group-telegram.com/YaddashtQaemmaqami/236
Last Update:
اندیشه
بدون رجوع به فرهنگهای ریشهشناسی نیز میتوان حدس زد که اشتقاق این لفظ از پیشوند ham و ریشهٔ dais است، اما ناگزیر از آن مادهٔ مضارع این ریشه که پسوند ya دارد، یعنی
ham-dais-ya-
تا این جا مطلب روشن است. اما ریشهٔ dais، که معادل آن در هندی باستان deś است (از ریشهٔ deik هندیواروپایی) و معادلهای مشهور آن در زبانهای هندیواروپایی zeigen آلمانی و dicere لاتینی است، معنای "نشان دادن" و "معلوم کسی کردن" دارد و این از معنای "فکر کردن" دور است. نزدیکترین معادل کلمهٔ اندیشه در هندی باستان sam-dēśa است که با وجود موافقت کامل در لفظ، معنای "فرمان و خبر و اطلاع و پیام" و معانی مشابه دارد و اینها نیز از معنای "فکر" دورند.
پیش از آنکه علت این اختلاف معنایی را بگوییم، دربارهٔ ریشهٔ deik هندیواروپایی ذکر یک دو نکته لازم است. امیل بنونیست، دانشمند مشهور، در کتاب مستطاب واژگان نهادهای هندیواروپایی (باب قانون، فصل díkē)، اگر بخواهیم قدری مطلب او را ساده کنیم، گفته است که معنای این فعل هر نشان دادنی نیست؛ نشان دادن به واسطهٔ کلام و بیان است و یک خاصیت دستوری و "نرماتیو" هم در پارهای مشتقات آن هست. در زبانهای مختلف هندیواروپایی این ریشه و مشتقات آن تحولات جداگانهای دیدهاند، ولی آن معنای اصلی را در بعضی از این مشتقات میتوان یافت، مخصوصاً در dicere لاتینی (توجه فرمایند به لغاتی مانند دیکته و دیکتاتور). در یونانی díkē معنای عدل دارد، ولی این معنی حاصل تحول ثانوی است؛ معنای اصلی را در احکام قضایی باید جستوجو کرد که در آن نیز معنای "نرماتیو" ریشه هست. در اوستا نیز که fra-daēsaya معنایی نزدیک به "وحی کردن" دارد معنای معلوم کردن و نشان دادن البته هست، ولی به واسطهٔ کلام.
بازگردیم به اندیشیدن و اندیشه. از دو بار استعمال فعل ham-daēsya در زامياد یشت اوستا (فقرات ۴۸ و ۵۰) معلوم میشود که این معنای فکر کردن از صرف ناگذر یا میانه (middle) بیرون آمده است؛ صرف گذرا یا active این ریشه هیچ چنین معنایی ندارد. صرف ناگذر این فعل، مانند بسیاری از افعال ناگذر، خاصیت اصطلاحاً "رفلکسیو" دارد و گمان نویسندهٔ حاضر این است که با توجه به اینکه در معنای این فعل "صورت" و "تصویر" نیز تا حدی مندرج است (قیاس شود با uzdēs به معنای بت و پیکر از همین ریشه)، این معنای "فکر کردن" به این نحو حاصل شده: صورت چیزی را پیش خود آوردن، چیزی را تصور کردن، و مجازاً فکر کردن. معنای "ترسیدن" هم که این فعل در فارسی قدیم دارد شاید از همین جا قابل استنتاج باشد. احتمال دیگر این است که از معنای پیش خود سخن گفتن معنای فکر کردن بیرون آمده باشد و این نزدیک است به نظر کریستیان بارتلمه در فرهنگ او و هم نزدیک است به معنای active کلمهٔ sam-deśa در هندی باستان که ذکر آن گذشت (خانم آلموت هینتسه در شرح زامياد یشت نظر دیگری در علت تحول معنایی این کلمه دارد که ممکن است درستتر باشد یا نباشد).
جدا از اهمیتی که ریشهٔ deik در تاریخ فکر دارد (و آن را از همین چند کلمهٔ مذکور در سطور قبل نیز اجمالاً میتوان دریافت، ولی بحث دربارهٔ آن در چنین یادداشتهایی ممکن نیست و همهٔ آن نیز در صلاحیت بنده نیست)، غرض از این یادداشت توجه دادن به نکتهای مهم بود که بعضی مشتغلان به مباحث ریشهشناسی از آن غالباً غافلند و آن اینکه در یافتن اشتقاق کلمات به قواعد دستوری زبانهای کهن (و گاه به ظرایف آن نیز) باید کمال توجه را داشت؛ فقط این نیست که چند کلمهٔ خویشاوند را از چند زبان فهرست کنیم و ظاهر آنها یا معانی ظاهری آنها را با هم بسنجیم.
یادآوری: در نوشتن کاف کامیِ پایان کلمهٔ deik مسامحهای شد که سبب آن نبود حرف مخصوص آن در دستگاه تلفن است.
BY یادداشتهای سید احمدرضا قائممقامی
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/YaddashtQaemmaqami/236