Telegram Group Search
Track 1
Unknown Artist
آلبوم یار آسمانی :مهجوری
تنبور :استاد علی اکبر مرادی
باغلاما:استاد اولاش اوزدمیر
دختر كوچولوی صاحبخانه از آقای "كی" پرسید: "اگر كوسه‌‌ماهی‌ها آدم بودند، با ماهی‌های كوچولو مهربان‌تر می‌شدند؟" آقای "كی" گفت: "البته، اگر كوسه‌ماهی‌ها آدم بودند، توی دریا برای ماهی‌ها جعبه‌های محكمی می‌ساختند و همه‌جور خوراكی توی آن می‌گذاشتند و مواظب بودند كه همیشه پُر آب باشد، هوای بهداشت ماهی‌های كوچولو را هم داشتند، مثلاً وقتی یک ماهی‌ کوچولو باله‌اش را زخمی می‌کرد بهش می‌رسیدند تا زود و بی‌هنگام نمیرد، برای آن‌كه هیچ‌وقت دلِ ماهی كوچولو نگیرد، گاه گاهی مهمانی‌های بزرگ بر پا می‌كردند، چون كه گوشت ماهیِ شاد از ماهیِ پَکَر لذیذتر است! در آن جعبه‌های بزرگ برای ماهی‌ها مدرسه هم می‌ساختند، در آن مدرسه‌ها به ماهی کوچولوها یاد می‌دادند كه چه‌جوری به طرف دهان كوسه شنا كنند، ماهی کوچولوها می‌بایست جغرافیا هم یاد بگیرند تا بتوانند کوسه‌هایی را که این‌ وَر و آن‌ وَر لَم داده‌اند را پیدا کنند، گیرم اگر کوسه‌ها آدم بودند درس اصلی ماهی‌ها اخلاق بود و به آن‌ها می‌قبولاندند كه زیباترین و باشكوه‌ترین كار برای یک ماهی این است كه خودش را در نهایت خوشوقتی تقدیمِ یک كوسه‌ كند، به ماهی كوچولو یاد می‌دادند كه چطور به كوسه‌ها معتقد باشند و از همه مهم‌تر چه‌جوری خود را برای یک آینده‌ی زیبا مهیا كنند، آینده‌ای كه فقط از راهِ اطاعت به دست می‌آید. اگر كوسه‌ها آدم بودند، در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت، از دندانِ كوسه‌ها تصاویر زیبا و رنگارنگی می‌كشیدند، تهِ دریا نمایشنامه به روی صحنه می‌آوردند كه در آن ماهی كوچولوهای قهرمان، شاد و شنگول به دهانِ كوسه‌ها شیرجه می‌رفتند! همراه نمایش، آهنگ‌های مسحوركننده‌ای هم می‌نواختند كه بی‌اختیار ماهی‌های كوچولو را به طرف دهان كوسه‌ها می‌كشاند. در آن‌جا بی‌تردید مذهبی هم وجود داشت كه به ماهی‌ها می‌آموخت، زندگی واقعی در شكم كوسه‌ها آغاز می‌شود! اگر کوسه‌ها آدم بودند، ماهی کوچولوها دیگر برابر نبودند، گروهی عالی‌مقام و صاحب‌منصب بر دیگران فرمان می‌راندند، ماهی‌هایی که بفهمی نفهمی بزرگ‌تر از بقیه بودند اجازه داشتند کوچک‌ترها را میل کنند و این خودش به نفع کوسه‌ها بود چون از این راه برای خودِ آن‌ها لقمه‌های بزرگ‌تری آماده می‌شد از این مهم‌تر، ماهی‌هایی که معلم بودند یا رئیس یا مهندس یا قوطی‌ساز، مدام به ماهی‌های دیگر امر و نهی می‌کردند. مطلب را درز بگیرم، اگر کوسه‌ماهی‌ها آدم بودند زیرِ دریا هم تمدن وجود داشت..."

داستان کوتاه "اگر کوسه‌ماهی‌ها آدم بودند" نوشته‌ی "برتولت_برشت" شاعر، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر آلمانی (1948) ترجمه‌ی "پروین_انوار"

📌منبع از کانال هنرواره

@fariba_chalabiyani
Forwarded from اتچ بات
انیمیشن کوتاه "اگر کوسه‌ماهی‌ها آدم بودند"
"Boka Artist Residence"

📌براساس داستان کوتاهی نوشته‌ی "برتولت_برشت" شاعر، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر آلمانی

@fariba_chalabiyani
Forwarded from صدای داستان | sedayedastan (Fariba Chalabiyani)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from صدای داستان | sedayedastan (Fariba Chalabiyani)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥| تریلر فیلم
« سرزمین شمالی 2005 »
😍 اسم فیلم " سرزمین شمالی "

  North Country 2005

@fariba_chalabiyani

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
Forwarded from صدای داستان | sedayedastan (Fariba Chalabiyani)
📌لینک رمان #به_تماشا در سایت #نشر_حکمت_کلمه جهت علاقه‌مندانی که مایل به تهیه و سفارش رمان هستند. 👇

https://hekmatkalame.com/product/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d9%87-%d8%aa%d9%85%d8%a7%d8%b4%d8%a7/

@sedayehdastan
@hekmatkalame
در ادامه‌ی داستان می‌دانم اگر بهرام عاشق نیلوفر شود و این عشق یک‌طرفه ادامه یابد، شاید کلیشه‌ای شود و من چاره‌ای ندارم جز این که نیلوفر را هنوز عاشق  حامد -حتّی بعد از مرگش- نشان دهم و بنویسم که بهرام نمی‌تواند با حضورش در زندگیِ او نقطه‌عطفی باشد. با اینکه مطمئنم بهرام اگر بعدها بداند که نیلوفر شوهری داشته که مرده و آمادگی برای رابطه‌ی جدیدی را ندارد، بی‌شک پا پس می‌کشد و دنیای خود را با کشیدن پُرتره‌هایی از او سپری می‌کند. و یا به زنانی که شبیه نیلوفرند رو می‌آورد؛ مثل دویدن‌های‌ بی‌ثمر به‌دنبال سراب. شاید هم برعکس آن رخ دهد؛ نیلوفر بخواهد تمام معادلات مرا به‌ هم بریزد و در نقش زنی فرو رود که به تنهایی عادت ندارد و اتّفاقاً حضور بهرام، همان نقطه‌‌عطف زندگی‌اش باشد و دلش بخواهد که در این راه با او همسفر شود و داستانی عشقی به وجود آید. و من در صحنه‌ای که برایشان می‌نویسم، با تصادف موتور بهرام با کامیون، هردو را له و لورده کنم و تا مدّت‌ها جسدشان ناشناس بماند و کسی از مرگشان خبردار نشود. همین اتّفاقات ساده توی ذهنم  پیرنگ داستان‌هایم را تغییر می‌دهد.

شخصیت‌ها از جمله عناصری هستند که بعضی وقت‌ها مثل ماهی از زیر دستم سُر می‌خوردند و به سرنوشتی که برایشان رقم می‌زنم، تن در نمی‌دهند. تغییر شکل روایت داستان برای نویسنده‌ی کلاسیک نویسی چون من، دشوار و عین دیوانگی‌ست. می‌خواهم پایان فصل اوّل  را با داستان حامد تمام کنم، مردی که مدام ذهنم را به صلّابه می‌کشد.

ص(۳۳ و۳۴)

#برشی از رمان #به‌_تماشا
نویسنده: #فریبا_چلبی‌یانی
نشر #حکمت‌_کلمه

@fariba_chalabiyani
@sedayehdastan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صحبت‌های شنیدنی پروفسور محمدقاسم مهجانی، استاد دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
@fariba_chalabiyani
بِکِت و موسیقی
نادر مشایخی
🔻#پوئتیکای_بکت

✔️ سخنرانی: بکت و موسیقی

🎙 نادر مشایخی

︎منبعِ فایل: پانوراما


@fariba_chalabiyani
Forwarded from Three Wonderful Beggars
دلم می‌خواست از او شخصیتی بسازم که کل تاریخ را با اندیشه‌هایش به سخره بگیرد و اعلام کند که کل تاریخ، به جز حوادث مهجور کهنه‌ای که انسان آن را نشخوار می‌کند تا در برابر زوال و نیستی مقاومت کند، نیست؛ یک مشت حوادث که فکر و اندیشه‌ی فرد را در تداعی رخدادهای گذشته، زندانی و اسیر می‌کند.

به تماشا
#فریبا_چلبی‌یانی
Forwarded from شهرگان _فرهنگی/اجتماعی (Shahrgon)
درباره رمان «به تماشا» نوشته فریبا چلبی‌یانی
ضیا رشوند
«به تماشا»
نویسنده: فریبا چلبی‌یانی
ناشر: حکمت‌کلمه- ۱۴۰۳

مقدمه:
سال‌ها پیش به نظرم سال ۱۳۹۵ یادم هست که رمان “پشت درخت توت ” نویسنده احمد پوری را می‌خواندم و هنوز هم یادم هست داستان درباره راوی بود که با کتاب‌هایش به خانه قدیمی پدری‌اش کوچ کرده بود و در آن خانه‌ی سوت‌وکور که حتی درختانش کهن‌سال و دیوارهایش فرسوده شده‌بودند، صدای پایی را از حیاط خانه می‌شنود؛ از پنجره که نگاه می‌کند با زنی مواجه می‌شود که بهانه‌ی ورود او به خلوت نویسنده می‌شود و ماجراهایی که مارا با خود تا انتهای داستان می‌برد. دنیای سورئال یا شبه واقعیتی که نویسنده (احمد پوری) خلق کرده است.
در رمان ” به تماشا ” ما نیز با شبه واقعیتی روبرو هستیم. گاه واقعی گاه غیر واقعی.

تحلیل رمان:
وقتی رمان “به تماشا ” را شروع به خواندن می‌کنی دوست داری مشتاقانه سرنوشت هفت شخصیت برجسته‌ی داستان (نیلوفر، بهرام، حامد، سلیم، سیاوش، ملک تاج و سینا ) را پی بگیری و ببینی چه می‌شود اما این باور از صفحه ۷۸ کتاب،…
https://shahrgon.com/?p=161039
۲۷ دی ۱۴۰۳
لایو معرفی رمان #به_تماشا روز یکشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۱۴ حوالی ساعت ۲۲ در اینستاگرام #نویسنده‌خلاق

@fariba_chalabiyani
@sedayehdastan
Forwarded from صدای داستان | sedayedastan (Fariba Chalabiyani)
🔻کانال صدای داستان
کارگاه داستان نویسی پیشرفته (آنلاین)
با محوریت نوشتن (داستان کوتاه، نقدوبررسی‌ و بازنویسی) را برگزار می‌کند.

▪️مدرس: فریبا چلبی‌یانی

هنرجویانی که علاقه‌مندند در این کارگاه شرکت کنند، بایستی مبانی داستان‌نویسی را بگذرانند.

▪️دوره کارگاه ده جلسه (دو ساعت)
▪️زمان : سه‌شنبه‌ها از ساعت ۱۷ الی ۱۹
▪️شروع کارگاه: از ۳۰ بهمن ماه
▪️کارگاه در پلتفرم گوگل میت برگزار می‌شود.

📌برای ثبت‌نام با آی‌دی زیر هماهنگ کنید. 👇

@Exterminating_Angel

✔️کانال صدای داستان
@sedayehdastan
Forwarded from صدای داستان | sedayedastan (Fariba Chalabiyani)
🔻 کانال صدای داستان، دوره‌ی جدیدی را با عنوان مروری بر ادبیات داستانی ایران (آنلاین) برگزار می‌کند.

▪️مدرس: فریبا چلبی‌یانی

می‌خواهیم در این دوره، علاوه برجمع‌خوانی‌آثاربرتر نویسندگان ایرانی (صادق هدایت، صادق چوبک، بهرام صادقی، هوشنگ گلشیری، دکتررضا‌براهنی، بزرگ علوی، شهرنوش پارسی‌پور و...) را از لحاظ رویکردهای نقدادبی و مکتب‌های ادبی مورد بررسی‌ و تحلیل قرار دهیم.

▪️دوره کارگاه ده جلسه (دو ساعت)
▪️زمان : یکشنبه‌ها از ساعت ۱۷ الی ۱۹
▪️شروع کارگاه: از ۲۸ بهمن ماه
▪️کارگاه در پلتفرم گوگل میت برگزار می‌شود.

📌برای ثبت‌نام با آی‌دی زیر هماهنگ کنید. 👇

@Exterminating_Angel


✔️کانال صدای داستان
@sedayehdastan
2025/02/06 05:23:39
Back to Top
HTML Embed Code: