در چندین پژوهش، وقتی از بچهها خواسته شد تصویر یک ریاضیدان یا دانشمند را بِکِشند، در نقاشیهای دختربچهها تعداد مردان ترسیمشده دو برابرِ زنان بود و تقریباً تمام پسربچهها مردی را تصویر کرده بودند که روپوش سفید آزمایشگاه به تن داشت. تصمیم گرفتم این موضوع را در خانه با پسر دوازده سالهام امتحان کنم، او گفت: «واقعاً هرکسی میتونه ریاضیدان باشه، اما معمولاً ریاضیدانها این شکلیاند» و بیدرنگ تصویرِ مردی با یک پیراهن جیبدار مردانه را کشید.
طنز ماجرا این است که عملکرد دختران در ریاضی به خوبی پسران است، اما این واقعیت به شکاف جنسیتی پایان نمیدهد.
نمرات آزمون ریاضی دختران کلاس چهارم و هشتم در آمریکا طی چندین سال متوالی با همتایانِ پسرشان برابر بوده یا در نهایت دو امتیاز کمتر آوردهاند. دختران مقطع راهنمایی هم درس جبر را با نمراتی بالاتر از پسرها گذراندهاند. عملکرد و نمرههای دختران در درس علوم دختران همتراز پسران است و نرخ ثبت نام آنها در کلاسهای پیشرفتهی علوم و ریاضی در دبیرستان هیچ فرقی با پسران ندارد.
مسأله: تفاوتهای جنسیتی برای مشارکت در اِستم ممکن است در پیشفرضهای ما دربارهی تعریف یک ریاضیدان یا دانشمند ریشه داشته باشد.
آنچه این فرد تجربه میکند با عنوان «تهدید کلیشه» شناخته میشود.
https://www.edutopia.org/article/keeping-girls-stem-3-barriers-3-solutions#:~:text=Keeping%20Girls%20in,Stereotypes%20and
#زنان_علم
#شکاف_جنسیتی
▫️AfroozSchool
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Edutopia
Keeping Girls in STEM: 3 Barriers, 3 Solutions
Stereotypes and cultural norms dampen girls’ interest in STEM, but educators can counter the disparities with small changes to their practice.
👍13👏6🔥2❤1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مریم_میرزاخانی
#مستند_فمینیستی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤31🔥2👍1🕊1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مریم_میرزاخانی
#مستند_فمینیستی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤34
درآمدی بر تاریخ حضور زنان در بازار کار ایران
در ایران عصر قاجار، مانند سایر جوامع کشاورز، زنان در جایگاه فرودست مردان قرار داشتند. همۀ مشاغل مهم در اختیار مردان بود. هیچ شغل رسمی درباری به زنان اختصاص نداشت. زنان در میان مقامات دیوانی و لشکری نیز جایی نداشتند و مقامهای دینی در سطوح بالا و متوسط نیز در انحصار مردان بود. در شیوۀ تولید کشاورزی نیز تنوع مشاغل اندک بود و قدرت بدنی برای کار و جنگاوری مزیت مهمی به حساب میآمد.
زنان بهدلیل قدرت بدنی کمتر، دوران بارداری و شیردهی، و خشونت و ناامنی فضای عمومی، فرصتهای محدودی برای اشتغال و استقلال مالی داشتند. مشاغل خانگی و صنایع دستی کمدرآمد بودند و ازدواج بهترین راه تأمین معاش برای زنان بود. زنانی که شوهری نداشتند و بهدلایل مختلف از حمایت خانوادۀ خود (پدر، برادر و پسر) نیز محروم بودند، یا باید در فقر و گدایی میماندند یا تنفروشی میکردند.
با این حال، دارایی زنان بخشی از داراییهای خانواده محسوب میشد و تحت نظارت مردان مورد بهرهبرداری قرار میگرفت و بعدتر به فرزندان ارث میرسید.
زنان شهری گاه از مزایای تحصیل و خواندن و نوشتن برخوردار میشدند، مراسم مذهبی خود را انجام میدادند و در مواردی بلوای نان در شهرها را رهبری میکردند؛ البته تجربۀ زیستۀ همۀ زنان شهری یکسان نبود. جایگاه اجتماعی زنان بهشدت به پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانوادۀ محل تولد آنها و بعدتر خانوادۀ شوهر بستگی داشت. تعدادی از زنان که به خانوادۀ اعیان و اشراف تعلق داشتند خود نیز متمول بودند. در کتاب آمار دارالخلافۀ تهران آمده که شهر تهران در سال ۱۲۶۹ هجری قمری ۷۸۷۴ باب خانه و ۴۲۲۰ باب دکان داشت. این آمار حاوی اطلاعات بسیار دقیقی از مالکان خانهها براساس طبقات اجتماعی و انواع دکانها و تعداد اجارهنشینها و صاحبان خانه است.
شمار زنانی که در این آمار از آنها با عنوان صاحبخانه نام برده شده اندک است و از یک درصد تجاوز نمیکند.
تعداد دکانهای متعلق به زنان از این مقدار هم کمتر است. املاک شهری در قالب ارثیه یا مهریه به زنان میرسید و تعداد اندکی نیز در املاک شهری سرمایهگذاری میکردند (اتحادیه، ۱۳۷۷: ۲۶۱، ۲۶۴). به گفتۀ کدی، اینکه زنان ارث میبردهاند و زن متأهل میتوانسته اموال خود را برای خویش نگه دارد، زن ایرانی را تا قبل از قرن مزبور (دوران مدرن) در وضعیتی بهتر از زنان غرب قرار میداده است (فوران، ۱۳۷۷: ۶۵).
انقلاب مشروطه و تغییر سلطنت و استقرار دولت مدرن که توسعۀ آمرانه را در دستور کار قرار داده بود صورتبندی اجتماعی ایران را تغییر داد.
#تاریخ_زنان
#زنان_اقتصاد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍16🤬2❤1👏1
بسیاری افراد هستند که با وجود اعتقاد به برابری زن و مرد از مفهومی که این باور را توصیف میکند یعنی «فمینیسم» هراس دارند. پدیده هراس از فمینیسم ارتباط چندانی به میزان سواد، جنس و طبقه اجتماعی ندارد و حتی در میان بخشهای مترقی جامعه از جمله تحصیلکردگان، روشنفکران مستقل و دانشگاهیان نیز دیده میشود و همین به مانعی برای بحثوگفتگو در این مورد تبدیل شده است.
در روزگار ما فمینیسم به عنوان تهدید نظم اجتماعی معرفی میشود، فمینیستها به مثابه شیاطین شهر برساخته و از آنها اهریمنسازی میشود.
بسیاری از مشکلات اجتماعی به فمینیسم و فمینیستها نسبت داده میشود و به این ترتیب زمینه برای طرد و به حاشیه راندن و مجازات آنها فراهم میشود.
اما فراتر از این فمینیسمهراسی، پروژهای است که با ممنوعیت و جرمانگاری نانوشته فمینیسم آغاز شده است. در حالی که مدافعان فمینیسم اجازه ندارند آزادانه درباره افکار و دیدگاههایشان سخن بگویند، گفتمان رسمی و مسلط، خود مدیریت تولید و انتشار اطلاعات در این موضوع را به دست گرفته و به این ترتیب مطالبی نادرست و تحریف شده به اسم فمینیسم در عرصه عمومی پراکنده میشود.
تبلیغات منفی که در رسانههای رسمی و توسط برخی مسؤولان از جمله مسوولان زن درباره فمینیسم و محتوای آن صورت میگیرد، به هراس اجتماعی از این مکتب رهاییبخش دامن زده است.
در این تفسیرها عقلانیت، انسانیت و باورهای متعالی همچون برابری و رهایی جمعی از فمینیسم زدوده میشود و به عنوان یک هیستری و بیماری زنانه صورتبندی میشود.
#فمینیسم
#فمینیست
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍48😡2👏1🤩1
تاریخنگاری فمینیستی روشی است برای گردآوری انواع مختلف فمینیسم (از جمله لیبرال، رادیکال، پسااستعماری) همراه با روشهایی برای بازگویی تجربیات زنان سیسجندر و افرادی با هویتهای جنسیتی متنوع که در گذشته زندگی کردهاند. بسیاری از اطلاعاتی که ما دربارۀ گذشته میدانیم، در اسناد رسمی مانند نامهها، سخنرانیها، ضبطهای دادگاهها و بهویژه روزنامهها و جزوهها و اخیراً اسناد دیجیتال شده یافت میشود.
این نوع آرشیوهای «رسمی» عمدتاً بر بازگویی «داستان مردان سیسجندر» متمرکز هستند.
هدف از به اشتراکگذاری تاریخهایی با دیدگاههای متنوع و فراگیرتر، مقابله با تبعیضها در زمان حال و آینده است. با این حال، موانع ساختاری، مانند بوروکراسیهای دولتی یا نهادی که بر تعیین «مهم» و «غیرمهم» بودن اطلاعات تأثیر میگذارند، دستیابی به این هدف را دشوار میسازد.
تاریخنگاران فمینیست تلاش میکنند تا داستانهای زنان و افراد با تنوع جنسیتی را کشف کرده و این داستانها را در نشریات، کنفرانسها یا از طریق کارگاهها و رویدادها در موزهها و سایر فضاهای عمومی با دیگران به اشتراک بگذارند.
هدف از این کار تغییر نابرابریهای اجتماعی است، بهویژه با نمایاندن تجربیاتی که قبلاً از آرشیوهای رسمی حذف شدهاند.
تاریخ زنان و جنسیت، حوزهای گسترده است که برخی ممکن است آن را مطالعه رویدادهای پراکنده و «واقعی» در گذشته بدانند، در حالی که دیگران آن را اقدامی مقاومتی و تغییرگرایانه میپندارند.
تاریخ نگاران فمینیست همچنین به زمینههای اجتماعی نگاه میکنند که دارای قواعد و فراقوانینی هستند که برای تحمیل نظم وجود دارند. این قوانین و فراقوانین میتوانند مکتوب یا نانوشته، رسمی یا غیررسمی باشند و میتوانند بر نحوۀ عملکرد افراد تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، در دهه ۱۹۵۰، زمانی که یک زن از آمریکای شمالی ازدواج میکرد، انتظار میرفت که بلافاصله کار را متوقف کند.
یک مثال مربوط به دوریس جلی (۱۹۳۲-۲۰۲۱)، فیزیکدان، ریاضیدان، جهانگرد آموزش دیده، و زنی است که در Alouette I، نخستین ماهواره کانادایی که در سال ۱۹۶۲ به فضا پرتاب شد، کار میکرد.
جلی در اوایل کار خود متوجه شد که اگر او میخواهد در فضا کار کند، نمیتواند ازدواج کند، و بنابراین تصمیم گرفت تنها، شریکهای زندگیای در دورههای مختلف زیستناش داشته باشد. در دوران پس از جنگ جهانی دوم که جلی در آن دوران کار میکرده است، داشتنِ شریک غیرزناشویی به اندازۀ امروز رایج نبود. وجود این مناسبات قدرت، انتخابهای شجاعانۀ جلی را در مواجه با چنین اقدامات تبعیض آمیزی نشان میدهد.
این از سوییست که مردان هیچوقت مجبور به چنین انتخاب هایی نبودهاند.
#تاریخ_زنان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏11👍6❤5🤬1
بازخوانی مجادلۀ روشنفکران
زوجیت یا اختلاط دانشجویان مرد ایرانی اعزامشده به فرنگ با زنان خارجی یکی از موضوعات نادر در آغاز عصر پهلوی اول بود که به چالشی بین نخبگان آن عصر تبدیل شد. این ایده همان زمان مخالفانی سینهچاک داشت اما به طرح بحثهایی دربارۀ شرایط زنان فرنگی و مقایسۀ آن با وضعیت زنان ایرانی آن دوره انجامید.
در مقایسه با بحثهای دیگر در مجلۀ ایرانشهر، موضوع ازدواج مردان ایرانی با زنان فرنگی بالاترین تعداد شرکتکننده را دارد. در فاصلۀ انتشار شمارۀ چهارم سال دوم (۲۶ آذر ۱۳۰۲) و شمارۀ چهارم سال سوم (۲۶ بهمن ۱۳۰۳)، درمجموع، ۱۳ مقاله از ۱۱ نویسنده منتشر میشود که دو نفر از آنها زن هستند. از آن میان، ۸ مقاله در شمارۀ ۱۱-۱۲ سال دوم چاپ میشود. این شمارهها ویژهنامۀ مجلۀ ایرانشهر دربارۀ موضوعهای مربوط به مسائل زنان است.
بدرالملوک صبا و صدیقه دولتآبادی هر دو بر این باور هستند که مردانی که همۀ زنان ایرانی را نادان میخوانند شناختی از جامعۀ زنان ایران ندارند. صبا به انتقاد از قدرتطلبی مردان میپردازد و مردان را خواهان جهل، ضعف و اسارت زنان میداند.
او به مردان تحصیلکرده انتقاد میکند که با وجود در اختیار داشتن برخی مشاغل کلیدی ازجمله در وزارت معارف، اقدامی برای تأسیس مدارس دخترانه ازطریق دولت نمیکنند.
همچنین سکوت این مردان را در برابر حمله به مدارس، مجلات و انجمنهای تأسیسشده به دست خود زنان محکوم میکند. صبا بیعلاقه بودن مردان تحصیلکرده نسبت به آموزش زنان ایرانی و ازدواج آنها با فرنگیان به بهانۀ تقویت نسل را موجب تحقیر زنان ایرانی و اختلاط نژاد میداند و اینهمه را خیانت به وطن میخواند.
در اینجا زناشویی با زنانی صورت میگیرد که به آنان به چشم خودآگاه و مستقل نگریسته میشود، زنانی که درست بدین جهت که خودآگاه و مستقل هستند میتوانند ساخت سنتی قدرت را در درون خانوادۀ ایرانی به خطر بیفکنند، چون در اینجا صحبت بر سر انتقال سنت است، آن هم سنتی که مردان تعیین و تصویب کردهاند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍12🤬3👏1
گفتمان جنبش «زنان خانهنشین سنتگرا» در تضاد کامل با فمینیسم سیاه و نظریههای انتقادی فمنیست ضداستعماری قرار دارد. برای نمونه، نویسندگانی چون آدری لرد، بل هوکس، و پاتریشیا هیل کالینز بارها بر این نکته تأکید کردهاند که زن بودن بهتنهایی نمیتواند بنیانی برای همبستگی باشد؛ بلکه تجربۀ مشترکِ سلطۀ جنسیتی، نژادی و اقتصادی است که خواهرانگی را معنا میبخشد.
در گفتمان زنان خانهنشین سنتگرا، این واقعیت بهکلی نادیده گرفته میشود و زن «آرمانی» بهمثابۀ زن سفید، مطیع، غیرشاغل، و دگرجنسگرا تصویر میشود. به بیان دیگر، گفتمان آنان تصویری تکبعدی و حذفگرایانه از زنانگی ارائه میدهد که نهتنها با واقعیتهای زیستی زنان در تقاطع هویت بیگانه است، بلکه به بازتولید خشونت علیه زنان کوییر، دگرباش، رنگینپوست و طبقهکارگر دامن میزند.
به گفتۀ لوگونس: «استعمار، نظام جنسیتی مدرن/استعماری را تحمیل کرد که در آن زنان رنگینپوست بهعنوان موجوداتی غیرانسانی، جنسی و فاقد شأن انسانی تلقی میشدند.»
او این نظام را به دو بخش تقسیم میکند: «سوی روشن» که در آن زنان سفیدپوست در چارچوب دگرجنسگرایی و مردسالاری قرار میگیرند، و «سوی تاریک» که در آن زنان بومی و آفریقاییتبار با خشونت، بهرهکشی و غیرانسانسازی قرار مواجه میشوند.
آنزالدوآ از این استعمار فرهنگی و جنسی بهعنوان ابزاری برای تثبیت و تحمیل هویتهای هژمونیک و مردسالارانه یاد میکند که به زنان هیچ فضای خودمختاری و عاملیت نمیدهد. او با تحلیل مفهوم «آگاهی مستیزا» تلاش میکند تا هویت و تجربیات پیچیده و چندوجهی افرادی را که در مرزهای فرهنگی، جنسیتی و نژادی زندگی میکنند درک و تبیین کند. برای بررسی انتقادی واژۀ نوظهور «زنان خانهنشین سنتگرا» ضروری است سه مفهوم کلیدی در نظریۀ فمینیسم تقاطعی تعریف شوند: سلطۀ فرهنگی، ساختارهای اجتماعی، و عاملیت فردی.
این تحلیل با اتکا بر این مفاهیم، نشان میدهد که چگونه گفتمان زنان خانهنشین سنتگرا بهگونهای بلاغتی و ایدئولوژیک، سلطۀ مردسالارانه را مشروعیت میبخشد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍17
از بوم تا زندگی: چگونه زنان نقاش در قرن بیستم با خودنگاره، کلیشههای جنسیتی را به چالش کشیدند؟ در آغاز قرن بیستم، زنان هنرمند در اروپا با نگاهی نو به خود و تجربههای منحصربهفردشان - از مادری و خواهری گرفته تا مفهوم جدید زنانگی - ژانر خودنگاره را متحول کردند. این دگرگونیها، که ریشه در مدرنیته داشتند، بعدها الهامبخش جنبشهای فمینیستی در هنر شدند و راه را برای بیان دیدگاههای متفاوت و رهایی از حاشیهنشینی تاریخی هموار کردند.
از دوران رنسانس، زنان به «خودنگاره در مقام هنرمند» روی آوردند با این هدف که توانایی هنری خود را اثبات کنند. برای نمونه، سوفونیسبا آنگوییسولا (حدود ۱۵۳۵–۱۶۲۵) خود را در حال نقاشیِ «مریم با کودک» (۱۵۵۶) به تصویر کشید.
بااینحال، تا پایان دورهی کلاسیک، منتقدان بیش از هر چیز بر زیباییِ زنانه بهعنوان مهمترین ویژگی تأکید داشتند و مجموعهداران و حامیان هنر نیز، با شیفتگی نسبت به خودنگارههای زنانه، او را «شگفتی طبیعت» میخواندند.
تفاوت اساسی در این بود که حاشیهنشینی مردان هنرمند آنها را از مرکز تاریخ هنر دور نمیکرد، بلکه به اسطورهسازی از آنها کمک میکرد، در حالی که زنان هنرمند به ندرت به حساب میآمدند و خودنگارههایشان نه بیان فردیت، بلکه اعتراضی به نادیده گرفته شدن بود.
درست پس از جنگ جهانی اول، زمانی که میلیونها کشته در جبهههای نبرد، زنان را ناگزیر به عهدهگیری نقشهایی کرد که پیش از این مختص مردان بود، تصویر «زن جدید» در رمانها، روی صحنهی تئاتر و صفحات مجلات ظاهر شد - زنانی ورزشکار، آزاده و میانجنسیتی که موهای کوتاهشان به نمادِ هویتشان بدل شده بود. هرچند بازنمایی زن مستقل در قالب «گارسون» (زن پسرگونه) تا حد زیادی متأثر از شرایط زمانه بود (چرا که واقعیت این آزادیها همچنان شکننده و محدود باقی ماند)، اما این سبک به شدت مورد اقتباس هنرمندان مدرن قرار گرفت. این رویکرد، هم روشی برای بازاندیشی کلیشههای زنانگی بود و هم راهی برای گریز از هنجارهای اجتماعی و طلب آزادی جسم و ذهن.
#زنان_هنر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍14👏4❤2👌1
آمارهای رسمی نشان میدهند که شکاف جنسیتی در تقسیم کارهای خانه در طول زمان بهطور قابلتوجهی کاهش یافته است. اما پرسش این است که پس چرا هنوز هم بسیاری از زنان احساس نارضایتی میکنند؟
تقسیم نابرابر کارهای خانه.
با این حال، رودسکی راهحلی ارائه کرده است. او در سال ۲۰۱۹ ابزاری به نام بازی منصفانه (Fair Play) طراحی کرد تا به زوجها در تقسیم عادلانه مسئولیتهای خانگی کمک کند. این ابزار، که بر اساس کتاب پرفروش او با همین عنوان ساخته شده، مجموعهای از کارتهاست که شامل صد وظیفه رایج در خانه میشود. هر کارت نه تنها نشان دهنده یک وظیفهی فیزیکی مانند تهیه شامهای وسط هفته است، بلکه شامل مراحل تفکر و برنامهریزی این امور نیز میشود، مثلاً تصمیمگیری درباره لیست غذاها و تهیه مواد اولیه برای همان شامها.
بازی منصفانه که حالا از سوی شرکت رسانهای «هلو سانشاین Hello Sunshine» متعلق به ریس ویترسپون حمایت میشود، گسترش یافته و شامل یک مستند و حتی یک مؤسسه به نام مؤسسه سیاستگذاری بازی منصفانه نیز شده است؛ مؤسسهای که تحقیقات و کنشگری در زمینه مراقبت را تأمین مالی میکند و همچنین به مربیانی که روش بازی منصفانه را آموزش میدهند، گواهینامه رسمی اعطا میکند تا به زوجها یاد دهند که چگونه کارهای خانه را بهطور عادلانه تقسیم کنند.
علاوه بر اینها، پادکستها و سلبریتی های شبکههای اجتماعی نیز به این بحث دامن زدهاند. پادکستی با عنوان The Mom Room به موضوعاتی مانند «احساس گناه مادران»، کمخوابی، و دلایل اینکه چرا مادران اغلب به عنوان «والد پیشفرض default parent» شناخته میشوند، میپردازد. تولید کنندگانی مانند پیج کانل Paige Connell و لیبی وارد Libby Ward، با صدها هزار دنبالکننده در اینستاگرام و تیکتاک، از تجربیات شخصی خود در تحمل «بار ذهنی» و فرسودگی روانی مینویسند. پروژههایی مانند BillthePatriarchy.com و «محاسبهگر کار نامرئی» ساختهی روزنامهنگار ایمی وسترولت نیز به شما نشان میدهند که زنان حتی در دو دههی ابتدایی قرن بیستویکم، چقدر از نظر مالی در انجام این کارها مورد اجحاف قرار میگیرند.
به عبارت دیگر، عرضهی مستمر و تقاضای آشکار برای نوعی آگاهیبخشی فمینیستی قرن بیستویکمی درباره نابرابریهای جنسیتی در خانه وجود دارد.
▫️کانون زنان ایرانی
#کارخانگی
#کارخانگی_زنانه_نیست
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍24❤4😢1
قمرالملوک وزیری، خوانندۀ پیشکسوت آوازهای ایرانی، در ۵۴ سالگی بر اثر بیماری از دنیا رفته است. زبیده جهانگیری، دخترخواندۀ قمرالملوک، میگوید: «به هنرمندان خبر بدهیم. استادان، نوازندگان معروف و خوانندگان.» خبر میدهند، اما حضرات یا نیستند یا در سفرند یا بیمار و بستری و خواباند…
فروغ فرخزاد، شاعر و مستندساز ایرانی، در ۳۲ سالگی بر اثر تصادف اتومبیل از دنیا رفته است؛ «در اوج جوانی و هنر». جنازۀ فروغ در آمبولانسی سفید غرق در گل وارد ظهیرالدوله میشود. هوا سرد است و برفِ ریزی میبارد. ظهیرالدوله از مردان پر شده است: شاعران، فیلمسازان، روزنامهنگاران و روشنفکران — احمد شاملو، جلال آلاحمد، صادق چوبک، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، احمدرضا احمدی، ابوالقاسم انجوی شیرازی، و دیگران. همۀ مردانی که فروغ را میشناختند آمدهاند.
به این دو بدنِ مرده در باغ ظهیرالدوله نگاه کنید: یکی تنها و دیگری در احاطۀ «انبوه بیتحرک روشنفکران». در فاصلۀ بین آمدنِ این دو بدنِ مرده به این باغ چه اتفاقی رخ داده است؟
آن نیرو در قمرالملوک درطی ۲۲ سال زندگی در میان «دیگران» تحلیل رفت، اما در فروغ در لحظۀ مرگ نابهنگامش هنوز به قوت خود باقی بود. فروغ آن ۲۲ سال را زندگی نکرد و مرگ «در اوج جوانی و هنرش» سبب شد مشایعتکنندگان بتوانند در هوای برفریزِ آن روز در ظهیرالدوله ذرهای از آن نیرو را تنفس کنند و جانی بگیرند تا بتوانند سالهای سال دربارهاش سخن برانند و ادبیات تولید کنند.
#ایجیسم
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏17👍10❤2👌1
بیشتر زنان با فکر کردن به زندگیشان میتوانند حداقل یک از اتفاق را به خاطر بیاورند که آزار و اذیت جنسی محسوب میشود. برای بسیاری، چنین اتفاقاتی در دوره دبیرستان و حتی قبل از آن اتفاق افتاده است، و وقتی در راهروهای مدرسه راه میرفتند، اظهارنظرهایی درباره بدنهایشان شنیدهاند، از آنها درخواستهایی شده است تا یک رفتار جنسی انجام دهند، و یا یک پسر و یا گروهی از پسران دانشآموز دستمالیشان کردهاند.
وقتی یک زن استخدام و در جایی مشغول به کار میشود، ممکن است با همکاران، رئیسها و کارفرماهایی مواجه شود که بهدفعات دربارۀ بدنش نظر میدهند، و میگویند که دوست دارند او را در حال انجام کدام فعالیت جنسی ببینند، و یا مستقیما از او میخواهند که خواستههای جنسیشان را برآورده کند و در صورت پذیرش این خواسته به او وعدۀ ارتقا میدهند و در صورت رد این خواسته به تنزل مقام تهدیدش میکنند.
چنین تجربیاتی برای بخش عظیمی از زنان و دختران غیرعادی نیست، و آزار جنسی تبدیل به یکی از شایعترین و عادیترین مخاطرات تحصیلی و حرفهای شده است که زنان و دختران با آن مواجه میشوند.
⚠️بسیاری از تحقیقات نشان دادهاند که تقریبا نیمی از تمام زنان شاغل در طول دوره کاریشان حداقل یک بار آزار جنسی در محل کار را تجربه کردهاند.
کناپ و همکارانش، چهار استراتژی مواجهه و رویارویی با آزار جنسی را پیشنهاد میدهند: طفرهروی-نادیدهانگاری(اجتناب از نزدیکی فیزیکی با فرد آزارگر یا عقب راندن افکار درباره آزار)؛ حمایت اجتماعی(دریافت حمایت احساسی و توصیه و مشاوره از سمت دیگران)، مقابله-مذاکره(گفتوگوی مستقیم با فرد آزارگر در مورد اینکه باید آزار خاتمه یابد)، و پیگیری حمایت حقوقی(شکایت از رفتار فرد آزارگر به مقامات شایسته داخل سازمان).
شیوه مواجهه و رویارویی که یک فرد آزاردیده در پیش میگیرد، به ویژگیهای شخصیتی خودش و فرد آزارگر، نوع آزار، و هنجارهای فرهنگی فرد آزاردیده بستگی دارد. به عنوان مثال تلاش برای توقف آزارهای تکرارشوندهتر، ناراحتکنندهتر، و پیدرپی، به استفاده از استراتژیهای مختلف منجر میشود و اتکای صِرف به نادیدهانگاری رفتار فرد مرتکب کاهش مییابد.
این یافتهها نشان میدهد که مواجهه با آزار جنسی فرایندی دینامیک است و افراد آزاردیده در تلاش برای پایان دادن به آزار استراتژیهای مختلفی را اتخاذ میکنند.
▫️کار بدون آزار
#تجاوز
#آزار_جنسی
#اشتغال_زنان
#خشونت_در_محل_کار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍19💔6❤3👏2🔥1
پژوهشهای جدید حاکی از نسبت معکوس دستمزد زنان و تمایلشان به ازدواج است
بین سالهای ۱۹۸۰تا۲۰۱۰ نسبت زنان امریکاییِ ازدواجکرده از ۷۴درصد به ۵۶درصد کاهش یافته است. در طی این دورۀ سیساله روندهایی به وجود آمده که میتواند تغییر دیدگاه زنان را در تصمیمگیری برای ازدواجکردن یا نکردن روشن کند: مثلاً افزایش حضور در دانشگاهها، حضور فزاینده در لباس نیروی کار، افزایش نرخِ الزام به درخانهماندن و تغییر هنجارهای فرهنگی.
پژوهشی جدید میگوید وقتی دستمزد کارکنانِ زن متناسب با مردان افزایش مییابد، تمایلشان به ازدواج کاهش مییابد.
پژوهش اخیر از منظر انگیزههای اقتصادی به این مسئله مینگرد و درمییابد عواملی مثل افزایش گزینههای استخدام و امکانِ روزافزون زنان در انتخاب بچهدارشدن یا نشدن و نیز زمان آن، قطعاً بر انتخاب ازدواج اثر میگذارد. باوجوداین «تغییر در دستمزد زنان» شاید در میان عوامل بسیار مهمی باشد که در تصمیم بر صرفنظرکردن از ازدواج اثر میگذارد.
چرا نسبت به گذشته زنانِ بیشتری از ازدواج سر بازمیزنند؟ امروزه آنها انگیزۀ اقتصادیِ کمتری دارند: افزایش درآمدهای آنها، متناسب با مردان، به این معنی است که ازدواجکردن دیگر بهاندازۀ سابق فرصتی برای بهبود وضع اقتصادی نیست. شنهاو دریافت که بهازای ۱۰درصد افزایش دستمزد زنان، متناسب با مردان، احتمال ازدواج هر کدام از زنان مذکور ۵.۳درصد کاهش مییابد. افزایش دستمزدها به این معنی است که زنان، مشتاق میشوند ساعات بیشتری کار کنند؛ چراکه هر ساعت کار نسبت به قبل سودآورتر میشود و بدینترتیب از نظر مالی مستقل شوند.
افزایش دستمزدها حتی محاسبات زنان مایل به ازدواج را نیز تغییر داده است و چنانکه این پژوهش مطرح میکند، آنان را از ازدواج با «مردانی که کمتر دلخواهشان است» منصرف کرده است.
#ازدواج
#اشتغال_زنان
#استقلال_مالی
https://www.theatlantic.com/business/archive/2016/03/earnings-women-weddings/474924/
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍21❤4👏2
در ایران، مشکلات اقتصادی و آموزشی عوامل اصلی فقر قاعدگی هستند. تهیهی محصولات بهداشتی مانند نواربهداشتی، پد و تامپون به دلیل قیمتهای نسبتاً بالا برای خانوادههای بسیاری سخت یا غیرممکن است. با توجه به چالشهای اقتصادی، زنان و دختران مناطق کمبرخوردار مجبورند از وسایل غیربهداشتی مانند پارچه استفاده کنند.
اگر چه تابوهای مربوط به قاعدگی جهانی هستند اما در بسیاری از جوامع، پررنگتر هستند. قاعدگی اغلب یک موضوع خصوصی و تابو به شمار میآید و مانعی جدی برای بحث و آموزش آزاد دربارهی آن است.
این سکوت فرهنگی به ترویج اطلاعات نادرست دربارهی موضوع و تقویت حس شرمساری در زنان منجر میشود و چرخهی فقر پریود را استمرار میبخشد.
در بسیاری جوامع، شروع قاعدگی از نظر فرهنگی نشانهای از گذار دختر به زنانگی تعبیر میشود. دختربچهای که پریود شده، زن به شمار میرود و این سرآغازیست بر توجیه کودکهمسری.
ریشه را میتوان در باورهای سنتی جُست که ارزش زن را به توانایی باروری خلاصه میکند. در واقع، زیر سایهی تابوهای برآمده از مذهب و سنت، دختربچهها به دلیل پریود شدن ناخواسته به راهی هُل داده میشوند که پیامدهای ناگوار و رنجباری برایشان دارد؛ از تحصیل باز میمانند، سلامتشان تهدید و حقوقشان نادیده گرفته میشود و این همه، دستشان را از فرصتهای اقتصادی و اجتماعی کوتاه میکند.
فقر پریود میتواند توانایی زنان برای کار و حضور اجتماعی را مختل کند، بهویژه در محیطهایی که فاقد امکانات بهداشتی مناسب هستند و به کاهش دستمزد و بهرهوری اقتصادی بیانجامد.
قاعدگی نباید مانع حضور زنان در اماکن عمومی شود یا اخلالی در زندگی روزمرهی آنها ایجاد کند.
مدیریت ناکارآمد بهداشت قاعدگی نابرابری جنسیتی را تداوم میبخشد و زنان و دختران را در مقایسه با مردان و پسران در وضعیت نامناسبی قرار میدهد.
▫️مدرسه فروغ
#پریود
#قاعدگی
#بدن_زن
#پریود_تابو_نیست
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍28🤬2❤1🤩1👌1🕊1
دیدگاههای جدید حول خانوارها و توسعهی اقتصادی
این مقاله مروری انتقادی بر ادبیات اخیر حول خانوارها و توسعهی اقتصادی ارائه میکند. سه نکتهی مرتبط در این جا بسط یافته که عبارتند از: 1. فعالیتهای خانگی میتوانند از جنبههای اقتصادی مورد تحلیل قرار بگیرند، بویژه اگر این جنبهها به گونهای گسترده تعریف شوند تا عواملی مانند خطر و عدم قطعیت را نیز دربرگیرند؛ 2. وجود تفاوتهای چشمگیر بین جایگاه اقتصادی زنان، مردان و کودکان در خانوادهی پدرسالار به این معناست که نمیتوان آن را به عنوان یک واحد تجزیه و تحلیل همگون درنظر گرفت؛ 3. تحلیل خانوار که بر مبنای اقتصاد خرد صورت میگیرد باید در تناسب با تحلیل ساختاری بزرگتری باشد که بر نابرابریهای جنسیتی و سنی، و برهمکنش آنها با ساختار طبقه و موقعیت ملی در نظام سرمایهداری جهانی مبتنی است.
برنامههای سرشماری و نظرسنجیها اغلب از ثبت یا دستکم جدی گرفتن مشارکت زنان و کودکان در تولید کشاورزی ناتوان هستند.
به عنوان مثال، تحلیل دیر از نظرسنجی دهقانان پرو در سال 1976 نشان میدهد که 86 درصد زنان، به جای 38 درصدی که در ابتدا اندازهگیری شده بود، در تولید کشاورزی مشغول بودند [راجرز (1979، ص 165)].
به عنوان مثال، در دور 32ام نظرسنجی نمونهای ملی هند فعالیتهای زیر را تحت عنوان «تمام زنانی که کار معمول آنها خانهداری است» گنجانده شد: فقط به وظایف خانگی رسیدگی میکردند، به وظایف خانگی رسیدگی میکردند و همچنین در جمعآوری رایگان کالاها (ماهی، شکار کوچک، میوههای وحشی، هیزم، کود گاوی، خوراک دام و غیره) برای مصرف خانوار، نگهداری از باغچههای آشپزخانه، باغهای میوه و غیره، کار در مرغداریهای خانگی، لبنیات و غیره، خیاطی، دوختودوز، بافندگی و غیره برای استفاده خانوار، آموزش کودکان یا آوردن آب از روستاهای دیگر مشغول بودند [سن و سن (1984، ص 4)].
اگر این فعالیتهای دیگر (بدون ذکر دستهبندیِ «فقط وظایف خانگی») به جای خانگی، اقتصادی در نظر گرفته میشدند، نرخ مشارکت نیروی کار برای زنان روستایی بالای پنج سال از 30.5 درصد به 52.3 درصد افزایش مییافت، که بسیار نزدیکتر به نرخ مردان یعنی 63.7 درصد میشد، و ضریب تغییرات در نرخ مشارکت نیروی کار زنان در بین ایالتها از 0.452 به 0.124 کاهش مییافت [سن و سن (1984، ص 10)].
حتی تمایز بین وظایف خانگی و سایر خدمات نیز مورد تردید است. این تمایز بازتاب این فرض ضمنی است که وظایف خانگی غیراقتصادی یا غیرمولد هستند. این فرض یادآور توصیف اقتصاددانان کلاسیک سیاسی از خدمات است که آن را به طور کلی کار غیرمولد میدانند. رویکردهای مربوط به تولید خانوار که در بالا مورد بحث قرار گرفتند، چنین فرضیاتی را زیر سوال میبرند.
چرا پختوپز و سرو غذا باید کمتر از کشت و جمعآوری غذا اقتصادی در نظر گرفته شود؟ چرا مراقبت از کودکان باید کمتر از مراقبت از دام مولد در نظر گرفته شود؟
#کار_خانگی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍13❤3👏2🤬1🤩1👌1
هیفاء بیطار، نویسندۀ سوری، از برجستهترین نویسندگان عرصۀ ادبیات عرب در دوران معاصر است. بیطار درزمرۀ نویسندگان زنانهنویس عرب به شمار میآید، نویسندهای که آرمان خود را در شکستن سکوت زنان و تبیین جایگاه آنان در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی تعریف کرده است. او نه با نیت برانگیختن احساسات و نه با هدف برملا کردن واقعیتهای تلخ جامعه، بلکه با رویکردی حقیقتجویانه و رئالیستی، زنان را با تمام پیچیدگیهای ذهنی و درونیشان بازنمایی میکند.
به باور او، زنانی که لب فروبستهاند در تاریکی فراموشی دفن خواهند شد: «زنان در سکوت دفن خواهند شد» (بیطار، ۲۰۱۵).
او در مقام زنی نویسنده در جهان عرب، همواره در تلاش است تا وضعیت زنان را در جامعهای سنتزده و مردسالار بررسی کند. ازهمینرو، آثار او بیش از آنکه آثاری عاشقانه یا اجتماعی محض باشند، نوعی بیانیۀ فمینیستی علیه قوانین نانوشتۀ جامعۀ عرب به شمار میآیند. او بیپروا زندگی زنان طبقۀ متوسط را به تصویر میکشد و از ناگفتههای جامعۀ سنتی عرب پرده برمیدارد.
در رمان کامِآخر، بیطار با شکستن این زبان روایی سلطهگر، برخلاف بسیاری از آثار پیشین ادبیات عرب که زنان را از دیدگاه مردان توصیف کردهاند، روایت را به زنان میسپارد و به آنان این امکان را میدهد که از جایگاه خود بهعنوان یک زن سخن بگویند.
باورهای سنتی و نگاه جامعۀ مردسالار به زن مجال انتخابهای شایسته و مناسب را از او میگیرند و او را در تقابل با ارزشهای خود قرار میدهند: «هیچگاه در زندگیاش انتظار نداشت به این سادگی خود را به مردی بسپارد. هرگز دوستیهای هوسآلود را توجیه نکرده بود و دم به تلۀ چنین روابطی نداده بود، حتی آنگاه که در اوج ناامیدی و محرومیت و جوانی بود. پس چرا اکنون بی هیچ ایستادگی درخوری تسلیم شده بود؟» (همان: ۱۴۲).
هیام به رابطه با مردی متأهل تن درمیدهد، مردی که بهانهها میتراشد و وانمود میکند که از ازدواج خود پشیمان است: «ازدواج گوری واقعی است… اما من آنقدر فرزندانم را دوست دارم که بهخاطر آنها مادرشان را تحمل میکنم» (همان: ۷۱).
به نظر میرسد که این رابطۀ عاشقانه، بیش از آنکه تسلیبخش باشد، سرآغاز جدالی درونی برای هیام است؛ معشوقهای در سایه که باید در خفا عشق بورزد و در لحظات پنهانی زندگی کند، نه زنی که میتواند جایگاه مستقلی در جامعه داشته باشد.
گویی زن، در نگاه فرهنگ مردسالار، نه سوژہای فعال بلکه ابژہای منفعل است که هویتش از منظر دیگران تعریف میشود.
#عشق
#زنان_نویسنده
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍21❤13
صحبت کردن از اندام های زنانه و عوامل بیولوژیک وابسته به اندام های جنسی زنانه همواره از مواردی بوده که نه فقط در جامعه سنتی و مردسالار ایران، بلکه شاید بتوان آن را در تمام کرهی خاکی با درجهی اهمیت متفاوت به صورت خط قرمزی در نظر گرفت.
در جامعهی سنتی و مذهبی ایران به دلیل فرهنگ مسلط مردسالار، خانوادهها، مدارس، جامعه و غیره از آموزش مستقیم و صریح به دختران خودداری میکنند. این عدم آگاهی فقط دامنگیر زنان جامعه نمیشود، بلکه مردان نیز از دسترسی به آموزش بدون تعصب و تبعیض محروم هستند. این محرومیت از آموزش برای کودکان و نوجوانان میتواند عواقب جبرانناپذیر روحی و یا جسمی به همراه داشته باشد.
شاید یکی از عوامل سکوت و یا تن دادن به تجاوز های جنسی در سنین کودکی عدم آموزش صحیح و تابوی سخن گفتن از اندامهای جنسی باشد.
آنقدر این پنهان کاری و پر رنگ کردن تابوها مهم جلوه می کند که این امر به یک راز زنانه بدل میشود.
رفع مشکلات زنان طبقهی کمدرآمد، زنان زندانی و غیره در ارتباط با موضوع بهداشت قاعدگی نیاز به مطرح کردن و از بین بردن تابوها دارد. اگر صحبت از این مسئله به صورت امری طبیعی تبدیل شود، در مرحلهی بعد میتوان به فکر راهحلهایی برای حل این معضل و یا اعتراض های سازماندهی شده برای رفع این مشکلات بود. اما به دلیل محدودیتها و خط قرمزهای جامعهی مردسالار، بیشتر زنان از بیان نیازها و مشکلات خود امتناع میکنند و این عاملی است بر پایدار ماندن مشکلات زنان و پررنگ شدن تبعیضها.
#پریود
#قاعدگی
#بدن_زن
#پریود_تابو_نیست
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍35❤6👏2🤬2👌1
تخمین زده شده بود که در سال۲۰۱۴ یک و چهاردهم میلیون زن در انگلیس و ولز، از خشونت خانگی رنج میبرند. هر ساله حدود چهارصدهزار زن مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند، تقریبا ۸۵۰۰۰ زن مورد تجاوز قرار گرفتهاند. اما شمار اندکی از خشونت گران محکوم شده اند.
بیاییم روراست باشیم: مردانی که مرتکب خشونت میشوند فکر میکنند میتوانند به آن ادامه بدهند، و متاسفانه این صحت دارد!
دو نقد بالقوه برای واکنش مردان نسبت به این موج خشونت وجود دارد: یکی این که واکنشهای آنان چیزی بیش از “ژست مجازی” نیست، که مردهایی که خود را معترضان چپگرا معرفی میکنند و ادعا دارند که درباره سیاستهای موجود درست میگویند. بله چنین مردانی وجود دارند، خودشان را در پروفایل شبکههای اجتماعی فمینیست مینامند درست مانند نوجوانهایی که برچسبهای مختلف روی کیف مدرسهشان نصب میکنند.
دیگر این که ما در جامعهای زندگی میکنیم که مردان تمام ابزارهای قدرت٬ از مجلس تا اقتصاد تا رسانه را در دست دارند. مردان به صورت سیستماتیک صدایشان را بلندتر از صدای زنان میکنند حتی در مسائلی که مختص زنان است و بر سرنوشت زنان تاثیر مستقیم دارد. این درست نیست که خود زنان راهبری و هدایت کمپینهای علیه خشونت را٬ که غالبا توسط مردان علیه آنها صورت میگیرند، بر عهده نداشته باشند.
مردان از سنین کم در شرایطی قرار میگیرند که احساس میکنند نسبت به زنان برتری دارند و میتوانند زنان را تحت کنترل و سلطه خود داشته باشند. خشونت علیه زنان شدیدترین نتیجه این باور است، که ریشه در هزاران سال دارد، باور به این که زنان مطیع و تسلیم هستند و برای لذت و رضایت مردان به وجود آمدهاند. تجاوز، آزار جنسی و قتل بخشی از زنجیرهای است که با جوکهای تحقیرآمیز و کامنتها، متلکهای خیابانی، تصاویری که زنان را به یک ابژه جنسی تبدیل میکند، سرکوب کردن زنان برای اظهارنظر که معمولا همراه است با توهین نسب به ظاهر فیزیکی آنها در شبکههای اجتماعی، آغاز میشود.
مردان باید نسبت به نقششان حساس باشند. روش کار نباید این باشد که : “از آنجایی که زنان دربارهاش زیاد سخن نگفتهاند یا از آنجایی که مردان حرفهای جدیدی برای گفتن در این باره دارند” بلکه باید بحث اینگونه پیش برود :“متحد با زنان و طبق خواست و شروط زنان”
ما اختراعش نکردیم، اما ما آن را به ارث بردهایم و تا زمانی که این فرهنگ بر تمام دیگر اشکال مردانگی غالب باشد، خشونت مردان علیه زنان مشروعیت خواهد داشت.
اگر خشونت مردان در حال افزایش است، این وظیفه مردان است که به زنان گوش بدهند و اعتراض کنند.
#مردان_فمینیست
#مردان_کنار_زنان
#خشونت_علیه_زنان
▫️فمینیسم روزمره
https://www.theguardian.com/commentisfree/2016/sep/08/men-abuse-women-condemn-male-violence-masculine
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
the Guardian
Not all men commit abuse against women. But all must condemn it | Owen Jones
Male violence against women is rife – and it’s getting worse. We need a new, inclusive form of masculinity to eliminate it
👍41❤11👏2
این یادداشت را در اوج عصبانیت مینویسم. زمانی که پشتبند رسوایی تجاوز جنسی در کره جنوبی و تلاش عدهای برای تلطیفسازی آن یا جلوهدادن آن به عنوان غرور ملی توسط آیسان اسلامی، خبر قتل الهه حسیننژاد آمده است. با ضربات چاقو جانش را گرفته و بدنش را در حاشیه شهر رها کردهاند.
اینفلوئنسرها و...در حال بازنشر کردن راهکارها و توصیههایی برای امن ماندن و کشته نشدن زنان هستند؛ لوکیشن بفرستید، سوار ماشین غریبه نشوید، و...
اگرچه با حسن نیت، اما مسئولیت زنده ماندن همچنان با ماست.
باید مراقب خود باشیم و برای حفظ جانمان محدود و محدودتر شویم. مسئولیت دور هم جمع شدن، تعریف برنامههای آموزشی، کنشگری و...بار اعتراض، بازداشت و ... بهدلیل کنشگری هم روی دوش ماست.
هر روز خبر زنکشی پشت زنکشی میآید و مردان و تریبونهایشان همچنان در انحصار مسائل «مهم» و «کلان» است. دریغ از یک پرسش که سهم یا وظیفه ما در میانه اینهمه خون و جنایت چیست؟
زنان روزانه بهدست مردان کشته میشوند، چطور بهعنوان یک مرد پرسشی برایتان شکل نمیگیرد؟
چطور داوطلب نمیشوید برای کمک به گروههای فمینیستی دستکم در تولید محتوا؟ از این همه درسگفتار و کارگاه و نشست، چرا دقیقهای به مردانگی و آموزش مردان و مقابله با خشونت اختصاص پیدا نمیکند؟ این آموزشها هم باری بوده است که جریان فمینیستی باید به دوش میکشیده چون در شان مردان هگلخوان و فوکو ترجمهکن و آدورنو درسبده نبوده است.
باید جلوی مردان خشونتگر دربیایید. دست از همپیمانیها و «برادری»های سمی بردارید. از آن انبوه حلقههای مطالعاتی، زمانی را به چگونگی مداخله (فروتنانه و نه سردمدارانه) در این وضعیت اختصاص دهید. در جلسههایتان از اینهمه خون و خشونت بگویید و قدمی بردارید.
این یک وضعیت اضطراری همگانی است. به این مبارزه بپیوندید.
#زن_کشی
#الهه_حسیننژاد
▫️دیدبان آزار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍57❤9👏9👌4😢1💯1
❌ پ.ن: ۲۷ مورد قتل زنان به دست مردان تنها در اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ در کمپین توقف قتلهای «ناموسی» ثبت شده است.
#زن_کشی
#امنیت_زنان
#الهه_حسیننژاد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍59💔5👌3💯3❤2🤩2