شرطی شدن انسان
وابستگی و چسبندگی شما به کارتان عامل فرار شماست. فرار در سطوح مختلف وجود ما هست. فرار از خود از طریق کار، دیگری از راه مشروبات الکلی، دیگری از طریق مراسم مذهبی، دیگری به وسیله دانش اندوزی، دیگری به وسیله متوسل شدن به رب النوع، و دیگران به وسیله غرق شدن در تفریحات و سرگرمی ها. فرارها همیشه مثل هم میمانند. نه فراری فروتر است و نه فراری برتر. فرار از خود فرار از خود است. تنها وسیله اش فرق میکند. رب النوع و مشروب وقتی هر دو عامل فرار ما از خویش باشند فرقی با هم ندارند. شرطی بودن خود را زمانی درک می کنیم که از جریان فرار از خود آگاه باشیم.
کریشنامورتی:گفتگو با دانشجویان آمریکای لاتین/ شرطی شدن انسان/ترجمه پیمان آزاد
https://www.group-telegram.com/bidariiimb.com
وابستگی و چسبندگی شما به کارتان عامل فرار شماست. فرار در سطوح مختلف وجود ما هست. فرار از خود از طریق کار، دیگری از راه مشروبات الکلی، دیگری از طریق مراسم مذهبی، دیگری به وسیله دانش اندوزی، دیگری به وسیله متوسل شدن به رب النوع، و دیگران به وسیله غرق شدن در تفریحات و سرگرمی ها. فرارها همیشه مثل هم میمانند. نه فراری فروتر است و نه فراری برتر. فرار از خود فرار از خود است. تنها وسیله اش فرق میکند. رب النوع و مشروب وقتی هر دو عامل فرار ما از خویش باشند فرقی با هم ندارند. شرطی بودن خود را زمانی درک می کنیم که از جریان فرار از خود آگاه باشیم.
کریشنامورتی:گفتگو با دانشجویان آمریکای لاتین/ شرطی شدن انسان/ترجمه پیمان آزاد
https://www.group-telegram.com/bidariiimb.com
Telegram
بیداری
آشفتگی و وحشت انسان از خوف خواب است؛
وگرنه در اگاهی و بیداری هیچ چیز زندگی ترسناک نیست.
کانال در راستای #خودشناسی فعالیت می کند.
گروه چت و گفتگو👇
https://www.group-telegram.com/joinchat-ERFBPA-Q7OYJAUJDlgwOIw
لینک کانال👇
@bidariiimb
آیدی ادمین
👇
وگرنه در اگاهی و بیداری هیچ چیز زندگی ترسناک نیست.
کانال در راستای #خودشناسی فعالیت می کند.
گروه چت و گفتگو👇
https://www.group-telegram.com/joinchat-ERFBPA-Q7OYJAUJDlgwOIw
لینک کانال👇
@bidariiimb
آیدی ادمین
👇
ذهن هر ترفندی را پیشه میکند تا بیهودگی جایگاهش و بیهودگی انباشتههایش شناخته نشود.
گاهی فرد را به لودگی وادار میکند،
گاهی وادار به نقد کردن میکند.
گاهی همانی را که نقد کرد تشویق و تمجید میکند.
گاهی وادار به عشق ورزی میکند.
گاهی تمسخر میکند.
تمام این بازیها را ذهن پیش میکند تا فرد را از روبرو شدن با واقعیت دور کند.
باقر کاظمی
@bidariiimb
گاهی فرد را به لودگی وادار میکند،
گاهی وادار به نقد کردن میکند.
گاهی همانی را که نقد کرد تشویق و تمجید میکند.
گاهی وادار به عشق ورزی میکند.
گاهی تمسخر میکند.
تمام این بازیها را ذهن پیش میکند تا فرد را از روبرو شدن با واقعیت دور کند.
باقر کاظمی
@bidariiimb
Forwarded from بیداری
تازه وارد
باقر
کانال بیداری @❤️❤️❤️
اشفتگی و وحشت انسان از خوف خواب است
وگرنه در اگاهی و بیداری هیچ چیز زندگی ترسناک نیست
@bidariiimb
باقر
کانال بیداری @❤️❤️❤️
اشفتگی و وحشت انسان از خوف خواب است
وگرنه در اگاهی و بیداری هیچ چیز زندگی ترسناک نیست
@bidariiimb
هر چه آتش عشق در وجودت شعلهورتر میگردد، روابط تو با اطرافیان وحشیتر میشود.
سادهتر و بی قالبتر
و این ذات عشق است.
تو اینگونه میشوی
اما دیگران درکت نمیکنند
و این باعث دوری آنها از تو میگردد.
نزد چنین انسانی نشستن بسیار ترسناک است.
ذهن، عشق را اصلا درک نمیکند.
تمامی تصورات ذهنی، عشق را چرند میدانند.
عشق انچه که میپنداری نیست،
عشق بتشکن است.
عشق تمامی قالبها را در هم میکوبد؛
عشق گدا نیست.
عشق احترام ذهنی را نمیداند چیست.
عشق تایید را نمیداند چیست.
عشق گدای توجه نیست.
عشق گدای محبت نیست.
عشق تمامی ساختارهای ذهنی را در هم میشکند.
و تو با اینهمه، هم هویت شدگی چگونه عشق را میتوانی بپذیری؟!
آیا این مانند یک افسانه یا رمان نیست؟!.
بسیار از عشق صحبت می شود
اما آیا عشق را از نزدیک حس کردند؟! تجربهایست سخت سوزان،
در کنار عشق بنشینی، متلاشی میشوی.
توهم عشق، عشق نیست؛
خیال پردازی درباره عشق، عشق نمیشود.
کتاب ملت عشق را خواندن، درک عشق نمیشود.
عشق کاملا وحشیست، بکر است، مانند صاعقه است.
اما تو بسیار اهلی هستی،
با شخصیت هستی،
قالب بندی شده هستی،
تعریف شده هستی،
کاملا دسته بندی شده هستی،
میتوان مرزهایت را دید،
مانند قفسه های یک فروشگاه شیک هستی. کافیست دستی به قفسه ات بزنند
سریع از نظم خارج میشوی
و بهم میریزی
و تو با این نظم و اتو کشیده شدگی
از عشق صحبت میکنی؟
هر چه به وحشی بودنت نزدیک و نزدیکتر بشوی
روابطت با دیگران بسیار صمیمی تر میشود و از شدت صمیمی شدنت،
دیگران طردت میکنند.
زیرا دیگران مرزهایشان را میپرستند
و تو مرزی نداری.
به عشق زنده شده، بسیار تنهاست
زیرا دیگران برایش وجود ندارند
و به این جهت است که مرزی نمیبیند
و این ندیدن مرز او را از اذهانِ دو بین جدا میکند.
تنهاییش جشنیست الهی.
عشق بسیار بی ادب صحبت میکند.
ادبش ادب الهیست.
ادب، دایره لغات و کلمات شرطی شده تو نیست.
تو با شنیدن یک کلمه سریع جبهه میگیری، آن را توهین تلقی میکنی.
چطور در کنار عشق دوام میآوری؟
روابط تو همه اش مصلحتی است
اما عشق تیشه میزند، تیشه میزند به تمامی قفسهبندیهای لغات تعریف شده ذهن تو.
باقر کاظمی
https://www.group-telegram.com/bidariiimb.com
سادهتر و بی قالبتر
و این ذات عشق است.
تو اینگونه میشوی
اما دیگران درکت نمیکنند
و این باعث دوری آنها از تو میگردد.
نزد چنین انسانی نشستن بسیار ترسناک است.
ذهن، عشق را اصلا درک نمیکند.
تمامی تصورات ذهنی، عشق را چرند میدانند.
عشق انچه که میپنداری نیست،
عشق بتشکن است.
عشق تمامی قالبها را در هم میکوبد؛
عشق گدا نیست.
عشق احترام ذهنی را نمیداند چیست.
عشق تایید را نمیداند چیست.
عشق گدای توجه نیست.
عشق گدای محبت نیست.
عشق تمامی ساختارهای ذهنی را در هم میشکند.
و تو با اینهمه، هم هویت شدگی چگونه عشق را میتوانی بپذیری؟!
آیا این مانند یک افسانه یا رمان نیست؟!.
بسیار از عشق صحبت می شود
اما آیا عشق را از نزدیک حس کردند؟! تجربهایست سخت سوزان،
در کنار عشق بنشینی، متلاشی میشوی.
توهم عشق، عشق نیست؛
خیال پردازی درباره عشق، عشق نمیشود.
کتاب ملت عشق را خواندن، درک عشق نمیشود.
عشق کاملا وحشیست، بکر است، مانند صاعقه است.
اما تو بسیار اهلی هستی،
با شخصیت هستی،
قالب بندی شده هستی،
تعریف شده هستی،
کاملا دسته بندی شده هستی،
میتوان مرزهایت را دید،
مانند قفسه های یک فروشگاه شیک هستی. کافیست دستی به قفسه ات بزنند
سریع از نظم خارج میشوی
و بهم میریزی
و تو با این نظم و اتو کشیده شدگی
از عشق صحبت میکنی؟
هر چه به وحشی بودنت نزدیک و نزدیکتر بشوی
روابطت با دیگران بسیار صمیمی تر میشود و از شدت صمیمی شدنت،
دیگران طردت میکنند.
زیرا دیگران مرزهایشان را میپرستند
و تو مرزی نداری.
به عشق زنده شده، بسیار تنهاست
زیرا دیگران برایش وجود ندارند
و به این جهت است که مرزی نمیبیند
و این ندیدن مرز او را از اذهانِ دو بین جدا میکند.
تنهاییش جشنیست الهی.
عشق بسیار بی ادب صحبت میکند.
ادبش ادب الهیست.
ادب، دایره لغات و کلمات شرطی شده تو نیست.
تو با شنیدن یک کلمه سریع جبهه میگیری، آن را توهین تلقی میکنی.
چطور در کنار عشق دوام میآوری؟
روابط تو همه اش مصلحتی است
اما عشق تیشه میزند، تیشه میزند به تمامی قفسهبندیهای لغات تعریف شده ذهن تو.
باقر کاظمی
https://www.group-telegram.com/bidariiimb.com
Telegram
بیداری
آشفتگی و وحشت انسان از خوف خواب است؛
وگرنه در اگاهی و بیداری هیچ چیز زندگی ترسناک نیست.
کانال در راستای #خودشناسی فعالیت می کند.
گروه چت و گفتگو👇
https://www.group-telegram.com/joinchat-ERFBPA-Q7OYJAUJDlgwOIw
لینک کانال👇
@bidariiimb
آیدی ادمین
👇
وگرنه در اگاهی و بیداری هیچ چیز زندگی ترسناک نیست.
کانال در راستای #خودشناسی فعالیت می کند.
گروه چت و گفتگو👇
https://www.group-telegram.com/joinchat-ERFBPA-Q7OYJAUJDlgwOIw
لینک کانال👇
@bidariiimb
آیدی ادمین
👇
گذشت ِ زمان از زندگی می سابد
و گریه کوچکترم میکند؛
چون پیکری یخی
با مشعلی در دست.
پیامبری بی پیرو و پرچم،
نه چون نوح
مرگ را پیر میکنم
نه ابراهیم ِ روئین تن
از آتشم.
تنها معجزهام دوستی با توست
که با خاکسترم سرپا بایستم
تا در آغوشت بگیرم.
بهزاد عباسی دشتکی
و گریه کوچکترم میکند؛
چون پیکری یخی
با مشعلی در دست.
پیامبری بی پیرو و پرچم،
نه چون نوح
مرگ را پیر میکنم
نه ابراهیم ِ روئین تن
از آتشم.
تنها معجزهام دوستی با توست
که با خاکسترم سرپا بایستم
تا در آغوشت بگیرم.
بهزاد عباسی دشتکی
چه خوش است با نفس بودن اما نتیجه دلخواه را نگرفتن
#باقر_کاظمی
https://www.group-telegram.com/bidariiimb.com
#باقر_کاظمی
https://www.group-telegram.com/bidariiimb.com