Forwarded from Amirhossein
سلام حاج آقای فتحی وقتتون بخیر
سوالی داشتم در مسئله فلسفه اخلاق
یکی از سوال هایی که در فلسفه اخلاق مطرح میشود، موضوع دو راهی های اخلاقی است. برای مثال سه شخصی در یک قایق هستند. یک جوان و یک پیرمرد ۹۰ ساله و یک کودک ۷ ساله. شرایط به جایی پیش میرود که برای اینکه قایق غرق نشود باید وزن قایق را کم کنند و در نهایت باید فرد جوان، یکی از این دو نفر را به دریا بیافکند. فرد جوان باید کدام یک را به دریا بیافکند؟
سوالی که بنده دارم اینکه وظیفه گراها در این مسئله چه جوابی دارند و آیا جواب وظیفه گراها در این خصوص با ما دینمداران که به گونه ای وظیفه گرا هستیم یکی هست یا خیر و اگر نیست جواب دینمداران به این سوال چیست.🙏🏻
سوالی داشتم در مسئله فلسفه اخلاق
یکی از سوال هایی که در فلسفه اخلاق مطرح میشود، موضوع دو راهی های اخلاقی است. برای مثال سه شخصی در یک قایق هستند. یک جوان و یک پیرمرد ۹۰ ساله و یک کودک ۷ ساله. شرایط به جایی پیش میرود که برای اینکه قایق غرق نشود باید وزن قایق را کم کنند و در نهایت باید فرد جوان، یکی از این دو نفر را به دریا بیافکند. فرد جوان باید کدام یک را به دریا بیافکند؟
سوالی که بنده دارم اینکه وظیفه گراها در این مسئله چه جوابی دارند و آیا جواب وظیفه گراها در این خصوص با ما دینمداران که به گونه ای وظیفه گرا هستیم یکی هست یا خیر و اگر نیست جواب دینمداران به این سوال چیست.🙏🏻
Forwarded from 𝓜𝓸𝓻𝓮𝓷𝓪 . 𝓝𝓪𝓻𝓰𝓮𝓼𝓲 . ㅤㅤㅤ ㅤㅤ
سلام و عرض ادب جناب فتحی گرامی،
من این طور متوجه شدم که بیان داشتید که در وظیفه گرایی دینی، توصیه به ایثار هم شده است و خود ایثار و فداکاری و بیرون پریدن شخص از قایق (در این مثال خاص)، خود در منظومه ی وظیفه گرایی دینی یک راه حل هست.
درست متوجه شدم؟
و اینکه در همین راستا منم یه سوال دارم، فرض کنید یک گروه نظامی به یک تصمیمی میرسند تا عملیاتی انجام دهند. حالا اینکه عمیقا فکر کرده اند و تبعات کارشان را در نظر گرفته اند یا خیر موضوع دیگری است.
اگر به واسطه ی تصمیم آن ها، جان عده ای دیگر فدا شود (در این مثال قایق فرد ممکن است تصمیمی بگیرد و جان افراد دیگر قایق فدا شود) ، یک دادگاه زمینی و یک دادگاه خدایی هر یک چگونه باید تصمیم فرد را مورد بازبینی قرار دهد؟
بحث عملیات ۷ اکتبر گاهی مطرح میشود که نتیجه ی آن تصمیم هدر رفتن زندگی ۱۰۰ هزار نفر به صورت مستقیم (کشته و زخمی ها) و ۱ میلیون نفر به صورت غیر مستقیم (نابودی زیر ساخت ها) بوده است.
شاید محاسبات حماس به این صورت بوده است که سالیان سال این ظلم ادامه دار است و بالاخره باید کاری کرد، اما به هر ترتیب شاید عواقب کار شان را میدانستند تصمیم دیگری میگرفتند یا خود مردم غزه راضی به این حجم ویرانی نبودند و قبلش بالاخره یک دانشگاه و مدرسه ای داشتند و زندگی میکردند.
ضمن محکوم کردن اقدام اسراییل در کشتن وسیع و کاملا بی اخلاقانه رفتار کردنش، آیا کار حماس اخلاقی بوده است؟ و حمله ی ایشان به غیر نظامیان و بعضا توریست های دیگر کشور ها توجیهی دارد؟
و آیا در شرایط مشابه اگر ما در داخل تصمیمی بگیریم که جان عده ای از ایرانیان به خطر بیفتد آیا توجیهی برای این تصمیم خواهیم داشت؟ (البته عدم اقدام هم بعضا جان مردم یک کشور را به خطر می اندازد).
و آیا اخلاق مگر برای این نیست که زندگی بهتری (البته در بلند مدت) داشته باشیم؟
آیا در این بلند مدت میتوان کاملا از زندگی کوتاه مدتی صرف نظر کرد؟
(یک مثال سوختن جنگل هاست که از دید خدایی برای تبدیل نشدن جنگل ها به انبار دینامیت (چوب) سالانه طبیعت آتش هایی به جان خود می اندازد اما در کوتاه مدت زندگی جانوران زیادی در اون مناطق از بین میرود ، آیا ما به عنوان انسان وظیفه داریم اینقدر بلند مدت به اخلاق بنگریم؟ )
چند تا بحث شد البته، میدونم، اما ممنون میشم در یک وویس به هر یک پاسخ دهید.
من این طور متوجه شدم که بیان داشتید که در وظیفه گرایی دینی، توصیه به ایثار هم شده است و خود ایثار و فداکاری و بیرون پریدن شخص از قایق (در این مثال خاص)، خود در منظومه ی وظیفه گرایی دینی یک راه حل هست.
درست متوجه شدم؟
و اینکه در همین راستا منم یه سوال دارم، فرض کنید یک گروه نظامی به یک تصمیمی میرسند تا عملیاتی انجام دهند. حالا اینکه عمیقا فکر کرده اند و تبعات کارشان را در نظر گرفته اند یا خیر موضوع دیگری است.
اگر به واسطه ی تصمیم آن ها، جان عده ای دیگر فدا شود (در این مثال قایق فرد ممکن است تصمیمی بگیرد و جان افراد دیگر قایق فدا شود) ، یک دادگاه زمینی و یک دادگاه خدایی هر یک چگونه باید تصمیم فرد را مورد بازبینی قرار دهد؟
بحث عملیات ۷ اکتبر گاهی مطرح میشود که نتیجه ی آن تصمیم هدر رفتن زندگی ۱۰۰ هزار نفر به صورت مستقیم (کشته و زخمی ها) و ۱ میلیون نفر به صورت غیر مستقیم (نابودی زیر ساخت ها) بوده است.
شاید محاسبات حماس به این صورت بوده است که سالیان سال این ظلم ادامه دار است و بالاخره باید کاری کرد، اما به هر ترتیب شاید عواقب کار شان را میدانستند تصمیم دیگری میگرفتند یا خود مردم غزه راضی به این حجم ویرانی نبودند و قبلش بالاخره یک دانشگاه و مدرسه ای داشتند و زندگی میکردند.
ضمن محکوم کردن اقدام اسراییل در کشتن وسیع و کاملا بی اخلاقانه رفتار کردنش، آیا کار حماس اخلاقی بوده است؟ و حمله ی ایشان به غیر نظامیان و بعضا توریست های دیگر کشور ها توجیهی دارد؟
و آیا در شرایط مشابه اگر ما در داخل تصمیمی بگیریم که جان عده ای از ایرانیان به خطر بیفتد آیا توجیهی برای این تصمیم خواهیم داشت؟ (البته عدم اقدام هم بعضا جان مردم یک کشور را به خطر می اندازد).
و آیا اخلاق مگر برای این نیست که زندگی بهتری (البته در بلند مدت) داشته باشیم؟
آیا در این بلند مدت میتوان کاملا از زندگی کوتاه مدتی صرف نظر کرد؟
(یک مثال سوختن جنگل هاست که از دید خدایی برای تبدیل نشدن جنگل ها به انبار دینامیت (چوب) سالانه طبیعت آتش هایی به جان خود می اندازد اما در کوتاه مدت زندگی جانوران زیادی در اون مناطق از بین میرود ، آیا ما به عنوان انسان وظیفه داریم اینقدر بلند مدت به اخلاق بنگریم؟ )
چند تا بحث شد البته، میدونم، اما ممنون میشم در یک وویس به هر یک پاسخ دهید.
Forwarded from Amirsaeed Amini
سلام خدمت استاد فتحی عزیز، شب تون بخیر
استاد لطف می فرمایید کتابی که جامع و کامل فلسفه هایدگر رو با نص روان برای آغازگر فلسفه شرح و توضیح داده باشه فارسی معرفی کنید
همچنین در باب تاریخمندی قرآن و ریشه های تاریخی، فرهنگی و انسان شناسانه ی قرآن اگر کتاب یا مقاله مفیدی هست هم ممنون میشم معرفی نمایید🙏🌹
استاد لطف می فرمایید کتابی که جامع و کامل فلسفه هایدگر رو با نص روان برای آغازگر فلسفه شرح و توضیح داده باشه فارسی معرفی کنید
همچنین در باب تاریخمندی قرآن و ریشه های تاریخی، فرهنگی و انسان شناسانه ی قرآن اگر کتاب یا مقاله مفیدی هست هم ممنون میشم معرفی نمایید🙏🌹
Forwarded from کانال برهان
« استعاره پیاده روی اربعین »
خفتگانی چون من ، حرکتشان خوابگردیست .
از جان ، فرار کرده و به جهان ، قرار گرفته …
از باطن ، گریخته و به ظاهر ، در آویخته …
استعاره ای از حسین که جسم را مَرکب جان کرده و آنرا عمری
بر عمودِ موکبِ بی رونقِ ظاهر بسته است ، شکستنیست .
گفتن از او ، واگویه می شود و
واگویه ها قاتلانِ معنی …
در قافله حسین ، جانها مَرکب جسمهایند…
پس قدم در راهِ جان نِه …
زائرِ جان باش ، کانجا کربلائی دیگرست …
البته که شعائر ، مهمند
اما شعار ، بیرونیست مولود درون …
زبانیست ، فرزندِ روان …
این زبانست که شنیدنیست …
این زبانست که از گوشِ سَر ، به گوشِ سِر میرسد …
باوریست که ایمان میشود …
تصدیقِ عقلی و تاریخیست که قلبی میشود …
ایجاست که مسیر ، خود را مینمایاند و ما ، سائر میشویم نه واقف …
سیرِ اربعینی نیز سالانه نیست
بلکه ماهانه و یومیه و گاهانه …
زبانِ شنیدنی ، نه حاکی بلکه درونیست ، دیدنی و شنیدنی و حتی بوئیدنی …
إنی أشم رائحة الرحمن من جانب الیمن …
إنی لأجد ریح یوسف …
إنی أشم عندک رائحة طیبة …
و
إنی أجد ریح الجنة …
این ریح ، از رَوْحِ خداست …
که البته فرمود :
«. لا تیأسوا من رَوْح الله . إنه لا ییأس من رَوْح الله إلا القوم الکافرون »
میثم فتحی
اربعین۱۴۰۲
خفتگانی چون من ، حرکتشان خوابگردیست .
از جان ، فرار کرده و به جهان ، قرار گرفته …
از باطن ، گریخته و به ظاهر ، در آویخته …
استعاره ای از حسین که جسم را مَرکب جان کرده و آنرا عمری
بر عمودِ موکبِ بی رونقِ ظاهر بسته است ، شکستنیست .
گفتن از او ، واگویه می شود و
واگویه ها قاتلانِ معنی …
در قافله حسین ، جانها مَرکب جسمهایند…
پس قدم در راهِ جان نِه …
زائرِ جان باش ، کانجا کربلائی دیگرست …
البته که شعائر ، مهمند
اما شعار ، بیرونیست مولود درون …
زبانیست ، فرزندِ روان …
این زبانست که شنیدنیست …
این زبانست که از گوشِ سَر ، به گوشِ سِر میرسد …
باوریست که ایمان میشود …
تصدیقِ عقلی و تاریخیست که قلبی میشود …
ایجاست که مسیر ، خود را مینمایاند و ما ، سائر میشویم نه واقف …
سیرِ اربعینی نیز سالانه نیست
بلکه ماهانه و یومیه و گاهانه …
زبانِ شنیدنی ، نه حاکی بلکه درونیست ، دیدنی و شنیدنی و حتی بوئیدنی …
إنی أشم رائحة الرحمن من جانب الیمن …
إنی لأجد ریح یوسف …
إنی أشم عندک رائحة طیبة …
و
إنی أجد ریح الجنة …
این ریح ، از رَوْحِ خداست …
که البته فرمود :
«. لا تیأسوا من رَوْح الله . إنه لا ییأس من رَوْح الله إلا القوم الکافرون »
میثم فتحی
اربعین۱۴۰۲
Forwarded from Meysam Fathi
اندکی درباب چشم وحدت بین وچشم احول(دوبین)☝️🌸
به بهانه پرسش یکی ازعزیزان
به بهانه پرسش یکی ازعزیزان
Forwarded from SeyedeBeheshti
🛑 جلسه پنجم سلسله جلسات تفسیر، انشاءالله در فرصت دیگری برگزار خواهد شد.
زمان و مکان جلسات آتی، متعاقبا اعلام میشود.
زمان و مکان جلسات آتی، متعاقبا اعلام میشود.
Forwarded from Meysam Fathi
شاید ما انسانها
هم سَر نباشیم
هم سِر نباشیم
اما هم سِیر هستیم و الیه راجعون
میتوانیم هم ریش نباشیم
اما تاواریش باشیم و با وجود صورتها و سیرتهای مختلف ، درکنار هم باشیم
در برخورد نسلها ، باید مراقب دو مغالطه بود :
-مغالطه سنت گرایی : هرچه قدیمیها میگفتند درست بود
-مغالطه تجدد : هرچه جدیدیها
میگویند درست است
زمان ، الزاما سنجه حقیقت نیست
راه اصلی ، گفتگوی نسلهاست که مبنایش تفاهم و محصولش
احترام متقابلست
انسانها میتوانند با وجود باورهای مختلف ، یکدیگررا دوست بدارند💐🌹🌸🌼🌻🌺🌷❤️
هم سَر نباشیم
هم سِر نباشیم
اما هم سِیر هستیم و الیه راجعون
میتوانیم هم ریش نباشیم
اما تاواریش باشیم و با وجود صورتها و سیرتهای مختلف ، درکنار هم باشیم
در برخورد نسلها ، باید مراقب دو مغالطه بود :
-مغالطه سنت گرایی : هرچه قدیمیها میگفتند درست بود
-مغالطه تجدد : هرچه جدیدیها
میگویند درست است
زمان ، الزاما سنجه حقیقت نیست
راه اصلی ، گفتگوی نسلهاست که مبنایش تفاهم و محصولش
احترام متقابلست
انسانها میتوانند با وجود باورهای مختلف ، یکدیگررا دوست بدارند💐🌹🌸🌼🌻🌺🌷❤️