کانون نبض اندیشه
🔹کانون نبض اندیشه برگزار میکند: 📖همخوانی کتاب «آینههای دردار» ✍🏻نوشته «هوشنگ گلشیری» 🗓به تاریخ چهارشنبه ۲۶ دی ماه ⏳ساعت ۱۵ 📍دانشگاه علومپزشکی تهران، دانشکده پزشکی، ضلع غربی سالن شهدا، تالار معتمدی 📌جهت ثبتنام رایگان از طرق سایت، بر روی لینک کلیک کنید.…
🔔 با توجه به اختلال در سایت، اگر موفق به ثبتنام نشدین، نام و نام خانوادگی و دانشگاه محل تحصیلتون رو به آیدی پشتیبانی @nabzeandisheh_admin ارسال کنید🌱
"این آخرین دورهمی کتابخوانی در این نیمسال تحصیلی ست، منتظر حضور گرمتون هستیم"✨
"این آخرین دورهمی کتابخوانی در این نیمسال تحصیلی ست، منتظر حضور گرمتون هستیم"✨
✨خانواده نبض اندیشه ۱۰۰۰ نفری شد✨🎉
همراهیتان را ارج مینهیم، قدردانتان هستیم و از بودن در کنار شما، به خود میبالیم❤️
باشد که این راه ادامه یابد...🍃
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
همراهیتان را ارج مینهیم، قدردانتان هستیم و از بودن در کنار شما، به خود میبالیم❤️
باشد که این راه ادامه یابد...🍃
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
سلام و ارادت به همراهان همیشگی نبض اندیشه🤍
ما رو دنبال کنید و از دوستانتون هم دعوت کنید چون به مناسبت ۱۰۰۰ تایی شدنمون خبرای خوبی تو راهه✨
این بار ازتون میخوایم بریدهای از کتاب مورد علاقهتون رو با ما به اشتراک بذارین،
پس از تأیید اولیه، تیکه کتابهای برگزیده در کانال منتشر و به رأی گذاشته میشه،
در ضمن برای برگزیدهها هم هدایای ویژهای در نظر گرفته شده🎁🎊
بریده کتابهای خودتون رو به آیدی @nabzeandisheh_admin ارسال کنید.
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
ما رو دنبال کنید و از دوستانتون هم دعوت کنید چون به مناسبت ۱۰۰۰ تایی شدنمون خبرای خوبی تو راهه✨
این بار ازتون میخوایم بریدهای از کتاب مورد علاقهتون رو با ما به اشتراک بذارین،
پس از تأیید اولیه، تیکه کتابهای برگزیده در کانال منتشر و به رأی گذاشته میشه،
در ضمن برای برگزیدهها هم هدایای ویژهای در نظر گرفته شده🎁🎊
بریده کتابهای خودتون رو به آیدی @nabzeandisheh_admin ارسال کنید.
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
Forwarded from مدرسه پزشکی | امیرمحمد قربانی (Amir Ghorbani)
بیمارستان داریوش کبیر (شریعتی امروز)
از قیطریه تا اورنج کانتی
حمیدرضا صدر
از قیطریه تا اورنج کانتی
حمیدرضا صدر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸مستند «زمان در من میوزد»
سال ساخت: ۲۰۱۵
▪️کارگردان: مریم عرفان
▫️سیری در جهان شاهرخ مسکوب (پژوهشگر، شاهنامهپژوه، مترجم و نویسنده ایرانی)
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
سال ساخت: ۲۰۱۵
▪️کارگردان: مریم عرفان
▫️سیری در جهان شاهرخ مسکوب (پژوهشگر، شاهنامهپژوه، مترجم و نویسنده ایرانی)
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو مثل منی برف
راه میروی و آب میشوی
ببین زمین به چه روزی در آمد؛
تو کُرکِ بال ملائکی
طوری بنشين که زمین
چند روزی به شکل اول خود در آید.
به شادی مردم اعتماد مکن برف
تا میباری نعمتی
چون بنشینی به لعنتشان دچاری.
آخر ببین چه جهان بدی ست
آفتاب را
داور تو قرار دادهاند
و تو با پایی لرزان به زمین مینشینی
پیداست که میشکنی برف.
آب شو
آب شو! موسیقی منجمد!
و بیا و ببین
رنج را تو کشیدی
به نامِ بهار
تمام میشود...
•شعر و صدا: شمس لنگرودی
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
راه میروی و آب میشوی
ببین زمین به چه روزی در آمد؛
تو کُرکِ بال ملائکی
طوری بنشين که زمین
چند روزی به شکل اول خود در آید.
به شادی مردم اعتماد مکن برف
تا میباری نعمتی
چون بنشینی به لعنتشان دچاری.
آخر ببین چه جهان بدی ست
آفتاب را
داور تو قرار دادهاند
و تو با پایی لرزان به زمین مینشینی
پیداست که میشکنی برف.
آب شو
آب شو! موسیقی منجمد!
و بیا و ببین
رنج را تو کشیدی
به نامِ بهار
تمام میشود...
•شعر و صدا: شمس لنگرودی
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
بازنشر یادداشت "سبکی تحملناپذیر هستی"
🖋اولین مرتبهای که فهمیدم اسم اصلی کتاب میلان کوندرا که در ایران با عنوان «بار هستی» چاپ شده، هست «سبکیِ تحملناپذیرِ هستی» داشتم از دقت و جذابیت این تعبیر ذوق مرگ میشدم! قبلاً هر وقت اسم این کتاب رو توی کتابفروشیها میدیدم، فکر میکردم از همون دست کتابهای اگزیستانسیالیستیه که در مورد دشواری مواجهه با هستی و پذیرفتن مسئولیت انتخاب و تصمیمگیری نوشته شده؛ مضمونی که توی دورهٔ نوجوانی و ابتدای جوانی برام خیلی مهم بود اما کم کم قضیه برام برعکس شده بود، یعنی مشکل دیگه سنگینی بار زیستن نبود، بلکه سبک بودنش بود!! بیبنیاد بودن و بازیوش بودنش بود!![..] این حس مداوم و همیشگی که حس میکنم همهچیز رو دارم خواب میبینم و واقعیت پیرامونم هیچ سنگینی و وزنی نداره...
🔗متن کامل
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
🖋اولین مرتبهای که فهمیدم اسم اصلی کتاب میلان کوندرا که در ایران با عنوان «بار هستی» چاپ شده، هست «سبکیِ تحملناپذیرِ هستی» داشتم از دقت و جذابیت این تعبیر ذوق مرگ میشدم! قبلاً هر وقت اسم این کتاب رو توی کتابفروشیها میدیدم، فکر میکردم از همون دست کتابهای اگزیستانسیالیستیه که در مورد دشواری مواجهه با هستی و پذیرفتن مسئولیت انتخاب و تصمیمگیری نوشته شده؛ مضمونی که توی دورهٔ نوجوانی و ابتدای جوانی برام خیلی مهم بود اما کم کم قضیه برام برعکس شده بود، یعنی مشکل دیگه سنگینی بار زیستن نبود، بلکه سبک بودنش بود!! بیبنیاد بودن و بازیوش بودنش بود!![..] این حس مداوم و همیشگی که حس میکنم همهچیز رو دارم خواب میبینم و واقعیت پیرامونم هیچ سنگینی و وزنی نداره...
🔗متن کامل
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
■ اگر انسانها تا ابد زندگی میکردند، اگر پیر نمیشدند، اگر بدون مردن، همیشه سالم در این جهان زندگی میکردند، خیال میکنی هرگز به خود زحمت فکرکردن به چیزهایی را میدادند که الان ذهن شان را مشغول کرده؟ منظورم این است که ما دربارهٔ همه چیز فکر میکنیم، تقریباً همه چیز، فلسفه، روانشناسی، منطق، دین، ادبیات و … .
فکر میکنم اگر چیزی به نام «مرگ» وجود نداشت، افکار پیچیده اینچنینی هرگز به وجود نمیآمد… انسانها باید به طور جدی، به معنی زنده بودنشان و اینک اینجا بودنشان فکر کنند، چون میدانند که روزی خواهند مرد. درست است؟ اگر قرار بود برای همیشه زنده بمانیم، چه کسی به معنای زنده بودن فکر میکرد؟ چه اهمیتی داشت؟ یا حتی اگر برای کسی اهمیتی داشت، احتمالاً فقط فکر میکردند: «خوب کلی وقت دارم، بعداً بهش فکر میکنم.» … ولی ما نمیتوانیم تا بعد صبر کنیم … باید همین لحظه به آن فکر کنیم … هیچکس نمیداند قرار است چه اتفاقی بیفتد …
ما مرگ را برای رشد کردن لازم داریم … مرگ، این موجود عظیم و نورانی است که هر چه بزرگتر و نورانیتر باشد، ما را دیوانهوارتر مشتاق فکر کردن دربارهٔ چیزها میکند.
📕تاریخچه پرنده کوکی|هاروکی موراکامی
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
فکر میکنم اگر چیزی به نام «مرگ» وجود نداشت، افکار پیچیده اینچنینی هرگز به وجود نمیآمد… انسانها باید به طور جدی، به معنی زنده بودنشان و اینک اینجا بودنشان فکر کنند، چون میدانند که روزی خواهند مرد. درست است؟ اگر قرار بود برای همیشه زنده بمانیم، چه کسی به معنای زنده بودن فکر میکرد؟ چه اهمیتی داشت؟ یا حتی اگر برای کسی اهمیتی داشت، احتمالاً فقط فکر میکردند: «خوب کلی وقت دارم، بعداً بهش فکر میکنم.» … ولی ما نمیتوانیم تا بعد صبر کنیم … باید همین لحظه به آن فکر کنیم … هیچکس نمیداند قرار است چه اتفاقی بیفتد …
ما مرگ را برای رشد کردن لازم داریم … مرگ، این موجود عظیم و نورانی است که هر چه بزرگتر و نورانیتر باشد، ما را دیوانهوارتر مشتاق فکر کردن دربارهٔ چیزها میکند.
📕تاریخچه پرنده کوکی|هاروکی موراکامی
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
🏺زندگی شما مانند یک تکه سفال خام است؛ چگونه آن را شکل میدهید؟
فلسفه گاهی مانند خیره شدن به شبهای تاریک است؛ میتواند سنگین، تلخ و حتی افسردهکننده باشد. وقتی از موضوعاتی مثل «پوچگرایی» آلبر کامو صحبت میکنیم، انگار دعوت شدهایم که به معنای زندگی شک کنیم یا با بیمعنایی آن روبهرو شویم. اما در میان این تاریکیها، برخی فیلسوفان مثل هیوبرت دریفوس، راهی برای پیدا کردن نور پیشنهاد میکنند. دریفوس به سراغ ایدهای باستانی از یونان میرود: «Poiesis»، که شاید شما را به یاد درسهای هماتولوژی با واژههایی چون هماتوپوئز (Hematopoiesis) بیندازد.
پویسیس یعنی آفرینش؛ تبدیل چیزی خام و ساده به چیزی ارزشمند و پر معنا. دریفوس میگوید زندگی ما مانند یک تکه گِل خام است که میتوانیم به شیوهها و طرق مختلف آن را به انواع سفالهای زیبا و ظروف کاربردی تبدیل کنیم. ما با مهارتها، استعدادها و فرصتهای خام به دنیا میآییم، اما وظیفهمان این است که از این مواد اولیه، چیزی زیبا و ارزشمند خلق کنیم. معنا نیز در همین فرآیند است: اینکه وقتی دنیا را ترک میکنیم، چیزی بهتر از خودمان بر جای گذاشته باشیم.
پویسیس میتواند صورتهای مختلفی به خود بگیرد؛ برای یک شاعر نوشتن کلماتی که جانها را لمس میکند، برای یک مهندس ساخت سازهای که قرنها پایبرجای میماند و برای کادر درمان، نجات دادن جان افراد یا بهبود کیفیت زندگی آنها با استفاده از دانش و تواناییهای خود. همگی این نمونهها تجلی پویسیس هستند، چرا که از ابزار و دانش موجود، چیزی ارزشمند ساخته شده که بر جانها و زندگیها اثر میگذارد و دنیا را به جای بهتری برای زیستن تبدیل میکند.
✍🏻نویسنده: مبین محمدی
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
فلسفه گاهی مانند خیره شدن به شبهای تاریک است؛ میتواند سنگین، تلخ و حتی افسردهکننده باشد. وقتی از موضوعاتی مثل «پوچگرایی» آلبر کامو صحبت میکنیم، انگار دعوت شدهایم که به معنای زندگی شک کنیم یا با بیمعنایی آن روبهرو شویم. اما در میان این تاریکیها، برخی فیلسوفان مثل هیوبرت دریفوس، راهی برای پیدا کردن نور پیشنهاد میکنند. دریفوس به سراغ ایدهای باستانی از یونان میرود: «Poiesis»، که شاید شما را به یاد درسهای هماتولوژی با واژههایی چون هماتوپوئز (Hematopoiesis) بیندازد.
پویسیس یعنی آفرینش؛ تبدیل چیزی خام و ساده به چیزی ارزشمند و پر معنا. دریفوس میگوید زندگی ما مانند یک تکه گِل خام است که میتوانیم به شیوهها و طرق مختلف آن را به انواع سفالهای زیبا و ظروف کاربردی تبدیل کنیم. ما با مهارتها، استعدادها و فرصتهای خام به دنیا میآییم، اما وظیفهمان این است که از این مواد اولیه، چیزی زیبا و ارزشمند خلق کنیم. معنا نیز در همین فرآیند است: اینکه وقتی دنیا را ترک میکنیم، چیزی بهتر از خودمان بر جای گذاشته باشیم.
پویسیس میتواند صورتهای مختلفی به خود بگیرد؛ برای یک شاعر نوشتن کلماتی که جانها را لمس میکند، برای یک مهندس ساخت سازهای که قرنها پایبرجای میماند و برای کادر درمان، نجات دادن جان افراد یا بهبود کیفیت زندگی آنها با استفاده از دانش و تواناییهای خود. همگی این نمونهها تجلی پویسیس هستند، چرا که از ابزار و دانش موجود، چیزی ارزشمند ساخته شده که بر جانها و زندگیها اثر میگذارد و دنیا را به جای بهتری برای زیستن تبدیل میکند.
✍🏻نویسنده: مبین محمدی
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▫️مجموعه برنامهی آموزشی- ترویجی پیشگیری از خودکشی
▪️بازنشر از کانال انجمن علمی روانپزشکان ایران
▫️قسمت سوم: دکتر مهدیه معین
روانپزشک، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
آنچه در این بخش میشنوید:
"ناکامی و احساس شکست، گاهی میتواند به احساس آسیبپذیری عمیقتری منجر شده، فرد را در مسیرهای خطرناکی قرار دهد. در این قسمت، به بررسی جنبههای روانشناختی این احساسات و تأثیر آنها بر تصمیمات حیاتی میپردازیم."
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
▪️بازنشر از کانال انجمن علمی روانپزشکان ایران
▫️قسمت سوم: دکتر مهدیه معین
روانپزشک، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
آنچه در این بخش میشنوید:
"ناکامی و احساس شکست، گاهی میتواند به احساس آسیبپذیری عمیقتری منجر شده، فرد را در مسیرهای خطرناکی قرار دهد. در این قسمت، به بررسی جنبههای روانشناختی این احساسات و تأثیر آنها بر تصمیمات حیاتی میپردازیم."
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
🔸 اما واقعاً وطن چیست؟
من تازه همین یکی، دو روز پیش فهمیدم وطن چیست. از چند نوجوان ۱۵، ۱۶ ساله یاد گرفتم. تا قبل از آن تصور مبهمی از وطن داشتم. مطمئن نبودم وطنداشتن و هموطنبودن را چطور باید بفهمم. در بهترین حالت ایدههای خامی در ذهنم چرخ میخورد که چندباری اینجا و آنجا، جستهگریخته، مطرحشان کرده بودم اما جای کار داشت (و هنوز هم جای کار دارد) و باید صورتبندی درستی پیدا میکرد درخورِ زمانهای که بسیار زیاد از وطن، وطندوستی، عشق به میهن، میهنپرستی و «چو ایران نباشد تن من مباد» حرف میزند اما به نظرم آنقدرها نمیداند از چه حرف میزند. از بختیاریام بود که به جمعی دعوت شدم که چند نوجوان قرار بود دربارهی وطن با هم حرف بزنند. قرار شد من هم از جایی به بعد وارد بحث شوم و سر صحبت را با آنها باز کنم...
▫️بازنشر از کانال حسام سلامت
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
من تازه همین یکی، دو روز پیش فهمیدم وطن چیست. از چند نوجوان ۱۵، ۱۶ ساله یاد گرفتم. تا قبل از آن تصور مبهمی از وطن داشتم. مطمئن نبودم وطنداشتن و هموطنبودن را چطور باید بفهمم. در بهترین حالت ایدههای خامی در ذهنم چرخ میخورد که چندباری اینجا و آنجا، جستهگریخته، مطرحشان کرده بودم اما جای کار داشت (و هنوز هم جای کار دارد) و باید صورتبندی درستی پیدا میکرد درخورِ زمانهای که بسیار زیاد از وطن، وطندوستی، عشق به میهن، میهنپرستی و «چو ایران نباشد تن من مباد» حرف میزند اما به نظرم آنقدرها نمیداند از چه حرف میزند. از بختیاریام بود که به جمعی دعوت شدم که چند نوجوان قرار بود دربارهی وطن با هم حرف بزنند. قرار شد من هم از جایی به بعد وارد بحث شوم و سر صحبت را با آنها باز کنم...
▫️بازنشر از کانال حسام سلامت
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
Telegraph
اما واقعاً وطن چیست؟
من تازه همین یکی، دو روز پیش فهمیدم وطن چیست. از چند نوجوان 15، 16 ساله یاد گرفتم. تا قبل از آن تصور مبهمی از وطن داشتم. مطمئن نبودم وطنداشتن و هموطنبودن را چطور باید بفهمم. در بهترین حالت ایدههای خامی در ذهنم چرخ میخورد که چندباری اینجا و آنجا، جستهگریخته،…