group-telegram.com/Bestdiplomacy/28270
Last Update:
🔵🔴 نفرین پول !
تاکنون 57 ابرتورم در دنیا ثبت شده است. آخرین آن مربوط به ونزوئلا بود که هنوز هم در جریان است. تجربه شوروی، آلمان و چین از جمله مثالهای کلاسیکی هستند که اگر به خوبی مورد بررسی و مطالعه قرار گیرند، به خوبی این فهم را به محقق میدهند که چاپ بیحدومرز پول نهایتاً به جز بحران و فروپاشی چیزی را به دنبال نخواهد داشت.
یکی از بزرگترین ابرتورمهای دنیا که در نتیجه مستقیم چاپ بیحد و اندازه پول رخ داد و تاثیر بسزایی در قدرت گرفتن یکی از بزرگترین دیکتاتورهای تاریخ یعنی هیتلر داشت در آلمان وایمار، در دهه 1920 به وجود آمد. میلتون فریدمن، اقتصاددان آمریکایی، نوبلیست سال 1976 که به عنوان یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانان قرن بیستم از او یاد میشود و در سال 2006 نیز از دنیا رفت، در یکی از بخشهای کتاب آزادی انتخاب خود که در سال 1980 به چاپ رسید، اذعان میدارد که تورم میتواند اقتدارگرایی و نظامیگری را با خود به همراه داشته باشد. او مینویسد: «تورم یک بیماری است، یک بیماری خطرناک و گاه نابودکننده است، بیماریای است که اگر به موقع به آن رسیدگی نشود میتواند یک جامعه را نابود کند. برای مثال، ابرتورم در روسیه و آلمان بعد از جنگ جهانی اول، یعنی زمانی که قیمتها از یک روز به روز دیگر در بعضی مواقع حتی بیشتر از دو برابر میشدند، زمینههای کمونیسم را در یک کشور و زمینههای نازیسم را در کشور دیگر به وجود آوردند!
ابرتورم در چین بعد از جنگ جهانی دوم، کار مائو را در شکست چیانگ کایشک تسهیل کرد. تورم در برزیل زمانی که در سال 1954 به حدود صد درصد رسید، باعث روی کار آمدن یک دولت نظامی شد!!
تورمهای بسیار شدیدتر در دیگر کشورهای آمریکای جنوبی باعث سرنگونی آلنده در شیلی در سال 1973 و خوآن پرون در آرژانتین در سال 1976 شد که در هر دو کشور شیلی و آرژانتین، گروههای نظامی بعد از سرنگونی آلنده و پرون، تصمیم به در دستگیری قدرت گرفتند.» گفته میشود که لنین اذعان داشته بهترین راه برای نابودی سیستم سرمایهداری، بیارزش شدن پول آن سیستم است. کینز اینگونه ادامه میدهد که قطعاً حق با لنین است. هیچ وسیله بهتری از پایین آوردن ارزش پول برای نابودی پایههای یک جامعه وجود ندارد. چاپ بیحدومرز پول یعنی کاهش ارزش آن تا زمانی که دیگر به هیچ دردی جز سوزاندن و درست کردن بادبادک و روزنامهدیواری مانند آنچه در آلمان در دهه 1920 رخ داد نخورد.
وقتی که ارتش آلمان در 4 آگوست 1914 به سمت بلژیک حرکت کرد یکسری از قوانین که قرار بود بسیج مالی آلمان را سازماندهی کند تصویب شد. این قوانین شامل همه ابزارهای پولی و مالی که برای تامین مالی جنگ مورد نیاز بودند میشد.پیامد افزایش بدهی دولت آلمان، افزایش بسیار زیاد عرضه پول بود. در پایان سال 1913 حجم کل پول در گردش برابر 6.6 میلیارد مارک بود.در پایان سال 1914، حجم پول در گردش 32 درصد افزایش یافت. در یک اقتصاد با عملکرد بازارها، فشار تورمی قیمتها را افزایش میدهد. در سال 1914 حاکمیت آلمان برای جلوگیری از افزایش قیمتها برای کالاها سقفهای قیمتی تعیین کرد.
با شروع جنگ نیروی دریایی بریتانیا راههای واردات آلمان را بست و در نتیجه آلمان در ادامه جنگ نتوانست کالاهای مورد نیاز خود را وارد کند و از همینرو تلاشی که برای جلوگیری از بالا رفتن قیمتها میکرد افزایش یافت و به سهمیهبندی کالاها روی آورد. زمانی که آلمان نتوانست فرانسه را تصرف کند، دیگر معلوم شده بود که پیروزی سریع در جنگ یک توهم بوده است. در آلمان نه ارتش و نه دولت برنامه دیگری نیز نداشتند. تنها راه آنها این بود که تا جایی که میتوانند به جنگ ادامه دهند تا اینکه دشمن درخواست صلح کند. در سال 1914-1913 کل بودجه آلمان سه میلیارد مارک بود. این عدد در سال بعد به 9 میلیارد مارک، در سال مالی 1916-1915 به 26 میلیارد مارک، در سال مالی 1917-1916 به 28 میلیارد مارک و در سال مالی 1918-1917 به 52 میلیارد مارک رسید.
در سال 1918 شاخص قیمت نسبت به سال 1913 حدود 217 درصد رشد کرده بود و این در حالی بود که دولت آلمان از طریق تعیین سقف قیمت و سهمیهبندی به شدت برای کنترل قیمتها تلاش میکرد. مردم نسبت به قیمتها معترض بودند اما مشکل بزرگتر این بود که در بسیاری از نقاط اصلاً کالایی برای خریداری وجود نداشت!
تخمین زده میشود که تولید حقیقی ملی آلمان در سال 1914 نسبت به سطحی که در سال 1913 در آن بود حدود 90 درصد کاهش داشت. این عدد برای سالهای بعدی بین 70 تا 80 درصد تخمین زده شده است!/مدرسه علوم انسانی
T.me/bestdiplomacy
BY دیپلماسی
Share with your friend now:
group-telegram.com/Bestdiplomacy/28270