group-telegram.com/Quran_ajums/2220
Last Update:
🔹دل، مدتها حیران و سرگردان تو بود. از شوق روی تو، همهجا را میگشت، از همه کس سراغت را میگرفت، و به امید دیدار تو، دست دل به همه میداد. اما نبودی که نبودی که نبودی.
🔹یعنی، میگفتند نیستی! فضای دل را بغض برداشته بود. از شدت بغض، ورم کرده بود و کافی بود به ناگه، یک زمان، در یک کوچه، تو را ببیند، تا کویر را دریا کند.
🔹دل، شکست، فرو ریخت، منزوی شد، به درون خود رفت. اما، تا پای را به سرای خویش گذاشت، تو را دید. باور کردنی نبود. تو در همه وقتی که دل، داشت گرد جهان را میگشت، در دل بودی؟
🔹زندگیاش رنگی شد، لحظههایش پر شد از تو. همه چیز را به تو ربط میداد و دلش نمیخواست دمی از تو جدا شود. و این صفحه نقاشی عشق بود.
تا آنجا که ناگه آن سرای بزرگ، برایت تنگ شد. عشق به مرحله جدیدی رسید. دل، بیشتر میخواست، چرا که آنچه داشت فقط جلوهای از نور تو بود.
🔹و دلتنگی
سبب شد که دل، با دودلی، پای از درون خویش، بیرون نهد و به جهان بیرون نظری اندازد. اما مگر این جهان همان جهانی نیست که همه در آن میگفتند نیستی؟ پس حال چگونه است که پرتو نور حضورت همه جا را پر کرده و تو را اندر هر ذره میتوان یافت؟
🔹و مشکل، بر سر نبودن تو نبود، مشکل آنجا بود که مردم مسئولیت درک حضورت را به چشم سپرده بودند و چشم را رو به همه چیز باز کرده بودند الا تو! مشکل، خیانت چشمها بود!
✍🏻 ف - م
#جمعه_های_انتظار
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
🔹 کانون قرآن و عترت (ع) 🔹
BY کانون قرآن وعترت(ع)دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/Quran_ajums/2220