Telegram Group & Telegram Channel
شهر کتاب و داستان
▪️نامه بیست و نهم عزیز من! از این که می بینی با این همه مسأله برای سخت و جان گزا اندیشیدن، هنوز و باز، همچون کودکان سیر، غشغشه می زنم؛ بالا می پرم، ماشین های کوکی را کف اتاق می سُرانم، با بادکنک بادالویی که در گوشه ای افتاده بازی می کنم و به دنبال حرکت های…
▪️نامه سی ام

عیب گرفتن آسان است بانو، عیب گرفتن آسان است. حتی آن کس که خود، تمام عیب است و نقص و انحراف، او نیز می تواند بسیاری از عیوب دیگران را بنماید و برشمارد و چندان هم خلاف نگفته باشد.‌ عیب گرفتن، بی شک آسان است بانو؛ عیب را آن گونه و به آن زبان گرفتن که منجر به اصلاح صاحب عیب شود ، این کاری است دشوار و عظیم، خیرخواهانه و درد شناسانه...

ما، این زمان، بیهوده است که در راه یافتن انسان بی نقص مطلق، زمین را جستجو کنیم. زندگی زراندیشانه ی امروز، مجال یکسره خوب بودن، کامل عیار بودن، حتی در ذهن هم انحراف و اندیشه ی باطلی نداشتن را از انسان گرفته است. انقلاب، به سر دویدن است، اصلاح، متین و آرام رفتن؛ و به هر صورت از شتاب که بگذریم، قدم پیش قدم باید گذاشت. اینک، می توانیم، تنها در راه ساختن کم عیب ها قدم برداریم نه خوبان مطلق معصوم.
و تو ، با چه مشقتی، انصافاً در طول این سال های ستمبار استخوان شکن، کوشیده ای که از من موجودی کم عیب بسازی، یا دست کم آگاه بر عیوب خویش؛ کاری که من، در حق تو هرگز نتوانستم ـ گر چه باورم هست که تو در قیاس با من ، بسیار کم عیب پرورش یافته ای.

بانو! من بی بزرگ تر بزرگ شدم: خوب اما معیوب.
تو اما هیچ کس نمی تواند به دقت بگوید که تحت تأثیر کدام مجموعه عوامل ، این گونه شدی که هستی: عصبی، تلخ، خوددار، خاموش، زودرنج،در آستانه ی افسردگی، و با این همه سرشار از نیروی کار و ایثار؛ سرشار از خواست خدمت به دیگران، و ساخت انسان کوچکی که کنار تو زندگی می کند.
تو صبور نبودی بانو، صبور بودی. تو تحمل نکردی، بل به ذات تحمل تبدیل شدی... می دانم ای عزیز، می دانم... در کلام من انگار که زهری هست، و زخمی، و ضربه ای، که راه را بر اصلاح می بندد. (به همین دلیل هم من هرگز مصلح افراد نبوده ام و نخواهم بود.)

اما در کلام تو، تنها تلخی یک یادآوری محبانه ی تأسف بار هست. تو عیبم را سنگ نمی کنی تا به خشونت و بی رحمی آن را به سوی این سر پر درد پرتاب کنی و دردی تازه بر جملگی دردهایم بیفزایی. تو عیبم را یک لقمه ی سوزانِ گلوگیر نمی کنی که راه نفسم را ببندد و اشک به چشمانم بیاورد و خوف موت را در من بیدار کند. تو، مهم این است که به قصد انداختن و برانداختن نمی زنی، به قصد ساختن ، تجدید خاطره می کنی. من اگر هنوز هم سراپا عیبم ، این به هیچ حال دال بر آن نیست که تو راهت را به درستی نرفته ای، بل به معنای خارا شدنِ عیوبی ست که من از کودکی و نوجوانی با خود آورده ام، و هرگز، در زمان هایی که روح، انعطاف پذیری بیشتری داشت، آن را به جانب خوب و خوب تر شدن، منعطف نکردم...

باید که یک روز صبح، قطعاً و جداً، جدار سخت و سیمانی روحم را بتراشم، بی رحمانه و با یکدندگی، و بار دیگر ـ و شاید برای نخستین بار ـ روحی بسازم به نرمی پر کاکایی های دریای شمال، به نرمی روح یک کودک گیلک، به نرمی مه ملایم جنگل های مازندران، به نرمی نسیم دشت های پهناور ترکمن صحرا، و به نرمی نگاه یک عاشق به معشوق... و آنگاه، فرصت نوسازی خویشتن را به تو که در جستجوی این فرصت، عمری را گذرانده ای، بسپارم. من باید، باید، باید که یک روز صبح چنین کنم.‌ حتی اگر آن روز ، روز مرگم باشد. من نباید بگذارم که تو از این که چنین باری تا اینجا بر دوش های خویش کشیده ای احساس بیهودگی کنی.
نباید بگذارم که بی سوغات از این سفر باز گردی.
ما باید نخستین قدم ها را به سوی انسان بی عیب برداریم و نه قدم های بلند به سوی برشمردن عیوب همدیگر، به قصد آزردن، افسردن، کوباندن، له کردن، و به گریه انداختن... و نه به سوی قطع امید از خویش، از انسان...نه...نه...ما انسانیم، نه که عقرب کاشانیم.‌ ما افعی نیستیم ـ با کیسه هایی از زهر ناب خالص ـ که اگر باشیم هم باید آن کیسه ها را پیش از روز بزرگ ترک تنهایی، چون دندان های پوسیده و از ریشه به فساد آلوده و یکپارچه درد، به دور اندازیم.

عزیز من! ما برای تکمیل هم آمده ایم، نه برای تعذیب و تعزیر هم.‌ این، عین حقیقت است و حقیقتی تردیدنا پذیر... به زودی خواهی دید که من چگونه از درون این قطعه سنگ عظیم حجیم بد هیبت ، مجسمه ی یک آواز مهرمندانه را بیرون می کشم...یک آواز، به نرمی پر کاکایی ها، به نرمی نگاه یک کودک گیلک، به نرمی نگاه یک عاشق صادق محتاج به معشوق مهربان دست نیافتنی...


👤 #نادر_ابراهیمی
📚 #چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
✉️ نامه 30
join us | شهر کتاب
@bookcity5



group-telegram.com/bookcity5/7424
Create:
Last Update:

▪️نامه سی ام

عیب گرفتن آسان است بانو، عیب گرفتن آسان است. حتی آن کس که خود، تمام عیب است و نقص و انحراف، او نیز می تواند بسیاری از عیوب دیگران را بنماید و برشمارد و چندان هم خلاف نگفته باشد.‌ عیب گرفتن، بی شک آسان است بانو؛ عیب را آن گونه و به آن زبان گرفتن که منجر به اصلاح صاحب عیب شود ، این کاری است دشوار و عظیم، خیرخواهانه و درد شناسانه...

ما، این زمان، بیهوده است که در راه یافتن انسان بی نقص مطلق، زمین را جستجو کنیم. زندگی زراندیشانه ی امروز، مجال یکسره خوب بودن، کامل عیار بودن، حتی در ذهن هم انحراف و اندیشه ی باطلی نداشتن را از انسان گرفته است. انقلاب، به سر دویدن است، اصلاح، متین و آرام رفتن؛ و به هر صورت از شتاب که بگذریم، قدم پیش قدم باید گذاشت. اینک، می توانیم، تنها در راه ساختن کم عیب ها قدم برداریم نه خوبان مطلق معصوم.
و تو ، با چه مشقتی، انصافاً در طول این سال های ستمبار استخوان شکن، کوشیده ای که از من موجودی کم عیب بسازی، یا دست کم آگاه بر عیوب خویش؛ کاری که من، در حق تو هرگز نتوانستم ـ گر چه باورم هست که تو در قیاس با من ، بسیار کم عیب پرورش یافته ای.

بانو! من بی بزرگ تر بزرگ شدم: خوب اما معیوب.
تو اما هیچ کس نمی تواند به دقت بگوید که تحت تأثیر کدام مجموعه عوامل ، این گونه شدی که هستی: عصبی، تلخ، خوددار، خاموش، زودرنج،در آستانه ی افسردگی، و با این همه سرشار از نیروی کار و ایثار؛ سرشار از خواست خدمت به دیگران، و ساخت انسان کوچکی که کنار تو زندگی می کند.
تو صبور نبودی بانو، صبور بودی. تو تحمل نکردی، بل به ذات تحمل تبدیل شدی... می دانم ای عزیز، می دانم... در کلام من انگار که زهری هست، و زخمی، و ضربه ای، که راه را بر اصلاح می بندد. (به همین دلیل هم من هرگز مصلح افراد نبوده ام و نخواهم بود.)

اما در کلام تو، تنها تلخی یک یادآوری محبانه ی تأسف بار هست. تو عیبم را سنگ نمی کنی تا به خشونت و بی رحمی آن را به سوی این سر پر درد پرتاب کنی و دردی تازه بر جملگی دردهایم بیفزایی. تو عیبم را یک لقمه ی سوزانِ گلوگیر نمی کنی که راه نفسم را ببندد و اشک به چشمانم بیاورد و خوف موت را در من بیدار کند. تو، مهم این است که به قصد انداختن و برانداختن نمی زنی، به قصد ساختن ، تجدید خاطره می کنی. من اگر هنوز هم سراپا عیبم ، این به هیچ حال دال بر آن نیست که تو راهت را به درستی نرفته ای، بل به معنای خارا شدنِ عیوبی ست که من از کودکی و نوجوانی با خود آورده ام، و هرگز، در زمان هایی که روح، انعطاف پذیری بیشتری داشت، آن را به جانب خوب و خوب تر شدن، منعطف نکردم...

باید که یک روز صبح، قطعاً و جداً، جدار سخت و سیمانی روحم را بتراشم، بی رحمانه و با یکدندگی، و بار دیگر ـ و شاید برای نخستین بار ـ روحی بسازم به نرمی پر کاکایی های دریای شمال، به نرمی روح یک کودک گیلک، به نرمی مه ملایم جنگل های مازندران، به نرمی نسیم دشت های پهناور ترکمن صحرا، و به نرمی نگاه یک عاشق به معشوق... و آنگاه، فرصت نوسازی خویشتن را به تو که در جستجوی این فرصت، عمری را گذرانده ای، بسپارم. من باید، باید، باید که یک روز صبح چنین کنم.‌ حتی اگر آن روز ، روز مرگم باشد. من نباید بگذارم که تو از این که چنین باری تا اینجا بر دوش های خویش کشیده ای احساس بیهودگی کنی.
نباید بگذارم که بی سوغات از این سفر باز گردی.
ما باید نخستین قدم ها را به سوی انسان بی عیب برداریم و نه قدم های بلند به سوی برشمردن عیوب همدیگر، به قصد آزردن، افسردن، کوباندن، له کردن، و به گریه انداختن... و نه به سوی قطع امید از خویش، از انسان...نه...نه...ما انسانیم، نه که عقرب کاشانیم.‌ ما افعی نیستیم ـ با کیسه هایی از زهر ناب خالص ـ که اگر باشیم هم باید آن کیسه ها را پیش از روز بزرگ ترک تنهایی، چون دندان های پوسیده و از ریشه به فساد آلوده و یکپارچه درد، به دور اندازیم.

عزیز من! ما برای تکمیل هم آمده ایم، نه برای تعذیب و تعزیر هم.‌ این، عین حقیقت است و حقیقتی تردیدنا پذیر... به زودی خواهی دید که من چگونه از درون این قطعه سنگ عظیم حجیم بد هیبت ، مجسمه ی یک آواز مهرمندانه را بیرون می کشم...یک آواز، به نرمی پر کاکایی ها، به نرمی نگاه یک کودک گیلک، به نرمی نگاه یک عاشق صادق محتاج به معشوق مهربان دست نیافتنی...


👤 #نادر_ابراهیمی
📚 #چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
✉️ نامه 30
join us | شهر کتاب
@bookcity5

BY شهر کتاب و داستان


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/bookcity5/7424

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

'Wild West' That hurt tech stocks. For the past few weeks, the 10-year yield has traded between 1.72% and 2%, as traders moved into the bond for safety when Russia headlines were ugly—and out of it when headlines improved. Now, the yield is touching its pandemic-era high. If the yield breaks above that level, that could signal that it’s on a sustainable path higher. Higher long-dated bond yields make future profits less valuable—and many tech companies are valued on the basis of profits forecast for many years in the future. The regulator said it had received information that messages containing stock tips and other investment advice with respect to selected listed companies are being widely circulated through websites and social media platforms such as Telegram, Facebook, WhatsApp and Instagram. Since its launch in 2013, Telegram has grown from a simple messaging app to a broadcast network. Its user base isn’t as vast as WhatsApp’s, and its broadcast platform is a fraction the size of Twitter, but it’s nonetheless showing its use. While Telegram has been embroiled in controversy for much of its life, it has become a vital source of communication during the invasion of Ukraine. But, if all of this is new to you, let us explain, dear friends, what on Earth a Telegram is meant to be, and why you should, or should not, need to care. Markets continued to grapple with the economic and corporate earnings implications relating to the Russia-Ukraine conflict. “We have a ton of uncertainty right now,” said Stephanie Link, chief investment strategist and portfolio manager at Hightower Advisors. “We’re dealing with a war, we’re dealing with inflation. We don’t know what it means to earnings.”
from kr


Telegram شهر کتاب و داستان
FROM American