🔴 ددهقورقود یا انحطاطِ فرهنگی؟
✍️ جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
در کمال تعجب دیدم در اردبیل، ددهقورقورد را موضوعِ نشستی برای کودکان کردهاند.
چند نکته، دربارهی این برنامه به نظرم رسید:
نخست: حماسه نامیدنِ ددهقورقود اگر از ناآگاهی نباشد، نشانهی برنامهریزی دقیقی است. حماسه، نمادِ ملیّت است و جز ملّتها حماسه ندارند. ددهقورقورد، حماسه نیست و اگر هم باشد در ایران، حماسه نیست. حماسهی ملّی ما شاهنامه است و جز آن متونِ دیگر را حتی اگر به زبانِ فارسی باشد، همچون گرشاسپنامه، با عنوان داستانهای قهرمانی میشناسیم، نه حماسه.
دوم: امکاناتِ برگزاری برنامه، نظرم را جالب کرد. ظاهراً پول برای ددهقورقورد فراوان است و این را مقایسه کردم با امکاناتِ کلاسهای شاهنامه در سراسر کشور و به ویژه در تبریز که مطلقاً صفر است، مگر اینکه اعضای کلاس، دستی در جیب بکنند و شیرینیی بخرند. این همه امکانات برای متنی که نه متعلّق به آذربایجان و نه متعلّق به ایران است و نه اهمیّتی دارد، از کجاست؟
سوم: آموزشِ متونِ کهن برای کودکان باید با نهایتِ دقت و ظرافت باشد. سرکنگبین آموزش نباید بر صفرای خشونتِ کودکان بیفزاید. دنیای کودکی تناسبی با خشونتهای عریانِ ددهقورقورد ندارد. افزون بر اینکه اصلاً چه نیازی به آموزش این متن به کودکان است، میتوان پرسید که چرا کودکان را در برابر خشونتِ بدوی قرار میدهیم؟ آنچه باید به کودکانِ ایران آموزش داده شود، شاهنامه است و اگر از فرهنگِ محلّی هم چیزی آموزشدادنی باشد، میتوان صدها داستان فولکلور و ترانهی محلی را به کودکان آموخت. عمقِ فرهنگی و انسانی داستانهای فولکلور در آذربایجان و اردبیل بسیار بیشتر از ددهقورقود است. مقایسهی این متن با متونِ حتی متوسط زبان فارسی هم نشانهی عمق و پیچیدگی و اهمیتِ متونِ فارسی است.
آموزشِ ددهقورقورد به کودکان جز با اهداف ایدئولوژیکِ کودکستیزانه توجیه نمیشود. اهدافی که کودکان را قربانی هدفهای ایدئولوژیک میکند و از آنها نسلی ستیزهگر و پرخاشگر و خشن میسازد.
چهارم: در آگهی برنامه در دروغی آشکار و زشت و زننده دیدم، نوشتهاند، ددهقورقود در یونسکو بالاتر از شاهنامه و ایلیاد و اودیسه و… قرار گرفته است! قومگرایی مطلقاً بر جعل و دروغ، استوار است؛ این هم یکی از نمونههای آن. البته برای اهلِ فرهنگ این دروغگوییها جز خنده برنمیانگیزد و جدی گرفته نمیشود، اما این دروغها همچون دروغِ لهجهی عربی بودنِ فارسی، عمری درازتر و تأثیری عمیقتر از آنچه ما تصور میکنیم در اذهان خواهد گذاشت. دروغ لهجهی عربی بودنِ فارسی در یکی از نشریاتِ کاملاً بیاهمیت ساخته شد و هنوز هم در اذهان برخی افراد میچرخد و به طور روزمره استفاده میشود. این دروغپردازیهای حرفهای دقیقاً در چهارچوبِ انحطاطِ فرهنگی قابل بررسی است و جز سست کردنِ پایههای هویّتی ایران را هدف نگرفته است. بدیهی است که تشیّع هم جزء هویتِ ملی ماست و اگر انحطاط گستردهتر و عمیقتر شود، تشیّع را هم از بنیان خواهد کَند. ددهقورقود برخلاف شاهنامه که جزئی از فرهنگِ ایرانی زردشتی اسلامی است دقیقاً در برابر این تاریخ و فرهنگ، ریشههایی جعلی برای تُرکزبانانِ ایران میتراشد که جز دگرگونی هویّتی و از خود بیگانگی نیست.
پنجم: به نظر میرسد مدیریتِ فرهنگی در کشور آشفته است. دقت و انسجامِ نظری ندارد و مبتنی بر فرهنگِ دیرینِ ملّی نیست. احتمالاً در اردبیل کلاس یا کارگاهی برای شاهنامهخوانی مجوز نخواهد گرفت و اگر هم بگیرد قطعاً چنین امکاناتی نخواهد داشت. اما ددهقورقورد که متنی تازه یافته و کاملاً بیربط به اردبیل و آذربایجان و ایران است در این شهر چنین دست و دلبازانه ترویج میشود.
ای کاش میشد از برگزارکنندگانِ این برنامه پرسید در اطرافِ شما کسی هست که اسمش یالتاجوق، قارابوداق، اوروز و…باشد و یا حاضرید ددهقورقورد را برای بچههای خودتان هم بخوانید؟
@IranDel_Channel
💢
🔴 ددهقورقود یا انحطاطِ فرهنگی؟
✍️ جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
در کمال تعجب دیدم در اردبیل، ددهقورقورد را موضوعِ نشستی برای کودکان کردهاند.
چند نکته، دربارهی این برنامه به نظرم رسید:
نخست: حماسه نامیدنِ ددهقورقود اگر از ناآگاهی نباشد، نشانهی برنامهریزی دقیقی است. حماسه، نمادِ ملیّت است و جز ملّتها حماسه ندارند. ددهقورقورد، حماسه نیست و اگر هم باشد در ایران، حماسه نیست. حماسهی ملّی ما شاهنامه است و جز آن متونِ دیگر را حتی اگر به زبانِ فارسی باشد، همچون گرشاسپنامه، با عنوان داستانهای قهرمانی میشناسیم، نه حماسه.
دوم: امکاناتِ برگزاری برنامه، نظرم را جالب کرد. ظاهراً پول برای ددهقورقورد فراوان است و این را مقایسه کردم با امکاناتِ کلاسهای شاهنامه در سراسر کشور و به ویژه در تبریز که مطلقاً صفر است، مگر اینکه اعضای کلاس، دستی در جیب بکنند و شیرینیی بخرند. این همه امکانات برای متنی که نه متعلّق به آذربایجان و نه متعلّق به ایران است و نه اهمیّتی دارد، از کجاست؟
سوم: آموزشِ متونِ کهن برای کودکان باید با نهایتِ دقت و ظرافت باشد. سرکنگبین آموزش نباید بر صفرای خشونتِ کودکان بیفزاید. دنیای کودکی تناسبی با خشونتهای عریانِ ددهقورقورد ندارد. افزون بر اینکه اصلاً چه نیازی به آموزش این متن به کودکان است، میتوان پرسید که چرا کودکان را در برابر خشونتِ بدوی قرار میدهیم؟ آنچه باید به کودکانِ ایران آموزش داده شود، شاهنامه است و اگر از فرهنگِ محلّی هم چیزی آموزشدادنی باشد، میتوان صدها داستان فولکلور و ترانهی محلی را به کودکان آموخت. عمقِ فرهنگی و انسانی داستانهای فولکلور در آذربایجان و اردبیل بسیار بیشتر از ددهقورقود است. مقایسهی این متن با متونِ حتی متوسط زبان فارسی هم نشانهی عمق و پیچیدگی و اهمیتِ متونِ فارسی است.
آموزشِ ددهقورقورد به کودکان جز با اهداف ایدئولوژیکِ کودکستیزانه توجیه نمیشود. اهدافی که کودکان را قربانی هدفهای ایدئولوژیک میکند و از آنها نسلی ستیزهگر و پرخاشگر و خشن میسازد.
چهارم: در آگهی برنامه در دروغی آشکار و زشت و زننده دیدم، نوشتهاند، ددهقورقود در یونسکو بالاتر از شاهنامه و ایلیاد و اودیسه و… قرار گرفته است! قومگرایی مطلقاً بر جعل و دروغ، استوار است؛ این هم یکی از نمونههای آن. البته برای اهلِ فرهنگ این دروغگوییها جز خنده برنمیانگیزد و جدی گرفته نمیشود، اما این دروغها همچون دروغِ لهجهی عربی بودنِ فارسی، عمری درازتر و تأثیری عمیقتر از آنچه ما تصور میکنیم در اذهان خواهد گذاشت. دروغ لهجهی عربی بودنِ فارسی در یکی از نشریاتِ کاملاً بیاهمیت ساخته شد و هنوز هم در اذهان برخی افراد میچرخد و به طور روزمره استفاده میشود. این دروغپردازیهای حرفهای دقیقاً در چهارچوبِ انحطاطِ فرهنگی قابل بررسی است و جز سست کردنِ پایههای هویّتی ایران را هدف نگرفته است. بدیهی است که تشیّع هم جزء هویتِ ملی ماست و اگر انحطاط گستردهتر و عمیقتر شود، تشیّع را هم از بنیان خواهد کَند. ددهقورقود برخلاف شاهنامه که جزئی از فرهنگِ ایرانی زردشتی اسلامی است دقیقاً در برابر این تاریخ و فرهنگ، ریشههایی جعلی برای تُرکزبانانِ ایران میتراشد که جز دگرگونی هویّتی و از خود بیگانگی نیست.
پنجم: به نظر میرسد مدیریتِ فرهنگی در کشور آشفته است. دقت و انسجامِ نظری ندارد و مبتنی بر فرهنگِ دیرینِ ملّی نیست. احتمالاً در اردبیل کلاس یا کارگاهی برای شاهنامهخوانی مجوز نخواهد گرفت و اگر هم بگیرد قطعاً چنین امکاناتی نخواهد داشت. اما ددهقورقورد که متنی تازه یافته و کاملاً بیربط به اردبیل و آذربایجان و ایران است در این شهر چنین دست و دلبازانه ترویج میشود.
ای کاش میشد از برگزارکنندگانِ این برنامه پرسید در اطرافِ شما کسی هست که اسمش یالتاجوق، قارابوداق، اوروز و…باشد و یا حاضرید ددهقورقورد را برای بچههای خودتان هم بخوانید؟
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
💚
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «ایران»
[ کنسرتنمایش سیصد
کاری از سهراب پورناظری
به تهیهکنندگی تهمورس پورناظری ]
@IranDel_Channel
💢
[ کنسرتنمایش سیصد
کاری از سهراب پورناظری
به تهیهکنندگی تهمورس پورناظری ]
@IranDel_Channel
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 عشاقِ ایرانی پوتین
چرا دستهای از سیاسیونِ جمهوری اسلامی ایران تا این حد روسوفیل هستند؟
[ گزارش تحلیلی از پایگاه خبری - تحلیلی انتخاب ]
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک ویدئو به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست.
@IranDel_Channel
💢
🎥 عشاقِ ایرانی پوتین
چرا دستهای از سیاسیونِ جمهوری اسلامی ایران تا این حد روسوفیل هستند؟
[ گزارش تحلیلی از پایگاه خبری - تحلیلی انتخاب ]
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک ویدئو به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست.
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from دیپلماسی
درباره کتاب دوقرت سکوت
کتاب دوقرن سکوت، به بررسی تاریخ دو قرن ابتدایی ایران پس از اسلام میپردازد. زرین کوب، ابتدا نوشتههای خود را در مورد تاریخ این دوقرن به صورت پاورقی در ماهنامه مهرگان به چاپ میرساند. اما در ۱۳۳۰، این نوشتهها را به صورت کتاب به تالیف رساند و دوقرن سکوت وارد بازار کتاب شد. او در بخش ابتدایی کتاب، از اعراب دوره جاهلیت صحبت کرده است. او به ویژگیهای اعراب و حس آنها نسبت به دربار ایران پرداخته است. به رخ کشیدن شکوه و عظمت دربار ایران درمقابل اعراب، مهمترین ویژگی قسمتهای ابتدایی کتاب است.
البته دکتر زرینکوب، از ویژگیهای دربار ساسانیان و علت اصلی فروپاشی پادشاهی ساسانی صحبت کرده است. در کتاب دوقرن سکوت، اضمحلال پادشاهی پرقدرت ساسانی، با کلیدواژه فساد حکومت توصیف میشود. عاملی مهم که ایران را آماده اشغال اعراب کرد.
نارضایتی عامه مردم از مالیاتهای سنگین، #فساد_گسترده در طبقه اشراف و روحانیت، مردم ایران را پذیرای حکومتی جدید و دینی جدید ساخته بود.../برگرفته
#معرفی_کتاب/ دوقرن سکوت
اثر فاخر روانشاد عبدالحسین زرین کوب
@bestdiplomacy
کتاب دوقرن سکوت، به بررسی تاریخ دو قرن ابتدایی ایران پس از اسلام میپردازد. زرین کوب، ابتدا نوشتههای خود را در مورد تاریخ این دوقرن به صورت پاورقی در ماهنامه مهرگان به چاپ میرساند. اما در ۱۳۳۰، این نوشتهها را به صورت کتاب به تالیف رساند و دوقرن سکوت وارد بازار کتاب شد. او در بخش ابتدایی کتاب، از اعراب دوره جاهلیت صحبت کرده است. او به ویژگیهای اعراب و حس آنها نسبت به دربار ایران پرداخته است. به رخ کشیدن شکوه و عظمت دربار ایران درمقابل اعراب، مهمترین ویژگی قسمتهای ابتدایی کتاب است.
البته دکتر زرینکوب، از ویژگیهای دربار ساسانیان و علت اصلی فروپاشی پادشاهی ساسانی صحبت کرده است. در کتاب دوقرن سکوت، اضمحلال پادشاهی پرقدرت ساسانی، با کلیدواژه فساد حکومت توصیف میشود. عاملی مهم که ایران را آماده اشغال اعراب کرد.
نارضایتی عامه مردم از مالیاتهای سنگین، #فساد_گسترده در طبقه اشراف و روحانیت، مردم ایران را پذیرای حکومتی جدید و دینی جدید ساخته بود.../برگرفته
#معرفی_کتاب/ دوقرن سکوت
اثر فاخر روانشاد عبدالحسین زرین کوب
@bestdiplomacy
🔴 انجمن خیریه پژواک با همکاری هتل لالهپارک تبریز برگزار میکند:
تجسم عشق
نمایشگاه فروش آثارِ حجمی و نقاشیخطِّ حسین اقتصادی
۶۰٪ درآمد حاصله از فروش آثار به نفعِ بیمارانِ مبتلا به سرطان
زمان:
یکشنبه ۲۵ تا آدینه ۳۰ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷ تا ۲۱
آیینِ گشایش:
یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷
مکان:
تبریز، بزرگراه پاسداران، میدان شهید فهمیده، نگارخانۀ هتل لالهپارک
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
تجسم عشق
نمایشگاه فروش آثارِ حجمی و نقاشیخطِّ حسین اقتصادی
۶۰٪ درآمد حاصله از فروش آثار به نفعِ بیمارانِ مبتلا به سرطان
زمان:
یکشنبه ۲۵ تا آدینه ۳۰ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷ تا ۲۱
آیینِ گشایش:
یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷
مکان:
تبریز، بزرگراه پاسداران، میدان شهید فهمیده، نگارخانۀ هتل لالهپارک
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 «زنگزور»، ترکمانچای دوم
✍️ سالار سیفالدینی
پس از دیدار پوتین با علیاُف، رژیم باکو و روسیه میگویند، خواستارِ گشایش راههای ارتباطی هستند. ایدۀ خوبی است اما پیش از هر چیز باید چند نکته و چند مسئله را بررسی کرد و سپس به این ابهام پاسخ داد که در واقع چه دولتی مانعِ اصلی صلح و مانعِ گسترشِ مسیرهای ارتباطی میباشد؟
همه میدانند که ایران، پس از فروپاشی شوروی، جادۀ بیلهسوار - جلفا را در خاکِ خود، برای رژیم باکو به صورتِ محوری حیاتی، آماده کرده و به صورتِ رایگان در اختیارِ خودروهای ترانزیتی این کشور قرار داد تا با کمترین حقِّ گمرکی به جمهوری خودمختارِ نخجوان راه داشته باشد. در این ۳۰ سال حتی یکبار در بدترین دورههای روابط نیز شنیده نشده است که ایران از این مسیر به عنوان یک اهرمِ فشار استفاده کند. اما اکنون حکومتِ باکو در یک ناسپاسی آشکار و نگاهی متجاوزانه به سرزمینِ ارامنه، قصد دارد راههای ارتباطی ایران در قفقاز جنوبی را به ویژه در مرزِ ارمنستان قطع کند.
آیا معنای گسترش مسیرهای ارتباطی یکطرفه و «زیانِ کسان از پی سود خویش» است؟ با کدام منطق، گسترشِ مسیرها و بازگشایی راههای ارتباطی با بستنِ مرزها و راههای موجود میان ملتها به کیفیتی که در ادامه خواهد آمد، تعریف میشود؟
آیا جمهوری باکو، هیچوقت اجازه داده یا میدهد که ایران از مسیرِ مستقیم نخجوان به سمت ایروان، راه داشته باشد و به جای مسیرِ کوهستانی و دشوار و هشت ساعته، از مسیرِ هموار، کمخطر و تاریخی و حدوداً دو و نیم ساعتۀ نخجوان برای رسیدن به ایروان، استفاده کند؟ اگر ایران چنین پیشنهادی به رژیم باکو دهد، واکنش آن رژیم چه خواهد بود؟
در واقع حکومتی که مسیرهای ارتباطی را بسته، جمهوری باکو است نه کشور ایران. چنانکه رژیم باکو از سال ۱۳۹۸ خورشیدی مرزهای زمینی خود را با ایران به بهانههای واهی بسته است و اجازه رفتوآمد به اتباعش را نمیدهد. همین مسئله موجبِ زیان اقتصادی به حوزههای مختلف به ویژه صنعتِ گردشگری سلامت و درمانِ تبریز شده است. تنها در یک فقره، بیمارستانِ بینالمللی تبریز قرار بود پاسخگوی نیازهای درمانی و پزشکی بیمارانی از جمهوری باکو باشد که از اواسط دهۀ ۱۳۸۰ خورشیدی به تبریز میآمدند، اما با بسته شدن مسیرهای زمینی، هزینههای کلانی که سرمایهگذاران ایرانی در حوزۀ گردشگری سلامت و درمان کرده بودند، به باد رفت.
این نکته نشان میدهد که رژیم باکو حتی از ارتباطِ مردم دو سوی ارس و تأمین نیازهای پزشکی و درمانی آنها توسط پزشکانِ تبریزی نیز هراس دارد. منشأ این هراس چیست؟ مگر غیر این است که رژیمِ باکو مکرراً از لزومِ ارتباط مردم دو سوی رودِ ارس دم میزند؟ اما چرا در عمل، موانعِ ساختاری در برابر کوچکترین ارتباط اجتماعی - اقتصادی میگذارد؟
بنابراین حکومتی که خودش راههای ارتباطیِ میان مردم را مسدود میکند، ایران نیست، بلکه رژیمِ حاکم در باکو است. کشور ایران، امکان سفر بدون روادید (ویزا) برای اتباع آن سوی رود ارس را فراهم کرد و از دهۀ ۱۳۸۰ خورشیدی رژیمِ لغو روادیدِ یکطرفه، حاکم است، اما رژیمِ باکو همچنان سفر ایرانیان به کشورِ خود را منوط به روادید کرده است.
به نظر میرسد عزمِ رژیمِ باکو از بستن راههای ارتباطی ایران نیز فراتر رفته است و این رژیم به دنبال ایفای نقشِ مهم خود در مأموریتی است که دیگران و به ویژه اسرائیلیها بر گردنِ او نهادهاند که منجر به شرکت در توطئۀ محاصرۀ ایران میشود.
طی چهار سال گذشته، رژیمِ باکو همه راهها را برای اجرای کریدور جعلی «زنگزور» و قطعِ خطوطِ ارتباطی، امتحان کرد. ابتدا به دامنِ ترکیه لغزید، اما نشد. سپس به دامنِ ناتو و اتحادیۀ اروپا رفت، اما ایران یکبار دیگر مانع شد. این بار به دامانِ روسیه متوسل شده تا روسها به سنتِ پیشین، ترکمانچای دیگری به ایران تحمیل کنند.
موضوعِ کریدور جعلی «زنگزور» صرفاً یک موضوع ژئوپلیتیک و ارتباطی نیست، مسئله، مسئلۀ اخراجِ کامل ایران از منطقه و تکمیل کردن محاصرۀ ایران است. دشمنان ما و کارگزارانِ کوچکترِ آنها مانند رژیمِ باکو، همراه سعی دارند از حفرههای استراتژیکِ جدارِ بیرونی مرزهایمان برای منزوی کردن و ضربه زدن به ایران استفاده کنند.
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 «زنگزور»، ترکمانچای دوم
✍️ سالار سیفالدینی
پس از دیدار پوتین با علیاُف، رژیم باکو و روسیه میگویند، خواستارِ گشایش راههای ارتباطی هستند. ایدۀ خوبی است اما پیش از هر چیز باید چند نکته و چند مسئله را بررسی کرد و سپس به این ابهام پاسخ داد که در واقع چه دولتی مانعِ اصلی صلح و مانعِ گسترشِ مسیرهای ارتباطی میباشد؟
همه میدانند که ایران، پس از فروپاشی شوروی، جادۀ بیلهسوار - جلفا را در خاکِ خود، برای رژیم باکو به صورتِ محوری حیاتی، آماده کرده و به صورتِ رایگان در اختیارِ خودروهای ترانزیتی این کشور قرار داد تا با کمترین حقِّ گمرکی به جمهوری خودمختارِ نخجوان راه داشته باشد. در این ۳۰ سال حتی یکبار در بدترین دورههای روابط نیز شنیده نشده است که ایران از این مسیر به عنوان یک اهرمِ فشار استفاده کند. اما اکنون حکومتِ باکو در یک ناسپاسی آشکار و نگاهی متجاوزانه به سرزمینِ ارامنه، قصد دارد راههای ارتباطی ایران در قفقاز جنوبی را به ویژه در مرزِ ارمنستان قطع کند.
آیا معنای گسترش مسیرهای ارتباطی یکطرفه و «زیانِ کسان از پی سود خویش» است؟ با کدام منطق، گسترشِ مسیرها و بازگشایی راههای ارتباطی با بستنِ مرزها و راههای موجود میان ملتها به کیفیتی که در ادامه خواهد آمد، تعریف میشود؟
آیا جمهوری باکو، هیچوقت اجازه داده یا میدهد که ایران از مسیرِ مستقیم نخجوان به سمت ایروان، راه داشته باشد و به جای مسیرِ کوهستانی و دشوار و هشت ساعته، از مسیرِ هموار، کمخطر و تاریخی و حدوداً دو و نیم ساعتۀ نخجوان برای رسیدن به ایروان، استفاده کند؟ اگر ایران چنین پیشنهادی به رژیم باکو دهد، واکنش آن رژیم چه خواهد بود؟
در واقع حکومتی که مسیرهای ارتباطی را بسته، جمهوری باکو است نه کشور ایران. چنانکه رژیم باکو از سال ۱۳۹۸ خورشیدی مرزهای زمینی خود را با ایران به بهانههای واهی بسته است و اجازه رفتوآمد به اتباعش را نمیدهد. همین مسئله موجبِ زیان اقتصادی به حوزههای مختلف به ویژه صنعتِ گردشگری سلامت و درمانِ تبریز شده است. تنها در یک فقره، بیمارستانِ بینالمللی تبریز قرار بود پاسخگوی نیازهای درمانی و پزشکی بیمارانی از جمهوری باکو باشد که از اواسط دهۀ ۱۳۸۰ خورشیدی به تبریز میآمدند، اما با بسته شدن مسیرهای زمینی، هزینههای کلانی که سرمایهگذاران ایرانی در حوزۀ گردشگری سلامت و درمان کرده بودند، به باد رفت.
این نکته نشان میدهد که رژیم باکو حتی از ارتباطِ مردم دو سوی ارس و تأمین نیازهای پزشکی و درمانی آنها توسط پزشکانِ تبریزی نیز هراس دارد. منشأ این هراس چیست؟ مگر غیر این است که رژیمِ باکو مکرراً از لزومِ ارتباط مردم دو سوی رودِ ارس دم میزند؟ اما چرا در عمل، موانعِ ساختاری در برابر کوچکترین ارتباط اجتماعی - اقتصادی میگذارد؟
بنابراین حکومتی که خودش راههای ارتباطیِ میان مردم را مسدود میکند، ایران نیست، بلکه رژیمِ حاکم در باکو است. کشور ایران، امکان سفر بدون روادید (ویزا) برای اتباع آن سوی رود ارس را فراهم کرد و از دهۀ ۱۳۸۰ خورشیدی رژیمِ لغو روادیدِ یکطرفه، حاکم است، اما رژیمِ باکو همچنان سفر ایرانیان به کشورِ خود را منوط به روادید کرده است.
به نظر میرسد عزمِ رژیمِ باکو از بستن راههای ارتباطی ایران نیز فراتر رفته است و این رژیم به دنبال ایفای نقشِ مهم خود در مأموریتی است که دیگران و به ویژه اسرائیلیها بر گردنِ او نهادهاند که منجر به شرکت در توطئۀ محاصرۀ ایران میشود.
طی چهار سال گذشته، رژیمِ باکو همه راهها را برای اجرای کریدور جعلی «زنگزور» و قطعِ خطوطِ ارتباطی، امتحان کرد. ابتدا به دامنِ ترکیه لغزید، اما نشد. سپس به دامنِ ناتو و اتحادیۀ اروپا رفت، اما ایران یکبار دیگر مانع شد. این بار به دامانِ روسیه متوسل شده تا روسها به سنتِ پیشین، ترکمانچای دیگری به ایران تحمیل کنند.
موضوعِ کریدور جعلی «زنگزور» صرفاً یک موضوع ژئوپلیتیک و ارتباطی نیست، مسئله، مسئلۀ اخراجِ کامل ایران از منطقه و تکمیل کردن محاصرۀ ایران است. دشمنان ما و کارگزارانِ کوچکترِ آنها مانند رژیمِ باکو، همراه سعی دارند از حفرههای استراتژیکِ جدارِ بیرونی مرزهایمان برای منزوی کردن و ضربه زدن به ایران استفاده کنند.
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 «زنگزور»، ترکمانچای دوم ✍️ سالار سیفالدینی پس از دیدار پوتین با علیاُف، رژیم باکو و روسیه میگویند، خواستارِ گشایش راههای ارتباطی هستند. ایدۀ خوبی است اما پیش از هر چیز باید چند نکته و چند مسئله را بررسی کرد و سپس به این ابهام پاسخ داد که در واقع…
🔴 در حاشیۀ سفر رئیسجمهور به عراق
✍️ احسان هوشمند
در شرایط پیچیدۀ جنوبغرب آسیا، انتخاب کشور عراق بهعنوان نخستین مقصد سفرهای خارجی رئیسجمهور نشانهای از دوستی عمیق دو کشور و ظرفیتهای درخور توجه دو طرف برای توسعه روابط دوجانبه است. در دو دهۀ گذشته روابط ایران و عراق همواره رو به رشد بوده و عراق در سالهای گذشته به یکی از مهمترین مقاصد صادرات کالا مبدل شده است. خوشبختانه در این دورۀ زمانی افزون بر گسترش مناسبات اقتصادی، مناسبات سیاسی و فرهنگی و گردشگری بهویژه گردشگری زیارتی دو طرف نیز با رشد درخور توجهی روبهرو شده و بهاینترتیب روابط ایران و عراق وارد مرحلۀ نوینی از دوستی عمیق شده است. تثبیت مناسبات عمیق دو طرف نیازمند پایههای حقوقی و سیاسی دیگری نیز هست که در پارهای موارد با موانعی روبهرو بوده است.
نخست لزوم اعلام رمیت دوبارۀ معاهدۀ ۱۹۷۵ الجزایر از طرف دولت عراق است. صدام حسین، رئیسجمهور اسبق عراق، در اقدامی یکطرفه در سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰ مسیحی) با حمله به ایران عملاً به الغای معاهدۀ ۱۹۷۵ پرداخت. بر اثر جنگ خونین و پرهزینهای که صدام حسین آغاز کرد، دهها هزار نفر از ایرانیان مدافع وطن شهید و دهها هزار نفر نیز مجروح و بیخانمان شدند و خسارات سنگینی هم بر زیرساختهای اقتصادی کشور وارد شد. جنگ عراق علیه ایران در نهایت نزدیک به هزار میلیارد دلار خسارات به ایران وارد کرد. با اتمام جنگ ایران و عراق و سپس برکناری بعثیها از ساختار سیاسی عراق تاکنون قرارداد ۱۹۷۵ از طرف عراق به صورت رسمی اعاده نشده است. مقامات کشور نیز تاکنون به صورت رسمی و شفاف هیچ توضیحی دراینباره ندادهاند. ضروری بود در سفر اخیر رئیسجمهور به عراق دربارۀ لزوم برگشت طرف عراقی به معاهدۀ الجزایر رایزنی صورت میگرفت. برگشت به معاهده الجزایر گذشته از ضرورت تأمین منافع ملی، ضامن روابط پایدار دو طرف در آینده است. مشخص نیست که چرا مقامات ایرانی و مسئولان دستگاه سیاست خارجی دربارۀ حقوق مسلم ایران دراینباره سکوت کردهاند. توافقنکردن درباره معاهدۀ ۱۹۷۵ الجزایر حتی میتواند معاهدات پیشین مانند معاهدۀ زهاب را که در ماه می ۱۶۳۹ میلادی در شهر قصر شیرین میان ایران و عثمانی امضا شد، نیز از طرف مقامات ایرانی بلاموضوع کند که بههیچوجه این روند در راستای حُسن همجواری دو طرف نیست؛ چراکه بیتوجهی به معاهدۀ الجزایر میتواند راه را برای ادعاهای تاریخی دیگری باز کند. موضوعی که نه در چارچوب منافع طرف عراقی است، نه در خدمت توسعه روابط دوجانبۀ ایران و عراق. براساساین ضروری است که مسئولان سیاست خارجی کشور هرچه زودتر در این زمینه با طرف عراقی به رایزنی جدی بپردازند تا سریعتر طرف عراقی برگشت به معاهدۀ ۱۹۷۵ الجزایر را رسماً اعلام کند. یکی دیگر از آسیبهای بازنگشتن طرفین به این معاهده سستی و بیتوجهی دو طرف به لایروبی تنها مسیر رودخانهای قابلِ کشتیرانی برای ایران و عراق است. در دهههای گذشته لایروبی این رودخانه به دلیل مبهمبودن موضوع قرارداد الجزایر به تعویق افتاده و افزون بر خسارات زیستمحیطی درخورتوجه موجب شده تا توسعۀ کشتیرانی در اروندرود نیز با مانع روبهرو شود. در همین زمینه موضوع دومی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. براساس قطعنامه ۵۹۸ طرفی که جنگ را آغاز کرده، «مسئولیت منازعه» برعهده او قرار میگیرد و زمینه طلب خسارات جنگ براساساین به شکل حقوقی میشود. اگر طرف عراقی درباره معاهدۀ ۱۹۷۵ با توجیهاتی تاکنون رسمیت دوباره آن را چند دهه با تأخیر مواجه کرده، با همین توجیهات طرف ایرانی باید پیگیر حقوق خود هم دربارۀ قرارداد ۱۹۷۵ هم پیگیر تأمین منافع خود دربارۀ خسارات وارد شده به ایران در دورۀ جنگ ۸ ساله بر مبنای قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد. دولت کویت در دورۀ پس از حمله عراق به کویت میلیاردها دلار خسارات وارده بر اثر حملۀ عراق را دریافت کرد! موضوع دیگری که در حاشیۀ سفر رئیسجمهوری به عراق تأملبرانگیز است، ملاقاتنکردن رئیسجمهور با جناحهای اهل سنت عراق است. در شرایط فعلی ساختار سیاسی عراق مرکب از اعراب شیعهمذهب، اعراب سنیمذهب و کُردهای شمال عراق است. در سفر رئیسجمهور و هیئت همراه به عراق افزون بر دیدار با مقامات عراقی و شیعیان عراقی، هیئت از اربیل و سلیمانیه هم بازدید و با مقامات آن مناطق دیدار و گفتوگو داشت؛ یعنی افزون بر مرکز عراق در شمال و جنوب نیز رایزنیهایی انجام شد اما با نیروها و شخصیتهای اهل سنت دیدار جداگانهای انجام نشد و از مهمترین شهر عراق پس از بغداد یعنی موصل هم دیداری نشد. ایران و عراق دو کشور همسایه هستند که در دورۀ پس از صدام حسین روابط سازنده و مثبتی داشتهاند و استمرار و تعمیق این دوستی و پیوند نیازمند توجه و رسمیت دوبارۀ زیرساختهای این روابط از جمله معاهدۀ ۱۹۷۵ الجزایر است. / روزنامۀ شرق
@IranDel_Channel
💢
🔴 در حاشیۀ سفر رئیسجمهور به عراق
✍️ احسان هوشمند
در شرایط پیچیدۀ جنوبغرب آسیا، انتخاب کشور عراق بهعنوان نخستین مقصد سفرهای خارجی رئیسجمهور نشانهای از دوستی عمیق دو کشور و ظرفیتهای درخور توجه دو طرف برای توسعه روابط دوجانبه است. در دو دهۀ گذشته روابط ایران و عراق همواره رو به رشد بوده و عراق در سالهای گذشته به یکی از مهمترین مقاصد صادرات کالا مبدل شده است. خوشبختانه در این دورۀ زمانی افزون بر گسترش مناسبات اقتصادی، مناسبات سیاسی و فرهنگی و گردشگری بهویژه گردشگری زیارتی دو طرف نیز با رشد درخور توجهی روبهرو شده و بهاینترتیب روابط ایران و عراق وارد مرحلۀ نوینی از دوستی عمیق شده است. تثبیت مناسبات عمیق دو طرف نیازمند پایههای حقوقی و سیاسی دیگری نیز هست که در پارهای موارد با موانعی روبهرو بوده است.
نخست لزوم اعلام رمیت دوبارۀ معاهدۀ ۱۹۷۵ الجزایر از طرف دولت عراق است. صدام حسین، رئیسجمهور اسبق عراق، در اقدامی یکطرفه در سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰ مسیحی) با حمله به ایران عملاً به الغای معاهدۀ ۱۹۷۵ پرداخت. بر اثر جنگ خونین و پرهزینهای که صدام حسین آغاز کرد، دهها هزار نفر از ایرانیان مدافع وطن شهید و دهها هزار نفر نیز مجروح و بیخانمان شدند و خسارات سنگینی هم بر زیرساختهای اقتصادی کشور وارد شد. جنگ عراق علیه ایران در نهایت نزدیک به هزار میلیارد دلار خسارات به ایران وارد کرد. با اتمام جنگ ایران و عراق و سپس برکناری بعثیها از ساختار سیاسی عراق تاکنون قرارداد ۱۹۷۵ از طرف عراق به صورت رسمی اعاده نشده است. مقامات کشور نیز تاکنون به صورت رسمی و شفاف هیچ توضیحی دراینباره ندادهاند. ضروری بود در سفر اخیر رئیسجمهور به عراق دربارۀ لزوم برگشت طرف عراقی به معاهدۀ الجزایر رایزنی صورت میگرفت. برگشت به معاهده الجزایر گذشته از ضرورت تأمین منافع ملی، ضامن روابط پایدار دو طرف در آینده است. مشخص نیست که چرا مقامات ایرانی و مسئولان دستگاه سیاست خارجی دربارۀ حقوق مسلم ایران دراینباره سکوت کردهاند. توافقنکردن درباره معاهدۀ ۱۹۷۵ الجزایر حتی میتواند معاهدات پیشین مانند معاهدۀ زهاب را که در ماه می ۱۶۳۹ میلادی در شهر قصر شیرین میان ایران و عثمانی امضا شد، نیز از طرف مقامات ایرانی بلاموضوع کند که بههیچوجه این روند در راستای حُسن همجواری دو طرف نیست؛ چراکه بیتوجهی به معاهدۀ الجزایر میتواند راه را برای ادعاهای تاریخی دیگری باز کند. موضوعی که نه در چارچوب منافع طرف عراقی است، نه در خدمت توسعه روابط دوجانبۀ ایران و عراق. براساساین ضروری است که مسئولان سیاست خارجی کشور هرچه زودتر در این زمینه با طرف عراقی به رایزنی جدی بپردازند تا سریعتر طرف عراقی برگشت به معاهدۀ ۱۹۷۵ الجزایر را رسماً اعلام کند. یکی دیگر از آسیبهای بازنگشتن طرفین به این معاهده سستی و بیتوجهی دو طرف به لایروبی تنها مسیر رودخانهای قابلِ کشتیرانی برای ایران و عراق است. در دهههای گذشته لایروبی این رودخانه به دلیل مبهمبودن موضوع قرارداد الجزایر به تعویق افتاده و افزون بر خسارات زیستمحیطی درخورتوجه موجب شده تا توسعۀ کشتیرانی در اروندرود نیز با مانع روبهرو شود. در همین زمینه موضوع دومی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. براساس قطعنامه ۵۹۸ طرفی که جنگ را آغاز کرده، «مسئولیت منازعه» برعهده او قرار میگیرد و زمینه طلب خسارات جنگ براساساین به شکل حقوقی میشود. اگر طرف عراقی درباره معاهدۀ ۱۹۷۵ با توجیهاتی تاکنون رسمیت دوباره آن را چند دهه با تأخیر مواجه کرده، با همین توجیهات طرف ایرانی باید پیگیر حقوق خود هم دربارۀ قرارداد ۱۹۷۵ هم پیگیر تأمین منافع خود دربارۀ خسارات وارد شده به ایران در دورۀ جنگ ۸ ساله بر مبنای قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد. دولت کویت در دورۀ پس از حمله عراق به کویت میلیاردها دلار خسارات وارده بر اثر حملۀ عراق را دریافت کرد! موضوع دیگری که در حاشیۀ سفر رئیسجمهوری به عراق تأملبرانگیز است، ملاقاتنکردن رئیسجمهور با جناحهای اهل سنت عراق است. در شرایط فعلی ساختار سیاسی عراق مرکب از اعراب شیعهمذهب، اعراب سنیمذهب و کُردهای شمال عراق است. در سفر رئیسجمهور و هیئت همراه به عراق افزون بر دیدار با مقامات عراقی و شیعیان عراقی، هیئت از اربیل و سلیمانیه هم بازدید و با مقامات آن مناطق دیدار و گفتوگو داشت؛ یعنی افزون بر مرکز عراق در شمال و جنوب نیز رایزنیهایی انجام شد اما با نیروها و شخصیتهای اهل سنت دیدار جداگانهای انجام نشد و از مهمترین شهر عراق پس از بغداد یعنی موصل هم دیداری نشد. ایران و عراق دو کشور همسایه هستند که در دورۀ پس از صدام حسین روابط سازنده و مثبتی داشتهاند و استمرار و تعمیق این دوستی و پیوند نیازمند توجه و رسمیت دوبارۀ زیرساختهای این روابط از جمله معاهدۀ ۱۹۷۵ الجزایر است. / روزنامۀ شرق
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
💚
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🔴 قانونِ اساسی و تدریسِ زبانهای محلی
✍️ داود دشتبانی، مدیرمسئولِ ماهنامۀ وطنیولی
هر ساله با نزدیک شدن اول مهر و بازگشایی مدارس جریان و افراد قومگرا با استناد غلط به اصل ۱۵ قانون اساسی ادعاها و مطالبی را در رابطه با «تدریسِ زبانهای محلی» یا «تدریس به زبانهای محلی» بیان میکنند و خواستههای غیرقانونی خود را ذیلِ مطالبه اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی بیان میکنند.
۱) نخست باید در نظر داشت که در میانۀ این همه مشکلات و مطالبات اقتصادی و اجتماعی طرح چنین موضوعی خواسته و مطالبۀ عمومی ملّت ایران حتی در مناطق قومی نیست. نظرسنجیها و پیمایشهای علمی نشان داده که خواستۀ برخورداری از «آموزش به زبانهای قومی»، پایگاه اجتماعی چندانی ندارد و این مطالبه عمومیتی میان «اقوامِ ایرانی» ندارد و تنها برخی فعالانِ سیاسی با نیتها و اهداف دیگر با پروپاگاندا و بزرگنمایی پیگیر چنین مطالبی هستند. فارغ از این موضوع در طرح این ادعاها تعابیر و استناداتی برخلاف قانون اساسی و تعهدات بینالمللی مطرح میشود.
۲) ادعاهای مطرح شده دربارۀ اصل ۱۵ قانون اساسی در محتوای خود دارای ایرادات اساسی هستند. در ابتدای امر باید دانست که تعبیرِ «زبانِ مادری» اصطلاحی غیرحقوقی و کاملاً سیاسی است و با هدفِ تحریکِ احساساتِ قومی مورد استفاده قرار میگیرد و تعبیر صحیح و بدون سوگیری استفاده از عبارتِ زبانهای محلی است. استفاده از تعبیرِ «زبانِ مادری» و انحصار آموزش «به» زبان مادری کاملاً برخلافِ اصل پانزدهم قانون اساسی است که تصریح میکند «زبان و خطِّ رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد». براساس متن صریح این اصل قانون اساسی «آموزش زبان مادری» نیز مجاز شمرده نشده است بلکه اصل ۱۵ قانون اساسی در ادامه «استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد» شمرده است. همانگونه در متن اصل ۱۵ به روشنی اشاره شده «تدریس ادبیات زبانهای محلی و قومی در کنار زبان فارسی» آزاد است؛ قانونگذار به درستی میان تدریس زبان و تدریسِ ادبیات، فرق قائل شده و تنها تدریسِ ادبیاتِ زبانهای محلی و قومی را آن هم در کنار زبان فارسی مجاز دانسته است یعنی تدریس ادبیات زبانهای محلی و قومی نیز نمیتواند مطلق و بدون استفاده از زبان فارسی باشد.
۳) قومگرایان مدعی گاهی علاوه بر اصل ۱۵ قانون اساسی به مفاد برخی اعلامیهها و اسناد اشاره میکنند که یا شکل اعلامیه و غیررسمی دارند و سند الزامآور حقوقی برای اعضای جامعه بینالملل نیستند و یا اینکه جمهوری اسلامی ایران به این اسناد نپیوسته یا با حق تحفظ، آنها را پذیرفته است و در برخی از این اسناد نیز مضمون سند اساساً برخلاف شرایط ایران است و شامل ایران نمیگردد. اساساً میتوان گفت در سطح جهانی، حتی یک معاهدۀ بینالمللی نیز وجود ندارد که به طور گسترده به آنچه که حقوق زبانی نامیده میشود اختصاص یافته باشد و مقررات مربوط به این مسأله را باید در اسناد و معاهدات پراکندهای یافت که ذیلاً بررسی میگردند. اما پیش از آن باید خاطر نشان کرد که برخی افراد از اعلامیۀ جهانی حقوق زبانی یا اعلامیۀ بارسلون به عنوان سندی معتبر و لازمالاجرا یاد میکنند که حقوق زبانی را تحت پوشش قرار داده است و این درحالی است که این سند، اعلامیۀ غیررسمی از سوی برخی نهادهای مدنی است و در هیچ یک از مجامع بینالمللی از جمله یونسکو به تصویب نرسیده است و بنابراین محلی از اعراب ندارد.
یکی از مواد مورد استناد قومگرایان ماده ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی ۱۹۹۶ مجمع عمومی سازمان ملل متحد است که در مورد جوامع و گروههای تحت استعمار و تحت تبعیض است و اشعار میدارد: «در کشورهایی که اقلیتهای نژادی، مذهبی و یا زبانی وجود دارد، افرادی که متعلق به این اقلیتها هستند را نباید از حق تشکیل اجتماعات با اعضای گروه خود و (نیز) بهرهمندی از فرهنگ و اظهار و انجام فرایض مذهبی و یا کاربرد زبان خودشان، محروم نمود.»
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 قانونِ اساسی و تدریسِ زبانهای محلی
✍️ داود دشتبانی، مدیرمسئولِ ماهنامۀ وطنیولی
هر ساله با نزدیک شدن اول مهر و بازگشایی مدارس جریان و افراد قومگرا با استناد غلط به اصل ۱۵ قانون اساسی ادعاها و مطالبی را در رابطه با «تدریسِ زبانهای محلی» یا «تدریس به زبانهای محلی» بیان میکنند و خواستههای غیرقانونی خود را ذیلِ مطالبه اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی بیان میکنند.
۱) نخست باید در نظر داشت که در میانۀ این همه مشکلات و مطالبات اقتصادی و اجتماعی طرح چنین موضوعی خواسته و مطالبۀ عمومی ملّت ایران حتی در مناطق قومی نیست. نظرسنجیها و پیمایشهای علمی نشان داده که خواستۀ برخورداری از «آموزش به زبانهای قومی»، پایگاه اجتماعی چندانی ندارد و این مطالبه عمومیتی میان «اقوامِ ایرانی» ندارد و تنها برخی فعالانِ سیاسی با نیتها و اهداف دیگر با پروپاگاندا و بزرگنمایی پیگیر چنین مطالبی هستند. فارغ از این موضوع در طرح این ادعاها تعابیر و استناداتی برخلاف قانون اساسی و تعهدات بینالمللی مطرح میشود.
۲) ادعاهای مطرح شده دربارۀ اصل ۱۵ قانون اساسی در محتوای خود دارای ایرادات اساسی هستند. در ابتدای امر باید دانست که تعبیرِ «زبانِ مادری» اصطلاحی غیرحقوقی و کاملاً سیاسی است و با هدفِ تحریکِ احساساتِ قومی مورد استفاده قرار میگیرد و تعبیر صحیح و بدون سوگیری استفاده از عبارتِ زبانهای محلی است. استفاده از تعبیرِ «زبانِ مادری» و انحصار آموزش «به» زبان مادری کاملاً برخلافِ اصل پانزدهم قانون اساسی است که تصریح میکند «زبان و خطِّ رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد». براساس متن صریح این اصل قانون اساسی «آموزش زبان مادری» نیز مجاز شمرده نشده است بلکه اصل ۱۵ قانون اساسی در ادامه «استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد» شمرده است. همانگونه در متن اصل ۱۵ به روشنی اشاره شده «تدریس ادبیات زبانهای محلی و قومی در کنار زبان فارسی» آزاد است؛ قانونگذار به درستی میان تدریس زبان و تدریسِ ادبیات، فرق قائل شده و تنها تدریسِ ادبیاتِ زبانهای محلی و قومی را آن هم در کنار زبان فارسی مجاز دانسته است یعنی تدریس ادبیات زبانهای محلی و قومی نیز نمیتواند مطلق و بدون استفاده از زبان فارسی باشد.
۳) قومگرایان مدعی گاهی علاوه بر اصل ۱۵ قانون اساسی به مفاد برخی اعلامیهها و اسناد اشاره میکنند که یا شکل اعلامیه و غیررسمی دارند و سند الزامآور حقوقی برای اعضای جامعه بینالملل نیستند و یا اینکه جمهوری اسلامی ایران به این اسناد نپیوسته یا با حق تحفظ، آنها را پذیرفته است و در برخی از این اسناد نیز مضمون سند اساساً برخلاف شرایط ایران است و شامل ایران نمیگردد. اساساً میتوان گفت در سطح جهانی، حتی یک معاهدۀ بینالمللی نیز وجود ندارد که به طور گسترده به آنچه که حقوق زبانی نامیده میشود اختصاص یافته باشد و مقررات مربوط به این مسأله را باید در اسناد و معاهدات پراکندهای یافت که ذیلاً بررسی میگردند. اما پیش از آن باید خاطر نشان کرد که برخی افراد از اعلامیۀ جهانی حقوق زبانی یا اعلامیۀ بارسلون به عنوان سندی معتبر و لازمالاجرا یاد میکنند که حقوق زبانی را تحت پوشش قرار داده است و این درحالی است که این سند، اعلامیۀ غیررسمی از سوی برخی نهادهای مدنی است و در هیچ یک از مجامع بینالمللی از جمله یونسکو به تصویب نرسیده است و بنابراین محلی از اعراب ندارد.
یکی از مواد مورد استناد قومگرایان ماده ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی ۱۹۹۶ مجمع عمومی سازمان ملل متحد است که در مورد جوامع و گروههای تحت استعمار و تحت تبعیض است و اشعار میدارد: «در کشورهایی که اقلیتهای نژادی، مذهبی و یا زبانی وجود دارد، افرادی که متعلق به این اقلیتها هستند را نباید از حق تشکیل اجتماعات با اعضای گروه خود و (نیز) بهرهمندی از فرهنگ و اظهار و انجام فرایض مذهبی و یا کاربرد زبان خودشان، محروم نمود.»
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 قانونِ اساسی و تدریسِ زبانهای محلی ✍️ داود دشتبانی، مدیرمسئولِ ماهنامۀ وطنیولی هر ساله با نزدیک شدن اول مهر و بازگشایی مدارس جریان و افراد قومگرا با استناد غلط به اصل ۱۵ قانون اساسی ادعاها و مطالبی را در رابطه با «تدریسِ زبانهای محلی» یا «تدریس به…
🔴 شمارۀ ۶۶ ماهنامۀ وطنیولی (راه وطن) منتشر شد
شمارۀ شهریور ماه ۱۴۰۳ خورشیدی
🔴 در این شماره میخوانید:
● قانون اساسی و تدریسِ زبانهای محلی
(به قلمِ داود دشتبانی)
● باز هم نمایشِ موسیقیایی سیصد و باز هم ایران
(به قلمِ احسان هوشمند)
● کریدوری که ژئوپلتیک ایران را تهدید میکند:
دالانِ تورانی ناتو ایجاد نخواهد شد
(به قلمِ رسول سلیمی)
● علی عبدالعلیزاده، رئیس ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان:
با استاندارِ بومی مخالفم
هر ایرانی در هر نقطۀ ایران، بومی است
● در نشستِ واکاوی حقوقی اصل ۱۵ قانون اساسی در خبرگزاری ایسنا مطرح شد:
دولت، هیچ تکلیفی برای توسعۀ زبانهای محلی ندارد
متونِ رسمی و تدریس در مدارس، باید به زبان فارسی باشد
● هویتِ تاریخی و ملّی ایران در اندیشۀ محمدحسین شهریار:
جوششِ خونِ ایرانیت
(به قلمِ یلدا رنجبر)
● روزنامهها و مطبوعاتِ فارسیزبان در قفقاز:
دربندِ ایران
(به قلمِ سید کریم پورمانی)
● زمینههای قرارداد آخال از جنگ هرات تا جنگِ مرو
ایران چگونه حاکمیتِ روسیه بر ماوراءالنهر پذیرفت؟
(به قلمِ داود دشتبانی)
● هویتسازی کاذب و میراثِ ادبی نظامی گنجهای:
شاعر دزدی
(به قلمِ نصرالله امامی)
● شیخ محمد خیابانی، مبارزی وطنخواه در راه حاکمیّتِ ملی:
هدفِ قیامِ من عظمتِ ایران است
(به قلمِ افشین جعفرزاده)
● نظر سید حسن تقیزاده، نمایندۀ مردم تبریز در مجلس شورای ملی دربارۀ پانترکیسم
● تقی رفعت، اولین روزنامهنگاری که به کشور خیانت کرد
🔴 برای مطالعۀ ماهنامه، میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 شمارۀ ۶۶ ماهنامۀ وطنیولی (راه وطن) منتشر شد
شمارۀ شهریور ماه ۱۴۰۳ خورشیدی
🔴 در این شماره میخوانید:
● قانون اساسی و تدریسِ زبانهای محلی
(به قلمِ داود دشتبانی)
● باز هم نمایشِ موسیقیایی سیصد و باز هم ایران
(به قلمِ احسان هوشمند)
● کریدوری که ژئوپلتیک ایران را تهدید میکند:
دالانِ تورانی ناتو ایجاد نخواهد شد
(به قلمِ رسول سلیمی)
● علی عبدالعلیزاده، رئیس ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان:
با استاندارِ بومی مخالفم
هر ایرانی در هر نقطۀ ایران، بومی است
● در نشستِ واکاوی حقوقی اصل ۱۵ قانون اساسی در خبرگزاری ایسنا مطرح شد:
دولت، هیچ تکلیفی برای توسعۀ زبانهای محلی ندارد
متونِ رسمی و تدریس در مدارس، باید به زبان فارسی باشد
● هویتِ تاریخی و ملّی ایران در اندیشۀ محمدحسین شهریار:
جوششِ خونِ ایرانیت
(به قلمِ یلدا رنجبر)
● روزنامهها و مطبوعاتِ فارسیزبان در قفقاز:
دربندِ ایران
(به قلمِ سید کریم پورمانی)
● زمینههای قرارداد آخال از جنگ هرات تا جنگِ مرو
ایران چگونه حاکمیتِ روسیه بر ماوراءالنهر پذیرفت؟
(به قلمِ داود دشتبانی)
● هویتسازی کاذب و میراثِ ادبی نظامی گنجهای:
شاعر دزدی
(به قلمِ نصرالله امامی)
● شیخ محمد خیابانی، مبارزی وطنخواه در راه حاکمیّتِ ملی:
هدفِ قیامِ من عظمتِ ایران است
(به قلمِ افشین جعفرزاده)
● نظر سید حسن تقیزاده، نمایندۀ مردم تبریز در مجلس شورای ملی دربارۀ پانترکیسم
● تقی رفعت، اولین روزنامهنگاری که به کشور خیانت کرد
🔴 برای مطالعۀ ماهنامه، میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 صحبتهای علیاصغر دادبه - استاد فلسفه اسلامی و ادبیات عرفانی - دربارهی ایراندوستی استاد محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار)
بیست و هفتم شهریورماه، روز ملی شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار، یکی از ایراندوستترین شاعران معاصر ایرانزمین
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
بیست و هفتم شهریورماه، روز ملی شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار، یکی از ایراندوستترین شاعران معاصر ایرانزمین
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
ایراندل | IranDel
🔴 ۲۷ شهریور روز ملی شعر و ادب فارسی چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم تویی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی بیا که با همه…
🎙 مستند رادیویی «ایران در شعر شهریار»
مستندِ «ایران در شعر شهریار» به مناسبتِ روز ملی شعر و ادب پارسی و بزرگداشتِ استاد شهریار در گروه فرهنگ و تمدنِ رادیو ایران تولید شد.
محمدحسین بهجت تبریزی معروف به شهریار یکی از شاعرانی است که بیشترین شعر را دربارۀ ایران و هویت ایرانی سروده است و ازجهت بسامد بالای سرودهها در بین شاعرانِ ایرانی کمنظیر است. این شاعرِ ایراندوست علاقه ی ویژهای به ادبیات فارسی و بزرگانی چون فردوسی، عطار، مولانا، حافظ و سعدی داشت و فرنام و " تخلص" خویش را هم از دیوان حافظ برگزیده است.
این مستند رادیویی به ویژگیهای شعر شهریار میپردازد و در این راستا از کلام کارشناسان هم بهره میبرد. جلال محمدی، شاعر و پژوهشگر تبریزی در این اثر به خوبی به ویژگیهای شعر شهریار اشاره میکند و نمونههایی از آثار استاد شهریار ارائه میشود.
این مستند را عبدالله علایی ساخته و حسن همایی گویندگی کرده است.
«ایران در شعر شهریار» روز ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۳/۳۰ از آنتنِ رادیو ایران پخش شد.
@IranDel_Channel
💢
🎙 مستند رادیویی «ایران در شعر شهریار»
مستندِ «ایران در شعر شهریار» به مناسبتِ روز ملی شعر و ادب پارسی و بزرگداشتِ استاد شهریار در گروه فرهنگ و تمدنِ رادیو ایران تولید شد.
محمدحسین بهجت تبریزی معروف به شهریار یکی از شاعرانی است که بیشترین شعر را دربارۀ ایران و هویت ایرانی سروده است و ازجهت بسامد بالای سرودهها در بین شاعرانِ ایرانی کمنظیر است. این شاعرِ ایراندوست علاقه ی ویژهای به ادبیات فارسی و بزرگانی چون فردوسی، عطار، مولانا، حافظ و سعدی داشت و فرنام و " تخلص" خویش را هم از دیوان حافظ برگزیده است.
این مستند رادیویی به ویژگیهای شعر شهریار میپردازد و در این راستا از کلام کارشناسان هم بهره میبرد. جلال محمدی، شاعر و پژوهشگر تبریزی در این اثر به خوبی به ویژگیهای شعر شهریار اشاره میکند و نمونههایی از آثار استاد شهریار ارائه میشود.
این مستند را عبدالله علایی ساخته و حسن همایی گویندگی کرده است.
«ایران در شعر شهریار» روز ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۳/۳۰ از آنتنِ رادیو ایران پخش شد.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل + | + IranDel
🎙 مستند رادیویی «ایران در شعر شهریار»
کانال پیوست:
@IranDel_Plus
@IranDel_Channel
💢
🎙 مستند رادیویی «ایران در شعر شهریار»
کانال پیوست:
@IranDel_Plus
@IranDel_Channel
💢
🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی برگزار میکند:
آیین گرامیداشت روز ملی شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد سید محمدحسین شهریار
سخنرانان:
علیاصغر شعردوست
ابوالفضل علیمحمدی
سعید کریمی
عبدالله باقری حمیدی
ناصرالدین حسنزاده
محمد طاهری خسروشاهی
زمان:
پنجشنبه ۲۹ شهریور ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷
مکان:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی برگزار میکند:
آیین گرامیداشت روز ملی شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد سید محمدحسین شهریار
سخنرانان:
علیاصغر شعردوست
ابوالفضل علیمحمدی
سعید کریمی
عبدالله باقری حمیدی
ناصرالدین حسنزاده
محمد طاهری خسروشاهی
زمان:
پنجشنبه ۲۹ شهریور ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷
مکان:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 شهریار شیفتهی ایران و زبان پارسی؛ و بیزار از فرقهی تجزیهطلبِ دموکراتِ آذربایجان
[ به فراخور ۲۷شهریور ماه، روزِ ملّی شعر و ادب پارسی و بزرگداشتِ استاد شهریار تبریزی ]
✍️ نیما عظیمی
اگر بخواهیم در مورد شعرِ استاد شهریار به دو ویژگیِ برجسته بپردازیم: نخست غزلیات عاشقانهی او هستند و دیگری اشعار ایرانخواهانهی او میباشد.
شاید بنابر نگاهی که از استاد شهریار در ذهن و قلب ما ایرانیان هست، او یک شاعر غزلگوی نازکسرشتِ رنجدیده در عشق باشد؛ اما دیگر سویهی همین شخصیت، ایرانخواهی اوست.
شهریار هماناندازه که زیبا و دلنشین غزلهای عاشقانه نوشت، اشعارِ استوارِ ایرانخواهانه نیز دارد که برخاسته از شور و غیرتِ فراوانِ این شاعر تبریزی نسبت به سرزمین ارجمند مان «ایران» و «زبان ملی فارسی» هست. شهریار هرگز در دوران خودش آلوده به آن فضای روشنفکرنما و ژستهای مبتذلِ چپزدهی ضدملی نشد و در ایراندوستی پایدار و استوار ماند؛ و چنانکه بخواهیم در مورد اشعار ایرانخواهانه او نمونه بیاوریم، به موارد زیادی میتوان اشاره نمود.
شهریار ابیاتی دارد که از دلدادگیِ او به آیین ایرانزمین، از جمله نوروز، خبر میدهند:
جشن نوروز از ره آمد شاد
با گل و سرو و لاله و شمشاد
دارد از باستان پیامی خوش
پیک جمشید و بهمن است و قباد
شهریار قدر و ارزش تاریخ ملی ایران را میدانست و میستود. برای نمونه، بیت ایشان در ستایش کوروش بزرگ:
تاج تاریخ جهان کوروش اَهخامنشیست
کز قماش و منشی محتشم و اولا بود
منظومهی مشهور او در سوگ و ستایش تخت جمشید، بیانگر دلدادگی شهریار به پادشاه ایرانزمین، داریوش بزرگ، میباشد. همچنین اشارهی وی به کتیبهها و خطوطی که سند تمدن بزرگ و انسانی ما ایرانیهاست، نقشی چنین در اندیشهی شهریار داشته است.
شهریار قطعهای بلند دارد که نمایانگر ملیت کهن ایرانیست و ما در اینجا تنها یک بیت آن را برای نمونه میآوریم:
شب ز تشییعِ غروبِ خورشید
بازمیگشت به تخت جمشید...
از دورهی بیداری ادبیات ایران تا همین امروز، بیشک استاد شهریار یکی از ایرانپرستترین شاعران و فرهیختگان محسوب میشود. چنانکه بنابر گفتهی استاد اصغر دادبه: «شهریار پساز ملکالشعرای بهار بیشترین اشعار ایرانگرایانه و ایرانخواهانه را دارد.»
همزمان با دوران شهریار، قومگرایان داخلی و مزدوران شوروی روی مولفهی زبان حساب ویژهای باز کرده بودند تا از این راه -در خیال خام خود- آذربایجان را جدا از ایران نشان بدهند؛ و اینگونه در پی تضعیف و پارهپاره کردن ایران بودند.
شهریار در همان روزگار و در میانِ التهابات منطقهی قفقاز، در شعری با کنایههای تند و بیتعارف نسبت به دشمنان ایران و در وصف آذربایجان و پیوندش با ایران میگوید:
تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو
پورِ ایرانند و پاکآیین نژادِ آریان
اختلاف لهجه ملیت نزاید بَهر کَس
ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نِهای
صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان
شهریار در جایی دیگر در برابر تفرقهاندازیهای زبانی ایستادگی کرده و بهدرستی به این آگاهی رسیده بود که جریانهای واگرای قومی و تجزیهطلب در پی مصادره هویت وی میباشند؛ و البته هنوز هم هستند. ایشان با عزت نفس و هوشیاری کامل، در پاسخ به همهی فرومایگان در روزگار گذشته و امروز و آینده قاطعانه سرودهاند:
گرچه ترکی بس عزیز است و زبان مادری
لیک اگر ایران نگوید لال بادا این زبان
مرد آن باشد که حق گوید چو باطل رخنه کرد
هم بایستد بر سر پیمانِ حق تا پای جان
حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر ملی ایرانزمین، همواره مورد ستایش شهریار تبریزی بود:
فلک یک چند ایران را اسیر ترک و تازی کرد
در ایران خانه یغما دید و تازی ترکتازی کرد
گدایی بود و با تاج شهان یک چند بازی کرد
فلک این شیرگیر آهو شکار گرگ و تازی کرد
که تا در عهد شاه غزنوی شاه ادبموکب
در آفاق ادب تابید آذرگون یکی کوکب
پدید آمد یکی فرزند، فردوسیِ طوسی نام
سَتَروَن از نظیر آوردنِ وی مادر ایام
چو از شهنامه فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خونِ ملیت به جوش آمد
زبانِ پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت دل، اهرمن رفت و سروش آمد
الا فردوسیا! سِحرآفرینا، ای بزرگ استاد
چو تو استادِ معنیآفرینی، کس ندارد یاد
🔴 دنبالهی یادداشت را در بخشِ «مشاهده فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 شهریار شیفتهی ایران و زبان پارسی؛ و بیزار از فرقهی تجزیهطلبِ دموکراتِ آذربایجان
[ به فراخور ۲۷شهریور ماه، روزِ ملّی شعر و ادب پارسی و بزرگداشتِ استاد شهریار تبریزی ]
✍️ نیما عظیمی
اگر بخواهیم در مورد شعرِ استاد شهریار به دو ویژگیِ برجسته بپردازیم: نخست غزلیات عاشقانهی او هستند و دیگری اشعار ایرانخواهانهی او میباشد.
شاید بنابر نگاهی که از استاد شهریار در ذهن و قلب ما ایرانیان هست، او یک شاعر غزلگوی نازکسرشتِ رنجدیده در عشق باشد؛ اما دیگر سویهی همین شخصیت، ایرانخواهی اوست.
شهریار هماناندازه که زیبا و دلنشین غزلهای عاشقانه نوشت، اشعارِ استوارِ ایرانخواهانه نیز دارد که برخاسته از شور و غیرتِ فراوانِ این شاعر تبریزی نسبت به سرزمین ارجمند مان «ایران» و «زبان ملی فارسی» هست. شهریار هرگز در دوران خودش آلوده به آن فضای روشنفکرنما و ژستهای مبتذلِ چپزدهی ضدملی نشد و در ایراندوستی پایدار و استوار ماند؛ و چنانکه بخواهیم در مورد اشعار ایرانخواهانه او نمونه بیاوریم، به موارد زیادی میتوان اشاره نمود.
شهریار ابیاتی دارد که از دلدادگیِ او به آیین ایرانزمین، از جمله نوروز، خبر میدهند:
جشن نوروز از ره آمد شاد
با گل و سرو و لاله و شمشاد
دارد از باستان پیامی خوش
پیک جمشید و بهمن است و قباد
شهریار قدر و ارزش تاریخ ملی ایران را میدانست و میستود. برای نمونه، بیت ایشان در ستایش کوروش بزرگ:
تاج تاریخ جهان کوروش اَهخامنشیست
کز قماش و منشی محتشم و اولا بود
منظومهی مشهور او در سوگ و ستایش تخت جمشید، بیانگر دلدادگی شهریار به پادشاه ایرانزمین، داریوش بزرگ، میباشد. همچنین اشارهی وی به کتیبهها و خطوطی که سند تمدن بزرگ و انسانی ما ایرانیهاست، نقشی چنین در اندیشهی شهریار داشته است.
شهریار قطعهای بلند دارد که نمایانگر ملیت کهن ایرانیست و ما در اینجا تنها یک بیت آن را برای نمونه میآوریم:
شب ز تشییعِ غروبِ خورشید
بازمیگشت به تخت جمشید...
از دورهی بیداری ادبیات ایران تا همین امروز، بیشک استاد شهریار یکی از ایرانپرستترین شاعران و فرهیختگان محسوب میشود. چنانکه بنابر گفتهی استاد اصغر دادبه: «شهریار پساز ملکالشعرای بهار بیشترین اشعار ایرانگرایانه و ایرانخواهانه را دارد.»
همزمان با دوران شهریار، قومگرایان داخلی و مزدوران شوروی روی مولفهی زبان حساب ویژهای باز کرده بودند تا از این راه -در خیال خام خود- آذربایجان را جدا از ایران نشان بدهند؛ و اینگونه در پی تضعیف و پارهپاره کردن ایران بودند.
شهریار در همان روزگار و در میانِ التهابات منطقهی قفقاز، در شعری با کنایههای تند و بیتعارف نسبت به دشمنان ایران و در وصف آذربایجان و پیوندش با ایران میگوید:
تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو
پورِ ایرانند و پاکآیین نژادِ آریان
اختلاف لهجه ملیت نزاید بَهر کَس
ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نِهای
صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان
شهریار در جایی دیگر در برابر تفرقهاندازیهای زبانی ایستادگی کرده و بهدرستی به این آگاهی رسیده بود که جریانهای واگرای قومی و تجزیهطلب در پی مصادره هویت وی میباشند؛ و البته هنوز هم هستند. ایشان با عزت نفس و هوشیاری کامل، در پاسخ به همهی فرومایگان در روزگار گذشته و امروز و آینده قاطعانه سرودهاند:
گرچه ترکی بس عزیز است و زبان مادری
لیک اگر ایران نگوید لال بادا این زبان
مرد آن باشد که حق گوید چو باطل رخنه کرد
هم بایستد بر سر پیمانِ حق تا پای جان
حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر ملی ایرانزمین، همواره مورد ستایش شهریار تبریزی بود:
فلک یک چند ایران را اسیر ترک و تازی کرد
در ایران خانه یغما دید و تازی ترکتازی کرد
گدایی بود و با تاج شهان یک چند بازی کرد
فلک این شیرگیر آهو شکار گرگ و تازی کرد
که تا در عهد شاه غزنوی شاه ادبموکب
در آفاق ادب تابید آذرگون یکی کوکب
پدید آمد یکی فرزند، فردوسیِ طوسی نام
سَتَروَن از نظیر آوردنِ وی مادر ایام
چو از شهنامه فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خونِ ملیت به جوش آمد
زبانِ پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت دل، اهرمن رفت و سروش آمد
الا فردوسیا! سِحرآفرینا، ای بزرگ استاد
چو تو استادِ معنیآفرینی، کس ندارد یاد
🔴 دنبالهی یادداشت را در بخشِ «مشاهده فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
IranDel
🔴 شهریار شیفتهی ایران و زبان پارسی؛ و بیزار از فرقهی تجزیهطلبِ دموکراتِ آذربایجان [ به فراخور ۲۷شهریور ماه، روزِ ملّی شعر و ادب پارسی و بزرگداشتِ استاد شهریار تبریزی ] ✍️ نیما عظیمی اگر بخواهیم در مورد شعرِ استاد شهریار به دو ویژگیِ برجسته بپردازیم:…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تبریز و آذربایجان در روزِ ملّی شعر و ادب پارسی و بزرگداشتِ استاد شهریار:
«ایران، ای سرای امید...»
تبریز، کوی تاریخی ششگلان، خانۀ قاجار
۱۴۰۳/۰۶/۲۷
@IranDel_Channel
💢
«ایران، ای سرای امید...»
تبریز، کوی تاریخی ششگلان، خانۀ قاجار
۱۴۰۳/۰۶/۲۷
@IranDel_Channel
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تنوع زبانی در بین «کُردها»
آیا میتوان «کُردها» را ذیلِ یک زبانِ واحد معرفی کرد؟
احسان هوشمند، ایرانشناس پاسخ میدهد
■ کاملِ این گفتوگو را از اینجا ببینید
@IranDel_Channel
💢
آیا میتوان «کُردها» را ذیلِ یک زبانِ واحد معرفی کرد؟
احسان هوشمند، ایرانشناس پاسخ میدهد
■ کاملِ این گفتوگو را از اینجا ببینید
@IranDel_Channel
💢
🔴 سالگردِ جنگ داخلی اردن
✍️ آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
پنجاه و سه سال پیش در چنین روزی، جنگ داخلی اردن میان چریکهای فلسطینی و ارتش اردن آغاز شد. درگیریهایی که به سپتامبر سیاه، مشهور شد و سرانجام به اخراج اعضای سازمان آزادیبخش فلطسین (ساف) از اردن در ژوئیه ۱۹۷۱ انجامید. دلیل اصلی جنگ تلاش فلسطینیان برای کنترل اردن بود. اردن یا دقیقتر فرا اردن Trans Jordan از دلِ قراردادِ سایکس - پیکو شکل گرفته بود. کشوری با مرزهای مصنوعی و مردمانی از اعرابِ بدوی و فلسطینی بود که از زمان جنگ جهانی نخست بدان فلسطین شرقی نیز میگفتند. با هجوم ۲۰۰ هزار آوارۀ ساکن کرانۀ باختری به اردن پس از جنگ ششروزه اعراب و اسرائیل و افزودنشان به ۶۵۰ هزار فلسطینی که از پیش در این کشور زندگی میکردند، توازن جمعیتی و سیاسی میان بدویها و فلسطینیان برهمخورد. کشور [اردن]، امنیت خود را از دست داده بود: نیروهای فلسطینی با مردم عادی برخوردهای بدی داشتند، فتح، مهمترین سازمان مقاومت فلسطینی از خاک اردن، حملات متعددی را علیه اسرائیل انجام میداد و اسرائیل نیز اردن را زیر حملات خود قرار میداد. با قدرتگیری روزافزون فتح پس از به عقبراندن اسرائیل در نبرد کرامه (نخستین پیروزی فلسطینیان بر ارتش اسرائیل پس از شکست خُردکننده ارتشهای عربی در جنگ شش روزه ۱۹۶۷)، چریکهای فلسطینی دولت مرکزی [اردن] را تضعیف میکردند به گونهای که یک دولت در دولت شکل گرفته بود. با شکست طرح ترور ملک حسین هاشمی، توسط چریکهای فلسطینی، در سپتامبر ۱۹۷۰ حکومت نظامی برقرار و دو روز بعد جنگ داخلی آغاز شد، جنگی که به کشتهشدن ۳۴۰۰ تا ۲۰ هزار نفر عمدتاً فلسطینی غیرنظامی انجامید و سرانجام چریکها از اردن به سوریه اخراج شدند. چریکهای فلسطینی سپس به جنوب لبنان رفته و عاملی مهم در شکلگیری جنگ داخلی لبنان شدند. این آغاز تنشِ چریکهای فلسطینی با شیعیان لبنان به رهبری سید موسی صدر بود.
در میانۀ تنش میان اردن و فلسطینیان، [محمدرضا] شاه [پهلوی] در کنار مَلک حسین ایستاد و در سرکوب چریکهای ساف در سپتامبر سیاه به اَمّان، یاری رساند. بعدها به دلیل پشتیبانی نافرجام عراق از سازمان آزادیبخش فلسطین در سپتامبر سیاه، مَلک حسین به جنگ کُردی و زمینگیر کردنِ ارتش بعث در شمال عراق علاقمند شد. در نتیجه، مَلک حسین اندرز [محمدرضا] شاه در حمایت از کُردهای عراق را پذیرفت که با واگذاری جنگافزارهای بدستآمده از چریکهای فلسطین در سپتامبر سیاه به یاری کُردهای عراق بشتابد. در سپتامبر سیاه، منصور قدر (سفیر ایران در اردن و سپس لبنان) نقش بسیار مهمی در حمایت از اسرائیل را ایفا کرد و زمانی که فلسطینیان به لبنان منتقل شدند، قدر از اَمّان به بیروت فرستاده شد.
🔴 بُنمایه:
از کتابِ شاه و شطرنج قدرت در خاورمیانه
ایران، کردهای عراق و شیعیان لبنان ۱۳۳۷-۱۳۵۷،
نوشتۀ آرش رئیسینژاد
@IranDel_Channel
💢
🔴 سالگردِ جنگ داخلی اردن
✍️ آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
پنجاه و سه سال پیش در چنین روزی، جنگ داخلی اردن میان چریکهای فلسطینی و ارتش اردن آغاز شد. درگیریهایی که به سپتامبر سیاه، مشهور شد و سرانجام به اخراج اعضای سازمان آزادیبخش فلطسین (ساف) از اردن در ژوئیه ۱۹۷۱ انجامید. دلیل اصلی جنگ تلاش فلسطینیان برای کنترل اردن بود. اردن یا دقیقتر فرا اردن Trans Jordan از دلِ قراردادِ سایکس - پیکو شکل گرفته بود. کشوری با مرزهای مصنوعی و مردمانی از اعرابِ بدوی و فلسطینی بود که از زمان جنگ جهانی نخست بدان فلسطین شرقی نیز میگفتند. با هجوم ۲۰۰ هزار آوارۀ ساکن کرانۀ باختری به اردن پس از جنگ ششروزه اعراب و اسرائیل و افزودنشان به ۶۵۰ هزار فلسطینی که از پیش در این کشور زندگی میکردند، توازن جمعیتی و سیاسی میان بدویها و فلسطینیان برهمخورد. کشور [اردن]، امنیت خود را از دست داده بود: نیروهای فلسطینی با مردم عادی برخوردهای بدی داشتند، فتح، مهمترین سازمان مقاومت فلسطینی از خاک اردن، حملات متعددی را علیه اسرائیل انجام میداد و اسرائیل نیز اردن را زیر حملات خود قرار میداد. با قدرتگیری روزافزون فتح پس از به عقبراندن اسرائیل در نبرد کرامه (نخستین پیروزی فلسطینیان بر ارتش اسرائیل پس از شکست خُردکننده ارتشهای عربی در جنگ شش روزه ۱۹۶۷)، چریکهای فلسطینی دولت مرکزی [اردن] را تضعیف میکردند به گونهای که یک دولت در دولت شکل گرفته بود. با شکست طرح ترور ملک حسین هاشمی، توسط چریکهای فلسطینی، در سپتامبر ۱۹۷۰ حکومت نظامی برقرار و دو روز بعد جنگ داخلی آغاز شد، جنگی که به کشتهشدن ۳۴۰۰ تا ۲۰ هزار نفر عمدتاً فلسطینی غیرنظامی انجامید و سرانجام چریکها از اردن به سوریه اخراج شدند. چریکهای فلسطینی سپس به جنوب لبنان رفته و عاملی مهم در شکلگیری جنگ داخلی لبنان شدند. این آغاز تنشِ چریکهای فلسطینی با شیعیان لبنان به رهبری سید موسی صدر بود.
در میانۀ تنش میان اردن و فلسطینیان، [محمدرضا] شاه [پهلوی] در کنار مَلک حسین ایستاد و در سرکوب چریکهای ساف در سپتامبر سیاه به اَمّان، یاری رساند. بعدها به دلیل پشتیبانی نافرجام عراق از سازمان آزادیبخش فلسطین در سپتامبر سیاه، مَلک حسین به جنگ کُردی و زمینگیر کردنِ ارتش بعث در شمال عراق علاقمند شد. در نتیجه، مَلک حسین اندرز [محمدرضا] شاه در حمایت از کُردهای عراق را پذیرفت که با واگذاری جنگافزارهای بدستآمده از چریکهای فلسطین در سپتامبر سیاه به یاری کُردهای عراق بشتابد. در سپتامبر سیاه، منصور قدر (سفیر ایران در اردن و سپس لبنان) نقش بسیار مهمی در حمایت از اسرائیل را ایفا کرد و زمانی که فلسطینیان به لبنان منتقل شدند، قدر از اَمّان به بیروت فرستاده شد.
🔴 بُنمایه:
از کتابِ شاه و شطرنج قدرت در خاورمیانه
ایران، کردهای عراق و شیعیان لبنان ۱۳۳۷-۱۳۵۷،
نوشتۀ آرش رئیسینژاد
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
Audio
🎙 اندیشۀ ایرانشهری دکتر جواد طباطبایی
سخنران: ناصر امجد
در یکصد و دومین نشستِ کارگاه شاهنامهخوانی تبریز
شنبه ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۳ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
سخنران: ناصر امجد
در یکصد و دومین نشستِ کارگاه شاهنامهخوانی تبریز
شنبه ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۳ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 روایتی از مکاتبۀ علامه طباطبایی و استاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی در مورد شخصیتِ کورُش بزرگ در قرآن
محمد ابراهیم باستانی پاریزی:
«استاد فقید، علامه طباطبایی، آن وقتی که تفسیر المیزان را مینوشتند، وقتی به تفسیر سورۀ کهف رسیدند، خُب متوجه شده بودند که کتاب ابوالکلام را من ترجمه کردهام و منتشر شده است. نامهای مرقوم داشتند به من، و یک نسخه از این کتاب خواستند و من تقدیم کردم خدمتشان.
نظری که ایشان در تفسیرِ خودشان داشتند، گفتار «ابوالکلام آزاد» را نقل کردند و گفتارهای دیگر را هم؛ در مجموع نتیجه گرفتند که تا نظریۀ تازۀ دیگری در باب ذوالقرنین داده نشود، میشود قبول کرد که ذوالقرنین همان کورُش کبیر است.»
پینوشت:
مولانا ابوالکلام محیالدین احمد آزاد (۱۱ نوامبر ۱۸۸۸ – ۲۲ فوریه ۱۹۵۸) شاعر، سخنور، سیاستمدار و مفسر قرآن که مدتی رهبری حزب کنگرۀ ملی هند را به عهده داشت. او تفسیری نیز از قرآن به زبان اردو دارد که توسط باستانی پاریزی به فارسی برگردان شدهاست.
@IranDel_Channel
💢
محمد ابراهیم باستانی پاریزی:
«استاد فقید، علامه طباطبایی، آن وقتی که تفسیر المیزان را مینوشتند، وقتی به تفسیر سورۀ کهف رسیدند، خُب متوجه شده بودند که کتاب ابوالکلام را من ترجمه کردهام و منتشر شده است. نامهای مرقوم داشتند به من، و یک نسخه از این کتاب خواستند و من تقدیم کردم خدمتشان.
نظری که ایشان در تفسیرِ خودشان داشتند، گفتار «ابوالکلام آزاد» را نقل کردند و گفتارهای دیگر را هم؛ در مجموع نتیجه گرفتند که تا نظریۀ تازۀ دیگری در باب ذوالقرنین داده نشود، میشود قبول کرد که ذوالقرنین همان کورُش کبیر است.»
پینوشت:
مولانا ابوالکلام محیالدین احمد آزاد (۱۱ نوامبر ۱۸۸۸ – ۲۲ فوریه ۱۹۵۸) شاعر، سخنور، سیاستمدار و مفسر قرآن که مدتی رهبری حزب کنگرۀ ملی هند را به عهده داشت. او تفسیری نیز از قرآن به زبان اردو دارد که توسط باستانی پاریزی به فارسی برگردان شدهاست.
@IranDel_Channel
💢
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تنوع قومی، مذهبی و آیینی میان کُردها
آیا میتوان کُردها را ذیل یک فرهنگ و آیین واحد معرفی کرد؟
احسان هوشمند، ایرانشناس پاسخ میدهد
■ کاملِ این گفتوگو را از اینجا ببینید
@IranDel_Channel
💢
آیا میتوان کُردها را ذیل یک فرهنگ و آیین واحد معرفی کرد؟
احسان هوشمند، ایرانشناس پاسخ میدهد
■ کاملِ این گفتوگو را از اینجا ببینید
@IranDel_Channel
💢