group-telegram.com/amorDei_amorFati/588
Last Update:
«خاستگاه در اتیک امری تجربی است.»
💡دربارهی تفاوت مورالیتی و اتیکس
-بین اخلاقیات و اتیک تفاوتی بنیادین وجود دارد. از اسپینوزا به بعد میدانیم اتیک دیگر اخلاقیات نیست.
-در اتیک قضاوت نداریم زیرا اساسا هر قضاوتی بر مبنای اصلی نومنال صورت میگیرد (خدا، خیر، عقل). اما در اتیک بررسی حرکتها، برخوردها و روشهای تجربی به مادیترین شکل ممکن وجود دارند.
-بر خلاف اخلاقیات که بر مبنای اصلی فراتجربی عمل میکند، خاستگاه در اتیک امری تجربی است.
-در اخلاقیات «خیر و شر» داریم ولی در اتیک «نیک و بد». آیا منظور این است که در اخلاقیات «خیر و شر»ی عمومی تعریف میگردد ولی وقتی آن را فردی میکنند میشود «نیک و بد» یا اتیک؟ یعنی اگر بگوییم هر کس نیک و بد خویش را خودش تعیین می کند، در نتیجه فردی «اتیکی» است؟
-نیک و بد در اتیک نیز عمومی است، اما با تفاوتی بنیادین نسبت به خیر و شر عمومی در اخلاقیات. در اخلاقیات اصل عمومی خیر و شر فراتجربی است ولی در اتیک اصل عمومی نیک و بد تجربی است. خاستگاه در اخلاقیات فراتر از مرزهای تجربه (به سوی نیستی) میرود ولی در اتیک در زمین درونماندگاری تجربه بازی میکند و به زندگی رو میکند.
-وقتی فردی را گناهکار یا شرور میدانیم، او را بر اساس یک معیار فراتجربی قضاوت کردهایم. اما در اتیک چنین قضاوتی نداریم زیرا اصل یک امر تجربی فرار است. اما اینگونه هم نیست که هیچ رویکرد و مسیری برای حرکت نداشته باشیم. خاستگاه در اتیک تجربی است. اگر کسی مسموم است (و میدانیم که مسموم است) به دلیل آن است که دیدهایم سلامتیاش رو به وخامت میرود، و بنا به مشاهدهی اثرات، و بررسی علتهای مادی پی میبریم که فلان غذا مسمومش کرده است. اتیک همین است: تشخیص تجربی مسمومیت، یافتن علل تجربی و مادی مسمومیت.
-آیا در اینجا معیاری اخلاقیاتی برای اتیک تعیین نکرده ایم؟ اگر اخلاقیات (بنا بر هر اصلی) میگوید «فلان چیز شر است و موجب آسیب میشود، پس نابودش کن!» آیا اتیک نیز همین طریق را نمیرود و نمیگوید «فلان چیز بد است و موجب آسیب میشود پس نابودش کن»؟
-اتیک غایتی برای ما تعیین نمیکند، بلکه بر اساس آنچه هست تعریف میشود، یعنی بر حسب کوناتوس یا میل. اتیک به ما نمیگوید «تو باید با مسمویت مبارزه کنی»، بلکه اساسا «وجودش مبارزه با مسمویت» است. وقتی سم به بدن وارد میشود ما (ایدهی نومنال ما) نیستیم که سم را شر یا بد یا گناهکار قضاوت میکنیم و ما نیستیم که «تصمیم» میگیریم با سم مبارزه کنیم بلکه گلبولهای خون خودشان بلافاصله وارد عمل میشوند و با کُمپوزیتهای مخرب مولکولهای سم مبارزه میکنند، یعنی تکنیگی کثیر ماست که وارد عمل میشود. کوناتوس (کوشش برای هستی) ذات هر موجود زنده و غیر زنده است و در تکینگی و کثرت تجربی اش وجود دارد.
-اتیک به ما دستور نمیدهد، بلکه اتیک طبیعتِ خود ماست. با این حال چرا اکثر انسانها اتیکی عمل نمیکنند؟ یا واضح تر بپرسیم، اگر اتیک طبیعت ماست چرا مطابق با طبیعتمان عمل نمیکنیم؟ دلیلش در درجهی توان یا «میزان قدرت» است.
-هرچه یک چیز قدرتش بیشتر باشد اتیکی تر عمل میکند. منظور از قدرت نیز قدرتی فراتجربی و ایدهوار (سیاستمدار بودن، پادشاه بودن، سرمایهدار بودن) نیست بلکه به معنای اسپینوزیستی کلمه، منظور تکینگیای ذهنی/بدنی است. اگر ذهن و بدن یکی است، نمیتوان از عضلات و مقام سیاسی و اجتماعی و میزان ثروت به عنوان میزان توان یا قدرت صحبت کرد بی آنکه ذهنمان نیز به همان میزان و درجه قوی باشد. یک سیاستمدار با آن که قدرتمند است میتواند سراسر مسیری غیر اتیکی برود.
-از همین روست که اتیک با ذهن و نمایندهی طبیعت ناب آن، عقل، پیوند مییابد. هرچه از عقل دورتر باشیم کمتر اتیکی عمل خواهیم کرد. اسپینوزا معنای عقل را نیز عوض کرده است. عقل نه «قوهای» نومنال بلکه «مادهای تجربی» است. عقل یک «اثر» قابل مشاهده و قابل آزمایش است. عقل محصول برخورد بدنهاست. اگر من مطابق عقل اسپینوزایی «چیزی را درست بدانم» به دلیل آن است که بدن من برخوردهایی سازنده و سلامت با بدن های دیگر داشته است: بدن من بدنِ «درست» یا سلامت را بنا به تجربه و علل تجربی تشخیص داده است. اتیک علم پزشکی در معنایی بزرگتر است (میتوان آن را مهندسی ماشینهای بدن نیز نامگذاری کرد). پس هرچه عقلانیتر شویم اتیکیتر و طبیعیتر خواهیم بود، و هرچه اتیکیتر شویم یعنی عقلانی تر عمل کردهایم.
BY مهدی رضاییان
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/amorDei_amorFati/588