Telegram Group & Telegram Channel
شهر کتاب و داستان
▪️نامه چهلم - بخش 3 کسی که سهراب را دوست داشته باشد،شاملو را احساس کند،فروغ را بستاید، و هر شعر خوب را آیه یی زمینی بپندارد، چنین کسی، به درستی زندگی خواهد کرد. کسی که به کیارستمی شگفت زده نگاه کند، به زرین کلک با نهایت احترام، به صادقی با محبت، و آثارمخملباف…
▪️نامه چهلم - بخش آخر

بسیار خوب!
همه ی اینها را گفتم، بانوی بالا متزلت من، فقط به خاطر آنکه از رفتنم متاسف نباشی،گمان نبری که چیزی را فراموش کرده ام با خودم ببرم، و حسرتی به دلم مانده است، و خواسته یی داشته ام که برآورده نشد. نه ... به خدا نه... آنقدر آسوده خاطرم که باور نمی کنی، و راضی، و سبک بار، و بیخیال... قسم می خورم؛
به هر آنچه مقدس است نزد من و نزد من و تو، به خاک وطن قسم - آیا کافی ست؟ _ که اگر فرصتی باشد، در آستانه ی آخرین سفر، چنان خواهم خندید که پژواک آن شیشه های بسیار ضخیم و تیره ی دلمردگی و نا امیدی را یکباره فرو بریزد...

ای کاش به آنجا رسیده باشم که رهگذران، بر سنگ گورم، شاخه گلی بگذارند و از کنارم همچنان که زیز لب به شادی آواز می خوانند بگذرند؛ و این آرزویی شخصی نیست. این «ای کاش» را برای همه ی مسافران این سفر محترم می خواهم..
حاليا، بانوی من ! به آغاز سخن باز می گردم: یک روز عاقبت قلبت را خواهم شکست یک روز عاقبت. با آخرین کلام. با آخرین سفر. اما آمرانه و ملتمسانه از تو می خواهم که در آن روز، همه ی آنچه را که در این عريضه به حضورت معروض داشته ام به خاطر بیاوری - کلمه به کلمه، جمله به جمله _ و نه به ظاهر بل در باطن نیز بر افسردگی خویش صادقانه غلبه کنی.
به یاد داشته باش که از تو بغض کردن و خود خوردن و غم فرو دادن و در خلوت گریستن و در جمع لبخند زدن نمی خواهم. این سفر را باور داشتن و برای راهی شاد و راضی این سفر، دستی شادمانه تکان دادن می خواهم.

« بگو: آیا این درست است که ما به خاطر کسی شیون کنیم، بر سر بکوبیم، جامه عزا بپوشیم، ماتم بگیریم و به ختم بنشینیم که از ما جز خنده بر رفته ی خویش را توقع نداشته است؟ »

اینک احساس و اقرار می کنم که آرزویی مانده است . آرزویی بر آورده نشد؛ و آن این است که تو را از پی مرگم اشک ریزان و نالان و فریاد زنان و نفرین کتان نبینم، همچنان فرزندانم را، دوستانم را، یاران و هم اندیشانم را ...

👤 #نادر_ابراهیمی
📚 #چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
✉️ نامه 40 - بخش آخر

join us | شهر کتاب
@bookcity5



group-telegram.com/bookcity5/7654
Create:
Last Update:

▪️نامه چهلم - بخش آخر

بسیار خوب!
همه ی اینها را گفتم، بانوی بالا متزلت من، فقط به خاطر آنکه از رفتنم متاسف نباشی،گمان نبری که چیزی را فراموش کرده ام با خودم ببرم، و حسرتی به دلم مانده است، و خواسته یی داشته ام که برآورده نشد. نه ... به خدا نه... آنقدر آسوده خاطرم که باور نمی کنی، و راضی، و سبک بار، و بیخیال... قسم می خورم؛
به هر آنچه مقدس است نزد من و نزد من و تو، به خاک وطن قسم - آیا کافی ست؟ _ که اگر فرصتی باشد، در آستانه ی آخرین سفر، چنان خواهم خندید که پژواک آن شیشه های بسیار ضخیم و تیره ی دلمردگی و نا امیدی را یکباره فرو بریزد...

ای کاش به آنجا رسیده باشم که رهگذران، بر سنگ گورم، شاخه گلی بگذارند و از کنارم همچنان که زیز لب به شادی آواز می خوانند بگذرند؛ و این آرزویی شخصی نیست. این «ای کاش» را برای همه ی مسافران این سفر محترم می خواهم..
حاليا، بانوی من ! به آغاز سخن باز می گردم: یک روز عاقبت قلبت را خواهم شکست یک روز عاقبت. با آخرین کلام. با آخرین سفر. اما آمرانه و ملتمسانه از تو می خواهم که در آن روز، همه ی آنچه را که در این عريضه به حضورت معروض داشته ام به خاطر بیاوری - کلمه به کلمه، جمله به جمله _ و نه به ظاهر بل در باطن نیز بر افسردگی خویش صادقانه غلبه کنی.
به یاد داشته باش که از تو بغض کردن و خود خوردن و غم فرو دادن و در خلوت گریستن و در جمع لبخند زدن نمی خواهم. این سفر را باور داشتن و برای راهی شاد و راضی این سفر، دستی شادمانه تکان دادن می خواهم.

« بگو: آیا این درست است که ما به خاطر کسی شیون کنیم، بر سر بکوبیم، جامه عزا بپوشیم، ماتم بگیریم و به ختم بنشینیم که از ما جز خنده بر رفته ی خویش را توقع نداشته است؟ »

اینک احساس و اقرار می کنم که آرزویی مانده است . آرزویی بر آورده نشد؛ و آن این است که تو را از پی مرگم اشک ریزان و نالان و فریاد زنان و نفرین کتان نبینم، همچنان فرزندانم را، دوستانم را، یاران و هم اندیشانم را ...

👤 #نادر_ابراهیمی
📚 #چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
✉️ نامه 40 - بخش آخر

join us | شهر کتاب
@bookcity5

BY شهر کتاب و داستان


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/bookcity5/7654

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

"There are a lot of things that Telegram could have been doing this whole time. And they know exactly what they are and they've chosen not to do them. That's why I don't trust them," she said. "There is a significant risk of insider threat or hacking of Telegram systems that could expose all of these chats to the Russian government," said Eva Galperin with the Electronic Frontier Foundation, which has called for Telegram to improve its privacy practices. Stocks closed in the red Friday as investors weighed upbeat remarks from Russian President Vladimir Putin about diplomatic discussions with Ukraine against a weaker-than-expected print on U.S. consumer sentiment. "There are several million Russians who can lift their head up from propaganda and try to look for other sources, and I'd say that most look for it on Telegram," he said. Overall, extreme levels of fear in the market seems to have morphed into something more resembling concern. For example, the Cboe Volatility Index fell from its 2022 peak of 36, which it hit Monday, to around 30 on Friday, a sign of easing tensions. Meanwhile, while the price of WTI crude oil slipped from Sunday’s multiyear high $130 of barrel to $109 a pop. Markets have been expecting heavy restrictions on Russian oil, some of which the U.S. has already imposed, and that would reduce the global supply and bring about even more burdensome inflation.
from de


Telegram شهر کتاب و داستان
FROM American