This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نتانیاهو میگوید جنگش علیه مردم ایران نیست، اما بمباران مردم غیرنظامی در تجریش یک واقعیت تلخ است.
زمان آن رسیده که حقیقت را بشنویم و به آن توجه کنیم!
مردم بیگناه ایران، چه گناهی دارند که زیر بار بمبارانهای بیرحمانه قرار بگیرند؟!
#ایران
#اسرائیل
#آمریکا
#جنگ
#نظام_سلطه
#تفکر
#انقلاب_فکر
#امرملی
#اجماع_ملی
#چالش_ملی
#دفاع_ملی
زمان آن رسیده که حقیقت را بشنویم و به آن توجه کنیم!
مردم بیگناه ایران، چه گناهی دارند که زیر بار بمبارانهای بیرحمانه قرار بگیرند؟!
#ایران
#اسرائیل
#آمریکا
#جنگ
#نظام_سلطه
#تفکر
#انقلاب_فکر
#امرملی
#اجماع_ملی
#چالش_ملی
#دفاع_ملی
Forwarded from M alamian
سلام و دورد
حضرت استاد گرامی؛
من از روزی که ایران آمدم و با متفکران ایرانی آشنا شدم، جذب و شيفته اندیشه شما شدم.
غرض مزاحمت این است که همان طور که مستحضر هستید، چند روزی می شود که صفحه های رسانه پر شده از وضعیت اخراج مهاجرین در مرزهای ایران و هشتگ های که افغان ستیزی و نژاد پرستی.
من پیام همدلی و همدری شما را دیدم و امید وارم که موضع روشنفکر و متفکر و فیلسوف چون شما علیه نظام استعمار غربی پاد زهری برای این وضعیت است. بابت احترام و سپاسگزاری از شما چند سوال داشته باشم.
به نظرم این وضعیت که تحت نام افغان ستیزی باب شده تو رسانهها یک توجیه است برای ايران ستیزی.
در روزگاری که افغانستان در بحران عمیق فرو رفته است، میلیونها نفر از شهروندانش به امید زندگی بهتر راهی کشورهای همسایه شدهاند. ایران، با وجود همه دشواریهای اقتصادی و فشارهای ناشی از تحریمهای بینالمللی، یکی از اصلیترین مقاصد این مهاجرت گسترده چهار دهه گذشته بوده است.
آیا واقعاً ایران مسئول مهاجرت میلیونی افغانهاست؟ آیا مقصر اصلی در فقر، ناامنی، بیکاری، و حکومت طالبانی که میلیونها افغان را وادار به ترک خانه و کاشانه شان کرده است، تقصیری دولتهای همسایهاند؟ آیا نباید نخست انگشت اتهام را به سوی آنانی گرفت که افغانستان را به پرتگاه سقوط کشاندند؟
پرشی اصلی بنده از شما این است که چرا سازمان ملل و کشورهای غربی که خود در بحران افغانستان نقش داشتهاند، سهمی در اسکان مهاجران نمیپذیرند؟ چرا تنها ایران و پاکستان باید بار میزبانی چند میلیون مهاجر را بدون حمایت کافی جهانی به دوش بکشند؟ چرا کسانی که امروز از دولت ایران انتقاد میکنند، نسبت به ریشههای اصلی مهاجرت افغانها – از ۲۰ سال اشغال افغانستان توسط آمریکا و کشور های عضوی ناتو و حاکمیت طالبان سکوت کردهاند؟
نمیتوان تنها به دولت ایران خیره شد و تمام بار مسئولیت این بحران انسانی را بر دوش آن گذاشت، در حالی که ریشههای عمیقتر و مسئولان اصلی را نادیده گرفت.
با تشکر محرم علی عالمیان دانشجو اهل افغانستان.
حضرت استاد گرامی؛
من از روزی که ایران آمدم و با متفکران ایرانی آشنا شدم، جذب و شيفته اندیشه شما شدم.
غرض مزاحمت این است که همان طور که مستحضر هستید، چند روزی می شود که صفحه های رسانه پر شده از وضعیت اخراج مهاجرین در مرزهای ایران و هشتگ های که افغان ستیزی و نژاد پرستی.
من پیام همدلی و همدری شما را دیدم و امید وارم که موضع روشنفکر و متفکر و فیلسوف چون شما علیه نظام استعمار غربی پاد زهری برای این وضعیت است. بابت احترام و سپاسگزاری از شما چند سوال داشته باشم.
به نظرم این وضعیت که تحت نام افغان ستیزی باب شده تو رسانهها یک توجیه است برای ايران ستیزی.
در روزگاری که افغانستان در بحران عمیق فرو رفته است، میلیونها نفر از شهروندانش به امید زندگی بهتر راهی کشورهای همسایه شدهاند. ایران، با وجود همه دشواریهای اقتصادی و فشارهای ناشی از تحریمهای بینالمللی، یکی از اصلیترین مقاصد این مهاجرت گسترده چهار دهه گذشته بوده است.
آیا واقعاً ایران مسئول مهاجرت میلیونی افغانهاست؟ آیا مقصر اصلی در فقر، ناامنی، بیکاری، و حکومت طالبانی که میلیونها افغان را وادار به ترک خانه و کاشانه شان کرده است، تقصیری دولتهای همسایهاند؟ آیا نباید نخست انگشت اتهام را به سوی آنانی گرفت که افغانستان را به پرتگاه سقوط کشاندند؟
پرشی اصلی بنده از شما این است که چرا سازمان ملل و کشورهای غربی که خود در بحران افغانستان نقش داشتهاند، سهمی در اسکان مهاجران نمیپذیرند؟ چرا تنها ایران و پاکستان باید بار میزبانی چند میلیون مهاجر را بدون حمایت کافی جهانی به دوش بکشند؟ چرا کسانی که امروز از دولت ایران انتقاد میکنند، نسبت به ریشههای اصلی مهاجرت افغانها – از ۲۰ سال اشغال افغانستان توسط آمریکا و کشور های عضوی ناتو و حاکمیت طالبان سکوت کردهاند؟
نمیتوان تنها به دولت ایران خیره شد و تمام بار مسئولیت این بحران انسانی را بر دوش آن گذاشت، در حالی که ریشههای عمیقتر و مسئولان اصلی را نادیده گرفت.
با تشکر محرم علی عالمیان دانشجو اهل افغانستان.
1
ایران در بزنگاهی تاریخی؛ سازش یا ایستادگی؟
برخی افراد، یا از روی سادهاندیشی یا غرض ورزی، اصرار دارند که در شرایط کنونی، تنها راه خروج از بحران، مذاکره است.
اما تجربه تاریخی نشان میدهد مذاکره زمانی مؤثر خواهد بود که از موضع قدرت صورت گیرد، نه از موضع ضعف نمونه آن هم در جنگ جهانی دوم چرچیل با تمام فشارهای ممکن معتقد بود که تا یک شکست را به آلمان تحمیل نکند با آن ها مذاکره نخواهد.
مذاکرهای که هدف آن تأمین منافع یک کشور باشد، نیازمند ابزارهای قدرت است؛ ابزاری که به آن کشور توان چانهزنی و امتیازگیری بدهد.
اگر با دیدگاهی رئالیستی به تجربه مذاکرات سال ۲۰۱۵ بنگریم، درمییابیم که فارغ از نتیجه توافق، قدرت چانهزنی ما ناشی از نفوذ و عمق استراتژیکمان در نزدیکی مرزهای اسرائیل بود.
در آن دوران، هرچقدر فشارها افزایش مییافت، ما با افزایش حضور نیروهای خود در این مناطق، بازدارندگی را تقویت میکردیم و توانایی دستگاه دیپلماسی را برای مذاکره کردن افزایش میدادیم.
اما امروز با تضعیف محور مقاومت و از دست دادن فرماندهان کلیدی مانند سردار سر افراز ژنرال سلیمانی و شهید سید حسن نصرالله، معادلات به شکل قابل توجهی تغییر کرده است.
در چنین شرایطی، چگونه میتوان انتظار امتیازگیری در مذاکره را داشت؟
با این وجود پرسشهایی بنیادین مطرح میشود:
- آیا توان تحمیل خواستههای خود به طرف مقابل را داریم؟
- آیا طرف مقابل اجازه غنیسازی را بر اساس مفاد NPT به ما خواهد داد؟
- آیا برد موشکهای ما از موضوعات اصلی مذاکرات خواهند بود؟
- حتی در صورت توافق، آیا میتوان با وجود سابقه بدعهدی طرف مقابل، به بازگشت به بازارهای جهانی امیدوار بود؟
به باور من، پاسخ همه اینها، چیزی جز خیالپردازی نیست. امپریالیسم ذاتاً معطوف به سلطه است؛ ازاین رو هر ارادهای برای استقلال را به شدت سرکوب میکند.
هژمونی غرب با در اختیار داشتن ابزارهای رسانهای قدرتمند در عرصه جهانی مانند شبکههای زیرمجموعه رابرت مرداک و فاکس نیوز، تلاش می کند بین "ایران" و "جمهوری اسلامی" دوگانهسازی ایجاد شود تا ذهن جهانیان علیه حاکمیت ایران تحریک گردد در صورتی که موضوع اصلی خود ایران است...!
این پروژه، بخشی از اعمال قدرت نرم آنهاست...
"استیون لوکس در تفهیم سه بعدی خودش از قدرت در بعد سوم آن به زیبایی عنوان میکند که هنر اعمال بعد سوم قدرت در این است که افراد را بدون اعمال خشونت وادار میکنند با داشتن رضایت به انجام کاری که قبلا از آن سر باز میزدند!!! با ابزاری که دارا هستند به مانند تبلیغات.
استیون لوکس در کتاب قدرت: یک تحلیل رادیکال اشاره میکند که قدرت تنها به معنای کنترل مستقیم و آشکار نیست، بلکه میتواند از طریق تأثیرگذاری بر اولویتها، نگرشها، و خواستههای افراد اعمال شود. این نوع قدرت بهگونهای عمل میکند که افراد احساس کنند انتخابها و تصمیماتشان کاملاً داوطلبانه و بر اساس رضایت خودشان است، در حالی که در واقع، این انتخابها به واسطه نیروهای خارجی و غیرآشکار شکل گرفتهاند.
تبلیغات یک ابزار مهم در این زمینه است. با استفاده از تبلیغات، افراد متقاعد میشوند که کاری را که ممکن است در ابتدا از آن سرباز زنند، با میل و رغبت انجام دهند، زیرا باورها و ارزشهایشان از طریق پیامهای رسانهای یا گفتمانهای اجتماعی تغییر کرده است.
دیدگاه لوکس درباره قدرت به ما این نکته را یادآوری میکند که کنترل اجتماعی همیشه آشکار و مستقیم نیست؛ بلکه ممکن است در لایههای عمیقتر روانشناختی و فرهنگی رخ دهد."
شبکههایی مانند "اینترنشنال" و "منوتو" نیز مصداقی از این سیاست رسانهای علیه ماهیت ایران هستند...
حال اگر ادعای آنها صادق است و مشکل حاکمیت جمهوری اسلامی است، چرا در طول تاریخ معاصر ایران در بحران های ایجاد شده علیه ملت ایران دخالت مستقیم داشتهاند؟
چرا کودتای ۲۸ مرداد رخ داد؟
چرا افرادی چون امیرکبیر و قائممقام فراهانی که قصد مستقل کردن و توسعه دادن ایران را داشتند حذف کردند؟
دلیل روشن است:
_. کشورهای سلطهگر هرگز نمیپذیرند قدرتی مستقل در منطقه ظهور کند که منافع آنها را به خطر بیاندازد.
اگر ایران به عنوان یک قدرت هستهای شناخته شود کشورهای منطقه برای موازنه قدرت وادار به رشد مسئله هسته ای خود خواهند شد و آن تا حد بازدارندگی پیشرفت خواهند داد. نتیجه نهایی این فرایند، توازن قوا بین کشور ها و به نوعی صلحی دائمی خواهد بود که نهایتا این امر به زیان ایالات متحده و اسرائیل تمام میشود.
یعنی آمریکا دیگر نمیتواند بهانهای برای فروش سلاح به گاو های شیر ده منطقهای خود داشته باشد و رفته رفته باید شاید افول هژمونی خود باشد و این است که آمریکا عاشق جنگ های بی پایان است...!
_. دلیل دیگر عدم توسعه یافتن کشور های دارای منابع و شرایط ژئوپلتیکی حساس است.
ایران در بزنگاهی تاریخی؛ سازش یا ایستادگی؟
برخی افراد، یا از روی سادهاندیشی یا غرض ورزی، اصرار دارند که در شرایط کنونی، تنها راه خروج از بحران، مذاکره است.
اما تجربه تاریخی نشان میدهد مذاکره زمانی مؤثر خواهد بود که از موضع قدرت صورت گیرد، نه از موضع ضعف نمونه آن هم در جنگ جهانی دوم چرچیل با تمام فشارهای ممکن معتقد بود که تا یک شکست را به آلمان تحمیل نکند با آن ها مذاکره نخواهد.
مذاکرهای که هدف آن تأمین منافع یک کشور باشد، نیازمند ابزارهای قدرت است؛ ابزاری که به آن کشور توان چانهزنی و امتیازگیری بدهد.
اگر با دیدگاهی رئالیستی به تجربه مذاکرات سال ۲۰۱۵ بنگریم، درمییابیم که فارغ از نتیجه توافق، قدرت چانهزنی ما ناشی از نفوذ و عمق استراتژیکمان در نزدیکی مرزهای اسرائیل بود.
در آن دوران، هرچقدر فشارها افزایش مییافت، ما با افزایش حضور نیروهای خود در این مناطق، بازدارندگی را تقویت میکردیم و توانایی دستگاه دیپلماسی را برای مذاکره کردن افزایش میدادیم.
اما امروز با تضعیف محور مقاومت و از دست دادن فرماندهان کلیدی مانند سردار سر افراز ژنرال سلیمانی و شهید سید حسن نصرالله، معادلات به شکل قابل توجهی تغییر کرده است.
در چنین شرایطی، چگونه میتوان انتظار امتیازگیری در مذاکره را داشت؟
با این وجود پرسشهایی بنیادین مطرح میشود:
- آیا توان تحمیل خواستههای خود به طرف مقابل را داریم؟
- آیا طرف مقابل اجازه غنیسازی را بر اساس مفاد NPT به ما خواهد داد؟
- آیا برد موشکهای ما از موضوعات اصلی مذاکرات خواهند بود؟
- حتی در صورت توافق، آیا میتوان با وجود سابقه بدعهدی طرف مقابل، به بازگشت به بازارهای جهانی امیدوار بود؟
به باور من، پاسخ همه اینها، چیزی جز خیالپردازی نیست. امپریالیسم ذاتاً معطوف به سلطه است؛ ازاین رو هر ارادهای برای استقلال را به شدت سرکوب میکند.
هژمونی غرب با در اختیار داشتن ابزارهای رسانهای قدرتمند در عرصه جهانی مانند شبکههای زیرمجموعه رابرت مرداک و فاکس نیوز، تلاش می کند بین "ایران" و "جمهوری اسلامی" دوگانهسازی ایجاد شود تا ذهن جهانیان علیه حاکمیت ایران تحریک گردد در صورتی که موضوع اصلی خود ایران است...!
این پروژه، بخشی از اعمال قدرت نرم آنهاست...
"استیون لوکس در تفهیم سه بعدی خودش از قدرت در بعد سوم آن به زیبایی عنوان میکند که هنر اعمال بعد سوم قدرت در این است که افراد را بدون اعمال خشونت وادار میکنند با داشتن رضایت به انجام کاری که قبلا از آن سر باز میزدند!!! با ابزاری که دارا هستند به مانند تبلیغات.
استیون لوکس در کتاب قدرت: یک تحلیل رادیکال اشاره میکند که قدرت تنها به معنای کنترل مستقیم و آشکار نیست، بلکه میتواند از طریق تأثیرگذاری بر اولویتها، نگرشها، و خواستههای افراد اعمال شود. این نوع قدرت بهگونهای عمل میکند که افراد احساس کنند انتخابها و تصمیماتشان کاملاً داوطلبانه و بر اساس رضایت خودشان است، در حالی که در واقع، این انتخابها به واسطه نیروهای خارجی و غیرآشکار شکل گرفتهاند.
تبلیغات یک ابزار مهم در این زمینه است. با استفاده از تبلیغات، افراد متقاعد میشوند که کاری را که ممکن است در ابتدا از آن سرباز زنند، با میل و رغبت انجام دهند، زیرا باورها و ارزشهایشان از طریق پیامهای رسانهای یا گفتمانهای اجتماعی تغییر کرده است.
دیدگاه لوکس درباره قدرت به ما این نکته را یادآوری میکند که کنترل اجتماعی همیشه آشکار و مستقیم نیست؛ بلکه ممکن است در لایههای عمیقتر روانشناختی و فرهنگی رخ دهد."
شبکههایی مانند "اینترنشنال" و "منوتو" نیز مصداقی از این سیاست رسانهای علیه ماهیت ایران هستند...
حال اگر ادعای آنها صادق است و مشکل حاکمیت جمهوری اسلامی است، چرا در طول تاریخ معاصر ایران در بحران های ایجاد شده علیه ملت ایران دخالت مستقیم داشتهاند؟
چرا کودتای ۲۸ مرداد رخ داد؟
چرا افرادی چون امیرکبیر و قائممقام فراهانی که قصد مستقل کردن و توسعه دادن ایران را داشتند حذف کردند؟
دلیل روشن است:
_. کشورهای سلطهگر هرگز نمیپذیرند قدرتی مستقل در منطقه ظهور کند که منافع آنها را به خطر بیاندازد.
اگر ایران به عنوان یک قدرت هستهای شناخته شود کشورهای منطقه برای موازنه قدرت وادار به رشد مسئله هسته ای خود خواهند شد و آن تا حد بازدارندگی پیشرفت خواهند داد. نتیجه نهایی این فرایند، توازن قوا بین کشور ها و به نوعی صلحی دائمی خواهد بود که نهایتا این امر به زیان ایالات متحده و اسرائیل تمام میشود.
یعنی آمریکا دیگر نمیتواند بهانهای برای فروش سلاح به گاو های شیر ده منطقهای خود داشته باشد و رفته رفته باید شاید افول هژمونی خود باشد و این است که آمریکا عاشق جنگ های بی پایان است...!
_. دلیل دیگر عدم توسعه یافتن کشور های دارای منابع و شرایط ژئوپلتیکی حساس است.
2
مسیر توسعهیافتگی از اراده سیاسی و
بهرهبرداری از نخبگان علمی میگذرد. اما کشورهای غربی، با نگاه ابزاری به کشورهای پیرامونی، اجازه نمیدهند این مسیر به ثمر برسد. آنها از این کشورها بهعنوان بازار مونتاژ استفاده میکنند، بدون اینکه فناوری را منتقل کنند و در صدد چپاول منابع به ارزان ترین قیمت و فروش مجدد به آن ها با وابسته کردن به خود با بالاترین قیمت میباشند از این رو آن کشور پیشرفت نمیکند و وابسته همیشگی به غرب باقی خواهد ماند.
نمونه این دخالت ها در قتل و ترور دانشمندان ایرانی و عراقی(بعداز سقوط صدام حسین) مشهود است که مهر تأییدی بر این تحلیل است.
این دو عامل را میتوان دلیل اصلی خصومت آنها با ایران دانست...
لذا پارادایم سرمایهداری بهدنبال افزایش سرمایه به هر قیمت ممکن است.
مارکس در جلد اول "کاپیتال" مینویسد:
"سرمایه نسبت به سلامتی بیرحم است..."
و همچنین در فصل 24 جلد 1 کاپیتال عنوان میکند:
"سرمایه طبعی ترسو دارد و از ناآرامی و کشمکش فرار می کند". این درست است اما تمام حقیقت نیست. سرمایه از فقدان سود همانقدر هراس دارد که طبیعت از خلاء. با سود مناسب، سرمایه شجاع می شود. با ده درصد مطمئن می شود و می توان آن را همه جا به کار گرفت؛ با 20 درصد به نشاط در می آید؛ با 50 درصد جسور می شود؛ برای 100 درصد تمام قوانین بشری را زیر پا له می کند؛ و با 300 درصد هیچ جنایتی نیست که از آن روگردان باشد، حتی اگر به قیمت طناب دار برایش تمام شود. اگر نا آرامی و کشمکش سود به همراه داشته باشند، هر دو را دامن خواهد زد.
این نقلقولها تأیید میکند که برای این نظام معطوف به پول، سوداگری و سود اندوزی، هر جنایتی اگر سودآور باشد، توجیهپذیر است و ابزار رسانه ای توجه آن را هم در اخیتار دارند؛ حتی اگر به قیمت نابودی ملتها و قتل عام مردم کشور تمام شود...
در نهایت این چنین میتوان نتیجه گیری کرد، گفتوگو با کشورهای غربی زمانی سودمند است که ایران از موضع قدرت وارد شود یعنی از ابزار مناسب برای چانه زنی برخوردار باشد. در غیر این صورت، تنها بازی در زمینی خواهد بود که قواعدش را آنها نوشتهاند. امید آنکه دیپلماسی ما، از ادبیات ضعف و استیصال عبور کرده، به سمت تقویت وحدت ملی و ارتقاء جایگاه راهبردی ایران در سطح جهانی حرکت کند.
✍مهدی وفائی نژاد
@havarpress
مسیر توسعهیافتگی از اراده سیاسی و
بهرهبرداری از نخبگان علمی میگذرد. اما کشورهای غربی، با نگاه ابزاری به کشورهای پیرامونی، اجازه نمیدهند این مسیر به ثمر برسد. آنها از این کشورها بهعنوان بازار مونتاژ استفاده میکنند، بدون اینکه فناوری را منتقل کنند و در صدد چپاول منابع به ارزان ترین قیمت و فروش مجدد به آن ها با وابسته کردن به خود با بالاترین قیمت میباشند از این رو آن کشور پیشرفت نمیکند و وابسته همیشگی به غرب باقی خواهد ماند.
نمونه این دخالت ها در قتل و ترور دانشمندان ایرانی و عراقی(بعداز سقوط صدام حسین) مشهود است که مهر تأییدی بر این تحلیل است.
این دو عامل را میتوان دلیل اصلی خصومت آنها با ایران دانست...
لذا پارادایم سرمایهداری بهدنبال افزایش سرمایه به هر قیمت ممکن است.
مارکس در جلد اول "کاپیتال" مینویسد:
"سرمایه نسبت به سلامتی بیرحم است..."
و همچنین در فصل 24 جلد 1 کاپیتال عنوان میکند:
"سرمایه طبعی ترسو دارد و از ناآرامی و کشمکش فرار می کند". این درست است اما تمام حقیقت نیست. سرمایه از فقدان سود همانقدر هراس دارد که طبیعت از خلاء. با سود مناسب، سرمایه شجاع می شود. با ده درصد مطمئن می شود و می توان آن را همه جا به کار گرفت؛ با 20 درصد به نشاط در می آید؛ با 50 درصد جسور می شود؛ برای 100 درصد تمام قوانین بشری را زیر پا له می کند؛ و با 300 درصد هیچ جنایتی نیست که از آن روگردان باشد، حتی اگر به قیمت طناب دار برایش تمام شود. اگر نا آرامی و کشمکش سود به همراه داشته باشند، هر دو را دامن خواهد زد.
این نقلقولها تأیید میکند که برای این نظام معطوف به پول، سوداگری و سود اندوزی، هر جنایتی اگر سودآور باشد، توجیهپذیر است و ابزار رسانه ای توجه آن را هم در اخیتار دارند؛ حتی اگر به قیمت نابودی ملتها و قتل عام مردم کشور تمام شود...
در نهایت این چنین میتوان نتیجه گیری کرد، گفتوگو با کشورهای غربی زمانی سودمند است که ایران از موضع قدرت وارد شود یعنی از ابزار مناسب برای چانه زنی برخوردار باشد. در غیر این صورت، تنها بازی در زمینی خواهد بود که قواعدش را آنها نوشتهاند. امید آنکه دیپلماسی ما، از ادبیات ضعف و استیصال عبور کرده، به سمت تقویت وحدت ملی و ارتقاء جایگاه راهبردی ایران در سطح جهانی حرکت کند.
✍مهدی وفائی نژاد
@havarpress
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴🟢 سیر تکامل صنعت هوا فضا ایران
با درود به همه کسانی که در این زمینه تلاش کرده و میکنند 🙏❤️🙏
و یاد شهیدان این راه از تهرانی مقدم تا حاجی زاده و همه اونهای دیگه که اسمشون رو هم نمیدونیم، گرامی 🙏🌷💔🌷🙏
پ ن :
شاید تحلیل اینکه از نظر استراتژیکی کی این جنگ رو برده سخت باشه ولی بدون شک از دید فرهنگ عامه جهانی Popular culture ما برنده این جنگ بودیم .
با درود به همه کسانی که در این زمینه تلاش کرده و میکنند 🙏❤️🙏
و یاد شهیدان این راه از تهرانی مقدم تا حاجی زاده و همه اونهای دیگه که اسمشون رو هم نمیدونیم، گرامی 🙏🌷💔🌷🙏
پ ن :
شاید تحلیل اینکه از نظر استراتژیکی کی این جنگ رو برده سخت باشه ولی بدون شک از دید فرهنگ عامه جهانی Popular culture ما برنده این جنگ بودیم .
دکتر محسن میلانی، مدیر اجرایی مرکز مطالعات دیپلماسی و استاد تمام علوم سیاسی در دانشگاه فلوریدا:
..........تا زمانی که ایرانی ها نقش مخرب پروپاگاندیست ها را در نیابند به عمق خطری که ایران با آن مواجه است پی نخواهند برد.
..........تا زمانی که ایرانی ها نقش مخرب پروپاگاندیست ها را در نیابند به عمق خطری که ایران با آن مواجه است پی نخواهند برد.
دهه برجام: از توهم تا واقعیت
در آستانه دهمین سالگرد برجام، به راستی میتوان گفت این توافق که از تیرماه ۱۳۹۴ آغازیده بود - چه از مفاد آن آگاه باشیم و چه نباشیم - نقشی تعیینکننده در سرنوشت ملت ایران ایفا کرده است.
این دهه را به حق میتوان «عصر پسابرجام» نامید؛ دورهای که دستگاه فکری حاکم بر دیپلماسی کشور، متأثر از نگاه «حسن روحانی» و «محمدجواد ظریف»، به این باور رسیده بود که با زبان مذاکره توانسته سایه جنگ را از سر کشور بزداید و ساختار تحریمها را در هم بشکند.
اما امروز با نگاهی بیطرف و واقعبینانه میبینیم که چگونه نفوذ به دستگاه ادراکی تصمیمسازان کشور، آنان را دچار «توهم عقلانیت» کرد. دشمن با بهرهگیری از این سادهاندیشی، نه تنها به وعدههای خود عمل نکرد، بلکه در این دهه شاهد بودیم:
- تحریمها نه تنها کاهش نیافت که چندین برابر شد!
- سایه جنگ نه تنها محو نشد که به حملهای ۱۲ روزه از سوی آمریکا و اسرائیل انجامید!
- مکانیسم ماشه (اسنپبک) که روزی تضمین اجرای توافق خوانده میشد، امروز به ابزاری برای تشدید فشارها تبدیل شده است!
اینک در تیرماه ۱۴۰۴، برجام به میراثی تبدیل شده که نه صلح آورد، نه امنیت. تنها درسی که از آن میتوان گرفت این است: اعتماد به دشمنی که پیوسته در حال طراحی سناریوهای جدید برای فشار است، بزرگترین خطای راهبردی است. دهه برجام به ما آموخت که در معادلات بینالمللی، تنها زبان قابل فهم، زبان قدرت و هوشیاری است.
✍️ رحمان رزم پا / دانشجوی علوم سیاسی
در آستانه دهمین سالگرد برجام، به راستی میتوان گفت این توافق که از تیرماه ۱۳۹۴ آغازیده بود - چه از مفاد آن آگاه باشیم و چه نباشیم - نقشی تعیینکننده در سرنوشت ملت ایران ایفا کرده است.
این دهه را به حق میتوان «عصر پسابرجام» نامید؛ دورهای که دستگاه فکری حاکم بر دیپلماسی کشور، متأثر از نگاه «حسن روحانی» و «محمدجواد ظریف»، به این باور رسیده بود که با زبان مذاکره توانسته سایه جنگ را از سر کشور بزداید و ساختار تحریمها را در هم بشکند.
اما امروز با نگاهی بیطرف و واقعبینانه میبینیم که چگونه نفوذ به دستگاه ادراکی تصمیمسازان کشور، آنان را دچار «توهم عقلانیت» کرد. دشمن با بهرهگیری از این سادهاندیشی، نه تنها به وعدههای خود عمل نکرد، بلکه در این دهه شاهد بودیم:
- تحریمها نه تنها کاهش نیافت که چندین برابر شد!
- سایه جنگ نه تنها محو نشد که به حملهای ۱۲ روزه از سوی آمریکا و اسرائیل انجامید!
- مکانیسم ماشه (اسنپبک) که روزی تضمین اجرای توافق خوانده میشد، امروز به ابزاری برای تشدید فشارها تبدیل شده است!
اینک در تیرماه ۱۴۰۴، برجام به میراثی تبدیل شده که نه صلح آورد، نه امنیت. تنها درسی که از آن میتوان گرفت این است: اعتماد به دشمنی که پیوسته در حال طراحی سناریوهای جدید برای فشار است، بزرگترین خطای راهبردی است. دهه برجام به ما آموخت که در معادلات بینالمللی، تنها زبان قابل فهم، زبان قدرت و هوشیاری است.
✍️ رحمان رزم پا / دانشجوی علوم سیاسی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مردم، علاج در وطن است، دنيا فقط لب و دهن است !
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📹 DISTURBING VIDEO: Israeli children sing ‘We will annihilate everyone in Gaza’
A group of children proudly chanting genocidal lyrics—this isn’t "just a song," it’s hate education!
👍 Boost us | Chat | @geopolitics_prime
A group of children proudly chanting genocidal lyrics—this isn’t "just a song," it’s hate education!
👍 Boost us | Chat | @geopolitics_prime
شهروندان عادی در تنها دموکراسی خاورمیانه :) زیبا نیست؟
ویدئوی نگرانکننده: کودکان اسرائیلی آواز میخوانند «همه را در غزه نابود خواهیم کرد» گروهی از کودکان با افتخار شعارهای نسلکشی سر میدهند—این فقط یک «آهنگ» نیست، این آموزش نفرت است!
ویدئوی نگرانکننده: کودکان اسرائیلی آواز میخوانند «همه را در غزه نابود خواهیم کرد» گروهی از کودکان با افتخار شعارهای نسلکشی سر میدهند—این فقط یک «آهنگ» نیست، این آموزش نفرت است!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻 اینترنشنال همان،
- رادیو بغداد است در دوره جنگ تحمیلی ایران و عراق
- رادیو BBC فارسی است در زمان کودتای 28 مراد
- رادیو برلین است در زمان جنگ جهانی دوم
- رادیو اسرائیل است در زمان حمله به غزه
🔹وظیفه دارد جنایات صهیونیستها را برای شما عادی کرده و شما را مستحق مرگ و حمله و کشته شدن معرفی کند!
@maktubaaat
- رادیو بغداد است در دوره جنگ تحمیلی ایران و عراق
- رادیو BBC فارسی است در زمان کودتای 28 مراد
- رادیو برلین است در زمان جنگ جهانی دوم
- رادیو اسرائیل است در زمان حمله به غزه
🔹وظیفه دارد جنایات صهیونیستها را برای شما عادی کرده و شما را مستحق مرگ و حمله و کشته شدن معرفی کند!
@maktubaaat
🔴روایت وال استریت ژورنال از عملیات فریب آمریکا و اسرائیل :مادامی که آمریکا در ظاهر در حال مذاکره بود و جهت فریب ایران اخبار اختلاف ترامپ و نتانیاهو به رسانه ها درز داده میشد، اسرائیل مشغول آماده شدن برای غافلگیری ایران بود
وال استریت ژورنال در گزارشی با "تیتر درون «عملیات نارنیا»: حمله جسورانهای که اسرائیل نگران بود نتواند انجامش دهد" در مورد
مورد عملیات مشترک فریب ایران توسط اسرائیل و آمریکا برای حمله به ایران نوشته است:
🔻نتانیاهو و مشاوران نظامیاش روز ۹ ژوئن تصمیم نهایی برای حمله در چهار روز بعد گرفتند.
🔻برای جلوگیری از هوشیاری ایران، باید ظاهر امور حفظ میشد. دفتر نخستوزیر اعلام کرد که نتانیاهو به زودی برای تعطیلات آخر هفته و سپس برای مراسم عروسی پسرش آونر (در ۱۶ ژوئن) مرخصی میگیرد.
🔻خود آونر و حتی همسر نتانیاهو هم از تأخیر عمدی در مراسم بیخبر بودند. همه چیز طبق روال عادی جلو رفت تا به ایران هیچ هشداری داده نشود.
🔻در همین زمان، رسانهها از اختلاف نظر میان ترامپ و نتانیاهو درباره حمله خبر میدادند. جزئیاتی از تماس آنها منتشر شد که ترامپ در آن خواهان ادامه مسیر دیپلماتیک شده بود.
🔻روز حمله، ترامپ به خبرنگاران گفت آمریکا و ایران «نزدیک توافق هستند» و افزود که نمیخواهد اسرائیل حمله کند.
🔻همزمان، رسانهها خبر دادند اسرائیل تا پایان دور ششم مذاکرات هستهای واشنگتن-تهران در روز یکشنبه صبر خواهد کرد.در واقع، ژنرالها مشغول آمادهسازی نهایی بودند.
🔻به گفته یکی از مقامات امنیتی، کلید فریب این بود که ایران باور کرده بود اسرائیل بدون چراغ سبز آمریکا حمله نخواهد کرد.
مادامی که آمریکا در ظاهر مذاکره میکرد، اسرائیل میتوانست نیروهایش را در مقابل چشمان ایران بسیج کند، بیآنکه عنصر غافلگیری را از دست دهد.
🔻درحالیکه جنگندههای اسرائیلی در حال برخاستن بودند، ترامپ در Truth Social نوشت:
«ما همچنان متعهد به راهحل دیپلماتیک برای مسئله هستهای ایران هستیم!»
🆔 @USfacts 🇺🇸
وال استریت ژورنال در گزارشی با "تیتر درون «عملیات نارنیا»: حمله جسورانهای که اسرائیل نگران بود نتواند انجامش دهد" در مورد
مورد عملیات مشترک فریب ایران توسط اسرائیل و آمریکا برای حمله به ایران نوشته است:
🔻نتانیاهو و مشاوران نظامیاش روز ۹ ژوئن تصمیم نهایی برای حمله در چهار روز بعد گرفتند.
🔻برای جلوگیری از هوشیاری ایران، باید ظاهر امور حفظ میشد. دفتر نخستوزیر اعلام کرد که نتانیاهو به زودی برای تعطیلات آخر هفته و سپس برای مراسم عروسی پسرش آونر (در ۱۶ ژوئن) مرخصی میگیرد.
🔻خود آونر و حتی همسر نتانیاهو هم از تأخیر عمدی در مراسم بیخبر بودند. همه چیز طبق روال عادی جلو رفت تا به ایران هیچ هشداری داده نشود.
🔻در همین زمان، رسانهها از اختلاف نظر میان ترامپ و نتانیاهو درباره حمله خبر میدادند. جزئیاتی از تماس آنها منتشر شد که ترامپ در آن خواهان ادامه مسیر دیپلماتیک شده بود.
🔻روز حمله، ترامپ به خبرنگاران گفت آمریکا و ایران «نزدیک توافق هستند» و افزود که نمیخواهد اسرائیل حمله کند.
🔻همزمان، رسانهها خبر دادند اسرائیل تا پایان دور ششم مذاکرات هستهای واشنگتن-تهران در روز یکشنبه صبر خواهد کرد.در واقع، ژنرالها مشغول آمادهسازی نهایی بودند.
🔻به گفته یکی از مقامات امنیتی، کلید فریب این بود که ایران باور کرده بود اسرائیل بدون چراغ سبز آمریکا حمله نخواهد کرد.
مادامی که آمریکا در ظاهر مذاکره میکرد، اسرائیل میتوانست نیروهایش را در مقابل چشمان ایران بسیج کند، بیآنکه عنصر غافلگیری را از دست دهد.
🔻درحالیکه جنگندههای اسرائیلی در حال برخاستن بودند، ترامپ در Truth Social نوشت:
«ما همچنان متعهد به راهحل دیپلماتیک برای مسئله هستهای ایران هستیم!»
🆔 @USfacts 🇺🇸
WSJ
Inside ‘Operation Narnia,’ the Daring Attack Israel Feared It Couldn’t Pull Off
Pilots trained for years and intelligence forces built up networks for the multipart offensive in Iran, which included a gambit called “Red Wedding.”
راهی جز مقاومت نداریم؛ م...
Talatom | تلاطم