group-telegram.com/ToranjSUT/1031
Last Update:
..یک روزَمی که بوی شانۀ تو خواب میبَردَم
معشوقِ جان، به بهار آغشتۀ منی تو شانه بزن
هنگامۀ منی..
...میخوانم میخوانم میخوانم تو خواندنِ منی
باران که میوزد سوی چشمانم باران که میوزد باران که میوزد، تو شانه بزن! باران که می…
یک لحظه من خودم را گم میکنم نمیبینمَم
اگر تو مرا نبینی من کیستم که ببینم؟ من نیستم که ببینم ، نمیبیننمَم
معشوق جان به بهار آغشتۀ منی اگر تو مرا نبینی من هم نمیبینَمَم...
.. اگر تو مرا نخوابانی من هم نمیخوابانَمَم نمیبینمَم اگر تو مرا حالا بیا تو شانه بزن زانو
من هیچگاه نمیخوابم از هوش میروم
دیروز رفته بودم.. امروز هم از هوش میروم
افتادنی که مرا میافتد هنگامۀ منی که میافتد معشوق جان به بهار آغشتۀ منی، منی، منی که مرا میافتد
و میروم از هوش منی اگر تو مرا تو شانه بزن زانو منی از هوش می…
به مناسبت زادروز رضا براهنی
#شعر
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
BY نشریه دانشجویی «ترنج»
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/ToranjSUT/1031