This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای زنان نقاش ایران
دوستان عزیزم سلام
در روزهای پیش رو خبرهایی از فعالیتهایم در چند سال گذشته برایتان دارم که ممکن است برای شما جذاب یا کمی عجیب باشد.
اولین خبر مربوط به پروژهایست که از سال ۹۹ مشغول آن هستم؛ کتاب «نقاشان زن ایران».
کتابی سهجلدی و به زبان انگلیسی است.
جلد اول مروری بر تاریخ نقاشی ایران با تاکید بر نقاشی معاصر و نوگرا است، جلد دوم معرفی تعدادی از زنان مطرح نقاشی ایران و جلد سوم معرفی بیش از ۲۰۰ هنرمند حرفهای و خوش استعداد از زنان نقاش ایران.
این کتاب در سال جاری (۱۴۰۳) به صورت رسمی منتشر خواهد شد. برای رونمایی نیز برنامهی مفصلی در فروردین ماه ۱۴۰۴ در شهر پاریس خواهیم داشت.
فعالیتهای ما در حوزهی هنرهای تجسمی محدود به این کتاب و فضای ایران نیست.
اگر علاقهمند به این موضوع هستید، میتوانید صفحهی مربوط به این پروژه را دنبال کنید؛
https://www.instagram.com/painting.road?igsh=NW4zaGV2ZDhiMDF3
منتظر سه خبر دیگر نیز باشید، یکی دربارهی
فعالیتهایی در حوزهی تاریخ اسلام، دیگری مطالعاتی دربارهی جهان آینده و یک سایت ویژه تاریخ ایران.
دوستان عزیزم سلام
در روزهای پیش رو خبرهایی از فعالیتهایم در چند سال گذشته برایتان دارم که ممکن است برای شما جذاب یا کمی عجیب باشد.
اولین خبر مربوط به پروژهایست که از سال ۹۹ مشغول آن هستم؛ کتاب «نقاشان زن ایران».
کتابی سهجلدی و به زبان انگلیسی است.
جلد اول مروری بر تاریخ نقاشی ایران با تاکید بر نقاشی معاصر و نوگرا است، جلد دوم معرفی تعدادی از زنان مطرح نقاشی ایران و جلد سوم معرفی بیش از ۲۰۰ هنرمند حرفهای و خوش استعداد از زنان نقاش ایران.
این کتاب در سال جاری (۱۴۰۳) به صورت رسمی منتشر خواهد شد. برای رونمایی نیز برنامهی مفصلی در فروردین ماه ۱۴۰۴ در شهر پاریس خواهیم داشت.
فعالیتهای ما در حوزهی هنرهای تجسمی محدود به این کتاب و فضای ایران نیست.
اگر علاقهمند به این موضوع هستید، میتوانید صفحهی مربوط به این پروژه را دنبال کنید؛
https://www.instagram.com/painting.road?igsh=NW4zaGV2ZDhiMDF3
منتظر سه خبر دیگر نیز باشید، یکی دربارهی
فعالیتهایی در حوزهی تاریخ اسلام، دیگری مطالعاتی دربارهی جهان آینده و یک سایت ویژه تاریخ ایران.
درگذشت آیتالله طالقانی، خوشموقع یا بدموقع؟
روایتی عجیب از برکات یک مرگ!
(بازنشر به مناسبت ۴۵ مین سالگشت درگذشت آیت الله طالقانی)
آقای بهشتی وقتی خبر درگذشت طالقانی را شنید بسیار غمگین شد و به روایت بادامچیان چند دقیقهای نتوانست سخن بگوید و بعد گفت: «عجب! عجب! خیلی بد شد! کارهایی به عهدهی ایشان بود که فعلا کس دیگری نمیتواند آنها را برای انقلاب انجام دهد.» اما برخی نیز درگذشت آیتالله طالقانی را بسیار خوش موقع تفسیر میکردند.
مرحوم سيد منیرالدین حسینی از اعضای تاثیرگذار مجلس خبرگان قانون اساسی در کتاب خاطراتش با اشاره به درگذشت آیتالله طالقانی گفته است: «رحلت ایشان برای این کشور و قانون اساسی و نیز خود آن بزرگمرد، برکاتی به همراه داشت.»
19 شهریور 58 آیتالله طالقانی درگذشت و 21 شهریور اصل 5 یکی از چالشيترین اصلهای قانون اساسی پیرامون ولایت فقیه در جلسهي پانزدهم مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شد.
در خاطرات سيد منیرالدین حسینی که از اعضای فعال مجلس خبرگان قانون اساسی بهویژه در بحثهای مربوط به ولایت فقیه بود به مخالفتهای کسانی مانند حجتی کرمانی، بنیصدر و دیگران با اصل ولایت فقیه اشاره شده. به روايت او حجتی کرمانی خطاب به منیرالدین گفته است: «تو میخواهی استبداد سیاه را بار دیگر بر این کشور حاکم کنی.» در ادامه منیرالدین ميگويد: «از دیگر مخالفان صاحبنام میتوان به مرحوم طالقانی اشاره کرد.» منیرالدین معتقد بود اگر آیتالله طالقانی تا تصویب قانون اساسی و در تمام بحثهای آن؛ «در قید حیات بودند، شاید به سختی میشد کار را پیش برد.» او معتقد بود شیوه کار آیتالله طالقانی با سایر مخالفان متفاوت بود؛ «ایشان سعی میکرد هیجانهاي مجلس را وارد جامعه کند و به سطح تودهي مردم بکشاند.»
در ادامه به سخنانی از آیتالله طالقانی علیه مجلس خبرگان در آخرین خطبه نماز جمعه پیش از درگذشتش اشاره کرده است و نوشته که آیتالله طالقانی گفته: «حضرات در حال دوختن قبایی هستند که برازندهی قد و قامت خودشان باشد.» البته این جمله در خطبهی آخر آيتالله طالقانی نیست و احتمالا منيرالدين در جای دیگري این جمله را شنیده است.
آيتالله طالقاني بر فعاليت شورايي و حضور مردم در قدرت تاكيد داشت و در آخرين خطبهاش در ١٦ شهريور ٥٨ نيز روي همين موضوع دست گذاشت:
«صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسیترین مسئله[مسائل] اسلامی است، حتی به پیغمبرش با آن عظمت میگوید با این مردم مشورت کن، به اینها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند، ولی نه اینکه نکردند، میدانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث میکنند، در این اصل اساسی قرآن، که به چه صورت پیاده بشود: باید، شاید، یا اینکه میتوانند؟ نه، این اصل اسلامیه. یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان... شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح میکنید؟ بیائید در مجلس خبرگان! میگویم بین موکلین شما من مطرح میکنم، اینها هستند که ما را وکیل کردند... باید دردها، اندیشهها، بدبختیها، ناراحتیها، عقبماندگیهای این مردم را جبران کنیم. با قوانین نجاتبخش و حیاتبخش اسلامی. امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد، فرد، مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم، خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروهخواهی، فرصتطلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پردهي دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنجکشیدهها، با محرومها همصدا بشویم.»
منیرالدین نگران بود كه طالقاني ساير بحثها را نيز به ميان مردم بكشد و پس از اشاره به حملهي طالقاني به مجلس خبرگان در آخرين خطبه او گفته است: «برداشت من این است که اگر رشته حیات ایشان نمیگسست، به احتمال بسیار زیاد، مردم را به صحنه میکشاند و آنان را علیه مصوبات خبرگان و اصول قانون اساسی میشوراند.»
- خاطرات سيد منيرالدين حسيني شيرازي توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر شده است.
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
روایتی عجیب از برکات یک مرگ!
(بازنشر به مناسبت ۴۵ مین سالگشت درگذشت آیت الله طالقانی)
آقای بهشتی وقتی خبر درگذشت طالقانی را شنید بسیار غمگین شد و به روایت بادامچیان چند دقیقهای نتوانست سخن بگوید و بعد گفت: «عجب! عجب! خیلی بد شد! کارهایی به عهدهی ایشان بود که فعلا کس دیگری نمیتواند آنها را برای انقلاب انجام دهد.» اما برخی نیز درگذشت آیتالله طالقانی را بسیار خوش موقع تفسیر میکردند.
مرحوم سيد منیرالدین حسینی از اعضای تاثیرگذار مجلس خبرگان قانون اساسی در کتاب خاطراتش با اشاره به درگذشت آیتالله طالقانی گفته است: «رحلت ایشان برای این کشور و قانون اساسی و نیز خود آن بزرگمرد، برکاتی به همراه داشت.»
19 شهریور 58 آیتالله طالقانی درگذشت و 21 شهریور اصل 5 یکی از چالشيترین اصلهای قانون اساسی پیرامون ولایت فقیه در جلسهي پانزدهم مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شد.
در خاطرات سيد منیرالدین حسینی که از اعضای فعال مجلس خبرگان قانون اساسی بهویژه در بحثهای مربوط به ولایت فقیه بود به مخالفتهای کسانی مانند حجتی کرمانی، بنیصدر و دیگران با اصل ولایت فقیه اشاره شده. به روايت او حجتی کرمانی خطاب به منیرالدین گفته است: «تو میخواهی استبداد سیاه را بار دیگر بر این کشور حاکم کنی.» در ادامه منیرالدین ميگويد: «از دیگر مخالفان صاحبنام میتوان به مرحوم طالقانی اشاره کرد.» منیرالدین معتقد بود اگر آیتالله طالقانی تا تصویب قانون اساسی و در تمام بحثهای آن؛ «در قید حیات بودند، شاید به سختی میشد کار را پیش برد.» او معتقد بود شیوه کار آیتالله طالقانی با سایر مخالفان متفاوت بود؛ «ایشان سعی میکرد هیجانهاي مجلس را وارد جامعه کند و به سطح تودهي مردم بکشاند.»
در ادامه به سخنانی از آیتالله طالقانی علیه مجلس خبرگان در آخرین خطبه نماز جمعه پیش از درگذشتش اشاره کرده است و نوشته که آیتالله طالقانی گفته: «حضرات در حال دوختن قبایی هستند که برازندهی قد و قامت خودشان باشد.» البته این جمله در خطبهی آخر آيتالله طالقانی نیست و احتمالا منيرالدين در جای دیگري این جمله را شنیده است.
آيتالله طالقاني بر فعاليت شورايي و حضور مردم در قدرت تاكيد داشت و در آخرين خطبهاش در ١٦ شهريور ٥٨ نيز روي همين موضوع دست گذاشت:
«صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسیترین مسئله[مسائل] اسلامی است، حتی به پیغمبرش با آن عظمت میگوید با این مردم مشورت کن، به اینها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند، ولی نه اینکه نکردند، میدانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث میکنند، در این اصل اساسی قرآن، که به چه صورت پیاده بشود: باید، شاید، یا اینکه میتوانند؟ نه، این اصل اسلامیه. یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان... شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح میکنید؟ بیائید در مجلس خبرگان! میگویم بین موکلین شما من مطرح میکنم، اینها هستند که ما را وکیل کردند... باید دردها، اندیشهها، بدبختیها، ناراحتیها، عقبماندگیهای این مردم را جبران کنیم. با قوانین نجاتبخش و حیاتبخش اسلامی. امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد، فرد، مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم، خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروهخواهی، فرصتطلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پردهي دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنجکشیدهها، با محرومها همصدا بشویم.»
منیرالدین نگران بود كه طالقاني ساير بحثها را نيز به ميان مردم بكشد و پس از اشاره به حملهي طالقاني به مجلس خبرگان در آخرين خطبه او گفته است: «برداشت من این است که اگر رشته حیات ایشان نمیگسست، به احتمال بسیار زیاد، مردم را به صحنه میکشاند و آنان را علیه مصوبات خبرگان و اصول قانون اساسی میشوراند.»
- خاطرات سيد منيرالدين حسيني شيرازي توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر شده است.
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
آیا تحقیق دربارهی جنگ در خطر مرگ قرار دارد؟
(این یادداشت را ۵ سال قبل نوشتم و سال گذشته به بهانه توقیف کتاب «نکته های تاریخی» بازنشر کردم؛ و چون در هنوز بر همان پاشنه می چرخد دوباره منتشرش می کنم)
«عدم تشکیک در ضرورت ادامهی دفاع مقدس در زمانهای خاص (مثل ادامهی جنگ بعدِ آزادسازی خرمشهر و ...» از معیارهای صدور مجوز برای انتشار آثار مربوط به تاریخ جنگ اعلام شده است. یعنی کافی است در اینباره تشکیک شود تا کتاب یا هر اثر دیگری مجوز نگیرد!
23 دیماه 1397، در روزنامهی رسمی کشور «آییننامهی نظارت بر تولید و نشر آثار ادبی و تاریخی دفاع مقدس» منتشر شد که امضای بالاترین مقام نظامی کشور، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سرلشکر باقری پای آن آمده است.
مرگ تحقیق و پژوهش زمانی فرا میرسد که نتیجهی تحقیق را از قبل مشخص کرده باشند یا بگویند نتایج تحقیقات شما حتما باید با این دیدگاه تطبیق داشته و یا مغایرت نداشته باشد.
در آییننامهای که اشاره کردم در بخش «معیارها و ضوابط خاص چاپ و نشرِ آثار ادبی و تاریخی دفاع مقدس و مقاومت» موارد عجیبی وجود دارد مانند این معیار: «عدم ارائهی چهرهای خشن از رزمندگان در برخورد با دشمن و گروههای معاند و ضدانقلاب» يعنی برخوردهای خشن چه انجام شده باشد یا نه، روایت چهرهی خشن میتواند مانع انتشار اثر شما شود. یکی دیگر از معیارها چنین آمده: «عدم زیر سؤال بردن پیروزی جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس.»
اینکه ادامهی جنگ در مقاطع مختلف ضرورت داشته یا نه و یا اینكه ایران پیروز جنگ بوده یا نه، در هر برهه از زمان با اطلاعات و اسناد جدید باید تحقیق شود و شاید هر بار به نتیجهای جدید برسیم. چطور است که عزیزان خود را دانندهی نتایج تمام تحقیقات حال و آینده فرض میکنند و اینطور دستور میدهند؟
از این موارد در این آییننامه کم نیست. بهعنوان نمونه در یک بخش گفته شده که آثار باید با چه چیزهایی منطبق باشند و یا مغایرت نداشته باشند از جمله «با بیانات و رهنمودهای حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)»؛ همچنین «با رویکردهای دفاع مقدس در جنگ تحمیلی.» انطباق و عدم مغایرت با «مضامین قرآن و عترت»،«با مفاهیم و ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت (ایثار، جهاد، شهادت و...»، «با آموزههای دینی در موضوع جهاد و دفاع.»
نگاه ستاد کل نیروهای مسلح به مقولهی تحقیق چگونه است؟ آیا مورخان وظیفهی دفاع از عملکرد نیروهای نظامی در جنگ را به عهده دارند؟
در آییننامه تاکید شده که مخصوص کتاب نیست و آثار صوتی، تصویری و چندرسانهای را هم دربر میگیرد و: «آثار ادبی، تاریخی و متون آموزشی دفاع مقدس و مقاومت که قبل از ابلاغ این آییننامه منتشر شدهاند، برای چاپ مجدد باید مجوز چاپ دریافت نمایند.»
در آییننامه، ترکیب شورای نظارت غالبا افراد نظامی یا نمایندهی نهادهای نظامیاند. بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس متولی اجرای این آییننامه است. بنیادی که رئیس آن در همین هفتهها گفته است: «هرکس دفاع مقدس را تحریف کند مجرم شناخته میشود و برابر مقررات با فرد متخلف برخورد خواهد شد.»، «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بهعنوان مدعیالعموم دفاع مقدس در برابر تحریفکنندگان دفاع مقدس میایستد.»، «شان دفاع مقدس شان حضرت سیدالشهداست.»
این سخنان چه نسبتی با فضای علمی، تحقیقی و تاریخی دارد؟ با این ادبیات آیا میتوان انتظار داشت دانشگاهیان و اندیشمندان در تحقیقات جنگ، حضور پیدا کنند؟ آیندگان چه قضاوتی دربارهی این روزهای ما خواهند كرد؟ آیا این روشْ اعتباری برای آثار تولیدشده در این فضا، در حال و آینده باقی میگذارد و آیا آثار تاریخی پیرامون تاریخ جنگ را در معرض اتهام تاریخنویسی فرمایشی قرار نمیدهد؟
چرا با وجود گذشت 30 سال از پایان جنگ این آییننامه امروز تدوین و چنین سخنانی مطرح میشود؟ چرا نهادی که باید دربارهی عملکرد خودش، بودجهای که گرفته و وظایفی که دارد پاسخگو باشد، مدعیالعموم شده و از اعلام جرم حرف میزند؟
آیا بودجه و ساختمانهای بزرگ میتواند شان علمی بیاورد؟ «دایرهالمعارف دفاع مقدس» در چه وضعیتی قرار دارد؟ ای کاش بنیاد حفظ آثار جلسات نقدی برای «دایرهالمعارف دفاع مقدس» و سایر آثارشان برگزار کند تا شان علمی و جایگاه تخصصیاش آشکار شود.
در تمام دنیا پژوهشگرانِ مستقل و مردم نگران تحریف تاریخ و روایت یکسویهی آن از سوی نهادهای قدرت هستند و سوال اصلی اینجاست که نگرانی از تحریف در جایی كه قدرت و امکانات فراوان وجود دارد بیشتر است یا در بخشهای مستقل و مردمی؟ و باید اندیشید این آییننامه و این سخنان به جلوگیری از تحریف کمک میکند یا ممکن است زمینهساز تحریف شود؟
(«نکته های تاریخی» را از پیام سنجاق شده در کانال دانلود کنید.).
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
(این یادداشت را ۵ سال قبل نوشتم و سال گذشته به بهانه توقیف کتاب «نکته های تاریخی» بازنشر کردم؛ و چون در هنوز بر همان پاشنه می چرخد دوباره منتشرش می کنم)
«عدم تشکیک در ضرورت ادامهی دفاع مقدس در زمانهای خاص (مثل ادامهی جنگ بعدِ آزادسازی خرمشهر و ...» از معیارهای صدور مجوز برای انتشار آثار مربوط به تاریخ جنگ اعلام شده است. یعنی کافی است در اینباره تشکیک شود تا کتاب یا هر اثر دیگری مجوز نگیرد!
23 دیماه 1397، در روزنامهی رسمی کشور «آییننامهی نظارت بر تولید و نشر آثار ادبی و تاریخی دفاع مقدس» منتشر شد که امضای بالاترین مقام نظامی کشور، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سرلشکر باقری پای آن آمده است.
مرگ تحقیق و پژوهش زمانی فرا میرسد که نتیجهی تحقیق را از قبل مشخص کرده باشند یا بگویند نتایج تحقیقات شما حتما باید با این دیدگاه تطبیق داشته و یا مغایرت نداشته باشد.
در آییننامهای که اشاره کردم در بخش «معیارها و ضوابط خاص چاپ و نشرِ آثار ادبی و تاریخی دفاع مقدس و مقاومت» موارد عجیبی وجود دارد مانند این معیار: «عدم ارائهی چهرهای خشن از رزمندگان در برخورد با دشمن و گروههای معاند و ضدانقلاب» يعنی برخوردهای خشن چه انجام شده باشد یا نه، روایت چهرهی خشن میتواند مانع انتشار اثر شما شود. یکی دیگر از معیارها چنین آمده: «عدم زیر سؤال بردن پیروزی جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس.»
اینکه ادامهی جنگ در مقاطع مختلف ضرورت داشته یا نه و یا اینكه ایران پیروز جنگ بوده یا نه، در هر برهه از زمان با اطلاعات و اسناد جدید باید تحقیق شود و شاید هر بار به نتیجهای جدید برسیم. چطور است که عزیزان خود را دانندهی نتایج تمام تحقیقات حال و آینده فرض میکنند و اینطور دستور میدهند؟
از این موارد در این آییننامه کم نیست. بهعنوان نمونه در یک بخش گفته شده که آثار باید با چه چیزهایی منطبق باشند و یا مغایرت نداشته باشند از جمله «با بیانات و رهنمودهای حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)»؛ همچنین «با رویکردهای دفاع مقدس در جنگ تحمیلی.» انطباق و عدم مغایرت با «مضامین قرآن و عترت»،«با مفاهیم و ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت (ایثار، جهاد، شهادت و...»، «با آموزههای دینی در موضوع جهاد و دفاع.»
نگاه ستاد کل نیروهای مسلح به مقولهی تحقیق چگونه است؟ آیا مورخان وظیفهی دفاع از عملکرد نیروهای نظامی در جنگ را به عهده دارند؟
در آییننامه تاکید شده که مخصوص کتاب نیست و آثار صوتی، تصویری و چندرسانهای را هم دربر میگیرد و: «آثار ادبی، تاریخی و متون آموزشی دفاع مقدس و مقاومت که قبل از ابلاغ این آییننامه منتشر شدهاند، برای چاپ مجدد باید مجوز چاپ دریافت نمایند.»
در آییننامه، ترکیب شورای نظارت غالبا افراد نظامی یا نمایندهی نهادهای نظامیاند. بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس متولی اجرای این آییننامه است. بنیادی که رئیس آن در همین هفتهها گفته است: «هرکس دفاع مقدس را تحریف کند مجرم شناخته میشود و برابر مقررات با فرد متخلف برخورد خواهد شد.»، «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بهعنوان مدعیالعموم دفاع مقدس در برابر تحریفکنندگان دفاع مقدس میایستد.»، «شان دفاع مقدس شان حضرت سیدالشهداست.»
این سخنان چه نسبتی با فضای علمی، تحقیقی و تاریخی دارد؟ با این ادبیات آیا میتوان انتظار داشت دانشگاهیان و اندیشمندان در تحقیقات جنگ، حضور پیدا کنند؟ آیندگان چه قضاوتی دربارهی این روزهای ما خواهند كرد؟ آیا این روشْ اعتباری برای آثار تولیدشده در این فضا، در حال و آینده باقی میگذارد و آیا آثار تاریخی پیرامون تاریخ جنگ را در معرض اتهام تاریخنویسی فرمایشی قرار نمیدهد؟
چرا با وجود گذشت 30 سال از پایان جنگ این آییننامه امروز تدوین و چنین سخنانی مطرح میشود؟ چرا نهادی که باید دربارهی عملکرد خودش، بودجهای که گرفته و وظایفی که دارد پاسخگو باشد، مدعیالعموم شده و از اعلام جرم حرف میزند؟
آیا بودجه و ساختمانهای بزرگ میتواند شان علمی بیاورد؟ «دایرهالمعارف دفاع مقدس» در چه وضعیتی قرار دارد؟ ای کاش بنیاد حفظ آثار جلسات نقدی برای «دایرهالمعارف دفاع مقدس» و سایر آثارشان برگزار کند تا شان علمی و جایگاه تخصصیاش آشکار شود.
در تمام دنیا پژوهشگرانِ مستقل و مردم نگران تحریف تاریخ و روایت یکسویهی آن از سوی نهادهای قدرت هستند و سوال اصلی اینجاست که نگرانی از تحریف در جایی كه قدرت و امکانات فراوان وجود دارد بیشتر است یا در بخشهای مستقل و مردمی؟ و باید اندیشید این آییننامه و این سخنان به جلوگیری از تحریف کمک میکند یا ممکن است زمینهساز تحریف شود؟
(«نکته های تاریخی» را از پیام سنجاق شده در کانال دانلود کنید.).
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#تیزر
✅نبرد عقل و عقیده در جنگ!
👥 مناظره آقایان جواد منصوری و جعفر شیر علی نیا!
🔹منصوری
جنگ خیلی قبل از شهریور ۵۹ آغاز شد./ قذافی صدام را صهیونیست ميدانست./ در شورای انقلاب؛ بنی صدر میگفت جنگ نمیشود./ در باب ادامه جنگ؛ بین افراد اختلاف نظر وجود داشت و این طبیعی است./ بی تجربگی فرماندهان را نباید دست کم گرفت./ هیچ جنگی غیر ایدئولوژیک نیست./ عدمپذیرش صلح از سوی حماس؛ غیر عقلانی است؟
🔸شیرعلی نیا
در دوران جنگ؛ صلح کلمه ای منفور بود./ امام در سال ۶۷ گفت من از هر آنچه گفتم گذشتم و کار به یقه گیری از رئیس جمهور وقت آقای خامنه ای رسید./ نسل قدیم همچنان در مناصب است؛ و رها نمیکند؛ برای نسل های بعدی فقط پرسش مانده است./ ستاد کل آیین نامه ای نوشته که نتیجه اش نابودی تحقیق می شود./ مقدس نمایی مانند هاله ای باعث شد برخی واقعیت را نبینند./ رضایی بعد از فاو؛ ۱۸۰ درجه تغییر کرد.
📆 چهارشنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۳
◀️ برای مشاهده فیلم کامل مناظره از طریق لینک زیر اقدام کنید.
یوتیوب
آپارات
#حرف_نو
✅🆔 www.group-telegram.com/new_harf
✅🆔 eitaa.com/new_harf
✅🆔 www.aparat.com/new_harf
✅🆔http://youtube.com/@new_harf1
✅نبرد عقل و عقیده در جنگ!
👥 مناظره آقایان جواد منصوری و جعفر شیر علی نیا!
🔹منصوری
جنگ خیلی قبل از شهریور ۵۹ آغاز شد./ قذافی صدام را صهیونیست ميدانست./ در شورای انقلاب؛ بنی صدر میگفت جنگ نمیشود./ در باب ادامه جنگ؛ بین افراد اختلاف نظر وجود داشت و این طبیعی است./ بی تجربگی فرماندهان را نباید دست کم گرفت./ هیچ جنگی غیر ایدئولوژیک نیست./ عدمپذیرش صلح از سوی حماس؛ غیر عقلانی است؟
🔸شیرعلی نیا
در دوران جنگ؛ صلح کلمه ای منفور بود./ امام در سال ۶۷ گفت من از هر آنچه گفتم گذشتم و کار به یقه گیری از رئیس جمهور وقت آقای خامنه ای رسید./ نسل قدیم همچنان در مناصب است؛ و رها نمیکند؛ برای نسل های بعدی فقط پرسش مانده است./ ستاد کل آیین نامه ای نوشته که نتیجه اش نابودی تحقیق می شود./ مقدس نمایی مانند هاله ای باعث شد برخی واقعیت را نبینند./ رضایی بعد از فاو؛ ۱۸۰ درجه تغییر کرد.
📆 چهارشنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۳
◀️ برای مشاهده فیلم کامل مناظره از طریق لینک زیر اقدام کنید.
یوتیوب
آپارات
#حرف_نو
✅🆔 www.group-telegram.com/new_harf
✅🆔 eitaa.com/new_harf
✅🆔 www.aparat.com/new_harf
✅🆔http://youtube.com/@new_harf1
Amar.pdf
1.6 MB
آمارهایی تکاندهنده از جنگ ایران و عراق
جملهی معروفی منسوب به استالین هست که میگوید: «مرگ یک نفر یک تراژدی و مرگ میلیونها نفر آمار است.»
این بدترین نوع نگاه به عددهایی است که بهعنوان آمار پیشِ روی ما قرار میگیرد بهویژه آنجا که عددها و رقمها با جان انسانها سر و کار دارد.
عددها به شما نشان میدهد 91918 نفر از شهدای ایران نوجوانان بین 16 تا 20 سال بودند؛ وقتی به تکتک نوجوانهای این آمار و زندگیها و خانوادههای پشت سرِ هر کدام نگاه کنید، تن و بدنتان میلرزد.
اگر رقم 63441 نفریِ جوانان شهید که سن 21 تا 25 سال داشتند را به آمار شهدای نوجوان اضافه کنیم حدود 72 درصد از شهدای ایران را نوجوانان و جوانانِ بین 16 تا 25 سال تشکیل میدهند. یعنی از هر سه نفر ایرانی که در صحنهی جنگ ایران و عراق در خون خود میغلطد، دو نفر کمتر از 25 سال دارند.
از کتابچهای با عنوان گزیدههای آماری بنیاد شهید که سال 1380 منتشر شده آمارهایی در فایل پیدیافِ این پست قرار دادهام که میتواند زمینهی تاملها و تحقیقات فراوانی باشد.
جعفر شیرعلی نیا
جملهی معروفی منسوب به استالین هست که میگوید: «مرگ یک نفر یک تراژدی و مرگ میلیونها نفر آمار است.»
این بدترین نوع نگاه به عددهایی است که بهعنوان آمار پیشِ روی ما قرار میگیرد بهویژه آنجا که عددها و رقمها با جان انسانها سر و کار دارد.
عددها به شما نشان میدهد 91918 نفر از شهدای ایران نوجوانان بین 16 تا 20 سال بودند؛ وقتی به تکتک نوجوانهای این آمار و زندگیها و خانوادههای پشت سرِ هر کدام نگاه کنید، تن و بدنتان میلرزد.
اگر رقم 63441 نفریِ جوانان شهید که سن 21 تا 25 سال داشتند را به آمار شهدای نوجوان اضافه کنیم حدود 72 درصد از شهدای ایران را نوجوانان و جوانانِ بین 16 تا 25 سال تشکیل میدهند. یعنی از هر سه نفر ایرانی که در صحنهی جنگ ایران و عراق در خون خود میغلطد، دو نفر کمتر از 25 سال دارند.
از کتابچهای با عنوان گزیدههای آماری بنیاد شهید که سال 1380 منتشر شده آمارهایی در فایل پیدیافِ این پست قرار دادهام که میتواند زمینهی تاملها و تحقیقات فراوانی باشد.
جعفر شیرعلی نیا
به کجا میرویم؟
یادداشت زیر را در فضای ملتهب دو سال قبل نوشتم؛ مهر ۱۴۰۱.
این نوشته در آن سال بازتاب زیادی پیدا کرد.
در روزهای آینده در یک فایل صوتی و تصویری نکاتی مهم دربارهی زمینههای نگارش این یادداشت منتشر خواهم کرد.
افکار عمومی جهان برای
چه هدفی آماده میشود؟
یک. حجم جهتدهی افکار عمومی جهان علیه جمهوری اسلامی با هیچکدام از حوادث قبلی که در ایران رویداده قابل مقایسه نیست و نظیر ندارد؛ در هیچ پروندهای، در هیچ مقطعی. از ماجرای سفارت آمریکا گرفته تا وقایعی مانند قتلهای زنجیرهای، حمله به کوی دانشگاه، هولوکاست به روایت احمدینژاد، وقایع سال ۸۸ و...
دو. در دنیای امروز بسیاری از طراحان تحولات بزرگ تا هنگامی که مطمئن نشوند اکثریت افکار عمومی (حدود ۸۰ درصد) با یک تصمیم همراه هستند، آن تصمیم را اجرایی نخواهد کرد.
سه. جهتدهی به افکار عمومی در چنین سطحی بسیار پرهزینه است و سخت بتوان پذیرفت که این هزینهها، برنامهی دیگری را از پی نداشته باشد.
چهار. حجم فراوان فعالیتهای رسانهای برای جهتدهی به افکار عمومی چنان قوی و پرشدت است که به نظر میرسد هر تصمیمی برای ایران میتواند با تایید اکثریت افکار عمومی در جهان همراه شود؛ هر تصمیمی.
پنج. مطالعهی موارد مشابه مانند حمله به عراق و افغانستان، گزینهی حملهی نظامی را به ذهن نزدیک میکند اما به نظر میرسد، منطقه و جهان آمادگی یک جنگ دیگر را ندارد. از سوی دیگر شاید جنگ داخلی و تجزیه نیز با سیاست غرب در این مقطع همخوانی نداشته باشد؛ شرق را نمیدانم.
شش. شاید شاهد نوع تازهای از یک برنامه و دخالت خارجی، برای ایجاد تغییرات بنیادین در ایران باشیم، این تغییر بنیادی ممکن است حتی با حفظ کلیت جمهوری اسلامی انجام شود.
هفت. هر برنامهی خارجی علاوه بر همراهی اکثریت افکار عمومی در خارج از مرزها، نیازمند همراهی افکار عمومی اکثریت در داخل کشور نیز هست. اگر در کشور سیاست رسانهای و میدانی صحیحی وجود داشته باشد، شاید بتوان مانع جهتدهی به افکار عمومی داخل ایران شد، اما شواهد نشان میدهد چنین سیاستی در داخل وجود ندارد.
حتی هنوز جنس جدید رسانهای و نمادین ماجرا تا حد زیادی درک نشده و هنوز ارزیابیها بر اساس مدلهای قدیمی است و عدهای هنوز خیابان را مهمتر از رسانه میبینند.
هشت. همیشه ممکن است برخی اتفاقات طراحیها را بر هم بزند، اتفاقاتی مانند از کنترل خارج شدن درگیریهای داخلی یا حتی یک درگیری و جنگ مرزی کوچک که به تدریج ابعاد بزرگی پیدا کند. در این صورت ممکن است اوضاع خطرناک، غیرقابل پیشبینی و غیرقابل کنترل شود.
نه. نتیجهی بندهای بالا این نیست که از ترس دخالت دشمن مردم معترض به سکوت دعوت شوند. اعتراض و انتقاد از ویژگیهای یک جامعهی زنده است و سرکوب اعتراض و نشنیدن انتقاد، وضعیت جوامع را به چنین شرایطی میکشاند. اگر مردم اعتراض کنند، هزینه بدهند، اما هیچ دستاوردی نداشته باشند، اوضاع هر بار خطرناکتر خواهد شد.
اگر بناست گرهی گشوده شود، انتظار از مسئولان است. کاش اصلاحات بنیادی، بر اساس خواست مردم در داخل کشور کلید بخورد پیش از آنکه از روی اجبار و دیر به تغییرات بنیادی تن دهند.
سالهاست مردم را از دشمن ترساندهاید و خوب است این بار چشمان خودتان را باز کنید تا مبادا در مسیر دشمن گام بردارید. امید که مدل اصلاحی قابل درکی پیش روی مردم قرار دهید.
ده. روزهای تلخ و سختی را سپری میکنیم اما شاید، رویدادهای ماههای آینده غافلگیرکنندهتر باشد.
جعفر شیرعلینیا
پاییز ۱۴۰۱
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
یادداشت زیر را در فضای ملتهب دو سال قبل نوشتم؛ مهر ۱۴۰۱.
این نوشته در آن سال بازتاب زیادی پیدا کرد.
در روزهای آینده در یک فایل صوتی و تصویری نکاتی مهم دربارهی زمینههای نگارش این یادداشت منتشر خواهم کرد.
افکار عمومی جهان برای
چه هدفی آماده میشود؟
یک. حجم جهتدهی افکار عمومی جهان علیه جمهوری اسلامی با هیچکدام از حوادث قبلی که در ایران رویداده قابل مقایسه نیست و نظیر ندارد؛ در هیچ پروندهای، در هیچ مقطعی. از ماجرای سفارت آمریکا گرفته تا وقایعی مانند قتلهای زنجیرهای، حمله به کوی دانشگاه، هولوکاست به روایت احمدینژاد، وقایع سال ۸۸ و...
دو. در دنیای امروز بسیاری از طراحان تحولات بزرگ تا هنگامی که مطمئن نشوند اکثریت افکار عمومی (حدود ۸۰ درصد) با یک تصمیم همراه هستند، آن تصمیم را اجرایی نخواهد کرد.
سه. جهتدهی به افکار عمومی در چنین سطحی بسیار پرهزینه است و سخت بتوان پذیرفت که این هزینهها، برنامهی دیگری را از پی نداشته باشد.
چهار. حجم فراوان فعالیتهای رسانهای برای جهتدهی به افکار عمومی چنان قوی و پرشدت است که به نظر میرسد هر تصمیمی برای ایران میتواند با تایید اکثریت افکار عمومی در جهان همراه شود؛ هر تصمیمی.
پنج. مطالعهی موارد مشابه مانند حمله به عراق و افغانستان، گزینهی حملهی نظامی را به ذهن نزدیک میکند اما به نظر میرسد، منطقه و جهان آمادگی یک جنگ دیگر را ندارد. از سوی دیگر شاید جنگ داخلی و تجزیه نیز با سیاست غرب در این مقطع همخوانی نداشته باشد؛ شرق را نمیدانم.
شش. شاید شاهد نوع تازهای از یک برنامه و دخالت خارجی، برای ایجاد تغییرات بنیادین در ایران باشیم، این تغییر بنیادی ممکن است حتی با حفظ کلیت جمهوری اسلامی انجام شود.
هفت. هر برنامهی خارجی علاوه بر همراهی اکثریت افکار عمومی در خارج از مرزها، نیازمند همراهی افکار عمومی اکثریت در داخل کشور نیز هست. اگر در کشور سیاست رسانهای و میدانی صحیحی وجود داشته باشد، شاید بتوان مانع جهتدهی به افکار عمومی داخل ایران شد، اما شواهد نشان میدهد چنین سیاستی در داخل وجود ندارد.
حتی هنوز جنس جدید رسانهای و نمادین ماجرا تا حد زیادی درک نشده و هنوز ارزیابیها بر اساس مدلهای قدیمی است و عدهای هنوز خیابان را مهمتر از رسانه میبینند.
هشت. همیشه ممکن است برخی اتفاقات طراحیها را بر هم بزند، اتفاقاتی مانند از کنترل خارج شدن درگیریهای داخلی یا حتی یک درگیری و جنگ مرزی کوچک که به تدریج ابعاد بزرگی پیدا کند. در این صورت ممکن است اوضاع خطرناک، غیرقابل پیشبینی و غیرقابل کنترل شود.
نه. نتیجهی بندهای بالا این نیست که از ترس دخالت دشمن مردم معترض به سکوت دعوت شوند. اعتراض و انتقاد از ویژگیهای یک جامعهی زنده است و سرکوب اعتراض و نشنیدن انتقاد، وضعیت جوامع را به چنین شرایطی میکشاند. اگر مردم اعتراض کنند، هزینه بدهند، اما هیچ دستاوردی نداشته باشند، اوضاع هر بار خطرناکتر خواهد شد.
اگر بناست گرهی گشوده شود، انتظار از مسئولان است. کاش اصلاحات بنیادی، بر اساس خواست مردم در داخل کشور کلید بخورد پیش از آنکه از روی اجبار و دیر به تغییرات بنیادی تن دهند.
سالهاست مردم را از دشمن ترساندهاید و خوب است این بار چشمان خودتان را باز کنید تا مبادا در مسیر دشمن گام بردارید. امید که مدل اصلاحی قابل درکی پیش روی مردم قرار دهید.
ده. روزهای تلخ و سختی را سپری میکنیم اما شاید، رویدادهای ماههای آینده غافلگیرکنندهتر باشد.
جعفر شیرعلینیا
پاییز ۱۴۰۱
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
اتاق آینده / شیرعلینیا pinned «به کجا میرویم؟ یادداشت زیر را در فضای ملتهب دو سال قبل نوشتم؛ مهر ۱۴۰۱. این نوشته در آن سال بازتاب زیادی پیدا کرد. در روزهای آینده در یک فایل صوتی و تصویری نکاتی مهم دربارهی زمینههای نگارش این یادداشت منتشر خواهم کرد. افکار عمومی جهان برای چه هدفی آماده…»
شایعهی بازداشت محسن رضایی در آشفتهبازار پایان جنگ
(این یادداشت ۵ سال قبل نوشته شده است)
7خرداد67 و کمتر از دو ماه مانده به پذیرش قطعنامه، آیتالله خمینی در پیامی نوشت: «سرنوشت جنگ در جبههها رقم میخورد نه در میدان مذاکرهها.» (صحیفه، ج21، ص53)
و دوهفته مانده به پذیرش قطعنامه؛ «امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ خیانت به رسولالله است.» و ناگهان در پیام پذیرش قطعنامه تلخترین جملهاش را نوشت: «از هر آنچه گفتم گذشتم.» (همان، ص95) او این چرخش ناگهانی را چرخشی قهرمانانه جلوه نداد و با تلخترین واژهها آن را به زبان آورد.
این چرخش ناگهانی از پی یک فروپاشی بسیار عجیب در جبهههای ایران بود. با آنکه تا امروز در بسیاری از آثار سپاه غافلگیری ارتش ایران در آغاز جنگ و ناتوانی در جلوگیری از اشغال بخشهایی از خاک ایران نقد شده اما به نظر میرسد بررسی فروپاشی جبههی ایران در چند ماه پایانی جنگ در شرایطی كه دو نیروی ارتش و سپاه با تجربهی هشت سال جنگ حضور داشتند بسیار قابلتامل است.
در سال ابتدایی جنگ آمار شهدا عدد 12345 را نشان میدهد. این عدد در سال 67 که جنگ چند ماه بیشتر در جریان نبود 21230 شهید است. (گزیدههای آماری منتشرشده توسط ادارهکل آمار و اطلاعات بنیاد شهید،ص4) مقایسهی آمار اسرا در این دو مقطع نیز بسیار تکاندهنده است. بر اساس کتاب تهیهشده در موسسهی پیام آزادگان آمار اسرای سال اول جنگ حدود 200 اسیر است، این آمار برای چند ماه پایانی جنگ به حدود 24 هزار اسیر میرسد. این رقم وقتی شگفتانگیزتر میشود که بر اساس آمار همین کتاب آمار کل اسرای ایران در جنگ حدود 40 هزار نفر است. یعنی بیش از نیمی از اسرای کل جنگ مربوط به چند ماه پایانی جنگ در سال 67 است. (شرح قفص، ص7 و24)
ارتش صدام زمینهایی را که با هزینههای بسیار گرفته بودیم یکبهیک و بهسرعت و باقدرت پس گرفت. اوضاع اقتصادی نیز بسیار نابسامان بود و ایران گزینهی دیگری جز پذیرش قطعنامه نداشت و احساس تلخ شکست، فرماندهان و مسئولان ایرانی را در خود فرو برد. 29 تیر دو روز پس از پذیرش قطعنامهی 598 هاشمی در خاطراتش نوشته است: «محسن رضایی آمد. ناراحت است. کمی گریه کرد. دلداریش دادم. آمادهی استعفا است؛ گفتم در سِمت خود بماند. قرار شد فردا مصاحبهی تلویزیونی داشته باشد که شایعهی بازداشت رد شود.» (پایان دفاع آغاز بازسازی، ص222)
اصرار عراق بر ادامهی حملهها و روند اسیرگرفتن و کشتن ایرانیها اوضاع را آشفتهتر کرد. دوم مرداد آیتالله خمینی حکمی خطاب به رییس سازمان قضایى نیروهاى مسلح نوشت تا دادگاه رسیدگی به تخلفات نظامی را تشکیل دهد و «طبق موازین شرع بدون رعایت هیچیك از مقررات دستوپاگیر به جرایم متخلفان» رسیدگى کند و تاکید کرد: «هر عملى كه به تشخیص دادگاه موجب شكست جبههی اسلام و یا موجب خسارت جانى بوده و یا میباشد مجازات آن اعدام است. والسلام.» (صحیفه، ج21، ص102)
همین روز رفسنجانی فرمانده عالی جنگ حكمی برای خلخالی قاضی معروف ابتدای انقلاب نوشت؛ «نوشتم که به امور نظامیان متخلف جبهه رسیدگی کند. پیشنهاد تشویق و تنبیه بنماید.»( پایان دفاع آغاز بازسازی، ص232)
این حجم از آشفتگی موضوعی بسیار مهم است که بیش از تحقیق، گرفتار دعواهای سیاسی شده است.
اوضاع آشفتهی ایران مسئولان ایرانی را ناچار کرد قطعنامهای را بپذیرند که یک سال از تصویبش میگذشت. تیر 66 در زمان صدور قطعنامه، ایران در زمینِ جنگ موضع برتر را داشت و بخشهایی از خاک عراق در اختیارش بود. اما در تیرماه 67 در حالی قطعنامه را پذیرفت که تمام جایپاهایش در عراق را از دست داده بود. نظامیان و سیاسیون ایران هنگامی تلخی این تاخیر در تصمیمگیری و از دست رفتن مناطق را بیشتر دریافتند كه مذاكرات با نمایندههای صدام آغاز شد. غلامعلی رشید از فرماندهان ارشد جنگ که پس از پایان جنگ عضو تیم مذاکرهکننده بود میگوید وقتی عازم مذاکره بودند ولایتی در فرودگاه به حسن روحانی گفت: «ای کاش حالا فاو در دست ما بود... من در فرودگاه تهران نفهمیدم که اینها چه میگویند. وقتی در فضای مذاکره قرار گرفتیم... گفتم: عجب ای کاش یک جای دیگر در دست ما بود» رشید میگوید آنجا بود که فهمیدم «اگر چیزی دست ما باشد در مذاکره مقابل عراقیها، چقدر محکم میتوانیم بایستیم.» (اسرار مکتوم، ص 279)
آیا ایرانیها نمیتوانستند نشانههای این فروپاشی را زودتر ببینند؟ پیش از شكستها ایران میتوانست با پذیرش قطعنامه چهرهای بزرگوار و منطقی از خود به نمایش بگذارد و در مذاکره نیز از آن بهره ببرد اما پذیرش قطعنامه در شرایطی که در محاصرهی بحران و شكست بود و چارهی دیگری نداشت فرصتهای مهمی را گرفت.
( از یادداشت های کتاب توقیف شده نکته های تاریخی؛ فایل کتاب را از پیام سنجاق شده در کانال دانلود کنید.)
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
(این یادداشت ۵ سال قبل نوشته شده است)
7خرداد67 و کمتر از دو ماه مانده به پذیرش قطعنامه، آیتالله خمینی در پیامی نوشت: «سرنوشت جنگ در جبههها رقم میخورد نه در میدان مذاکرهها.» (صحیفه، ج21، ص53)
و دوهفته مانده به پذیرش قطعنامه؛ «امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ خیانت به رسولالله است.» و ناگهان در پیام پذیرش قطعنامه تلخترین جملهاش را نوشت: «از هر آنچه گفتم گذشتم.» (همان، ص95) او این چرخش ناگهانی را چرخشی قهرمانانه جلوه نداد و با تلخترین واژهها آن را به زبان آورد.
این چرخش ناگهانی از پی یک فروپاشی بسیار عجیب در جبهههای ایران بود. با آنکه تا امروز در بسیاری از آثار سپاه غافلگیری ارتش ایران در آغاز جنگ و ناتوانی در جلوگیری از اشغال بخشهایی از خاک ایران نقد شده اما به نظر میرسد بررسی فروپاشی جبههی ایران در چند ماه پایانی جنگ در شرایطی كه دو نیروی ارتش و سپاه با تجربهی هشت سال جنگ حضور داشتند بسیار قابلتامل است.
در سال ابتدایی جنگ آمار شهدا عدد 12345 را نشان میدهد. این عدد در سال 67 که جنگ چند ماه بیشتر در جریان نبود 21230 شهید است. (گزیدههای آماری منتشرشده توسط ادارهکل آمار و اطلاعات بنیاد شهید،ص4) مقایسهی آمار اسرا در این دو مقطع نیز بسیار تکاندهنده است. بر اساس کتاب تهیهشده در موسسهی پیام آزادگان آمار اسرای سال اول جنگ حدود 200 اسیر است، این آمار برای چند ماه پایانی جنگ به حدود 24 هزار اسیر میرسد. این رقم وقتی شگفتانگیزتر میشود که بر اساس آمار همین کتاب آمار کل اسرای ایران در جنگ حدود 40 هزار نفر است. یعنی بیش از نیمی از اسرای کل جنگ مربوط به چند ماه پایانی جنگ در سال 67 است. (شرح قفص، ص7 و24)
ارتش صدام زمینهایی را که با هزینههای بسیار گرفته بودیم یکبهیک و بهسرعت و باقدرت پس گرفت. اوضاع اقتصادی نیز بسیار نابسامان بود و ایران گزینهی دیگری جز پذیرش قطعنامه نداشت و احساس تلخ شکست، فرماندهان و مسئولان ایرانی را در خود فرو برد. 29 تیر دو روز پس از پذیرش قطعنامهی 598 هاشمی در خاطراتش نوشته است: «محسن رضایی آمد. ناراحت است. کمی گریه کرد. دلداریش دادم. آمادهی استعفا است؛ گفتم در سِمت خود بماند. قرار شد فردا مصاحبهی تلویزیونی داشته باشد که شایعهی بازداشت رد شود.» (پایان دفاع آغاز بازسازی، ص222)
اصرار عراق بر ادامهی حملهها و روند اسیرگرفتن و کشتن ایرانیها اوضاع را آشفتهتر کرد. دوم مرداد آیتالله خمینی حکمی خطاب به رییس سازمان قضایى نیروهاى مسلح نوشت تا دادگاه رسیدگی به تخلفات نظامی را تشکیل دهد و «طبق موازین شرع بدون رعایت هیچیك از مقررات دستوپاگیر به جرایم متخلفان» رسیدگى کند و تاکید کرد: «هر عملى كه به تشخیص دادگاه موجب شكست جبههی اسلام و یا موجب خسارت جانى بوده و یا میباشد مجازات آن اعدام است. والسلام.» (صحیفه، ج21، ص102)
همین روز رفسنجانی فرمانده عالی جنگ حكمی برای خلخالی قاضی معروف ابتدای انقلاب نوشت؛ «نوشتم که به امور نظامیان متخلف جبهه رسیدگی کند. پیشنهاد تشویق و تنبیه بنماید.»( پایان دفاع آغاز بازسازی، ص232)
این حجم از آشفتگی موضوعی بسیار مهم است که بیش از تحقیق، گرفتار دعواهای سیاسی شده است.
اوضاع آشفتهی ایران مسئولان ایرانی را ناچار کرد قطعنامهای را بپذیرند که یک سال از تصویبش میگذشت. تیر 66 در زمان صدور قطعنامه، ایران در زمینِ جنگ موضع برتر را داشت و بخشهایی از خاک عراق در اختیارش بود. اما در تیرماه 67 در حالی قطعنامه را پذیرفت که تمام جایپاهایش در عراق را از دست داده بود. نظامیان و سیاسیون ایران هنگامی تلخی این تاخیر در تصمیمگیری و از دست رفتن مناطق را بیشتر دریافتند كه مذاكرات با نمایندههای صدام آغاز شد. غلامعلی رشید از فرماندهان ارشد جنگ که پس از پایان جنگ عضو تیم مذاکرهکننده بود میگوید وقتی عازم مذاکره بودند ولایتی در فرودگاه به حسن روحانی گفت: «ای کاش حالا فاو در دست ما بود... من در فرودگاه تهران نفهمیدم که اینها چه میگویند. وقتی در فضای مذاکره قرار گرفتیم... گفتم: عجب ای کاش یک جای دیگر در دست ما بود» رشید میگوید آنجا بود که فهمیدم «اگر چیزی دست ما باشد در مذاکره مقابل عراقیها، چقدر محکم میتوانیم بایستیم.» (اسرار مکتوم، ص 279)
آیا ایرانیها نمیتوانستند نشانههای این فروپاشی را زودتر ببینند؟ پیش از شكستها ایران میتوانست با پذیرش قطعنامه چهرهای بزرگوار و منطقی از خود به نمایش بگذارد و در مذاکره نیز از آن بهره ببرد اما پذیرش قطعنامه در شرایطی که در محاصرهی بحران و شكست بود و چارهی دیگری نداشت فرصتهای مهمی را گرفت.
( از یادداشت های کتاب توقیف شده نکته های تاریخی؛ فایل کتاب را از پیام سنجاق شده در کانال دانلود کنید.)
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
اتاق آینده / شیرعلینیا pinned «شایعهی بازداشت محسن رضایی در آشفتهبازار پایان جنگ (این یادداشت ۵ سال قبل نوشته شده است) 7خرداد67 و کمتر از دو ماه مانده به پذیرش قطعنامه، آیتالله خمینی در پیامی نوشت: «سرنوشت جنگ در جبههها رقم میخورد نه در میدان مذاکرهها.» (صحیفه، ج21، ص53) و دوهفته…»
آیا مردم موافق ادامهی جنگ بودند؟
کفن پوشی یاسر هاشمی
(این یادداشت ۵ سال قبل نوشته شده است)
دهم خرداد 1364 رفسنجانی با اشاره به زمزمههایی دربارهی خستگی مردم از ادامهی جنگ، گفت که در مشورت با نخستوزیر و رئیسجمهور تصمیم گرفتهاند «برای اینکه هم خودمان را بشناسیم، هم دیگران ما را بشناسند، اعلام میکنیم: آنهایی که در سراسر این کشور، زیر این آسمان، موافقند که جنگ تا پیروزی و رفع فتنه ادامه پیدا کند» در مراسمی شرکت کنند و «نظرات خودشان را با پلاکاردهایی که با خودشان میآورند به دنیا اعلام کنند.» (روزنامهی جمهوری اسلامی، 11 خرداد، ص8)
هاشمی نگفت مردمی که مخالف ادامهی جنگ هستند چگونه نظرات خود را اعلام کنند.
در روزهای بعد قرار شد این مراسم، راهپیماییِ روز قدسِ 24 خرداد 64 باشد.
نهضت آزادی مخالف ادامهی جنگ بود و بیانیههایی در اینباره داشت که در رسانههای خارجی منتشر میشدند. نهضت دربارهی این دعوت، بیانیه داد و نوشت: «با استفاده از نهادهای دولتی، تظاهرات پرشکوهی در تایید کودتای 28 مرداد و انقلاب سفید و تاجگذاری هم امکانپذیر بوده است. برای تشخیص ارادهی ملی باید به رفراندوم گردن گذاشت و یا به مخالفین اجازهی راهپیمایی داد.»(نشریهی جبههی ملیون ایران، ش 83)
با وجود تهدیدهای حکومت عراق برای بمباران بیسابقه در روز قدس، جمعه 24 خرداد 64 راهپیمایی روز قدس با شعارهايي در حمایت از ادامهی جنگ برگزار شد. هاشمی نوشته است فرزندان او نیز در راهپیمایی شرکت کردند و یاسرشان کفنپوش آمده بود. او در مراسم سخنان پرشوری گفت: «هدف بزرگی که شما دنبال میکنید بهای گزافی دارد که باید بهای آن پرداخته شود.»(روزشمار جنگ سپاه، ج 37، ص 788)
آیا مردمی که در حمایت از ادامهی جنگ به خیابانها آمده بودند از بهایی که جنگ به کشور تحمیل میکرد باخبر بودند؟ آیا میتوان نظر آنها را نظر تمام مردم ایران دانست؟ معمولا در این مواقع آمارهای متناقضی از جمعیت ارائه میشود. هاشمی در خاطراتش نوشته که خبرنگاران داخلی مدعیاند 5 میلیون نفر در راهپیمایی تهران شرکت کردهاند.(امید و دلواپسی، ص114)
تبلیغات زیادی انجام شد که مردم موافق ادامهی جنگ هستند و روزنامهها از تظاهرات 5 میلیونی در تهران نوشتند. نهضت آزادی در یادداشتی نوشت اگر مسیر راهپیمایی را حداکثر 25 کیلومتر با متوسط عرض 15 متر در نظر بگیریم و تجمع نسبی دو نفر در متر مربع، تعداد کل جمعیت راهپیمایان 750 هزار نفر و حداکثر یک میلیون نفر تخمین زده میشود.(خط سازش، ص 435)
حال پس از سالها در کتاب «بازخوانی جنگ تحمیلی» نوشتهی عبدالحسین مفید مدیر وقتِ اطلاعات نیروی زمینی ارتش یک آمار جالب منتشر شده است. در صفحهی 143 کتاب میخوانیم كه با توجه به تهديدِ بمباران شهرها، از شب قبل از این راهپیمایی «تخلیهی شهرها و خروج مردم شروع شد، بهطوریکه تا ساعت 22 مورخ 23 خرداد 64، در مجموع تعداد 1058500 خودرو از تهران خارج شدند؛ از محور کرج 450 هزار، از محور قم 7500، از محور هراز 500 هزار، از محور ساوه 44 هزار، از محور ورامین 27 هزار و از محور گرمسار 30 هزار خودرو»
آمار عجیبیست…
چند سال بعد در بهار 1367، بهایی که هاشمی میگفت مردم باید بپردازند چنان سنگین شده بود که غیرقابلپرداختن بود. هاشمی به نتیجه رسیده بود ادامهی جنگ ممکن است ایران را به مرز نابودی بکشاند. اینبار شاید دیگر نیازی به اعلام نظر مردم هم نبود. ایران روی دور شکست بود. ستادی تشکیل شد تا راهپیماییِ بیعت با امام را در حمایت از جنگ برگزار کنند. اما اینبار هاشمی در رایزنی با بیت امام لغوِ راهپیمایی را پیگیری کرد. لغو این راهپیمایی بازتاب زیادی داشت. رادیو بیبیسی در تفسیری تحلیل کرد که «هدف از این تظاهرات، ابراز موافقت با ادامهی جنگ بود. البته ادامهی جنگ، خط مشی جمهوری اسلامی است، اما اخیراً به نحوی روزافزون با این خط مشی، مقابلههایی صورت گرفته است. گزارش شده است که در اصفهان میان پاسداران و آوارگان جنگی درگیریهای خشونتآمیزی روی داده است. گروه کوچک لیبرال به نام نهضت آزادی به رهبری مهندس مهدی بازرگان، نخستوزیر اسبق جمهوری اسلامی، بار دیگر خواستار صلح شده است. همچنین در میان بعضی از روحانیون طراز اول، نشانههای نارضایتی از ادامهی جنگ آشکار شده است.»(پایان دفاع، آغاز بازسازی، ص 135 و 136)
بعد از لغو مراسم توسط امام، ستاد برگزاری نزد هاشمی آمدند؛ «آنها را توجیه کردم که اقدام امام بهجا بود، چون در اطلاعیهها جنبهی عمومی به راهپیمایی داده شده بود و تبلیغات لازم نشده بود. جمعیت زیادی شرکت نمیکرد و برداشت میشد که مردم خسته شدهاند.»
بهراستی نظر مردم دربارهی سیاستهای کلان کشور را از چه طریقی میتوان دریافت؟
( از یادداشت های کتاب توقیف شده نکته های تاریخی؛ فایل کتاب را از پیام سنجاق شده در کانال دانلود کنید.)
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
کفن پوشی یاسر هاشمی
(این یادداشت ۵ سال قبل نوشته شده است)
دهم خرداد 1364 رفسنجانی با اشاره به زمزمههایی دربارهی خستگی مردم از ادامهی جنگ، گفت که در مشورت با نخستوزیر و رئیسجمهور تصمیم گرفتهاند «برای اینکه هم خودمان را بشناسیم، هم دیگران ما را بشناسند، اعلام میکنیم: آنهایی که در سراسر این کشور، زیر این آسمان، موافقند که جنگ تا پیروزی و رفع فتنه ادامه پیدا کند» در مراسمی شرکت کنند و «نظرات خودشان را با پلاکاردهایی که با خودشان میآورند به دنیا اعلام کنند.» (روزنامهی جمهوری اسلامی، 11 خرداد، ص8)
هاشمی نگفت مردمی که مخالف ادامهی جنگ هستند چگونه نظرات خود را اعلام کنند.
در روزهای بعد قرار شد این مراسم، راهپیماییِ روز قدسِ 24 خرداد 64 باشد.
نهضت آزادی مخالف ادامهی جنگ بود و بیانیههایی در اینباره داشت که در رسانههای خارجی منتشر میشدند. نهضت دربارهی این دعوت، بیانیه داد و نوشت: «با استفاده از نهادهای دولتی، تظاهرات پرشکوهی در تایید کودتای 28 مرداد و انقلاب سفید و تاجگذاری هم امکانپذیر بوده است. برای تشخیص ارادهی ملی باید به رفراندوم گردن گذاشت و یا به مخالفین اجازهی راهپیمایی داد.»(نشریهی جبههی ملیون ایران، ش 83)
با وجود تهدیدهای حکومت عراق برای بمباران بیسابقه در روز قدس، جمعه 24 خرداد 64 راهپیمایی روز قدس با شعارهايي در حمایت از ادامهی جنگ برگزار شد. هاشمی نوشته است فرزندان او نیز در راهپیمایی شرکت کردند و یاسرشان کفنپوش آمده بود. او در مراسم سخنان پرشوری گفت: «هدف بزرگی که شما دنبال میکنید بهای گزافی دارد که باید بهای آن پرداخته شود.»(روزشمار جنگ سپاه، ج 37، ص 788)
آیا مردمی که در حمایت از ادامهی جنگ به خیابانها آمده بودند از بهایی که جنگ به کشور تحمیل میکرد باخبر بودند؟ آیا میتوان نظر آنها را نظر تمام مردم ایران دانست؟ معمولا در این مواقع آمارهای متناقضی از جمعیت ارائه میشود. هاشمی در خاطراتش نوشته که خبرنگاران داخلی مدعیاند 5 میلیون نفر در راهپیمایی تهران شرکت کردهاند.(امید و دلواپسی، ص114)
تبلیغات زیادی انجام شد که مردم موافق ادامهی جنگ هستند و روزنامهها از تظاهرات 5 میلیونی در تهران نوشتند. نهضت آزادی در یادداشتی نوشت اگر مسیر راهپیمایی را حداکثر 25 کیلومتر با متوسط عرض 15 متر در نظر بگیریم و تجمع نسبی دو نفر در متر مربع، تعداد کل جمعیت راهپیمایان 750 هزار نفر و حداکثر یک میلیون نفر تخمین زده میشود.(خط سازش، ص 435)
حال پس از سالها در کتاب «بازخوانی جنگ تحمیلی» نوشتهی عبدالحسین مفید مدیر وقتِ اطلاعات نیروی زمینی ارتش یک آمار جالب منتشر شده است. در صفحهی 143 کتاب میخوانیم كه با توجه به تهديدِ بمباران شهرها، از شب قبل از این راهپیمایی «تخلیهی شهرها و خروج مردم شروع شد، بهطوریکه تا ساعت 22 مورخ 23 خرداد 64، در مجموع تعداد 1058500 خودرو از تهران خارج شدند؛ از محور کرج 450 هزار، از محور قم 7500، از محور هراز 500 هزار، از محور ساوه 44 هزار، از محور ورامین 27 هزار و از محور گرمسار 30 هزار خودرو»
آمار عجیبیست…
چند سال بعد در بهار 1367، بهایی که هاشمی میگفت مردم باید بپردازند چنان سنگین شده بود که غیرقابلپرداختن بود. هاشمی به نتیجه رسیده بود ادامهی جنگ ممکن است ایران را به مرز نابودی بکشاند. اینبار شاید دیگر نیازی به اعلام نظر مردم هم نبود. ایران روی دور شکست بود. ستادی تشکیل شد تا راهپیماییِ بیعت با امام را در حمایت از جنگ برگزار کنند. اما اینبار هاشمی در رایزنی با بیت امام لغوِ راهپیمایی را پیگیری کرد. لغو این راهپیمایی بازتاب زیادی داشت. رادیو بیبیسی در تفسیری تحلیل کرد که «هدف از این تظاهرات، ابراز موافقت با ادامهی جنگ بود. البته ادامهی جنگ، خط مشی جمهوری اسلامی است، اما اخیراً به نحوی روزافزون با این خط مشی، مقابلههایی صورت گرفته است. گزارش شده است که در اصفهان میان پاسداران و آوارگان جنگی درگیریهای خشونتآمیزی روی داده است. گروه کوچک لیبرال به نام نهضت آزادی به رهبری مهندس مهدی بازرگان، نخستوزیر اسبق جمهوری اسلامی، بار دیگر خواستار صلح شده است. همچنین در میان بعضی از روحانیون طراز اول، نشانههای نارضایتی از ادامهی جنگ آشکار شده است.»(پایان دفاع، آغاز بازسازی، ص 135 و 136)
بعد از لغو مراسم توسط امام، ستاد برگزاری نزد هاشمی آمدند؛ «آنها را توجیه کردم که اقدام امام بهجا بود، چون در اطلاعیهها جنبهی عمومی به راهپیمایی داده شده بود و تبلیغات لازم نشده بود. جمعیت زیادی شرکت نمیکرد و برداشت میشد که مردم خسته شدهاند.»
بهراستی نظر مردم دربارهی سیاستهای کلان کشور را از چه طریقی میتوان دریافت؟
( از یادداشت های کتاب توقیف شده نکته های تاریخی؛ فایل کتاب را از پیام سنجاق شده در کانال دانلود کنید.)
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
اتاق آینده / شیرعلینیا pinned «آیا مردم موافق ادامهی جنگ بودند؟ کفن پوشی یاسر هاشمی (این یادداشت ۵ سال قبل نوشته شده است) دهم خرداد 1364 رفسنجانی با اشاره به زمزمههایی دربارهی خستگی مردم از ادامهی جنگ، گفت که در مشورت با نخستوزیر و رئیسجمهور تصمیم گرفتهاند «برای اینکه هم خودمان…»
Forwarded from اکوایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 جنگ روایتها در ماجرای آغاز جنگ هشتساله
▫️چه شد که ایران و عراق وارد جنگ شدند، مقصر که بود؟ آیا میتوان با فراتر رفتن از گرایشهای سیاسی و اکنونزدگی به فهم دقیقتری از دلایل بهوجودآمدن یکی از طولانیترین جنگهای تاریخ معاصر جهان رسید؟
▫️در ویژه برنامه اکوایران، سیدحمید متقی پژوهشگر تاریخ ایران معاصر با جعفرشیرعلینیا نویسنده و متخصص تاریخ جمهوری اسلامی ایران، در این باره گفتوگو کردهاند.
▫️کامل این برنامه را میتوانید فردا شب در سایت و کانال یوتوب اکوایران ببینید.
📺 @ecoiran_webtv
▫️چه شد که ایران و عراق وارد جنگ شدند، مقصر که بود؟ آیا میتوان با فراتر رفتن از گرایشهای سیاسی و اکنونزدگی به فهم دقیقتری از دلایل بهوجودآمدن یکی از طولانیترین جنگهای تاریخ معاصر جهان رسید؟
▫️در ویژه برنامه اکوایران، سیدحمید متقی پژوهشگر تاریخ ایران معاصر با جعفرشیرعلینیا نویسنده و متخصص تاریخ جمهوری اسلامی ایران، در این باره گفتوگو کردهاند.
▫️کامل این برنامه را میتوانید فردا شب در سایت و کانال یوتوب اکوایران ببینید.
📺 @ecoiran_webtv
عددها و عمق فاجعه
یک سال از ماجرای هفتم اکتبر گذشت و دیروز در خبرها آمده بود: «شمار شهدای غزه از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و همزمان با آغاز عملیات طوفانالاقصی تاکنون به ۴۱ هزار و ۹۶۵ نفر و شمار مجروحان به ۹۷ هزار و ۵۹۰ نفر» رسیده است.
۴۱ هزار نفر، عدد آشنایی بود که مرا به سال ۱۳۶۵ برد. بر اساس آمار رسمی بنیاد شهید از جنگ تحمیلی، در این سال ۴۱۰۵۰ ایرانی شهید شدهاند.
صهیونیستهای جنایتکار حدود یک سال است که غزه را شخم زدهاند و خیلی عجیب است که آمار شهدای غزه با آمار شهدای ما در سال ۶۵ در یک محدوده قرار دارد. و این در حالی است که ایران در این سال اغلب در حال تهاجم بوده. آمار شهدای حملهی هوایی به شهرها نیز در این سال حدود ۲۰۰۰ نفر است و این همان سالی است که عملیات کربلای چهار و پنج در آن انجام شده است.
اگر تحلیلگران سپاه عملیات کربلای پنج را یک عملیات موفق و بزرگ میدانند، در تحلیلشان تا چه حد میزان شهدا و مجروحین را دخالت میدهند؟ در تحلیلهای منتشرشده چنین بررسیهایی را نمیبینیم.
با اینکه پس از عملیات کربلای پنج، فاصلهی زیادی تا بصره باقی مانده بود، میتوان پرسید حتی اگر در این عملیات بصرهی عراق را نیز تصرف میکردیم، در چه صورتی و با چه میزان تلفات انسانی نمیتوانستیم این عملیات را یک پیروزی محسوب کنیم؟ برای مثال آیا تصرف بصره با ۲۰۰ هزار شهید یک پیروزی محسوب میشد یا یک شکست؟
تاثیر تصمیمهای کلانِ سیاسی-نظامی بر زندگی مردم بسیار مهم است و باید در محاسبهها، زندگیهای ازهمپاشیده و آسیبهای اجتماعی را نیز در نظر گرفت. باید دید برای چیزهایی که بهدست میآوریم چه چیزهایی را از دست میدهیم.
به راستی چگونه میتوان در عملیاتهای یک سال که اغلب تهاجمی است، به اندازهی یک سال ویرانگری و جنایت در غزه شهید داد؟
نکتهی آخر اینکه همهی طرفهای درگیر یک جنگ بازندهاند؛ اسرائیلیها نیز بازنده خواهند بود. اما ما نیز باید محاسبه کنیم چه چیزهایی را در این جنگ از دست میدهیم.
به نظر میرسد در جهان تفکری وجود دارد که برای همهی طرفین این جنگ آرزوی موفقیت میکند و طرفدار ایدهی نابودی اسرائیل و ویرانی ایران است.
اما آیا این معادله حتی به قیمت نابودی اسرائیل برای ما بهصرفه است؟
صهیونیستها یک شبکهی جهانی دارند که حضوری قدرتمند در اقتصاد، رسانه، فرهنگ و هنر و سیاست دارد.
اسرائیل بخش نمایان و گمراهکنندهی این شبکه است و حتی اگر این بخشِ نمایانشده نابود شود، شاید آن شبکهی قدرتمند آسیب چندانی نبیند و با مظلومنمایی تازه، تاریخ جدیدی را رقم بزند.
نباید فراموش کرد که آنها با تکیه بر مظلومنمایی و از دل ویرانههای جنگ جهانی، روزگاری جدید را رقم زدهاند و شبکهی جهانیشان را شکل دادهاند.
برای تصمیمگیریهای کلان باید چند مقصد جلوتر را هم بررسی کرد و بدترین احتمالات پیش رو را نیز از نظر دور نداشت.
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
یک سال از ماجرای هفتم اکتبر گذشت و دیروز در خبرها آمده بود: «شمار شهدای غزه از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و همزمان با آغاز عملیات طوفانالاقصی تاکنون به ۴۱ هزار و ۹۶۵ نفر و شمار مجروحان به ۹۷ هزار و ۵۹۰ نفر» رسیده است.
۴۱ هزار نفر، عدد آشنایی بود که مرا به سال ۱۳۶۵ برد. بر اساس آمار رسمی بنیاد شهید از جنگ تحمیلی، در این سال ۴۱۰۵۰ ایرانی شهید شدهاند.
صهیونیستهای جنایتکار حدود یک سال است که غزه را شخم زدهاند و خیلی عجیب است که آمار شهدای غزه با آمار شهدای ما در سال ۶۵ در یک محدوده قرار دارد. و این در حالی است که ایران در این سال اغلب در حال تهاجم بوده. آمار شهدای حملهی هوایی به شهرها نیز در این سال حدود ۲۰۰۰ نفر است و این همان سالی است که عملیات کربلای چهار و پنج در آن انجام شده است.
اگر تحلیلگران سپاه عملیات کربلای پنج را یک عملیات موفق و بزرگ میدانند، در تحلیلشان تا چه حد میزان شهدا و مجروحین را دخالت میدهند؟ در تحلیلهای منتشرشده چنین بررسیهایی را نمیبینیم.
با اینکه پس از عملیات کربلای پنج، فاصلهی زیادی تا بصره باقی مانده بود، میتوان پرسید حتی اگر در این عملیات بصرهی عراق را نیز تصرف میکردیم، در چه صورتی و با چه میزان تلفات انسانی نمیتوانستیم این عملیات را یک پیروزی محسوب کنیم؟ برای مثال آیا تصرف بصره با ۲۰۰ هزار شهید یک پیروزی محسوب میشد یا یک شکست؟
تاثیر تصمیمهای کلانِ سیاسی-نظامی بر زندگی مردم بسیار مهم است و باید در محاسبهها، زندگیهای ازهمپاشیده و آسیبهای اجتماعی را نیز در نظر گرفت. باید دید برای چیزهایی که بهدست میآوریم چه چیزهایی را از دست میدهیم.
به راستی چگونه میتوان در عملیاتهای یک سال که اغلب تهاجمی است، به اندازهی یک سال ویرانگری و جنایت در غزه شهید داد؟
نکتهی آخر اینکه همهی طرفهای درگیر یک جنگ بازندهاند؛ اسرائیلیها نیز بازنده خواهند بود. اما ما نیز باید محاسبه کنیم چه چیزهایی را در این جنگ از دست میدهیم.
به نظر میرسد در جهان تفکری وجود دارد که برای همهی طرفین این جنگ آرزوی موفقیت میکند و طرفدار ایدهی نابودی اسرائیل و ویرانی ایران است.
اما آیا این معادله حتی به قیمت نابودی اسرائیل برای ما بهصرفه است؟
صهیونیستها یک شبکهی جهانی دارند که حضوری قدرتمند در اقتصاد، رسانه، فرهنگ و هنر و سیاست دارد.
اسرائیل بخش نمایان و گمراهکنندهی این شبکه است و حتی اگر این بخشِ نمایانشده نابود شود، شاید آن شبکهی قدرتمند آسیب چندانی نبیند و با مظلومنمایی تازه، تاریخ جدیدی را رقم بزند.
نباید فراموش کرد که آنها با تکیه بر مظلومنمایی و از دل ویرانههای جنگ جهانی، روزگاری جدید را رقم زدهاند و شبکهی جهانیشان را شکل دادهاند.
برای تصمیمگیریهای کلان باید چند مقصد جلوتر را هم بررسی کرد و بدترین احتمالات پیش رو را نیز از نظر دور نداشت.
https://www.group-telegram.com/jafarshiralinia.com
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
دوستان عزیزم
در کانالی تلگرامی با نام «تاریخ معاصر ایران» یادداشتی با این عنوان و جملات ابتدایی منتشر شده است:
* جنگ خائنین و خادمین ..
یادداشتی از جعفر شیرعلینیا ( مورخ)
سال ۱۳۶۶ بود. بحث جنگ بود، و پیرمرد دهاتی با لبخندی تلخ گفت:
"هی میگن خونوادههای شهدا خواستار ادامهی جنگند!… *
این یادداشت از من نیست و از نام من سواستفاده کردهاند و امیدوارم اصلاح کنند.
یادداشتهای مرا تنها در همین کانال تلگرام @jafarshiralinia
و صفحهی اینستاگرام من به آدرس زیر بخوانید.
https://instagram.com/jafarshiralinia.com?igshid=1sw8uiiznyf5v
جعفر شیرعلینیا
در کانالی تلگرامی با نام «تاریخ معاصر ایران» یادداشتی با این عنوان و جملات ابتدایی منتشر شده است:
* جنگ خائنین و خادمین ..
یادداشتی از جعفر شیرعلینیا ( مورخ)
سال ۱۳۶۶ بود. بحث جنگ بود، و پیرمرد دهاتی با لبخندی تلخ گفت:
"هی میگن خونوادههای شهدا خواستار ادامهی جنگند!… *
این یادداشت از من نیست و از نام من سواستفاده کردهاند و امیدوارم اصلاح کنند.
یادداشتهای مرا تنها در همین کانال تلگرام @jafarshiralinia
و صفحهی اینستاگرام من به آدرس زیر بخوانید.
https://instagram.com/jafarshiralinia.com?igshid=1sw8uiiznyf5v
جعفر شیرعلینیا
تقریبا کامل منتشر شد؛
«جنگ روایتها و آغاز جنگ ایران و عراق»
از تلاش دوستان اکوایران برای انتشار تقریبا کامل سخنانم ممنونم.
بر اساس فایل صوتی خودم، کمتر از دو دقیقه از مصاحبه در فایل تدوین شده نیست.
متن این دو مورد را اینجا منتشر میکنم؛
از دقیقه ۵ و ۳۷ جملههای زیر را گفتهام که کمتر از یک دقیقه بوده و در فیلم نیست:
«مسائل رو اغلب از دریچهی نظامی دیدیم، ولی من احساس میکنم اگر میخواهیم درسی بگیریم از ماجرا و تجربه رو بررسی بکنیم، باید بیاییم از ردههای بالاتر سوال بپرسیم و بحث کنیم و گفتگو کنیم و درسها رو و تجربهها رو استخراج کنیم. خب به هرحال کشور یک ساختاری داشته است که آقای خمینی در راس این ساختار بوده و رهبر بوده و تصمیمگیری با ایشون بوده در خیلی از مسائل و قدرت کامل کشور بودند. یعنی از این ردهها شروع میکنیم و بعد میرسیم به اینکه رئیسجمهور داریم، رئیس کل قوا داریم و مجلس داریم. بحث اینگونه است.»
از دقیقه ۴۳ و ۱۵، حدود ۴۰ ثانیه در فیلم نیست که در آن جملههای زیر را گفته بودم؛
«اسناد باید منتشر شود اما وقتی شما بالاسر تحقیقات، سردار و تیمسار و مکانهایی مشخص میکنید که برای ورود به آنجا یک محقق باید کلی خان را رد کند تا مثلا به یک سند دسترسی پیدا کند و هرکسی هم نتواند دسترسی پیدا کند، معلوم است که بسیاری از جنبهها مغفول میماند. وقتی ستاد کل را قرار میدهید معلوم است میآید آن آئیننامه را مینویسد که این ویژگیها باید در آثار باشد و انگار نتیجهی تحقیق را از قبل مشخص کردهاند و تحقیقی که از قبل نتيجهاش مشخص باشد یک تحقیق مرده است و اصلا تحقیق نیست.»
لینک فیلم و صوت کامل مصاحبه که فقط جملههای بالا را ندارد 👇
https://www.group-telegram.com/ecoiran_webtv/32705
«جنگ روایتها و آغاز جنگ ایران و عراق»
از تلاش دوستان اکوایران برای انتشار تقریبا کامل سخنانم ممنونم.
بر اساس فایل صوتی خودم، کمتر از دو دقیقه از مصاحبه در فایل تدوین شده نیست.
متن این دو مورد را اینجا منتشر میکنم؛
از دقیقه ۵ و ۳۷ جملههای زیر را گفتهام که کمتر از یک دقیقه بوده و در فیلم نیست:
«مسائل رو اغلب از دریچهی نظامی دیدیم، ولی من احساس میکنم اگر میخواهیم درسی بگیریم از ماجرا و تجربه رو بررسی بکنیم، باید بیاییم از ردههای بالاتر سوال بپرسیم و بحث کنیم و گفتگو کنیم و درسها رو و تجربهها رو استخراج کنیم. خب به هرحال کشور یک ساختاری داشته است که آقای خمینی در راس این ساختار بوده و رهبر بوده و تصمیمگیری با ایشون بوده در خیلی از مسائل و قدرت کامل کشور بودند. یعنی از این ردهها شروع میکنیم و بعد میرسیم به اینکه رئیسجمهور داریم، رئیس کل قوا داریم و مجلس داریم. بحث اینگونه است.»
از دقیقه ۴۳ و ۱۵، حدود ۴۰ ثانیه در فیلم نیست که در آن جملههای زیر را گفته بودم؛
«اسناد باید منتشر شود اما وقتی شما بالاسر تحقیقات، سردار و تیمسار و مکانهایی مشخص میکنید که برای ورود به آنجا یک محقق باید کلی خان را رد کند تا مثلا به یک سند دسترسی پیدا کند و هرکسی هم نتواند دسترسی پیدا کند، معلوم است که بسیاری از جنبهها مغفول میماند. وقتی ستاد کل را قرار میدهید معلوم است میآید آن آئیننامه را مینویسد که این ویژگیها باید در آثار باشد و انگار نتیجهی تحقیق را از قبل مشخص کردهاند و تحقیقی که از قبل نتيجهاش مشخص باشد یک تحقیق مرده است و اصلا تحقیق نیست.»
لینک فیلم و صوت کامل مصاحبه که فقط جملههای بالا را ندارد 👇
https://www.group-telegram.com/ecoiran_webtv/32705
Telegram
اکوایران
📹 جنگ روایتها در ماجرای آغاز جنگ هشتساله
نسخه صوتی
▫️ 44 سال از آغاز یکی از طولانیترین جنگهای تاریخ معاصر جهان میگذرد، جنگی که بسیاری از معادلات خاورمیانه را تغییر داد و سرنوشت مردم ایران و عراق را دگرگون کرد. در5 دهه اخیر درباره علل وقوع این جنگ،…
نسخه صوتی
▫️ 44 سال از آغاز یکی از طولانیترین جنگهای تاریخ معاصر جهان میگذرد، جنگی که بسیاری از معادلات خاورمیانه را تغییر داد و سرنوشت مردم ایران و عراق را دگرگون کرد. در5 دهه اخیر درباره علل وقوع این جنگ،…
اتاق آینده / شیرعلینیا pinned «تقریبا کامل منتشر شد؛ «جنگ روایتها و آغاز جنگ ایران و عراق» از تلاش دوستان اکوایران برای انتشار تقریبا کامل سخنانم ممنونم. بر اساس فایل صوتی خودم، کمتر از دو دقیقه از مصاحبه در فایل تدوین شده نیست. متن این دو مورد را اینجا منتشر میکنم؛ از دقیقه ۵ و ۳۷…»