جِلَاءٌ لِلْقُلُوبِ
▪️الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: کَانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ هُلَیْلٍ یَقُولُ بِعَبْدِ اللَّهِ فَصَارَ إِلَی الْعَسْکَرِ فَرَجَعَ عَنْ ذَلِکَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ سَبَبِ رُجُوعِهِ…
▪️[رجال الکشی] وَ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَنَّهُ قَالَ لِمُوسَی یَا بُنَیَّ إِنَّ أَخَاکَ سَیَجْلِسُ مَجْلِسِی وَ یَدَّعِی الْإِمَامَةَ بَعْدِی فَلَا تُنَازِعْهُ بِکَلِمَةٍ فَإِنَّهُ أَوَّلُ أَهْلِی لُحُوقاً بِی.
▪️امام صادق علیه السلام روایت شده که به پسرشان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: پسرم برادرت (عبدالله أفطح) إدعای مقام مرا خواهد کرد با او نزاع مکن، او اولین کسی است که به من ملحق میشود.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 47 ٫ صفحه 261
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️امام صادق علیه السلام روایت شده که به پسرشان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: پسرم برادرت (عبدالله أفطح) إدعای مقام مرا خواهد کرد با او نزاع مکن، او اولین کسی است که به من ملحق میشود.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 47 ٫ صفحه 261
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
✅ «خاك غير قبر را در قبر نريزند».
▪️(و قال الصّادق صلوات اللّه عليه: كلّما جعل على القبر من غير تراب القبر فهو ثقل على الميّت).
و بسند قوى از سكونى از آن حضرت از حضرت سيد المرسلين صلى اللّه عليه و آله منقول است كه حضرت نهى كردند از آن كه غير خاك قبر را در قبر ريزند كه آن سبب گرانى (سنگینی) است بر ميت،
و اين جزو اخير كه گرانيست در كافى و تهذيب نيست،
و سكونى از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه نقل كرده است كه قبر را گل مماليد از گل غير خاك قبر و گذشت كه گل مماليد و گچ مماليد.
📚 لوامع صاحبقراني (مرحوم محمد تقی مجلسی أعلی الله مقامه) ٫ جلد 2 ٫ صفحه 509
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️(و قال الصّادق صلوات اللّه عليه: كلّما جعل على القبر من غير تراب القبر فهو ثقل على الميّت).
و بسند قوى از سكونى از آن حضرت از حضرت سيد المرسلين صلى اللّه عليه و آله منقول است كه حضرت نهى كردند از آن كه غير خاك قبر را در قبر ريزند كه آن سبب گرانى (سنگینی) است بر ميت،
و اين جزو اخير كه گرانيست در كافى و تهذيب نيست،
و سكونى از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه نقل كرده است كه قبر را گل مماليد از گل غير خاك قبر و گذشت كه گل مماليد و گچ مماليد.
📚 لوامع صاحبقراني (مرحوم محمد تقی مجلسی أعلی الله مقامه) ٫ جلد 2 ٫ صفحه 509
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی صدای #خروس را شنیدی بگو:
«سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ».
«خداوند عالميان منزه است از هر چه لايق بذات مقدس او نيست و منزّه است از آنچه لايق به صفات و افعال او نيست يا منزّه است از آن كه به او توان رسيد يا وصف او توان كرد و پروردگار فرشتگان است و پروردگار روح القدس است كه از همه فرشتگان اعظم است رحمت تو پيشى گرفته است هميشه بر غضب تو و نيست خداوندى بغير از تو تنزيه تو مى كنيم و تحميد ترا به جا مى آورم يا حمد مى كنم ترا كه ترا منزه مى دانم و اين نعمت را از تو مى دانم بد كردهام و ستم بر خود كردهام بيامرز مرا به درستى كه نمى تواند آمرزيدن گناهان را بغير از تو».
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 84 ٫ صفحه 184
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
«سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ».
«خداوند عالميان منزه است از هر چه لايق بذات مقدس او نيست و منزّه است از آنچه لايق به صفات و افعال او نيست يا منزّه است از آن كه به او توان رسيد يا وصف او توان كرد و پروردگار فرشتگان است و پروردگار روح القدس است كه از همه فرشتگان اعظم است رحمت تو پيشى گرفته است هميشه بر غضب تو و نيست خداوندى بغير از تو تنزيه تو مى كنيم و تحميد ترا به جا مى آورم يا حمد مى كنم ترا كه ترا منزه مى دانم و اين نعمت را از تو مى دانم بد كردهام و ستم بر خود كردهام بيامرز مرا به درستى كه نمى تواند آمرزيدن گناهان را بغير از تو».
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 84 ٫ صفحه 184
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
کربلا قطعا جنت الاعلامه ، دیدن صحنت آخر دنیامه - واحد
@JavadMoghadam_ir
کربلا قطعاً جنت الاعلامه
دیدن صحنت آخر دنیامه
هر کجا حرز اسم تو همرامه ثارالله
الهی بمیرم آقا زیر قدم تو
سرپناهمه عَلَم تو
حاجتم شده حرم تو ثارالله
جان آقام آقام حسین جانم
در تب و تابم از دم جانانه
تربت و خاکت دردم و درمانه
عشق تو مرز کفر و ایمانه ثارالله
نفس میکشم عمریه توی هوای تو
هرچی که دارم برای تو
دل اسیر کربلای تو ثارالله
جان آقام آقام حسین جانم
شاهی و من بر درگه تو سائل
لطف تو هرجا بر غلامه شامل
روزیم از دست خیرِ ابوفاضل یا اباالفضل
میون روضه ذکر طوفانی ابوفاضل
جان و جانانی ابوفاضل
شاه شاهانی یا ابالفضل یا اباالفضل
جان آقام آقام حسین جانم
کربلایی جواد مقدم
دیدن صحنت آخر دنیامه
هر کجا حرز اسم تو همرامه ثارالله
الهی بمیرم آقا زیر قدم تو
سرپناهمه عَلَم تو
حاجتم شده حرم تو ثارالله
جان آقام آقام حسین جانم
در تب و تابم از دم جانانه
تربت و خاکت دردم و درمانه
عشق تو مرز کفر و ایمانه ثارالله
نفس میکشم عمریه توی هوای تو
هرچی که دارم برای تو
دل اسیر کربلای تو ثارالله
جان آقام آقام حسین جانم
شاهی و من بر درگه تو سائل
لطف تو هرجا بر غلامه شامل
روزیم از دست خیرِ ابوفاضل یا اباالفضل
میون روضه ذکر طوفانی ابوفاضل
جان و جانانی ابوفاضل
شاه شاهانی یا ابالفضل یا اباالفضل
جان آقام آقام حسین جانم
کربلایی جواد مقدم
▪️[الأمالی للشیخ الطوسی] ابْنُ الصَّلْتِ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْحُسَیْنِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیهما السلام عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: إِنِّی لَأَعْرِفُ حَجَراً کَانَ یُسَلِّمُ عَلَیَّ بِمَکَّةَ قَبْلَ أَنْ أُبْعَثَ إِنِّی لَأَعْرِفُهُ الْآنَ.
▪️امام رضا علیه السلام از پدران أرجمندشان علیهم السلام از پیامبر صلّی الله علیه و آله نقل کرده که ایشان فرمودند: من سنگی را میشناسم که پیش از بعثتم به من سلام میکرد، من الان آن را میشناسم.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 17 ٫ صفحه 372
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️امام رضا علیه السلام از پدران أرجمندشان علیهم السلام از پیامبر صلّی الله علیه و آله نقل کرده که ایشان فرمودند: من سنگی را میشناسم که پیش از بعثتم به من سلام میکرد، من الان آن را میشناسم.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 17 ٫ صفحه 372
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
✅ «وَ قَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لَا سُوَاعًا وَ لَا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْرًا» «و گفتند: دست از معبودانتان بر ندارید، و هرگز بتهای وَدّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر را رها نكنید» [نوح - 23].
▪️[تفسیر القمی] ... قَوْلُهُ وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا قَالَ کَانَ قَوْمٌ مُؤْمِنُونَ قَبْلَ نُوحٍ عَلَی نَبِیِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَمَاتُوا فَحَزِنَ عَلَیْهِمُ النَّاسُ فَجَاءَ إِبْلِیسُ فَاتَّخَذَ لَهُمْ صُوَرَهُمْ لِیَأْنَسُوا بِهَا فَأَنِسُوا بِهَا فَلَمَّا جَاءَهُمُ الشِّتَاءُ أَدْخَلُوهُمُ الْبُیُوتَ فَمَضَی ذَلِکَ الْقَرْنُ وَ جَاءَ الْقَرْنُ الْآخَرُ فَجَاءَهُمْ إِبْلِیسُ فَقَالَ لَهُمْ إِنَّ هَؤُلَاءِ آلِهَةٌ کَانُوا آبَاؤُکُمْ یَعْبُدُونَهَا فَعَبَدُوهُمْ وَ ضَلَّ مِنْهُمْ بَشَرٌ کَثِیرٌ فَدَعَا عَلَیْهِمْ نُوحٌ فَأَهْلَکَهُمُ اللَّهُ ... .
▪️«وَ قَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لَا تَذَرُنَّ وَدًّا» «و گفتند: دست از معبودانتان بر ندارید، و هرگز بت های وَدّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر را رها نكنید»،
قوم مؤمن ای قبل از حضرت نوح علیه السلام زندگی میکردند و پس از مدّتی مردند.
مردم برای آنها خیلی ناراحت شدند.
ابلیس صورتهایی (مجسمههایی) از آنها درست کرد تا اینکه مردم به آن مجسّمهها انس و خو گرفتند و هنگامی که زمستان فرا رسید، آن مجسمه ها را وارد منزل خویش کردند.
آن قرن سپری شد و قرن دیگر فرا رسید.
ابلیس نزد آنان آمد و به آنان گفت: پدران شما این صورتها (مجسمه ها) را پرستش میکردند.
پس آن مجسّمهها را پرستیدند و بسیاری از آنان گمراه شدند.
لذا نوح علیه السلام علیه آنان دعا کرد تا اینکه خداوند آنان را هلاک کرد ... .
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 9 ٫ صفحه 243
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️[تفسیر القمی] ... قَوْلُهُ وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا قَالَ کَانَ قَوْمٌ مُؤْمِنُونَ قَبْلَ نُوحٍ عَلَی نَبِیِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَمَاتُوا فَحَزِنَ عَلَیْهِمُ النَّاسُ فَجَاءَ إِبْلِیسُ فَاتَّخَذَ لَهُمْ صُوَرَهُمْ لِیَأْنَسُوا بِهَا فَأَنِسُوا بِهَا فَلَمَّا جَاءَهُمُ الشِّتَاءُ أَدْخَلُوهُمُ الْبُیُوتَ فَمَضَی ذَلِکَ الْقَرْنُ وَ جَاءَ الْقَرْنُ الْآخَرُ فَجَاءَهُمْ إِبْلِیسُ فَقَالَ لَهُمْ إِنَّ هَؤُلَاءِ آلِهَةٌ کَانُوا آبَاؤُکُمْ یَعْبُدُونَهَا فَعَبَدُوهُمْ وَ ضَلَّ مِنْهُمْ بَشَرٌ کَثِیرٌ فَدَعَا عَلَیْهِمْ نُوحٌ فَأَهْلَکَهُمُ اللَّهُ ... .
▪️«وَ قَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لَا تَذَرُنَّ وَدًّا» «و گفتند: دست از معبودانتان بر ندارید، و هرگز بت های وَدّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر را رها نكنید»،
قوم مؤمن ای قبل از حضرت نوح علیه السلام زندگی میکردند و پس از مدّتی مردند.
مردم برای آنها خیلی ناراحت شدند.
ابلیس صورتهایی (مجسمههایی) از آنها درست کرد تا اینکه مردم به آن مجسّمهها انس و خو گرفتند و هنگامی که زمستان فرا رسید، آن مجسمه ها را وارد منزل خویش کردند.
آن قرن سپری شد و قرن دیگر فرا رسید.
ابلیس نزد آنان آمد و به آنان گفت: پدران شما این صورتها (مجسمه ها) را پرستش میکردند.
پس آن مجسّمهها را پرستیدند و بسیاری از آنان گمراه شدند.
لذا نوح علیه السلام علیه آنان دعا کرد تا اینکه خداوند آنان را هلاک کرد ... .
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 9 ٫ صفحه 243
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️روزی هارون از یحیی برمکی و دیگران پرسید که آیا میشناسید از آل أبی طالب کسی را که طلب نمایم و بعضی از احوال موسی بن جعفر را از او سؤال نمایم؟
او علی بن اسماعیل بن جعفر برادرزاده آن حضرت را که آن جناب احسان بسیار نسبت به او می نمود و بر خفایای احوال آن جناب اطلاع تمام داشت تعیین کردند.
(به روایت دیگر، محمّد بن اسماعیل برادرزاده آن جناب بود).
پس به امر خلیفه نامه ای به پسر اسماعیل نوشتند و او را طلبیدند،
چون آن حضرت بر آن امر مطلع شد او را طلبید و گفت: اراده کجا داری؟
گفت: اراده بغداد،
فرمودند که برای چه میروی؟
گفت: پریشان شدهام و قرض بسیاری به هم رسانیده ام،
آن جناب فرمود که من قرض تو را اداء میکنم و خرج تو را متکفل میشوم،
اوقبول نکرد و گفت: مرا وصیتی کن!
آن جناب فرمودند: وصیت میکنم که در خون من شریک نشوی و اولاد مرا یتیم نگردانی،
باز گفت: مرا وصیت کن!
حضرت باز این وصیت فرمود تا سه مرتبه،
پس سیصد دینار طلا و چهار هزار درهم به او عطا فرمود،
چون او برخاست حضرت به حاضران فرمودند: به خدا سوگند که در ریختن خون من سعایت خواهد کرد و فرزندان مرا به یتیمی خواهد انداخت! ... .
و بالجمله ؛ چون علی بن اسماعیل به بغداد رسید، یحیی بن خالد برمکی او را به خانه برد و با او توطئه کرد که چون به مجلس هارون رود امری چند نسبت به آن حضرت دهد که هارون را به خشم آورد،
پس او را به نزد هارون برد.
چون بر او داخل شد سلام کرد و گفت: هرگز ندیدهام که دوخلیفه در یک عصر بوده باشند، تو در این شهر خلیفه و موسی بن جعفر در مدینه خلیفه است، مردم از اطراف عالم خراج از برای او می آورند و خزانهها به هم رسانیده و ملکی را به سی هزار درهم خریده و نام او را (یسیره) گذاشته.
پس هارون دویست هزار درهم حواله کرد به او بدهند،
چون آن بدبخت به خانه برگشت دردی در حلقش به هم رسید و هلاک شد و از آن زرها منتفع نشد.
و به روایت دیگر بعد از چندی او را زحیری عارض شد و جمیع اعضا و احشاء اوبه زیر آمد و در همان حال که زر را برای او آوردند در حالت نزع بود، و از
این پولها جز حسرت چیزی از برای او حاصل نشد و زرها را به خزانه خلیفه برگردانیدند.
📚 منتهی الآمال ٫ جلد 2 ٫ صفحه 212
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
او علی بن اسماعیل بن جعفر برادرزاده آن حضرت را که آن جناب احسان بسیار نسبت به او می نمود و بر خفایای احوال آن جناب اطلاع تمام داشت تعیین کردند.
(به روایت دیگر، محمّد بن اسماعیل برادرزاده آن جناب بود).
پس به امر خلیفه نامه ای به پسر اسماعیل نوشتند و او را طلبیدند،
چون آن حضرت بر آن امر مطلع شد او را طلبید و گفت: اراده کجا داری؟
گفت: اراده بغداد،
فرمودند که برای چه میروی؟
گفت: پریشان شدهام و قرض بسیاری به هم رسانیده ام،
آن جناب فرمود که من قرض تو را اداء میکنم و خرج تو را متکفل میشوم،
اوقبول نکرد و گفت: مرا وصیتی کن!
آن جناب فرمودند: وصیت میکنم که در خون من شریک نشوی و اولاد مرا یتیم نگردانی،
باز گفت: مرا وصیت کن!
حضرت باز این وصیت فرمود تا سه مرتبه،
پس سیصد دینار طلا و چهار هزار درهم به او عطا فرمود،
چون او برخاست حضرت به حاضران فرمودند: به خدا سوگند که در ریختن خون من سعایت خواهد کرد و فرزندان مرا به یتیمی خواهد انداخت! ... .
و بالجمله ؛ چون علی بن اسماعیل به بغداد رسید، یحیی بن خالد برمکی او را به خانه برد و با او توطئه کرد که چون به مجلس هارون رود امری چند نسبت به آن حضرت دهد که هارون را به خشم آورد،
پس او را به نزد هارون برد.
چون بر او داخل شد سلام کرد و گفت: هرگز ندیدهام که دوخلیفه در یک عصر بوده باشند، تو در این شهر خلیفه و موسی بن جعفر در مدینه خلیفه است، مردم از اطراف عالم خراج از برای او می آورند و خزانهها به هم رسانیده و ملکی را به سی هزار درهم خریده و نام او را (یسیره) گذاشته.
پس هارون دویست هزار درهم حواله کرد به او بدهند،
چون آن بدبخت به خانه برگشت دردی در حلقش به هم رسید و هلاک شد و از آن زرها منتفع نشد.
و به روایت دیگر بعد از چندی او را زحیری عارض شد و جمیع اعضا و احشاء اوبه زیر آمد و در همان حال که زر را برای او آوردند در حالت نزع بود، و از
این پولها جز حسرت چیزی از برای او حاصل نشد و زرها را به خزانه خلیفه برگردانیدند.
📚 منتهی الآمال ٫ جلد 2 ٫ صفحه 212
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
Forwarded from جِلَاءٌ لِلْقُلُوبِ (مهدی نعیمی)
▪️عالم محقّق، سیّد أسد اللَّه کاظمینی گوید: خدمت عالم بزرگوار مرحوم سیّد عبداللَّه شُبّر که به مجلسی ثانی، مشهور و دارای تألیفات فراوانی است رسیدم.
در حالی که از فراوانی تألیفات وی شگفت زده بودم، علّت آن را از ایشان پرسیدم.
پاسخ داد: از توجّهات امام همام، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام میباشد. شبی در خواب آن بزرگوار قلمی به من عطا نموده، فرمودند: اُکْتُبْ «بنویس» از آن پس، موفّق به نوشتن و تألیف شدم.
📚 دارالسلام «مرحوم محدث نوری» ٫ جلد 2 ٫ صفحه 350
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️کانال جِلاَءٌ لِلْقُلُوبِ
➡️ @eteghdate
در حالی که از فراوانی تألیفات وی شگفت زده بودم، علّت آن را از ایشان پرسیدم.
پاسخ داد: از توجّهات امام همام، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام میباشد. شبی در خواب آن بزرگوار قلمی به من عطا نموده، فرمودند: اُکْتُبْ «بنویس» از آن پس، موفّق به نوشتن و تألیف شدم.
📚 دارالسلام «مرحوم محدث نوری» ٫ جلد 2 ٫ صفحه 350
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️کانال جِلاَءٌ لِلْقُلُوبِ
➡️ @eteghdate
Forwarded from جِلَاءٌ لِلْقُلُوبِ (نعیمی)
▪️اَلشَّیْخُ أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ مُوسَی اَلنَّوْبَخْتِیُّ فِی کِتَابِ اَلْفِرَقِ، فِی تَارِیخِ وَفَاهِ اَلْإِمَامِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ یُقَالُ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی إِنَّهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ دُفِنَ بِقُیُودِهِ وَ إِنَّهُ أَوْصَی بِذَلِکَ.
📚 مستدرک الوسائل ٫ جلد 2 ٫ صفحه 484
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️کانال جِلاَءٌ لِلْقُلُوبِ
➡️ @eteghdate
📚 مستدرک الوسائل ٫ جلد 2 ٫ صفحه 484
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️کانال جِلاَءٌ لِلْقُلُوبِ
➡️ @eteghdate
Forwarded from جِلَاءٌ لِلْقُلُوبِ (نعیمی)
✅ سعايت کردن محمد بن إسماعیل (نوه امام صادق علیه السلام) از امام موسی بن جعفر عليهما السلام نزد هارون الرشید لعنت الله علیه.
▪️علی بن جعفر گفت: ما عمرۀ رجب را به جا آورده، هنوز در مکّه بودیم که محمّد بن إسماعیل نزد من آمده،
گفت: عمو جان میخواهم به بغداد بروم، و دوست داشتم با عمویم أبو الحسن «حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام» خداحافظی کنم و دوست دارم شما هم همراه من بیایید.
من با او به سوی برادرم که در خانه اش در حوبة بود، بیرون آمدم، و این اندکی پس از نماز شام بود.
در را زدم و برادرم پاسخ داد، فرمودند: کیست ؟!
گفتم: علی.
فرمودند: اینک بیرون میآیم.
و او به کندی وضو میگرفت.
من گفتم: شتاب کنید.
فرمودند: زود میآیم.
آن گاه درحالی که لنگ سرخ رنگی را به گردن بسته بود، بیرون آمد و زیر سر در خانه نشست.
علی جعفر گوید: من به سویش خم شده، سرش را بوسیدم و گفتم: برای کاری آمدهام اگر آن را درست بدانی، خدا به آن توفیق دهد و اگر جز آن باشد، چه بسیار که خطا میکنیم.
فرمودند: او کیست ؟! گفتم: او پسر برادر شما است که میخواهد با شما خداحافظی کرده، به بغداد برود.
به من فرمودند، او را بخوان.
او را که دور ایستاده بود، خواندم.
پس به ایشان نزدیک شده، سرش را بوسید و گفت: جانم فدایت به من سفارشی بکن.
فرمودند: به تو سفارش میکنم که در خون من از خداوند پروا کنی.
او در پاسخ گفت: هرکه به شما بدی بخواهد خداوند با خود او میکند و به نفرین بر بدخواهان آغاز کرد.
سپس بازگشته، سرش را بوسید و گفت: عمو جان مرا سفارشی بکن.
فرمودند: به تو سفارش میکنم که در خون من از خداوند پروا کنی.
او گفت: هرکس به شما بدی خواهد، خداوند با خود او کند.
سپس بازگشته، سر حضرت را بوسیده، گفت: عمو جان مرا سفارشی بکن.
و ایشان فرمودند: به تو سفارش میکنم که در خونم از خدا پروا کنی.
پس او به کسی که به ایشان بدی خواهد، نفرین کرده، سپس از ایشان دور شد.
و من با او به راه افتادم که برادرم فرمود: ای علی! بمان. من در جایم ایستادم. ایشان به منزلش رفته، سپس مرا خواند.
به نزدش رفتم.
همیانی برداشت که در آن صد دینار بود. آن را به من داد و فرمود: به پسر برادرت بگو آن را هزینۀ سفرش کند.
علی گوید: من آن را گرفته به گوشه عبایم آویختم.
سپس صدتای دیگر داد و فرمود: این را هم به او بده.
سپس همیانی دیگر به من داد و فرمود: این را هم به او بده.
من گفتم: جانم به فدایت! اگر از او در هراسی چنان که گفتی، چرا به زیان خود، او را یاری میکنی ؟!
فرمودند: وقتی من به او بپیوندم و او از من ببرد، مدّتش [عمرش] به پایان میرسد.
سپس بالشی چرمین که در آن سه هزار درهم سالم بود، به من داد و فرمود: این را هم به او بده. او گوید: من به نزد او رفتم و صدتای نخست را دادم. بسیار شاد شد و عمویش را دعا کرد. سپس دومی و سومی را دادم و او شاد شد چنان که گمان کردم باز می گردد و نمی رود. سپس سه هزار درهم را به او دادم.
آنگاه او به دنبال کارش رفته، به نزد هارون رفت و به عنوان خلافت به او سلام داده، گفت: گمان نمی بردم در این زمین دو خلیفه باشد تا عمویم موسی بن جعفر علیهما السّلام را دیدم که به عنوان خلافت به او سلام میدهند.
هارون صد هزار درهم برای او فرستاد. آن گاه خداوند او را به دردی در گلو دچار کرد که نه به درهمی از آنها نگریست و نه دست زد!!.
📚 الکافی ٫ جلد 1 ٫ صفحه 485
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️کانال جِلاَءٌ لِلْقُلُوبِ
➡️ @eteghdate
▪️علی بن جعفر گفت: ما عمرۀ رجب را به جا آورده، هنوز در مکّه بودیم که محمّد بن إسماعیل نزد من آمده،
گفت: عمو جان میخواهم به بغداد بروم، و دوست داشتم با عمویم أبو الحسن «حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام» خداحافظی کنم و دوست دارم شما هم همراه من بیایید.
من با او به سوی برادرم که در خانه اش در حوبة بود، بیرون آمدم، و این اندکی پس از نماز شام بود.
در را زدم و برادرم پاسخ داد، فرمودند: کیست ؟!
گفتم: علی.
فرمودند: اینک بیرون میآیم.
و او به کندی وضو میگرفت.
من گفتم: شتاب کنید.
فرمودند: زود میآیم.
آن گاه درحالی که لنگ سرخ رنگی را به گردن بسته بود، بیرون آمد و زیر سر در خانه نشست.
علی جعفر گوید: من به سویش خم شده، سرش را بوسیدم و گفتم: برای کاری آمدهام اگر آن را درست بدانی، خدا به آن توفیق دهد و اگر جز آن باشد، چه بسیار که خطا میکنیم.
فرمودند: او کیست ؟! گفتم: او پسر برادر شما است که میخواهد با شما خداحافظی کرده، به بغداد برود.
به من فرمودند، او را بخوان.
او را که دور ایستاده بود، خواندم.
پس به ایشان نزدیک شده، سرش را بوسید و گفت: جانم فدایت به من سفارشی بکن.
فرمودند: به تو سفارش میکنم که در خون من از خداوند پروا کنی.
او در پاسخ گفت: هرکه به شما بدی بخواهد خداوند با خود او میکند و به نفرین بر بدخواهان آغاز کرد.
سپس بازگشته، سرش را بوسید و گفت: عمو جان مرا سفارشی بکن.
فرمودند: به تو سفارش میکنم که در خون من از خداوند پروا کنی.
او گفت: هرکس به شما بدی خواهد، خداوند با خود او کند.
سپس بازگشته، سر حضرت را بوسیده، گفت: عمو جان مرا سفارشی بکن.
و ایشان فرمودند: به تو سفارش میکنم که در خونم از خدا پروا کنی.
پس او به کسی که به ایشان بدی خواهد، نفرین کرده، سپس از ایشان دور شد.
و من با او به راه افتادم که برادرم فرمود: ای علی! بمان. من در جایم ایستادم. ایشان به منزلش رفته، سپس مرا خواند.
به نزدش رفتم.
همیانی برداشت که در آن صد دینار بود. آن را به من داد و فرمود: به پسر برادرت بگو آن را هزینۀ سفرش کند.
علی گوید: من آن را گرفته به گوشه عبایم آویختم.
سپس صدتای دیگر داد و فرمود: این را هم به او بده.
سپس همیانی دیگر به من داد و فرمود: این را هم به او بده.
من گفتم: جانم به فدایت! اگر از او در هراسی چنان که گفتی، چرا به زیان خود، او را یاری میکنی ؟!
فرمودند: وقتی من به او بپیوندم و او از من ببرد، مدّتش [عمرش] به پایان میرسد.
سپس بالشی چرمین که در آن سه هزار درهم سالم بود، به من داد و فرمود: این را هم به او بده. او گوید: من به نزد او رفتم و صدتای نخست را دادم. بسیار شاد شد و عمویش را دعا کرد. سپس دومی و سومی را دادم و او شاد شد چنان که گمان کردم باز می گردد و نمی رود. سپس سه هزار درهم را به او دادم.
آنگاه او به دنبال کارش رفته، به نزد هارون رفت و به عنوان خلافت به او سلام داده، گفت: گمان نمی بردم در این زمین دو خلیفه باشد تا عمویم موسی بن جعفر علیهما السّلام را دیدم که به عنوان خلافت به او سلام میدهند.
هارون صد هزار درهم برای او فرستاد. آن گاه خداوند او را به دردی در گلو دچار کرد که نه به درهمی از آنها نگریست و نه دست زد!!.
📚 الکافی ٫ جلد 1 ٫ صفحه 485
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️کانال جِلاَءٌ لِلْقُلُوبِ
➡️ @eteghdate
▪️[علل الشرائع] حَمْزَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیُّ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ یُجْهَرُ فِی صَلَاةِ الْفَجْرِ وَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ وَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ وَ سَائِرُ الصَّلَوَاتِ مِثْلِ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ لَا یُجْهَرُ فِیهَا وَ لِأَیِّ عِلَّةٍ صَارَ التَّسْبِیحُ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ أَفْضَلَ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ لِأَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ کَانَ أَوَّلُ صَلَاةٍ فَرَضَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ صَلَاةَ الظُّهْرِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَأَضَافَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ الْمَلَائِکَةَ تُصَلِّی خَلْفَهُ وَ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِیَّهُ صلی الله علیه و آله أَنْ یَجْهَرَ بِالْقِرَاءَةِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَضْلَهُ ثُمَّ افْتَرَضَ عَلَیْهِ الْعَصْرَ وَ لَمْ یُضِفْ إِلَیْهِ أَحَداً مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ أَمَرَهُ أَنْ یُخْفِیَ الْقِرَاءَةَ لِأَنَّهُ لَمْ یَکُنْ وَرَاءَهُ أَحَدٌ ثُمَّ افْتَرَضَ عَلَیْهِ الْمَغْرِبَ ثُمَّ أَضَافَ إِلَیْهِ الْمَلَائِکَةَ فَأَمَرَهُ بِالْإِجْهَارِ وَ کَذَلِکَ الْعِشَاءُ الْآخِرَةُ فَلَمَّا کَانَ قُرْبُ الْفَجْرِ افْتَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ الْفَجْرَ وَ أَمَرَهُ بِالْإِجْهَارِ لِیُبَیِّنَ لِلنَّاسِ فَضْلَهُ کَمَا بَیَّنَ لِلْمَلَائِکَةِ فَلِهَذِهِ الْعِلَّةِ یُجْهَرُ فِیهَا فَقُلْتُ لِأَیِّ شَیْ ءٍ صَارَ التَّسْبِیحُ فِی الْأَخِیرَتَیْنِ أَفْضَلَ مِنَ الْقِرَاءَةِ قَالَ لِأَنَّهُ لَمَّا کَانَ فِی الْأَخِیرَتَیْنِ ذَکَرَ مَا یَظْهَرُ مِنْ عَظَمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَدَهِشَ وَ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ فَلِذَلِکَ الْعِلَّةِ صَارَ التَّسْبِیحُ أَفْضَلَ مِنَ الْقِرَاءَةِ.
▪️[علل الشرائع]: محمد بن حمزه روایت کرده است که از امام صادق علیه السلام پرسیدم:
چرا نماز صبح و مغرب و عشا با صدای بلند خوانده میشود، اما بقیه نمازها مثل نماز ظهر و عصر با صدای بلند خوانده نمی شود ؟!
و چرا ذکر تسبیح در دو رکعت آخر نماز از خواندن قراءت [حمد و سوره] بهتر و افضل است ؟!
امام علیه السلام فرمودند: زیرا وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله به آسمان عروج کرد، اولین نمازی که خدا بر او واجب کرد، نماز ظهر روز جمعه بود، سپس خداوند عزّ و جلّ به ملائکه امر کرد پشت سر حضرت نماز بگزارند و به پیامبرش امر کرد نماز را با صدای بلند قرائت کند تا فضل و مرتبت او برای ملائکه آشکار شود،
سپس نماز عصر را بر او واجب کرد، اما هیچ یک از ملائکه را به همراهی او امر نکرد و به پیامبر امر کرد حمد و سوره نماز را با صدای آرام قرائت کند؛ زیرا کسی در پشت سر حضرت نبود.
سپس نماز مغرب را بر او واجب کرد و ملائکه را با او همراه کرد و به او امر کرد با صدای بلند حمد و سوره را قرائت کند و همین طور نماز عشا را.
وقتی فجر نزدیک شد، خدا نماز صبح را بر پیامبر واجب کرد و به او امر کرد آن را با صدای بلند بخواند تا فضل و مرتبت او برای مردم آشکار شود، همان گونه که برای ملائکه آشکار شد، به همین علت نماز صبح با صدای بلند خوانده میشود.
پرسیدم: چرا در دو رکعت آخر نماز تسبیح از قرائت [حمد و سوره] افضل و بهتر است ؟!
فرمودند: زیرا وقتی پیامبر در دو رکعت آخر نماز بود، بخاطر خود آوردند عظمت و جبروت إلهى را پس متحير و مدهوش شدند و تسبيحات اربع را سُبحانَ اللهِ وَ الحَمدُ لِلّهِ وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ وَ اللهُ أکبَر خواندند، به همین خاطر ذکر تسبیح از قرائت بهتر است.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 18 ٫ صفحه 366
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️[علل الشرائع]: محمد بن حمزه روایت کرده است که از امام صادق علیه السلام پرسیدم:
چرا نماز صبح و مغرب و عشا با صدای بلند خوانده میشود، اما بقیه نمازها مثل نماز ظهر و عصر با صدای بلند خوانده نمی شود ؟!
و چرا ذکر تسبیح در دو رکعت آخر نماز از خواندن قراءت [حمد و سوره] بهتر و افضل است ؟!
امام علیه السلام فرمودند: زیرا وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله به آسمان عروج کرد، اولین نمازی که خدا بر او واجب کرد، نماز ظهر روز جمعه بود، سپس خداوند عزّ و جلّ به ملائکه امر کرد پشت سر حضرت نماز بگزارند و به پیامبرش امر کرد نماز را با صدای بلند قرائت کند تا فضل و مرتبت او برای ملائکه آشکار شود،
سپس نماز عصر را بر او واجب کرد، اما هیچ یک از ملائکه را به همراهی او امر نکرد و به پیامبر امر کرد حمد و سوره نماز را با صدای آرام قرائت کند؛ زیرا کسی در پشت سر حضرت نبود.
سپس نماز مغرب را بر او واجب کرد و ملائکه را با او همراه کرد و به او امر کرد با صدای بلند حمد و سوره را قرائت کند و همین طور نماز عشا را.
وقتی فجر نزدیک شد، خدا نماز صبح را بر پیامبر واجب کرد و به او امر کرد آن را با صدای بلند بخواند تا فضل و مرتبت او برای مردم آشکار شود، همان گونه که برای ملائکه آشکار شد، به همین علت نماز صبح با صدای بلند خوانده میشود.
پرسیدم: چرا در دو رکعت آخر نماز تسبیح از قرائت [حمد و سوره] افضل و بهتر است ؟!
فرمودند: زیرا وقتی پیامبر در دو رکعت آخر نماز بود، بخاطر خود آوردند عظمت و جبروت إلهى را پس متحير و مدهوش شدند و تسبيحات اربع را سُبحانَ اللهِ وَ الحَمدُ لِلّهِ وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ وَ اللهُ أکبَر خواندند، به همین خاطر ذکر تسبیح از قرائت بهتر است.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 18 ٫ صفحه 366
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️[مَجَالِسُ الصَّدُوق] [الْخِصَالُ] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْیَهُودِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَسَأَلُوهُ عَنْ مَسَائِلَ فَکَانَ فِیمَا سَأَلُوهُ أَنْ قَالُوا لِمَ یُجْهَرُ فِی ثَلَاثِ صَلَوَاتٍ قَالَ لِأَنَّهُ یَتَبَاعَدُ مِنْهُ لَهَبُ النَّارِ مِقْدَارَ مَا یَبْلُغُهُ صَوْتُهُ ... .
▪️امام حسن علیه السلام فرمودند: یک نفر یهودی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و مسائلی از حضرت پرسید.
یکی از این مسائل این بود: چرا در نمازهای سه گانه قرائت جهری است ؟!
حضرت فرمود: چرا که به اندازه جایی که صدای فرد میرسد، زبانه آتش جهنم از وی دور میشود ... .
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 82 ٫ صفحه 78
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️امام حسن علیه السلام فرمودند: یک نفر یهودی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و مسائلی از حضرت پرسید.
یکی از این مسائل این بود: چرا در نمازهای سه گانه قرائت جهری است ؟!
حضرت فرمود: چرا که به اندازه جایی که صدای فرد میرسد، زبانه آتش جهنم از وی دور میشود ... .
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 82 ٫ صفحه 78
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️[الْمُعْتَبَرُ] رَوَی زُرَارَةُ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْأَخِیرَتَیْنِ مِنَ الظُّهْرِ قَالَ تُسَبِّحُ وَ تَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَسْتَغْفِرُ لِذَنْبِکَ.
▪️زراره روایت کرده است: از امام صادق علیه السلام پرسیدم، در دو رکعت آخر نماز ظهر چه چیزی باید خواند؟
فرمود: تسبیح میگویی و خدا را حمد میگویی و برای گناهانت استغفار میخواهی.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 82 ٫ صفحه 88
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️زراره روایت کرده است: از امام صادق علیه السلام پرسیدم، در دو رکعت آخر نماز ظهر چه چیزی باید خواند؟
فرمود: تسبیح میگویی و خدا را حمد میگویی و برای گناهانت استغفار میخواهی.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 82 ٫ صفحه 88
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️[الْعُیُونُ] عَنْ تَمِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُرَشِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ رَجَاءِ بْنِ أَبِی الضَّحَّاکِ: أَنَّهُ صَحِبَ الرِّضَا علیه السلام مِنَ الْمَدِینَةِ إِلَی مَرْوَ فَقَالَ کَانَ یُسَبِّحُ فِی الْأُخْرَاوَیْنِ یَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ یَرْکَعُ.
▪️أبو ضحاک که همراه امام رضا علیه السلام از مدینه تا مرو بود روایت کرده است:
ایشان در دو رکعت آخر سه مرتبه میگفتند: «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله» و بعد رکوع میکردند.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 82 ٫ صفحه 88
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️أبو ضحاک که همراه امام رضا علیه السلام از مدینه تا مرو بود روایت کرده است:
ایشان در دو رکعت آخر سه مرتبه میگفتند: «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله» و بعد رکوع میکردند.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 82 ٫ صفحه 88
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
✅ بَابُ وُجُوبِ الْإِعَادَةِ عَلَی مَنْ تَرَکَ الْجَهْرَ وَ الْإِخْفَاتَ فِی مَحَلِّهِمَا عَمْداً وَ عَدَمِ وُجُوبِ الْإِعَادَةِ عَلَی مَنْ تَرَکَهُمَا نِسْیَاناً أَوْ سَهْواً أَوْ جَهْلًا.
▪️مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی رَجُلٍ جَهَرَ فِیمَا لَا یَنْبَغِی الْإِجْهَارُ فِیهِ وَ أَخْفَی فِیمَا لَا یَنْبَغِی الْإِخْفَاءُ فِیهِ فَقَالَ أَیَّ ذَلِکَ فَعَلَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ نَقَضَ صَلَاتَهُ وَ عَلَیْهِ الْإِعَادَةُ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِکَ نَاسِیاً أَوْ سَاهِیاً أَوْ لَا یَدْرِی فَلَا شَیْ ءَ عَلَیْهِ وَ قَدْ تَمَّتْ صَلَاتُهُ.
▪️زراره نقل میکند از حضرت امام محمد باقر صلوات اللّه عليه كه سؤال كردند از شخصى كه بلند بخواند در جائى كه سزاوار نيست بلند خواندن در آن،
يا آهسته بخواند در جائى كه سزاوار نيست آهسته خواندن در آن ؟!
پس حضرت فرمودند كه هر يك از اين دو را اگر عمدا كرده باشد نماز خود را ناقص كرده است نماز خود را و بر اوست كه اعاده كند،
و اگر مخالفت جهر و اخفات بر سبيل نسيان است يا سهو یا شك باشد معذور است پس بر او چيزى نيست، و نماز او تمام است.
📚 وسائل الشیعه ٫ جلد 6 ٫ صفحه 86
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی رَجُلٍ جَهَرَ فِیمَا لَا یَنْبَغِی الْإِجْهَارُ فِیهِ وَ أَخْفَی فِیمَا لَا یَنْبَغِی الْإِخْفَاءُ فِیهِ فَقَالَ أَیَّ ذَلِکَ فَعَلَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ نَقَضَ صَلَاتَهُ وَ عَلَیْهِ الْإِعَادَةُ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِکَ نَاسِیاً أَوْ سَاهِیاً أَوْ لَا یَدْرِی فَلَا شَیْ ءَ عَلَیْهِ وَ قَدْ تَمَّتْ صَلَاتُهُ.
▪️زراره نقل میکند از حضرت امام محمد باقر صلوات اللّه عليه كه سؤال كردند از شخصى كه بلند بخواند در جائى كه سزاوار نيست بلند خواندن در آن،
يا آهسته بخواند در جائى كه سزاوار نيست آهسته خواندن در آن ؟!
پس حضرت فرمودند كه هر يك از اين دو را اگر عمدا كرده باشد نماز خود را ناقص كرده است نماز خود را و بر اوست كه اعاده كند،
و اگر مخالفت جهر و اخفات بر سبيل نسيان است يا سهو یا شك باشد معذور است پس بر او چيزى نيست، و نماز او تمام است.
📚 وسائل الشیعه ٫ جلد 6 ٫ صفحه 86
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️[کِتَابُ الْإِمَامَةِ وَ التَّبْصِرَةِ] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنْ جَابِرٍ قَالَ: لَقِیتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَغَمَزَ یَدِی وَ قَالَ غَمْزُ الرَّجُلِ یَدَ أَخِیهِ قُبْلَتُهُ.
▪️امام جعفر بن محمد از پدرانشان علیهم السلام از جابر گفت: به پیغمبر صلی الله علیه و آله برخوردم و سلام کردم، دستم را فشرد و فرمودند: فشردن دست برادر، بوسیدن او است.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 73 ٫ صفحه 22
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️امام جعفر بن محمد از پدرانشان علیهم السلام از جابر گفت: به پیغمبر صلی الله علیه و آله برخوردم و سلام کردم، دستم را فشرد و فرمودند: فشردن دست برادر، بوسیدن او است.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 73 ٫ صفحه 22
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️واژه جن، جان که جمع آن يا اسم جمع آن «الجن» است، اين سه واژه در قرآن به کار رفت؛
أما أجنه جمع جنين است، نه جمع جن که خدا به انسانها خطاب ميکند، ميفرمايد: «أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ»، همه شما أجنه بوديد؛ يعني جنين بوديد در رحم مادرانتان. أجنه جمع جن و اينها نيست، جمع جنين است؛ يعني کودکان.
📚 درس تفسیر استاد جوادی آملی ٫ تاریخ 1397/12/11
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
أما أجنه جمع جنين است، نه جمع جن که خدا به انسانها خطاب ميکند، ميفرمايد: «أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ»، همه شما أجنه بوديد؛ يعني جنين بوديد در رحم مادرانتان. أجنه جمع جن و اينها نيست، جمع جنين است؛ يعني کودکان.
📚 درس تفسیر استاد جوادی آملی ٫ تاریخ 1397/12/11
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
✅ «وَ إِذْ صَرَفْنَآ إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوٓا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَىٰ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ» «(یاد كن) هنگامی كه گروهی از جن را به سوی تو متوجه كردیم كه قرآن را بشنوند، چون نزد قرائت آن حاضر شدند، گفتند: (برای شنیدن قرآن) خاموش باشید. چون قرائت پایان یافت به سوی قومشان در حالی كه بیم دهنده بودند، بازگشتند» [أحقاف - 29].
▪️[الْإِحْتِجَاجُ] عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام: فِی أَجْوِبَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام عَنْ مَسَائِلِ الْیَهُودِیِّ فِی فَضْلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ إِلَی أَنْ قَالَ قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ هَذَا سُلَیْمَانُ سُخِّرَتْ لَهُ الشَّیَاطِینُ یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ علیه السلام لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ لَقَدْ أُعْطِیَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أَفْضَلَ مِنْ هَذَا إِنَّ الشَّیَاطِینَ سُخِّرَتْ لِسُلَیْمَانَ وَ هِیَ مُقِیمَةٌ عَلَی کُفْرِهَا وَ لَقَدْ سُخِّرَتْ لِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله الشَّیَاطِینُ بِالْإِیمَانِ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ الْجِنُّ التِّسْعَةُ مِنْ أَشْرَافِهِمْ مِنْ جِنِّ نَصِیبِینَ وَ الْیَمَنِ مِنْ بَنِی عَمْرِو بْنِ عَامِرٍ مِنَ الْأَحِجَّةِ مِنْهُمْ شَصَاهُ وَ مَصَاهُ وَ الْهَمْلَکَانُ وَ الْمَرْزُبَانُ وَ الْمَازَمَانُ وَ نَضَاهُ وَ هَاصِبٌ وَ هَاضِبٌ وَ عَمْرٌو وَ هُمُ الَّذِینَ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ اسْمُهُ فِیهِمْ وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَیْکَ نَفَراً مِنَ الْجِنِ وَ هُمْ تِسْعَةٌ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ الْجِنُّ وَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِبَطْنِ النَّخْلِ فَاعْتَذَرُوا بِ أَنَّهُمْ ظَنُّوا کَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً وَ لَقَدْ أَقْبَلَ إِلَیْهِ أَحَدٌ وَ سَبْعُونَ أَلْفاً مِنْهُمْ فَبَایَعُوهُ عَلَی الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ نُصْحِ الْمُسْلِمِینَ وَ اعْتَذَرُوا بِأَنَّهُمْ قَالُوا عَلَی اللَّهِ شَطَطاً وَ هَذَا أَفْضَلُ مِمَّا أُعْطِیَ سُلَیْمَانَ سُبْحَانَ مَنْ سَخَّرَهَا لِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بَعْدَ أَنْ کَانَتْ تَتَمَرَّدُ وَ تَزْعُمُ أَنَّ لِلَّهِ وَلَداً فَلَقَدْ شَمِلَ مَبْعَثُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مَا لَا یُحْصَی.
▪️امام موسی بن جعفر علیهما السلام از پدرانش روایت فرمودند: در پاسخهایی که حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام به یهودی دربارهی فضیلت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله بر همهی پیغمبران داده (گفته شد:) ... یهودی گفت: «این سلیمان علیه السلام است که شیاطین مسخّر او بودند و برایش هرچه میخواست از محاریب و مجسمهها میساختند».
حضرت علی علیه السلام فرمودند: البتّه چنین بود ولی به محمّد صلی الله علیه و آله بهتر از آن داده شده، شیاطین کافر بودند و مسخّر سلیمان علیه السلام شدند ولی شیاطین مسخر محمّد صلی الله علیه و آله شدند و مسلمانی پیشه کردند،
به طوری که نُه جن از اشراف آنان نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آمدند، از جن نصیبین و یمن از بنی عمرو بن عامر، از أحجه از جمله: شصاه، مصاه، هملکان، مرزبان، ما زمان، نضاه، هاصب، هاضب و عمرو اینان آنهایی هستند که خدای تبارک و تعالی دربارهی آنها فرموده است: «وَ إِذْ صَرَفْنَآ إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ» همان نه تن بودند که قرآن را شنیدند، جنیان در بطن نخله به پیغمبر صلی الله علیه و آله رو آوردند. و عذر خواستند که آنها پنداشتند همانطورکه شما پنداشتید از اینکه خدا کسی را مبعوث نکند، و هفتاد و یک هزار نفر آنها آمدند و با او بیعت کردند که نماز و روزه و زکات و حج و جهاد و خیرخواهی مسلمانان را انجام دهند. و عذر خواستند که آن ها بر خدا ناروا گفتند و این بهتر است از آنچه خدا به سلیمان علیه السلام داد،
منزّه است خدایی که آنها را برای نبوّت محمّد صلی الله علیه و آله مسخر کرد پس از اینکه متمرّد بودند و پنداشتند خدا فرزند دارد، و بعثت او جن و آدمی بی شمار را شامل شد.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 60 ٫ صفحه 97
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️[الْإِحْتِجَاجُ] عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام: فِی أَجْوِبَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام عَنْ مَسَائِلِ الْیَهُودِیِّ فِی فَضْلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ إِلَی أَنْ قَالَ قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ هَذَا سُلَیْمَانُ سُخِّرَتْ لَهُ الشَّیَاطِینُ یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ علیه السلام لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ لَقَدْ أُعْطِیَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أَفْضَلَ مِنْ هَذَا إِنَّ الشَّیَاطِینَ سُخِّرَتْ لِسُلَیْمَانَ وَ هِیَ مُقِیمَةٌ عَلَی کُفْرِهَا وَ لَقَدْ سُخِّرَتْ لِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله الشَّیَاطِینُ بِالْإِیمَانِ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ الْجِنُّ التِّسْعَةُ مِنْ أَشْرَافِهِمْ مِنْ جِنِّ نَصِیبِینَ وَ الْیَمَنِ مِنْ بَنِی عَمْرِو بْنِ عَامِرٍ مِنَ الْأَحِجَّةِ مِنْهُمْ شَصَاهُ وَ مَصَاهُ وَ الْهَمْلَکَانُ وَ الْمَرْزُبَانُ وَ الْمَازَمَانُ وَ نَضَاهُ وَ هَاصِبٌ وَ هَاضِبٌ وَ عَمْرٌو وَ هُمُ الَّذِینَ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ اسْمُهُ فِیهِمْ وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَیْکَ نَفَراً مِنَ الْجِنِ وَ هُمْ تِسْعَةٌ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ الْجِنُّ وَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِبَطْنِ النَّخْلِ فَاعْتَذَرُوا بِ أَنَّهُمْ ظَنُّوا کَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً وَ لَقَدْ أَقْبَلَ إِلَیْهِ أَحَدٌ وَ سَبْعُونَ أَلْفاً مِنْهُمْ فَبَایَعُوهُ عَلَی الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ نُصْحِ الْمُسْلِمِینَ وَ اعْتَذَرُوا بِأَنَّهُمْ قَالُوا عَلَی اللَّهِ شَطَطاً وَ هَذَا أَفْضَلُ مِمَّا أُعْطِیَ سُلَیْمَانَ سُبْحَانَ مَنْ سَخَّرَهَا لِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بَعْدَ أَنْ کَانَتْ تَتَمَرَّدُ وَ تَزْعُمُ أَنَّ لِلَّهِ وَلَداً فَلَقَدْ شَمِلَ مَبْعَثُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مَا لَا یُحْصَی.
▪️امام موسی بن جعفر علیهما السلام از پدرانش روایت فرمودند: در پاسخهایی که حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام به یهودی دربارهی فضیلت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله بر همهی پیغمبران داده (گفته شد:) ... یهودی گفت: «این سلیمان علیه السلام است که شیاطین مسخّر او بودند و برایش هرچه میخواست از محاریب و مجسمهها میساختند».
حضرت علی علیه السلام فرمودند: البتّه چنین بود ولی به محمّد صلی الله علیه و آله بهتر از آن داده شده، شیاطین کافر بودند و مسخّر سلیمان علیه السلام شدند ولی شیاطین مسخر محمّد صلی الله علیه و آله شدند و مسلمانی پیشه کردند،
به طوری که نُه جن از اشراف آنان نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آمدند، از جن نصیبین و یمن از بنی عمرو بن عامر، از أحجه از جمله: شصاه، مصاه، هملکان، مرزبان، ما زمان، نضاه، هاصب، هاضب و عمرو اینان آنهایی هستند که خدای تبارک و تعالی دربارهی آنها فرموده است: «وَ إِذْ صَرَفْنَآ إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ» همان نه تن بودند که قرآن را شنیدند، جنیان در بطن نخله به پیغمبر صلی الله علیه و آله رو آوردند. و عذر خواستند که آنها پنداشتند همانطورکه شما پنداشتید از اینکه خدا کسی را مبعوث نکند، و هفتاد و یک هزار نفر آنها آمدند و با او بیعت کردند که نماز و روزه و زکات و حج و جهاد و خیرخواهی مسلمانان را انجام دهند. و عذر خواستند که آن ها بر خدا ناروا گفتند و این بهتر است از آنچه خدا به سلیمان علیه السلام داد،
منزّه است خدایی که آنها را برای نبوّت محمّد صلی الله علیه و آله مسخر کرد پس از اینکه متمرّد بودند و پنداشتند خدا فرزند دارد، و بعثت او جن و آدمی بی شمار را شامل شد.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 60 ٫ صفحه 97
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
✅ «ثواب و فضیلت قرائت سوره جنّ».
▪️ابن بابويه: بإسناده، عن حنان بن سدير، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: «من أكثر قراءة قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ لم يصبه في الحياة الدنيا شي ء من أعين الجن و لا نفثهم و لا سحرهم و لا كيدهم، و كان مع محمد صلى الله عليه و آله، فيقول: يا رب لا أريد منه بدلا، و لا أبغي عنه حولا.
▪️إبن بابویه با سند خود، از حَنّان بن سدیر، از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده است که: هر کس سوره جن «قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ» را زیاد بخواند، در زندگی از شرّ چشم جنیان و سحر و جادو و مکر و حیله آنها در أمان خواهد بود و همراه محمد صلی الله علیه و آله خواهد بود و میگوید: خداوندا! من کسی را به جای محمد صلی الله علیه و آله نمی خواهم و هرگز از او به دیگری متمایل نمیشوم.
📚 البرهان في تفسير القرآن ٫ جلد 5 ٫ صفحه 505
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️ابن بابويه: بإسناده، عن حنان بن سدير، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: «من أكثر قراءة قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ لم يصبه في الحياة الدنيا شي ء من أعين الجن و لا نفثهم و لا سحرهم و لا كيدهم، و كان مع محمد صلى الله عليه و آله، فيقول: يا رب لا أريد منه بدلا، و لا أبغي عنه حولا.
▪️إبن بابویه با سند خود، از حَنّان بن سدیر، از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده است که: هر کس سوره جن «قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ» را زیاد بخواند، در زندگی از شرّ چشم جنیان و سحر و جادو و مکر و حیله آنها در أمان خواهد بود و همراه محمد صلی الله علیه و آله خواهد بود و میگوید: خداوندا! من کسی را به جای محمد صلی الله علیه و آله نمی خواهم و هرگز از او به دیگری متمایل نمیشوم.
📚 البرهان في تفسير القرآن ٫ جلد 5 ٫ صفحه 505
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
✅ «بَابُ إسْتِحْبَابِ التَّسْبِیحِ سَبْعاً بَعْدَ التَّشَهُّدِ الْأَوَّلِ».
▪️مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ أَبِی دَاوُدَ سُلَیْمَانَ بْنِ سُفْیَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ حُرَیْثٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قُلْ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَوَّلَتَیْنِ بَعْدَ التَّشَهُّدِ قَبْلَ أَنْ تَنْهَضَ سُبْحَانَ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ سَبْعَ. مَرَّاتٍ.
📚 وسائل الشیعه ٫ جلد 6 ٫ صفحه 409
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate
▪️مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ أَبِی دَاوُدَ سُلَیْمَانَ بْنِ سُفْیَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ حُرَیْثٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قُلْ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَوَّلَتَیْنِ بَعْدَ التَّشَهُّدِ قَبْلَ أَنْ تَنْهَضَ سُبْحَانَ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ سَبْعَ. مَرَّاتٍ.
📚 وسائل الشیعه ٫ جلد 6 ٫ صفحه 409
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
➡️ @eteghdate