من به خود جسارت می دهم که بگویم، کارآمدی استفاده از "آمار" یا روشهای "تصادفی" در اقتصاد به آن اندازه ای نیست که امروزه اظهار میشود. نمیتوان به طور خودکار از آنها استفاده کرد، بلکه همواره و پیش از استفاده از آنها باید از خود پرسید آیا این روشها برای مسئله مد نظر مناسب اند؟ و پاسخ غالباً منفی است.
جان مینارد کینز
@Classical_Liberalism
جان مینارد کینز
@Classical_Liberalism
اصل پایه ای در نظریه نئوکلاسیک، خنثی بودن پول است. بنابراین در یک دنیای نئوکلاسیک فرض می شود عاملان اقتصادی تصمیمات خود را تنها بر پایه ارزش گذاریهای «حقیقی» انجام می دهند و «توهم پولی» ندارند. از این رو، در این دنیای «عقلایی» کلاسیک، تمام قراردادها باید بر حسب مقادیر حقیقی منعقد شوند و تنها از این طریق قابل اجرا خواهند بود.
از طرف دیگر، در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، قراردادها بر حسب پول و نه مقادیر حقیقی منعقد می شوند. قراردادهای پولی همواره موجب تناقض در نظریات کلاسیک شده اند. نظریه پردازان کلاسیک منطقا باید استفاده از قراردادهای پولی در دنیای اقتصاد کنونی غير عقلایی بدانند؛ زیرا در چنین تفاهم نامه هایی که پرداختهای ثابت بر حسب مقادیر اسمی صورت می گیرند و تصمیم گیرندگان اقتصادی که به دنبال بهینه کردن منافع خود می باشند، نمی توانند به درآمد هایی حقیقی برسند.
پل دیویدسون
@Classical_Liberalism
از طرف دیگر، در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، قراردادها بر حسب پول و نه مقادیر حقیقی منعقد می شوند. قراردادهای پولی همواره موجب تناقض در نظریات کلاسیک شده اند. نظریه پردازان کلاسیک منطقا باید استفاده از قراردادهای پولی در دنیای اقتصاد کنونی غير عقلایی بدانند؛ زیرا در چنین تفاهم نامه هایی که پرداختهای ثابت بر حسب مقادیر اسمی صورت می گیرند و تصمیم گیرندگان اقتصادی که به دنبال بهینه کردن منافع خود می باشند، نمی توانند به درآمد هایی حقیقی برسند.
پل دیویدسون
@Classical_Liberalism
تصديق صریح وجود هزینه های فرصت که با رشد ناشی از افزایش پس انداز مرتبط است، حاوی نسخهای عمومی برای سیاستگذاران است. بطور خلاصه اتریشیها تشویق کنندگان رشد نیستند. بسیاری از کتابهای درسی مقدماتی و میانی اقتصاد کلان، فصولی را به اهداف سیاستی اختصاص داده اند. یکی از فصول عمده در این کتابها، رشد سریع اقتصادی است. ولی آیا مبنایی برای وارد کردن نرخ رشد بالا به عنوان یک هدف برای سیاست گذاران وجود دارد؟ برحسب دیدگاه اتریشیها، آنچه لازم است ترکیبات نهادی هستند که «نرخ رشد کالاهای مصرفی» را با «تمایل مردم به پس انداز» سازگار می کند. برنامه های تولید باید با ترجیحات مصرفی سازگار باشند. این سازگاری ممکن است مستلزم داشتن نرخ رشد پایین، نرخ رشد صفر یا - در شرایط غیر متعارف - حتى نرخ رشد منفی باشد. خود نرخ رشد چیزی نیست مگر توضیح خلاصه ای از تمایل مردم به صرف نظر کردن از مصرف در آینده نزدیک به منظور برخورداری از مصرف بیشتر در آینده دورتر. اقتصاددانان کلان نباید «رشد سریع» را به عنوان یکی از اهداف خود برگزینند، همچنان که اقتصاددانان خرد نیز نباید «فراوانی سبزیجات» را یکی از اهداف خود بدانند.
راجر گریسون
@Classical_Liberalism
راجر گریسون
@Classical_Liberalism
تو چین تحقیقی انجام شده و سطح درآمد خانواده های اشرافی قبل از به قدرت رسیدن مائو، حین قدرت مائو و بعد از مرگ مائو و اصلاحات بازاری رو سنجیده و نتیجه خیلی جالبه. نسل های بعدی الیت هایی که در دوره مائو قلع و قمع شده بودن بعد از باز شدن اقتصاد باز دارن بر می گردن به اون اختلاف درآمدی که با بقیه خانواده ها داشتن.
@Classical_Liberalism
@Classical_Liberalism
Forwarded from Randomness
در ستایش سفتهبازی
سفتهبازی و دلالی از زمانهای بسیار دور کاری مذموم در نظر اکثر افراد بوده است. سفتهبازها متهمان ردیف اول افزایش قیمتها و تلاطمات بازارها بودهاند. آنها با تقاضای سفته بازی خود همواره باعث رشد قیمتها میشوند و بازارها را از تعادل خارج میکنند. اما این تفکر تا چه اندازه به حقیقت نزدیک است؟
والتر بلاک بزرگ همانند بسیاری از اقتصاددانهای طرفدار بازار آزاد اینطور فکر نمیکند. او در مقاله درخشان خود با عنوان «مزایای سفتهبازی» برخی کاربردهای مثبت سفتهبازی را شرح میدهد. بلاک معتقد است در نبود سفتهبازها قیمتها بسیار بیشتر رشد میکنند.
او با مثال رویای پادشاه مصر که در کتاب مقدس آمده شروع میکند: هفت سال سرسبزی و هفت سال خشکسالی. بلاک میگوید فرض کنید آیندهٔ عرضه کالاهای مصرفی ما اینگونه و بدون وجود هیچگونه سفتهبازی باشد. با توجه به تقاضای مشابه در دو دوره، سالهای فراوانی منجر به قیمتهای پایین و سالهای نایابی منجر به قیمتهای بالا میشود. اما زمانی که سفتهباز وارد میشود، در سالهای فراوانی خریده و در سالهای نایابی میفروشد. فروش او در سالهای نایابی منجر به کاهش قیمتها میشود که اتفاق مثبتی است. مردم سفتهباز را میبینند که در 7 سال دوم در حال فروش کالاها به قیمتهای بالا است، بنابراین او را به خاطر این افزایش قیمتها سرزنش می کنند، حتی اگر در غیاب او قیمتها همچنان بالاتر بود.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود، سفته باز یک کار بسیار مهم دیگر نیز انجام میدهد: انبار کردن کالاها در سالهای فراوانی، زمانی که کمترین نیاز به آنها وجود دارد، و فروش آنها در سالهای نایابی، زمانی که بیشترین نیاز به آنها وجود دارد.
به عقیده بلاک یک فایده دیگر اقدامات سفتهباز این است که به تجار سیگنال میدهد دوران کمبود در آینده فرا خواهد رسید. خریدهای فعلی او قیمت کالاها را افزایش میدهد و از این رو سودآوری تولید آنها را در حال حاضر بالا میبرد. این امر دیگران را تشویق میکند تا قبل از شروع سالهای نایابی تولید را افزایش دهند. سفته باز سیستم هشدار زودهنگام اقتصاد است.
بلاک در ادامه این بحث را به بازار مسکن و بعد دیگر بازارها گسترش داده و نشان میدهد سفتهبازی آنقدر هم که گفته میشود کار نامولدی نیست و مزایای فراوانی برای اقتصاد دارد. او حتی استدلال میکند سفتهبازی فراتر از بازار مسکن و کامودیتی است و در بسیاری از اعمال روزانه ما نیز رواج دارد، برای مثال زمانی که یک خانم خانهدار برای خرید به فروشگاه میرود، اگر ببیند قیمتها در حال کاهش است خرید خود را به تعویق میاندازد و در حالتی که قیمتها رو به رشد باشد شاید دو برابر حالت معمول خرید کند.
در پایان گرچه سفتهبازها همواره مقصر شناخته میشوند، اما شاید بد نباشد جور دیگر به آنها نگاه کنیم، به شکل کسانی که در نبود آنها اقتصاد چیزی کم دارد.
https://fee.org/articles/the-benefits-of-speculation/
سفتهبازی و دلالی از زمانهای بسیار دور کاری مذموم در نظر اکثر افراد بوده است. سفتهبازها متهمان ردیف اول افزایش قیمتها و تلاطمات بازارها بودهاند. آنها با تقاضای سفته بازی خود همواره باعث رشد قیمتها میشوند و بازارها را از تعادل خارج میکنند. اما این تفکر تا چه اندازه به حقیقت نزدیک است؟
والتر بلاک بزرگ همانند بسیاری از اقتصاددانهای طرفدار بازار آزاد اینطور فکر نمیکند. او در مقاله درخشان خود با عنوان «مزایای سفتهبازی» برخی کاربردهای مثبت سفتهبازی را شرح میدهد. بلاک معتقد است در نبود سفتهبازها قیمتها بسیار بیشتر رشد میکنند.
او با مثال رویای پادشاه مصر که در کتاب مقدس آمده شروع میکند: هفت سال سرسبزی و هفت سال خشکسالی. بلاک میگوید فرض کنید آیندهٔ عرضه کالاهای مصرفی ما اینگونه و بدون وجود هیچگونه سفتهبازی باشد. با توجه به تقاضای مشابه در دو دوره، سالهای فراوانی منجر به قیمتهای پایین و سالهای نایابی منجر به قیمتهای بالا میشود. اما زمانی که سفتهباز وارد میشود، در سالهای فراوانی خریده و در سالهای نایابی میفروشد. فروش او در سالهای نایابی منجر به کاهش قیمتها میشود که اتفاق مثبتی است. مردم سفتهباز را میبینند که در 7 سال دوم در حال فروش کالاها به قیمتهای بالا است، بنابراین او را به خاطر این افزایش قیمتها سرزنش می کنند، حتی اگر در غیاب او قیمتها همچنان بالاتر بود.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود، سفته باز یک کار بسیار مهم دیگر نیز انجام میدهد: انبار کردن کالاها در سالهای فراوانی، زمانی که کمترین نیاز به آنها وجود دارد، و فروش آنها در سالهای نایابی، زمانی که بیشترین نیاز به آنها وجود دارد.
به عقیده بلاک یک فایده دیگر اقدامات سفتهباز این است که به تجار سیگنال میدهد دوران کمبود در آینده فرا خواهد رسید. خریدهای فعلی او قیمت کالاها را افزایش میدهد و از این رو سودآوری تولید آنها را در حال حاضر بالا میبرد. این امر دیگران را تشویق میکند تا قبل از شروع سالهای نایابی تولید را افزایش دهند. سفته باز سیستم هشدار زودهنگام اقتصاد است.
بلاک در ادامه این بحث را به بازار مسکن و بعد دیگر بازارها گسترش داده و نشان میدهد سفتهبازی آنقدر هم که گفته میشود کار نامولدی نیست و مزایای فراوانی برای اقتصاد دارد. او حتی استدلال میکند سفتهبازی فراتر از بازار مسکن و کامودیتی است و در بسیاری از اعمال روزانه ما نیز رواج دارد، برای مثال زمانی که یک خانم خانهدار برای خرید به فروشگاه میرود، اگر ببیند قیمتها در حال کاهش است خرید خود را به تعویق میاندازد و در حالتی که قیمتها رو به رشد باشد شاید دو برابر حالت معمول خرید کند.
در پایان گرچه سفتهبازها همواره مقصر شناخته میشوند، اما شاید بد نباشد جور دیگر به آنها نگاه کنیم، به شکل کسانی که در نبود آنها اقتصاد چیزی کم دارد.
https://fee.org/articles/the-benefits-of-speculation/
FEE
The Benefits of Speculation
Dr. Block is Senior Economist, The Fraser Institute, 626 Bute Street, Vancouver, B.C., Canada V6E 3M1. Whenever housing prices rise we hear a chorus of complaints blaming the speculator. Speculators have always been vilified for high and rising prices. This…
این یک حقیقت است که بخش عمدهای از کره زمین در قرن بیستم تحت سلطه حکومتهای کمونیستی اداره شدند و این از دلایل اصلی شکاف بزرگ درآمدی در جهان است... اگر کشوری در قرن بیستم برحسب اتفاق به دامان کمونیسم میافتاد ۴۰ تا ۹۴ درصد از رشد بالقوه خود را از دست میداد.
بردفورد دیلانگ
@Classical_Liberalism
بردفورد دیلانگ
@Classical_Liberalism
جنگ زمانی است که دولت، حقیقتا ذات خود را نشان میدهد: از قدرت، از عده، از غرور به سرخوشی میرسد و سلطه مطلقی بر اقتصاد و جامعه ایجاد میکند.
موری روتبارد
@Classical_Liberalism
موری روتبارد
@Classical_Liberalism
در سنگر آزادی
این هم مخصوص متوهمانی که یا هایک گویان از ناسیونالیسم، «ذوب کردن هویتهای محلی در هویت ملی» و «جلوگیری از تجزیه به هر قیمتی» حرف میزنند: «آنچه مرتبط با عدم اعتقاد محافظهکاران به چیزهای جدید و ناآشنا است، دشمنی آنها با انترناسیونالیسم و گرایش آنان به پذیرش…
هایک واقعی vs هایک ایرانشهری
@Classical_Liberalism
@Classical_Liberalism
درباب فدرالیسم
✍️فردریش فون هایک
فدرالیسم چیزی غیر از اعمال دموکراسی در امور بین المللی نیست و تنها شیوه ایجاد تغییرات صلح آمیز است که انسان به وجود آورده است. نوعی از دموکراسی با قدرت کاملاً محدود شده است. جدا از آرمان غیر عملی پیوند دادن کشورهای مختلف در درون یک دولت واحد متمرکز (که مطلوب بودن آن روشن نیست)، تنها روشی است که میتوان از طریق آن آرمان قانون بین المللی را به یک واقعیت تبدیل کرد نباید خود را فریب دهیم که در گذشته هنگامی که قوانین رفتار بین المللی را قانون بین المللی مینامیدیم چیزی فراتر از بیان یک آرزوی مقدس عمل میکردیم. هنگامی که میخواهیم افراد را از کشتن یکدیگر ممانعت کنیم، نمیخواهیم بیانیه ای صادر کنیم که کشتن امری ناپسند است بلکه به حاکمیت قدرتی اعطا میکنیم که از آن جلوگیری کند. به همین ترتیب نمیتوان هیچ قانون بین المللی را بدون داشتن قدرت اعمال آن متصور شد.
این تقسیم قدرت در عین حال به طور اجتناب ناپذیری به عنوان عامل محدود کننده قدرت کل و همین طور هر کدام از کشورها عمل خواهد کرد. در واقع بسیاری از انواع برنامه ریزی که اکنون رایج هستند ممکن بود احتمالاً ناممکن باشند اما به هیچ وجه نمیتوانست مانعی برای برنامه ریزی باشد. در واقع، این یکی از مزایای عمده فدرالیسم است که می تواند اغلب برنامه ریزیهای زیانبار را مشکل کرده و راه را برای برنامه ریزی مطلوب باز گذارد. فدرالیسم میتواند بسیاری از انواع محدودیت گرایی را جلوگیری کند و میتواند برنامه ریزی بین المللی را به حوزههایی محدود کند که در آن توافق واقعی به عمل آمده باشد توافق نه تنها بین «منافع» مورد نظر بلکه بین تمام افراد متأثر از آن اشکال مطلوب برنامهریزی که میتواند به طور محلی و بدون نیاز به اقدامات محدودیتی انجام پذیرد آزاد و در اختیار آنهایی قرار داده شده است که بیشترین شایستگی را برای انجام آن دارند. حتی این امید میرود که در درون یک نظام فدرال که در آن دیگر دلیلی بر قدرتمند ساختن کشورها تا حد امکان وجود ندارد فرایند تمرکزگرایی اعصار گذشته از برخی لحاظ معکوس شده و انتقال قدرت از دولت به حاکمان محلی ممکن شود. شایسته است یادآور شویم که ایده به صلح و آرامش رسیدن جهان از طریق جذب دولتهای جداگانه به درون گروههای بزرگ فدرالیته و شاید به درون یک فدراسیون واحد، هر چند تازه است، در واقع آرمان تقریباً تمام متفکران لیبرال قرن نوزدهم بود از زمان تنیسون ، که دیدگاه بسیار نقل شده او جنگ هوا Battle of the air - دیدگاه فدراسیون ملتها را در پی داشت، تا آخر قرن، آخرین دستاورد سازمان فدرالی امیدواری به برداشتن گام بزرگ بعدی در پیشرفت تمدن بوده است. لیبرالهای قرن نوزدهم ممکن است کاملاً آگاه نباشند که سازماندهی فدرال کشورهای مختلف چقدر یک مکمل ضروری برای اصول و عقاید آنها ساخته است. اما افراد کمی در بین آنها وجود داشتند که اعتقاد خویش به آن به عنوان یک هدف غایی را بیان نکرده باشند و فقط با فرارسیدن قرن بیستم و پیش از ظهور پیروزمندانه Realpolitik بود که این امیدها غیر عملی و خیال پردازی تلقی شدند. ما تمدن را در یک مقیاس وسیع باز نخواهیم ساخت. به هیچ وجه تصادفی نیست که در مجموع زیبایی و معارف زیادی در حیات قبایل کوچک یافت شده و در بین قبایل بزرگ نیز شادی و رضایت بیشتری وجود داشت زیرا آنها از آفت کشنده تمرکزگرایی دوری گزیده بودند آخر از همه این که اگر تمام قدرت و بخش اعظمی از تصمیمات مهم در اختیار سازمانی باشد که فراتر از حد تصور انسان عادی باشد، آیا ما باید دموکراسی را حفظ کرده یا رشد آن را ترویج دهیم. دموکراسی تا به حال در هیچ جا بدون یک اقدام قابل توجه از سوی دولت خودمختار محلی که آموزش سیاسی مردم و همین طور رهبران آتی آنها را فراهم می آورد موفق عمل نکرده است. فقط در آنجا موفق بوده که مردم مسئولیت پذیری را یاد گرفته و در اموری که اکثر مردم با آن آشنا هستند اعمال کنند؛ یا در آنجا که آگاهی همسایه فرد و نه برخی دانشهای تئوریک از نیازهای سایر افراد اعمال فرد را هدایت میکند؛ این که انسان عادی بتواند یک نقش واقعی در امور عمومی بپذیرد بدین دلیل که این امور با جهانی که او میشناسد سر و کار دارند. هر جا که دورنمای اقدامات سیاسی آن قدر بزرگ می شود که دانش لازم تقریباً به طور انحصاری در اختیار بوروکراسی (مقامات دولتی) قرار می گیرد، انگیزههای خلاق افراد سست و ضعیف خواهد شد. معتقدم تجربه کشورهای کوچک نظیر هلند و سوئیس حقایق زیادی در بر دارد که حتی ثروتمندترین کشورهای بزرگ از قبیل بریتانیای کبیر میتوانند از آن درس بگیرند. اگر بتوانیم جهانی را خلق کنیم که برای زندگی کشورهای کوچک مناسب باشد، همگی ما از آن سود خواهیم برد.
راه بردگی، ترجمه فریدون تفضلی و حمید پاداش
@Classical_Liberalism
✍️فردریش فون هایک
فدرالیسم چیزی غیر از اعمال دموکراسی در امور بین المللی نیست و تنها شیوه ایجاد تغییرات صلح آمیز است که انسان به وجود آورده است. نوعی از دموکراسی با قدرت کاملاً محدود شده است. جدا از آرمان غیر عملی پیوند دادن کشورهای مختلف در درون یک دولت واحد متمرکز (که مطلوب بودن آن روشن نیست)، تنها روشی است که میتوان از طریق آن آرمان قانون بین المللی را به یک واقعیت تبدیل کرد نباید خود را فریب دهیم که در گذشته هنگامی که قوانین رفتار بین المللی را قانون بین المللی مینامیدیم چیزی فراتر از بیان یک آرزوی مقدس عمل میکردیم. هنگامی که میخواهیم افراد را از کشتن یکدیگر ممانعت کنیم، نمیخواهیم بیانیه ای صادر کنیم که کشتن امری ناپسند است بلکه به حاکمیت قدرتی اعطا میکنیم که از آن جلوگیری کند. به همین ترتیب نمیتوان هیچ قانون بین المللی را بدون داشتن قدرت اعمال آن متصور شد.
این تقسیم قدرت در عین حال به طور اجتناب ناپذیری به عنوان عامل محدود کننده قدرت کل و همین طور هر کدام از کشورها عمل خواهد کرد. در واقع بسیاری از انواع برنامه ریزی که اکنون رایج هستند ممکن بود احتمالاً ناممکن باشند اما به هیچ وجه نمیتوانست مانعی برای برنامه ریزی باشد. در واقع، این یکی از مزایای عمده فدرالیسم است که می تواند اغلب برنامه ریزیهای زیانبار را مشکل کرده و راه را برای برنامه ریزی مطلوب باز گذارد. فدرالیسم میتواند بسیاری از انواع محدودیت گرایی را جلوگیری کند و میتواند برنامه ریزی بین المللی را به حوزههایی محدود کند که در آن توافق واقعی به عمل آمده باشد توافق نه تنها بین «منافع» مورد نظر بلکه بین تمام افراد متأثر از آن اشکال مطلوب برنامهریزی که میتواند به طور محلی و بدون نیاز به اقدامات محدودیتی انجام پذیرد آزاد و در اختیار آنهایی قرار داده شده است که بیشترین شایستگی را برای انجام آن دارند. حتی این امید میرود که در درون یک نظام فدرال که در آن دیگر دلیلی بر قدرتمند ساختن کشورها تا حد امکان وجود ندارد فرایند تمرکزگرایی اعصار گذشته از برخی لحاظ معکوس شده و انتقال قدرت از دولت به حاکمان محلی ممکن شود. شایسته است یادآور شویم که ایده به صلح و آرامش رسیدن جهان از طریق جذب دولتهای جداگانه به درون گروههای بزرگ فدرالیته و شاید به درون یک فدراسیون واحد، هر چند تازه است، در واقع آرمان تقریباً تمام متفکران لیبرال قرن نوزدهم بود از زمان تنیسون ، که دیدگاه بسیار نقل شده او جنگ هوا Battle of the air - دیدگاه فدراسیون ملتها را در پی داشت، تا آخر قرن، آخرین دستاورد سازمان فدرالی امیدواری به برداشتن گام بزرگ بعدی در پیشرفت تمدن بوده است. لیبرالهای قرن نوزدهم ممکن است کاملاً آگاه نباشند که سازماندهی فدرال کشورهای مختلف چقدر یک مکمل ضروری برای اصول و عقاید آنها ساخته است. اما افراد کمی در بین آنها وجود داشتند که اعتقاد خویش به آن به عنوان یک هدف غایی را بیان نکرده باشند و فقط با فرارسیدن قرن بیستم و پیش از ظهور پیروزمندانه Realpolitik بود که این امیدها غیر عملی و خیال پردازی تلقی شدند. ما تمدن را در یک مقیاس وسیع باز نخواهیم ساخت. به هیچ وجه تصادفی نیست که در مجموع زیبایی و معارف زیادی در حیات قبایل کوچک یافت شده و در بین قبایل بزرگ نیز شادی و رضایت بیشتری وجود داشت زیرا آنها از آفت کشنده تمرکزگرایی دوری گزیده بودند آخر از همه این که اگر تمام قدرت و بخش اعظمی از تصمیمات مهم در اختیار سازمانی باشد که فراتر از حد تصور انسان عادی باشد، آیا ما باید دموکراسی را حفظ کرده یا رشد آن را ترویج دهیم. دموکراسی تا به حال در هیچ جا بدون یک اقدام قابل توجه از سوی دولت خودمختار محلی که آموزش سیاسی مردم و همین طور رهبران آتی آنها را فراهم می آورد موفق عمل نکرده است. فقط در آنجا موفق بوده که مردم مسئولیت پذیری را یاد گرفته و در اموری که اکثر مردم با آن آشنا هستند اعمال کنند؛ یا در آنجا که آگاهی همسایه فرد و نه برخی دانشهای تئوریک از نیازهای سایر افراد اعمال فرد را هدایت میکند؛ این که انسان عادی بتواند یک نقش واقعی در امور عمومی بپذیرد بدین دلیل که این امور با جهانی که او میشناسد سر و کار دارند. هر جا که دورنمای اقدامات سیاسی آن قدر بزرگ می شود که دانش لازم تقریباً به طور انحصاری در اختیار بوروکراسی (مقامات دولتی) قرار می گیرد، انگیزههای خلاق افراد سست و ضعیف خواهد شد. معتقدم تجربه کشورهای کوچک نظیر هلند و سوئیس حقایق زیادی در بر دارد که حتی ثروتمندترین کشورهای بزرگ از قبیل بریتانیای کبیر میتوانند از آن درس بگیرند. اگر بتوانیم جهانی را خلق کنیم که برای زندگی کشورهای کوچک مناسب باشد، همگی ما از آن سود خواهیم برد.
راه بردگی، ترجمه فریدون تفضلی و حمید پاداش
@Classical_Liberalism
Forwarded from Son's of Liberty
Forwarded from Son's of Liberty
کاپیتالیسم (1) _ (0) اقتصاد مقاومتی
@son_ofliberty
@son_ofliberty
Forwarded from Son's of Liberty
نئولیبرالیسم هار (1) _ (0) الگوی اسلامیایرانی پیشرفت
@son_ofliberty
@son_ofliberty
Forwarded from Son's of Liberty
برنانکی (1) _ (0) مسعود درخشان، خاندوزی، حجت عبدالملکی، موحدی بکنظر
@son_ofliberty
@son_ofliberty
Forwarded from Son's of Liberty
سرمایهداری و آزادی (1) _ (0) اقتصادنا
@son_ofliberty
@son_ofliberty
Forwarded from Son's of Liberty
رسالهای در باب حکومت (1) _ (0) ولایت فقیه
@son_ofliberty
@son_ofliberty
Forwarded from Son's of Liberty
بچههای شیکاگو (1) _ (0) بچههای قم
@son_ofliberty
@son_ofliberty
Forwarded from Son's of Liberty
رندال ری (1) _ (0) حسین درودیان
@son_ofliberty
@son_ofliberty
Forwarded from Son's of Liberty
موسسه میزس (1) _ (0) ترجمان علوم انسانی
@son_ofliberty
@son_ofliberty
Forwarded from Son's of Liberty