group-telegram.com/amorDei_amorFati/9768
Last Update:
لیریکس:
(Verse 1)
تو دل تاریکی، یه احساس سرد میپیچه،
بین خیر و شر، ذهنم عجیب درگیره.
لذت یه سایهست، که رو بدن نقش میزنه،
اندوه یه آتیشه، که قلب رو سرد و تاریک میکنه.
(Bridge)
نه یه قانونه، نه یه حرف ازلی،
فقط حسه، که میشناسی درجا و عملی.
از اسپینوزا شنیدم این کوت،
تو "اتیکسش" گفت: حس لذتم و دردم، علت خیره و شرم.
(Chorus)
ما بازیچهی حسای خودمونیم،
یه لحظه تو رویا، یه لحظه تو بیداری.
نفرت که میآد، میسوزه دل ما،
ولی اندوهش میمونه توی خواب و بیداری ما.
(Verse 2)
تصور میکنم، نابودی کسی رو،
که دارم نفرت ازش، میجوشه حس لذتم.
ولی تو همون لحظه، یه بغض میشکنه،
غم، مثل یه موج، اعماق ذهنم رو در می نورده.
(Bridge)
نه این شادیه، نه یه حس خوب درست،
اینو "باروخ" گفت: ذهن میمونه تو غصه و انفعال.
تصویر نفرت، میکشه آرامش روانم.
آتیش خیال.
نوسان روح.
تزلزل روان.
تذبذب، تردد ذهن...
Animi Flcutuatio
(Chorus)
ما بازیچهی حسای خودمونیم،
یه لحظه تو رویا، یه لحظه تو بیداری.
نفرت که میآد، میسوزه دل ما،
ولی اندوهش میمونه توی خواب و بیداری ما.
(Breakdown)
بندیکتوس ملدیکتوس،
فلسفهش روشنه مثل روز.
ما بین لذت و اندوه، سر میخوریم و میلغزیم.
یه خط باریک، بین این حسای عجیب،
خیر و شر، یه فیکشنی خیالی و غریب.
(Outro)
"باروخ"، حکیم تاریک نغز من،
بزن، بزن، بکوب، بریز، توهمات و عجز من.
حرفاش میکوبه میخ شناخت رو تو مغز من.
شناخت خیر و شر،
حسی از لذت،
حسی از درد....
تو این بازی حس، حقیقت متعال میشه قدقن.
از آسمون، پایین میاد... تا بدن من...
Animi Flcutuatio...
BY مهدی رضاییان
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/amorDei_amorFati/9768