This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"این روزهای سخت"
شرایط،ثابت نخواهد ماند
من به مشکلاتم پیروز خواهم شد
این بار تصمیمات مهمی گرفته ام
همه چیز بماند به وقتش
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
شرایط،ثابت نخواهد ماند
من به مشکلاتم پیروز خواهم شد
این بار تصمیمات مهمی گرفته ام
همه چیز بماند به وقتش
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
با انسانهایی معاشرت کنید که الهام
بخش شما باشند
کسانی که برای پیشرفتتان شما را به
چالش میکشند
آنهایی که باعث بهبودیتان میشوند.
وقت ارزشمند خود را بیهوده صرف
انسانهایی نکنید
که چیزی به ارزشتان اضافه نمیکنند
سرنوشت شما بسیار مهم است
زندگی را جدی بگیرید...
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
بخش شما باشند
کسانی که برای پیشرفتتان شما را به
چالش میکشند
آنهایی که باعث بهبودیتان میشوند.
وقت ارزشمند خود را بیهوده صرف
انسانهایی نکنید
که چیزی به ارزشتان اضافه نمیکنند
سرنوشت شما بسیار مهم است
زندگی را جدی بگیرید...
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
داستانک
✅ خاطرات که تمام شدنی نیستند. خیلی خیلی سال پیش توی پیادهروی خیابان نادری عاشق منشی دکتر کریم شدم.
البته خبر نداشتم که منشی دکتر کریم است. اصلا دکتر کریم را هم نمیشناختم.
فقط عاشقش شدم!
از کنارم رد شد و در لحظه، دین و ایمان و روحم را نقد فروختم به ابلیس!
موج عشق دودمان ساحل قلبم را به باد داد. روی پاشنهی پا چرخیدم و افتادم دنبالش تا شرح فراق بدهم. از در مطب رفت داخل و کشید بالا از پلهها.
تابلو زده بودند روی دیوار، قد یک کف دست که «دکتر کریم-دندانپزشک». من از دندانپزشکی هراس دارم. خیلی هم هراس دارم. همانجا دم در باید تصمیم میگرفتم که چه کار کنم. عاشق بمانم یا درِ شیشهی مربای عشق را ببندم و بروم پی کارم؟!
سی ثانیه بعد تصمیمم را گرفتم تا از پلهها بروم بالا. *تصمیم!* این موجود زنده و پویا.
از پلهها رفتم بالا. البته تا برسم بالا، مغزم پرید تا حنابندان و برگشت.
یک دقیقه بعد توی مطب ایستاده بودم روبروی منشی.
قرار بود برایش بگویم که:
«بیشترین عشق جهان را به سوی تو میآورم»!
اما در عوض افتادم به تپق زدن و به جای گره زدن نفسم به نفسش، یک نوبت معاینهی دکتر کریم ازش گرفتم برای روز دوشنبه، جهت پر کردن دندان آسیاب سمت چپم.
چرا؟! نمیدانم.
شب ماجرا را برای پژمان گفتم. پژمان گفت که دکتر کریم بیشتر دندانپزشک اسبهاست تا آدمها، یکی دو مثال هم زد از فامیل و همسایه که رفتهاند زیر چنگال کریم و مرزهای مرگ و جنون را تجربه کردهاند!
اما مد نظر من منشی بود و مد نظر پژمان، دکتر کریم. مدنظرهایمان از هم دور بود متاسفانه.
دوشنبه رفتم.
منشی، دستیار دکتر هم بود.
صدایش میکرد خانم شهسوار. مثلا خانم شهسوار، انبر را بده. خانم شهسوار پنبه بده. خانم شهسوار جنازه رو ببر...
دم در. دراز کشیدم روی صندلی. همان اول کار کریم گفت آمپول بیحسی ندارد و تا آخر هفته هم نمیآید.
پر کنم؟
گفتم پر کن!
فکر کردم تعارف میکند اما لامروت بدون بیحس کردن دندانم را پر کرد. ده دقیقه با دهانی باز و چشمهای پر از اشک و دماغی پر از بوی استخوان سوخته خیره ماندم به شهسوار، چشمان سیاه و ابروی کمند و هر آنچه که شاعر تمنا کرده بود! میخواستم بعد از شبیخون کریم، باهاش حرف بزنم. اما کار کریم که تمام شد، شهسوار آمد دم گوش دکتر گفت که:
«سعید اومده پائین، مریض هم ندارین دیگه. اشکال نداره من زودتر برم؟!»
دکتر هم گفت برو!
شهسوار هم رفت، روح من هم از جان رفت. آرزوهایم هم رفت. من ماندم و دهانی جر خورده!!
خیلی خیلی سال از این ماجرا گذشته است. آنقدر که احتمالا دکتر کریم حالا لب حوض کوثر مشغول معاینهی دندانهای حوریها و غلمانهاست! اما تا امروز به جز این خاطرهی کمرنگ، یک دندان پرشده هم با من تا اینجا خودش را کشانده است. دندانی که بابت یک تصمیم غلط به فنا رفت. قطعا اگر دندانم را میدادم دست اگزوزسازهای فلکهی چهارشیر، نتیجهی بهتری میگرفتم. سطح پرکردگی دندان به زبری کاغذ سمبادهی نمرهی چهار است. تا حالا چهار دندانپزشک متخصص آن را دیدهاند. اما هیچ کدامشان راهی جز کشیدنش به ذهنشان نرسیده است. حتی یکیشان توصیهای کرد که ترجمهاش میشود «توبه نمیکند اثر، مرگ مگر اثر کند».
حالا من ماندم و این دندان خسته که نتیجهی یک تصمیم غلط دمِ در مطب دکتر کریم است. انگار مغزم همانجا یک تصمیم زاییده باشد و داده باشد دستم تا بزرگش کنم. نوه و نتیجهی این تصمیم هم ول کن ماجرا نیستند. تا ته ماجرا قرار است با من بیایند. من چه میدانستم که تصمیمها اینقدر پیگیر هستند و تا آخرت با آدم میآیند. هزار سال بعد هم که باستانشناسها میرسند به جمجمهی من و میخواهند از روی دندانهایم بفهمند مردمان عصر ما چه کردهاند و چه بودهاند، همین یک دستهگل کریم میتواند مسیر تحقیقاتشان را جابجا کند!
✍️: فهیم_عطار
پ.ن: آن تصمیمِ احساسی، تا چند نسل باید ما را تعقیب کند؟ تحمل این دندان پر شدهِ معیوبِ، که به هیچ صراطی مستقیم نیست، تا به کی؟...
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
✅ خاطرات که تمام شدنی نیستند. خیلی خیلی سال پیش توی پیادهروی خیابان نادری عاشق منشی دکتر کریم شدم.
البته خبر نداشتم که منشی دکتر کریم است. اصلا دکتر کریم را هم نمیشناختم.
فقط عاشقش شدم!
از کنارم رد شد و در لحظه، دین و ایمان و روحم را نقد فروختم به ابلیس!
موج عشق دودمان ساحل قلبم را به باد داد. روی پاشنهی پا چرخیدم و افتادم دنبالش تا شرح فراق بدهم. از در مطب رفت داخل و کشید بالا از پلهها.
تابلو زده بودند روی دیوار، قد یک کف دست که «دکتر کریم-دندانپزشک». من از دندانپزشکی هراس دارم. خیلی هم هراس دارم. همانجا دم در باید تصمیم میگرفتم که چه کار کنم. عاشق بمانم یا درِ شیشهی مربای عشق را ببندم و بروم پی کارم؟!
سی ثانیه بعد تصمیمم را گرفتم تا از پلهها بروم بالا. *تصمیم!* این موجود زنده و پویا.
از پلهها رفتم بالا. البته تا برسم بالا، مغزم پرید تا حنابندان و برگشت.
یک دقیقه بعد توی مطب ایستاده بودم روبروی منشی.
قرار بود برایش بگویم که:
«بیشترین عشق جهان را به سوی تو میآورم»!
اما در عوض افتادم به تپق زدن و به جای گره زدن نفسم به نفسش، یک نوبت معاینهی دکتر کریم ازش گرفتم برای روز دوشنبه، جهت پر کردن دندان آسیاب سمت چپم.
چرا؟! نمیدانم.
شب ماجرا را برای پژمان گفتم. پژمان گفت که دکتر کریم بیشتر دندانپزشک اسبهاست تا آدمها، یکی دو مثال هم زد از فامیل و همسایه که رفتهاند زیر چنگال کریم و مرزهای مرگ و جنون را تجربه کردهاند!
اما مد نظر من منشی بود و مد نظر پژمان، دکتر کریم. مدنظرهایمان از هم دور بود متاسفانه.
دوشنبه رفتم.
منشی، دستیار دکتر هم بود.
صدایش میکرد خانم شهسوار. مثلا خانم شهسوار، انبر را بده. خانم شهسوار پنبه بده. خانم شهسوار جنازه رو ببر...
دم در. دراز کشیدم روی صندلی. همان اول کار کریم گفت آمپول بیحسی ندارد و تا آخر هفته هم نمیآید.
پر کنم؟
گفتم پر کن!
فکر کردم تعارف میکند اما لامروت بدون بیحس کردن دندانم را پر کرد. ده دقیقه با دهانی باز و چشمهای پر از اشک و دماغی پر از بوی استخوان سوخته خیره ماندم به شهسوار، چشمان سیاه و ابروی کمند و هر آنچه که شاعر تمنا کرده بود! میخواستم بعد از شبیخون کریم، باهاش حرف بزنم. اما کار کریم که تمام شد، شهسوار آمد دم گوش دکتر گفت که:
«سعید اومده پائین، مریض هم ندارین دیگه. اشکال نداره من زودتر برم؟!»
دکتر هم گفت برو!
شهسوار هم رفت، روح من هم از جان رفت. آرزوهایم هم رفت. من ماندم و دهانی جر خورده!!
خیلی خیلی سال از این ماجرا گذشته است. آنقدر که احتمالا دکتر کریم حالا لب حوض کوثر مشغول معاینهی دندانهای حوریها و غلمانهاست! اما تا امروز به جز این خاطرهی کمرنگ، یک دندان پرشده هم با من تا اینجا خودش را کشانده است. دندانی که بابت یک تصمیم غلط به فنا رفت. قطعا اگر دندانم را میدادم دست اگزوزسازهای فلکهی چهارشیر، نتیجهی بهتری میگرفتم. سطح پرکردگی دندان به زبری کاغذ سمبادهی نمرهی چهار است. تا حالا چهار دندانپزشک متخصص آن را دیدهاند. اما هیچ کدامشان راهی جز کشیدنش به ذهنشان نرسیده است. حتی یکیشان توصیهای کرد که ترجمهاش میشود «توبه نمیکند اثر، مرگ مگر اثر کند».
حالا من ماندم و این دندان خسته که نتیجهی یک تصمیم غلط دمِ در مطب دکتر کریم است. انگار مغزم همانجا یک تصمیم زاییده باشد و داده باشد دستم تا بزرگش کنم. نوه و نتیجهی این تصمیم هم ول کن ماجرا نیستند. تا ته ماجرا قرار است با من بیایند. من چه میدانستم که تصمیمها اینقدر پیگیر هستند و تا آخرت با آدم میآیند. هزار سال بعد هم که باستانشناسها میرسند به جمجمهی من و میخواهند از روی دندانهایم بفهمند مردمان عصر ما چه کردهاند و چه بودهاند، همین یک دستهگل کریم میتواند مسیر تحقیقاتشان را جابجا کند!
✍️: فهیم_عطار
پ.ن: آن تصمیمِ احساسی، تا چند نسل باید ما را تعقیب کند؟ تحمل این دندان پر شدهِ معیوبِ، که به هیچ صراطی مستقیم نیست، تا به کی؟...
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
.
ازدواج بعد از ۳۰ سالگی بازم قشنگه
بچهدار شدن بعد از ۳۵ سالگی همچنان ممکنه
خانه خریدن بعد از ۴۰ سالگی هنوز کار بزرگیه
پس اجازه ندین افکار پوسیده دیگران مسیر زندگیتون رو تعیین کنه!!
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
ازدواج بعد از ۳۰ سالگی بازم قشنگه
بچهدار شدن بعد از ۳۵ سالگی همچنان ممکنه
خانه خریدن بعد از ۴۰ سالگی هنوز کار بزرگیه
پس اجازه ندین افکار پوسیده دیگران مسیر زندگیتون رو تعیین کنه!!
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
در جنگلهای ایتالیا تابلوهایی با این متن نصب کردهاند :
در جنگلها این حیوانات نیستند که جنگل را کثیف میکنند بلکه انسانها هستند.
پس خواهشمندیم مثل حیوانات رفتار کنید!
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
در جنگلها این حیوانات نیستند که جنگل را کثیف میکنند بلکه انسانها هستند.
پس خواهشمندیم مثل حیوانات رفتار کنید!
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
ﻭﻗﺘﯽ مبینی ﮐﺴﯽ ﻟﻬﺠﻪ ﺩﺍﺭه
معنیش ﺍینه ﮐﻪ ﯾﮏ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ از شما بلده...
👤 هاینریش بل
21 فوریه (۲ اسفند)
روز جهانی زبان مادری گرامی باد 🌹
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
معنیش ﺍینه ﮐﻪ ﯾﮏ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ از شما بلده...
👤 هاینریش بل
21 فوریه (۲ اسفند)
روز جهانی زبان مادری گرامی باد 🌹
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
21 فوریه (۲ اسفند)
روز جهانی زبان مادری گرامی باد💚
طبق دستورالعمل سازمان یونسکو:
هر کسی که نتواند زبان مادری خود را بنویسد و بخواند بیسواد محسوب میشود یونسکو با انتشار پوستری به مناسبت روز جهانی زبان مادری ، نوشت: اجازه دهید رازهایمان را به زبان مادری خود بیان کنیم زبان مادری، هویت انسان را شکل میدهد ... با هم برای حفظ تنوع زبانی و فرهنگی تلاش کنیم.
#مازنی_گپ_بزوئن_مه_افتخاره
شعر از زنده یاد استاد حسن پور
همایش سوادکوهی های مقیم تهران.
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
روز جهانی زبان مادری گرامی باد💚
طبق دستورالعمل سازمان یونسکو:
هر کسی که نتواند زبان مادری خود را بنویسد و بخواند بیسواد محسوب میشود یونسکو با انتشار پوستری به مناسبت روز جهانی زبان مادری ، نوشت: اجازه دهید رازهایمان را به زبان مادری خود بیان کنیم زبان مادری، هویت انسان را شکل میدهد ... با هم برای حفظ تنوع زبانی و فرهنگی تلاش کنیم.
#مازنی_گپ_بزوئن_مه_افتخاره
شعر از زنده یاد استاد حسن پور
همایش سوادکوهی های مقیم تهران.
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
خیاطی میگفت اگر شبها
جیبهای لباسها رو خالی کنین ،
لباسها زیباتر میمونن ،
خالی کردن ذهن هم همینه ،
طول روز مجموعهای از آزردگی و
پشیمونی رو جمع می کنیم ،
ذهنمون را پاک کنیم ،
تا دنیای زیباتری بسازیم....
درود صبح شنبه شما رفیق گلم بخیر و نیکی
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
جیبهای لباسها رو خالی کنین ،
لباسها زیباتر میمونن ،
خالی کردن ذهن هم همینه ،
طول روز مجموعهای از آزردگی و
پشیمونی رو جمع می کنیم ،
ذهنمون را پاک کنیم ،
تا دنیای زیباتری بسازیم....
درود صبح شنبه شما رفیق گلم بخیر و نیکی
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
کسی که بیش از حد دست روی دست میگذارد، نمیتواند توقع زیادی از زندگی داشته باشد ...
👤 گابریل گارسیا مارکز
درود و مهر دوست فهیم
بامداد سرد نای آخر زمستان،پیروز و سربلند،
دلتان گرم و گیرا.
❤️🌹
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
👤 گابریل گارسیا مارکز
درود و مهر دوست فهیم
بامداد سرد نای آخر زمستان،پیروز و سربلند،
دلتان گرم و گیرا.
❤️🌹
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مستر جیکاک / خفن ترین و ماهرترین جاسوسی که دنیا به خود دیده است!
ببینید این آقای سید به چه شیوه هایی با ما ایرانی ها بازی کرده است! حیرت
می کنید!
🍃🌺🌾🌼🍃
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
ببینید این آقای سید به چه شیوه هایی با ما ایرانی ها بازی کرده است! حیرت
می کنید!
🍃🌺🌾🌼🍃
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
هیچ کس از درون دیگری
آگاه نیست ما
فقط بر اساس رفتارهای افراد
آنها را قضاوت میکنیم
واز دیگران تصویری در
ذهن خویش میسازیم
که شاید با واقعیت آنهاهیچ
رابطه ای نداشته باشد
انسان های عاشق خودساخته هیچ تصویرزشتی ازدیگران ندارند
وآنقدر خاکسارند که
هرگزخویشتن را برتر ازاحدي نمیبینندعشق تصویر وجود معشوق
درقلب آدمی است.
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99
آگاه نیست ما
فقط بر اساس رفتارهای افراد
آنها را قضاوت میکنیم
واز دیگران تصویری در
ذهن خویش میسازیم
که شاید با واقعیت آنهاهیچ
رابطه ای نداشته باشد
انسان های عاشق خودساخته هیچ تصویرزشتی ازدیگران ندارند
وآنقدر خاکسارند که
هرگزخویشتن را برتر ازاحدي نمیبینندعشق تصویر وجود معشوق
درقلب آدمی است.
🦋.🌸
🍃🌺🍃🦋 @rssz99