از آن روز
دستهایم را به گلها تعارف میکنم
به گنجشکها دانه میدهم
و هواپیماها را میشمارم
از آن روز که خواستم
زخمهایم را زنده کنم
و دوستت بدارم
اگر صدای تو نبود
جهانم دریا نداشت
و تاکستان خالی از انگور بودم
صدای تو
آویشن کوهی است در نفسهایم.
صدایت
باران بهار است بر بوتهٔ نعنا.
حالا
مرا تماشا کن
بارور از آفتاب و شعرم
زیبا و عطرآگین چون شکوفهٔ پرتقال!
#زهرا_زاهدی
@zahediz
دستهایم را به گلها تعارف میکنم
به گنجشکها دانه میدهم
و هواپیماها را میشمارم
از آن روز که خواستم
زخمهایم را زنده کنم
و دوستت بدارم
اگر صدای تو نبود
جهانم دریا نداشت
و تاکستان خالی از انگور بودم
صدای تو
آویشن کوهی است در نفسهایم.
صدایت
باران بهار است بر بوتهٔ نعنا.
حالا
مرا تماشا کن
بارور از آفتاب و شعرم
زیبا و عطرآگین چون شکوفهٔ پرتقال!
#زهرا_زاهدی
@zahediz
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی، غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن، هنرِ گامِ زمان است
آبی که بر آسود، زمینش بخورَد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چلهٔ این کهنهکمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابهفشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچهٔ ایام، دل آدمیان است
هوشنگ ابتهاج
@zahediz
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی، غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن، هنرِ گامِ زمان است
آبی که بر آسود، زمینش بخورَد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چلهٔ این کهنهکمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابهفشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچهٔ ایام، دل آدمیان است
هوشنگ ابتهاج
@zahediz
اَحیا / اِحیا
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اَحیا، به فتح اول، جمع حَیّ به معنای «زنده» است:
به تیغ عشق شو کشته که تا عمر ابد یابی
که از شمشیر بو یحیی نشان نَدْهد کس از اَحیا
سنایی
اما اِحیا، به کسر اول، مصدر است به معنای «زنده کردن» و نیز «آباد کردن» (بیشتر در عبارتِ «اِحیای اراضی موات») و نیز «شب را بیدار ماندن و به عبادت گذراندن» است. شبهای ۱۹ و ۲۱ و ۲۳ رمضان را که به شبزندهداری و عبادت میگذرد «شبهای اِحیا» میگویند. در زبان گفتار، کلمۀ اخیر را معمولاً به فتح اول تلفظ می کنند، ولی بهتر است به کسر اول تلفظ شود.
منبع: غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی
@zahediz
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اَحیا، به فتح اول، جمع حَیّ به معنای «زنده» است:
به تیغ عشق شو کشته که تا عمر ابد یابی
که از شمشیر بو یحیی نشان نَدْهد کس از اَحیا
سنایی
اما اِحیا، به کسر اول، مصدر است به معنای «زنده کردن» و نیز «آباد کردن» (بیشتر در عبارتِ «اِحیای اراضی موات») و نیز «شب را بیدار ماندن و به عبادت گذراندن» است. شبهای ۱۹ و ۲۱ و ۲۳ رمضان را که به شبزندهداری و عبادت میگذرد «شبهای اِحیا» میگویند. در زبان گفتار، کلمۀ اخیر را معمولاً به فتح اول تلفظ می کنند، ولی بهتر است به کسر اول تلفظ شود.
منبع: غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی
@zahediz
نوروز بمانید که ایّام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
میآورد از چلچله پیغام، شمایید
آن دشت طراوت زده، آن جنگل هشیار
آن گنبد گردندهٔ آرام شمایید
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید
نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطورهٔ جمشید و جم و جام شمایید
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانهٔ بهرام و گلاندام شمایید
هم آینهٔ مهر و هم آتشکدهٔ عشق
هم صاعقهٔ خشمِ بههنگام شمایید
امروز اگر میچَمَد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصلهٔ دام شمایید
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است
در کوچهٔ خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید
#پیرایه_یغمایی
🔻 جمشید و جم و جام: اشاره دارد به جَم یا جمشید، یکی از شاهان اسطورهای که جام جهاننما یا جام جهانبین را در اختیار داشته است.
🔻افسانهٔ بهرام و گلاندام: اشاره به داستان شاه بهرام گور و کنیزک زیبای چینی در هفتپیکر نظامی
🔻میچَمَد: میخَرامَد
چمیدن: خرامیدن، با ناز راه رفتن، آرام و آهسته گام برداشتن، جولان دادن، تاختن.
@Zahediz
آغاز شمایید و سرانجام شمایید
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
میآورد از چلچله پیغام، شمایید
آن دشت طراوت زده، آن جنگل هشیار
آن گنبد گردندهٔ آرام شمایید
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید
نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطورهٔ جمشید و جم و جام شمایید
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانهٔ بهرام و گلاندام شمایید
هم آینهٔ مهر و هم آتشکدهٔ عشق
هم صاعقهٔ خشمِ بههنگام شمایید
امروز اگر میچَمَد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصلهٔ دام شمایید
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است
در کوچهٔ خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید
#پیرایه_یغمایی
🔻 جمشید و جم و جام: اشاره دارد به جَم یا جمشید، یکی از شاهان اسطورهای که جام جهاننما یا جام جهانبین را در اختیار داشته است.
🔻افسانهٔ بهرام و گلاندام: اشاره به داستان شاه بهرام گور و کنیزک زیبای چینی در هفتپیکر نظامی
🔻میچَمَد: میخَرامَد
چمیدن: خرامیدن، با ناز راه رفتن، آرام و آهسته گام برداشتن، جولان دادن، تاختن.
@Zahediz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی
نوبهار است و گل و سبزه و ما عمر عزیز
میگذاریم به غفلت مگذار ای ساقی!
سلمان ساوجی
مانندهٔ دانه زیر خاکم
موقوف اشارت بهارم
مولانا
بیا که وقت بهار است تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
سعدی
شما هم چیزی بنویسید، اگر از تماشای طبیعت لذت بردهاید. 🍀
@zahediz
لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی
نوبهار است و گل و سبزه و ما عمر عزیز
میگذاریم به غفلت مگذار ای ساقی!
سلمان ساوجی
مانندهٔ دانه زیر خاکم
موقوف اشارت بهارم
مولانا
بیا که وقت بهار است تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
سعدی
شما هم چیزی بنویسید، اگر از تماشای طبیعت لذت بردهاید. 🍀
@zahediz
🔻هر چیزی را زکاتی است؛ و زکات عقل، اندوه طویل است.
تذکرة الاولیاء
🔻برای هر چیزی زکاتی است و زكات عقل، تحمّل نادانان است.
علی (ع)
@zahediz
تذکرة الاولیاء
🔻برای هر چیزی زکاتی است و زكات عقل، تحمّل نادانان است.
علی (ع)
@zahediz
🔸 بهار سه است: بهارِ تن، بهارِ جان، و بهارِ دل.
خواجه عبدالله انصاری
🔹 فَانْظُرْ إِلی آثارِ رَحْمَتِ اللَّه گفتهاند بهار سه است؛ بهاریست این جهانی، آن در وقت شادکامی است و جوانی. دیگر بهاریست آن جهانی، نعیم باقی است و ملک جاودانی. سدیگر بهاریست نهانی، اگر داری خود دانی و اگر نداری و پنداری که داری، درازحسرتی که در آنی.
کشفالاسرار و عدةالابرار، میبدی یزدی
@zahediz
خواجه عبدالله انصاری
🔹 فَانْظُرْ إِلی آثارِ رَحْمَتِ اللَّه گفتهاند بهار سه است؛ بهاریست این جهانی، آن در وقت شادکامی است و جوانی. دیگر بهاریست آن جهانی، نعیم باقی است و ملک جاودانی. سدیگر بهاریست نهانی، اگر داری خود دانی و اگر نداری و پنداری که داری، درازحسرتی که در آنی.
کشفالاسرار و عدةالابرار، میبدی یزدی
@zahediz
Forwarded from شعر سپید افغانستان
بر ما ببخشید که وارثان امپراتوری شکستخوردهایم
یا تمدنی گمنام
که تنها آمار آوارگان جهان را بالا میبریم.
بر ما بگریید که در سرزمینهای غریب
فرزندانی به دنیا میآوریم؛
نوالهخور سوسیالیسم
و چوچههای کاپیتالیسم
که به سرعت میکروبهای آزمایشگاهی تکثیر میشوند
بی آنکه از مادرشان، زبانی به ارث برده باشند
و از پدرشان، سرزمینی.
آنان رنگ موهایشان را نمیپسندند
و با ژنهای غربی در هم میآمیزند
تا نسل آواره جهان سومی را مقطوع کنند.
آنان، مغز پرجوشش خود را
با قرصهای آرامبخش آرام میکنند
و میخواهند از یاد ببرند
خاورمیانه، کجای این جهان است.
#زهرا_جعفری
@shersepidafg
یا تمدنی گمنام
که تنها آمار آوارگان جهان را بالا میبریم.
بر ما بگریید که در سرزمینهای غریب
فرزندانی به دنیا میآوریم؛
نوالهخور سوسیالیسم
و چوچههای کاپیتالیسم
که به سرعت میکروبهای آزمایشگاهی تکثیر میشوند
بی آنکه از مادرشان، زبانی به ارث برده باشند
و از پدرشان، سرزمینی.
آنان رنگ موهایشان را نمیپسندند
و با ژنهای غربی در هم میآمیزند
تا نسل آواره جهان سومی را مقطوع کنند.
آنان، مغز پرجوشش خود را
با قرصهای آرامبخش آرام میکنند
و میخواهند از یاد ببرند
خاورمیانه، کجای این جهان است.
#زهرا_جعفری
@shersepidafg
و گفت: از وقت آدم علیهالسلام تا قیام ساعت، آدمیان از دل گفتند و میگویند و من کسی میخواهم که مرا وصیت کند که دل چیست یا چگونه است و نمییابم!
ذکر شیخ علی سهل اصفهانی
#تذکرة_الاولیاء
@zahediz
و گفت: از وقت آدم علیهالسلام تا قیام ساعت، آدمیان از دل گفتند و میگویند و من کسی میخواهم که مرا وصیت کند که دل چیست یا چگونه است و نمییابم!
ذکر شیخ علی سهل اصفهانی
#تذکرة_الاولیاء
@zahediz
جان چیست؟ غم و درد و بلا را هدفی
دل چیست؟ درون سینه، سوزی و تَفی
القصه پی شکست ما بسته صفی
مرگ از طرفی و زندگی از طرفی
ابوسعید ابوالخیر
@zahediz
دل چیست؟ درون سینه، سوزی و تَفی
القصه پی شکست ما بسته صفی
مرگ از طرفی و زندگی از طرفی
ابوسعید ابوالخیر
@zahediz
عزم آن دارم که امشب نیمهمست
پایکوبان کوزهٔ دُردی به دست
سَر به بازارِ قلندر بَرنهم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
تا کی از تزویر باشم خودنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست
پردهٔ پندار میباید درید
توبهٔ زُهّاد میباید شکست
وقتِ آن آمد که دستی بَرزنم
چند خواهم بودن آخر پایبست
ساقیا در دِه شرابی دلگشای
هین که دل برخاست، غم بر سر نشست
تو بگردان دور، تا ما مَردوار
دورِ گردون زیر پای آریم پست
مشتری را خرقه از سر برکشیم
زهره را تا حَشر گردانیم مست
همچو عطار از جهت بیرون شویم
بیجهت در رقص آییم از اَلست
عطار نیشابوری
☘️ ۲۵ فروردین/حمل، روز بزرگداشت فریدالدین عطار نیشابوری است.
@zahediz
پایکوبان کوزهٔ دُردی به دست
سَر به بازارِ قلندر بَرنهم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
تا کی از تزویر باشم خودنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست
پردهٔ پندار میباید درید
توبهٔ زُهّاد میباید شکست
وقتِ آن آمد که دستی بَرزنم
چند خواهم بودن آخر پایبست
ساقیا در دِه شرابی دلگشای
هین که دل برخاست، غم بر سر نشست
تو بگردان دور، تا ما مَردوار
دورِ گردون زیر پای آریم پست
مشتری را خرقه از سر برکشیم
زهره را تا حَشر گردانیم مست
همچو عطار از جهت بیرون شویم
بیجهت در رقص آییم از اَلست
عطار نیشابوری
☘️ ۲۵ فروردین/حمل، روز بزرگداشت فریدالدین عطار نیشابوری است.
@zahediz