group-telegram.com/PhilosophyCafe/12674
Last Update:
🗯 چند روز پیش آلبوم «خون خورشید» محصول مشترک سورنا و گروه پیله (با محوریت بهرام) منتشر شد. عموماً توی فضای امروز رپ فارسی، بهرام و سورنا جزو قدیمیترین افراد جریانی که «مفهومی» میخونن محسوب میشن. از این جهت شاید اغراق نباشه اگه بگم چیزی نزدیک به 10 سال بود که خیلی از افراد دلشون میخواست این دو نفر با هم کار مشترک منتشر کنن و بالأخره این اتفاق رخ داد. من فکر میکنم این همکاری توی زمان درستی رخ داد. امروز ما توی نقطهای ایستادیم که بخش بزرگی از رپ فارسی خودش رو به صورت «غیر سیاسی» تعریف میکنه؛ یعنی خیلی براش مهم نیست چه اتفاقی توی جامعه در جریانه. این جریان ممکنه گاهی ژست «گَنگ» به خودش بگیره، گاهی ژست «بچه پولدار» بگیره و گاهی هم ژست «میخوریم و میکشیم و میرقصیم».
🗯 بخش دیگهای از رپ فارسی خودش رو «سیاسی» معرفی میکنه؛ در حالی که در سطح ماجرا باقی میمونه و به عمق نمیرسه. آهنگ «روی جنازهت میرقصم» از سروش لشکری عزیز (هیچکس) یکی از مصداقهای بارز این جریانه. شاهین نجفی و فدائی رو هم میشه جزو این جریان دونست. از سال 1401 ما با آثاری از بعضی خوانندههای رپ روبهرو شدیم که انتقاد به حاکمیت بود؛ منتها من احساس «عمق» ازشون نمیگرفتم. اما چرا «خون خورشید» و بهرام و سورنا رو جزو جریانی متفاوت با دو جریان قبلی میدونم؟ منظور من از عمق، صرفاً به کار بردن کلمات سنگین مثل «ایدئولوژی» توی متن آهنگ نیست. آلبوم «خون خورشید» رو به نظرم نمیشه صرفاً به یه آلبوم سیاسی تقلیل داد؛ چون اگه اینطور بود، یعنی هیچ چیز اضافهتری نسبت به آهنگ «شاح» (از شاهین نجفی) یا «آتیش» (از فدائی) نداشت.
🗯 قطعاً بخشی از آلبوم «خون خورشید» نقد حاکمیته. اما حرفهای اضافهتر این آلبوم چیه؟ بخشی از این آلبوم نقد گروهی هست که برای فرار از جمهوری اسلامی، به رضا پهلوی و مسیح علینژاد و غیره پناه بردن. یه جایی از آلبوم بهرام با طعنه به این گروه میگه «میگیم هر چی بخوایم راجع بهت نمیشیم ساکت؛ برام فرقی نمیکنه رو سرت عمامه یا تاجه». استبداد هم از پشت عمامه میتونه ظهور کنه، هم از پشت کروات. کسی که شدیداً مخالف عمامهست و عاشق کروات، یا بالعکس، کسی که شدیداً مخالف کراواته و عاشق عمامه، هنوز درگیر نمادهاست. اون هنوز به ریشهها نرسیده. اینکه جمهوری اسلامی و گروه اپوزسیون در ریشه و مبنا شبیه بهم هستن، توی چند جای آلبوم میشه دید. مثلاً یه جای دیگه هم بهرام حاکمیت و اپوزسیون رو کنار هم میذاره و میگه «اگه میتونی دهن ما رو ببند؛ آخر بازی همینجاست؛ درِ بیت و میت و دربار رو ببند».
🗯 بهرام توی آلبوم «خودها» هم طعنههایی داشت به فعالین سیاسیای که از کشتهشدههای اعتراضات به نوعی بیزینس برای خودشون راه انداختن و اسم و رسمی به هم زدن و دیگه برای سخنرانیهایی که اینور و اونور میرن، پولهای کلان میگیرن. اما هنوز تمام حرف آلبوم «خون خورشید» محدود به نقد حاکمیت و اپوزسیون نیست. یه بخش دیگهای از محتوای این آلبوم نقد خود جامعه ست و اینجا اون بخشیه که توسط خیلی از برنامههای «ریاکشن» توی یوتیوب بهش توجه نمیشه. یه مثال بارزش اونجایی هست که بهرام میگه «حکومت فاسد، جامعۀ بیشعور؛ متنفرم از همهتون که یه جامعهای ساختین که مظهر ظلمه» و یا یه جای دیگهش به یکی از آهنگهای دهۀ هشتاد خودش ارجاع میده و میگه «این یه جنگ بین من و عقاید مردمم» و یا یه جای دیگه میگه «یه کمی گنده میشی میبینی جامعه؛ الگو بودنو چه زود فرو میکنه بهت؛ بعدم میخنده به سقوطت».
📢 شاید یکی از کلیدواژههای این آلبوم «مبارزه» باشه. خیلیها معتقدن این مبارزه با حاکمیت یا نظام سرمایهداریه؛ من فکر میکنم مبارزۀ اصلی با همین عرف و جامعه ست؛ با همین آدمهای معمولی. همین عُرفی که وقتی نمیفهمه چی میگی، هزارتا برچسب و انگ بهت میزنه و میخواد لهت کنه؛ همینه که سورنا میگه «هیپهاپ تا ابد جُرمه». این جرم فقط از نظر حاکمیت نیست؛ ممکنه از نظر پدر و مادر، دوستای اطرافت و فامیل، معلم و مدیرت، و هر کس دیگهای با یه سری عنوان طرد بشی. و به همین دلیله که سورنا وقتی میگه «ما که خلافکاریم بذار گیر بده عُرف»؛ اینجا عرف هست که گیر میده (و نه فقط حاکمیت). و توی آهنگ «سنگسار» این فقط «پیشوا» نیست که فرمان قتل میده؛ بلکه جمعیت هم «منتظر به فرمان مرگ» هستن؛ و وضعیت وقتی پیچیدهتره که ببینیم حتی جمعیتی که علیه پیشوا شعار بده هم جزئی از این عُرفه. و به همین دلیل مبارزه سخته. اینجا مبارزه برای این نیست که تو طرف مقابلت رو از بین ببری، برای اینه که شبیهش نشی، توی اونها حل نشی، نشی یکی مثل بقیه وسط این عُرفِ و فرهنگ مسموم.
✅ نقد و نظر: @Ali_soltanzadeh
«ادامه بده حتی به زور هم که میشه؛ گند بزن، خوبه، بدون بعدش میشه؛ مثل من که کرکس رو دیدم یه پروانه؛ همین مستی مسیر منو کشوند سمت پیله» (آخرین وسوسه / سورنا)
@philosophycafe
BY Philosophy Cafe ♨️
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/PhilosophyCafe/12674