Zire Saghfe Khial
Homayoun Shajarian
🌱بوسههایت مسیر معراج است
زیر سقف خیال و خلوت و خشت
با تو گویی خدا مرا آرام
می برد روی دوش خود به بهشت!
🌱با تو انگار ازل همین حالاست
با تو نقش فرشته کمرنگ است
من که باشم در این میان که خدا
در هوای تو سخت دلتنگ است
🌱بدنت همزمان حریق و حرير
من از اعجاز تو خبر دارم
در تن نازکت خدا پیداست
تا ابد من به تو نظر دارم
🌱صبر كن این تمام حرفم نیست
تو نباید دعای من باشی
از خدا خواستم، موافق بود
می توانی خدای من باشی
🔆 سقف خیال
🔸شعر: افشين يداللهی
🎙 همایون شجریان
@pak_negar
زیر سقف خیال و خلوت و خشت
با تو گویی خدا مرا آرام
می برد روی دوش خود به بهشت!
🌱با تو انگار ازل همین حالاست
با تو نقش فرشته کمرنگ است
من که باشم در این میان که خدا
در هوای تو سخت دلتنگ است
🌱بدنت همزمان حریق و حرير
من از اعجاز تو خبر دارم
در تن نازکت خدا پیداست
تا ابد من به تو نظر دارم
🌱صبر كن این تمام حرفم نیست
تو نباید دعای من باشی
از خدا خواستم، موافق بود
می توانی خدای من باشی
🔆 سقف خیال
🔸شعر: افشين يداللهی
🎙 همایون شجریان
@pak_negar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱سبزم، نه از آن دست که گل باشم و باغی
گلدان ترک خوردهای و کُنج اتاقی
🌱دی شیخ چراغی به کف آورد و طلب کرد
انسان و من امروز به دنبال چراغی
🌱سی سال گذشت از من و آن کودکِ همزاد
نگرفت از این گمشدۀ خویش سراغی
🌱سی سال گذشت از من و عمری که نیفزود
جز بر دلم این آتش افروخته، داغی
🌱حافظ! تو نگفتی که چراغی رسد از غیب؟!
من منتظرم تا رسد از غیب، چراغی...
📽 عبدالجبار کاکایی
@pak_negar
گلدان ترک خوردهای و کُنج اتاقی
🌱دی شیخ چراغی به کف آورد و طلب کرد
انسان و من امروز به دنبال چراغی
🌱سی سال گذشت از من و آن کودکِ همزاد
نگرفت از این گمشدۀ خویش سراغی
🌱سی سال گذشت از من و عمری که نیفزود
جز بر دلم این آتش افروخته، داغی
🌱حافظ! تو نگفتی که چراغی رسد از غیب؟!
من منتظرم تا رسد از غیب، چراغی...
📽 عبدالجبار کاکایی
@pak_negar
تمامِ هفته منتظرِ جمعهایم،
تمامِ سال منتظرِ تابستان،
و تمامِ عمر منتظرِ خوشبختی.
@gozinguye
#زندگی
@pak_negar
تمامِ سال منتظرِ تابستان،
و تمامِ عمر منتظرِ خوشبختی.
@gozinguye
#زندگی
@pak_negar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹این روزها به هرچه گذشتم کبود بود
هر سایهای که دست تکان داد، دود بود
🔸این روزها ادامۀ نان و پنیر و چای
اخبار منفجر شدۀ صبح زود بود
🔹جز مرگ پشت مرگ خبرهای تازه نیست
محبوب من چقدر جهان بیوجود بود
🔸ما همچنان به سایهای از #عشق دلخوشیم
عشقی که زخم و زندگیاش تار و پود بود
🔹پلکی زدیم و وقت خداحافظی رسید
ساعت برای با تو نشستن حسود بود
🔸دنیا نخواست؟ یا من و تو کم گذاشتیم؟
با من بگو قرار من اینها نبود! بود؟!
📽عبدالجبار کاکایی
@pak_negar
هر سایهای که دست تکان داد، دود بود
🔸این روزها ادامۀ نان و پنیر و چای
اخبار منفجر شدۀ صبح زود بود
🔹جز مرگ پشت مرگ خبرهای تازه نیست
محبوب من چقدر جهان بیوجود بود
🔸ما همچنان به سایهای از #عشق دلخوشیم
عشقی که زخم و زندگیاش تار و پود بود
🔹پلکی زدیم و وقت خداحافظی رسید
ساعت برای با تو نشستن حسود بود
🔸دنیا نخواست؟ یا من و تو کم گذاشتیم؟
با من بگو قرار من اینها نبود! بود؟!
📽عبدالجبار کاکایی
@pak_negar
دسترسی آسان به پادکست های منیاز :
۱- عادت ها
۲- روشهای تغییر عادتها
۳- استرس و اضطراب
۴- ۹ راهکار برای مواجهه با استرس
۵- توجه و تمرکز
۶- توجه و تمرکز - قسمت دوم
۷- پارادوکس الهام
۸- توهم خوشبینی
۹- چقدر خاطرات ما صادق هستند؟
۱۰- چرا گذشته و خاطراتمان را سانسور میکنیم؟
۱۱- امید
۱۲- ارتباط
۱۳- دوستی سالم
۱۴- دوستی سالم - قسمت دوم
۱۵- چرا ارتباط برای ما سخت است؟
۱۶- ذهنیتها
۱۷- خودآگاهی
۱۸- کمالگرایی
۱۹- زندگی هیجانی
۲۰- تعصب ذهنی
۲۱- عصبانیت
۲۲- واکنشهای دفاعی - قسمت اول
۲۳- واکنشهای دفاعی - قسمت دوم
۲۴- واکنشهای دفاعی - قسمت سوم
۲۵- واکنشهای دفاعی - قسمت چهارم
۲۶- ذهن آگاهی
۲۷- ارتباط انسانی
۲۸- ترس - قسمت اول
۲۹- ترس - قسمت دوم
۳۰- تاب آوری - قسمت اول
۳۱- تاب آوری - قسمت دوم
۳۲- پرورش آگاهانه
۳۳- تعریف دقیق هوش هیجانی
۳۴- انتخاب
۳۵- از شنبه
۳۶- محدودیت
۳۷- انطباقپذیری
۳۸- توهم
۳۹- هُشیاری
۴۰- رسانه
۴۱- فرهنگسازی
۴۲- مدیتیشن
۴۳- عشق
۴۴- قضاوت
۴۵- طراحی زندگی
۴۶- نوعدوستی
۴۷- اثر تماشاگر
پست موقت :
با کلیک روی تر کدام از لینک ها به راحتی به تمامی پادکست های مُنیاز دسترسی پیدا کنید.
@moniazpodcast
۱- عادت ها
۲- روشهای تغییر عادتها
۳- استرس و اضطراب
۴- ۹ راهکار برای مواجهه با استرس
۵- توجه و تمرکز
۶- توجه و تمرکز - قسمت دوم
۷- پارادوکس الهام
۸- توهم خوشبینی
۹- چقدر خاطرات ما صادق هستند؟
۱۰- چرا گذشته و خاطراتمان را سانسور میکنیم؟
۱۱- امید
۱۲- ارتباط
۱۳- دوستی سالم
۱۴- دوستی سالم - قسمت دوم
۱۵- چرا ارتباط برای ما سخت است؟
۱۶- ذهنیتها
۱۷- خودآگاهی
۱۸- کمالگرایی
۱۹- زندگی هیجانی
۲۰- تعصب ذهنی
۲۱- عصبانیت
۲۲- واکنشهای دفاعی - قسمت اول
۲۳- واکنشهای دفاعی - قسمت دوم
۲۴- واکنشهای دفاعی - قسمت سوم
۲۵- واکنشهای دفاعی - قسمت چهارم
۲۶- ذهن آگاهی
۲۷- ارتباط انسانی
۲۸- ترس - قسمت اول
۲۹- ترس - قسمت دوم
۳۰- تاب آوری - قسمت اول
۳۱- تاب آوری - قسمت دوم
۳۲- پرورش آگاهانه
۳۳- تعریف دقیق هوش هیجانی
۳۴- انتخاب
۳۵- از شنبه
۳۶- محدودیت
۳۷- انطباقپذیری
۳۸- توهم
۳۹- هُشیاری
۴۰- رسانه
۴۱- فرهنگسازی
۴۲- مدیتیشن
۴۳- عشق
۴۴- قضاوت
۴۵- طراحی زندگی
۴۶- نوعدوستی
۴۷- اثر تماشاگر
پست موقت :
با کلیک روی تر کدام از لینک ها به راحتی به تمامی پادکست های مُنیاز دسترسی پیدا کنید.
@moniazpodcast
❇️«مرحوم #سمیعی_گیلانی بیش از 6 ساعت در شبانه روز نمیخوابید و میگفت به بیش از این مقدار خواب نیاز ندارم.
❇️بقیۀ ساعات روز بهجز ساعاتی که به ضروریات زندگی میپرداخت، در حال مطالعه بهویژه خواندن رمانهای معاصر، فارسی و کتابهای دیگر و پارهای مقالات تازه منتشر شده بود.
❇️چند سالی زمانی که مهندس مهدی فیروزان رئیس انتشارات سروش وابسته به صدا و سیما بود، شورایی به ریاست ایشان به نام شورای ویرایش زبان فارسی در صدا و سیما تشکیل شده بود. ایشان ترتیبی داده بود که اعضای شورا سالی یک هفته در زیباکنار در بندر انزلی بروند و در آنجا خطاها و اشکالات زبانی اخبار سیما را که برخی کارمندان سیما و اعضای شورا آنها را گرد آورده بودند، بررسی کنند و آنها را در جزوههایی برای آموزش نویسندگان و گویندگان خبر سیما مورد بحث قرار دهند.
❇️دو سه سالی این کار تا پایان مدیریت فیروزان، ادامه داشت اعضای شورا روزها بهویژه بعد از ظهرها چند ساعتی را به این کار اختصاص میدادند و بعد به استراحت میپرداختند. تنها مرحوم سمیعی بود که بعد از دست کشیدن دیگران از کار تا پاسی از شب کار را ادامه میداد.»
✍️علیاشرف صادقی
@pak_negar
❇️بقیۀ ساعات روز بهجز ساعاتی که به ضروریات زندگی میپرداخت، در حال مطالعه بهویژه خواندن رمانهای معاصر، فارسی و کتابهای دیگر و پارهای مقالات تازه منتشر شده بود.
❇️چند سالی زمانی که مهندس مهدی فیروزان رئیس انتشارات سروش وابسته به صدا و سیما بود، شورایی به ریاست ایشان به نام شورای ویرایش زبان فارسی در صدا و سیما تشکیل شده بود. ایشان ترتیبی داده بود که اعضای شورا سالی یک هفته در زیباکنار در بندر انزلی بروند و در آنجا خطاها و اشکالات زبانی اخبار سیما را که برخی کارمندان سیما و اعضای شورا آنها را گرد آورده بودند، بررسی کنند و آنها را در جزوههایی برای آموزش نویسندگان و گویندگان خبر سیما مورد بحث قرار دهند.
❇️دو سه سالی این کار تا پایان مدیریت فیروزان، ادامه داشت اعضای شورا روزها بهویژه بعد از ظهرها چند ساعتی را به این کار اختصاص میدادند و بعد به استراحت میپرداختند. تنها مرحوم سمیعی بود که بعد از دست کشیدن دیگران از کار تا پاسی از شب کار را ادامه میداد.»
✍️علیاشرف صادقی
@pak_negar
یک قرن تلاش.pdf
526.7 KB
✍️علیاشرف صادقی
▪️«یک قرن تلاش؛ یاد استاد احمد سمیعی (گیلانی) (١٢٩٩ـ١۴٠٢)»،
🏷فصلنامۀ فردان، سال ۵، دورۀ جدید، شمارۀ ٣، بهار ١۴٠٢، صص ١٧٢ـ١٧٨.
@pak_negar
▪️«یک قرن تلاش؛ یاد استاد احمد سمیعی (گیلانی) (١٢٩٩ـ١۴٠٢)»،
🏷فصلنامۀ فردان، سال ۵، دورۀ جدید، شمارۀ ٣، بهار ١۴٠٢، صص ١٧٢ـ١٧٨.
@pak_negar
▪️آه از رنجی که در این گفته نهفته است! و اما سرّالاسرار این خطبه در این عبارت است که «لیَرغَبَ المؤمن في لقاء ربه ـ تا مؤمن به لقای خدا مشتاق شود؛ یعنی دهر بر مراد سفلگان میچرخد تا تو در کشاکش بلا امتحان شوی و این ابتلائات نیز پیوسته میرسد تا رغبت تو در لقای خدا افزون شود...
▪️پس ای دل، شتاب کن تا خود را به #کربلا برسانیم. میگویی: مگر سر #امام_عشق را برنیزه ندیدهای و مگر بوی خون را نمیشنوی؟ کار از کار گذشته است. قرنهاست که کار از کار گذشته است؛
▪️اما ای دل، نیک بنگر که زبان رمز چه رازی را با تو باز میگوید کلّ ارض کربلا و کلّ یوم عاشورا یعنی اگرچه قبله در کعبه است، اما «فاينما تولوا فتم وجه الله»؛ یعنی هر جا که پیکر صد پاره تو بر زمین افتد، آنجا کربلاست؛ نه به اعتبار لفظ استعاره که در حقیقت. و هر گاه که علم قیام تو بلند شود عاشور است. باز هم نه به اعتبار لفظ و استعاره و اگر آن قافله را قافله عشق خواندیم در سفر تاریخ یعنی همین.
▪️ليرغب المؤمن في لقاء ربه ... عجب رازی در این رمز نهفته است! کربلا آمیزه کرب است و بلا ... و بلا افق طلعت شمس اشتیاق است. و آن تشنگی که کربلاییان کشیدهاند، تشنگی راز است. و اگر کربلاییان تا اوج آن تشنگی که میدانی نرسند، چگونه جانشان سرچشمۀ رحیق مختوم بهشت شود؟ آن شراب طهور که شنیدهای بهشتیان را میخورانند میکدهاش کربلاست و خراباتیانش این مستانند که اینچنین بیسرودست و پا افتادهاند.
▪️آن شراب طهور را که شنیدهای، تنها تشنگان راز را مینوشانند و ساقیاش #حسین است؛ حسین از دست یار مینوشد و ما از دست حسین.
🔹الا یا ایها الساقی اَدِر کاساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها
✍️مرتضی آوینی
📕فتح خون، ص37.
@pak_negar
▪️پس ای دل، شتاب کن تا خود را به #کربلا برسانیم. میگویی: مگر سر #امام_عشق را برنیزه ندیدهای و مگر بوی خون را نمیشنوی؟ کار از کار گذشته است. قرنهاست که کار از کار گذشته است؛
▪️اما ای دل، نیک بنگر که زبان رمز چه رازی را با تو باز میگوید کلّ ارض کربلا و کلّ یوم عاشورا یعنی اگرچه قبله در کعبه است، اما «فاينما تولوا فتم وجه الله»؛ یعنی هر جا که پیکر صد پاره تو بر زمین افتد، آنجا کربلاست؛ نه به اعتبار لفظ استعاره که در حقیقت. و هر گاه که علم قیام تو بلند شود عاشور است. باز هم نه به اعتبار لفظ و استعاره و اگر آن قافله را قافله عشق خواندیم در سفر تاریخ یعنی همین.
▪️ليرغب المؤمن في لقاء ربه ... عجب رازی در این رمز نهفته است! کربلا آمیزه کرب است و بلا ... و بلا افق طلعت شمس اشتیاق است. و آن تشنگی که کربلاییان کشیدهاند، تشنگی راز است. و اگر کربلاییان تا اوج آن تشنگی که میدانی نرسند، چگونه جانشان سرچشمۀ رحیق مختوم بهشت شود؟ آن شراب طهور که شنیدهای بهشتیان را میخورانند میکدهاش کربلاست و خراباتیانش این مستانند که اینچنین بیسرودست و پا افتادهاند.
▪️آن شراب طهور را که شنیدهای، تنها تشنگان راز را مینوشانند و ساقیاش #حسین است؛ حسین از دست یار مینوشد و ما از دست حسین.
🔹الا یا ایها الساقی اَدِر کاساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها
✍️مرتضی آوینی
📕فتح خون، ص37.
@pak_negar
♦️پیش چشمم را پرده ای از اشک پوشیده است ...
صحرای سوزانی را می نگرم، با آسمانی به رنگ شرم و خورشیدی کبود و گدازان و هوایی آتشریز و دریای رملی که افق در افق گسترده است و جویباری کفآلود از خون تازهای که میجوشد و گام به گام، همسفر فرات زلال است.
♦️و شمشیرها از همه سو برکشیده، و تیرها از همه جا رها، و خیمهها آتش زده و رجاله در اندیشه غارت و کینه ها زبانه کشیده و دشمن همه جا در کمین و دوست بازیچۀ دشمن و هوا تفتیده و غربت، سنگین و دشمن شورهزاری بیحاصل و شنها داغ و تشنگی جانگزا و دجلۀ سبز، دور و فرات سیاه، مرز کین و مرگ در اشغال «خصومت جاری».
♦️و میترسم در سیمای بزرگ و نیرومند او بنگرم. او که قربانی این همه زشتی و جهل است. به پاهایش مینگرم که همچنان استوار و صبور در خون ایستاده و این تن صدها ضربه را همچنان به پاداشته است. ترسان و مرتعش از هیجان، نگاهم را بر روی چکمهها و دامن ردایش بالا میبرم.
♦️اینک دو دست فرو افتاده، دستی بر شمشیری که بهنشانۀ شکست انسان، فرو می افتد، اما پنجههای خشمگینش با تعصبی بیحاصل میکوشد، تا هنوز هم نگاهش دارد...
✍ علی شریعتی
📗حسین وارث آدم
@pak_negar
صحرای سوزانی را می نگرم، با آسمانی به رنگ شرم و خورشیدی کبود و گدازان و هوایی آتشریز و دریای رملی که افق در افق گسترده است و جویباری کفآلود از خون تازهای که میجوشد و گام به گام، همسفر فرات زلال است.
♦️و شمشیرها از همه سو برکشیده، و تیرها از همه جا رها، و خیمهها آتش زده و رجاله در اندیشه غارت و کینه ها زبانه کشیده و دشمن همه جا در کمین و دوست بازیچۀ دشمن و هوا تفتیده و غربت، سنگین و دشمن شورهزاری بیحاصل و شنها داغ و تشنگی جانگزا و دجلۀ سبز، دور و فرات سیاه، مرز کین و مرگ در اشغال «خصومت جاری».
♦️و میترسم در سیمای بزرگ و نیرومند او بنگرم. او که قربانی این همه زشتی و جهل است. به پاهایش مینگرم که همچنان استوار و صبور در خون ایستاده و این تن صدها ضربه را همچنان به پاداشته است. ترسان و مرتعش از هیجان، نگاهم را بر روی چکمهها و دامن ردایش بالا میبرم.
♦️اینک دو دست فرو افتاده، دستی بر شمشیری که بهنشانۀ شکست انسان، فرو می افتد، اما پنجههای خشمگینش با تعصبی بیحاصل میکوشد، تا هنوز هم نگاهش دارد...
✍ علی شریعتی
📗حسین وارث آدم
@pak_negar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️مفتی اعظم اسلام او را به نام یک «خارجی عاصی بر دین الله و رافض سنت محمد» محکوم کرده و به مرگش فتوی داده است. و شمشیرها از همه سو برکشیده، و تیرها از همه جا رها، و خیمه ها آتش زده و رجاله در اندیشه غارت، و کینه ها زبانه کشیده و دشمن همه جا در کمین، و دوست بازیچه دشمن و هوا تفتیده و غربت سنگین و دشمن شوره زاری بی حاصل و شن ها داغ و تشنگی جان گزا و دجله سیاه، هار و حمله ور و فرات سرخ، مرز کین و مرگ در اشغال «خصومت جاری» و ...
▪️در پیرامونش، جز اجساد گرمی که در خون خویش خفته اند، کسی از او دفاع نمیکند. همچون تندیس غربت و تنهایی و رنج، از موج خون، در صحرا، قامت کشیده و همچنان، بر رهگذر تاریخ ایستاده است.
نه باز میگردد،
که : به کجا؟
نه پیش میرود،
که : چگونه؟
نه میجنگد،
که : با چه؟
نه سخن میگوید،
که : با که؟
و نه مینشیند،
که : هرگز!
ایستاده است و تمامی جهادش اینکه ... نیفتد
✍ علی شریعتی
📗 حسین وارث آدم
@pak_negar
▪️در پیرامونش، جز اجساد گرمی که در خون خویش خفته اند، کسی از او دفاع نمیکند. همچون تندیس غربت و تنهایی و رنج، از موج خون، در صحرا، قامت کشیده و همچنان، بر رهگذر تاریخ ایستاده است.
نه باز میگردد،
که : به کجا؟
نه پیش میرود،
که : چگونه؟
نه میجنگد،
که : با چه؟
نه سخن میگوید،
که : با که؟
و نه مینشیند،
که : هرگز!
ایستاده است و تمامی جهادش اینکه ... نیفتد
✍ علی شریعتی
📗 حسین وارث آدم
@pak_negar