group-telegram.com/mghlte/3113
Last Update:
⛔️ فلسفه یا مسخره بازی ؟!
مسئله این ست ...
اثر هنری (3)
اما هایدگر تصدیق می کند که جهانی که آنتیگونه ی سوفول و کلیسای جامع شهر بامبرگ جزئی از آن بودند دیگر نیست و حتی تزِ هگل را تأیید می کند که بنا بر آن، هنر از این پس چیزی متعلق به گذشته است، زیرا که امروزه یکسره متأثر از تئوریِ زیبایی شناسی است. هایدگر به هگل حق می دهد، چرا که این ایراد به تز مرگِ هنر که فرآورده های هنری هنوز وجود دارند قابل دفاع نیست و هگل می خواست بگوید که از این پس هنر دیگر در حدی نیست که امرِ مطلق را حاضر کند. با وجود این، در حالی که مسئله برای هگل بر سر دانستنِ این است که آیا هنر هنوز می تواند حقیقت را حاضر کند، مسئله برای هایدگر بر سر دانستنِ این است که آیا حقیقت هنوز می تواند به مثابه ی هنر پیش آید. در نظر هگل، هنر به منزله ی حاضر کردنِ امرِ مطلق، برخاستنِ خود را در مفهوم می یابد؛ در نظر هایدگر، مسئله بر سر فهمیدن این است که اثر چگونه باید از زمینِ درایستاده [پابرجا] امکان های اگزیستانسی را بیرون بکشد که جهانی را برای قومی بگشاید. همانطور که زمین نه خاک بلکه در ایستادگیِ محفوظ داری است که در آن امور ممکن به ثمر می رسند، قوم نیز نه خون و تبار بلکه آینده و پیش آمد [ماجرا] به مثابه ی پیش آمدن در امکانِ تقدیری است که از پیش مقدربودگی یا برگزیدن نیست، بلکه نوعی مقصد است. اگر بپذیریم که ذاتِ تکنولوژی به هیچ وجه تکنولوژیک نیست، پرسش از هنرِ دورانِ گشتل گره می خورد: چطور ممکن است مرز و حدی پیش آید [یا روی دهد] که اثر هنری بر آن ابتنا دارد، آن گاه که زمین به کسموس، جهان به سیاره و قوم به توده ی مردم تبدیل شده است؟
#واژه_نامه_هایدگر
#ژان_ماری_ویس
🆔 @Heideggerrrr
عصر روشنگری:
@mghlte
#مغلق_گویی
#هگل
#هایدگر
#لکان
#چرندیات_پست_مدرن
#ایده_آلیسم
#سوفسطایی_گری_مدرن
BY مجلهی اینترنتی عصر روشنگری

Share with your friend now:
group-telegram.com/mghlte/3113