Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/group-telegram/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/bookcity5/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/group-telegram/post.php on line 50
شهر کتاب و داستان | Telegram Webview: bookcity5/7465 -
Telegram Group & Telegram Channel
شهر کتاب و داستان
نامه سی و دوم بانوی من! واقعه ی دیروز، بر خلاف پیش بینی هردومان، ابداً مرا دلگیر نکرد. به یادم هست آن روز را که دیدم سکه هایت را می فروشی تا چرخ های زندگی را، باز هم، تا سر چهارراه بعدی بچرخانی؛ آن روز گفتم:«باشد! در این نیز عیبی نیست. سکه فروختن، خیلی بهتر…
▪️نامه سی و سوم

عزیز من!
بیا کمی پیاده راه برویم!
دیگر من و تو، حتی اگر دست در دست هم، و سخت عاشقانه، تمام شهر راهم بپیماییم کسی از ما قباله نخواهد خواست و کسی پا به حریم حرمت مهرمندی هایمان نخواهد گذاشت. این را بارها به تو گفته ام و باز هم خواهم گفت. از چه می ترسی عزیز من؟ بیا کمی پیاده راه برویم! بیا کمی پیاده راه برویم!

این فرصتی ست برای به یادآوردن جمیع لحظه های گذشته با طعم و عطر و مزه های بسیار متنوع: لحظه ی شفاف اوج محبت در یک غنچه ی فرو بسته ی میخک، لحظه ی کوتاه شک و حسد، لحظه ی تلخ و پر از گریه ی مرگ یک خویش خوب، لحظه ی خریدن یک کلاه برای بچه ای در راه، لحظه ی تقدیم یک سکه ی طلا به تو و دلتنگی عمیق تو از من، لحظه ی آخرین نگاه تو بر در و دیوار خانه ای که از آنجا رانده شده ایم، لحظه ی فریاد شادمانه ی من که پله ها را جهان می آیم تا به تو بگویم که در پنجاه و دو سالگی کاری تازه یافته ام، لحظه ی خستگی بی حساب تو از رفتن به مدرسه و بازگشتن از مدرسه ای بسیار بسیار دور از خانه، گم شده در لابلای دودهای نفس گیر جنوبی، لحظه ی ادراک متقابل و هم جهت تو و من ، هنگامی که کودکی می گرید، روزنامه فروش تشنه ای فریاد می کشد، پیرمرد مستأصلی ، ناگزیر از وسط خیابانی می دود...لحظه ی شکستن گلدان سفالی که هر دو دوستش می داریم ، لحظه ی نمره نیاوردن یکی از شاگردانت که نزد تو عزیز و محترم است...و « لحظه ی رنگینِ زنان چایچین »...

عزیز من!
بیا کمی پیاده راه برویم!
این، برای جوان ها که خیلی چیزها را فراموش کرده اند و خیلی چیزها را در آستانه ی فراموشی قرار داده اند، شاید عبرتی باشد... شاید ذره ای از یک تجدید نظر جدی و وفادارانه باشد در متن پرغبار و تیره ی زندگی باطل شهری... شاید تلنگری باشد به ظرفی که سرشار است و محتاج سرریز کردن... شاید موجی باشد خاص، در حوضی مثل همه ی حوض های با آبِ راکدِ سبزِ ساکت، تا آن حوض را، دست کم به یاد دریا بیندازد، و یا حسرت چیزی را در دلش زنده کند که نمی داند چیست ـ شاید ماهی، یا که تصویر درختی در آن، یا قایقی کوچک... شاید، جمله های اول قصه ای نو باشد...

عزیز من!
بیا کمی پیاده راه برویم!


👤 #نادر_ابراهیمی
📚 #چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
✉️ نامه 33
join us | شهر کتاب
@bookcity5



group-telegram.com/bookcity5/7465
Create:
Last Update:

▪️نامه سی و سوم

عزیز من!
بیا کمی پیاده راه برویم!
دیگر من و تو، حتی اگر دست در دست هم، و سخت عاشقانه، تمام شهر راهم بپیماییم کسی از ما قباله نخواهد خواست و کسی پا به حریم حرمت مهرمندی هایمان نخواهد گذاشت. این را بارها به تو گفته ام و باز هم خواهم گفت. از چه می ترسی عزیز من؟ بیا کمی پیاده راه برویم! بیا کمی پیاده راه برویم!

این فرصتی ست برای به یادآوردن جمیع لحظه های گذشته با طعم و عطر و مزه های بسیار متنوع: لحظه ی شفاف اوج محبت در یک غنچه ی فرو بسته ی میخک، لحظه ی کوتاه شک و حسد، لحظه ی تلخ و پر از گریه ی مرگ یک خویش خوب، لحظه ی خریدن یک کلاه برای بچه ای در راه، لحظه ی تقدیم یک سکه ی طلا به تو و دلتنگی عمیق تو از من، لحظه ی آخرین نگاه تو بر در و دیوار خانه ای که از آنجا رانده شده ایم، لحظه ی فریاد شادمانه ی من که پله ها را جهان می آیم تا به تو بگویم که در پنجاه و دو سالگی کاری تازه یافته ام، لحظه ی خستگی بی حساب تو از رفتن به مدرسه و بازگشتن از مدرسه ای بسیار بسیار دور از خانه، گم شده در لابلای دودهای نفس گیر جنوبی، لحظه ی ادراک متقابل و هم جهت تو و من ، هنگامی که کودکی می گرید، روزنامه فروش تشنه ای فریاد می کشد، پیرمرد مستأصلی ، ناگزیر از وسط خیابانی می دود...لحظه ی شکستن گلدان سفالی که هر دو دوستش می داریم ، لحظه ی نمره نیاوردن یکی از شاگردانت که نزد تو عزیز و محترم است...و « لحظه ی رنگینِ زنان چایچین »...

عزیز من!
بیا کمی پیاده راه برویم!
این، برای جوان ها که خیلی چیزها را فراموش کرده اند و خیلی چیزها را در آستانه ی فراموشی قرار داده اند، شاید عبرتی باشد... شاید ذره ای از یک تجدید نظر جدی و وفادارانه باشد در متن پرغبار و تیره ی زندگی باطل شهری... شاید تلنگری باشد به ظرفی که سرشار است و محتاج سرریز کردن... شاید موجی باشد خاص، در حوضی مثل همه ی حوض های با آبِ راکدِ سبزِ ساکت، تا آن حوض را، دست کم به یاد دریا بیندازد، و یا حسرت چیزی را در دلش زنده کند که نمی داند چیست ـ شاید ماهی، یا که تصویر درختی در آن، یا قایقی کوچک... شاید، جمله های اول قصه ای نو باشد...

عزیز من!
بیا کمی پیاده راه برویم!


👤 #نادر_ابراهیمی
📚 #چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
✉️ نامه 33
join us | شهر کتاب
@bookcity5

BY شهر کتاب و داستان


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/bookcity5/7465

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

In this regard, Sebi collaborated with the Telecom Regulatory Authority of India (TRAI) to reduce the vulnerability of the securities market to manipulation through misuse of mass communication medium like bulk SMS. But Telegram says people want to keep their chat history when they get a new phone, and they like having a data backup that will sync their chats across multiple devices. And that is why they let people choose whether they want their messages to be encrypted or not. When not turned on, though, chats are stored on Telegram's services, which are scattered throughout the world. But it has "disclosed 0 bytes of user data to third parties, including governments," Telegram states on its website. And indeed, volatility has been a hallmark of the market environment so far in 2022, with the S&P 500 still down more than 10% for the year-to-date after first sliding into a correction last month. The CBOE Volatility Index, or VIX, has held at a lofty level of more than 30. "We're seeing really dramatic moves, and it's all really tied to Ukraine right now, and in a secondary way, in terms of interest rates," Octavio Marenzi, CEO of Opimas, told Yahoo Finance Live on Thursday. "This war in Ukraine is going to give the Fed the ammunition, the cover that it needs, to not raise interest rates too quickly. And I think Jay Powell is a very tepid sort of inflation fighter and he's not going to do as much as he needs to do to get that under control. And this seems like an excuse to kick the can further down the road still and not do too much too soon." For Oleksandra Tsekhanovska, head of the Hybrid Warfare Analytical Group at the Kyiv-based Ukraine Crisis Media Center, the effects are both near- and far-reaching.
from ar


Telegram شهر کتاب و داستان
FROM American