Telegram Group & Telegram Channel
مجله‌ی اینترنتی عصر روشنگری
فروغی: فرزند عصر روشنگری آغاز قرن ۱۶ تا واپسین سال‌های قرن ۱۸ میلادی دوره ظهور چهره‌هایی در عرصه علم و فرهنگ غرب است که تصور انسان مدرن را از جهان دگرگون کردند. هر کدام از این شخصیت‌ها به بخشی از تصور رایج انسان سنتی از هستی حمله بردند و پایه‌های اعتقادی…
هویت ملی یا ناسیونالیسم؟

در طی سال‌های قرن ۱۹ و ۲۰ که جهان متمدن با بحران‌های استقلال و جنگ‌های هویتی متعدد ناشی از تشکیل دولت-ملت‌ها و رواج ایدئولوژی‌های ناسیونالیستی مواجه بود، بحث پیرامون تعریف هویت ملی به کانون نزاع‌ بدل شده بود. هر قوم و کشوری تلاش می‌کرد با توسل به تاریخ قدیم یا ارزش‌های جدید هویت خود و سپس هویت شهروندان خود را تعیین کند. ایران نیز با آنکه امواج مدرنیته دیر به آن رسید، از این قاعده مستثنی نبود.

ایرانی کیست و ایرانی بودن در دوران مدرن به چه معنا است؟ این‌ هسته اصلی سوال‌هائی بودند که فروغی با ورودش به حلقه نخست تصمیم‌گیران حکومتی در پی یافتن پاسخ برای آن‌ها دست به یکی از جسورانه‌ترین پروژه‌های قرون معاصر زد و دست‌اندرکار تعریف و بازآفرینی هویت ملی شد. آرمان نخستین مشروطه، اصلاح ساختار حکومتی از بالا بود، آنچه اما فروغی هدف گرفته بود انقلاب مدرنیسم در بطن جامعه ایران بود. دست زدن به تغییرات در حوزه سنت‌ها و مقدسات جامعه‌ای که به قرن‌ها عقب‌ماندگی خو کرده است، قمار خطرناکی بود که فروغی به سه پشتوانه روی آن دست به تهور زد: ۱- شناخت بنیادینی که از تاریخ و فرهنگ ایران داشت، ۲- آشنائی عمیقی که با تمدن غرب یافته بود و ۳- داشتن حاکمی پرنفوذ و اقتدارگرا چون رضاشاه که می‌توانست از او در پیشبرد اهدافش کمک بگیرد. به اتکای میراث پیشین نهضت مشروطه که ساختار صلب و سنتی جامعه ایران را لرزانده بود، فروغی تلاش کرد کارگزار عبور دادن جامعه ایران به دنیای جدید شود. در دوره‌ای که روشنفکران ایرانی بیش از مدل حکومت، محتوای آن را در سر می‌پروراندند، از انقراض قاجاریه حمایت کرد، به جمهوریت نه گفت و دست به سردارسپه داد تا سلطنت پهلوی شکل بگیرد.

به مدد گستره دانش تاریخی خود، سه هزار سال تاریخ متاخر فلات ایران را از نظر گذراند و کوروش و داریوش اول را به عنوان الگویی برای نظام تازه برگزید. مهم‌تر از آن، بجای بناکردن هویت ملی معاصر بر اساس تعصبات قومی و تعلقات نژادی، آن را در میراث‌های فرهنگ و ادبی کشور کاشت. در زمانه اوج نهضت‌های ملی‌گرایانه افراطی و به گفته او «افتخار به استخوان‌های پوسیده نیاکان»، علیه تفاخر نژادی موضع می‌گرفت:« هیچ‌گاه معتقد به تخفیف و تحقیر سایر اقوام نبوده‌ام و همه وقت مساعی آنان را در راه ترقی و تمدن منظور داشته و تقدیر نموده[ام].» از آن سو در مقاله «چرا باید ایران را دوست داشت» استدلال می‌کند که چرا «حب وطن با نوع‌دوستی تعارضی ندارد».

فروغی برای کاشتن ریشه‌های هویت ایران مدرن در فرهنگ کهن کشور، با اشرافی که به ادبیات ایران داشت خود دست به تهیه منابع اولیه برای استفاده عمومی زد. گلستان و بوستان سعدی به تصحیح فروغی که در فاصله کمی پای خود را به خانه‌های بسیاری از ایرانیان باز کرد، از جمله نخستین کتب ادبی تاریخ معاصر بود که به شیوه جدید تصحیح انتقادی متون قدیمی تهیه شده بود. تهیه‌ نسخه‌ای از رباعیات خیام و همچنین نسخه‌ گزیده‌ای از شاهنامه فردوسی برای استفاده دانش‌آموزان که در بستر مرگ نیز به کار آن اشتغال داشت از جمله همین تلاش‌های او بود. پروژه ترویج مولوی، فردوسی، سعدی و حافظ به عنوان چهار شناسه فرهنگی ایران مدرن که در تمام آن سال‌ها دنبال کرد، حاصل دید متجدد و علمی‌اش بود که با سال‌ها غور و غوص در ادبیات کهن و معاشرت با بزرگترین پژوهشگران ادب ایران همچون علامه قزوینی و بدیع‌الزمان فروزانفر درآمیخته بود. تسلط او بر زبان و ادب فارسی به میزانی است که می‌توان گفت وی ادیبی سیاستمدار بود، نه سیاستمداری ادیب.

فروغی همچنین در همان حال که با نوشتن کتاب «سیر حکمت در اروپا» تلاش می‌کرد فلسفه غرب را به ایرانیان بشناساند، بخشی از کتاب «قانون» ابن‌سینا را از عربی به فارسی برگرداند تا چهره علمی ایران قدیم را به نمایش بگذارد و از خودباختگی هویتی در برابر فرهنگ غرب جلوگیری کند.

فروغی تاریخ را نیز، در کنار زبان، به عنوان رکن هویتی ایران مدرن در نظر می‌گرفت و از جمله پیشروانی بود که به این رشته به عنوان یک علم و اساس آموزش تمدن و تکامل بشریت نگاه می‌کرد و نه به عنوان قصه‌ها و افسانه‌هایی از سلاطین و لشکرکشی‌ها، آنچنانکه تا پیش از او غالبا مرسوم بود. فروغی تصمیم گرفت تاریخ را برای نخستین بار به عنوان ماده درسی وارد مدرسه سیاسی کند و از آنجا که چنین درسی تا پیش از آن وجود نداشت، خود وظیفه نوشتن کتاب ویژه تدریس را برعهده گرفت و اولین کتاب مدون تاریخ را تالیف کرد. کتب سه‌گانه او سرمشق بسیاری ازتاریخ‌نویسان بعدی او قرار گرفتند.کتاب تاریخی که برای سال پنجم و ششم مدارس ابتدایی نوشت با این جمله شروع می‌شد: «مملکتِ ما ایرانست و ما ایرانی هستیم و پدران ماهم ایرانی بوده‌اند».نوشتن این کتاب که همزمان با اوج‌گیری نهضت مشروطه است روح آزادی و وطن‌پرستی را در کالبد آموزش نسل تازه می‌دمد.

#تجدد
#فروغی

ادامه:
https://www.group-telegram.com/de/mghlte.com/2731



group-telegram.com/mghlte/2720
Create:
Last Update:

هویت ملی یا ناسیونالیسم؟

در طی سال‌های قرن ۱۹ و ۲۰ که جهان متمدن با بحران‌های استقلال و جنگ‌های هویتی متعدد ناشی از تشکیل دولت-ملت‌ها و رواج ایدئولوژی‌های ناسیونالیستی مواجه بود، بحث پیرامون تعریف هویت ملی به کانون نزاع‌ بدل شده بود. هر قوم و کشوری تلاش می‌کرد با توسل به تاریخ قدیم یا ارزش‌های جدید هویت خود و سپس هویت شهروندان خود را تعیین کند. ایران نیز با آنکه امواج مدرنیته دیر به آن رسید، از این قاعده مستثنی نبود.

ایرانی کیست و ایرانی بودن در دوران مدرن به چه معنا است؟ این‌ هسته اصلی سوال‌هائی بودند که فروغی با ورودش به حلقه نخست تصمیم‌گیران حکومتی در پی یافتن پاسخ برای آن‌ها دست به یکی از جسورانه‌ترین پروژه‌های قرون معاصر زد و دست‌اندرکار تعریف و بازآفرینی هویت ملی شد. آرمان نخستین مشروطه، اصلاح ساختار حکومتی از بالا بود، آنچه اما فروغی هدف گرفته بود انقلاب مدرنیسم در بطن جامعه ایران بود. دست زدن به تغییرات در حوزه سنت‌ها و مقدسات جامعه‌ای که به قرن‌ها عقب‌ماندگی خو کرده است، قمار خطرناکی بود که فروغی به سه پشتوانه روی آن دست به تهور زد: ۱- شناخت بنیادینی که از تاریخ و فرهنگ ایران داشت، ۲- آشنائی عمیقی که با تمدن غرب یافته بود و ۳- داشتن حاکمی پرنفوذ و اقتدارگرا چون رضاشاه که می‌توانست از او در پیشبرد اهدافش کمک بگیرد. به اتکای میراث پیشین نهضت مشروطه که ساختار صلب و سنتی جامعه ایران را لرزانده بود، فروغی تلاش کرد کارگزار عبور دادن جامعه ایران به دنیای جدید شود. در دوره‌ای که روشنفکران ایرانی بیش از مدل حکومت، محتوای آن را در سر می‌پروراندند، از انقراض قاجاریه حمایت کرد، به جمهوریت نه گفت و دست به سردارسپه داد تا سلطنت پهلوی شکل بگیرد.

به مدد گستره دانش تاریخی خود، سه هزار سال تاریخ متاخر فلات ایران را از نظر گذراند و کوروش و داریوش اول را به عنوان الگویی برای نظام تازه برگزید. مهم‌تر از آن، بجای بناکردن هویت ملی معاصر بر اساس تعصبات قومی و تعلقات نژادی، آن را در میراث‌های فرهنگ و ادبی کشور کاشت. در زمانه اوج نهضت‌های ملی‌گرایانه افراطی و به گفته او «افتخار به استخوان‌های پوسیده نیاکان»، علیه تفاخر نژادی موضع می‌گرفت:« هیچ‌گاه معتقد به تخفیف و تحقیر سایر اقوام نبوده‌ام و همه وقت مساعی آنان را در راه ترقی و تمدن منظور داشته و تقدیر نموده[ام].» از آن سو در مقاله «چرا باید ایران را دوست داشت» استدلال می‌کند که چرا «حب وطن با نوع‌دوستی تعارضی ندارد».

فروغی برای کاشتن ریشه‌های هویت ایران مدرن در فرهنگ کهن کشور، با اشرافی که به ادبیات ایران داشت خود دست به تهیه منابع اولیه برای استفاده عمومی زد. گلستان و بوستان سعدی به تصحیح فروغی که در فاصله کمی پای خود را به خانه‌های بسیاری از ایرانیان باز کرد، از جمله نخستین کتب ادبی تاریخ معاصر بود که به شیوه جدید تصحیح انتقادی متون قدیمی تهیه شده بود. تهیه‌ نسخه‌ای از رباعیات خیام و همچنین نسخه‌ گزیده‌ای از شاهنامه فردوسی برای استفاده دانش‌آموزان که در بستر مرگ نیز به کار آن اشتغال داشت از جمله همین تلاش‌های او بود. پروژه ترویج مولوی، فردوسی، سعدی و حافظ به عنوان چهار شناسه فرهنگی ایران مدرن که در تمام آن سال‌ها دنبال کرد، حاصل دید متجدد و علمی‌اش بود که با سال‌ها غور و غوص در ادبیات کهن و معاشرت با بزرگترین پژوهشگران ادب ایران همچون علامه قزوینی و بدیع‌الزمان فروزانفر درآمیخته بود. تسلط او بر زبان و ادب فارسی به میزانی است که می‌توان گفت وی ادیبی سیاستمدار بود، نه سیاستمداری ادیب.

فروغی همچنین در همان حال که با نوشتن کتاب «سیر حکمت در اروپا» تلاش می‌کرد فلسفه غرب را به ایرانیان بشناساند، بخشی از کتاب «قانون» ابن‌سینا را از عربی به فارسی برگرداند تا چهره علمی ایران قدیم را به نمایش بگذارد و از خودباختگی هویتی در برابر فرهنگ غرب جلوگیری کند.

فروغی تاریخ را نیز، در کنار زبان، به عنوان رکن هویتی ایران مدرن در نظر می‌گرفت و از جمله پیشروانی بود که به این رشته به عنوان یک علم و اساس آموزش تمدن و تکامل بشریت نگاه می‌کرد و نه به عنوان قصه‌ها و افسانه‌هایی از سلاطین و لشکرکشی‌ها، آنچنانکه تا پیش از او غالبا مرسوم بود. فروغی تصمیم گرفت تاریخ را برای نخستین بار به عنوان ماده درسی وارد مدرسه سیاسی کند و از آنجا که چنین درسی تا پیش از آن وجود نداشت، خود وظیفه نوشتن کتاب ویژه تدریس را برعهده گرفت و اولین کتاب مدون تاریخ را تالیف کرد. کتب سه‌گانه او سرمشق بسیاری ازتاریخ‌نویسان بعدی او قرار گرفتند.کتاب تاریخی که برای سال پنجم و ششم مدارس ابتدایی نوشت با این جمله شروع می‌شد: «مملکتِ ما ایرانست و ما ایرانی هستیم و پدران ماهم ایرانی بوده‌اند».نوشتن این کتاب که همزمان با اوج‌گیری نهضت مشروطه است روح آزادی و وطن‌پرستی را در کالبد آموزش نسل تازه می‌دمد.

#تجدد
#فروغی

ادامه:
https://www.group-telegram.com/de/mghlte.com/2731

BY مجله‌ی اینترنتی عصر روشنگری


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/mghlte/2720

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

In a statement, the regulator said the search and seizure operation was carried out against seven individuals and one corporate entity at multiple locations in Ahmedabad and Bhavnagar in Gujarat, Neemuch in Madhya Pradesh, Delhi, and Mumbai. However, the perpetrators of such frauds are now adopting new methods and technologies to defraud the investors. Founder Pavel Durov says tech is meant to set you free Groups are also not fully encrypted, end-to-end. This includes private groups. Private groups cannot be seen by other Telegram users, but Telegram itself can see the groups and all of the communications that you have in them. All of the same risks and warnings about channels can be applied to groups. Pavel Durov, a billionaire who embraces an all-black wardrobe and is often compared to the character Neo from "the Matrix," funds Telegram through his personal wealth and debt financing. And despite being one of the world's most popular tech companies, Telegram reportedly has only about 30 employees who defer to Durov for most major decisions about the platform.
from de


Telegram مجله‌ی اینترنتی عصر روشنگری
FROM American