Telegram Group & Telegram Channel
Forwarded from نور سیاه
یادی از محمدتقی دانش‌پژوه

دوست عزیز و دانشمند آقای دکتر رسول جعفریان کتاب جالبی منتشر کرده است به اسم محمدتقی دانش‌پژوه در دانشگاه تهران (کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ۱۳۹۸). این کتاب اسناد اداری سال‌های خدمت استاد دانش‌پژوه در دانشگاه تهران است؛ یعنی سال‌های میان ۱۳۱۸ تا ۱۳۵۵. دانش‌پژوه یکی از دانشمندان برجستهٔ ایران معاصر بود. با کارنامه‌ای درخشان. او کتابشناسی بزرگ و فهرست‌نگاری کم‌نظیر بود. متون بسیاری را تصحیح و منتشر کرد. مقالات بسیار نوشت. آثارش مورد استناد ایران‌شناسان بود و هست. نامش در مجامع ایران‌شناسی بلند بود و هست. او اعتبار دانشگاه تهران بود و هست.
ایرج افشار برآورد کرده که دانش‌پژوه قریب به صدهزار نسخهٔ خطی و سند را در کتابخانه‌های ایران و جهان دیده و فهرست کرده است. همو دانش‌پژوه را «فهرست‌نگاری جهانی» نامیده است.
دانش‌پژوه مردی خاموش و بی‌هیاهو بود. به پیش چشم‌ها نمی‌کشید خود را. سرش به کارش بود. مستغرق بود. افشار نوشته با دانش‌پژوه و اللهیار صالح به سفر کاشان می‌رفتند تا چند نسخهٔ خطی ببینند. در کویر میان آران و کاشان به شب افتادند و طوفان شن شد. چشم چشم را نمی‌دید. از ماشین پیاده شدند و افشار مقداری شاخه و بوته کند تا زیر چرخ بگذارد که ماشین راه بیفتد. دانش‌پژوه در آن مخمصه به افشار گفت اگر نتوانیم به راهمان ادامه بدهیم سرنوشت آن نسخه‌ها و فهرست کردنشان چه می‌شود. افشار پرخاش می‌کند که مرد حسابی داریم زیر شن دفن می‌‌شویم تو به فکر نسخه هستی. صالح به او گفت شما به این فکر باشید که اگر ماشین راه نیفتد امشب در این کویر چه باید بکنیم؟

هر سفری که می‌رفت برای این بود کتاب خطی ببیند و فهرست کند. افشار نوشته که دانش به میزبانان می‌گفت که مرا صرفا به کتابخانه و مسجد و گورستان ببرید. برای دیدن کتاب و کتیبه. از اروپا و شوروی و آمریکا به افشار نامه می‌نوشت و نسخه‌هایی را که دیده بود معرفی می‌کرد و افشار نامه‌هایش را در مجله‌اش چاپ می‌کرد.
دانش‌پژوه نماد تحقیق درست و اصیل و سودمند بود. آثارش مبنای پژوهش درست است. او اعتبار ایران و دانشگاه تهران بود.

دانش‌پژوه دکتر نبوده و مدارج دانشگاهی را طی نکرده بود. برخی از سندهای کتاب نشان می‌دهد اوضاع مالی پریشانی داشته و با حقوقی اندک سر می‌کرده است. همچنین این سندها نشان می‌دهد که دوستان دانش مثل افشار و زریاب و زرین‌کوب چقدر دلسوزش بوده‌اند. چند نامه از افشار به اولیای دانشگاه هست که در آنها مقام علمی دانش‌پژوه را توضیح داده است.

بهترین جای کتاب آنجاست که دانش قرار است بازنشسته شود و مقررات اجازه نمی‌دهد با رتبۀ استادی بازنشسته شود. همه به تکاپو می‌افتند. دانش مقاله به زبان انگلیسی ننوشته بود و به همین دلیل نمی‌توانست استاد شود. منصوره اتحادیه، احسان اشراقی، افشار، باستانی پاریزی، محمداسماعیل رضوانی، منوچهر ستوده و هما ناطق استادان گروه تاریخ به عزت‌الله نگهبان، رئیس وقت دانشکده ادبیات، نوشتند که دانش‌پژوه در خلال تحقیقات خود هیچ‌گاه درصدد برنیامد آثارش را با ضوابط اداری تطبیق دهد و ترفیع بگیرد. اگر مراد از مقاله به انگلیسی نوشتن این است که نام دانشگاه تهران در مجامع خارجی آوازه بیابد، کتاب‌های دانش‌پژوه همه‌جا هست و فرنگی و ایرانی به کارهایش ارجاع می‌دهند. این نامه را باید افشار نوشته باشد.

نامه‌ای هم زریاب‌خویی به رئیس وقت دانشگاه نوشته که خیلی نامۀ قشنگی است. به رئیس دانشگاه تذکر داده مقام و اعتبار علمی دانش‌پژوه فراتر از این مقررات و آیین‌نامه‌های عادی دانشگاه است و با احترام گذاشتن به مقام علمی دانش‌پژوه همه می‌فهمند که دانشگاه تهران دربارهٔ استادان بزرگ خود محبوس مقررات عادی نیست و زبان طاعنان هم بسته می‌شود که دانشگاه تهران به چنین دانشمند بزرگی مرتبۀ استادی نداد. نامۀ زریاب یکی از عالی‌ترین ستایش‌ها از مقام علمی دانش‌پژوه است.

نامۀ لطیفی هم دکتر زرین‌کوب به رئیس دانشگاه نوشت. گفت استادان دانشکده ادبیات متأسف هستند که نمی‌توانند از لحاظ عناوین مرسوم، خود را هم‌مرتبۀ دانش‌پژوه - که دانشیار بود- بیابند. می‌گوید افتخار این است که شبیه دانش‌پژوه باشیم. ادب را می‌بینید. بزرگواری و ظرافت را ملاحظه می‌کنید.

دانشگاه تهران و رئیس وقت آن دکتر هوشنگ نهاوندی هم این شعور و درایت را داشت که به این توصیه‌ها و دلسوزی‌ها توجه کنند و سرانجام استاد دانش‌پژوه به عنوان اداری استادی ملقب گشت و با این مرتبه بازنشسته شد.

این نامه‌ها را که می‌خواندم با خودم می‌گفتم معنی متحد جانهای مردان خداست یعنی این. این استادان چون بزرگ بودند و نجیب بودند و بلندنظر بودند، حرمت دوست و همراه بزرگ و نجیب و یگانه خود را پاس می‌داشتند.

همه چیز فانی است. اینان که نام و یادشان در این کتاب آمده عموما رفته‌اند. همه چیز برگذشتنی است. افسانۀ نیک شو نه افسانۀ بد.

https://www.group-telegram.com/kr/n00re30yah.com



group-telegram.com/n00re30yah/980
Create:
Last Update:

یادی از محمدتقی دانش‌پژوه

دوست عزیز و دانشمند آقای دکتر رسول جعفریان کتاب جالبی منتشر کرده است به اسم محمدتقی دانش‌پژوه در دانشگاه تهران (کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ۱۳۹۸). این کتاب اسناد اداری سال‌های خدمت استاد دانش‌پژوه در دانشگاه تهران است؛ یعنی سال‌های میان ۱۳۱۸ تا ۱۳۵۵. دانش‌پژوه یکی از دانشمندان برجستهٔ ایران معاصر بود. با کارنامه‌ای درخشان. او کتابشناسی بزرگ و فهرست‌نگاری کم‌نظیر بود. متون بسیاری را تصحیح و منتشر کرد. مقالات بسیار نوشت. آثارش مورد استناد ایران‌شناسان بود و هست. نامش در مجامع ایران‌شناسی بلند بود و هست. او اعتبار دانشگاه تهران بود و هست.
ایرج افشار برآورد کرده که دانش‌پژوه قریب به صدهزار نسخهٔ خطی و سند را در کتابخانه‌های ایران و جهان دیده و فهرست کرده است. همو دانش‌پژوه را «فهرست‌نگاری جهانی» نامیده است.
دانش‌پژوه مردی خاموش و بی‌هیاهو بود. به پیش چشم‌ها نمی‌کشید خود را. سرش به کارش بود. مستغرق بود. افشار نوشته با دانش‌پژوه و اللهیار صالح به سفر کاشان می‌رفتند تا چند نسخهٔ خطی ببینند. در کویر میان آران و کاشان به شب افتادند و طوفان شن شد. چشم چشم را نمی‌دید. از ماشین پیاده شدند و افشار مقداری شاخه و بوته کند تا زیر چرخ بگذارد که ماشین راه بیفتد. دانش‌پژوه در آن مخمصه به افشار گفت اگر نتوانیم به راهمان ادامه بدهیم سرنوشت آن نسخه‌ها و فهرست کردنشان چه می‌شود. افشار پرخاش می‌کند که مرد حسابی داریم زیر شن دفن می‌‌شویم تو به فکر نسخه هستی. صالح به او گفت شما به این فکر باشید که اگر ماشین راه نیفتد امشب در این کویر چه باید بکنیم؟

هر سفری که می‌رفت برای این بود کتاب خطی ببیند و فهرست کند. افشار نوشته که دانش به میزبانان می‌گفت که مرا صرفا به کتابخانه و مسجد و گورستان ببرید. برای دیدن کتاب و کتیبه. از اروپا و شوروی و آمریکا به افشار نامه می‌نوشت و نسخه‌هایی را که دیده بود معرفی می‌کرد و افشار نامه‌هایش را در مجله‌اش چاپ می‌کرد.
دانش‌پژوه نماد تحقیق درست و اصیل و سودمند بود. آثارش مبنای پژوهش درست است. او اعتبار ایران و دانشگاه تهران بود.

دانش‌پژوه دکتر نبوده و مدارج دانشگاهی را طی نکرده بود. برخی از سندهای کتاب نشان می‌دهد اوضاع مالی پریشانی داشته و با حقوقی اندک سر می‌کرده است. همچنین این سندها نشان می‌دهد که دوستان دانش مثل افشار و زریاب و زرین‌کوب چقدر دلسوزش بوده‌اند. چند نامه از افشار به اولیای دانشگاه هست که در آنها مقام علمی دانش‌پژوه را توضیح داده است.

بهترین جای کتاب آنجاست که دانش قرار است بازنشسته شود و مقررات اجازه نمی‌دهد با رتبۀ استادی بازنشسته شود. همه به تکاپو می‌افتند. دانش مقاله به زبان انگلیسی ننوشته بود و به همین دلیل نمی‌توانست استاد شود. منصوره اتحادیه، احسان اشراقی، افشار، باستانی پاریزی، محمداسماعیل رضوانی، منوچهر ستوده و هما ناطق استادان گروه تاریخ به عزت‌الله نگهبان، رئیس وقت دانشکده ادبیات، نوشتند که دانش‌پژوه در خلال تحقیقات خود هیچ‌گاه درصدد برنیامد آثارش را با ضوابط اداری تطبیق دهد و ترفیع بگیرد. اگر مراد از مقاله به انگلیسی نوشتن این است که نام دانشگاه تهران در مجامع خارجی آوازه بیابد، کتاب‌های دانش‌پژوه همه‌جا هست و فرنگی و ایرانی به کارهایش ارجاع می‌دهند. این نامه را باید افشار نوشته باشد.

نامه‌ای هم زریاب‌خویی به رئیس وقت دانشگاه نوشته که خیلی نامۀ قشنگی است. به رئیس دانشگاه تذکر داده مقام و اعتبار علمی دانش‌پژوه فراتر از این مقررات و آیین‌نامه‌های عادی دانشگاه است و با احترام گذاشتن به مقام علمی دانش‌پژوه همه می‌فهمند که دانشگاه تهران دربارهٔ استادان بزرگ خود محبوس مقررات عادی نیست و زبان طاعنان هم بسته می‌شود که دانشگاه تهران به چنین دانشمند بزرگی مرتبۀ استادی نداد. نامۀ زریاب یکی از عالی‌ترین ستایش‌ها از مقام علمی دانش‌پژوه است.

نامۀ لطیفی هم دکتر زرین‌کوب به رئیس دانشگاه نوشت. گفت استادان دانشکده ادبیات متأسف هستند که نمی‌توانند از لحاظ عناوین مرسوم، خود را هم‌مرتبۀ دانش‌پژوه - که دانشیار بود- بیابند. می‌گوید افتخار این است که شبیه دانش‌پژوه باشیم. ادب را می‌بینید. بزرگواری و ظرافت را ملاحظه می‌کنید.

دانشگاه تهران و رئیس وقت آن دکتر هوشنگ نهاوندی هم این شعور و درایت را داشت که به این توصیه‌ها و دلسوزی‌ها توجه کنند و سرانجام استاد دانش‌پژوه به عنوان اداری استادی ملقب گشت و با این مرتبه بازنشسته شد.

این نامه‌ها را که می‌خواندم با خودم می‌گفتم معنی متحد جانهای مردان خداست یعنی این. این استادان چون بزرگ بودند و نجیب بودند و بلندنظر بودند، حرمت دوست و همراه بزرگ و نجیب و یگانه خود را پاس می‌داشتند.

همه چیز فانی است. اینان که نام و یادشان در این کتاب آمده عموما رفته‌اند. همه چیز برگذشتنی است. افسانۀ نیک شو نه افسانۀ بد.

https://www.group-telegram.com/kr/n00re30yah.com

BY نور سیاه




Share with your friend now:
group-telegram.com/n00re30yah/980

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Telegram was co-founded by Pavel and Nikolai Durov, the brothers who had previously created VKontakte. VK is Russia’s equivalent of Facebook, a social network used for public and private messaging, audio and video sharing as well as online gaming. In January, SimpleWeb reported that VK was Russia’s fourth most-visited website, after Yandex, YouTube and Google’s Russian-language homepage. In 2016, Forbes’ Michael Solomon described Pavel Durov (pictured, below) as the “Mark Zuckerberg of Russia.” Asked about its stance on disinformation, Telegram spokesperson Remi Vaughn told AFP: "As noted by our CEO, the sheer volume of information being shared on channels makes it extremely difficult to verify, so it's important that users double-check what they read." Markets continued to grapple with the economic and corporate earnings implications relating to the Russia-Ukraine conflict. “We have a ton of uncertainty right now,” said Stephanie Link, chief investment strategist and portfolio manager at Hightower Advisors. “We’re dealing with a war, we’re dealing with inflation. We don’t know what it means to earnings.” Although some channels have been removed, the curation process is considered opaque and insufficient by analysts. Andrey, a Russian entrepreneur living in Brazil who, fearing retaliation, asked that NPR not use his last name, said Telegram has become one of the few places Russians can access independent news about the war.
from kr


Telegram نور سیاه
FROM American