Telegram Group Search
این غربیاااااااای الکی، این شرقیاااااای الکی

▫️شماره‌ی سوم پادکست «مداخله» | مدرنیته و تنش

از کست‌باکس، اپل پادکست و اسپاتیفای بشنوید.🎙️

لینک مستقیم شنیدن پادکست در پادگیرها:
https://modakheleh.yek.link

___
🎙پادکست «مداخله»
@modakhelehpodcast
🗯 [بعضی از پژوهشگرها معتقدن که یکی از مشخصه‌های اصلی برنامه‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی پهلوی اول سطحی‌گرایی بود. به این معنا که نظریه‌پردازهای دولت، تغییرات سطحی و ظاهری رو با ساده‌ترین روش‌ها تجویز کردن. همایون کاتوزیان، اقتصاددان و تاریخ‌نگار، یکی از پژوهشگرهاییه که چنین عقیده‌ای داره و به همین دلیل برنامه‌های اجتماعی و اقتصادی پهلوی اول رو شبه‌مدرنیستی می‌دونه. کاتوزیان شبه‌مدرنیسم رو مختص جهان سوم می‌دونه، منتها معتقده که شبه‌مدرنیسم ایرانی دو تا رکن اصلی داره: اول، نفی همۀ سنت‌ها، نهادها و ارزش‌های ایرانی که شبه‌مدرنیستِ ایرانی این‌ها رو نشونۀ عقب‌موندگی و باعث حقارت به شمار میاره؛ دوم، اشتیاق سطحی و هیجانی (مخصوصا توی جامعۀ شهری) به غرب که از طرف دیگه با نژادپرستی ایرانی و خودبزرگ‌بینی ترکیب شده. بخشی از توضیحات کاتوزیان رو ببینیم:]

🖋 در حقیقت، بسیاری از روشنفکران و رهبران سیاسی جهان سوم، داوطلبانه اسیر برداشتی سطحی از مدرنیسم اروپایی، یعنی شبه‌مدرنیسم، شده‌اند... خصلت بارز مردان و زنان این جوامع، قطع نظر از مرزهای صوری ایدئولوژیک، این است که در عین آنکه اندیشه و آرمان‌های اجتماعی‌شان با فرهنگ و تاریخ جوامع آن‌ها بیگانه است، بر خلاف مدرنیست‌های اروپایی، به ندرت از اندیشه‌ها، ارزش‌ها و تکنیک‌های اروپایی شناختی واقعی دارند. بدین‌سان، شبه‌مدرنیسم جهان سوم، عدم توجه مدرنیست‌های اروپایی به ویژگی‌های جهان سوم را با عدم شناخت خود از تحولات علمی و اجتماعی اروپا و دامنه، حدود، الزامات و چگونگی پیدایش آن در خود جمع دارد... از همین روست که ارزش‌های اجتماعی و روش‌های تولیدی سنتی همچون نهادهای ذاتی یا در حقیقت علل عقب‌ماندگی و سرچشمۀ شرمساری ملی انگاشته می‌شوند و صنعتی شدن نه همچون یک هدف، که همچون شیئی پنداشته می‌شود و نصب یک کارخانۀ ذوب‌آهن مدرن نه یک وسیله، که هدف غایی به شمار می‌آید.

📚 از کتاب «اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسلۀ پهلوی»، نوشتۀ محمدعلی همایون کاتوزیان، ترجمۀ محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی 📚

@philosophycafe
بسیاری از افراد وقتی در مورد «مدرنیته» یا «وضعیت مدرن» حرف می‌زنند، منظورشان نوعی بهشت گمشده است. به همین دلیل وقتی به این افراد می‌گوییم وضعیت ما در ایران یک وضعیت مدرن است، چشمشان گرد می‌شود و می‌پرسند «چطور ممکن است با این همه مشکلات، وضعیت ما مدرن باشد؟» آیا صِرف مدرن بودن یک ارزش است؟

منبع اصلی قسمت سوم «مداخله»
کتاب «نامیدن تعلیق: برنامه‌ای پژوهشی برای جامعه‌شناسی تاریخی انتقادی در ایران» است.

🔗 لینک مستقیم شنیدن پادکست در پادگیرها:
https://modakheleh.yek.link
شماره‌ی چهارم پادکست «مداخله»
به میزبانیِ
«سالار خوشخو» و «علی سلطان‌‌زاده»
__
به زودی

📍 مشکل روشنفکرها با آثار زرد چیست؟
در شماره‌ی جدید مداخله خواهید شنید.


🔗انتشار این قسمت و قسمت‌های دیگر
در تمامی‌ پادگیرها

@modakhelehpodcast
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تکوین ایده ایران
در دوره اشکانیان
گفت‌و‌گو با دکتر رضا اردو

اشکانیان نزدیک به ۴۰۰ سال بر قلمروی تاریخی ایران حاکم بودند و میراث‌دار هخامنشان و فرهنگ هلنیستی و سکایی بودند.

اما ایده ایران در دوره اشکانی چگونه شکل گرفته است؟

مولفه‌ها و عناصر ایده ایران در دوره اشکانی را چگونه می‌توان توضیح داد؟

ایده ایران در این دوره چگونه بر میراث هلنیستی و سَکایی فائق آمد؟

در همین راستا در موسسه علمی و تاریخی آتوسا و آسیانیوز ایران گفتگویی داشتیم با عنوان «تکوین ایده ایران در دوره اشکانیان» با حضور جناب آقای دکتر رضا اردو، پژوهشگر تاریخ اشکانیان

آسیانیوز ایران

آتوسا: نهاد ترویجی اندیشه سیاسی و دانش تاریخی در ایران


🆔 @atusa_sbu
@asianewsiran
🗯 به نظرم سریال «زخم کاری» توی فصل اول با یه قصۀ فوق‌العاده شروع شد. قصۀ یه مرد جوون به اسم مالک (با بازی جواد عزتی) که از طبقۀ پایین جامعه اومده بود و زیردست شخصیتی به اسم خان‌عمو (با بازی سیاوش طهمورث) کار می‌کرد. مالک معتقد بود که پدرش بیشتر از افرادی مثل خان‌عمو زحمت کشیده، ولی به اون چیزی که حقش بوده نرسیده و در نهایت هم بی‌نصیب از سرمایه مُرده. مالک دلش می‌خواست طبقۀ اقتصادی خودش رو عوض کنه. به همین دلیل مثل مکبث که با تلقین جادوگرها و اغوای همسرش (لیدی مکبث) دانکن، پادشاه اسکاتلند، رو توی خواب به قتل رسوند، مالک هم با وسوسه‌های همسرش (با بازی رعنا آزادی‌ور) و همچنین میل شخصی خودش به قدرت و ثروت، خان‌عمو رو می‌کشه؛ این آغاز قصۀ فصل اول بود. مالک با این قتل، همون جهنمی رو برای خودش درست کرد که مکبث برای خودش درست کرده بود.

🗯 فصل دوم «زخم کاری» به نظرم یه سقوط آزاد بود. پایان فصل اول «زخم کاری» کامل نشون می‌ده که سازنده‌های این سریال تصمیمی برای ساخت ادامۀ این سریال نداشتن و مالک هم در نهایت کشته شده بود. ولی برای شروع فصل دوم، مالک باید با هزار پیچش داستان زنده می‌شد و این اتفاق هم رخ داد؛ اما همچنان پشت پرده بود. شخصیت اصلی فصل دوم رو میشه میثم (با بازی مرتضی امینی‌تبار) دونست که مثل هملت، به دنبال قاتل پدرش بود. میثم کینۀ طلوعی رو به دل داشت که از طرفی به نوعی قاتل مالک بود، و از طرفی داشت با مادر میثم ازدواج می‌کرد. باز هم مثل هملت که از عموی خودش، کلادیوس، متنفر بود، کلادیوسی که پدر هملت رو به قتل رسونده بود و با مادر هملت ازدواج کرد. یکی از مشکلات اصلی فصل 2، فیلم‌نامه بود که شخصیت‌های فرعی زیادی رو به داستان وارد کرد، بدون اینکه لزومی داشته باشه. یکی از مشکلات دیگه‌ش این بود که هملتِ «زخم کاری» آنچنان قوت بازیگری نداشت که مخاطب رو به خودش جذب کنه.

🗯 در شروع فصل سوم، احتمالا همۀ مخاطب‌ها انتظار بازگشت مالک رو می‌کشیدن. قصۀ فصل سوم برعکس فصل دوم بود؛ توی فصل دو، پسر (میثم) قرار بود انتقام پدر (مالک) رو بگیره و توی فصل سه، پدر (مالک) می‌خواست انتقام پسر (میثم) رو بگیره. هر دوی این انتقام‌ها قرار بود که از یک شخصیت گرفته بشه: طلوعی (با بازی کامبیز دیرباز). مسئله‌ای که من با بازی دیرباز داشتم، این بود که نمی‌تونست یه نقش شر رو خوب بازی کنه؛ برخلاف شفاعت (با بازی مهران غفوریان) که به نظرم به خوبی تونست هم نقش شر رو بازی کنه و هم نقش یه وفادار به طلوعی. شفاعت شری بود که در شر بودنش صادق و وفادار بود. یکی از مشکلات عجیب فصل سه از نظر من این بود که ارتباطش با نمایشنامۀ «شاه لیر» معلوم نبود چی بود. آیا طلوعی شاه‌لیر بود و دختران طلوعی، دختران شاه‌لیر؟ اگه اینطور باشه، احتمالا فقط 5 دقیقه از قسمت آخر فصل سه، نیم‌نگاهی به «شاه لیر» داشت!

🗯 اگه موفقیت یه سریال رو به این بدونیم که تونسته باشه خاطرۀ مخاطب رو وسط این حجم زیاد سریال‌ها و رئالیتی‌شو‌ها اشغال کنه، به نظرم «زخم کاری» تا حدودی تونست از پس این کار بربیاد. اما اگه روند ساخت «زخم کاری» رو از قسمت اول تا آخر در نظر بگیریم، به نظرم هر چی جلوتر رفت، بیشتر به کلیشه‌ها تن داد و قصدش این بود که چیزی رو به مخاطب تحویل بده که مخاطب دلش می‌خواد؛ و شاید به همین علت شکست خورد! نمود این ارتباط بین «زخم کاری» و کلیشه رو میشه توی نقش دستمالچی (با بازی سید جواد هاشمی) دونست: دستمالچی‌ای که توی فصل اول، برهنه توی استخر دیدیمش و برای مخاطب عجیب بود، تبدیل شد به مأمور امنیتی پاک و معتقدی که با آدم بدها مبارزه می‌کنه؛ همون سید جواد هاشمی همیشگی!

📢 یکی از مؤلفه‌هایی که توی قصۀ «زخم کاری» توجه من رو به خودش جلب می‌کرد، زن‌های این قصه‌ن. من قبلا یه مطلبی در مورد بعضی شخصیت‌های زن توی فصل دوم «زخم کاری» نوشته بودم (اینجا). شاید یکی از مهم‌ترین سکانس‌های فصل سوم «زخم کاری» توی قسمت آخر رخ داد: جایی که مالک سمیرا رو به شدت کتک می‌زنه. شنیدم موقع اکران قسمت آخر توی بعضی سینماها، تماشاگرها با دیدن این سکانس دست زدن و مالک رو تشویق کردن. داشتم به این فکر می‌کردم که اگه چنین سکانسی در واقعیت رخ می‌داد و مثلا یه ویدئویی ازش توی شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شد، واکنش ما چی بود؟ احتمالا تیترش هم این بود: «مردی ثروتمند، همسر سابقش را در جلسۀ هولدینگ، مثل سگ کتک زد»!

نقد و نظر: @Ali_soltanzadeh
«همین گذشت پشتِ پرده؛ وصف حالِ ما نبرده؛ کارد رو فرو کردیم تا ته توی صحنه؛ دشمن هنوز پی بخیه می‌گرده» (آخرین وسوسه / سورنا)

@philosophycafe
هدف ما در مداخله، درنگ کردن بر کلیشه‌های تاریخی است.

امروزه کلیشه‌های رایجی در مورد فرهنگ و هنر و اندیشۀ ایرانِ معاصر وجود دارد. مثلا اینکه «فرهنگ و هنر جامعه‌ی ایران عموماً دست چپ‌ها بوده» یا «مرز مشخصی بین هنر فاخر و هنر مبتذل وجود دارد و وضعیت موجود فرهنگ و هنر ایران را مبتذل‌ها ساخته‌اند» یا «دوگانۀ فاخر / مبتذل» بعد از پیدایش اینترنت و شبکه‌های اجتماعی در جامعۀ ایران به وجود آمده است.

در این قسمت به کلیشه‌هایی از این دست پرداخته‌ایم.

🔗 لینک مستقیم شنیدن پادکست در پادگیرها:
https://modakheleh.yek.link
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Theismschool
🔴 خداباوری و تبیین‌های تکاملی
ثبت‌نام چهارمین مدرسه بین‌المللی خداباوری شریف: شرق و غرب
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

💢💢 همراه با ترجمه همزمان
با حضور ۱۶ استاد برجسته بین‌المللی و ایرانی (به مدت ۵ روز)
🔸🔸 ۲۴ تا ۲۸ مهرماه ۱۴۰۳ (روز اول حضوری/ سایر روزها مجازی)

🟠 لینک اطلاعات رویداد:
📌 معرفی رویداد
📌 برنامه رویداد
📌 معرفی موضوعات رویداد
📌 معرفی سخنرانان رویداد
📌 مانیفست رویداد

🟠 مزایای دوره:
ترجمه همزمان
صوت و پاورپوینت جلسات
گواهینامه دانشگاه صنعتی شریف
کتابچه منابع برتر برای مطالعه موضوعات خداباوری و تکامل داروین

🔺مهلت ثبت نام: ۲۰ مهرماه ۱۴۰۳
💢 لینک ثبت نام:
https://theismschool.com/ثبت-نام/

ارتباط با ما:
🆔 @Ahb_y
کانال رویداد:
🆔 https://www.group-telegram.com/theismschool
🗯 [مخبرالسلطنه، یکی از نخست‌وزیرهای دوران پهلوی اول، گزارش داده که وقتی یکی از دولت‌مردها موقع سخنرانی در حضور رضاشاه، ایران رو مترقی‌تر از ترکیه توصیف می‌کنه، رضاشاه عصبانی میشه و میگه «می‌فرمایند من ترکیه را دیدم. شما می‌خواهید به این اظهار نگذارید ایران جلو برود... کوشش من این است که ایران را در طریق ترقی و قبول تمدن جدید وارد کنم». کاتوزیان، اقتصاددان و تاریخ‌نگار، این سیاست‌های اجتماعی عصر پهلوی اول «در طریق ترقی» رو اینطور توصیف می‌کنه:]

🖋 شبه‌مدرنیست‌های کشورهای در حال توسعه که دچار ازخودبیگانگی‌اند و هم از عقدۀ حقارت ملی رنج می‌برند، تمامی کوشش خود را به کار می‌برند تا خرده‌نمونه‌های نمایشی را که نشان‌دهندۀ «همگونی» جوامع آن‌ها با جوامع اروپایی باشد، خلق کنند. از این روست که در این کشورها در کنار بقایای عقب‌ماندگی واقعی، شاهد دوگانگی مخرب و تحمیلی اجتماعی اقتصادی نیز هستیم... از همان آغاز رضاشاه و هم‌مسلکان شبه‌مدرنیستش معتقد بودند که الف) استفاده از انواع گوناگون سرپوش موجب سرشکستگی است و ب) این سرپوش‌ها جملگی نشانۀ عقب‌ماندگی ایرانیان است. بنابراین، کلاه جدیدی طراحی کردند و آن را که شباهت خاصی به کلاه نظامی فرانسویان داشت، کلاه پهلوی خواندند و فرمان دادند تا همه آن را بر سر نهند.

📚 از کتاب «اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسلۀ پهلوی»، نوشتۀ محمدعلی همایون کاتوزیان، ترجمۀ محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی 📚

@philosophycafe
شاید نه همیشه ولی یکی از کارهایی که میشه کرد درمورد نسل جدید و حتی نسل قدیم دادن ترازو، خط کش و میزان به آن¬ها است. امروز به صورت اتفاقی سر کلاس شیمی بحث درمورد حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی شد و کلاس دو آتیشه شد. قبل از اینکه جو کلاس از دستم خارج بشه، همه رو به آرامش دعوت کردم و گفتم که هیچ کس حق بحث فردی درمورد یک شخص خاص را ندارد. در عوض تلاش کردم تا به بچه¬ها یک ترازو بدم تا بتونن خودشون رو بسنجن. برای این کار، من از تمثیل ین و یانگ کمک گرفتم. توی این تمثیل به شکلی که من بیان کردم اینجوری جلو رفت که درون هر سیاهی هرچند که کوچک میشه یک نقطه سفیدی پیدا کرد و عکس اون یعنی درون هر سفیدی میشه یک نقطه سیاهی پیدا کرد. اگر کسی نتونه این کار رو بکنه یعنی یا از خشم کور شده و یا از شدت پرستش که شخص مقابل براش بت شده. دیگه اجاره ندادم بحث جلو بره و همینجا تمومش کردم و بهشون گفتم که برن ببین تنفر کورشون کرده و یا بت پرستی و اگر نتونستن هیچ نقطه خوب یا بدی درمورد فردی که ازش صحبت می¬کنن پیدا کنن، تا زمانی که چشماشون باز نشده سکوت کنن و سعی کنن خودشون رو نجات بدن. به نظرم نه همیشه ولی گاهی روش به دست دادن بهتر از تحلیل فردی باشه و این کاریه که کمتر انجام میشه.


#امید_نادری

@PhilosophyCafe ♨️
نیچه به چه دلیلی و برای چه منظوری از تدوین یک نظام فکری سر باز زده و ترجیح داده گزیده گویانه بنویسد؟ پاسخ به این پرسش «روش» او را معلوم می‌کند.
...
یک نظامِ فکری، به حُکمِ ماهیتش، باید بر پیش‌فرض‌هایی بنا شود که نمی‌توان آن‌ها را به ساحتِ چون‌و‌چرا کشید. این یکی از نخستین اعتراضات نیچه است، اگرچه خود او به این صورت این موضوع را مطرح نکرده است. متفکر صاحب نظام فکری کارش را با پیش‌فرض‌هایی شروع می‌کند که در شبکه‌ای از ارجاعت از آن‌ها سود می‌جوید و سپس، نظام فکری خود را از آن‌ها استنتاج می‌کند؛ او نمی‌تواند از درونِ نظامِ فکری‌اش به حقانیتِ اصول اولیه و پیش‌فرض‌های اصلی خود متشبث شود، یعنی جایز نیست از نظام فکری خود برای اثبات اصولی بهره گیرد که نظام فکری او را شکل می‌بخشند. او آن‌ها را به یقینِ خود اتخاذ کرده، و حتی اگر این اصول برای او «بدیهی» هستند و «به‌ذاته» حق‌اند، شاید برای دیگران چنین نباشند.
---------------------
📜 «اراده‌ی معطوف به منظومه‌ی فکری: در فیلسوف، به لحاظ اخلاقی، به معنای فسادِ ظریف، بیماری شخصیت است؛ اگر اخلاقی سخن نگوییم، به معنای آن است که اراده‌اش احمقانه‌تر از خودش است... من آنقدر خشک‌مغز نشده‌ام که هیچ منظومه‌ی فکری را بپذیرم، حتی منظومه‌ی فکری خودم.» ( نیچه/ مجموعه آثار/ میراث/ جلد چهاردهم)

📜 «اراده‌ی معطوف به منظومه‌ی فکری فقدانِ شرافت است» (نیچه/ غروب بت‌ها)
-------------------------
📚 «نیچه فیلسوف، روان‌شناس و دجال» نوشته‌ی «والتر کوفمان»

_____
@philosophycafe
_
برخی از منابع
▫️شماره‌ی چهارم پادکست «مداخله»
مدرنیته و قیصر

پرورش ذوق عامه در عصر پهلوی، علی قلی‌پور، نشر نظر

1348، سیامک مهاجری، نشر اگر

آنارشیسم، جرج وودکاک، ترجمۀ هرمز عبداللهی، نشر چرخ

میشل فوکو: فراسوی ساخت‌گرایی و هرمنوتیک، ترجمۀ حسین بشیریه، نشر نی





لینک مستقیم شنیدن پادکست در پادگیرها:
https://modakheleh.yek.link

___
🎙️
پادکست «مداخله»
@modakhelehpodcast
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
شما حتی اگر اثبات کنید که ویتگنشتاین در باب معنا اشتباه می‌کند، همین اثبات نشان می‌دهد که وی درست می‌گوید. چون توافق نه در چیزی است که ما می‌گوییم و بله توافق در زبانی است که ما به کار می‌بریم. پس شما با پذیرش توافق ( دست شما نیست که توافق را بپذیرید یا نپذیرید، به صورت کور از آن پیروی می‌کنید، چه بخواهید و چه نخواهید، توافق امری داده شده است که ما به شکل کور از آن پیروی می‌کنیم) قبلاً از اینکه بتوانید حرف‌های ویتگنشتاین را رد رد کنید، وی را تایید کرده‌اید. برای همین ویتگنشتاین رد کردنی نیست. چون در هر لحظه که من تلاش می‌کنم وی را رد کنم در همان لحظه در حال تایید او هستم.

#امید_نادری

#ویتگنشتاین

@PhilosophyCafe ♨️
2024/10/01 01:57:44
Back to Top
HTML Embed Code: