالمندِ بالای ۶۰ سال در سال ۱۳۹۵ نشان میدهد که ۵/۵ درصد مردان و ۲۴ درصد زنان سالمند تنها زندگی میکردند. تنهازیستی در مردان و زنان سالمند بالای ۶۵ سال به ترتیب ۷ و ۳۱ درصد بوده است. بیشترین تنهازیستی مردان سالمند مربوط به استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و گیلان و کمترین آن هم مربوط به استانهای کهگیلویه و بویر احمد، ایلام و چهارمحال و بختیاری بوده است. بیشترین تنهازیستی زنانِ سالمند هم در استانهای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و کمترین آن در استانهای کهگیلویه و بویر احمد، خوزستان و بوشهر دیده میشود. پژوهشگران مرکز پژوهشهای مجلس معتقدند تغییر در سبک زندگی جوانان، افزایش میزان تجردِ قطعی و افزایش طلاق، سبب بروز پدیدهی سالمندان تنها و بدون همسر شده است.
@NashrAasoo 💭
Telegraph
ایران به سرعت پیر میشود
برآوردهای جمعیتی نشان می دهد که ایران در سه دههی آینده با بحران سالمندی مواجه خواهد شد و حدود یکسوم جمعیت ایران سالمند خواهد بود. در شش دهه از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ تعداد سالمندانِ بالای ۶۰ سال، از ۱/۴ میلیون نفر (حدود ۷ درصد جمعیت) به ۴/۷ میلیون نفر (حدود ۱۰…
«آیا جهان، تنها کابوسی از خشونت، جنایت، جنگ، تروریسم، نسلکشی و ویرانگری است؟ آیا ما در همان دوران دهشتزایی که هومر در هشت سده پیش از میلاد توصیف میکند درجا زدهایم؟»
aasoo.org/fa/articles/5028
@NashrAasoo 🔻
aasoo.org/fa/articles/5028
@NashrAasoo 🔻
چشمانداز جهان: جنگ یا صلح؟🔻
✍ اکنون میدانیم برخی از قابلیتهای انسانی، ما را به سمت انواع مختلفی از خشونت سوق میدهند، در حالی که برخی دیگر، و به تعبیر آبراهام لینکلن «فرشتگانِ بهترِ سرشت ما»، ما را به همکاری و صلح ترغیب میکنند. حتی تاریخنگاری مانند ریچارد اووِری، که معتقد است خشونت، ریشههای عمیقی در گذشتهی انسان دارد و به بقای بیولوژیک انسان کمک کرده است، وجود غریزهی جنگ یا ژن خشونت را نمیپذیرد. او در کتاب اخیر خود چرا جنگ؟ (۲۰۲۴) مینویسد: «همانطور که هر پدر و مادری میداند، پرخاشگری دوران کودکی، به اندازهی کافی واقعی است؛ اما اینکه این امر را به تمایل بعدی برای رفتن به جنگ تفسیر کنیم یا نه، همچنان حدس و گمان باقی میماند، نه یک واقعیت.»همانطور که اووِری در جمعبندیِ پایانیِ کتاب خود مینگارد: «تلاش برای ارائه یک توضیح تکعاملی برای جنگ بیهوده است.» روی دیگر این سخن آن است که: بر خلاف دیدگاههای تنگنظرانهی مبتنی بر جبرباوریِ زیستی و تقلیلگراییِ ژنتیک ، انتخاب میان جنگ و صلح در جوامع انسانی، توضیحی چندعاملی دارد. از جمله، عوامل فرهنگی، اقتصادی و فناوری میتواند در شکلگیری و گسترهی جنگها دخیل باشند. مثلاً، چنانکه هراری در نکسوس مینویسد، پس از پایان جنگ جهانی دوم، چرخش اقتصادِ مبتنی بر منابع مالی به سمت اقتصاد دانشبنیان، سودآوری جنگها را کاهش داد؛ استفاده از بمبهستهای، نوعی خودکشی جمعی تلقی شد، و فرهنگ نظامیگری افول کرد. در نتیجهی تمامی این موارد، بودجههای نظامی بهطرز چشمگیری کاهش یافت و بهسمت سرمایهگذاری در زمینههای رفاهی، آموزشوپرورش و مراقبتهای بهداشتی سوق یافت.
✍ در سالهای آغازین دههی ۲۰۲۰ اما جنگ دوباره در بخشهایی از جهان شعلهور شد. اقدامات تروریستی تداوم یافت. بودجههای نظامی، بهویژه در کشورهای اروپایی، از نو فزونی گرفت و فرهنگِ نظامیگری، دستکم در چند کشور، بار دیگر سر برآورد. معلوم نیست که جنگهای تازه، انحرافی موقتی از روند صلح و همکاری بشر است یا نوعی واپسروی به گذشته. آیا با قاطعیت میتوان گفت که صلح، وضعیت طبیعی جهان است و جنگ، تنها تلاطمی موقتی در سطح تاریخ است؟ پاسخ ژان پل سارتر به این پرسش، پس از پایان جنگ جهانی دوم، منفی بود. او در مقالهای با عنوان «پایان جنگ» نوشت که «اکنون میدانیم که در اشتباه بودهایم. پایان جنگ، صرفاً پایان این جنگ است.»
✍ تاریخ، «نشان قابیل» را به دوش میکشد و جنگ، هماره بخش جداییناپذیری از داستان درازآهنگ بشر بوده است و بعید است که سایهی بلند آن به این آسانی از سر بشر کوتاه شود. با این حال، گونهی انعطافپذیری مثل هومو ساپینس میتواند راههای جایگزین برای مواجهه با اختلافات بینالمللی بهوجود آورد. انسانها مجموعهای قوی از مهارتهای «مدیریت منازعه» را در اختیار دارند و در جوامع مختلف، بسیاری از افراد، مهارتهای متنوعی را برای پرهیز از خشونت و پیشگیری از آن به دست آوردهاند. تاریخ پرنوسان بشری نشان میدهد که جنگ و صلح، در عوامل ثابتی مانند ژن یا غریزه، ریشه ندارند. آنها تابعی از عوامل متغیر و مختلفی مثل شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگیاند. در نهایت، جنگ و صلح، در «آزادی» انسانها برای تصمیمگیری و بهدستگرفتن سرنوشت خویش آبشخور دارند. در نتیجه، صلح پایدار همانند جنگ پایدار، «امکانپذیر» است. صلح همچون جنگ، یک «انتخاب» است و همان «گونه»ای که جنگ را انتخاب میکند، «میتواند» صلح را برگزیند.
@NashrAasoo 💭
✍ اکنون میدانیم برخی از قابلیتهای انسانی، ما را به سمت انواع مختلفی از خشونت سوق میدهند، در حالی که برخی دیگر، و به تعبیر آبراهام لینکلن «فرشتگانِ بهترِ سرشت ما»، ما را به همکاری و صلح ترغیب میکنند. حتی تاریخنگاری مانند ریچارد اووِری، که معتقد است خشونت، ریشههای عمیقی در گذشتهی انسان دارد و به بقای بیولوژیک انسان کمک کرده است، وجود غریزهی جنگ یا ژن خشونت را نمیپذیرد. او در کتاب اخیر خود چرا جنگ؟ (۲۰۲۴) مینویسد: «همانطور که هر پدر و مادری میداند، پرخاشگری دوران کودکی، به اندازهی کافی واقعی است؛ اما اینکه این امر را به تمایل بعدی برای رفتن به جنگ تفسیر کنیم یا نه، همچنان حدس و گمان باقی میماند، نه یک واقعیت.»همانطور که اووِری در جمعبندیِ پایانیِ کتاب خود مینگارد: «تلاش برای ارائه یک توضیح تکعاملی برای جنگ بیهوده است.» روی دیگر این سخن آن است که: بر خلاف دیدگاههای تنگنظرانهی مبتنی بر جبرباوریِ زیستی و تقلیلگراییِ ژنتیک ، انتخاب میان جنگ و صلح در جوامع انسانی، توضیحی چندعاملی دارد. از جمله، عوامل فرهنگی، اقتصادی و فناوری میتواند در شکلگیری و گسترهی جنگها دخیل باشند. مثلاً، چنانکه هراری در نکسوس مینویسد، پس از پایان جنگ جهانی دوم، چرخش اقتصادِ مبتنی بر منابع مالی به سمت اقتصاد دانشبنیان، سودآوری جنگها را کاهش داد؛ استفاده از بمبهستهای، نوعی خودکشی جمعی تلقی شد، و فرهنگ نظامیگری افول کرد. در نتیجهی تمامی این موارد، بودجههای نظامی بهطرز چشمگیری کاهش یافت و بهسمت سرمایهگذاری در زمینههای رفاهی، آموزشوپرورش و مراقبتهای بهداشتی سوق یافت.
✍ در سالهای آغازین دههی ۲۰۲۰ اما جنگ دوباره در بخشهایی از جهان شعلهور شد. اقدامات تروریستی تداوم یافت. بودجههای نظامی، بهویژه در کشورهای اروپایی، از نو فزونی گرفت و فرهنگِ نظامیگری، دستکم در چند کشور، بار دیگر سر برآورد. معلوم نیست که جنگهای تازه، انحرافی موقتی از روند صلح و همکاری بشر است یا نوعی واپسروی به گذشته. آیا با قاطعیت میتوان گفت که صلح، وضعیت طبیعی جهان است و جنگ، تنها تلاطمی موقتی در سطح تاریخ است؟ پاسخ ژان پل سارتر به این پرسش، پس از پایان جنگ جهانی دوم، منفی بود. او در مقالهای با عنوان «پایان جنگ» نوشت که «اکنون میدانیم که در اشتباه بودهایم. پایان جنگ، صرفاً پایان این جنگ است.»
✍ تاریخ، «نشان قابیل» را به دوش میکشد و جنگ، هماره بخش جداییناپذیری از داستان درازآهنگ بشر بوده است و بعید است که سایهی بلند آن به این آسانی از سر بشر کوتاه شود. با این حال، گونهی انعطافپذیری مثل هومو ساپینس میتواند راههای جایگزین برای مواجهه با اختلافات بینالمللی بهوجود آورد. انسانها مجموعهای قوی از مهارتهای «مدیریت منازعه» را در اختیار دارند و در جوامع مختلف، بسیاری از افراد، مهارتهای متنوعی را برای پرهیز از خشونت و پیشگیری از آن به دست آوردهاند. تاریخ پرنوسان بشری نشان میدهد که جنگ و صلح، در عوامل ثابتی مانند ژن یا غریزه، ریشه ندارند. آنها تابعی از عوامل متغیر و مختلفی مثل شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگیاند. در نهایت، جنگ و صلح، در «آزادی» انسانها برای تصمیمگیری و بهدستگرفتن سرنوشت خویش آبشخور دارند. در نتیجه، صلح پایدار همانند جنگ پایدار، «امکانپذیر» است. صلح همچون جنگ، یک «انتخاب» است و همان «گونه»ای که جنگ را انتخاب میکند، «میتواند» صلح را برگزیند.
@NashrAasoo 💭
Telegraph
چشمانداز جهان: جنگ یا صلح؟
کودکان نوپا و جانباختهای که از زیر آوار بمباران بیرون میآیند اما هیچ قدرتی قادر نیست که مژگان آرمیدهی آنان را بلند کند؛ زنان درمانده و بر خاکنشستهای که شیون سر میدهند؛ پهپادهایی که غرشکنان بر ساختمانها فرود میآیند و موشکهای نقطهزنی که برجهایی…
Aasoo - آسو
عرفان ثابتی – یک کتاب: معمای نظم زندان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸 پادکست یک کتاب در این قسمت به کتاب «چرا زندگی پشت میلههای زندان در گوشه و کنار دنیا متفاوت است؟» نوشتهی دیوید اسکاربک، استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه براون پرداخته. نسخهی کامل این پادکست را در اپهای پادگیر بشنوید.
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧
Aasoo - آسو
«امروز میلیونها نفر در گوشه و کنار دنیا در آرزوی رهایی از چنگ خودکامگان به سر میبرند. اما وقتی تقریباً هر روز میشنوند که کشورهای مهد لیبرالیسم با تورم، اعتصابات، شیوع جرائم، خشونت ناشی از اسلحه و بیاعتناییِ رأیدهندگان به حقیقت دست و پنجه نرم میکنند،…
غرب چه چیزی را دربارهی دموکراسی فراموش کرد
اریکا بنر
📚 دموکراسیها همیشه خود را الگوی پیشرفتِ بشر معرفی کردهاند. در سال ۴۳۱ قبل از میلاد، پریکلِس، دولتمرد آتنی، اعلام کرد که دموکراسیِ آتن «سرمشقی برای کل یونان» است ــ در دو قرن گذشته، آزادیخواهانِ سراسر جهان موفقیت یا ناکامیِ کشورشان را در مقایسه با الگوهای غربی (آمریکایی، بریتانیایی، فرانسوی و سوئدی) سنجیدهاند. اما اکنون این کار دشوارتر شده است زیرا این دموکراسیهای سابقاً خودستا درگیر نبرد با مشکلاتِ جدید و قدیمی هستند. امروز میلیونها نفر در گوشه و کنار دنیا در آرزوی رهایی از چنگ خودکامگان به سر میبرند. اما وقتی تقریباً هر روز میشنوند که کشورهای مهد لیبرالیسم با تورم، اعتصابات، شیوع جرائم، خشونت ناشی از اسلحه و بیاعتناییِ رأیدهندگان به حقیقت دست و پنجه نرم میکنند، بسیاری از آنان شک میکنند که دموکراسی بهترین آلترناتیو است.
aasoo.org/fa/articles/4930
@NashrAasoo 💭
اریکا بنر
📚 دموکراسیها همیشه خود را الگوی پیشرفتِ بشر معرفی کردهاند. در سال ۴۳۱ قبل از میلاد، پریکلِس، دولتمرد آتنی، اعلام کرد که دموکراسیِ آتن «سرمشقی برای کل یونان» است ــ در دو قرن گذشته، آزادیخواهانِ سراسر جهان موفقیت یا ناکامیِ کشورشان را در مقایسه با الگوهای غربی (آمریکایی، بریتانیایی، فرانسوی و سوئدی) سنجیدهاند. اما اکنون این کار دشوارتر شده است زیرا این دموکراسیهای سابقاً خودستا درگیر نبرد با مشکلاتِ جدید و قدیمی هستند. امروز میلیونها نفر در گوشه و کنار دنیا در آرزوی رهایی از چنگ خودکامگان به سر میبرند. اما وقتی تقریباً هر روز میشنوند که کشورهای مهد لیبرالیسم با تورم، اعتصابات، شیوع جرائم، خشونت ناشی از اسلحه و بیاعتناییِ رأیدهندگان به حقیقت دست و پنجه نرم میکنند، بسیاری از آنان شک میکنند که دموکراسی بهترین آلترناتیو است.
aasoo.org/fa/articles/4930
@NashrAasoo 💭