#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۲۶
#صبحگاه
بزرگترها میجنگند،
کودکان میمیرند
و زنان بر کشتهها زار می زنند،
نکبت است ایام...
اینجا خاورمیانه است
سرزمین صلحهای موقت
بین جنگهای پیاپی
#حافظ_موسوی
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۲۶
#صبحگاه
بزرگترها میجنگند،
کودکان میمیرند
و زنان بر کشتهها زار می زنند،
نکبت است ایام...
اینجا خاورمیانه است
سرزمین صلحهای موقت
بین جنگهای پیاپی
#حافظ_موسوی
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#متن_پیشرو #شماره_۱
#همسایه!
خواهش میکنم این نامهها را جمع کنید. هرچند مکرر و عبارات بیجا و حشو زواید زیاد دارند و باید اصلاح شوند. اما یادداشت هایی است. اگر عمری نباشد برای نوشتن آن مقدمه حسابی درباره شعر من، اقلا اینها چیزهایی است.
خیلی حرف ها دارم برای گفتن نگاه نکنید که خیلی از آنها ابتدایی است. تازه در ابتدای کار هستیم. به اسم به همسایه یا حرف های همسایه باشد اگر روزی خواستید به آن عنوانی بدهید.
در واقع این کار وظیفهای که انجام می دهم. در هر کدام از آنها، دقت کنید خواهید دید که این سطور با چه دقتی که در من بوده، نوشته شده است. امید دارم روزی، شما هپ این کار را بکنید و به این کاهش بیفزایید.
#نیما_یوشیج
#حرفهای_همسایه خرداد ١٣٢٤
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#متن_پیشرو #شماره_۱
#همسایه!
خواهش میکنم این نامهها را جمع کنید. هرچند مکرر و عبارات بیجا و حشو زواید زیاد دارند و باید اصلاح شوند. اما یادداشت هایی است. اگر عمری نباشد برای نوشتن آن مقدمه حسابی درباره شعر من، اقلا اینها چیزهایی است.
خیلی حرف ها دارم برای گفتن نگاه نکنید که خیلی از آنها ابتدایی است. تازه در ابتدای کار هستیم. به اسم به همسایه یا حرف های همسایه باشد اگر روزی خواستید به آن عنوانی بدهید.
در واقع این کار وظیفهای که انجام می دهم. در هر کدام از آنها، دقت کنید خواهید دید که این سطور با چه دقتی که در من بوده، نوشته شده است. امید دارم روزی، شما هپ این کار را بکنید و به این کاهش بیفزایید.
#نیما_یوشیج
#حرفهای_همسایه خرداد ١٣٢٤
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن pinned «#مجله_ادبی_آن #دوره_دوم #متن_پیشرو #شماره_۱ #همسایه! خواهش میکنم این نامهها را جمع کنید. هرچند مکرر و عبارات بیجا و حشو زواید زیاد دارند و باید اصلاح شوند. اما یادداشت هایی است. اگر عمری نباشد برای نوشتن آن مقدمه حسابی درباره شعر من، اقلا اینها…»
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۲۷
#سه_گانه
#یک
از این انار چیزی
ن
م
ی
چ
ک
د
پاییز هم برود
این زمستان
دنیا را از برفهای کوچکش پر میکند
دستی بلند کن !
از این آسمان چله
ستارهای بچین!
برای شبانه هایی که بی چراغ
خودت تنها مانده ای!
#دو
دستهایت را بلند کن !
از این همه برفهای پیش رو
یکی تو را به نام میخواند
و دیگری این انار را
که از چله آسمان به ما نزدیکتر است
حالا!
دوباره از این سرازیری زندگی خود را
بت
کا
ن
باید راه درازی
بی ترانه از روزهات بگذری!
#سه
از این روزها نام ببرم باید
شعری بخوانم
به رگهای این جهان
کنار این همه جای خالی دست ها !
#حمیدرضا_اکبری_شروه
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۲۷
#سه_گانه
#یک
از این انار چیزی
ن
م
ی
چ
ک
د
پاییز هم برود
این زمستان
دنیا را از برفهای کوچکش پر میکند
دستی بلند کن !
از این آسمان چله
ستارهای بچین!
برای شبانه هایی که بی چراغ
خودت تنها مانده ای!
#دو
دستهایت را بلند کن !
از این همه برفهای پیش رو
یکی تو را به نام میخواند
و دیگری این انار را
که از چله آسمان به ما نزدیکتر است
حالا!
دوباره از این سرازیری زندگی خود را
بت
کا
ن
باید راه درازی
بی ترانه از روزهات بگذری!
#سه
از این روزها نام ببرم باید
شعری بخوانم
به رگهای این جهان
کنار این همه جای خالی دست ها !
#حمیدرضا_اکبری_شروه
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#متن_پیشرو #شماره_۲
#شبه_شعرهای_فراگیر_با_پایان_بندی_گول
در درازنای تاریخ شعرپارسی سنتی، به جای مانده که بی شاهد، شوَند نیست. آن اینکه بیتی از شعر، ذوق همگان را بر می انگیخت و به پسند مشترک وا می داشت و آن را شاه بیت می گفتند. این بیت ممکن بود در آغاز و میانه یا پایان شعر باشد. اما اگر چنین بیتی در پایانه شعر می آمد چه بسا زیباتر می نمود که پایانه و حُسن ختام بود و نیز شاه بیت.
در شعر کلاسیک از رودکی تا حافظ و سبک هندی چنین بیت ها و سنت آن را هنوز داریم. اینکه در شب های شعر و یا انجمن و همایش، وقتی سراینده شعر به چنین بیتی می رسد به او می گویند:
تکرار شود یعنی دوباره بخوانش. به شعر نوو زمانش که می رسیم با خوشه ها و بندهای شعر سروکار داریم بنابراین هماره بخشی از فراز شعری ملکه ذهن می شود که نمونه هایی را می آورم:
به کجای این شب تیره بیاویزم
قبای ژنده ی خودرا (نیما یوشیج)
دهانت را می بویند / مبادا گفته باشی
دوستت دارم (شاملو)
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنی است(فرخزاد)
هیچ صیادی/ در جوی حقیری که به گودالی می ریزد/ مرواریدی صید نخواهد کرد.( فرخزاد)
پدرم وقتی مرد/ پاسبان ها همه شاعر بودند( سپهری)
به سراغ من اگر می آیید/ نرم و آهسته بیایید،/مبادا که تَرک بردارد / چنینی نازک تنهایی من(سپهری)
هوا بس ناجوانمردانه سرداست(اخوان ثالث)
حال همه ی ما خوب است / اما تو باور نکن (سید علی صالحی)
به کجا چنین شتابان(شفیعی کدکنی)
شاعران بسیاری را می توان نمونه آورد که در این وجیزه نمی گنجد. هر بیت و یا بند از شاعران کلاسیک و نو شاید زیباترینِ آن بود از یک غزل و یا شعر نو اما اینگونه نبود که تمامیتِ شعر نحیف و ناسره باشد. تنها بیت یا بندی از آن قابل درنگ باشد چرا که شعر خوب در تمام سویه هایش زیباست. آن بیت یا بند مورد نگر، زیباترین بخش پیکره شعری و آنچه که بنده را به داوش و دواندن قلم واداشت خیل شبه شعر و نثر واره های آبکی که در زمان ما نوشته می شوند. کتاب می شوند و یا در دنیای مجازی جولان می دهند. برای فریب مخاطب تنها پایان بندی آن را خوب می نشانند.
برخی از مخاطبان ساده پسند را به دست افشانی وامیدارند و از آنجایی که هماره انسان پایان را خوش می خواهد، حتا برخی از منتقدین خوب به دام این شارلاتانسیم شعری می افتند.
اما اگر چه زمان، غربال گر بی چونی است. شاعران و منتقدان خوب باید حواس جمع باشند. این گولِ های فراگیر را برملا کنند. چرا که شبه شعرهای شعبده وار به شوَند تکرار در کتاب ها و فضای مجازی نرم نرمک ملکه ذهن شوند، عادت مالوف، پسندهای مشکل، منتقدان و خوانندگان حواس جمع و ژرف نگر را نیز فریب می دهند. تا روزا روز شاهد نزول شعر باشیم.
فرجام سخن اینکه مجذوب نثر واره های مبتذل مجازی و کتابی نشویم. چرا که کشوری که مهمترین داشته معنوی و زیبا شناسانه اش شعر هست بایسته از آن مراقبت کند. تا اینکه کالاهای نحیف و بدل و گول زنَک های شعری به زباله دان بی توجهی ریخته شوند. در خاستگاهِ شاعران بزرگ کلاسیک و نوین، شارلاتانسیم شعری به قواره ناساز و مترسکیِ خود باز گردد و پی کار خود گیرد و داوش هنر نکند.
#جلیل_قیصری
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#متن_پیشرو #شماره_۲
#شبه_شعرهای_فراگیر_با_پایان_بندی_گول
در درازنای تاریخ شعرپارسی سنتی، به جای مانده که بی شاهد، شوَند نیست. آن اینکه بیتی از شعر، ذوق همگان را بر می انگیخت و به پسند مشترک وا می داشت و آن را شاه بیت می گفتند. این بیت ممکن بود در آغاز و میانه یا پایان شعر باشد. اما اگر چنین بیتی در پایانه شعر می آمد چه بسا زیباتر می نمود که پایانه و حُسن ختام بود و نیز شاه بیت.
در شعر کلاسیک از رودکی تا حافظ و سبک هندی چنین بیت ها و سنت آن را هنوز داریم. اینکه در شب های شعر و یا انجمن و همایش، وقتی سراینده شعر به چنین بیتی می رسد به او می گویند:
تکرار شود یعنی دوباره بخوانش. به شعر نوو زمانش که می رسیم با خوشه ها و بندهای شعر سروکار داریم بنابراین هماره بخشی از فراز شعری ملکه ذهن می شود که نمونه هایی را می آورم:
به کجای این شب تیره بیاویزم
قبای ژنده ی خودرا (نیما یوشیج)
دهانت را می بویند / مبادا گفته باشی
دوستت دارم (شاملو)
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنی است(فرخزاد)
هیچ صیادی/ در جوی حقیری که به گودالی می ریزد/ مرواریدی صید نخواهد کرد.( فرخزاد)
پدرم وقتی مرد/ پاسبان ها همه شاعر بودند( سپهری)
به سراغ من اگر می آیید/ نرم و آهسته بیایید،/مبادا که تَرک بردارد / چنینی نازک تنهایی من(سپهری)
هوا بس ناجوانمردانه سرداست(اخوان ثالث)
حال همه ی ما خوب است / اما تو باور نکن (سید علی صالحی)
به کجا چنین شتابان(شفیعی کدکنی)
شاعران بسیاری را می توان نمونه آورد که در این وجیزه نمی گنجد. هر بیت و یا بند از شاعران کلاسیک و نو شاید زیباترینِ آن بود از یک غزل و یا شعر نو اما اینگونه نبود که تمامیتِ شعر نحیف و ناسره باشد. تنها بیت یا بندی از آن قابل درنگ باشد چرا که شعر خوب در تمام سویه هایش زیباست. آن بیت یا بند مورد نگر، زیباترین بخش پیکره شعری و آنچه که بنده را به داوش و دواندن قلم واداشت خیل شبه شعر و نثر واره های آبکی که در زمان ما نوشته می شوند. کتاب می شوند و یا در دنیای مجازی جولان می دهند. برای فریب مخاطب تنها پایان بندی آن را خوب می نشانند.
برخی از مخاطبان ساده پسند را به دست افشانی وامیدارند و از آنجایی که هماره انسان پایان را خوش می خواهد، حتا برخی از منتقدین خوب به دام این شارلاتانسیم شعری می افتند.
اما اگر چه زمان، غربال گر بی چونی است. شاعران و منتقدان خوب باید حواس جمع باشند. این گولِ های فراگیر را برملا کنند. چرا که شبه شعرهای شعبده وار به شوَند تکرار در کتاب ها و فضای مجازی نرم نرمک ملکه ذهن شوند، عادت مالوف، پسندهای مشکل، منتقدان و خوانندگان حواس جمع و ژرف نگر را نیز فریب می دهند. تا روزا روز شاهد نزول شعر باشیم.
فرجام سخن اینکه مجذوب نثر واره های مبتذل مجازی و کتابی نشویم. چرا که کشوری که مهمترین داشته معنوی و زیبا شناسانه اش شعر هست بایسته از آن مراقبت کند. تا اینکه کالاهای نحیف و بدل و گول زنَک های شعری به زباله دان بی توجهی ریخته شوند. در خاستگاهِ شاعران بزرگ کلاسیک و نوین، شارلاتانسیم شعری به قواره ناساز و مترسکیِ خود باز گردد و پی کار خود گیرد و داوش هنر نکند.
#جلیل_قیصری
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۲۸
هستی، نیست میشود
با هستهای آغشته به نبودن
که هست و نیست نشت میکند
از نعشِ مارْگزیدهای
برگزیدهی ترس،
در آماری سیاه و سفید
از بازتابِ چاهی در آسمان
که شب میلرزد بر آب/
و روز میرقصد در آتش.
#آرزو_رنجبر
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۲۸
هستی، نیست میشود
با هستهای آغشته به نبودن
که هست و نیست نشت میکند
از نعشِ مارْگزیدهای
برگزیدهی ترس،
در آماری سیاه و سفید
از بازتابِ چاهی در آسمان
که شب میلرزد بر آب/
و روز میرقصد در آتش.
#آرزو_رنجبر
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۲۹
آسمان با خس خسی آرام
به زمین می نشیند
کوه ها
این کاهنان معبد سپید،
به کرنش دریا
درختان در موسیقی باد به سماع
گرگ و آهو دریک کنام آرمیده اند
کلاغ و کبوتر
من اما
در چهار راه همیشه قرار ایستاده ام
ذهنم سپید
نگاهم سپید
آدمی برفی ام
با قلبی به دقیقه ی کوکو
چند زمستان باید رو سپید از سرم بگذرد
تا تو نیایی.
#جلیل_قیصری
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۲۹
آسمان با خس خسی آرام
به زمین می نشیند
کوه ها
این کاهنان معبد سپید،
به کرنش دریا
درختان در موسیقی باد به سماع
گرگ و آهو دریک کنام آرمیده اند
کلاغ و کبوتر
من اما
در چهار راه همیشه قرار ایستاده ام
ذهنم سپید
نگاهم سپید
آدمی برفی ام
با قلبی به دقیقه ی کوکو
چند زمستان باید رو سپید از سرم بگذرد
تا تو نیایی.
#جلیل_قیصری
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۰
ما هیچوقت از جایی نیامدیم
لحظهها هنوز در تنگنای خود
به گردش ادامه میدهند
در این سکوتِ کهنه
بیآنکه هیچکجا مقصد باشد
چرا اینچنین خاموش؟
چرا اینگونه در میان سایهها گم؟
در هر جوابی که به سوال میرسد
زمان خود را به عقب میکشد
ولی گویی هرگز به آن نخواهیم رسید
آیا حقیقت تنها در پنهانیهای خود باقی میماند؟
آیا آنچه هست
چیزی بیشتر از سایهای
بر زیستمان نیست؟
دستها در جستوجوی چیزیاند
که هیچگاه در دنیای خود لمس نکردهاند
و در آسمان
نیک میدانیم که هیچ چیزی از یاد نرفته
چرا که همهچیز
در هیچجایی خلاصه شده
چگونه میتوان از چیزی فرار کرد
که هیچوقت در آن حضور نداشتیم؟
و چگونه میتوان در جایی که نبودهایم
احساس گمشدگی کرد؟
با اینکه زمان در دستهایمان ذوب شد
لحظهها هیچگاه کامل میشوند؟
آیا میتوان به گذشته بازگشت؟
یا اینکه تنها در گذشتن از آن
تمام میشویم؟
شاید تمام آنچه هست
یک جواب بیریشه باشد
که در ضمیر سوال
روییده و از بین رفته...
و ما در همیشه بودن
در یک لحظه گم شدهایم؟
#وحید_رضایی
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۰
ما هیچوقت از جایی نیامدیم
لحظهها هنوز در تنگنای خود
به گردش ادامه میدهند
در این سکوتِ کهنه
بیآنکه هیچکجا مقصد باشد
چرا اینچنین خاموش؟
چرا اینگونه در میان سایهها گم؟
در هر جوابی که به سوال میرسد
زمان خود را به عقب میکشد
ولی گویی هرگز به آن نخواهیم رسید
آیا حقیقت تنها در پنهانیهای خود باقی میماند؟
آیا آنچه هست
چیزی بیشتر از سایهای
بر زیستمان نیست؟
دستها در جستوجوی چیزیاند
که هیچگاه در دنیای خود لمس نکردهاند
و در آسمان
نیک میدانیم که هیچ چیزی از یاد نرفته
چرا که همهچیز
در هیچجایی خلاصه شده
چگونه میتوان از چیزی فرار کرد
که هیچوقت در آن حضور نداشتیم؟
و چگونه میتوان در جایی که نبودهایم
احساس گمشدگی کرد؟
با اینکه زمان در دستهایمان ذوب شد
لحظهها هیچگاه کامل میشوند؟
آیا میتوان به گذشته بازگشت؟
یا اینکه تنها در گذشتن از آن
تمام میشویم؟
شاید تمام آنچه هست
یک جواب بیریشه باشد
که در ضمیر سوال
روییده و از بین رفته...
و ما در همیشه بودن
در یک لحظه گم شدهایم؟
#وحید_رضایی
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۱
ای ماهترین زخم بارانخورده!
دستم میسوخت در پیوند دستانت
پر شد جاسیگاری
از شعرهای سوخته،
صدایم کن با نفس باران!
#مهناز_ولیزاده
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۱
ای ماهترین زخم بارانخورده!
دستم میسوخت در پیوند دستانت
پر شد جاسیگاری
از شعرهای سوخته،
صدایم کن با نفس باران!
#مهناز_ولیزاده
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۲
نوروز آمد و ما کهنهآوایان،
به سروستانِ سرودن/
سر بر سجستانِ خمودن.
آهای بادبادک آزادی!
بر فرار کدامین زمین در اهتزازی؟
چون لعبت کان به غرسِ رقص
مست از دستان کدام بادبادکبازی؟
نسیم کدامین رنگینکمان
پیچیده بر پیچه الوان موهایت؟
پرچیده سلام مان را نه سلامی
کوچههای شهر را
برس بر بال بادها/
آی یییی بادپرکم.
بنشین بر لب بام پارهپاره
کوشک کوچک ما
آنجا که کودکانش چو توکا/
پیموده بر بام سایهبان دستان شان
افقهای دور را،
به پندار پوچی به پوپک بهاران
در هوای خوابهای رنگین تو را
میفشارند بر سینه!
آنگاه که پیمانه صبح فردایشان
پر از حسرتِ آغوشِ خیالِ خواب
آی بادبادک آزادی بزن پر بر بال بهار!
ما فصلهای غمگین قیام
بر فصل پنجم خود/
ایستاده بر بام جهان کوچک مان،
میپاییم تو را!
#فاطمه_سلیمانی_مهر
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۲
نوروز آمد و ما کهنهآوایان،
به سروستانِ سرودن/
سر بر سجستانِ خمودن.
آهای بادبادک آزادی!
بر فرار کدامین زمین در اهتزازی؟
چون لعبت کان به غرسِ رقص
مست از دستان کدام بادبادکبازی؟
نسیم کدامین رنگینکمان
پیچیده بر پیچه الوان موهایت؟
پرچیده سلام مان را نه سلامی
کوچههای شهر را
برس بر بال بادها/
آی یییی بادپرکم.
بنشین بر لب بام پارهپاره
کوشک کوچک ما
آنجا که کودکانش چو توکا/
پیموده بر بام سایهبان دستان شان
افقهای دور را،
به پندار پوچی به پوپک بهاران
در هوای خوابهای رنگین تو را
میفشارند بر سینه!
آنگاه که پیمانه صبح فردایشان
پر از حسرتِ آغوشِ خیالِ خواب
آی بادبادک آزادی بزن پر بر بال بهار!
ما فصلهای غمگین قیام
بر فصل پنجم خود/
ایستاده بر بام جهان کوچک مان،
میپاییم تو را!
#فاطمه_سلیمانی_مهر
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۳
دوتا پرنده بودیم!
در تو بال رفتن و در من بال ماندن
و پای تردید پردهای بود
که کنار نمیرفت
صبح آمد و نسیم
لابه لای پردهها رقصید
پنجره روی به آسمان خندید
و ما به آغاز فصل سبز ایمان آوردیم!
#مهتاب_میرقاسمی
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۳
دوتا پرنده بودیم!
در تو بال رفتن و در من بال ماندن
و پای تردید پردهای بود
که کنار نمیرفت
صبح آمد و نسیم
لابه لای پردهها رقصید
پنجره روی به آسمان خندید
و ما به آغاز فصل سبز ایمان آوردیم!
#مهتاب_میرقاسمی
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#متن_پیشرو #شماره_۳
#ایماژهای شیک و پراکنده در ناسازوارگی های گول
یکی شگردهای شبه شعر، برای فریب مخاطب در زمان ما، آوردن ایماژهای پراکنده و بدون محمل با چاشنی تشخص است. ایماژهای رها و پا در هوا در سازواره های خطی که با لعاب بیشتر احساسی، حتا مخاطب خاص را می فریبد. نزول روزاروز پسند هنری در جولانگاه مجازی، انگار دارد شعر ما را موازی سریال های بی یال و دم و اِشکم تلویزیونی پیش می بَرَد.
این نزول مدام، پسند مخاطبان و -حتا- منتقدان ما را بی که بدانند به حضیض می برَد. شعرهای بیشتر احساسی تک ساختی و خطی با ایماژ های بهره گرفته از جانبخشی، ذوق های دورشده از خلاف آمد عادت را به سرمشق مالوفِ خود در می آورد. تُنگلِه ها و کوتوله های ادبی را به کرنش وا می دارد.
در نوشته پیشین، این قلم به پایان بندی فریب پرداخت و حالا می گویم معضل دیگری که دامن شعر ما را گرفته همین ایماژهای رها شده که بدون اینکه در محور افقی به ویژه عمودیِ خود محملی برای آمدن داشته باشند فوجافوج می آیند. تشنگان مجازی را به سرچشمه های حیات می برند!
آنچه که بایسته گفتن اینکه دنیای مجازی -گاه - خاستگاهِ نوعی تخیلِ جبرانیِ بدلی، شده برای ترکتازان تهی دست و مخاطبان تشنه و سطحی نگرِ چشم به سراب های از تهی سرشار و...
اما از منتقدین آگاه بدور که عادت زده شوند و در مقابل این خوره های سطحی که شعر را می چرند تا به عمق بروند سکوت می کنند.
ایماژهای شعری هر اندازه که تازه باشند باید شوَندی برای حضور در محور افقی و عمودی شعر داشته باشند و هیچ واژه ی بی سببی نباید در شعر بیاید حتا اگر زیبا ترین باشد. طرفه آنکه چنین متن هایی می کوشند با لعاب هاو زرورق های براق ، خواننده را بگولانند و کمترین ضرر اینگونه شعرها نزول پسندها و بد آموزی که در بلند مدت شعر زمان ما را سترون می کند. اینجا هست که منتقدین و مخاطبین ما باید سازو کارهای سلامت و سره را از نَبهره باز شناسانند و به قول حافظ :
نقدها را بوَد آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پیِ کاری گیرند.
#جلیل_قیصری
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#متن_پیشرو #شماره_۳
#ایماژهای شیک و پراکنده در ناسازوارگی های گول
یکی شگردهای شبه شعر، برای فریب مخاطب در زمان ما، آوردن ایماژهای پراکنده و بدون محمل با چاشنی تشخص است. ایماژهای رها و پا در هوا در سازواره های خطی که با لعاب بیشتر احساسی، حتا مخاطب خاص را می فریبد. نزول روزاروز پسند هنری در جولانگاه مجازی، انگار دارد شعر ما را موازی سریال های بی یال و دم و اِشکم تلویزیونی پیش می بَرَد.
این نزول مدام، پسند مخاطبان و -حتا- منتقدان ما را بی که بدانند به حضیض می برَد. شعرهای بیشتر احساسی تک ساختی و خطی با ایماژ های بهره گرفته از جانبخشی، ذوق های دورشده از خلاف آمد عادت را به سرمشق مالوفِ خود در می آورد. تُنگلِه ها و کوتوله های ادبی را به کرنش وا می دارد.
در نوشته پیشین، این قلم به پایان بندی فریب پرداخت و حالا می گویم معضل دیگری که دامن شعر ما را گرفته همین ایماژهای رها شده که بدون اینکه در محور افقی به ویژه عمودیِ خود محملی برای آمدن داشته باشند فوجافوج می آیند. تشنگان مجازی را به سرچشمه های حیات می برند!
آنچه که بایسته گفتن اینکه دنیای مجازی -گاه - خاستگاهِ نوعی تخیلِ جبرانیِ بدلی، شده برای ترکتازان تهی دست و مخاطبان تشنه و سطحی نگرِ چشم به سراب های از تهی سرشار و...
اما از منتقدین آگاه بدور که عادت زده شوند و در مقابل این خوره های سطحی که شعر را می چرند تا به عمق بروند سکوت می کنند.
ایماژهای شعری هر اندازه که تازه باشند باید شوَندی برای حضور در محور افقی و عمودی شعر داشته باشند و هیچ واژه ی بی سببی نباید در شعر بیاید حتا اگر زیبا ترین باشد. طرفه آنکه چنین متن هایی می کوشند با لعاب هاو زرورق های براق ، خواننده را بگولانند و کمترین ضرر اینگونه شعرها نزول پسندها و بد آموزی که در بلند مدت شعر زمان ما را سترون می کند. اینجا هست که منتقدین و مخاطبین ما باید سازو کارهای سلامت و سره را از نَبهره باز شناسانند و به قول حافظ :
نقدها را بوَد آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پیِ کاری گیرند.
#جلیل_قیصری
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#سروده_پیشرو_در_برگردان
#دوره_دوم #شماره_۲۲
چون سرزمینی هستی
که هیچکس هرگز سخنی از آن نگفته،
چشم به راه هیچچیز نیستی،
جز واژهها
که از اعماق برون میزنند
سکوت در دل توست
واژهها را میبلعی
تاریکی هستی!
زخمها را گرد میآوری
چنان که زمین گرد میآورد
به آنها زندگی، نفس نوازشگر
و سکوت میبخشی
چون دریا خشک میافتی
و چون ماهی به گِل نشستهای
هیچ نمیگویی
و هیچکس با تو سخن نمیگوید
تو زمین و مرگی
فصل تو تاریکی و سکوت،
زندگی میکنی
چنان که سنگی میزیَد
و رویاها میپوشاندت،
در هقهقهایی که برایت ناشناخته است.
بر این چهره هیچ خاطرهای نیست
جز سایهای گذرا
همچون ابری مرگ خواهد آمد و
با چشمان تو خواهد نگریست
زمینی/ که اندوهگین میشود
و سخنی نمیگوید.
سراینده:
#چزاره_پاوزه
برگردان:
#محمد_مختاری
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#سروده_پیشرو_در_برگردان
#دوره_دوم #شماره_۲۲
چون سرزمینی هستی
که هیچکس هرگز سخنی از آن نگفته،
چشم به راه هیچچیز نیستی،
جز واژهها
که از اعماق برون میزنند
سکوت در دل توست
واژهها را میبلعی
تاریکی هستی!
زخمها را گرد میآوری
چنان که زمین گرد میآورد
به آنها زندگی، نفس نوازشگر
و سکوت میبخشی
چون دریا خشک میافتی
و چون ماهی به گِل نشستهای
هیچ نمیگویی
و هیچکس با تو سخن نمیگوید
تو زمین و مرگی
فصل تو تاریکی و سکوت،
زندگی میکنی
چنان که سنگی میزیَد
و رویاها میپوشاندت،
در هقهقهایی که برایت ناشناخته است.
بر این چهره هیچ خاطرهای نیست
جز سایهای گذرا
همچون ابری مرگ خواهد آمد و
با چشمان تو خواهد نگریست
زمینی/ که اندوهگین میشود
و سخنی نمیگوید.
سراینده:
#چزاره_پاوزه
برگردان:
#محمد_مختاری
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۴
برای مردن، همیشه زود است!
از کجا معلوم که آسمان،
صورتش را برای تو می شوید،
در برفاب دلتنگی؟!
یا آن ستاره کوچک،
گردن بندی از مروارید
لبخند تو به گردن دارد،
در کهکشان جوانی؟!
و تنور آفتاب برای تو می پزد،
نانی از عطر آویشن
و سنبل صحرایی را؟!
من و تو هم،
نامی هستیم مثل هزاران نام گم شده
جلبکی لرزان خزه ای حیرت زده
شاید هم دارکوبی،
که در به دری اش را
در جنگلی ناشناخته/
بر بازوی درختان خالکوبی می کند.
با این همه،
برای مردن ، همیشه زود است
مگر گوش ماهی چه می نوازد
جز موسیقی امواج؟!
دریا در گوش نهنگ چه می گوید،
جز تسلیم به زیر و بم آواز مکررِ آب؟!
چرا صدف ها در اعماق دریا پنهان اند
و گیسوان مرجان ها را
چه کسی شانه می کند،
جز دست عاشق زندگی؟!
نه،
از هیچ اداره ای
گذرنامه دریافت نخواهم کرد/
مگر ازعشق
صدف قلبت را بگشا ای بیکرانگی!
#اسدالله_عمادی
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۴
برای مردن، همیشه زود است!
از کجا معلوم که آسمان،
صورتش را برای تو می شوید،
در برفاب دلتنگی؟!
یا آن ستاره کوچک،
گردن بندی از مروارید
لبخند تو به گردن دارد،
در کهکشان جوانی؟!
و تنور آفتاب برای تو می پزد،
نانی از عطر آویشن
و سنبل صحرایی را؟!
من و تو هم،
نامی هستیم مثل هزاران نام گم شده
جلبکی لرزان خزه ای حیرت زده
شاید هم دارکوبی،
که در به دری اش را
در جنگلی ناشناخته/
بر بازوی درختان خالکوبی می کند.
با این همه،
برای مردن ، همیشه زود است
مگر گوش ماهی چه می نوازد
جز موسیقی امواج؟!
دریا در گوش نهنگ چه می گوید،
جز تسلیم به زیر و بم آواز مکررِ آب؟!
چرا صدف ها در اعماق دریا پنهان اند
و گیسوان مرجان ها را
چه کسی شانه می کند،
جز دست عاشق زندگی؟!
نه،
از هیچ اداره ای
گذرنامه دریافت نخواهم کرد/
مگر ازعشق
صدف قلبت را بگشا ای بیکرانگی!
#اسدالله_عمادی
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۵
در شب کوچک من، افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من دلهره یِ ویرانیست
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی؟
در شب اکنون چیزی می گذرد
ماه سرخ است و مشوش
و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است
ابرها، همچون انبوه عزاداران
لحظه یِ باریدن را گوئی منتظرند
لحظه ای و پس از آن،.هیج
پشت این پنجره شب دارد می لرزد
و زمین دارد
باز می ماند از چرخش
پشت این پنجره یک نامعلوم
نگران من و توست
ای سراپایت سبز
دستهایت را چون خاطره ای سوزان،
در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش لبهای عاشق من بسپار
باد ما را با خود خواهد برد
باد ما را با خود خواهد برد..!
#فروغ_فرخزاد
به بهانه ۲۴ بهمن ماه
سالروز درگذشت فروغ شعر ایران
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۵
در شب کوچک من، افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من دلهره یِ ویرانیست
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی؟
در شب اکنون چیزی می گذرد
ماه سرخ است و مشوش
و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است
ابرها، همچون انبوه عزاداران
لحظه یِ باریدن را گوئی منتظرند
لحظه ای و پس از آن،.هیج
پشت این پنجره شب دارد می لرزد
و زمین دارد
باز می ماند از چرخش
پشت این پنجره یک نامعلوم
نگران من و توست
ای سراپایت سبز
دستهایت را چون خاطره ای سوزان،
در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش لبهای عاشق من بسپار
باد ما را با خود خواهد برد
باد ما را با خود خواهد برد..!
#فروغ_فرخزاد
به بهانه ۲۴ بهمن ماه
سالروز درگذشت فروغ شعر ایران
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن pinned «#مجله_ادبی_آن #دوره_دوم #سروده_پیشرو #شماره_۱۳۵ در شب کوچک من، افسوس باد با برگ درختان میعادی دارد در شب کوچک من دلهره یِ ویرانیست گوش کن وزش ظلمت را می شنوی؟ من غریبانه به این خوشبختی می نگرم من به نومیدی خود معتادم گوش کن وزش ظلمت را می شنوی؟ در…»
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۶
اشک پرواز قطره قطره
می چکد سرخ!
پرواز می افتد بر خاک
بی شمار پرواز می روید
شرم می ماند بر دست های ماشه ها.
#مهری_رحمانی
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۶
اشک پرواز قطره قطره
می چکد سرخ!
پرواز می افتد بر خاک
بی شمار پرواز می روید
شرم می ماند بر دست های ماشه ها.
#مهری_رحمانی
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۷
به ارمغان بهار
امسال هم،
قواره ها را به قاعده بریدی
کودکان مرده نیز قد می کشند
دست درست جناب جنگ.
#جلیل_قیصری
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو #شماره_۱۳۷
به ارمغان بهار
امسال هم،
قواره ها را به قاعده بریدی
کودکان مرده نیز قد می کشند
دست درست جناب جنگ.
#جلیل_قیصری
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryad
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
در شناخت مجله ادبی #آن
این مجله به صورت تخصصی نشر سروده را در پیامرسان تلگرام از سال ۱۳۹۹ شروع کرده است. مدیرهای این کانال با توجه به شرایط سروده امروز بستری مناسب و دانشی بر پایه: #ساختار، #روایت و #زبان برای سروده پیشرو در نظر گرفته اند. تاکنون توانسته اند در کیفتی مهم آنچه تصور درست از سروده پیشرو هست را بارز بدارند در نگاه مخاطب های سروده نو.
سروده ها به زبان پارسی نشر می یابند و در کنار آن به زبان های مادری پرداخت می شود. سروده از زبان کشورهای دیگر هم در برگردان نشر می یابد.
زبان پارسی که هویت و غرور ملی هست در کنار زبان های مادری دیگر، خاستگاه تاریخی دارد. زبان های مادری در رنگین کمان بودن اقوام ایران، پشتوانه ای مهم در شکل گیری زبان پارسی هستند. هر چند استقلال زبان های مادری، نشانه ای قدرتمندی و وضعیت دار در جغرافیای آن زبان هاست.
#جلیل_قیصری، #محمدرضا_شهبازی، #مهین_پورعلی و #آریا_پورفریاد سرپرستی این کانال را بر عهده دارند. آیدی های این مدیرها در شناسنامه کانال موجود هست برای ارتباط بیشتر هموندان کانال!
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
این مجله به صورت تخصصی نشر سروده را در پیامرسان تلگرام از سال ۱۳۹۹ شروع کرده است. مدیرهای این کانال با توجه به شرایط سروده امروز بستری مناسب و دانشی بر پایه: #ساختار، #روایت و #زبان برای سروده پیشرو در نظر گرفته اند. تاکنون توانسته اند در کیفتی مهم آنچه تصور درست از سروده پیشرو هست را بارز بدارند در نگاه مخاطب های سروده نو.
سروده ها به زبان پارسی نشر می یابند و در کنار آن به زبان های مادری پرداخت می شود. سروده از زبان کشورهای دیگر هم در برگردان نشر می یابد.
زبان پارسی که هویت و غرور ملی هست در کنار زبان های مادری دیگر، خاستگاه تاریخی دارد. زبان های مادری در رنگین کمان بودن اقوام ایران، پشتوانه ای مهم در شکل گیری زبان پارسی هستند. هر چند استقلال زبان های مادری، نشانه ای قدرتمندی و وضعیت دار در جغرافیای آن زبان هاست.
#جلیل_قیصری، #محمدرضا_شهبازی، #مهین_پورعلی و #آریا_پورفریاد سرپرستی این کانال را بر عهده دارند. آیدی های این مدیرها در شناسنامه کانال موجود هست برای ارتباط بیشتر هموندان کانال!
https://www.group-telegram.com/majalehan.com
Telegram
#مجله_ادبی_آن
#مجله_آن برای انتشار سروده_های پیشرو ساختار، روایت و زبان را مدنظر قرار می دهد و زیرنظر جلیل قیصری، محمدرضا شهبازی، مهین پورعلی و آریا پورفریاد اداره می شود.
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
@Mahinpourali / @aryaporfaryad
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
@Mahinpourali / @aryaporfaryad
#مجله_ادبی_آن pinned «در شناخت مجله ادبی #آن این مجله به صورت تخصصی نشر سروده را در پیامرسان تلگرام از سال ۱۳۹۹ شروع کرده است. مدیرهای این کانال با توجه به شرایط سروده امروز بستری مناسب و دانشی بر پایه: #ساختار، #روایت و #زبان برای سروده پیشرو در نظر گرفته اند. تاکنون توانسته…»