group-telegram.com/bookcity5/7619
Last Update:
▪️نامه سی و هشتم
بانو!
#خوشبختی را در چنان هاله ای از رمز و راز فرو نبریم که خود، درمانده از شناختنش شویم. خوشبختی را تابع لوازم و شرایط بسیار دشوار و اصول و قوانین پیچیده ی ادراک ناپذیر ندانیم تا چیزی ممکن الوصول به ناممکن ابدی تبدیل شود. خوشبختی را چنان تعریف نکنیم که گویی سیمرغی باید تا آن را از قله ی قافی بیاورد. خوشبختی، عطر مختصر تفاهم است که اینک در سرای تو پیچیده و عطری ست باقی که از آغاز تا پایان این راه، همیشه می توان بوییدش.
مادر بزرگی داشتم که برای دیدار حضرت خضر، برنامه ای چهل روزه داشت. چهل روز، تاریک روشن سحر، بعد از نماز، خود را صفا می داد، جلوی خانه را آب و جارو می کرد، قدری گلاب به فضا می بخشید، و روز چهلم به انتظار می نشست. نخستین پیرمردی که می گذشت، برای مادربزرگ، حضرت خضر بود. مادربزرگ از او چیز زیادی نمی خواست، چیز تازه ای نمی خواست، توقعی نداشت، و از روزگار با او به شکایت سخن نمی گفت. مادربزرگ، فقط، زیر لب می گفت: ای حضرت ! سلامت و شادی را در خانه ی ما حفاظت کن.
مادر بزرگ، غیرممکن را با مهربانی و خلوصش نه تنها ممکن بل بسیار آسان کرده بود. من، بعدها که جوان شدم و مادربزرگ دیگر وجود نداشت، تنها با یادآوری آن بوی گلاب سحر گاهی و آن عطر خاک آب خورده، خوشبختی را در حجمی بسیار عظیم احساس می کردم، می لرزیدم، و به یاد می آوردم که مادربزرگ، با کمک حضرت خضر، چقدر خوب می توانست شادی را به خانه ی ما بیاورد و در خانه ی ما نگه دارد.
#خوشبختی را ساده بگیریم ای دوست، ساده بگیریم. خوشبختی را، تنها به مدد طهارت جسم و روح، در خانه ی کوچک مان نگه داریم.
👤 #نادر_ابراهیمی
📚 #چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
✉️ نامه 38
join us | شهر کتاب
@bookcity5
BY شهر کتاب و داستان
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/bookcity5/7619