Telegram Group Search
Bir kuşağın uyanışının kozası haline gelen yumurtalar, yeni kimlik arayışındaki Türklerin doğuşunun müjdecisidir.

ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﯿﻠﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﻧﺴﻠﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﻮﻟﺪ ﺗﻮﺭﮐﺎﻥ ﻫﻮﯾﺖ ﻃﻠﺐ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺭﺍ ﻣﮋﺩﻩ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ.

@Babek_Cavanshir
Türkéli ve dışındaki coğrafyalarda yaşayan Türkler (İran Türkleri) ile ilgili bilimsel yazılar paylaşan Türkéli'ye Doğru kanalına üye olun lütfen

لطفاً در کانال «تۆرک‌ائلی'یه دوْغرو» که مقالات علمی درباره‌ی تورک‌های ساکن تۆرک‌ائلی و مناطق دیگر (تورک‌های ایران) به اشتراک می‌گذارد، عضو شوید.

@Babek_Cavanshir
Ermeni Daşnakları’nın Anadolu, Kafkasya, Azerbaycan, İran ve Türkistan’da Türkler’e yönelik yaptığı sistematik soykırımlar 24 Nisan soykırımı yalanı altında saklanmaya çalışılmaktadır.

Unutmadık! Unutturmayacağız!

Tarihçi ve Türkolog Dr. Babek Cavanşir


نسل‌کشی‌های سیستماتیکی که داشناک‌های ارمنی علیه تورک‌ها در آناتولی، قفقاز، آذربایجان، ایران و تورکیستان اعمال نموده‌اند، سعی می‌شود در زیر سایه نسل‌کشی دروغین ۲۴ آوریل پنهان گردد.

فراموش نمی‌کنیم! نمی‌گذاریم فراموش شود!

مورخ و تورکولوگ دکتر بابک جوانشیر

@Babek_Cavanshir
"این نوشته، مجموعه‌ای گردآوری شده از کامنتهای مورخ و تورکولوگ دکتر بابک جوانشیر است که در زمانهای مختلف در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب و... در خصوص منسوبیت قومی مولانا در جواب ایرانشهری‌ها، جاعلین تاریخ و نژادپرستان ایراد نموده است و بهمین‌خاطر دارای نظم و انسجام یک مقاله علمی نیست. لیکن چون حاوی اطلاعات دست اول و ذیقیمتی است، نشر آن را برای استفاده شما دوستان عزیز خالی از لطف ندیدیم."
 

البته که مولوی تورک است
(بخش اول)

دکتر بابک جوانشیر

کسانی‌که سواد کافی (سواد تورکی و دری) برای خواندن آثار مولوی را ندارند، حکم بر غیرتورک بودن او می‌دهند. لازم است در این مورد توضیحاتی داده شود:

۱- برای خوانش صحیح آثار فارسی زبان که در حقیقت محصول ثانوی و فرعی پاتروناژ دربار دول تورک هستند، فقط بلد بودن زبان دری کافی نیست. باید و ضروری است که علاوه بر عربی، تاریخ و مراحل مختلف زبان تورکی را هم بخوبی فراگرفت. اکثر کتابهای تاریخی و دیوان‌هایی که به دری نوشته و یا سروده شده‌اند مملو از کلمات، اصطلاحات، ضرب المثلها، موتیوها و نمادهای تورکی (مثلا موتیو یغما و …) است. متأسفانه بعضیها تخصص کافی در مورد تاریخ، فرهنگ، زبان و تمدن تورک را ندارند و بدین خاطر کلیه متنهای تنقیدی که چاپ کرده‌اند مملو از غلطهای فاحش است. چاپهای آثار مولوی نیز از این امر مستثنا نیست. بدین خاطر کلیه متون دری زبان بعنوان محصول ثانوی و فرعی پاتروناژ تورک، می‌بایست با اصلاح غلطهای چاپی و اشتباهات خوانشی آنها دوباره چاپ شوند.

از جمله تحقیقات ارزشمند در مورد کلمات تورکی و مغولی موجود در دری می توان به کتابهای زیر اشاره کرد.

Gerhard Doerfer, Turkische und Mongolische Elemente im Newpersischen, v. I, Wiesbaden, 1963.

Gerhard Doerfer, Turkische und Mongolische Elemente im Newpersischen, v. II, Wiesbaden, 1965.

Gerhard Doerfer, Turkische und Mongolische Elemente im Newpersischen, v. III, Wiesbaden, 1967.

Gerhard Doerfer, Turkische und Mongolische Elemente im Newpersischen, v. IV, Wiesbaden, 1974.


سه جلد اول لغتنامه فوق در مورد لغات تورکی و جلد چهارم هم در مورد لغات مغولی موجود در زبان دری است. اثر ذیل هم در مورد لغات تورکی موجود در تاجیکی است.

Gerhard Doerfer, Türkische Lehnwöter im Tadschikischen, F. Steiner, Wiesbaden, 1967.

گرهارد دورفر (Gerhard Doerfer) در این کتاب خود در مورد زبان دری یا تاجیکی چنین می نویسد: «تاجیکی (فارسی/دری) زبانی در شرف ترکی شدن است.»


۲- مولانا البته که از لحاظ قومی تورک است و به تورک بودن خود هم می‌بالد و از تاجیکها خوشش نمی‌آید و برای تحقیر و خوارشماری آنها از کلمات «تاجیک» و «هندی» استفاده می‌کند. البته کلمه هندی را در معنای کولی و پیش و پا افتاده بکار می برد و بارها هم در آثارش به این موضوع اشاره کرده است.

بیگانه مگیرید مرا زین کویم،
در کوی شما خانهٔ خود می‌جویم.
دشمن نیم ارچند که دشمن رویم،
اصلم من تورک، اگرچه هندی گویم.

یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی
تورکی کن و چستی کن، نی نرمی و تاجیکی!

تورکی همه تورکی کند تاجیک تاجیکی کند،
من ساعتی تورکی شوم یک لحظه تاجیکی شوم

رها کن حرف هندو را ببین تورکان معنی را،
من آن تورکم که هندو را نمی‌دانم نمی‌دانم.

«تورک تویی، ز هندوان چهره‌ی تورک کم طلب،
زان که نداد هند را صورت تورک تانگری!»

@Babek_Cavanshir
البته که مولوی تورک است
(بخش دوم)

دکتر بابک جوانشیر

۳ -در تاریخ کشوری بنام ایران وجود ندارد و مولوی هم ایرانی نیست. کسانی که این ادعا را می‌کنند مفهوم ملت-دولت فارس محور مدرن را هنوز متوجه نشده‌اند. مفهوم ملت-دولت مربوط به قرون معاصر است و کسانیکه دنبال مفهوم ملت-دولت ایران فارس محور در تاریخ (گذشته) می‌گردند به روش آنالوژی عوامفرییانه متوسل شده‌اند که روشی کاملا غیر علمی می‌باشد. گشتن بدنیال مفهوم مدرن «شهروندی» در منابع تاریخی، بی‌سوادی مفرط است. ما در تاریخ مفهوم «شهروندی تاریخی» را نداریم. کسانیکه مولوی را ایرانی تبلیغ می‌کنند باید بدانند که در دوران تاریخی انسان‌ها دارای شناسنامه ایرانی نبودند.

ایران در منابع تاریخی صرفا همانند آناتولی نام یک فلات است و بواسطه اینکه همیشه تورکها در این فلات حرف اول را زده‌اند منابع تاریخی فلات ایران را سرزمین تورکها قلمداد کرده‌اند. یکی از این منابع و شاید مهمترین آنها کتاب «المقدمه» ابن‌خلدون است که ایران را اینگونه تعریف می‌کند: «و فی الكتب ان ارض ايران هي ارض الترك» یعنی “و در کتب [آنچنانکه نگاشته شده است] ایران، سرزمین تورکان است.» بواسطه اینکه ابن‌خلدون موسس علم سوسیولوژی و فلسفه تاریخ است نمی‌توان به سادگی این تفسیر حقیقی او از ایران را رد کرد.

در قرون معاصر با مداخله انگلیسیها و نفوذ آنها، اول در هندوستان و سپس در ایران تفسیری ساختگی از ایران ابداع شد. در این راستا مفاهیم جدیدی همچون «تمدن ایرانی»، «فرهنگ ایرانی»، «ایران فرهنگی»، «زبان ایرانی»، «هنر ایرانی»، «معماری ایرانی» و غیره که فقط در حول محور و هویت غیر مشخص فارس می‌چرخیدند، ابداع شدند. از همه مهمتر این است که این مفاهیم هرگز در منابع تاریخی منطقه ما و حتی اروپا قبل از قرن ۱۹ بکار برده نشده‌اند.

فکر می‌کنم چیزی که بعضیها را گمراه کرده است، استفاده از تعابیری همچون «دولت ایران»، «پادشاه ایران» در منابع تاریخی دول تورک است. باید بدانیم که «ایران» مورد استفاده در این منابع، در معنای ملت-دولت معاصر ایران نبوده و صرفا در معنای فلات ایران بکار برده شده است. یعنی دول تورکی که بر فلات ایران حاکمند‌ و بر این جغرافیا حکومت می‌کنند. مثلا ما در منابع تاریخی تعبیر «سلاجقه روم» را داریم که اینجا هم لغت «روم» نه در معنای یونانی، بلکه در معنای جغرافیای آناطولی بکار برده شده است. مثلاً در منابع وقتی تعبیر «مولانای رومی» را بکار می‌برند این، به معنای یونانی بودن مولانا نیست و صرفا در معنای جغرافیای آناتولی بکار برده شده است که مولوی در آنجا زندگی می‌کند.


۴- مولوی اهل بلخ (در افغانستان امروزی) است. در آن زمان جمعیت، زبان و فرهنگ تورکی در بلخ غالب بود. اکثر شرقشناسان زادگاه دین زرتشت را مربوط به منطقه بلخ می‌دانند ولی در آن دوره دین زرتشتی خیلی وقت بود که از آنجا رخت بربسته بود و می‌توان به صراحت گفت که اکثر قریب به اتفاق شاعران و مولفان متون دری زبان به دین زرتشتی نظر مثبتی ندارند. مثلا بیت زیر از مولوی است.

از ذوق آتش دل وز سوزش خوش دل،
آتش پرست گشتم اما نیم مجوسی!

در ضمن نام بلخ هم به احتمال بسیار قوی از کلمه تورکی بالوغ/بالوق به معنای شهر گرفته شده است.

@Babek_Cavanshir
البته که مولوی تورک است
(بخش سوم)

دکتر بابک جوانشیر

۵- در ضمن مولوی به زبان ملی خودش یعنی تورکی هم شعر سروده است و بسیار جالب است که اشعار تورکی مولوی از لحاظ لینگویستیک دارای قدیمیترین خوصیات تورکی نوشتاری اوغوزی می‌باشد و در تاریخ زبان تورکی و شاخه اوغوزی آن، به این لهجه «تورکی اوغوزی قدیم و یا تورکی سلجوقی» گفته می‌شود. سوال اینجاست چرا مولوی (۱۲۷۳-۱۲۰۷) اشعار تورکی خود را به لهجه‌ای نوشته است که با لهجه رایج در آناتولی قدری متفاوت است. در صورتیکه پسرش سلطان ولد (۱۳۱۲-۱۲۲۶) بواسطه اینکه در آناتولی متولد شده اشعار تورکی (در دیوان، ابتدا نامه، رباب نامه) خود را به لهجه تورکی رایج در آناتولی می‌سراید.
 
واضح و مبرهن است که مولوی تورکی را در آناتولی یاد نگرفته است و تورکی زبان مادری او بوده است. قابل ذکر است که  لهجه تورکی رایج در خراسان ایران از بسیاری لحاظ با لهجه تورکی بلخی مولوی مطابق است. همچنانکه می‌دانید بلخ یکی از مراکز مهم خراسان قدیم بوده است. کسانی که متخصص علم تورکولوژی (مثلا مرحوم گرهارد دورفر و ….) هستند کاملا با اشعار تورکی مولوی آشنا هستند.

بفرمایید یک ملمع فارسی-تورکی و یک شعر تورکی از مولانای تورک:

دانی که من به عالم، یالنیز سنی سئورمن،
چون در برم نیایی اندر فکت اؤلرمن

من یار با وفایم، بر من جفا قیلیرسن،
گر تو مرا نخواهی، من خود سنی تیلرمن

رویی چو ماه داری، من شاد دل از آنم،
زان شکر لبانت بیر اؤپگینه تیلرمن

تو همچو شیر مستی، قاتی قانیم ایچرسن،
من چون سگان کویت، دنبال تو گزرمن

فرمای غمزه‌ات را، تا خون من نریزد،
ورنه سنین الیندن من یارغویا باریرم
.
هر دم به خشم گویی، بارغیل منیم قاتیمدان،
من روی سخت کرده، نزدیک تو دورورمن

روزی نشست خواهم یالقیز سنین قاتیندا،
هم سن چاخیر ایچرسن، هم من قوپوز چالرمن

آن شب که خفته باشی مست و خراب شاها،
نوشین لبت به دندان قاتی قایی تورتورمن

روزی که من نبینم آن روی همچو ماهت،
جانا نشان کویت از هر کسی سورورمن

ماهی چو شمس تبریز غیبت نمود و گفتند،
از دیگری مپرسید من سؤیله دیم: آرارمن

گئچگيلن اوغلان، هی بيزه گل‌گيل،
داغدان داغا هی گزه گل‌گيل
آی گیبی سنسن، گون گیبی سنسن،
بی مزه گلمه، بامزه گل‌گيل

گئچگيلن اوغلان، اوتاغا گل‌گيل،
يول بولامازسان، داغ داغا گل‌گيل
اول چیچگی کیم یازیدا بولدون،
کیمسه یه وئرمه حسام’ا وئرگیل!

البته شعرهای تورکی مولوی زیاد هست ولی میسر نیست که کل شعرهای تورکی مولوی را اینجا بنویسیم.


۶- در مورد کاربرد کلمه «تات» و «تاجیک» در متون ادبی نیز پاره‌ای توضیحات باید بدهیم. تورکها کلمات «تات» و «تاجیک» را برای تحقیر «دیگر»ان بکار می‌برند. نصرالله فلسفی هم در تحقیقاتش اذعان می‌کند که در دوره صفوی، تورکان صفوی غیر تورکان را با گفتن کلمات «تات» و «تاجیک» به شدت تحقیر می‌کردند. مثلا در متنی به تعبیر «تاجیک و عضو زبون» بر می‌خوریم. به این مورد بسیار مهم اروپایی‌هایی که در دوره صفوی به ایران آمده بودند هم اشاره کرده‌اند.

اصلاً قبول اصطلاح‌های تحقیری «تات» و «تاجیک» توسط غیر تورکان نشانده فرومایگی، زیر دستی و انفعال آنها بوده است. یعنی کلمات تحقیری تورکها تبدیل با نام ملی یک گروه قومی شده است.

مثلاً محمود کاشغری شعری فولکلوریک را نقل کرده که معنای دری آن چنین است. «بت‌های تات‌ها را شکستیم و بر روی بت‌های شکسته آنها ریدیم!» ملاحظه بفرمایید تات دوباره در معنای زبون و پست بکار برده شده است.

Beçkem urup atlaka
Uygurdakı Tatlaka
Oğrı yavuz ıtlaka
Kuşlar kipi uçtımız


آتلارا نیشانلار تاخاراق
اویغور اؤلکه‌سینده‌کی تاتلارا،
اوغرو و آشاغیلیق کؤپک‌لره
(ییرتیجی) قوشلار گیبی اوچدوق

Kelginleyü aktımız
Kendler üze çıktımız
Furxan evin yıktımız
Burxan üze sıçtımız


سئللر گیبی آخین ائتدیک
شهرلری‌نین ایچینه گیردیک
تاپیناقلارینی ییخدیق
بوت‌لاری‌نین اوزرینه سیچدیق

در منابع تاریخی هیچگاه کلمه «تات» و «تاجیک» در معنای مثبت و نیکو بکار برده نشده است.

در منابع وقتی «تورک و تاجیک» را یکجا بکار می‌برند تورک در معنای صاحب و ارباب، «تاجیک» و «تات» هم در معنای نوکر، خدمتکار و خدمتگذار بکار برده می‌شود.

@Babek_Cavanshir
البته که مولوی تورک است
(بخش چهارم)

دکتر بابک جوانشیر

۷-در معنای مجازی اشعار مولانا کلمه «تورک» بیشتر در معنای مثبت و مترادف با زیباروی ، عالم، عادل، روشن ضمیر، آزاد، بزرگ مرد و دانا است. در مقابل «هندو» و «تاجیک» بیشتر معنای مجازی بردگی، تاریکی، سیاهی، الکن، گنگ، گیج، نامفهوم، نامانوس، کسی که تورکی و یا زبان نمی‌داند می باشد. یعنی اگر جمع بندی بکنیم به صورت کلی معنای «تات» ‌و «تاجیک» منفی می باشد.

مثلا مولوی چنین می فرماید.

«یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی،
تورکی کن و چستی کن، نی نرمی و تاجیکی!»

در اینجا «تورک‌» صفت مثبت ولی «تاجیک» در معنای تنبل و زبون بکار برده شده است.

در میان تورکان ایران و جهان همه جا کلمه های «تات» و «تاجیک» برای تحقیر و استهزا بکار برده می‌شوند. مانند اصطلاح «تات-آوارا» به معنی گیج، بی‌دست و پا، کسی که از انجام ساده‌ترین کارهای خود هم ناتوان است.

مثلا شاهسونهای تورک چنین ضرب المثلی دارند. «چئویر تات’ی، وور تات’ی!» یعنی «تات را بچرخان و بزنش. اون نمی‌تونه از خودش دفاع بکنه!»

ایل تورک قشقایی و همچنین تورکان جنوب ایران چنین ضرب المثلی دارند: «تورک’و‌ آت، تات’ی ات ییخار.» یعنی «تورک از اسب می‌افتد زمین و می‌میرد (در میدان جنگ و با مردانگی) ولی تات یا تاجیک در رختخوابش از چاغی و ترس می‌میرد.»

کافی است به تورکان جنوب ایران با لفظ تاجیک خطاب بکنید. ببینید چطور عصبانی می‌شوند.

پیرمرد تنومند و چهار شانه‌ای از ایل تورک قشقایی به من تعریف می‌کرد از تاجیکستان یک محقق شاهنامه آمده بود. هیکل مرا که دید به من گفت: «شبیه رستم دستانی. شما حتما تاجیکید!» پیرمرد از شنیدن این جمله برآشفته شده و یک سیلی محکم دم گوش این شخص می‌زنه و بهش میگه که «تاجیک پدرته بی ناموس!»

شاعر معروف «مأذون» که از تورکان جنوب ایران و از ایل تورک قشقایی می‌باشد، کلمه «تاجیک» را بر حسب فرهنگ رایج در میان تورکان در معنای منفی بکار برده است. مثلا در دو بیت زیر:

«بیر مدتدیر دوکوهک’ده قالمیشام،
بیر طرفه چیخاردایدی سئل منی.
زرد و ضعیف تاجیک صفت اولموشام،
قورخورام کی یوووتمایا ائل منی!»

ترجمه فارسی:

«یک مدتی است که در روستای دوکوهک ساکن شده‌ام (گیر افتاده ام)،
ای کاش سیلی می‌آمد و مرا از اینجا بیرون می‌کشید و می‌رهانید.
زرد و ضعیف و تاجیک صفت شده‌ام،
می‌ترسم که ایل دوباره مرا قبول نکند!


۸- مولوی خدا را هم به تورک تشبیه کرده و «آب و گل»، انسان خاکی، را به عبادت او دعوت می‌کند:

«صدقو من لیس یرجو خیرکم،
لا تضلوا لا تصدوا غیرکم.
پارسی گوییم هین تازی بهل،
هندوی آن تورک باش ای آب و گل.»

«تورک فلک گاو را بر گردون ببست،
کرد ندا در جهان کی به سفر می‌رود.»

یعنی، خداوند بروج را آفرید.

«جان ملک سجده کند آن را که حق را خاک شد،
تورک فلک چاکر شود آن را که شد هندوی او!»

مولوی در جای دیگر، تورک را مظهر فداکاری و جانبازی و هندوها را نماد رخوت و لالایی معرفی نموده، می‌‌گوید:

«به ترک تورک اولی‌تر سیه‌رویان هندو را،
که تورکان راست جانبازی و هندو راست لالایی!»

مولوی پیامبر عشق را هم تورک می‌داند و می‌گوید:

«دهان عشق می‌خندد که نامش تورک گفتم من،
خود این او می‌دمد در ما که ما ناییم و او نایی.»

مولوی عقل و معنا را تورک و سفسطه را هندو می‌خواند:

رها کن حرف هندو را، ببین تورکان معنی را،
من آن تورکم که هندو را نمی‌دانم نمی‌دانم

مولوی روشنایی و زیبایی را تورک و ظلمت و شب را هندو می‌داند:

تورکی کند آن صبوح و گوید،
با هندوی شب به خشم سن سن!
تورکیت به از خراج بلغار
هر سن سن تو هزار رهزن!

و یا زیبایی چشمان را به تورک تشبیه می‌کند:

پیش آن چشم‌های تورکانه،
بنده‌ای و کمینه هندویی.

@Babek_Cavanshir
البته که مولوی تورک است
(بخش پنجم)

دکتر بابک جوانشیر

۹- شعری از مولوی است که در آن به ظاهر مولوی خود را به تورکی ندانی می‌زند. ولی این شعر در اصل به نوعی برداشت و اقتباس این مفهوم از یک قصیده سوزنی سمرقندی (۱۱۷۳-۱۱۰۰) است. قسمتهایی از این قصیده را در پایین می‌نویسم.

مفکن به غمزه بر دل مجروح من نمک،
وز من به قبله سرمکش ای قبله یمک!
ای تورک ماه چهره چه باشد اگر شبی،
آیی به حجرهٍ من و گویی قنق گرک!
گلروی تورکی و من اگر تورک نیستم،
دانم همینقدر که به تورکی‌ست گل، چچک
از چشمم ار بر آن چچک تو چکد سرشگ،
تورکی مکن به کشتن من برمکش بچک

دیوان حکیم سوزنی سمرقندی، تصحیح ناصرالدین شاه حسینی, انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۳۸.

توجه بفرمائید بیت زیر از سوزنی سمرقندی است:

گلروی تورکی و من اگر تورک نیستم،
دانم همینقدر که به تورکی ست گل چچک

و بیت زیر از مولوی است و در حقیقت اقتباسی از بیت بالایی سوزنی سمرقندی است.

تو ماه تورکی و من اگر تورک نیستم،
دانم من این قدر که به تورکی است آب سو
 
 البته این مفهوم از طرف دیگر شعرا هم اقتباس شده است.


۱۰- بعضیها آنقدر بی‌سوادند که کتاب «مناقب العارفین» شمس‌الدین احمد افلاکی را متعلق به خود مولانا می‌دانند. در این کتاب حکایتی نقل شده است که بسیار برای سوءاستفاد بی‌سوادان مساعد است ولی وقتی توضیحات لازمه را بدهیم همه چیز مشخص می شود. این حکایت چنین است. «حکایت مشهور است که روزی حضرت شیخ صلاح‌الدین جهت عمارت باغ خود مَشّاقان تورکی به مزدوری گرفته بود. حضرت مولانا فرمود که افندی در وقت عمارتی که باشد مَشّاقان رومی باید گرفتن و در وقت خراب کردن چیزی، مزدوران تورک؛ چه عمارت عالم مخصوص است به رومیان و خرابی جهان مقصور است به تورکان؛ و حق - سبحانه و تعالی - چون ایجاد عالم ملک فرمود ... گروه تورکان آفرید تا بی‌محابا و شفقت هر عمارتی که دیدند خراب کردند و منهدم گردانیدند، و هنوز می‌کنند و همچنان یوماًبیوم تا قیامت خراب خواهند کردن و عاقبه الامر خرابی شهر قونیه هم در دست ظلمه‌ی تورکان بی‌رحم خواهد بود.»

توضیحات لازمه

الف- این اثر از مولانا نیست. البته در اینجا مقصد از تورکان، تورکان کوچرو و بالاخص تورکان کوچروی طرفدار جریان اخیون است. طریقت مولوی بیشتر در بین تورکان شهری و طریقت اخیون بیشتر در بین تورکان کوچرو رواج داشت و این دو طریقت و طرز زندگی با هم به شدت در رقابت بودند. شمس الدین احمد افلاکی هم در اینجا ممثل تورکان شهری است که به آنها در آن زمان روم هم می‌گفتند. کما اینکه لقب مولانا نیز رومی بوده است. رومی در این متون و در این دوره در معنای تورکان شهری آناتولیایی بکار برده می‌شود.

ب- به خاطر زندگی کوچ‌نشینی، تورکان کوچرو در کارهای کشاورزی و کاشت زیاد سررشته نداشتند ولی در برداشت محصول می‌شد از آنها استفاده کرد. در تورکی به برداشت محصول کشاورزی «بوستان بوزماق» و یا  «بوستان بوزومو» هم گفته می‌شود. کسانیکه از این اصطلاحات کشاورزی بی‌خبرند از روی معنای تحت اللفظی «خراب کردن بستان» راه به بیراهه رفته و معنایی کاملا بی ربط با این متن را استنتاج کرده‌اند.

ج- آنچنان که معلوم است خود افلاکی نیز از این اصطلاح بی‌خبر بوده و آنرا به صورتی کاملا بی‌ربط تأویل کرده است. کاملاً مشخص است که در استنتاج غلط افلاکی، رقابت تورکان شهری و تورکان کوچرو بسیار موثر بوده است. وگرنه با توجه به اشعار بی‌شمار مولانا که در آنها کلمه تورک در معنای مثبت بکار برده شده است، نمی‌توان انتظار داشت که مولوی در اینجا قصد تحقیر تورکها را داشته است. همچنین از نظر مولوی عاقبت هر کاری با «بوستان بوزومو»ی تورکها تکمیل خواهد شد. یعنی به نظر او برداشت محصول و رسیدن به هدف به صورت ازلی و ابدی همیشه متعلق به تورکها بوده و بعد از این هم چنین خواهد بود.

د- همچنانکه می‌دانید در رقابت بین مولویون و اخیون، رقبای اخیون طریقت مولوی بیشتر از تورکان کوچرو تشکیل شده بودند و مولوی در اشعار خود این رقبای سرسخت را با نام «غز»، «غزان»، «تورک غز»، «غزان تورک» خطاب می کند و رهبر آنها یعنی «اخی ائورن» را با لقب «جوحا/جوحی» تحقیر و به سخره می‌گیرد. در بعضی از ابیات به این رقبای سرسخت بواسطه وزن شعری تنها با نام «تورک» هم خطاب کرده است که با توجه به متن این حقیقت را می‌توان کاملا مشخص کرد. مثلا در بیت زیر:

روح با علمست و با عقلست یار،
روح را با تازی و تورکی چه کار!

@Babek_Cavanshir
البته که مولوی تورک است

این نوشته، مجموعه‌ای گردآوری شده از کامنتهای مورخ و تورکولوگ دکتر بابک جوانشیر است که در زمانهای مختلف در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب و... در خصوص منسوبیت قومی مولانا در جواب ایرانشهری‌ها، جاعلین تاریخ و نژادپرستان ایراد نموده است و بهمین‌خاطر دارای نظم و انسجام یک مقاله علمی نیست. لیکن چون حاوی اطلاعات دست اول و ذیقیمتی است، نشر آن را برای استفاده شما دوستان عزیز خالی از لطف ندیدیم.
 
بخش اول

بخش دوم

بخش سوم

بخش چهارم

بخش پنجم

@Babek_Cavanshir
11 Mayıs “Kuzey Kafkasya Cumhuriyeti”mizin Bağımsızlık Günü!

Unutmadık unutturmayacağız!



11 Mayıs 1918’de bağımsızlığını açıklayan “Kuzey Kafkasya Cumhuriyeti”mizin arazisi Karadeniz ile Hazar Denizi arasındaki geniş Kuzey Kafkasya’daki günümüz Dağıstan, Çeçenistan, İnguşetya, Osetya, Kabardey Balkar, Karaçay-Çerkes cumhuriyetleri vb. bölgeleri içermekteydi.

Bu cumhuriyetimizin toplam alan yüzölçümü 415.265 kilometrekare, nüfusu da 1 milyon dolaylarında idi.

Cumhuriyetin resmî ve etnikler arası iletişim dili ise Türkçe idi.

21 Mayıs 1921’deki Rus işgali ile bu cumhuriyetin siyasi varlığına son verilmişir.

@Babek_Cavanshir
13 Mayıs Türk Dili Bayramı’mız kutlu olsun!

13 Mayıs 1277’de Selçuklu Devleti divanınca Türkçe’mizin devlet yazı dili olarak kabul edilmesinin 747. yıldönümü kutlu olsun.

۱۳ ماییس تورک دیلی بایرامی’میز قوتلو اولسون!


۱۳ ماییس ۱۲۷۷’ده سلچوقلو دئولتی دیوانینجا تورکچه’میزین دئولت یازی دیلی اولاراق قبول ائدیلمه‌سینین ۷۴۷-جی ییلدؤنومو قوتلو اولسون.

@Babek_Cavanshir
Forwarded from Babek Cavanşir
13 Mayıs Türk Dili Bayramı’mız kutlu olsun!

13 Mayıs 1277’de Selçuklu Devleti divanınca Türkçe’mizin devlet yazı dili olarak kabul edilmesinin 744. yıldönümü kutlu olsun.

Bir yanlışı da düzeltelim!

Değerli tarihçimiz Prof. Dr. Erdoğan Merçil’in “Türkiye Selçukluları Devrinde Türkçe’nin Resmî Dil Olmasını Kim Kabul Etti?” makalesinde de belirttiği üzere devlet tarafından Türkçe’mize söz konusu konumu (statüyü) kazandıranın tek başına “Karamanoğlu Mehmet Bey” değil “içinde onun da yer aldığı, birkaç kişiden oluşan Selçuklu (1077-1308) divanı” olmuştur.

Bu veri tarih stratejisi açısından da çok önemli bir bilgidir. Türkçe’nin devlet dili oluşunu bir beylik düzeyine (Karamanlı Beyliği) indirgemek stratejik ve bilimsel açıdan yanlış bir yaklaşımdır. Oysa ki tarihsel verilerin tanıklığına göre Türkçe ciddi bir Türk imparatorluğu olan Selçuklu İmparatorluğu’nun divan ve devlet dili olmuştur. Başka bir sözle Türkçe bir beylik dili değil imparatorluk dili idi.

Birçok araştırmacının yanlış görüşüne karşın Türkçe’miz Selçuklu deneminde de üst düzey bir konuma sahip olup siyasi yazışmalar ve özellikle de edebi metinlerimizde bolca kullanılmıştır.

Örneğin Türk dili tarihinin anıtsal ansiklopedik yapıtlarından olan ve Kaşgarlı Mahmut tarafından yazılan Divan-u Lağatu’t-Türk yapıtı aslında Türk-Selçuklu muhitinin bir eseri idi. Kaşgarlı Mahmut Hakanlı (Karahanlı) kökenli bir Türk olmasına rağmen siyasi ve kültürel açıdan Türk-Selçuklu patronal yapısının tam da odağında yer almakta ve Selçuklu patronalitesinin isteği doğrultusunda Türkçe’nin konumunu yükseltmekle görevlendirilmiş biri idi.

Türkçe’nin devlet yazışmalarında da kullanıldığını gösteren en önemli tarihsel verilerden biri Selçuklu hakanı I. Melik-şah (1072-1092)’ın “İnşa Divanı” nedimlerinden Kemâleddin Ebu’r-Rızâ Fazlullâh b. Muhammed ile Türkçe mektuplaştıkları bilgisidir.

Türk-Selçuklu dönemine ait şair ve edebi eserlerimizden ise şu örnekleri verebilriz:

1. Ahmed Fakih (ö. 1221 veya 1230 Konya)
a. Çarh-nâme
b. Kitâbu Evsâfı Mesâcidi’ş-Şerîfe

2. Mevlânâ (1207-1273 Konya)
a. Türkçe Şiirleri

3. Alî’nin Yusuf ve Züleyhâ Mesnevîsi (1232-1233): Bu eser Selçuklu sahasında yazılmasa karma dilli olup kimi Oğuz Türkçesi özelliklerini de taşımaktadır.

4. Sultan Veled (1226-1312 Konya)
a. Divan (1267/69-1291): 129 beyit Türkçe
b. İbtidâ-nâme (1291): 80 beyit Türkçe
c. Rebâb-nâme (1300): 162 beyit

5. Şeyyad Hamza (13. yy. - Akşehir ve Sivrihisar’da)
a. Destân-ı Yusuf
b. Ahvâl-i Kıyâmet
c. Mi‘râc-nâme
d. Vefât-ı Hazret-i Muhammed Aleyhi’s-Selâm

6. Hoca Dehhani (13. yy.-14. yy.): III. Alâeddin Keykubad döneminde (1283-1302) Horasan’dan Anadolu’ya gelip yerleşmiş ve bu devletin sarayına intisap etmiştir.

7. Yunus Emre (1238-1321)

Not: “Resmî Dil” kavramı modern kamusal dünyanın bir terimi olup ve tarihsel dönemler için bu kavramın kullanılması doğru değildir.

Kaynaklar:

Erdoğan Merçil, Selçuklular ve Türkçe, “Selçuklular (Makaleler)”, Bilge Kültür-Sanat Yayınları, İstanbul, 2011, s. 100-108.

Erdoğan Merçil, Türkiye Selçukluları Devrinde Türkçe’nin Resmî Dil Olmasını Kim Kabul Etti?, “Selçuklular (Makaleler)”, Bilge Kültür-Sanat Yayınları, İstanbul, 2011, s. 92-99.

Kaşgarlı Mahmut, Divan-ı Lugatu’t-Türk

Sadruddin Ebu’l-Hasan Ali b. Nâsır b. el-Hüseynî, Ahbârü’d-Devleti’s-Selcukiyye, Hazırlayan: Muhammed İkbal, Lahor, 1933, s. 68-89.

Saygılarımla

Tarihçi ve Türkolog
Dr. Babek Cavanşir


@Babek_Cavanshir
۱۳ ماییس تورک دیلی بایرامی’میز قوتلو اولسون!

۱۳ ماییس ۱۲۷۷’ده سلچوقلو دئولتی دیوانینجا تورکچه’میزین دئولت یازی دیلی اولاراق قبول ائدیلمه سینین ۷۴۴-جی ییلدؤنومو قوتلو اولسون.

بیر یانلیشی دا دوزه‌لته‌لیم!

دگرلی پروفئسور دوکتور اردوغان مئرچیل’ین “تورکیه سلچوقلولاری دئورینده تورکچه’نین رسمی دیل اولماسینی کیم قبول ائتدی؟” مقاله‌سینده ده بلیرتدیگی اوزه‌ره دئولت طرفیندن تورکچه’میزه سؤز قونوسو قونومو (استاتویو) قازاندیرانین تک باشینا “قارامان-اوغلو محمد بی” دئگیل “ایچینده اونون دا یئر آلدیغی، بیرقاچ (بیرنئچه) کیشیدن اولوشان سلچوقلو (۱۳۰۸-۱۰۷۷) دیوانی اولموشدور.

بو وئری تاریخ استراتئژیسی آچیسیندان دا چوخ اؤنملی بیر بیلگیدیر. تورکچه’نین دئولت دیلی اولوشونو بیر بی-لیک دوزئیینه (قارامانلی بی-لیگی) ایندیرگه‌مک استراتئژیک و بیلیمسل آچیدان یانلیش بیر یاخلاشیمدیر. اویسا کی تاریخسل وئریلرین تانیقلیغینا گؤره تورکچه جدی بیر تورک خاقانلیغی اولان سلچوقلو ایمپاراتورلوغو’نون دیوان و دئولت دیلی اولموشدور. باشقا بیر سؤزله تورکچه بیر بی-لیک دیلی دئگیل ایمپاراتورلوق دیلی ایدی.

بیر چوخ آراشدیرماجینین یانلیش گؤروشونه قارشین تورکچه’میز سلچوقلو دؤنه‌مینده ده اوست دوزئی بیر قونوما صاحیب اولوپ سیاسی یازیشمالار و اؤزللیکله ده ادبی متینلریمیزده بولجا قوللانیلمیشدیر.

اؤرنه‌گین تورک دیلی تاریخینین آنیتسال آنسیکلوپئدیک ‌یاپیتلاریندان اولان و کاشغرلی محمود طرفیندن یازیلان دیوان لغات الترک یاپیتی اصلینده تورک-سلچوقلو محیطینین بیر اثری ایدی.

کاشغرلی محمود خاقانلی (قاراخانلی) کؤکنلی بیر تورک‌ اولماسینا قارشین سیاسی و کولتورل آچیدان تورک-سلچوقلو پاترونال‌ یاپیسینین تام دا اوداغیندا‌ یئر آلماقدا و‌ سلچوقلو‌ پاترونالیته‌سینین ایسته‌گی دوغرولتوسوندا تورکچه’نین قونومونو یوکسلتمکله گؤره‌ولندیریلمیش بیری ایدی.

تورکچه’میزین دئولت یازیشمالاریندا قوللانیلدیغینی گؤسته‌رن ان اؤنملی تاریخسل وئریلردن بیری سلچوقلو خاقانی بیرینجی ملیکشاه’ین (۱۰۹۲-۱۰۷۲) “انشاء دیوانی” ندیملریندن کمال الدین ابوالرضا فضل الله ابن محمد ایله تورکچه مکتوبلاشدیقلاری بیلگیسیدیر.

تورک سلچوقلو دؤنه‌مینه عاید شاعیر و ادبی اثرلریمیزدن ایسه شو اؤرنکلری وئره بیلیریز:

۱-احمد فقیه (اؤلوم: ۱۲۲۱ و یا ۱۲۳۰ قونیه)
الف) چرخ نامه
ب) کتاب اوصاف مساجد الشریفه

۲-مولانا
الف) تورکچه شعرلری

۳-علی’نین “یوسف و زلیخا” مثنویسی (۱۲۳۳-۱۲۳۲): بو اثر سلچوقلو ساحه‌سینده یازیلماسا دا قارما دیللی اولوپ کیمی اوغوز تورکچه‌سی اؤزللیکلرینی ده داشیماقدادیر.

۳-سلطان ولد (قونیه ۱۳۱۲-۱۲۲۶)
الف) دیوان (۱۲۹۱-۱۲۶۷/۶۸): ۱۲۹ بیت تورکچه
ب) ابتدا نامه (۱۲۹۱): ۸۰ بیت تورکچه
ج) رباب نامه (۱۳۰۰): ۱۶۲ بیت

۵-شیاد حمزه (۱۳-جی یوزییل آق-شهیر و سیوری-حصار’دا)
الف) داستان-ی یوسف
ب) احوال-ی قیامت
ج) معراج نامه
د) وفات-ی حضرت-ی محمد علیه السلام

۶-خواجه دهّانی (۱۳-جی یوزییل-۱۴-جی یوزییل): اوچونجو‌ علاء‌الدین کیقباد‌ دؤنه‌مینده (۱۳۰۲-۱۲۸۳) خوراسان’دان‌ آنادولو’یا گلیپ یئرلشمیش و سلجوقلو دئولتی’نین سارایینا انتصاب ائتمیشدیر.

۷-یونس امره (۱۳۲۱-۱۲۳۸)

قیسا آچیقلاما: “رسمی دیل” قاورامی مودئرن قاموسال دونیانین بیر تئریمی اولوپ و تاریخسل دؤنملر اوچون بو قاورامین قوللانیلماسی دوغرو دئگیلدیر.

قایناقلار:

صدرالدین ابو الحسن علی ابن ناصر ابن الحسینی، اخبار دولة السلجوقیه، حاضیرلایان: محمد اقبال، لاهور، ۱۹۳۳، صفحه: ۸۹-۶۹

اردغان مئرچیل، سلچوقلولار و تورکچه، “سلچوقلولار (مقاله لر)”، بیلگه کولتور-صنعت یایینلاری، ایستانبول، ۲۰۱۱، صفحه: ۱۰۸-۱۰۰.

اردوغان مئرچیل، تورکیه سلچوقلولاری دئورینده تورکچه’نین‌ رسمی دیل اولماسینی کیم قبول ائتدی؟، “سلچوقلولار (مقاله لر)”، بیلگه کولتور-صنعت یایینلاری، ایستانبول، ۲۰۱۱، صفحه: ۹۹-۹۲.

کاشغارلی محمود، دیوان لغات الترک

سایغیلاریملا

تاریخچی و تورکولوگ
بابک جاوانشیر


@Babek_Cavanshir
۱۳ می (ماییس) روز عید زبان تورکی مبارک!

۷۴۴-مین سالگرد قبول زبان تورکی به عنوان زبان نوشتاری دولت در ۱۳ می (ماییس) ۱۲۷۷ توسط دولت سلجوقی مبارک باد.

@Babek_Cavanshir
۱۳ می (ماییس) روز عید زبان تورکی مبارک!

۷۴۴-مین سالگرد قبول زبان تورکی به عنوان زبان نوشتاری دولت در ۱۳ می (ماییس) ۱۲۷۷ توسط دولت سلجوقی مبارک باد.

به این مناسبت قصد تصحیح یک اشتباه رایج مربوط به این مسئله را داریم!

همانطور که استاد عزیزمان پروفسور دکتر اردوغان مرچیل نیز در مقاله "چه کسی رسمی شدن زبان تورکی در دیوان سلجوقیان تورکیه را قبول کرد؟" اشاره کرده‌اند، این تنها "قارامان اوغلو محمد بگ" نبود که موقعیت مذکور را به تورکی اعطا کرده است. بلکه انتخاب زبان تورکی به عنوان زبان نوشتاری دولت با تصمیم دیوان سلجوقیان (۱۰۷۷-۱۳۰۸) توسط گروهی که "قارامان اوغلو محمد بگ" نیز عضوی از آن بود صورت گرفته است.

این نکته از نظر استراتژی تاریخی نیز بسیار حائز اهمیت می‌باشد. تقلیل دادن "تبدیل زبان تورکی به عنوان زبان دولت" به سطح یک بگلیک (قارامانلی بگلیگی) از لحاظ علمی و استراتژی نیز اقدامی نادرست می‌باشد. بنابه شواهد تاریخی، زبان تورکی زبان دیوان و دولتی یکی از مهمترین امپراتوری‌های تورک یعنی امپراتوری سلجوقی بود. به زبانی دیگر یعنی زبان تورکی، نه زبان یک بگلیک بلکه زبان یک امپرواتوری بود.

به رغم نظر اشتباه بسیاری از پژوهشگران، زبان تورکی در دوره سلجوقیان نیز از موقعیت بالایی برخودار بود که به وفور در مکاتبات سیاسی و مخصوصاً متون ادبی‌مان مورد استفاده قرار گرفته است.

به عنوان نمونه دیوان لغات تورک که دایره‌المعارف و یادبود تاریخی زبان تورکی می‌باشد و توسط محمود کاشغری به تحریر در آمده است در اصل محصول محیط تورکی سلجوقی می‌باشد. اگر چه محمود کاشغری منشأ قراخانی داشت ولی از زوایای سیاسی و فرهنگی در مرکز ساختار پاتروناژ تورکی سلجوقی بود و به درخواست پاترونالیته سلجوقی موظف شده بود تا موقعیت زبان تورکی را ارتقاء دهد.

یکی از مهمترین شواهد تاریخی که استفاده زبان تورکی به عنوان زبان دولتی در دوره سلجوقی را نشان می‌دهد مکتوبات تورکی خاقانِ سلجوقی، ملک شاه اول (۱۰۹۲-۱۰۷۲) با ابو رضا فضل الله بن محمد از ندیمان دیوان انشا می‌باشد.

از شاعران و متون ادبی دوره تورک سلجوقی نمونه‌های زیر می‌توانیم نشان دهیم:

۱- احمد فقیه (متوفی ۱۲۲۱ یا ۱۲۳۰، قونیه)
الف) چرخ نامه
ب) کتاب الاصواف مساجد الشریفه

۲- مولانا (۱۲۰۷- ۱۲۷۳ قونیه)
الف) اشعار تورکی

۳- مثنوی یوسف و زلیخای علی (۱۲۳۲-۱۲۳۳): گرچه این اثر در محیط سلجوقی نوشته نشده است ولی زبانی مختلط دارد که دارای ویژگی‌های تورکی اوغوز نیز می‌باشد.

۴- سلطان ولد (۱۲۲۶- ۱۳۱۲ قونیه)
الف) دیوان (۱۲۶۷/۶۹-۱۲۹۱): ۱۲۹ بیت تورکی
ب) ابتدا نامه (۱۲۹۱): ۸۰ بیت تورکی
ج) رباب نامه (۱۳۰۰): ۱۶۲ بیت تورکی

۵- شیاد حمزه (سدهٔ ۱۳ میلادی، آقشهیر و سیوری حصار)
الف) داستان یوسف
ب) احوال قیامت
ج) معراج نامه
د) وفات حضرت محمد علیه السّلام

۶- خواجه دهّانی (سدهٔ ۱۳ م.- سدۀ ۱۴ م.): در دوره علاءالدین کیقباد سوم (۱۲۸۳- ۱۳۰۲) از خراسان به آناطولی آمده و به دربار دولت منصوب شده است.

۷- یونس امره (۱۲۳۸- ۱۳۲۱)

توضیح مهم: مفهوم "زبان رسمی" یک اصطلاح جهان مدرن می‌باشد و کاربرد آن برای دوره‌های تاریخی مناسب نیست.

منابع:

اردوغان مرچیل، سلجوقیان و زبان تورکی، "سلجوقیان (مقالات)"، انتشارات بیلگه کولتور-صنعت، استانبول، ۲۰۱۱، ص ۱۰۰-۱۰۸

اردوغان مرچیل، چه کسی رسمی شدن زبان تورکی در دیوان سلجوقیان تورکیه را قبول کرد؟، "سلجوقیان (مقالات)"، انتشارات بیلگه کولتور- صنعت، استانبول، ۲۰۱۱، ص ۹۲-۹۹

محمود کاشغری، دیوان لغات تورک

صدرالدین ابوالحسن علی بن ناصر بن الحسینی، اخبار الدولة السلجوقیة،
تهیه کننده: محمد اقبال، لاهور، ۱۹۳۳، ث ۶۳-۸۹.

با تقدیم احترامات

مورخ و تورکولوگ
بابک جوانشیر


@Babek_Cavanshir
Konferans: Safeviler’in Kökeni ve Kimlik Anlayışları

Konuşmacı: Tarihçi ve Türkolog DR. BABEK CAVANŞİR

YER: HACI BEKTAŞ VELİ KÜLTÜR MERKEZİ BÜYÜK SALON 
ŞAH İSMAİL (HATAYİ) KONFERANSI”

Zaman: 3.GÜN 17.08.2024 (10.30)

(AYVALIK HACI BEKTAŞ VELİ KÜLTÜR VE DAYANIŞMA DERNEĞİ)

T.C KÜLTÜR VE TURİZM BAKANLIĞI
HÜNKÂR HACI BEKTAŞ VELİ’NİN HAKK’A YÜRÜYÜŞÜNÜN 753.
YIL DÖNÜMÜ ANMA ETKİNLİKLERİ PROĞRAMI 15-17 Ağustos 2024

کنفرانس: خاستگاه صفویان و نگرش هویتی آنها
 
سخنران: مورخ و تورکولوگ دکتر بابک جوانشیر
 
مکان: سالن بزرگ مرکز فرهنگی حاجی بکتاش ولی
 (انجمن فرهنگی و همبستگی حاجی بکتاش ولی - آیوالیق)
 
روز سوم: هفدهم آگوست ۲۰۲۴ – ساعت ١٠:۳۰
(همایش شاه اسماعیل خطائی)
 
برگزار کننده: وزارت فرهنگ و گردشگری جمهوری تورکیه (مراسم ۷۵۳مین سالگرد رحلت حاجی بکتاش ولی) ١٧ - ۱۵ آگوست ۲۰۲۴

@Babek_Cavanshir
2025/02/04 18:39:50
Back to Top
HTML Embed Code: