group-telegram.com/moghaletat2/20
Last Update:
مغالطه ی شماره ۶
💠گذاره های بدون سور💠
کلماتی مانند بعضی ، هیچ ، هر ، همه ، تمام و غیره که بیانگر میزان شمول حکم گذاره بر افراد یک مجموعه هستند . اصطلاحا سور نامیده میشوند.
حال اگر گزاره درباره یک مجموعه باشد اما سور آن گزاره بیان نشود در منطق اصطلاحا آن را گزاره ی مهمله ( سور مورد اهمال واقع شده )می نامند.
چنین قضایایی وقتی است که گوینده با قصد و غرض خاصی قضیه خود را بدون سور بیان کند تا بتواند از آن سوء استفاده کند .
مهم ترین شکل این مغالطه که نام گزاره های بدون سور یا اهمال_سور بر آن نهاده ایم ، وقتی است که کسی یک حکم کلی بدهد ولی همه افراد مشمول آن حکم نشوند .
مثل
جوانان امروز لاابالی هستند.
در این گزارش هدف گوینده این است که همه افراد این صفت را دارند ، اما نمی تواند بگوید همه زیرا در آن صورت خطا بودن سخنش آشکار می شود و به او اعتراض خواهد شد که همه افراد این طور نیستند.
لذا سخن خود را بدون سور بیان میکند.
استعمال شایعه و متداول این مغالطه وقتی است که کسی بخواهد کل یک گروه را به دلیل خطای برخی اعضای آن محکوم کند ، مانند مثال قبل
حالتی ازین مغالطه این است که برای محکوم کردن یک فرد به این مسئله توجه میشود که او عضو کدام گروه یاصنف است ، سپس با نسبت دادن یک صفت مذموم که احتمالاً در بعضی از اعضای آن گروه یا صنف وجود دارد به کل اعضای آن ، نتیجه گرفته میشود که فرد مورد نظر نیز دارای آن صفت مذموم است.
مثل :
اصفهانی ها آدم های خسیسی هستند .
عیناهمین مغالطه برای مدح و ستایش و نسبت دادن یک صفت خوب به یک گروه یا یک فرد و عضو آن نیز استفاده میشود.
مثل :
ما او را قبول داریم و نسبت به توانایی هایش تردید نمیکنیم .
میدانید که او اصفهانی است و اصفهانی ها آدمهای خیلی زرنگ هستند.
برای پرهیز از این مغالطه باید به دو نکته توجه کرد
نکته : اگرچه استفاده از گزارههای مهمله ( بدون سور ) به خودی خود جنبه مغالطاتی ندارد ، اما بهتر است نسبت به استعمال این گزاره هاحساس بود و به عنوان مثال هنگام مطالعه یک متن ، استفاده از گزاره های بدون سور را با علامت مشخص کرد .
آزمون این گزاره ها چنین است که باید دید گوینده یا نویسنده آیا قصد تعمیم حکم را دارد یا نه ؟
اگر قصد تعمیم حکم وجود نداشته باشد هیچ مغالطه ای صورت نگرفته است.
یکی از علائم چنین استعمالی (مغالطی نبودن گزاره بدون سور) این است که همواره با گذاره های مهمله یک استثنا بیان شده و به این ترتیب کلیت آن گزاره نفی شده باشند .
مثلا وقتی حکم می کنیم که
کتابهای این نویسنده هیچ فایده ای ندارد، البته به جز آنهایی که در رشته تخصصی خود نوشته شده است.
یعنی حکم اول کلی نیست.
اما اگر قصد گوینده و نویسنده تعمیم داشت باید بنگریم که آیا میتوان به آن کلیت ملتزم بود یا نه ؟
مثالی از مغالطی نبودن گزاره های بدون سور :
در مدار آخر هسته فلزات ، حداکثر سه الکترون وجود دارد.
مغالطات
دکتر #خندان
@moghaletat2 | آرشیو مغالطات
@mghlte | عصر روشنگری
خلاصهی مغالطات مربوط به ابهام و ایهام :
https://www.group-telegram.com/es/moghaletat2.com/229
مغالطات شرح داده شده:
واژه های مبهم
ابهام ساختاری
اشتراک لفظ
اهمال سور
سورهای کلی نما
توریه
مغلق گویی
گروهبندی دوپهلویی ( کتاب تفکر نقاد )
توسل به معنای تحت الفظی
تعریف مبهم و توسل به ابهام ( #فرهاد_طحانی)
BY مغالطات ( سفسطه )
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/moghaletat2/20