هو المدبر
✅ از بیرون دانشگاه
✍️حجتاله صیدی
🔹 دوستان ارجمند نشریهی وزین دنیای اقتصاد، در پی انتشار ویژهنامهای بودند برای پرداختن به روایتها و خاطرههای اهالی کسبوکار و اقتصاد. مانند همیشه و از سر لطف، این بنده را نیز در شمار آورده بودند تا چند سطری بنویسم و باز از سر لطف، هوایم را داشتند که اگر فرصت نوشتن نداری، بخشی از کتاب «دانشگاه خیابان» را انتخاب کن تا در ویژهنامه چاپ شود. ترجیح دادم تا ساحت این رسانهی موفق و ریشهدار را با روایتی تکراری نیالایم و روایتی دیگر شرح دهم بیرون از دانشگاه خیابان.
حاصل کار، مشروح خاطرهای بود مربوط به سی و دو سال قبل، که اکنون نیز اعتبار دارد و کموبیش در ساختار اقتصاد ایران خود را نشان میدهد، خاطرههای معتبر، عبرتآموز نیز هستند و حکایت چاپ شده در ویژهنامهی بیستونهم مهرماه سالجاری (اینجا)، شاید از همان دست روایتها باشد (بگذریم از این که در مواردی ویراستار محترم روزنامه، شتابزده عمل کرده و مثلاً به جای فیالجمله، «از جمله» گذاشته که تفاوتی تمام و کمال با منظور نویسنده دارد).
🗓جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
✅ از بیرون دانشگاه
✍️حجتاله صیدی
🔹 دوستان ارجمند نشریهی وزین دنیای اقتصاد، در پی انتشار ویژهنامهای بودند برای پرداختن به روایتها و خاطرههای اهالی کسبوکار و اقتصاد. مانند همیشه و از سر لطف، این بنده را نیز در شمار آورده بودند تا چند سطری بنویسم و باز از سر لطف، هوایم را داشتند که اگر فرصت نوشتن نداری، بخشی از کتاب «دانشگاه خیابان» را انتخاب کن تا در ویژهنامه چاپ شود. ترجیح دادم تا ساحت این رسانهی موفق و ریشهدار را با روایتی تکراری نیالایم و روایتی دیگر شرح دهم بیرون از دانشگاه خیابان.
حاصل کار، مشروح خاطرهای بود مربوط به سی و دو سال قبل، که اکنون نیز اعتبار دارد و کموبیش در ساختار اقتصاد ایران خود را نشان میدهد، خاطرههای معتبر، عبرتآموز نیز هستند و حکایت چاپ شده در ویژهنامهی بیستونهم مهرماه سالجاری (اینجا)، شاید از همان دست روایتها باشد (بگذریم از این که در مواردی ویراستار محترم روزنامه، شتابزده عمل کرده و مثلاً به جای فیالجمله، «از جمله» گذاشته که تفاوتی تمام و کمال با منظور نویسنده دارد).
🗓جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
Telegram
آبا
یادداشتهای حجتاله صیدی
Forwarded from اتچ بات
هو القدیم
✅ آئینهها و آدینههای نشابور
✍️حجتاله صیدی
🔹 تاریخ، حتی اگر به تعبیر آن زندهیاد طوسی مجاور فردوسی، دبیر گیج و گول و کوردل باشد، همنشینی ارجمند است که «دمی با او بهسر کردن به عمر جاودان ارزد». بس که آیینههای بیشمار در برابر روزگار و آدمی مینهد و چون ورقی از آن میخوانی، خویشتن خویش را در آن مییابی و رسم فلک پیر را که همچنان میگردد و میگردد.
🔹 سحرگاه آدینهی این بنده، امروز با پوشهای صوتی در فضای مجازی روشن شد از تاریخ بیهقی با صدای حماسی و خراسانی نویسندهی گرانسنگ ایرانزمین، محمود دولت آبادی که دوستی مشفق و اهلنظر در گروه خصوصی دوستان دیرین قرار داده بود، با ستایشی از این کتاب ماندگار.
گوش سپردن به صدای نویسندهای بزرگ که خود اهل سبزوار است که همان بیهق باشد، با تلفظ دقیق واژهها، ساعتی خوش میسازد برای هر ایرانی پارسیخوان.
🔹شاید در این روزگار، کمتر کسی را بتوان یافت که تمام تاریخ بیهقی را از آنچه بهجای مانده از ابوالفضل بیهقی دبیر، خوانده باشد، اما بیگمان، کمتر کسی از ایرانیان را میتوان سراغ گرفت که فصل بر دار شدن حسنک وزیر را نخوانده با نشنیده باشد. این بنده نیز علاوه بر آنچه در میانهی دههی شصت، برگ برگ تاریخ بیهقی را با دوستان جان مرور میکرد و سرور بر دل داشت، شاید دهها بار این فراز ارجمند را خوانده و شنیده و حتی در میان گفتههایش در فضای عمومی به آن اشارتی داشته است، بارها و بارها. گاه در وصف زمانه و کردار پادشاهان، گاه در تبیین نثر فاخر پارسی و حتی گاه در بزرگداشت مادرانی که در سوک فرزندان خود جزعی نمیکنند.
🔹 اینبار نیز ، گوش شنید و چشم تر شد وقتی صاحب کلیدر خواند: «و در این میان احمد جامهدار بیامد سوار و روی به حسنک کرد و پیغامی گفت که خداوند سلطان میگوید «این آرزوی توست که خواسته بودی و گفته که «چون تو پادشاه شوی ما را بر دار کن.» ما بر تو رحمت خواستیم کرد اما امیرالمؤمنین نبشته است که تو قرمطی شدهای، و به فرمان او بر دار میکنند.» حسنک البته هیچ پاسخ نداد».
🔹 در جزئیات بردار شدن حسنک وزیر که تأمل میکنی، گویی تاریخ و طبیعت، جز یک رسم بیشتر ندارند و آن سخت گرفتن و سختتر گرفتن بر سرمایههای نادر انسانی است. وقتی از حسنک میخواهند جامه به کناری افکند و او ازاربند و پایچهها را محکم میبندد و جبه و پیراهن و دستار به دور میافکند و به عمد، خودی تنگ او را میپوشانند، انگار همین امروز، در رسانهای فراگیر دارند تصویری از بزرگی را پخش میکنند با انواع تهمت و توهین و گمان تحقیر. و حسنک البته چیزی نمیگوید، آهسته لبی میجنباند و خلق همه به درد میگریند چونان که نشابوریان میگریستند. کافی است روایتهایی مانند خواب آشفتهی نفت دکتر محمدعلی موّحد، جامعهشناسی نخبهکشی علی رضاقلی یا اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار یا پهلوی را از محمود سریعالقلم مرور کنیم که نسخههای امروزین نکات نهفته در روایت بیهقیاند.
🔹بیسبب نیست که اهل نظر، خواتدن تاریخ را توصیه میکنند و گاهی نیز شکافتن دل تاریخ و بیرون کشیدن نکتههای نغز نهفته در آن را. یک لحظه دیده فرو میبندی و ذهن را میبری به میدانگاهی امروزین، یا به شیوهی رمانهای سیال ذهنی، میروی نشابور و میبینی که حسنک را بهدو میآورند پای دار و شوری بر پا میشود: «و خواست که شوری بزرگ بهپای شود، سواران سوی عامه تاختند و آن شور بنشاندند وحسنک را سوی دار بردند و به جایگاه رسانیدند، بر مرکبی که هرگز ننشسته بود بنشاندند و جلادش استوار ببست و رسنها فرود آورد. و آواز دادند که سنگ دهید، هیچ کس دست به سنگ نمیکرد و همه زار زار میگریستند خاصه نشابوریان. پس مشتی رند را سیم دادند که سنگ زنند، و مرد خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده. این است حسنک و روزگارش. و گفتارش رحمة الله علیه این بود که گفتی مرا دعای نشابوریان بسازد، و نساخت، و اگر زمین و آب مسلمانان بغصب بستد نه زمین ماند و نه آب، و چندان غلام و ضیاع و اسباب و زر و سیم و نعمت هیچ سود نداشت. او رفت و این قوم که این مکر ساخته بودند نیز برفتند رحمه الله علیهم. و این افسانهای است با بسیار عبرت. و این همه اسباب منازعت و مکاوَحت از بهر حُطام دنیا به یکسوی نهادند. احمق مردا که دل درین جهان بندد! که نعمتی بدهد و زشت باز ستاند.
🗓 جمعه ۱۹ آبان ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
✅ آئینهها و آدینههای نشابور
✍️حجتاله صیدی
🔹 تاریخ، حتی اگر به تعبیر آن زندهیاد طوسی مجاور فردوسی، دبیر گیج و گول و کوردل باشد، همنشینی ارجمند است که «دمی با او بهسر کردن به عمر جاودان ارزد». بس که آیینههای بیشمار در برابر روزگار و آدمی مینهد و چون ورقی از آن میخوانی، خویشتن خویش را در آن مییابی و رسم فلک پیر را که همچنان میگردد و میگردد.
🔹 سحرگاه آدینهی این بنده، امروز با پوشهای صوتی در فضای مجازی روشن شد از تاریخ بیهقی با صدای حماسی و خراسانی نویسندهی گرانسنگ ایرانزمین، محمود دولت آبادی که دوستی مشفق و اهلنظر در گروه خصوصی دوستان دیرین قرار داده بود، با ستایشی از این کتاب ماندگار.
گوش سپردن به صدای نویسندهای بزرگ که خود اهل سبزوار است که همان بیهق باشد، با تلفظ دقیق واژهها، ساعتی خوش میسازد برای هر ایرانی پارسیخوان.
🔹شاید در این روزگار، کمتر کسی را بتوان یافت که تمام تاریخ بیهقی را از آنچه بهجای مانده از ابوالفضل بیهقی دبیر، خوانده باشد، اما بیگمان، کمتر کسی از ایرانیان را میتوان سراغ گرفت که فصل بر دار شدن حسنک وزیر را نخوانده با نشنیده باشد. این بنده نیز علاوه بر آنچه در میانهی دههی شصت، برگ برگ تاریخ بیهقی را با دوستان جان مرور میکرد و سرور بر دل داشت، شاید دهها بار این فراز ارجمند را خوانده و شنیده و حتی در میان گفتههایش در فضای عمومی به آن اشارتی داشته است، بارها و بارها. گاه در وصف زمانه و کردار پادشاهان، گاه در تبیین نثر فاخر پارسی و حتی گاه در بزرگداشت مادرانی که در سوک فرزندان خود جزعی نمیکنند.
🔹 اینبار نیز ، گوش شنید و چشم تر شد وقتی صاحب کلیدر خواند: «و در این میان احمد جامهدار بیامد سوار و روی به حسنک کرد و پیغامی گفت که خداوند سلطان میگوید «این آرزوی توست که خواسته بودی و گفته که «چون تو پادشاه شوی ما را بر دار کن.» ما بر تو رحمت خواستیم کرد اما امیرالمؤمنین نبشته است که تو قرمطی شدهای، و به فرمان او بر دار میکنند.» حسنک البته هیچ پاسخ نداد».
🔹 در جزئیات بردار شدن حسنک وزیر که تأمل میکنی، گویی تاریخ و طبیعت، جز یک رسم بیشتر ندارند و آن سخت گرفتن و سختتر گرفتن بر سرمایههای نادر انسانی است. وقتی از حسنک میخواهند جامه به کناری افکند و او ازاربند و پایچهها را محکم میبندد و جبه و پیراهن و دستار به دور میافکند و به عمد، خودی تنگ او را میپوشانند، انگار همین امروز، در رسانهای فراگیر دارند تصویری از بزرگی را پخش میکنند با انواع تهمت و توهین و گمان تحقیر. و حسنک البته چیزی نمیگوید، آهسته لبی میجنباند و خلق همه به درد میگریند چونان که نشابوریان میگریستند. کافی است روایتهایی مانند خواب آشفتهی نفت دکتر محمدعلی موّحد، جامعهشناسی نخبهکشی علی رضاقلی یا اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار یا پهلوی را از محمود سریعالقلم مرور کنیم که نسخههای امروزین نکات نهفته در روایت بیهقیاند.
🔹بیسبب نیست که اهل نظر، خواتدن تاریخ را توصیه میکنند و گاهی نیز شکافتن دل تاریخ و بیرون کشیدن نکتههای نغز نهفته در آن را. یک لحظه دیده فرو میبندی و ذهن را میبری به میدانگاهی امروزین، یا به شیوهی رمانهای سیال ذهنی، میروی نشابور و میبینی که حسنک را بهدو میآورند پای دار و شوری بر پا میشود: «و خواست که شوری بزرگ بهپای شود، سواران سوی عامه تاختند و آن شور بنشاندند وحسنک را سوی دار بردند و به جایگاه رسانیدند، بر مرکبی که هرگز ننشسته بود بنشاندند و جلادش استوار ببست و رسنها فرود آورد. و آواز دادند که سنگ دهید، هیچ کس دست به سنگ نمیکرد و همه زار زار میگریستند خاصه نشابوریان. پس مشتی رند را سیم دادند که سنگ زنند، و مرد خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده. این است حسنک و روزگارش. و گفتارش رحمة الله علیه این بود که گفتی مرا دعای نشابوریان بسازد، و نساخت، و اگر زمین و آب مسلمانان بغصب بستد نه زمین ماند و نه آب، و چندان غلام و ضیاع و اسباب و زر و سیم و نعمت هیچ سود نداشت. او رفت و این قوم که این مکر ساخته بودند نیز برفتند رحمه الله علیهم. و این افسانهای است با بسیار عبرت. و این همه اسباب منازعت و مکاوَحت از بهر حُطام دنیا به یکسوی نهادند. احمق مردا که دل درین جهان بندد! که نعمتی بدهد و زشت باز ستاند.
🗓 جمعه ۱۹ آبان ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
Telegram
attach 📎
Forwarded from شرق
🔺ققنوس قیمت
🔹نفسکشیدن در دنیای فیلسوفان، برای کسی که فلسفه نخوانده و فلسفهورزی نمیداند، تجربهای مهیب است؛ مانند تجربه کودک یا نوجوانی برآمده از شهر یا روستایی کوچک که ناگهان خود را در ازدحام خیابانهای شهری بزرگ مانند تهران مییابد که برخی محلههایش از مساحت شهرستان نیز بزرگتر است. این بنده، گاه در قامت همان نوجوان شهرستانی، در کوچهپسکوچههای قدیمی و در میان دیوارهای سر به فلک کشیده کلانشهرِ فلسفه با ترس و لرز قدم برمیدارد، نفسی تازه میکند و توشهای در حد همیان کوچک خود برمیدارد و درنهایت به کنجی میخزد و میپردازد به آمیختن توشه فراهمآمده، با آنچه در کوچهپسکوچههای اقتصاد و کسبوکار اندوخته است.
آمیختن مفاهیمی مانند پدیدارشناسی، اُبژه و سوبژه، تأویل و تفسیر و نظایر آن در فلسفه با مفاهیمی مانند بازار، قیمت، سود و مطلوبیت در اقتصاد، اگر برای استادان فلسفه و اقتصاد محل نقد باشد و ناپذیرفتنی، برای این دانشجوی دانشگاه خیابان، امری است پر از لذت و شور و شادی.
🔻یادداشت حجتاله صیدی را اینجا بخوانید:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-907348
@sharghdaily
sharghdaily.com
🔹نفسکشیدن در دنیای فیلسوفان، برای کسی که فلسفه نخوانده و فلسفهورزی نمیداند، تجربهای مهیب است؛ مانند تجربه کودک یا نوجوانی برآمده از شهر یا روستایی کوچک که ناگهان خود را در ازدحام خیابانهای شهری بزرگ مانند تهران مییابد که برخی محلههایش از مساحت شهرستان نیز بزرگتر است. این بنده، گاه در قامت همان نوجوان شهرستانی، در کوچهپسکوچههای قدیمی و در میان دیوارهای سر به فلک کشیده کلانشهرِ فلسفه با ترس و لرز قدم برمیدارد، نفسی تازه میکند و توشهای در حد همیان کوچک خود برمیدارد و درنهایت به کنجی میخزد و میپردازد به آمیختن توشه فراهمآمده، با آنچه در کوچهپسکوچههای اقتصاد و کسبوکار اندوخته است.
آمیختن مفاهیمی مانند پدیدارشناسی، اُبژه و سوبژه، تأویل و تفسیر و نظایر آن در فلسفه با مفاهیمی مانند بازار، قیمت، سود و مطلوبیت در اقتصاد، اگر برای استادان فلسفه و اقتصاد محل نقد باشد و ناپذیرفتنی، برای این دانشجوی دانشگاه خیابان، امری است پر از لذت و شور و شادی.
🔻یادداشت حجتاله صیدی را اینجا بخوانید:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-907348
@sharghdaily
sharghdaily.com
Forwarded from Hossein Abdoh Tabrizi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 نشست «بانکداری مرکزی در ایران»
👤 سخنرانان: آقایان حجتاله صیدی، احمد عزیزی و طهماسب مظاهری
️🔸 شیوهی برگزاری: آنلاین
️⏰ زمان برگزاری: دوشنبه ۲۰ آذر / ساعت ۱۷ الی ۱۹:۳۰
👇ثبت نام در نشست:
🌐 danayan.academy/academyplus/seminar-18/
👇مشاهدهی متن و ویدئوی نشستهای قبلی:
🌐 danayan.academy/academyplus/
#سخنرانی_آکادمی
➖➖➖➖➖
@HosseinAbdohTabrizi
👤 سخنرانان: آقایان حجتاله صیدی، احمد عزیزی و طهماسب مظاهری
️🔸 شیوهی برگزاری: آنلاین
️⏰ زمان برگزاری: دوشنبه ۲۰ آذر / ساعت ۱۷ الی ۱۹:۳۰
👇ثبت نام در نشست:
🌐 danayan.academy/academyplus/seminar-18/
👇مشاهدهی متن و ویدئوی نشستهای قبلی:
🌐 danayan.academy/academyplus/
#سخنرانی_آکادمی
➖➖➖➖➖
@HosseinAbdohTabrizi
هو البشیر
✅ خزانی
تنی زخمی، دلی خونین، رخی زرد
ببین باد خزان با ما چهها کرد
تب پاییز و انبوهی تبردار
جواننامردها در هیأت مرد
میان چشمها رودی است از خون
به روی شانهها کوهی است از درد
چراغ تار شبها ماهِ ابری
اجاق روزها، خورشیدِ دلسرد
نه بارانی زمین خسته را شست
نه بادی بویی از آبادی آورد
هوای نو شدن دارند یاران
کهن یارا، بهارا زود برگرد!
🗓آذرماه ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
✅ خزانی
تنی زخمی، دلی خونین، رخی زرد
ببین باد خزان با ما چهها کرد
تب پاییز و انبوهی تبردار
جواننامردها در هیأت مرد
میان چشمها رودی است از خون
به روی شانهها کوهی است از درد
چراغ تار شبها ماهِ ابری
اجاق روزها، خورشیدِ دلسرد
نه بارانی زمین خسته را شست
نه بادی بویی از آبادی آورد
هوای نو شدن دارند یاران
کهن یارا، بهارا زود برگرد!
🗓آذرماه ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
Telegram
آبا
یادداشتهای حجتاله صیدی
Forwarded from حجت اله صیدی
تنها خداست که میماند
داغی هر روز از پی داغی و دردی از پی دردی. در این میان اما، خبر وداع دوست، همکار و برادر عزیزم جناب رضا دولت آبادی، تلخ بود و غیرقابل باور. این بنده شهادت میدهد که وی مدیری خدمتگذار، درستکار، متعهد، مسئولیتشناس و خستگی ناپذیر بود و در راه خدمت به کشور و مردم و اعتلای نظام بانکداری ایران از هیچ کوششی دریغ نکرد. رضوان و غفران الهی بر آن وجود شریف و روح بلند باد.
خدمت تمامی اعضای جامعهی بانکی کشور و خاندان ارجمند آن عزیز تسلیت عرض میکنم و آرزوی صبر و سلامتی برای بازماندگان دارم.
حجتاله صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
داغی هر روز از پی داغی و دردی از پی دردی. در این میان اما، خبر وداع دوست، همکار و برادر عزیزم جناب رضا دولت آبادی، تلخ بود و غیرقابل باور. این بنده شهادت میدهد که وی مدیری خدمتگذار، درستکار، متعهد، مسئولیتشناس و خستگی ناپذیر بود و در راه خدمت به کشور و مردم و اعتلای نظام بانکداری ایران از هیچ کوششی دریغ نکرد. رضوان و غفران الهی بر آن وجود شریف و روح بلند باد.
خدمت تمامی اعضای جامعهی بانکی کشور و خاندان ارجمند آن عزیز تسلیت عرض میکنم و آرزوی صبر و سلامتی برای بازماندگان دارم.
حجتاله صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
هو الودود
☑️ در سوگ نگین کویر
✍️ حجتاله صیدی
▪️ دوست عزیز پرکشیدهی من اصیل بود و اهل دلیل. اصالتش به سبزوار برمیگشت که از ولایات اصیل خراسان بزرگ است در ایران، با نام تاریخی بیهق، که بیاختیار ذهن را به نامهای بزرگی میبرد، از ابوالفضل بیهقی دبیر تا سربداران سرافراز ، از حاج ملاهادی حکیم تا علی شریعتی مزینانی انقلابی و محمود دولتآبادی، صاحب اثر بزرگ کلیدر.
راز اصالت بیهق را شاید در میان سطرهای کویر، نوشتهی ماندگار و دلنشین شریعتی بتوان یافت و دولتآباد نیز در میانهی بیهق بزرگ است و نیشابور مشهور که از یک سو به خیام و عطار مشهور است و از سوی دیگر به فیروزه که به تعبیر معلم دامغانی، یوسفی است مستور در کنعان بلا و بازار نیشابور:
یوسف به کنعان بلا مستور بودهاست
فیروزه در بازار نیشابور بوده است.
▪️ رضا دولتآبادی فیروزهای درخشان بود در نظام بانکی ایران. ایدههایش که با صراحتی آمیخته با لبخندی آرام بر زبان جاری میشد، محصول اندیشهای بود که ریشهاش را میتوان در همان بیهق قدیم و بخش مرکزیاش دولتآباد، یافت. دریادلی بود برخاسته از دل کویر، که در نهایت خود نیز به دریا پیوست و در دل کویر آرام گرفت. اهل کویر، درستکارند و صبور و اهل تدبیر و کسی در بازار پول ایران رستگار نمیشود مگر اینکه این هر سه را به کمال برساند و رضا جان دولت آبادی در «تجارت» و «ملت» چنین کرد و کارش سرمشقی شد برای هر که در این زمین بلا گام مینهد.
▪️ بیگمان از کمنظیرترین بندگان خداوند بود رضا جان، که در میدان علم و عمل و خدمت به مردم بزرگ ایران، اکرام را تمام کرد. فیروزهای خوش تراش که خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود. شاید به همین دلیل بود که همواره شتاب داشت و با تمام ظاهر متین و آرامی که از او دیده میشد، آرام نمیگرفت تا کار را به سرانجام برساند. راز کوتاهی فرصتها در جهان را لابد بهتر دریافته بود که با جدبت تمام تلاش میکرد. فارغ از آنکه در دفتر کارش باشد یا هواپیما یا اناق انتظار سازمانی بزرگ.
▪️با همان آرامش همیشگی، از میان ما رفت و «پشت حوصلهی نورها دراز کشید». تجربهای دارد که ما نداریم و تنها میتوانیم بر پاکی و فرزانگیاش شهادت بدهیم و در فراقش از قول حافظ بزرگ بخوانیم:
آه از آن جور و تَطاول که در این دامگَه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد؟ که سعیِ من و دل باطل بود
بس بِگَشتَم که بپرسم سببِ دردِ فِراق
مفتیِ عقل در این مسأله لایَعْقِل بود
راستی خاتمِ فیروزهٔ بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولتِ مُستَعجِل بود.
🗓 جمعه ۶ بهمن ۱۴۰۲
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
☑️ در سوگ نگین کویر
✍️ حجتاله صیدی
▪️ دوست عزیز پرکشیدهی من اصیل بود و اهل دلیل. اصالتش به سبزوار برمیگشت که از ولایات اصیل خراسان بزرگ است در ایران، با نام تاریخی بیهق، که بیاختیار ذهن را به نامهای بزرگی میبرد، از ابوالفضل بیهقی دبیر تا سربداران سرافراز ، از حاج ملاهادی حکیم تا علی شریعتی مزینانی انقلابی و محمود دولتآبادی، صاحب اثر بزرگ کلیدر.
راز اصالت بیهق را شاید در میان سطرهای کویر، نوشتهی ماندگار و دلنشین شریعتی بتوان یافت و دولتآباد نیز در میانهی بیهق بزرگ است و نیشابور مشهور که از یک سو به خیام و عطار مشهور است و از سوی دیگر به فیروزه که به تعبیر معلم دامغانی، یوسفی است مستور در کنعان بلا و بازار نیشابور:
یوسف به کنعان بلا مستور بودهاست
فیروزه در بازار نیشابور بوده است.
▪️ رضا دولتآبادی فیروزهای درخشان بود در نظام بانکی ایران. ایدههایش که با صراحتی آمیخته با لبخندی آرام بر زبان جاری میشد، محصول اندیشهای بود که ریشهاش را میتوان در همان بیهق قدیم و بخش مرکزیاش دولتآباد، یافت. دریادلی بود برخاسته از دل کویر، که در نهایت خود نیز به دریا پیوست و در دل کویر آرام گرفت. اهل کویر، درستکارند و صبور و اهل تدبیر و کسی در بازار پول ایران رستگار نمیشود مگر اینکه این هر سه را به کمال برساند و رضا جان دولت آبادی در «تجارت» و «ملت» چنین کرد و کارش سرمشقی شد برای هر که در این زمین بلا گام مینهد.
▪️ بیگمان از کمنظیرترین بندگان خداوند بود رضا جان، که در میدان علم و عمل و خدمت به مردم بزرگ ایران، اکرام را تمام کرد. فیروزهای خوش تراش که خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود. شاید به همین دلیل بود که همواره شتاب داشت و با تمام ظاهر متین و آرامی که از او دیده میشد، آرام نمیگرفت تا کار را به سرانجام برساند. راز کوتاهی فرصتها در جهان را لابد بهتر دریافته بود که با جدبت تمام تلاش میکرد. فارغ از آنکه در دفتر کارش باشد یا هواپیما یا اناق انتظار سازمانی بزرگ.
▪️با همان آرامش همیشگی، از میان ما رفت و «پشت حوصلهی نورها دراز کشید». تجربهای دارد که ما نداریم و تنها میتوانیم بر پاکی و فرزانگیاش شهادت بدهیم و در فراقش از قول حافظ بزرگ بخوانیم:
آه از آن جور و تَطاول که در این دامگَه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد؟ که سعیِ من و دل باطل بود
بس بِگَشتَم که بپرسم سببِ دردِ فِراق
مفتیِ عقل در این مسأله لایَعْقِل بود
راستی خاتمِ فیروزهٔ بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولتِ مُستَعجِل بود.
🗓 جمعه ۶ بهمن ۱۴۰۲
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
Telegram
آبا
یادداشتهای حجتاله صیدی
هو المدبر
✅ در حسرت آن ذات گرامی
✍️حجتاله صیدی
🔹 از حدود بیست سال پیش که برای نخستین بار پای به شهر یزد گذاشتم -همراه برخی اهالی بازار سرمایه و با راهبری دکتر حسین عبده تبریزی نازنین- برای افتتاح تالار بورس محلی، نقطه به نقطهی این استان ثروتمند را همواره دوست داشتهام و در هر سفر، این علاقه اگر چندبرابر نشده باشد، دستکم روندی افزایشی داشته است. شگفتانگیزترین جلوهی این دیار در نظر این بنده، مدیریت محدودیتها بوده است از سوی اهالی نجیب و مدبر آن.
🔹 هفتهیگذشته فرصتی دست داد تا در یزد به تماشا و بررسی یکی از شگفتیهای تاریخ انسان خردمند بنشینم. آسیاب وزیر، در عین حال که از جاذبههای گردشگری یزد است، کانونی نمادین است از حکمرانی شایسته در بیش از هفت قرن پیش. برای پیبردن به بزرگی شاهکاری که مهندسان ایرانی در گذشتهی دور آفریدهاند، شاید بهتر باشد تصویری جامع را در ذهن داشته باشیم که تشکیل شده است از شیرکوه -یا همان تفت، که برف ذخیره شده در آن منبع بزرگی است برای آب زیرزمینی-، قناتهایی به طول بیش از هفتاد کیلومتر - که توسط مقنیانی حرفهای حفر شدهاند، همراه با پایابها و چاههای گمانه، که هر کدام به تنهایی طرحی عظیم است- و بر اساس شیب زمین از عمق چندده متری در شرق، آب را در زارچ که در غرب قرار دارد، به سطح زمین میآورند و در این مسیر، آسیابها -برای تأمین آرد مصرفی- و آبانبارها -برای ذخیرهی آب آشامیدنی- و دهها نهر و جوی و نظایر آن تعبیه شدهاند برای پیبردن به جامعنگری مدیران.
🔹 بیگمان «وزارت نیرو یا انرژی» در یزد آن دوران، کارآمدی شگفتی داشته، که در کنار مأموریت دشوار تأمین آب، انرژی مورد نیاز برای به حرکت درآوردن انواع توربینها و آسیابها را تأمین میکرده و همزمان با تعبیهی بادگیرها، هوای مطبوع را برای رفاه مردمان به ارمغان میآورده است و این چیزی نیست جز اوج خردورزی انسان مسئول.
🔹 در حال و هوای شگفتزدگی از تلاش تحسینبرانگیز مهندسی ایرانیان قرنهای پیش، به تهران میرسم که به فضل الهی، طلسم خشکسالی شکسته و ساعتهاست که برف سنگین میبارد. نگاه جناحی به برف، ذهنها را بههم ریخته است، دولتها و مسئولانشان از یک سو و برخی مردم از سوی دیگر، پشت سر هم موضع عوض میکنند که بالاخره برف خوب است یا نه و اگر خوب است دستاورد کدام مسئول است و اگر بد، تقصیر کدام. همانگونه که در کمبارشیها و هزاران محدودیت دیگر مطرح میشود و آنچه به ذهن و زبان نمیآید، چگونگی استفادهی بهینه از این فرصت هر چند اندکی است که بارشهای اخیر آفریده است.
🔹برخورد جناحی، که اغلب با ترجیح اهداف کوتاهمدت بر اهداف بلندمدت همراه است، مهمترین خاصیتش غافل شدن از زیرساختها، تدوین طرحها و سناریوها - مثلاً سناریوی الف برای دوران پربارش و سناریوی ب برای کمبارشی- و در نتیجه، بازی با حاصل جمع صفر است. نمونهاش را میتوان در فرآیند و نتیجهی برنامه و بودجهی سال آینده به تماشا نشست. کاش از والیان هفتصد سال پیش یزد، آموخته بودیم و آن ذات مهندسی و تدبیر ایرانی را پاس میداشتیم. به تعبیر غزلسرای معاصر همولایتی:
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم، ابریم و نمیباریم.
🗓 جمعه ۱۳ بهمن ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
✅ در حسرت آن ذات گرامی
✍️حجتاله صیدی
🔹 از حدود بیست سال پیش که برای نخستین بار پای به شهر یزد گذاشتم -همراه برخی اهالی بازار سرمایه و با راهبری دکتر حسین عبده تبریزی نازنین- برای افتتاح تالار بورس محلی، نقطه به نقطهی این استان ثروتمند را همواره دوست داشتهام و در هر سفر، این علاقه اگر چندبرابر نشده باشد، دستکم روندی افزایشی داشته است. شگفتانگیزترین جلوهی این دیار در نظر این بنده، مدیریت محدودیتها بوده است از سوی اهالی نجیب و مدبر آن.
🔹 هفتهیگذشته فرصتی دست داد تا در یزد به تماشا و بررسی یکی از شگفتیهای تاریخ انسان خردمند بنشینم. آسیاب وزیر، در عین حال که از جاذبههای گردشگری یزد است، کانونی نمادین است از حکمرانی شایسته در بیش از هفت قرن پیش. برای پیبردن به بزرگی شاهکاری که مهندسان ایرانی در گذشتهی دور آفریدهاند، شاید بهتر باشد تصویری جامع را در ذهن داشته باشیم که تشکیل شده است از شیرکوه -یا همان تفت، که برف ذخیره شده در آن منبع بزرگی است برای آب زیرزمینی-، قناتهایی به طول بیش از هفتاد کیلومتر - که توسط مقنیانی حرفهای حفر شدهاند، همراه با پایابها و چاههای گمانه، که هر کدام به تنهایی طرحی عظیم است- و بر اساس شیب زمین از عمق چندده متری در شرق، آب را در زارچ که در غرب قرار دارد، به سطح زمین میآورند و در این مسیر، آسیابها -برای تأمین آرد مصرفی- و آبانبارها -برای ذخیرهی آب آشامیدنی- و دهها نهر و جوی و نظایر آن تعبیه شدهاند برای پیبردن به جامعنگری مدیران.
🔹 بیگمان «وزارت نیرو یا انرژی» در یزد آن دوران، کارآمدی شگفتی داشته، که در کنار مأموریت دشوار تأمین آب، انرژی مورد نیاز برای به حرکت درآوردن انواع توربینها و آسیابها را تأمین میکرده و همزمان با تعبیهی بادگیرها، هوای مطبوع را برای رفاه مردمان به ارمغان میآورده است و این چیزی نیست جز اوج خردورزی انسان مسئول.
🔹 در حال و هوای شگفتزدگی از تلاش تحسینبرانگیز مهندسی ایرانیان قرنهای پیش، به تهران میرسم که به فضل الهی، طلسم خشکسالی شکسته و ساعتهاست که برف سنگین میبارد. نگاه جناحی به برف، ذهنها را بههم ریخته است، دولتها و مسئولانشان از یک سو و برخی مردم از سوی دیگر، پشت سر هم موضع عوض میکنند که بالاخره برف خوب است یا نه و اگر خوب است دستاورد کدام مسئول است و اگر بد، تقصیر کدام. همانگونه که در کمبارشیها و هزاران محدودیت دیگر مطرح میشود و آنچه به ذهن و زبان نمیآید، چگونگی استفادهی بهینه از این فرصت هر چند اندکی است که بارشهای اخیر آفریده است.
🔹برخورد جناحی، که اغلب با ترجیح اهداف کوتاهمدت بر اهداف بلندمدت همراه است، مهمترین خاصیتش غافل شدن از زیرساختها، تدوین طرحها و سناریوها - مثلاً سناریوی الف برای دوران پربارش و سناریوی ب برای کمبارشی- و در نتیجه، بازی با حاصل جمع صفر است. نمونهاش را میتوان در فرآیند و نتیجهی برنامه و بودجهی سال آینده به تماشا نشست. کاش از والیان هفتصد سال پیش یزد، آموخته بودیم و آن ذات مهندسی و تدبیر ایرانی را پاس میداشتیم. به تعبیر غزلسرای معاصر همولایتی:
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم، ابریم و نمیباریم.
🗓 جمعه ۱۳ بهمن ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
Telegram
آبا
یادداشتهای حجتاله صیدی
هو اللطیف
✅ زمستان
✍️حجتاله صیدی
این سینهی افروخته نیزار بلندی است
در هر نفسش نالهی افتاده به بندی است
شرحی اگر از سینه به لب آورد این نی
بیپرده بگوید که چنین سوخته چندی است
هر خال و خطی دانه و دامی است در این راه
هر حلقه از آن زلف رها نیز کمندی است
هر دانهی برفی سر حرفی است ز دلدار
هر برگ خزان صفحهای از دفتر پندی است
صحرا جگر سوختهی سرو شهیدی
دریا نمی از آب رخ دغدغهمندی است
بی تو همه هیچاند چه فرهاد و چه خسرو
شیرینِ لب توست اگر حبهی قندی است
بی مهر تو ای ماه زمین سرد و زمان سرد
کوتاه کنم قصه، زمستان بلندی است.
🗓 اسفند ماه ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
✅ زمستان
✍️حجتاله صیدی
این سینهی افروخته نیزار بلندی است
در هر نفسش نالهی افتاده به بندی است
شرحی اگر از سینه به لب آورد این نی
بیپرده بگوید که چنین سوخته چندی است
هر خال و خطی دانه و دامی است در این راه
هر حلقه از آن زلف رها نیز کمندی است
هر دانهی برفی سر حرفی است ز دلدار
هر برگ خزان صفحهای از دفتر پندی است
صحرا جگر سوختهی سرو شهیدی
دریا نمی از آب رخ دغدغهمندی است
بی تو همه هیچاند چه فرهاد و چه خسرو
شیرینِ لب توست اگر حبهی قندی است
بی مهر تو ای ماه زمین سرد و زمان سرد
کوتاه کنم قصه، زمستان بلندی است.
🗓 اسفند ماه ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
هو المجیب
✅ در آغوش بهار
✍️ حجتاله صیدی
🔹واپسین روز سال را میتوان گونهای از یومالحساب به شمار آورد که آدمی مینشیند به ارزیابی سالی که گذراند و اندیشهی سالی که در پیش است.نگاه توصیفی و اثباتی، از پدیدهها، آمار و ارقام و تحلیلهای ریز و درشت، تصویری نامطلوب نشان میدهد و نگاه هنجاری، ایجاب میکند که کشتیبان را سیاستی دیگر باید.
🔹 نگاه اثباتی میگوید که نه تنها قدرت خرید شهروندان کاهش خواهد یافت و سفرهی اغلب ایرانیان کوچکتر خواهد شد، بلکه هیچ برنامهی قابل اتکایی برای برون رفت نیز تدوین نشده و حتی برنامههای هفتم و بودجهی سال آینده نیز، که همین فرداست، نهایی نیست. در حوزههای اجتماعی و سیاستخارجی و نظایر آن نیز، گویا اوضاع در همین حد است به تعبیر متخصصان هر حوزه. ایران است و ابرچالشهایش.
🔹 امروز باران دلانگیزی در تهران بارید. هنوز هم کموبیش، قطرههایی فرود میآید و هوای پایتخت را فرحناک میکند در واپسین ساعتهای سالی که به دشواری گذشت و امیدواری البته.
و باران امروز دوباره امیدها را زنده کرد.
🔹 نگاه هنجاری میگوید که باید امیدوار بود چرا که هنوز خردمندی و خردورزی از این سرزمین رخت نبسته و زندگی را باید ارجمند شمرد، چرا که هنوز افقهایی روشن را میتوان سراغ گرفت. استادمان اخوان ثالث که نه خوشبین بود و نه بدبین، و به تعبیر خودش «شد و هست و شودبین» بود (که همان نگاه اثباتی است) با رویکردی هنجاری پندمان میدهد که : زندگی میگوید اما باز باید زیست، باید زیست…
🔹 زندگی میگوید، اما باز باید زیست و دوباره آرزو کرد که هر روزی در این دیار کهن، نوروز باشد و ایران و ایرانی پیروز.
زندگی میگوید، اما باز باید زیست و در زیر باران طربانگیز، بهار را به استقبال رفت و هستی دوباره را در آغوش گرفت و از زندهشدن دوباره دریغ نکرد که به تعبیر مثنوی معنوی:
گفت پیغمبر به اصحاب کبار
تن مپوشانید از باد بهار
کانچه با برگ درختان میکند
با تن و جان شما آن میکند.
🗓سهشنبه. ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
✅ در آغوش بهار
✍️ حجتاله صیدی
🔹واپسین روز سال را میتوان گونهای از یومالحساب به شمار آورد که آدمی مینشیند به ارزیابی سالی که گذراند و اندیشهی سالی که در پیش است.نگاه توصیفی و اثباتی، از پدیدهها، آمار و ارقام و تحلیلهای ریز و درشت، تصویری نامطلوب نشان میدهد و نگاه هنجاری، ایجاب میکند که کشتیبان را سیاستی دیگر باید.
🔹 نگاه اثباتی میگوید که نه تنها قدرت خرید شهروندان کاهش خواهد یافت و سفرهی اغلب ایرانیان کوچکتر خواهد شد، بلکه هیچ برنامهی قابل اتکایی برای برون رفت نیز تدوین نشده و حتی برنامههای هفتم و بودجهی سال آینده نیز، که همین فرداست، نهایی نیست. در حوزههای اجتماعی و سیاستخارجی و نظایر آن نیز، گویا اوضاع در همین حد است به تعبیر متخصصان هر حوزه. ایران است و ابرچالشهایش.
🔹 امروز باران دلانگیزی در تهران بارید. هنوز هم کموبیش، قطرههایی فرود میآید و هوای پایتخت را فرحناک میکند در واپسین ساعتهای سالی که به دشواری گذشت و امیدواری البته.
و باران امروز دوباره امیدها را زنده کرد.
🔹 نگاه هنجاری میگوید که باید امیدوار بود چرا که هنوز خردمندی و خردورزی از این سرزمین رخت نبسته و زندگی را باید ارجمند شمرد، چرا که هنوز افقهایی روشن را میتوان سراغ گرفت. استادمان اخوان ثالث که نه خوشبین بود و نه بدبین، و به تعبیر خودش «شد و هست و شودبین» بود (که همان نگاه اثباتی است) با رویکردی هنجاری پندمان میدهد که : زندگی میگوید اما باز باید زیست، باید زیست…
🔹 زندگی میگوید، اما باز باید زیست و دوباره آرزو کرد که هر روزی در این دیار کهن، نوروز باشد و ایران و ایرانی پیروز.
زندگی میگوید، اما باز باید زیست و در زیر باران طربانگیز، بهار را به استقبال رفت و هستی دوباره را در آغوش گرفت و از زندهشدن دوباره دریغ نکرد که به تعبیر مثنوی معنوی:
گفت پیغمبر به اصحاب کبار
تن مپوشانید از باد بهار
کانچه با برگ درختان میکند
با تن و جان شما آن میکند.
🗓سهشنبه. ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
Telegram
آبا
یادداشتهای حجتاله صیدی
هو العلیم
✅ غاز همسایه و گاز ما
✍️حجتاله صیدی
🔹در میان سر و صدای بلند غازهای همسایگان که خواب را از چشم دغدغهمندان بسیاری ربوده است، تصاویری از آبگرفتگیهای بیسابقه در خیابانهای دوبی، در میان کاربران ایرانی و شبکههای اجتماعی، دستبهدست میچرخد که واکنشهای متفاوتی را برانگیخته است.
🔹 برداشت درست از این تصاویر آن است که دولت و مردم، در امارات غافلگیر شدهاند که بخشی از آن به دلیل ضعف زیرساختهای مربوطه در هدایت آبهای سطحی است و از این باب میتوان این پرسش منتقدانه را طرح کرد که چگونه دولتی که توانسته فیالمثل عملیات احداث فونداسیون ویژه و عظیم برج خلیفه را به اجرا برساند برای مهار آبهای ناشی از بارندگیهای انبوه فکر دقیقی نکرده است؟!
🔹 واکتش نادرست، اما آن است که کاربری در این سوی آب، خندهی تمسخر بر لب بنشاند، که «خوب شد بهشون» یا صاحبمنصب و مقامی، فاتحانه و مغرورانه شرح دهد که گفته بودیم مرغ همسایه غاز است و خبری در کشورهای جنوب خلیج فارس نیست و توسعه در این کشورها ظاهری است و فریبنده.
بیگمان واکنش نادرست اول، غیراخلاقی نیز تلقی میشود و واکنش دوم، چیزی بیشتر از خودفریبی و چشم بر واقعیتها بستن نمیتواند باشد.
🔹 مسئول هموطن، کافی است کمی اهل تأمل باشد و بتواند حساب سرانگشتی بکند تا دریابد که این مشکل پیشآمده در امارات نیز بعید نیست ظرف چند سال و ماه، با تدبیر حکمرانان آن، برای همیشه رفع شود. کافی است حساب کند که تنها با کسری از مابهالتفاوت مجموع درآمد سالانهی دو بندر جبلعلی و فجیره، با مجموع درآمد سالانهی دو بندر مهم و راهبردی چابهار و بندرعباس، امارات میتواند مسئلهی فاضلاب دوبی و مهار آبهای سطحی را برای همیشه حل کند.
🔹آیا واقعاً میتواند؟ سابقه نشان میدهد که پاسخ مثبت است. به همان ترتیب که در رقم تولید ناخالص داخلی، ایران عزیز ما را پشت سر گذاشت. صندوق سرمایهگذاریاش را به یکی از ثروتمندترینهای جهان بدل ساخت. فرودگاه و خطوط هواییاش را به محل کسب درآمدی به مراتب بیشتر از صادرات نفت و گاز ما رساند. و ما البته هنوز نه برای ناترازی گاز فکری کردهایم و نه برای توسعهی زیرساختها برنامهای جدی داریم. برخی نیز با سادهلوحی تمام، دل به رقیب گازی ما در شمال بستهاند که میلیاردها دلار سرمایه بیاورد برای توسعهی میادین گازی جنوب.
🔹 این نوشته، نه مرغ همسایه را غاز میبیند و نه دچار خودکمپنداری است و در جای خود، بارها به داشتهها، ثروت و ظرفیتهای ایران بزرگ، با افتخار پرداخته است، اما واکنش برخی متوهمان را که از قضا دستی بر آتش سیاستگذاری و اجرا دارند، به شدت برای امروز و فردای ایران، خطرناک و خسارتبار میداند. باشد که چشمها شسته شوند و حقیقت، بهتر دیده شود.
🗓پنجشنبه سیام فروردینماه ۱۴۰۳
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
✅ غاز همسایه و گاز ما
✍️حجتاله صیدی
🔹در میان سر و صدای بلند غازهای همسایگان که خواب را از چشم دغدغهمندان بسیاری ربوده است، تصاویری از آبگرفتگیهای بیسابقه در خیابانهای دوبی، در میان کاربران ایرانی و شبکههای اجتماعی، دستبهدست میچرخد که واکنشهای متفاوتی را برانگیخته است.
🔹 برداشت درست از این تصاویر آن است که دولت و مردم، در امارات غافلگیر شدهاند که بخشی از آن به دلیل ضعف زیرساختهای مربوطه در هدایت آبهای سطحی است و از این باب میتوان این پرسش منتقدانه را طرح کرد که چگونه دولتی که توانسته فیالمثل عملیات احداث فونداسیون ویژه و عظیم برج خلیفه را به اجرا برساند برای مهار آبهای ناشی از بارندگیهای انبوه فکر دقیقی نکرده است؟!
🔹 واکتش نادرست، اما آن است که کاربری در این سوی آب، خندهی تمسخر بر لب بنشاند، که «خوب شد بهشون» یا صاحبمنصب و مقامی، فاتحانه و مغرورانه شرح دهد که گفته بودیم مرغ همسایه غاز است و خبری در کشورهای جنوب خلیج فارس نیست و توسعه در این کشورها ظاهری است و فریبنده.
بیگمان واکنش نادرست اول، غیراخلاقی نیز تلقی میشود و واکنش دوم، چیزی بیشتر از خودفریبی و چشم بر واقعیتها بستن نمیتواند باشد.
🔹 مسئول هموطن، کافی است کمی اهل تأمل باشد و بتواند حساب سرانگشتی بکند تا دریابد که این مشکل پیشآمده در امارات نیز بعید نیست ظرف چند سال و ماه، با تدبیر حکمرانان آن، برای همیشه رفع شود. کافی است حساب کند که تنها با کسری از مابهالتفاوت مجموع درآمد سالانهی دو بندر جبلعلی و فجیره، با مجموع درآمد سالانهی دو بندر مهم و راهبردی چابهار و بندرعباس، امارات میتواند مسئلهی فاضلاب دوبی و مهار آبهای سطحی را برای همیشه حل کند.
🔹آیا واقعاً میتواند؟ سابقه نشان میدهد که پاسخ مثبت است. به همان ترتیب که در رقم تولید ناخالص داخلی، ایران عزیز ما را پشت سر گذاشت. صندوق سرمایهگذاریاش را به یکی از ثروتمندترینهای جهان بدل ساخت. فرودگاه و خطوط هواییاش را به محل کسب درآمدی به مراتب بیشتر از صادرات نفت و گاز ما رساند. و ما البته هنوز نه برای ناترازی گاز فکری کردهایم و نه برای توسعهی زیرساختها برنامهای جدی داریم. برخی نیز با سادهلوحی تمام، دل به رقیب گازی ما در شمال بستهاند که میلیاردها دلار سرمایه بیاورد برای توسعهی میادین گازی جنوب.
🔹 این نوشته، نه مرغ همسایه را غاز میبیند و نه دچار خودکمپنداری است و در جای خود، بارها به داشتهها، ثروت و ظرفیتهای ایران بزرگ، با افتخار پرداخته است، اما واکنش برخی متوهمان را که از قضا دستی بر آتش سیاستگذاری و اجرا دارند، به شدت برای امروز و فردای ایران، خطرناک و خسارتبار میداند. باشد که چشمها شسته شوند و حقیقت، بهتر دیده شود.
🗓پنجشنبه سیام فروردینماه ۱۴۰۳
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
Telegram
آبا
یادداشتهای حجتاله صیدی
Forwarded from عکس نگار
هوالعلیم
✅ طول و عرض خردورزی در آکادمی دانایان
✍️حجتاله صیدی
🔹آنچه در درازنای تاریخ، آدمی را از دیگر جانداران متمایز کرده، بیش از هر چیزی، «خردمندی» است و آنچه انسانی خردمند را از دیگر انسانهای خردمند برحستهتر میسازد و بر صدر مینشاند، «خردورزی» است. خردمندی، بیشتر در حوزهی ذهن و نظر تبلور مییابد و خردورزی در حوزهی کردار و عمل.
🔹قطعهقطعهی تاریخ پربار هستی آدمی بر کرهی خاکی، نشان میدهد که آنچه انسان را تا بدین جایگاه والا در نظام هستی بالا کشیده و زندگی امروزین وی را متفاوتتر و بهمراتب ارزشمندتر و لذتبخشتر از گذشته ساخته، عامل مهم «خردورزی» است یا به عبارت بهتر: استفاده از عقل و ابزارهای آن در عمل.
🔹به همین ترتیب تاریخ پرفراز و نشیب جهان، گواهی میدهد که آنچه کارآمدی و اثربخشی خردورزی را در زندگی آدمیان تضمین کرده، به کارگیری حداکثری علم و روش علمی در تدبیر امور است. مجموعهی پژوهشها و کندوکاوها در حوزهی پیشرفت معیشت آدمی، شواهد متقنی را ارائه میدهد که انسان به هر اندازهای که در برنامهریزی و اقدام، از اتکاء صرف به کشف و شهود و جرقههای پردازش نشدهی ذهنی، که بیشتر ماهیت جزمی دارند، به سوی استفاده از رویکرد علمی حرکت کرده، موفقیتها و دستاوردهای بیشتر و بهتری حاصل شده است.
🔹در عین حال، پیچیدگیهای زیستبوم قرن حاضر و دگرگونیهای چند لایه در بسیاری از ابعاد و جنبههای زندگی آدمی از یک سوی و فریبندگیهای پدیدهی نسبتاً قدرتمندی به نام «شبهعلم» از سوی دیگر، موجب شده است بهکارگیری روشهای علمی در فرآیند خردورزی با چالشها و دشواریهای گوناگونی همراه شده و عرقریزی روح و جسم و جان بیشتری را برای اهالی علم و خردورزی رقم زند.
🔹درست به همین دلیل آشکار و غیرقابل انکار است که مسئولیت اهل علم در روزگار حاضر، مسئولیتی به مراتب مهمتر، پیچیدهتر و دشوارتر به شمار میآید تا چراغ علم را همچنان روشنتر و پرفروغتر نگهداشته و لحظهای از تلاش برای ارتقاء سطوح خردورزی باز نایستند.
🔹 کار بزرگی که مدیران و کارشناسان متعهد، تلاشگر و فرهیختهی «آکادمی دانایان» با راهبری استاد فرزانه، جناب دکتر حسین عبده تبریزی در سالهای اخیر برای پرتوافشانی چراغ دانش و خردورزی در پیشگرفتهاند از جملهی تلاشهای ارجمند و گرانسنگی است که بیگمان برای ایران و ایرانی، «ارزشآفرین» تلقی شده و خواهد شد و فضایی مناسبتر فراهم ساخت برای همفکری، تبادلنظر، روشناندیشی و ارتقاء سطوح خردمندی و کارآمدی ابزارهای خردورزی.
🔹باشد که در روزگار دشوار کنونی، اهل علم و خرد، هر کدام به نوبهی خود و در حد توان، برای باروری بیش از پیش درخت دانش بکوشند تا نه تنها ایران پیشرفتهتر، آبادتر و سربلندتری داشته باشیم، بلکه جهان، سرای دلنشینتری برای زیستن انسانها در کنار هم باشد. بر تلاشهای بیمزد و منت عزیزان آکادمی دانایان باید ارج نهاد و موفقیتهای روزافزونی را برای ایفای مأموریت سنگین توسعهی خردورزی آرزو کرد، چرا که به تعبیر بامداد شاعر: انسان دشواری وظیفه است.
🗓پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
✅ طول و عرض خردورزی در آکادمی دانایان
✍️حجتاله صیدی
🔹آنچه در درازنای تاریخ، آدمی را از دیگر جانداران متمایز کرده، بیش از هر چیزی، «خردمندی» است و آنچه انسانی خردمند را از دیگر انسانهای خردمند برحستهتر میسازد و بر صدر مینشاند، «خردورزی» است. خردمندی، بیشتر در حوزهی ذهن و نظر تبلور مییابد و خردورزی در حوزهی کردار و عمل.
🔹قطعهقطعهی تاریخ پربار هستی آدمی بر کرهی خاکی، نشان میدهد که آنچه انسان را تا بدین جایگاه والا در نظام هستی بالا کشیده و زندگی امروزین وی را متفاوتتر و بهمراتب ارزشمندتر و لذتبخشتر از گذشته ساخته، عامل مهم «خردورزی» است یا به عبارت بهتر: استفاده از عقل و ابزارهای آن در عمل.
🔹به همین ترتیب تاریخ پرفراز و نشیب جهان، گواهی میدهد که آنچه کارآمدی و اثربخشی خردورزی را در زندگی آدمیان تضمین کرده، به کارگیری حداکثری علم و روش علمی در تدبیر امور است. مجموعهی پژوهشها و کندوکاوها در حوزهی پیشرفت معیشت آدمی، شواهد متقنی را ارائه میدهد که انسان به هر اندازهای که در برنامهریزی و اقدام، از اتکاء صرف به کشف و شهود و جرقههای پردازش نشدهی ذهنی، که بیشتر ماهیت جزمی دارند، به سوی استفاده از رویکرد علمی حرکت کرده، موفقیتها و دستاوردهای بیشتر و بهتری حاصل شده است.
🔹در عین حال، پیچیدگیهای زیستبوم قرن حاضر و دگرگونیهای چند لایه در بسیاری از ابعاد و جنبههای زندگی آدمی از یک سوی و فریبندگیهای پدیدهی نسبتاً قدرتمندی به نام «شبهعلم» از سوی دیگر، موجب شده است بهکارگیری روشهای علمی در فرآیند خردورزی با چالشها و دشواریهای گوناگونی همراه شده و عرقریزی روح و جسم و جان بیشتری را برای اهالی علم و خردورزی رقم زند.
🔹درست به همین دلیل آشکار و غیرقابل انکار است که مسئولیت اهل علم در روزگار حاضر، مسئولیتی به مراتب مهمتر، پیچیدهتر و دشوارتر به شمار میآید تا چراغ علم را همچنان روشنتر و پرفروغتر نگهداشته و لحظهای از تلاش برای ارتقاء سطوح خردورزی باز نایستند.
🔹 کار بزرگی که مدیران و کارشناسان متعهد، تلاشگر و فرهیختهی «آکادمی دانایان» با راهبری استاد فرزانه، جناب دکتر حسین عبده تبریزی در سالهای اخیر برای پرتوافشانی چراغ دانش و خردورزی در پیشگرفتهاند از جملهی تلاشهای ارجمند و گرانسنگی است که بیگمان برای ایران و ایرانی، «ارزشآفرین» تلقی شده و خواهد شد و فضایی مناسبتر فراهم ساخت برای همفکری، تبادلنظر، روشناندیشی و ارتقاء سطوح خردمندی و کارآمدی ابزارهای خردورزی.
🔹باشد که در روزگار دشوار کنونی، اهل علم و خرد، هر کدام به نوبهی خود و در حد توان، برای باروری بیش از پیش درخت دانش بکوشند تا نه تنها ایران پیشرفتهتر، آبادتر و سربلندتری داشته باشیم، بلکه جهان، سرای دلنشینتری برای زیستن انسانها در کنار هم باشد. بر تلاشهای بیمزد و منت عزیزان آکادمی دانایان باید ارج نهاد و موفقیتهای روزافزونی را برای ایفای مأموریت سنگین توسعهی خردورزی آرزو کرد، چرا که به تعبیر بامداد شاعر: انسان دشواری وظیفه است.
🗓پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
#حجت_اله_صیدی
https://www.group-telegram.com/aba_saydi.com
Forwarded from کارآفرینان ، فعالان اقتصادی و بازار سرمایه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نشست_صمیمی_فعالان_اقتصادی_و_بازار_سرمایه
با حضور
دکتر عبده تبریزی
دکتر حجت الله صیدی
صحبت های جناب #دکتر_صیدی
مدیرعامل سابق #بانک_صادرات
#وبصادر
چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳
زنجان هتل پیام
گروه کارآفرینان و فعالان بازار سرمایه حامی دکتر مسعود پزشکیان
#برای_ایران
#آخرین_امید
#دکتر_پزشکیان
https://www.group-telegram.com/drpezeshkianbourse
با حضور
دکتر عبده تبریزی
دکتر حجت الله صیدی
صحبت های جناب #دکتر_صیدی
مدیرعامل سابق #بانک_صادرات
#وبصادر
چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳
زنجان هتل پیام
گروه کارآفرینان و فعالان بازار سرمایه حامی دکتر مسعود پزشکیان
#برای_ایران
#آخرین_امید
#دکتر_پزشکیان
https://www.group-telegram.com/drpezeshkianbourse
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌داستان انتخاب صیدی از زبان خودش
🔹یک درصد هم فکر نمیکردم در چنین روزی در چنین جلسه مهمی از این جنس صحبتها داشته باشم.
🔹با ارادتی که خدمت آقای دکتر همتی داشتم، به ایشان مشاوره میدادم و چندنفری را برای مدیریت بخشهای مختلف پیشنهاد دادم. خودم هم ترجیح میدادم به صورت مشورتی کمک کنم اما یک روز آقای همتی گفت مشورت را ول کن، بیا برو سازمان بورس!
@akhbarebank
🔹یک درصد هم فکر نمیکردم در چنین روزی در چنین جلسه مهمی از این جنس صحبتها داشته باشم.
🔹با ارادتی که خدمت آقای دکتر همتی داشتم، به ایشان مشاوره میدادم و چندنفری را برای مدیریت بخشهای مختلف پیشنهاد دادم. خودم هم ترجیح میدادم به صورت مشورتی کمک کنم اما یک روز آقای همتی گفت مشورت را ول کن، بیا برو سازمان بورس!
@akhbarebank
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 فیلم/ نیاز به سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه برای رشد ۶ درصدی/شبیه کسی هستیم که برای گذران زندگی اموال خود را میفروشد
👤حجت الله صیدی، رئیس سازمان بورس: برای حفظ موقعیت فعلی کشور در منطقه باید تا سال ۱۴۱۰ رشد سالانه ۶.۵ درصد داشته باشیم. رشد از طریق سرمایهگذاری رخ میدهد. برای مثبت شدن نرخ تشکیل سرمایه حداقل نیاز به ۲۰۰ میلیارد دلار در سال داریم.
✅ کانال آخرین اخبار و تحلیلهای روز اقتصاد ایران↙️
🆔 https://www.group-telegram.com/joinchat-EZnefD9kO8xINJK_Z5xVqQ
👤حجت الله صیدی، رئیس سازمان بورس: برای حفظ موقعیت فعلی کشور در منطقه باید تا سال ۱۴۱۰ رشد سالانه ۶.۵ درصد داشته باشیم. رشد از طریق سرمایهگذاری رخ میدهد. برای مثبت شدن نرخ تشکیل سرمایه حداقل نیاز به ۲۰۰ میلیارد دلار در سال داریم.
✅ کانال آخرین اخبار و تحلیلهای روز اقتصاد ایران↙️
🆔 https://www.group-telegram.com/joinchat-EZnefD9kO8xINJK_Z5xVqQ
Forwarded from SenaNews سنانیوز
💵 فصل جدیدی از همکاری بین بازار پول و سرمایه در حال رقم خوردن است
🚗 واکنش مثبت بازار به آمادگی بورس کالا برای معاملهخودرو
🔗 Sena.ir/news/86998
▪️@Sena_News
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM