Forwarded from رویداد۲۴
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥کنایه عراقچی به انتقادات شب گذشته جواد لاریجانی: فکر میکرد اصلا نیازی به گفتگو با گروههای معارض سوریه نیست.
Rouydad24.ir
@rouydad24
Rouydad24.ir
@rouydad24
✍️ احمد زیدآبادی
این دوستانی که سقوط اسد را جشن گرفتهاند و "آزادی" سوریه را تبریک میگویند، عقل سلیم حکم میکند که کمی صبر کنند!
هنوز مشخص نیست که ماهیت فاتحان دمشق چیست؟ دقیقاً از چه مراکزی حمایت و هدایت میشوند؟ و از چه راههایی میخواهند اختلافات بین خود را حل کنند؟
به نظر نمی رسد جامعۀ استبدادزده و متفرق سوریه در حال حاضر مهیای "دمکراسی" باشد.
بیانیههای ابتدایی فاتحان را نباید جدی گرفت! بعد از هر جابجایی سیاسی، از این نوع بیانیهها بسیار داده میشود اما بعد از چندی سر از بازتولید استبدادی تازه و کشتار در میآورد.
ماجرای سوریه اتفاقی است که حکومت باید از آن درس بگیرد نه اینکه سبب پایکوبی و شادی به بهانۀ دمکراسیخواهی شود!
👤 احمد زیدآبادی
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
این دوستانی که سقوط اسد را جشن گرفتهاند و "آزادی" سوریه را تبریک میگویند، عقل سلیم حکم میکند که کمی صبر کنند!
هنوز مشخص نیست که ماهیت فاتحان دمشق چیست؟ دقیقاً از چه مراکزی حمایت و هدایت میشوند؟ و از چه راههایی میخواهند اختلافات بین خود را حل کنند؟
به نظر نمی رسد جامعۀ استبدادزده و متفرق سوریه در حال حاضر مهیای "دمکراسی" باشد.
بیانیههای ابتدایی فاتحان را نباید جدی گرفت! بعد از هر جابجایی سیاسی، از این نوع بیانیهها بسیار داده میشود اما بعد از چندی سر از بازتولید استبدادی تازه و کشتار در میآورد.
ماجرای سوریه اتفاقی است که حکومت باید از آن درس بگیرد نه اینکه سبب پایکوبی و شادی به بهانۀ دمکراسیخواهی شود!
👤 احمد زیدآبادی
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
Telegram
فصلنامه خاطرات سیاسی
سایت فصلنامه خاطرات سیاسی :
www.khsmag.ir
www.khsmag.ir
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
به کدام ساز؟
در روزهای مشرف به سقوط بشار اسد، رسانههای مستقل در ایران را تحت فشار قرار دادند که به جای ترکیبِ وصفیِ"گروههای معارض" باید از ترکیب وصفی"گروههای تروریستی" برای اشاره به مخالفان نظام اسد استفاده شود!
حالا ظاهراً نظرشان عوض شده است چون به هر حال راهی جز تعامل با همان گروهها نمیبینند! حالا خوب است از این بعد رسانههای مستقل بر استفاده از همان ترکیبِ "گروههای تروریستی" اصرار ورزند تا در تعاملتان با گروههای سوری باعث دردسرتان شود؟ یا اینکه به زودی ابلاغ خواهد شد که استفاده از ترکیب "گروههای تروریستی" ممنوع است و باید از همان ترکیب "گروههایمعارض" یا "گروههای سوری" استفاده کرد؟
خب، چه کارتان به واژههای مورد استفادۀ مطبوعات خصوصی و مستقل؟ آخر این هم شد سیاست؟ این هم شد مملکتداری؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
در روزهای مشرف به سقوط بشار اسد، رسانههای مستقل در ایران را تحت فشار قرار دادند که به جای ترکیبِ وصفیِ"گروههای معارض" باید از ترکیب وصفی"گروههای تروریستی" برای اشاره به مخالفان نظام اسد استفاده شود!
حالا ظاهراً نظرشان عوض شده است چون به هر حال راهی جز تعامل با همان گروهها نمیبینند! حالا خوب است از این بعد رسانههای مستقل بر استفاده از همان ترکیبِ "گروههای تروریستی" اصرار ورزند تا در تعاملتان با گروههای سوری باعث دردسرتان شود؟ یا اینکه به زودی ابلاغ خواهد شد که استفاده از ترکیب "گروههای تروریستی" ممنوع است و باید از همان ترکیب "گروههایمعارض" یا "گروههای سوری" استفاده کرد؟
خب، چه کارتان به واژههای مورد استفادۀ مطبوعات خصوصی و مستقل؟ آخر این هم شد سیاست؟ این هم شد مملکتداری؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
✍️بروس بوئنو دمسکیتا*
🖊 چرا رهبران اقتدارگرا به منافع جمعی نمیاندیشند؟!
@sokhanranihaa
🔸دیکتاتورها بالفطره و مادرزاد دزد و اهریمن نیستند، لااقل، الزاما اینگونه نیستند. در مقابل، رهبرانی که به طمع انتخاب دوباره زندگی خود را وقف رفاه حال مردم میکنند نمیتوانند قدیس باشند و به سختی میتوان آنها را فرشتههای مقدسی دانست که تنها به فکر مردمند.
در واقع هر دوی این گروه برای آن که مدت بیشتری در قدرت باشند کارهای درستی انجام میدهند. لئوپولد پادشاه بلژیک، هرقدر هم منفور، در کشور کنگو که از لحاظ سیاسی هیچ قید و بندی نداشت ( وعلیه بومیانجنایتکرد)به اقداماتی دست زد که بیش ترین منافع را برایش به ارمغان آورد و در مقابل در بلژیک و در ساختار قانون اساسی مشروطه سلطنتی این کشور نیز کارهایی انجام داد که برایش مفید بود.
🔸فرق میان اتخاذ سیاستهای پسندیده با اقدامات و سیاستهای ناپسند کاملا به این نکته بستگی دارد که یک رهبر سیاسی باید چند نفر از مردم جامعه را راضی و خوشحال نگاه دارد. چرا تمام رهبران سیاسی اجازه نمیدهند تا اعوان و انصارشان همچون پلیس کنگو در دوران لئوپولد به غارت و چپاولگری روی آورند؟
رهبرانی که در دولت ها و جوامع بزرگ توسعه یافته و دموکراتیک حاکمند قادر به انجام چنین کاری نیستند، زیرا آنها برای نیل به چنین هدفی باید سبیل تعداد بسیار زیادی از مردم را را (تقریبا به اندازه کل جمعت کشور) چرب کنند تا به نمایندگی از او فساد کنند و دست به چپاول بزنند. به عبارت دیگر، این گونه نظامها برای اعمال و اجرای چنین راهبردی بارور نیستند و به وضوح مشاهده میشود چنین چیزی ممکن نیست. اما رهبران اقتدارگرا در عمل و کمابیش برای حفظ قدرت خود تنها به بخش کوچکی از جامعه نظير جمعی از ژنرال های ارتش، مدیران عالیرتبه و همین طور فامیل و وابستگان خود متکیاند تا از حضور آنها در قدرت حمایت کنند. از آنجا که رهبران اقتدارگرا برای ماندن در قدرت تنها به حمایت جمع کوچکی از افراد جامعه محتاجند به راحتی و گشاده دستی میتوانند به آنها باج دهند و در مقابل نیز آن جمع کوچک به واسطه مزایا و ثروتی که از این طریق به دست میآورند هیچگاه حاضر نمیشوند رهبر اقتدارگرای آنها از حکومت خلع شود زیرا در آن صورت آنها نیز از آن مزايا محروم میشوند.
آنها هر کار از دستشان برآید انجام میدهند تا رئیس همچنان در قدرت بماند. به همین جهت شهروندان را به شدیدترین وجه ممکن سرکوب، مطبوعات آزاد را ساکت و معترضان را به شدت تنبیه می کنند و این روند مادام که حق حساب آنها برسد و سبیلشان چرب شود ادامه خواهد داشت.
🔸رهبران سیاسی بخواهند به واقع کار خیری هم انجام دهند بسیار مراقبند این اقدام خیر از محل اعتبار و ثروت هواداران آنها هزینه نشود. چنانچه ذرهای از حق و حقوق هواداران و گردن کلفتهایی که حامی آنهایند کسر شود و رهبر سیاسی ذرهای از پول و ثروت آنها را به نفع مردم کسر کند به طور قطع گور خود را کنده است.
🔸اگر رهبر سیاسی در این نوع از جوامع بیش از حد برای مردم دلسوزی کند طبعا از منافع یاران و وفاداران که پایه های قدرت او را مستحکم نگاه داشته اند کاسته شده و از عواید اعوان و انصار وی کم میشود. به این ترتیب آنها به دنبال فرد جایگزین جدیدی میگردند تا مقام ریاست را به عهده گیرد و به جای آن که پول بیزبان را برای توده مردم هدر بدهد آن را برای همان جمع اندک هوادار و سرکوبگر هزینه کند.
🔸رهبران و سیاستمداران دموکرات و منتخب مردم نیز مانند حکمرانان مستبد و دیکتاتور باید به این سؤال پاسخ دهند: «تو اخیرا برای رفاه حال ما چه کردهای؟» با این تفاوت که رهبران دموکراتی که با رأی مردم انتخاب میشوند باید به سؤال میلیون ها نفر پاسخ دهند در حالی که رهبران خودکامه و اقتدر گرا تنها باید به سؤال چند صد نفر پاسخ دهند.
🔸حالا میتوان توضیحات قانع کنندهای برای دولئوپولد، لئوپولدی که در بلژیک پادشاه بود و لئوپولدی که در کنگو جنایت می کرد ارائه داد. هنگامی که حکمرانان و رهبران سیاسی برای ماندن در قدرت به حمایت توده مردم احتیاج دارند مانند لئوپولد بلژیک، بهترین راه برای کسب و حفظ قدرت به کار گیری خیرخواهانهترین سیاستهاست. اما زمانی که رهبران سیاسی نظیر لئوپولد کنگو، برای بقا و حفظ قدرت تنها به حمایت جمع کوچک و محدودی نیاز دارند بهترین روش آن است که همان قشر کوچک و محدود را فربه کرد و آنها را راضی نگاه داشت حتا اگر
فلاکت و بدبختی کل جامعه تمام شود.
*استاد علوم سیاسی دانشگاه نیویورک تخصص و شهرت او پیشگویی احتمال وقایع علوم سیاسی و تجاری جهان بر اساس مبانی نظریه بازیهاست.
🔸متن از کتاب: « پیشبینیهای سیاسی»
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @sahandiranmehr
🆑 #کانالسخنرانیها
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
🖊 چرا رهبران اقتدارگرا به منافع جمعی نمیاندیشند؟!
@sokhanranihaa
🔸دیکتاتورها بالفطره و مادرزاد دزد و اهریمن نیستند، لااقل، الزاما اینگونه نیستند. در مقابل، رهبرانی که به طمع انتخاب دوباره زندگی خود را وقف رفاه حال مردم میکنند نمیتوانند قدیس باشند و به سختی میتوان آنها را فرشتههای مقدسی دانست که تنها به فکر مردمند.
در واقع هر دوی این گروه برای آن که مدت بیشتری در قدرت باشند کارهای درستی انجام میدهند. لئوپولد پادشاه بلژیک، هرقدر هم منفور، در کشور کنگو که از لحاظ سیاسی هیچ قید و بندی نداشت ( وعلیه بومیانجنایتکرد)به اقداماتی دست زد که بیش ترین منافع را برایش به ارمغان آورد و در مقابل در بلژیک و در ساختار قانون اساسی مشروطه سلطنتی این کشور نیز کارهایی انجام داد که برایش مفید بود.
🔸فرق میان اتخاذ سیاستهای پسندیده با اقدامات و سیاستهای ناپسند کاملا به این نکته بستگی دارد که یک رهبر سیاسی باید چند نفر از مردم جامعه را راضی و خوشحال نگاه دارد. چرا تمام رهبران سیاسی اجازه نمیدهند تا اعوان و انصارشان همچون پلیس کنگو در دوران لئوپولد به غارت و چپاولگری روی آورند؟
رهبرانی که در دولت ها و جوامع بزرگ توسعه یافته و دموکراتیک حاکمند قادر به انجام چنین کاری نیستند، زیرا آنها برای نیل به چنین هدفی باید سبیل تعداد بسیار زیادی از مردم را را (تقریبا به اندازه کل جمعت کشور) چرب کنند تا به نمایندگی از او فساد کنند و دست به چپاول بزنند. به عبارت دیگر، این گونه نظامها برای اعمال و اجرای چنین راهبردی بارور نیستند و به وضوح مشاهده میشود چنین چیزی ممکن نیست. اما رهبران اقتدارگرا در عمل و کمابیش برای حفظ قدرت خود تنها به بخش کوچکی از جامعه نظير جمعی از ژنرال های ارتش، مدیران عالیرتبه و همین طور فامیل و وابستگان خود متکیاند تا از حضور آنها در قدرت حمایت کنند. از آنجا که رهبران اقتدارگرا برای ماندن در قدرت تنها به حمایت جمع کوچکی از افراد جامعه محتاجند به راحتی و گشاده دستی میتوانند به آنها باج دهند و در مقابل نیز آن جمع کوچک به واسطه مزایا و ثروتی که از این طریق به دست میآورند هیچگاه حاضر نمیشوند رهبر اقتدارگرای آنها از حکومت خلع شود زیرا در آن صورت آنها نیز از آن مزايا محروم میشوند.
آنها هر کار از دستشان برآید انجام میدهند تا رئیس همچنان در قدرت بماند. به همین جهت شهروندان را به شدیدترین وجه ممکن سرکوب، مطبوعات آزاد را ساکت و معترضان را به شدت تنبیه می کنند و این روند مادام که حق حساب آنها برسد و سبیلشان چرب شود ادامه خواهد داشت.
🔸رهبران سیاسی بخواهند به واقع کار خیری هم انجام دهند بسیار مراقبند این اقدام خیر از محل اعتبار و ثروت هواداران آنها هزینه نشود. چنانچه ذرهای از حق و حقوق هواداران و گردن کلفتهایی که حامی آنهایند کسر شود و رهبر سیاسی ذرهای از پول و ثروت آنها را به نفع مردم کسر کند به طور قطع گور خود را کنده است.
🔸اگر رهبر سیاسی در این نوع از جوامع بیش از حد برای مردم دلسوزی کند طبعا از منافع یاران و وفاداران که پایه های قدرت او را مستحکم نگاه داشته اند کاسته شده و از عواید اعوان و انصار وی کم میشود. به این ترتیب آنها به دنبال فرد جایگزین جدیدی میگردند تا مقام ریاست را به عهده گیرد و به جای آن که پول بیزبان را برای توده مردم هدر بدهد آن را برای همان جمع اندک هوادار و سرکوبگر هزینه کند.
🔸رهبران و سیاستمداران دموکرات و منتخب مردم نیز مانند حکمرانان مستبد و دیکتاتور باید به این سؤال پاسخ دهند: «تو اخیرا برای رفاه حال ما چه کردهای؟» با این تفاوت که رهبران دموکراتی که با رأی مردم انتخاب میشوند باید به سؤال میلیون ها نفر پاسخ دهند در حالی که رهبران خودکامه و اقتدر گرا تنها باید به سؤال چند صد نفر پاسخ دهند.
🔸حالا میتوان توضیحات قانع کنندهای برای دولئوپولد، لئوپولدی که در بلژیک پادشاه بود و لئوپولدی که در کنگو جنایت می کرد ارائه داد. هنگامی که حکمرانان و رهبران سیاسی برای ماندن در قدرت به حمایت توده مردم احتیاج دارند مانند لئوپولد بلژیک، بهترین راه برای کسب و حفظ قدرت به کار گیری خیرخواهانهترین سیاستهاست. اما زمانی که رهبران سیاسی نظیر لئوپولد کنگو، برای بقا و حفظ قدرت تنها به حمایت جمع کوچک و محدودی نیاز دارند بهترین روش آن است که همان قشر کوچک و محدود را فربه کرد و آنها را راضی نگاه داشت حتا اگر
فلاکت و بدبختی کل جامعه تمام شود.
*استاد علوم سیاسی دانشگاه نیویورک تخصص و شهرت او پیشگویی احتمال وقایع علوم سیاسی و تجاری جهان بر اساس مبانی نظریه بازیهاست.
🔸متن از کتاب: « پیشبینیهای سیاسی»
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @sahandiranmehr
🆑 #کانالسخنرانیها
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
Telegram
فصلنامه خاطرات سیاسی
سایت فصلنامه خاطرات سیاسی :
www.khsmag.ir
www.khsmag.ir
Forwarded from دیدارنیوز
📸عراقچی به زیارت حرم حضرت زینب سلام الله علیها در قاهره مصر رفت
#دیدار_نیوز
didarnews.ir
@didarnews1| @didarnewsir
#دیدار_نیوز
didarnews.ir
@didarnews1| @didarnewsir
Forwarded from اعتمادآنلاین
🔻رایالیوم: الجولانی دستور اختصاص تیمی برای حفاظت از حرم حضرت زینب (س) را داد
روزنامه رای الیوم:
🔹الجولانی با یک مرجع شیعه سوری دیدار کرد.
🔹او دستور داد یک گروه امنیتی برای حفاظت از حرم حضرت زینب (س) در آنجا اختصاص داده شود.
🔹الجولانی به علویها در سوریه پیغام داده که آنها چه کارمندان غیرنظامی باشند چه نظامی از تضمینهای امنیتی و ایمنی کامل برخوردار هستند./ ایسنا
#بینالملل
@EtemadOnline
روزنامه رای الیوم:
🔹الجولانی با یک مرجع شیعه سوری دیدار کرد.
🔹او دستور داد یک گروه امنیتی برای حفاظت از حرم حضرت زینب (س) در آنجا اختصاص داده شود.
🔹الجولانی به علویها در سوریه پیغام داده که آنها چه کارمندان غیرنظامی باشند چه نظامی از تضمینهای امنیتی و ایمنی کامل برخوردار هستند./ ایسنا
#بینالملل
@EtemadOnline
Forwarded from سهام نیوز
✅سانسور سخنان پزشکیان در مورد بازگرداندن اساتید اخراجی دانشگاه ها !
✍️امیر تفرشی
لطفا تکلیف این صداوسیما را روشن کنید!
صداوسیما مهمترین بخش صحبتهای رئیسجمهور را که مورد توجه مردم است و در رسانهها و سایت ریاست جمهوری نیز به عنوان اول تبدیل شده، از تیتر اخبار حذف میکند و تنها در پایان خبر در یک جمله به آن اشاره میکند.
گروه تندروی حاکم بر این سازمان قبلا نیز این شیطنتها را کردهاند و تا زمانیکه گوششان از بالا پیچانده نشود، این روند ادامه خواهد یافت.
اختصاص بودجههای کلان عمومی به این جزیرههای خودمختار که زیر بار خواست و سلیقه مردم نمیروند دور از عدالت و انصاف است.
دولت باید مکانیزمی برای بودجهدهی به این نهادها طراحی کند که مبتنی بر میزان رضایت مردم باشد.
@Sahamnewsorg
✍️امیر تفرشی
لطفا تکلیف این صداوسیما را روشن کنید!
صداوسیما مهمترین بخش صحبتهای رئیسجمهور را که مورد توجه مردم است و در رسانهها و سایت ریاست جمهوری نیز به عنوان اول تبدیل شده، از تیتر اخبار حذف میکند و تنها در پایان خبر در یک جمله به آن اشاره میکند.
گروه تندروی حاکم بر این سازمان قبلا نیز این شیطنتها را کردهاند و تا زمانیکه گوششان از بالا پیچانده نشود، این روند ادامه خواهد یافت.
اختصاص بودجههای کلان عمومی به این جزیرههای خودمختار که زیر بار خواست و سلیقه مردم نمیروند دور از عدالت و انصاف است.
دولت باید مکانیزمی برای بودجهدهی به این نهادها طراحی کند که مبتنی بر میزان رضایت مردم باشد.
@Sahamnewsorg
انتشار بيست و ششمين شماره فصلنامه خاطرات سياسي
شماره ٢٦ فصلنامه خاطرات سياسي(زمستان ١٤٠٣) منتشر شد. پرونده اصلي اين شماره، به واكاوي پديده انجمن حجتيه و بود و نمود و افسانه و واقعيت اين نهاد ديرپا و نقش آن در سپهر سياسي-مذهبي ايران پيش و پس از انقلاب. اختصاص يافته است.
همچنين در اين شماره به جبهه مقاومت و فراز و فرود آن در جريان تحولات اخير پرداخته شده است.
روند سياسي، اقتصادي توسعه سنگاپور، از جمله بخش هاي خواندنني اين شماره مي باشد..
فصلنامه خاطرات سياسي را از كتابفروشي ها و روزنامه فروشي هاي معتبر و سايت طاقچه تهيه نماييد، يا آبونه شويد.
www.khsmag.ir
https://www.instagram.com/p/DEbZiHdxrNG/?igsh=c3B2cDZya3BiNzJt
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
شماره ٢٦ فصلنامه خاطرات سياسي(زمستان ١٤٠٣) منتشر شد. پرونده اصلي اين شماره، به واكاوي پديده انجمن حجتيه و بود و نمود و افسانه و واقعيت اين نهاد ديرپا و نقش آن در سپهر سياسي-مذهبي ايران پيش و پس از انقلاب. اختصاص يافته است.
همچنين در اين شماره به جبهه مقاومت و فراز و فرود آن در جريان تحولات اخير پرداخته شده است.
روند سياسي، اقتصادي توسعه سنگاپور، از جمله بخش هاي خواندنني اين شماره مي باشد..
فصلنامه خاطرات سياسي را از كتابفروشي ها و روزنامه فروشي هاي معتبر و سايت طاقچه تهيه نماييد، يا آبونه شويد.
www.khsmag.ir
https://www.instagram.com/p/DEbZiHdxrNG/?igsh=c3B2cDZya3BiNzJt
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
سرمقاله شماره ٢٦
فصلنامه خاطرات سياسي
پزشکیان در چنبره تعهداتش
حسن اکبری بیرق
مسعود پزشکیان در حالی کلید پاستور را در مردادماه1400 از دولت رئیسی تحویلگرفت که نظام سیاسی- اجرایی کشور، از سویی وارث دشوارههای برجای مانده از «عهدعتیق» جمهوریاسلامیایران بود و از سوی دیگر بر ویرانههای «عهدجدید»ی ایستادهبود که از سال 1400 و روی کار آمدن دولت سیزدهم و جریان یکدستسازی و خالصسازی ایجاد شدهبود؛ بر اینها بیافزایید، رُخنماییِ گسلهای نسلی، عقیدتی و طبقاتیِ پنهان در جریان جنبش مهسا(زن، زندگی، آزادی) که هنوز هم بخشی از حاکمیّت را بیدار و هشیار نکرده بود؛ اما آن خیزش اجتماعی، همچون قضا، کارِ خود میکند…..
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
فصلنامه خاطرات سياسي
پزشکیان در چنبره تعهداتش
حسن اکبری بیرق
مسعود پزشکیان در حالی کلید پاستور را در مردادماه1400 از دولت رئیسی تحویلگرفت که نظام سیاسی- اجرایی کشور، از سویی وارث دشوارههای برجای مانده از «عهدعتیق» جمهوریاسلامیایران بود و از سوی دیگر بر ویرانههای «عهدجدید»ی ایستادهبود که از سال 1400 و روی کار آمدن دولت سیزدهم و جریان یکدستسازی و خالصسازی ایجاد شدهبود؛ بر اینها بیافزایید، رُخنماییِ گسلهای نسلی، عقیدتی و طبقاتیِ پنهان در جریان جنبش مهسا(زن، زندگی، آزادی) که هنوز هم بخشی از حاکمیّت را بیدار و هشیار نکرده بود؛ اما آن خیزش اجتماعی، همچون قضا، کارِ خود میکند…..
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
سرمقاله26.pdf
181.1 KB
سرمقاله بيست و ششمين شماره #فصلنامه_خاطرات_سیاسی (پاييز ١٤٠٣)
www.khsmag.ir
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
www.khsmag.ir
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
فریدون شهبازیان موسیقیدان، آهنگساز و رهبر ارکستر پیشکسوت روز شنبه 22 دی ماه 1403 در 82 سالگی درگذشت و جامعه هنری کشور را داغدار کرد. استاد شهبازیان دو روز پیش از آن به دلیل مشکلات تنفسی در بیمارستان طالقانی تهران بستری شده بود.
به مناسبت این فقدان بزرگ یادی میکنیم از مصاحبه اختصاصی آن هنرمند شهیر با فصلنامه خاطرات سیاسی که به مناسبت فقدان عظیمی دیگر، پرواز روح استاد زندهیاد محمدرضا شجریان به آسمان ابدیت، در پاییز سال 1399 انجام شدهبود.
ضمن عرض تسلیت به خانواده و دوستداران استاد شهبازیان و جامعه هنری کشور، آن گفتگوی خواندنی را بازنشر
میكنيم.
https://www.instagram.com/p/DEt4neMRRBg/?igsh=eDFxYm5kNDRmYXRl
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
به مناسبت این فقدان بزرگ یادی میکنیم از مصاحبه اختصاصی آن هنرمند شهیر با فصلنامه خاطرات سیاسی که به مناسبت فقدان عظیمی دیگر، پرواز روح استاد زندهیاد محمدرضا شجریان به آسمان ابدیت، در پاییز سال 1399 انجام شدهبود.
ضمن عرض تسلیت به خانواده و دوستداران استاد شهبازیان و جامعه هنری کشور، آن گفتگوی خواندنی را بازنشر
میكنيم.
https://www.instagram.com/p/DEt4neMRRBg/?igsh=eDFxYm5kNDRmYXRl
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
مصاحبه با استاد شهبازیان.pdf
293.9 KB
فریدون شهبازیان در گفتگوي اختصاصي با خاطرات سياسي:
شجریان
یک استثناء در تاریخ ایران
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
شجریان
یک استثناء در تاریخ ایران
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
براي ابراهيم نبوي كه ديگر نخواهد نوشت
محمد حكيم پور
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
محمد حكيم پور
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
✅ *برای ابراهیم نبوی که دیگر نخواهد نوشت!*
✍🏻 محمد حکیم پور
خبر درگذشت خودخواسته سید ابراهیم نبوی - روزنامه نگار و طنز نویس ایرانی مقیم آمریکا - افزون بر جنبه های تروماتیک آن برای کسانی که او را از نزدیک می شناختند و یا دورادور از آثار او بهره می بردند، از جهاتی نیز برای روشنفکران ایرانی "عبرت انگیز" است.
راقم این سطور در دهه هفتاد، افتخار یافت مدتی کوتاه در روزنامه "عصر آزادگان" - که نبوی در آن طنزهای سیاسی روز می نوشت - با او در آن روزنامه همکار شود. نبوی سری پرشور داشت، سرشار از ذوائق ادبی و سیاسی بود. فضای سیاست ایران را تقریبا خوب می شناخت، مطالعات نظری خوبی هم در حوزه سیاست داشت، با تاریخ سیاسی معاصر ایران هم آشنا بود. تقریبا می شد به راحتی روح سراسیمه و بیقرار او را در درون ظاهر "آرام نما"ی او حس کنی. بسیار شتابناک بود، شتابان می امد و شتابان می رفت و شتابان می نوشت: تقریبا چیزی شبیه رفیق شفیق و شهیرش محمد قوچانی که او هم اگر "زمینه" می شناخت، غالبا از "زمان" جلوتر می پرید. با همه کوششی که به کار می برد تا در "جلوت" "جدی" و "خونسرد" بنماید، در "خلوت" خیلی هم خونگرم و طناز بود. نبوی بدون اینکه خود بخندد، طنازی می کرد! قریحه ای استثنایی و ناب در تولید طنز داشت که ظاهرا دیر کشف شده بود. ستون روزانه طنز او در روزنامه هایی که جناب "شمس الواعظین" به تناوب منتشر کرد، جایگاهی ثابت داشت و علاقمندانی فراوان را جذب خود کرده بود. اصلیتش از آستارا بود. با من همیشه ترکی حرف می زد. کتابش را هم که به من هدیه کرده بود، پشت جلدش را به ترکی برای من قلمی کرده بود.
نبوی یکی از جانباختگان وطن است که آسیب دیده از عفریت بی رحم غربت، همواره حاضر بود خود را به عفریت استبداد تسلیم کند تا بلکه از اسارت غربت رهایی یابد. او همیشه برای ایران نوشته بود، رنج ایران را برده بود، تعالی و خوشبختی مردم ایران را آرزو کرده بود و لذا وقتی که نمی توانست از نزدیک دستی بر آتش رنج آنها داشته باشد، همواره خود را به عافیت طلبی و بی مسئولیتی متهم و ملامت می کرد و همین توبیخ نفسانی هم بود که عاقبت کار او را با انتحاری بی رحمانه - که برای همه دوستدارانش دردناک وجبران ناپذیر بود - رقم زد.
نبوی به رغم اینکه گاهی قلمش گزنده و تلخ می شد، اما شخصا خوش مشرب بود. میانه ای با مرگ نداشت و زندگی را دوست داشت و آن را می ستود. در نظر و عمل لیبرال بود و هرگز بنیادگرا نبود و برای راه باریک عقلانیت و تجربه همیشه قدر قائل بود و از سر آرمان گرایی، مصلحت را نفی نمی کرد. از همین رو هم برخلاف بسیاری از کنشگران سیاسی، "روزنه گرایان" سپهر سیاست ایران را نیز در داخل و خارج کشور ملامت نمی کرد و بلکه خود نیز در انتخابات اخیر از لزوم حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری و رای به دکتر پزشکیان دفاع می کرد تا مانع روی کار آمدن بنیادگرایان شود و البته چوب این کنشگری سیاسی را هم - مخصوصا از سوی سلطنت طلبان و رسانه های وابسته آنان - نوش جان کرد.
نبوی خطر بنیادگرایی ایرانی را مخصوصا در ورژن مذهب گرایانه آن به درستی جدی گرفته بود و البته شناختی بسیار انضمامی و مستقیم نیز از کنشگری های آنان داشت. او دنیای ذهنی و اتوپیای بنیادگرایان ایرانی را خوب شناخته بود و از دستیابی آنان به نهاد قدرت و ثروت هراسان بود و همین امر هم موجب شده بود که او مخصوصا در سالهایی که در خارج از کشور می زیست و خطر چندانی هم سلامت و آزادی او را تهدید نمی کرد، برخلاف انتظار بسیاری از سیاسیون خارج نشین ایرانی، بسیار محتاط و میانه رو باشد و همچنان به جای انحلال طلبی، اصلاح طلبی پیشه کند تا بلکه جامعه ایرانی، پولاریزه و رادیکالیزه نشود که در آن صورت به دام بنیادگرایی خواهد افتاد.
به نظر می رسد تفکر لیبرالی و مشی میانه گرایانه او در سیاست - بی آنکه او اهل وسط بازی سیاسی باشد - بیش از اندازه او را در میان اپوزیسیون خارج نشین ایرانی تنها و منفرد کرده بود. سرنوشت تناقض آلود و پارادوکسیکال نبوی هم او را رنج می داد: از طرفی خروج او از ایران در دهه هشتاد، به نوعی حاصل این باور در تفکر او بود که امکان اصلاح طلبی در ایران به فرجام خود رسیده و لذا دیگر زمینه هیچ کاری برای او و امثالش در داخل کشور باقی نمانده است؛ از طرف دیگر مواجه مستقیم او با اپوزیسیون خارج از کشور و خطراتی که از جانب آنها برای آینده ایران احساس کرده بود، او را در هر "طرح نو در انداختن" برای آینده ایران دچار احتیاط و "حزم اندیشی" سیاسی کرده بود؛ مخصوصا وقتی که می دید راه حل بسیاری از گروههای اپوزیسیون خارج از کشور از "حمام خون" و "دشت کربلا" و تجویز دخالت عناصر خارجی حتی در سطح حمله نظامی خارجی به وطن می گذرد!
✍🏻 محمد حکیم پور
خبر درگذشت خودخواسته سید ابراهیم نبوی - روزنامه نگار و طنز نویس ایرانی مقیم آمریکا - افزون بر جنبه های تروماتیک آن برای کسانی که او را از نزدیک می شناختند و یا دورادور از آثار او بهره می بردند، از جهاتی نیز برای روشنفکران ایرانی "عبرت انگیز" است.
راقم این سطور در دهه هفتاد، افتخار یافت مدتی کوتاه در روزنامه "عصر آزادگان" - که نبوی در آن طنزهای سیاسی روز می نوشت - با او در آن روزنامه همکار شود. نبوی سری پرشور داشت، سرشار از ذوائق ادبی و سیاسی بود. فضای سیاست ایران را تقریبا خوب می شناخت، مطالعات نظری خوبی هم در حوزه سیاست داشت، با تاریخ سیاسی معاصر ایران هم آشنا بود. تقریبا می شد به راحتی روح سراسیمه و بیقرار او را در درون ظاهر "آرام نما"ی او حس کنی. بسیار شتابناک بود، شتابان می امد و شتابان می رفت و شتابان می نوشت: تقریبا چیزی شبیه رفیق شفیق و شهیرش محمد قوچانی که او هم اگر "زمینه" می شناخت، غالبا از "زمان" جلوتر می پرید. با همه کوششی که به کار می برد تا در "جلوت" "جدی" و "خونسرد" بنماید، در "خلوت" خیلی هم خونگرم و طناز بود. نبوی بدون اینکه خود بخندد، طنازی می کرد! قریحه ای استثنایی و ناب در تولید طنز داشت که ظاهرا دیر کشف شده بود. ستون روزانه طنز او در روزنامه هایی که جناب "شمس الواعظین" به تناوب منتشر کرد، جایگاهی ثابت داشت و علاقمندانی فراوان را جذب خود کرده بود. اصلیتش از آستارا بود. با من همیشه ترکی حرف می زد. کتابش را هم که به من هدیه کرده بود، پشت جلدش را به ترکی برای من قلمی کرده بود.
نبوی یکی از جانباختگان وطن است که آسیب دیده از عفریت بی رحم غربت، همواره حاضر بود خود را به عفریت استبداد تسلیم کند تا بلکه از اسارت غربت رهایی یابد. او همیشه برای ایران نوشته بود، رنج ایران را برده بود، تعالی و خوشبختی مردم ایران را آرزو کرده بود و لذا وقتی که نمی توانست از نزدیک دستی بر آتش رنج آنها داشته باشد، همواره خود را به عافیت طلبی و بی مسئولیتی متهم و ملامت می کرد و همین توبیخ نفسانی هم بود که عاقبت کار او را با انتحاری بی رحمانه - که برای همه دوستدارانش دردناک وجبران ناپذیر بود - رقم زد.
نبوی به رغم اینکه گاهی قلمش گزنده و تلخ می شد، اما شخصا خوش مشرب بود. میانه ای با مرگ نداشت و زندگی را دوست داشت و آن را می ستود. در نظر و عمل لیبرال بود و هرگز بنیادگرا نبود و برای راه باریک عقلانیت و تجربه همیشه قدر قائل بود و از سر آرمان گرایی، مصلحت را نفی نمی کرد. از همین رو هم برخلاف بسیاری از کنشگران سیاسی، "روزنه گرایان" سپهر سیاست ایران را نیز در داخل و خارج کشور ملامت نمی کرد و بلکه خود نیز در انتخابات اخیر از لزوم حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری و رای به دکتر پزشکیان دفاع می کرد تا مانع روی کار آمدن بنیادگرایان شود و البته چوب این کنشگری سیاسی را هم - مخصوصا از سوی سلطنت طلبان و رسانه های وابسته آنان - نوش جان کرد.
نبوی خطر بنیادگرایی ایرانی را مخصوصا در ورژن مذهب گرایانه آن به درستی جدی گرفته بود و البته شناختی بسیار انضمامی و مستقیم نیز از کنشگری های آنان داشت. او دنیای ذهنی و اتوپیای بنیادگرایان ایرانی را خوب شناخته بود و از دستیابی آنان به نهاد قدرت و ثروت هراسان بود و همین امر هم موجب شده بود که او مخصوصا در سالهایی که در خارج از کشور می زیست و خطر چندانی هم سلامت و آزادی او را تهدید نمی کرد، برخلاف انتظار بسیاری از سیاسیون خارج نشین ایرانی، بسیار محتاط و میانه رو باشد و همچنان به جای انحلال طلبی، اصلاح طلبی پیشه کند تا بلکه جامعه ایرانی، پولاریزه و رادیکالیزه نشود که در آن صورت به دام بنیادگرایی خواهد افتاد.
به نظر می رسد تفکر لیبرالی و مشی میانه گرایانه او در سیاست - بی آنکه او اهل وسط بازی سیاسی باشد - بیش از اندازه او را در میان اپوزیسیون خارج نشین ایرانی تنها و منفرد کرده بود. سرنوشت تناقض آلود و پارادوکسیکال نبوی هم او را رنج می داد: از طرفی خروج او از ایران در دهه هشتاد، به نوعی حاصل این باور در تفکر او بود که امکان اصلاح طلبی در ایران به فرجام خود رسیده و لذا دیگر زمینه هیچ کاری برای او و امثالش در داخل کشور باقی نمانده است؛ از طرف دیگر مواجه مستقیم او با اپوزیسیون خارج از کشور و خطراتی که از جانب آنها برای آینده ایران احساس کرده بود، او را در هر "طرح نو در انداختن" برای آینده ایران دچار احتیاط و "حزم اندیشی" سیاسی کرده بود؛ مخصوصا وقتی که می دید راه حل بسیاری از گروههای اپوزیسیون خارج از کشور از "حمام خون" و "دشت کربلا" و تجویز دخالت عناصر خارجی حتی در سطح حمله نظامی خارجی به وطن می گذرد!
Telegram
فصلنامه خاطرات سیاسی
سایت فصلنامه خاطرات سیاسی :
www.khsmag.ir
www.khsmag.ir
اینجا بود که سید ابراهیم نبوی (برخلاف دوران اقامتش در وطن) به کمترین امکان اصلاح در داخل نیز روی خوش نشان می داد تا کشور دچار بنیادگرایی - چه از نوع پوزیسیونی آن و چه از قسم اپوزیسیونی آن - نشود تا بلکه در آینده ای نه چندان دور، شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مناسب و اطمینان بخش برای گذار مسالمت آمیز و بدون خشونت و البته دموکراتیک از وضعیت موجود در عرصه سیاسی برای ملت ایران فراهم شود.
اما در طرف دیگر این معادله دو سویه "ستیز و سارش"، تحولات اصلاح طلبانه در داخل کشور نیز به گونه ای نبود که دل نبوی را گرم و امیدوار کند که از آن آبی برای گذار دموکراتیک و مسالمت آمیز در ایران گرم خواهد شد.
ابراهیم نبوی در واقع، "رانده از" آخرین فرصت ها و امکان های سازش برای "اصلاحات بنیادین" در داخل و "مانده از" همراهی با کوشش های ستیزه جویانه اپوزیسیون برانداز در خارج کشور بود و این سایش گفتمانی، نبوی را هر روز بیشتر به تحلیل می برد، بیشتر منزوی و تنها می کرد و بیشتر به کام ناامیدی می کشاند که البته انتحار امروز او نیز پایانی بر این سرنوشت پارادوکسیکال اش در صحنه سیاست بود: صحنه ای که به شدت دو قطبی شده بود و لذا نداهای میانه روانه در آن بازتاب و طنینی نداشت و برای تحلیل های امثال نبوی خریدار چندانی باقی نمانده بود و این دمادم بذر "احساس بیهودگی" و "نومیدی" را در ذهن و ضمیر نبوی می کاشت. نبوی البته با اتکا به نیروی معنوی خود بسیار کوشید تا مغلوب عفریت نومیدی و "احساس بیهودگی" نشود، اما نهایتا توفیقی نیافت و برای همیشه تسلیم مرگ شد.
امروز سرنوشت نبوی در انتظار بسیاری دیگر از کنشگران سیاسی خارج از کشور نیز هست که "از اینجا رانده" و "از آنجا مانده" اند: آواره عرصه بی رحم سیاست اند، در قالب های سیاسی مرسوم نمی گنجند، می خواهند مستقل بمانند و اندیشه هایی مشابه نبوی دارند. و این سرنوشت رقت انگیز روشنفکری مستقل ایرانی است که اکنون جز "آوارگی" - در غربت وطن و یا غربت غرب - فرجامی و نصیبی برای آن باقی نمانده است.
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
اما در طرف دیگر این معادله دو سویه "ستیز و سارش"، تحولات اصلاح طلبانه در داخل کشور نیز به گونه ای نبود که دل نبوی را گرم و امیدوار کند که از آن آبی برای گذار دموکراتیک و مسالمت آمیز در ایران گرم خواهد شد.
ابراهیم نبوی در واقع، "رانده از" آخرین فرصت ها و امکان های سازش برای "اصلاحات بنیادین" در داخل و "مانده از" همراهی با کوشش های ستیزه جویانه اپوزیسیون برانداز در خارج کشور بود و این سایش گفتمانی، نبوی را هر روز بیشتر به تحلیل می برد، بیشتر منزوی و تنها می کرد و بیشتر به کام ناامیدی می کشاند که البته انتحار امروز او نیز پایانی بر این سرنوشت پارادوکسیکال اش در صحنه سیاست بود: صحنه ای که به شدت دو قطبی شده بود و لذا نداهای میانه روانه در آن بازتاب و طنینی نداشت و برای تحلیل های امثال نبوی خریدار چندانی باقی نمانده بود و این دمادم بذر "احساس بیهودگی" و "نومیدی" را در ذهن و ضمیر نبوی می کاشت. نبوی البته با اتکا به نیروی معنوی خود بسیار کوشید تا مغلوب عفریت نومیدی و "احساس بیهودگی" نشود، اما نهایتا توفیقی نیافت و برای همیشه تسلیم مرگ شد.
امروز سرنوشت نبوی در انتظار بسیاری دیگر از کنشگران سیاسی خارج از کشور نیز هست که "از اینجا رانده" و "از آنجا مانده" اند: آواره عرصه بی رحم سیاست اند، در قالب های سیاسی مرسوم نمی گنجند، می خواهند مستقل بمانند و اندیشه هایی مشابه نبوی دارند. و این سرنوشت رقت انگیز روشنفکری مستقل ایرانی است که اکنون جز "آوارگی" - در غربت وطن و یا غربت غرب - فرجامی و نصیبی برای آن باقی نمانده است.
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
Telegram
فصلنامه خاطرات سیاسی
سایت فصلنامه خاطرات سیاسی :
www.khsmag.ir
www.khsmag.ir
Forwarded from تقریرات
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درگذشت دومین رهبر انجمن حجتیه
حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید حسن افتخارزاده سبزواری؛ رهبر انجمن حجتیه در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
او که از ۲۶ دی سال ۱۳۷۶ پس از درگذشت شیخ محمود حلبی؛ موسس انجمن حجتیه جانشین استادش شده بود، در حوزه شاگرد آیتالله وحید خراسانی و در دانشگاه تهران و انجمن حکمت و فلسفه شاگرد آیتالله مطهری، آیتالله دکتر مهدی حائری یزدی و دکتر سید حسین نصر بود.
افتخارزاده در دوران رهبری انجمن توانست جلسات و فعالیت این گروه را که پس از دوران تعطیلی و رکود دهه شصت در پی انتقادهای تند بنیانگذار جمهوری اسلامی و دیگر انقلابیون، کمرونق شده بود دوباره فعال کند. او همچنین آثاری درباره امامان و عقاید شیعه تالیف و ترجمه کرد.
@taqriraat
حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید حسن افتخارزاده سبزواری؛ رهبر انجمن حجتیه در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
او که از ۲۶ دی سال ۱۳۷۶ پس از درگذشت شیخ محمود حلبی؛ موسس انجمن حجتیه جانشین استادش شده بود، در حوزه شاگرد آیتالله وحید خراسانی و در دانشگاه تهران و انجمن حکمت و فلسفه شاگرد آیتالله مطهری، آیتالله دکتر مهدی حائری یزدی و دکتر سید حسین نصر بود.
افتخارزاده در دوران رهبری انجمن توانست جلسات و فعالیت این گروه را که پس از دوران تعطیلی و رکود دهه شصت در پی انتقادهای تند بنیانگذار جمهوری اسلامی و دیگر انقلابیون، کمرونق شده بود دوباره فعال کند. او همچنین آثاری درباره امامان و عقاید شیعه تالیف و ترجمه کرد.
@taqriraat
انجمن حجتيه و سوگ دومين رهبر خود
دكتر سيدحسن افتخارزاده سبزواري، دعوت حق را لبيك گفت و ياران و شاگردان و دوستداران خود و اعضاي انجمن حجتيه را عزادار فراق خويش كرد.
از سر اتفاق، درگذشت ايشان مقارن شد با انتشار شماره ٢٦ فصلنامه خاطرات سياسي كه حاوي پرونده اي مفصل درباره انجمن حجتيه بود. براي گردآوري اطلاعاتي موثق درباره ادامه حيات اين انجمن، چندي پيش فرصتي دست داد كه در يكي از مناسك هفتگي اعضاي آن شركت كرده و با مرحوم افتخارزاده ملاقاتي نماييم. ايشان نيز قولهايي مشروط براي همكاري در تدوين پرونده انجمن حجتيه در اين شماره فصلنامه دادند كه شوربختانه هرگز محقق نشد.
ضمن عرض تسليت فقدان آن عالم و فقيه پارسا، يادداشت دكتر احمد حكيمي پور را كه در اين پرونده مندرج و حاوي نكاتي از ديدار با زنده ياد افتخارزاده سبزواري است، تقديم خوانندگان مي كنيم.
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
دكتر سيدحسن افتخارزاده سبزواري، دعوت حق را لبيك گفت و ياران و شاگردان و دوستداران خود و اعضاي انجمن حجتيه را عزادار فراق خويش كرد.
از سر اتفاق، درگذشت ايشان مقارن شد با انتشار شماره ٢٦ فصلنامه خاطرات سياسي كه حاوي پرونده اي مفصل درباره انجمن حجتيه بود. براي گردآوري اطلاعاتي موثق درباره ادامه حيات اين انجمن، چندي پيش فرصتي دست داد كه در يكي از مناسك هفتگي اعضاي آن شركت كرده و با مرحوم افتخارزاده ملاقاتي نماييم. ايشان نيز قولهايي مشروط براي همكاري در تدوين پرونده انجمن حجتيه در اين شماره فصلنامه دادند كه شوربختانه هرگز محقق نشد.
ضمن عرض تسليت فقدان آن عالم و فقيه پارسا، يادداشت دكتر احمد حكيمي پور را كه در اين پرونده مندرج و حاوي نكاتي از ديدار با زنده ياد افتخارزاده سبزواري است، تقديم خوانندگان مي كنيم.
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
بود و نمود انجمن حجتیه.pdf
251.9 KB
بود و نمود انجمن حجتیّه
احمد حکیمیپور
درتاریخ سیاسی ایران افراد و گروههای سیاسی رازآلود کم نیستند. دراین میان بیگمان، شیخ محمود تولایی(حلبی) و گروهی که بنیانگذارش بود(انجمن حجتیه) نیز ازاین قماش هستند که در هالهای از ابهام و درمیان فضای مهآلود قراردارند. در باب اینکه چرا چنین سایهروشنی از گمانهزنیهای توأم با رازآلودگی بر اتمسفر سیاستورزی و کنشگری در ایران چیره شده، دلایل مختلفی میتوان برشمرد؛ طیفی از عوامل فرهنگی و تاریخی از جنبههای، جامعهشناختی و روانشناسی اجتماعی و رفتارشناسی سیاسی را در چارچوب جوامع مبتلا به استبداد شرقی در بر میگیرد. در این مجال اندک، امکان و فرصت پردازش این مقوله میسّر نیست و برخی اهل تحقیق و نظریهپردازان کشورمان در آثار خود به آن پرداخته و از این پس نیز سخنها در این باب مهم گفته خواهدشد….
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com
احمد حکیمیپور
درتاریخ سیاسی ایران افراد و گروههای سیاسی رازآلود کم نیستند. دراین میان بیگمان، شیخ محمود تولایی(حلبی) و گروهی که بنیانگذارش بود(انجمن حجتیه) نیز ازاین قماش هستند که در هالهای از ابهام و درمیان فضای مهآلود قراردارند. در باب اینکه چرا چنین سایهروشنی از گمانهزنیهای توأم با رازآلودگی بر اتمسفر سیاستورزی و کنشگری در ایران چیره شده، دلایل مختلفی میتوان برشمرد؛ طیفی از عوامل فرهنگی و تاریخی از جنبههای، جامعهشناختی و روانشناسی اجتماعی و رفتارشناسی سیاسی را در چارچوب جوامع مبتلا به استبداد شرقی در بر میگیرد. در این مجال اندک، امکان و فرصت پردازش این مقوله میسّر نیست و برخی اهل تحقیق و نظریهپردازان کشورمان در آثار خود به آن پرداخته و از این پس نیز سخنها در این باب مهم گفته خواهدشد….
https://www.group-telegram.com/Political_Quarterly.com