کامران راد ( قلم بیدار ) 🔏

☀️ بحران برای تمامیت ارضی ایران و جگر گوشه وطن ؛ آذربایجان !

دولت ابراهیم حکیمی ( کابینه دوم ) که از روز ۱۳۲۴/۸/۹ بر سر کار آمده بود ، به دستور شاهنشاه ، نیروهای امدادی برای سرکوب کردن ارتش سرخ در نزدیکی قزوین در محل شریف آباد ستون های اعزامی ارتش ایران را متوقف ساختند . استالین اختیار هرگونه اقدام نظامی را علیه متجارسین فرقه دموکرات از دولت قانونی ایران سلب و راه را برای عملیات ظالمانه دولت خودمختار ، که نمونه قالبی و نارسی از دولت های پس از جنگ اروپای شرقی بود ، همواره بدین ترتیب مرز های شوروی را به روی فرقه متجارسین باز و راه ارتباط نیروهای انتظامی ایران را با آذربایجان سد کرد .

فرقه دموکرات آذربایجان برای جلب افراد از مسائل روانی استفاده می کرد ؛ رهبران فرقه می دانستند که رژیم ظالمانه ارباب و رعیتی از دیر باز در ایران بر سر روستا نشینان سایه انداخته و موجب ایجاد عقده های روانی و حقه و کینه نسبت به اربابان و فئودال ها و مالکان بزرگ در میان دهقانان گردیده و خشونت و بد رفتاری بعضی از واحدهای ژاندارمری ، که خود را فقط موظف به حفظ منافع مالکان می دانستند ، بر آتش این کینه و نفاق دامن زده بود . با توجه به این نکات تبلیغات گمراه کننده فرقه سازان بیشتر متوجه روستا نشینان ساده دل و زود باوری شده بود که در املاک وسیع فئودالها و مالکان عمده با محرومیت و فقر و تنگدستی بسر می بردند . با استفاده از این روش تبلیغاتی که محتوی آن وعده تامین زندگی مرفه و تقسیم اراضی مزروع بین زارعان و از میان بردن فقر و جهل و بی سوادی بود که عده ای از روستائیان ساده دل به فرقه دموکرات ملحق شدند و به دستور رهبران فرقه اسلحه برداشتند و به تمرین های جنگی و نظامی پرداختند .

در این میان بسیاری از فئودال ها و مالکان عمده نقدینه و اشیاء گرانبها و جان خود دا از خطری که متوجه آنان بودند رهانیدند و غالبا به پایتخت آمدند و عده ای از خرده مالکان و یا مالکان عمده راه سازگاری با رهبران فرقه را پیش گرفتند و بدین ترتیب جان و مال و خود را از گزند متجارسین ایمن داشتند .

آنگاه که دولت خود مختار آذربایجان یعنی محصول خیانت جمعی خودخواه و جاه طلب با اتکاء افرادی که بنابر علل فوق یا از ترس زجر و شکنجه عمال فرقه به چنان ننگ و رسوائی تن داده بودند خود را یک(دولت ملی) مورد پشتیبانی و تایید مردم آذربایجان قلمداد کرد و از دولت مرکزی خواست که بر آنچه پیش آمده است صحه بگذارد و خود مختاری و استقلال داخلی دولت متجارسین را به رسمیت بشناسند .

[بخش دوم] ؛ ادامه دارد ...

✍ کامران

شماره یادداشت : ۵۵
سری : مشروطیت یادداشت شماره ۲۳

▪️کافه سیاست | قلم بیدار

🔏 @cafe_siasat
🔏 @cafe_siasat

Telegram

کامران ( قلم بیدار ) 🔏

☀️ بحران برای تمامیت ارضی ایران و جگر گوشه وطن ؛ آذربایجان !

لنین گفته بود که انقلاب کالای صادراتی نیست ولی استالین می خواست نشان بدهد که نه تنها انقلاب می تواند کالای صادراتی باشد بلکه می تواند به صورت کالایی دربیاید که صدور آن از هر کالای دیگری ساده تر…

www.group-telegram.com/us/cafe_siasat.com/6564

4.0K viewsedited  Jun 13, 2021 at 19:09

☀️ بحران برای تمامیت ارضی ایران و جگر گوشه وطن ؛ آذربایجان !

دولت ابراهیم حکیمی ( کابینه دوم ) که از روز ۱۳۲۴/۸/۹ بر سر کار آمده بود ، به دستور شاهنشاه ، نیروهای امدادی برای سرکوب کردن ارتش سرخ در نزدیکی قزوین در محل شریف آباد ستون های اعزامی ارتش ایران را متوقف ساختند . استالین اختیار هرگونه اقدام نظامی را علیه متجارسین فرقه دموکرات از دولت قانونی ایران سلب و راه را برای عملیات ظالمانه دولت خودمختار ، که نمونه قالبی و نارسی از دولت های پس از جنگ اروپای شرقی بود ، همواره بدین ترتیب مرز های شوروی را به روی فرقه متجارسین باز و راه ارتباط نیروهای انتظامی ایران را با آذربایجان سد کرد .

فرقه دموکرات آذربایجان برای جلب افراد از مسائل روانی استفاده می کرد ؛ رهبران فرقه می دانستند که رژیم ظالمانه ارباب و رعیتی از دیر باز در ایران بر سر روستا نشینان سایه انداخته و موجب ایجاد عقده های روانی و حقه و کینه نسبت به اربابان و فئودال ها و مالکان بزرگ در میان دهقانان گردیده و خشونت و بد رفتاری بعضی از واحدهای ژاندارمری ، که خود را فقط موظف به حفظ منافع مالکان می دانستند ، بر آتش این کینه و نفاق دامن زده بود . با توجه به این نکات تبلیغات گمراه کننده فرقه سازان بیشتر متوجه روستا نشینان ساده دل و زود باوری شده بود که در املاک وسیع فئودالها و مالکان عمده با محرومیت و فقر و تنگدستی بسر می بردند . با استفاده از این روش تبلیغاتی که محتوی آن وعده تامین زندگی مرفه و تقسیم اراضی مزروع بین زارعان و از میان بردن فقر و جهل و بی سوادی بود که عده ای از روستائیان ساده دل به فرقه دموکرات ملحق شدند و به دستور رهبران فرقه اسلحه برداشتند و به تمرین های جنگی و نظامی پرداختند .

در این میان بسیاری از فئودال ها و مالکان عمده نقدینه و اشیاء گرانبها و جان خود دا از خطری که متوجه آنان بودند رهانیدند و غالبا به پایتخت آمدند و عده ای از خرده مالکان و یا مالکان عمده راه سازگاری با رهبران فرقه را پیش گرفتند و بدین ترتیب جان و مال و خود را از گزند متجارسین ایمن داشتند .

آنگاه که دولت خود مختار آذربایجان یعنی محصول خیانت جمعی خودخواه و جاه طلب با اتکاء افرادی که بنابر علل فوق یا از ترس زجر و شکنجه عمال فرقه به چنان ننگ و رسوائی تن داده بودند خود را یک(دولت ملی) مورد پشتیبانی و تایید مردم آذربایجان قلمداد کرد و از دولت مرکزی خواست که بر آنچه پیش آمده است صحه بگذارد و خود مختاری و استقلال داخلی دولت متجارسین را به رسمیت بشناسند .

[بخش دوم] ؛ ادامه دارد ...

✍ کامران

شماره یادداشت : ۵۵
سری : مشروطیت یادداشت شماره ۲۳

▪️کافه سیاست | قلم بیدار

🔏 @cafe_siasat
🔏 @cafe_siasat

BY کامران راد ( قلم بیدار ) 🔏