Notice: file_put_contents(): Write of 955 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/group-telegram/post.php on line 50

Warning: file_put_contents(): Only 12288 of 13243 bytes written, possibly out of free disk space in /var/www/group-telegram/post.php on line 50
نشریۀ دردانشکده | Telegram Webview: dardaneshkadeh/1221 -
Telegram Group & Telegram Channel
نشریۀ دردانشکده
نشریهٔ «دردانشکده» برگزار می‌کند: ✍️ مسابقهٔ «نوبت نوشتن» 📝 موضوع: داستان‌نویسی امتدادی 🕐 زمان: ۱۶ الی ۲۲ تیرماه 🔵 در این مسابقه قرار است با هم داستان بنویسیم و داستان نیمه‌کاره‌ای را به سرانجام برسانیم. 🙋‍♀ شرکت در مسابقه بر همگان آزاد است و فقط کافی‌…
قسمت اول

به قلمِ #اختر
#مسابقه #داستان‌نویسی_امتدادی

نفس‌نفس می‌زدم. چمدان دوباره از دستم به زمین افتاد؛ به دنبالش همان شش نگاه خیره، به‌سمت زمین رفت. چمدان را بالای سرم بردم و بالاخره در محفظهٔ چمدان‌ها قرار گرفت؛ آن نگاه‌های خیره هم پراکنده شدند. بر روی تنها صندلی خالی کوپه نشستم. از استرس کف دستانم عرق کرده بود؛ استرس ناشی از اولین سفر تنهایی، استرس رفتن به تهران، استرسِ بودن در خوابگاه، دوری از خانواده و تجربیات جدید. نتیجهٔ قبولی دانشگاه بود یا مجوزی برای تمام تجربه‌های ممنوعه؟ همان رفتن به تهرانی که تا قبل از این حتی به‌همراه مادربزرگ و پدربزرگم هم با مخالفت روبه‌رو می‌شد؛ اما حالا به‌تنهایی به مقصد تهران عازم بودم!

حالا که نشسته بودم، صداها را بهتر می‌شنیدم. همهمه‌ای که به‌تدریج بیشتر و بیشتر می‌شد. کودکی که روی پای خانم مقابلم نشسته بود، بهانه می‌گرفت. همین کم بود! چندین ساعتِ مسیر، به همراه استرس خودم و کودک بهانه‌گیر؛ البته که نق‌زدن، انتهای تلاش‌های کودک برای نشان‌دادن آزردگی‌اش نبود و به اشک و گریه و حتی گاهی جیغ در جواب دعوت به سکوت‌کردن‌هایش تبدیل شد. حالا پنج نگاه کلافه، سوژهٔ جدید پیدا کرده بودند برای خیره‌شدن؛ خیره‌شدن به دستی که بالا رفت و بر دهان کودک فرود آمد؛ کودکی که از شوک ضربه حتی نمی‌توانست گریه کند، ضربه‌های بعدی، نگاه‌های خیره و بی‌تفاوت و ذهن من به دنبال راه‌ حل.

چه چیزی غلط بود؟ کلافگی کودک از شلوغی محیط؟ مادرِ خسته و تحت‌فشاری که احتمالاً تجربهٔ زیسته‌اش چنین برخوردی را حکم می‌کرد؟ آموزش‌های غلط یا حتی عدم آموزش در زمینهٔ فرزندپروری؟ شاید حتی مهم نباشد که چه چیزی غلط است، مهم این است که این موقعیت درست نیست؛ اما سوال مهم‌تر این است که راه حل، دقیقاً به دست کدام یک از این افراد است؟ نگاه‌هایی که می‌توانست از حد خود فراتر رود و مانعی شود بر ضربات؟ یا اینکه اگر خودمان در این موقعیت بودیم، این ممانعت را دخالت تلقی می‌کردیم؟

هر چه که بود، جو کمی آرام‌تر شد و نگاه‌ها به‌دنبال سوژهٔ جدید پراکنده شدند؛ اما همین چند ساعت از شروع این زندگی بزرگسالی تحمیلی، نشان‌ می‌دهد که تصمیم‌های تحمیلی جدیدی را نیز به همراه خواهد داشت که نه‌تنها تا پیش از این به دست من نبود، بلکه ضرورتی برای توجه به آن حس نمی‌کردم.

ضربه‌ای به در کوپه خورد و مرد جوانی که بلیت‌ها را چک می‌کرد، داخل شد. بلیتم را به دست او دادم و مرد گفت: «به نظر می‌رسه کوپهٔ اشتباهی سوار شدید.»

------------------------------------
🤝 #اختر سه نفر را به نوشتن ادامهٔ داستان دعوت‌ کرده‌ است:
● سارا صالحی
● مهلا حاجیان
● فاطمه‌زهرا موسوی

🗞 نشریهٔ دردانشکده



group-telegram.com/dardaneshkadeh/1221
Create:
Last Update:

قسمت اول

به قلمِ #اختر
#مسابقه #داستان‌نویسی_امتدادی

نفس‌نفس می‌زدم. چمدان دوباره از دستم به زمین افتاد؛ به دنبالش همان شش نگاه خیره، به‌سمت زمین رفت. چمدان را بالای سرم بردم و بالاخره در محفظهٔ چمدان‌ها قرار گرفت؛ آن نگاه‌های خیره هم پراکنده شدند. بر روی تنها صندلی خالی کوپه نشستم. از استرس کف دستانم عرق کرده بود؛ استرس ناشی از اولین سفر تنهایی، استرس رفتن به تهران، استرسِ بودن در خوابگاه، دوری از خانواده و تجربیات جدید. نتیجهٔ قبولی دانشگاه بود یا مجوزی برای تمام تجربه‌های ممنوعه؟ همان رفتن به تهرانی که تا قبل از این حتی به‌همراه مادربزرگ و پدربزرگم هم با مخالفت روبه‌رو می‌شد؛ اما حالا به‌تنهایی به مقصد تهران عازم بودم!

حالا که نشسته بودم، صداها را بهتر می‌شنیدم. همهمه‌ای که به‌تدریج بیشتر و بیشتر می‌شد. کودکی که روی پای خانم مقابلم نشسته بود، بهانه می‌گرفت. همین کم بود! چندین ساعتِ مسیر، به همراه استرس خودم و کودک بهانه‌گیر؛ البته که نق‌زدن، انتهای تلاش‌های کودک برای نشان‌دادن آزردگی‌اش نبود و به اشک و گریه و حتی گاهی جیغ در جواب دعوت به سکوت‌کردن‌هایش تبدیل شد. حالا پنج نگاه کلافه، سوژهٔ جدید پیدا کرده بودند برای خیره‌شدن؛ خیره‌شدن به دستی که بالا رفت و بر دهان کودک فرود آمد؛ کودکی که از شوک ضربه حتی نمی‌توانست گریه کند، ضربه‌های بعدی، نگاه‌های خیره و بی‌تفاوت و ذهن من به دنبال راه‌ حل.

چه چیزی غلط بود؟ کلافگی کودک از شلوغی محیط؟ مادرِ خسته و تحت‌فشاری که احتمالاً تجربهٔ زیسته‌اش چنین برخوردی را حکم می‌کرد؟ آموزش‌های غلط یا حتی عدم آموزش در زمینهٔ فرزندپروری؟ شاید حتی مهم نباشد که چه چیزی غلط است، مهم این است که این موقعیت درست نیست؛ اما سوال مهم‌تر این است که راه حل، دقیقاً به دست کدام یک از این افراد است؟ نگاه‌هایی که می‌توانست از حد خود فراتر رود و مانعی شود بر ضربات؟ یا اینکه اگر خودمان در این موقعیت بودیم، این ممانعت را دخالت تلقی می‌کردیم؟

هر چه که بود، جو کمی آرام‌تر شد و نگاه‌ها به‌دنبال سوژهٔ جدید پراکنده شدند؛ اما همین چند ساعت از شروع این زندگی بزرگسالی تحمیلی، نشان‌ می‌دهد که تصمیم‌های تحمیلی جدیدی را نیز به همراه خواهد داشت که نه‌تنها تا پیش از این به دست من نبود، بلکه ضرورتی برای توجه به آن حس نمی‌کردم.

ضربه‌ای به در کوپه خورد و مرد جوانی که بلیت‌ها را چک می‌کرد، داخل شد. بلیتم را به دست او دادم و مرد گفت: «به نظر می‌رسه کوپهٔ اشتباهی سوار شدید.»

------------------------------------
🤝 #اختر سه نفر را به نوشتن ادامهٔ داستان دعوت‌ کرده‌ است:
● سارا صالحی
● مهلا حاجیان
● فاطمه‌زهرا موسوی

🗞 نشریهٔ دردانشکده

BY نشریۀ دردانشکده




Share with your friend now:
group-telegram.com/dardaneshkadeh/1221

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Pavel Durov, a billionaire who embraces an all-black wardrobe and is often compared to the character Neo from "the Matrix," funds Telegram through his personal wealth and debt financing. And despite being one of the world's most popular tech companies, Telegram reportedly has only about 30 employees who defer to Durov for most major decisions about the platform. Some privacy experts say Telegram is not secure enough Overall, extreme levels of fear in the market seems to have morphed into something more resembling concern. For example, the Cboe Volatility Index fell from its 2022 peak of 36, which it hit Monday, to around 30 on Friday, a sign of easing tensions. Meanwhile, while the price of WTI crude oil slipped from Sunday’s multiyear high $130 of barrel to $109 a pop. Markets have been expecting heavy restrictions on Russian oil, some of which the U.S. has already imposed, and that would reduce the global supply and bring about even more burdensome inflation. At its heart, Telegram is little more than a messaging app like WhatsApp or Signal. But it also offers open channels that enable a single user, or a group of users, to communicate with large numbers in a method similar to a Twitter account. This has proven to be both a blessing and a curse for Telegram and its users, since these channels can be used for both good and ill. Right now, as Wired reports, the app is a key way for Ukrainians to receive updates from the government during the invasion. Unlike Silicon Valley giants such as Facebook and Twitter, which run very public anti-disinformation programs, Brooking said: "Telegram is famously lax or absent in its content moderation policy."
from it


Telegram نشریۀ دردانشکده
FROM American