group-telegram.com/iranazadvaabad/17119
Last Update:
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها...؟!
#علیصاحبالحواشی
من بر همه سخنان آقای زیباکلام صحه میگذارم. یعنی به نظرمن در این هفت دقیقه ایشان هیچ سخن نادرست یا ناروایی نگفتند، و ضمناً این تکخال درشت ایشان که اکثریت اپوزیسیون جمهوریاسلامی، بهویژه سلطنتطلبها، هرگز مردمانی دمکرات نیستند و حاکمیت آنان قطعا منجر به دمکراسی نخواهد شد، کاملا درست است. زیباکلام در همه این سخنان کاملا برحق بود.
اما زیباکلام هرچند استاد علومسیاسی است، ولی سیاستعملی بلد نیست! بلد نبودنش فقط مثل نیست که کسی بازی شطرنج بلد نباشد، نه! بلد نبودنش به آن است که در میدان سیاست عملی، نمیداند یا به رسمیتِ واقعیتبودن نمیشناسد که کنش سیاسیِ "مردم":
اولاً تماماً عاقلانه نیست، در هیج جای دنیا نبوده و تا آینده قابل پیشبینی بشر، هم در هیچ جا نخواهد بود؛
ثانیاً در میدان سیاست عملی، "حبوبغضها" رانههای بسیار بسیار نیرومندتری نسبت به "عقلانیت"اند؛
ثالثاً سنجهاخلاق برای داوریِ میدان کنشگری سیاسی بکلی بیربط است؛ کارِ پرتوپلایی مثل مقدار یک پاکت پرتقال را با خطکش سنجیدن و گفتنِ بیستسانتیمتر پرتقال داریم، است!
واقعیت آنست که عموم اندیشمندان سیاسی در ایران، چرخشگاه فهمی نیکولوماکیاولی را پشتسر ننهادهاند تا بتوانند نگاهی objective محض به میدان سیاست داشته باشند. این بدان معناست که نگاه خواجهنظامالملکی و اماممحمد غزالی بر نگاه و شاکله فکر سیاستاندیشان ما غلبه دارد. آنان سیاست را علمتوصیفیِ محض از رفتارانسان نمیفهمند بلکه آن را علمی در ذیل "اخلاق" میدانند و میبینند. ما در فهم عموم سیاستاندیشانمان هنوز در قرونوسطا بهسر میبریم!
از ایننظر، آقای زیباکلام استاد علومسیاسی هستند، حتی تحلیلگرِ فهیمی از تاریخسیاسی هم هستند، اما در میدان فهمِ واقعنمای سیاستهای در جریان، بیش از یک "منبریِ" خطیب و مبرز نتوانستند که باشند.
ایشان توجه ندارند که "غیردمکرات" بودن اَعلام اپوزیسیون ما، فرعِ بر نادمکرات بودنِ مردم ایران است، و این یکی، اقتضای آن جایی است که ما در بُردار بلوغ تمدنی بر آن ایستادهایم؛ تفولعنتبردار هم نیست! همین است که هست!
اما گفتن این سخن، هرگز به این معنا نیست که "خلایق هرچه لایق"! این یکی بجز از فحشی برخاسته از استیصال نیست و حتی ارزش درنگ هم ندارد. مردم ایران البته دمکرات نیستند و لذا حکومت آینده ایران هم "دمکراسی" نخواهد بود. اما مردم ایران با نظامی خانمانبرانداز مواجهند و کوشش آنان برای خلاصی از این نکبت، کاملا قابل فهم است، ولو آنکه به دمکراسی نیانجامد، که نخواهد انجامید؛ ولی امید دارند تا حکومتی بیابند که "خانمانبرانداز" نباشد.
اینسخن به معنای "تجویز" یک جباریت سکولار توسعهگرا هم نیست؛ نه به آبشار و سیل میتوان "تجویز" نمود، و نه به کنش سیاسی یک ملت. اما به این معنا هست که نمیتوان به ملتی در معرض باختنِ همهچیز، گفت: حالا که قرار نیست دمکراسی بیاید، پس بر این نکبت جاریه چرا باید شورید؟!
قضیه "باید و نباید" ندارد، بلکه ملتی پاکباخته برای بقایش بههر دری میزند! نمیتوان به افتاده در گرداب گفت: تو که بهرحال خواهی مُرد، برای چه اینهمه دستوپا میزنی و فریاد میکنی!!! او دست و پا خواهد زد و فریاد هم خواهد کرد، ولو آنکه بمیرد یا شاید هم تختهپارهای بیابد که بدان آویخته و نجات یابد. وقتی هم نجات یافت، نمیشود گفت: خاک بر سرت، چوبت عصای ترامپ و ناتانیاهو بود!
نصیری میخواهد نمایندگی ملتی فروفتاده در گردابها بکند بلکه تختهپارههایی بیابد تا فرجی بشود و در آشوب بیشتری نیفتیم؛ زیباکلام چه میکند؟ جز تخم نومیدی فکندن و گفتنِ آنطرف نرو ناتانیاهوست! اینطرف نگاه نکن ترامپ است! دست به آن سو دراز نکن پوتین در کمین است! آن هم به که؟ به ملتی از هستی ساقط شده که دارد نابود میشود! باید از زیباکلام پرسید شما چه راهکار برونرفتِ واقعیتمحوری پیشنهاد داری؟ آیا اصلا پیشنهادی داری؟! یا چنانکه گفتهاید، پایش برسد، برای برقراری این نظام خانمانبرانداز به جان خواهی کوشید؟!
آخر زیباکلام عزیز، انصاف بده، عزیزی چون تو را آدم کجای دلش بگذارد؟!
کانال نویسنده
BY ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/iranazadvaabad/17119