group-telegram.com/minooyekherad/691
Last Update:
زوال اندیشهٔ سیاسی در ایران
دکتر جواد طباطبایی
انتشارات مینوی خرد، ۱۴۰۳
ارسطو رسالهٔ اخلاق نیکوماخسی را چونان دیباچهای بر سیاست نوشته است. رسالهٔ سیاسات معلم اول، به خلاف عمدهٔ رسالههای او، در آغاز دورهٔ اسلامی، به زبان عربی ترجمه نشد. با توجه به پیوندی که ارسطو میان این رساله و اخلاق نیکوماخسی برقرار کرده بود، در دسترس نبودن رسالهٔ نخست در فهم «اغراض» رسالهٔ دوم بیتأثیر نبود. در واقع، از نظر ارسطو، در قلمرو عمل، به تعبیری که شیخالرئیس به مناسبت دیگری آورده، سیاستْ «دانش برین» به شمار میآمد و اخلاق - به گونهای که در دو رسالهٔ معلم اول تدوین شده است - دیباچهای بر سیاست بود. تأکید ارسطو بر اینکه اخلاق دیباچهای بر سیاست است، از این حیث اهمیت دارد که «علم برینِ»قلمرو عمل، که در زبان فارسی از آن به سیاست تعبیر کردهاند، دانش مناسبات شهروندی است. ( پانوشت: اصطلاح «علم برین» یا «علم پیشین» را ابن سینا در قیاس با «علم طبیعی و علم زیرین» به جای مابعدالطبیعه آورده است. ابوعلی سینا، «الهیات»، دانشنانهٔ علائی، ص ۳.) بنابراین، اخلاق دیباچهٔ این مناسبات شهروندی نیز باید اخلاق شهروندی - یا به تعبیری که در فصل مربوط به مسکویهٔ رازی خواهیم گفت، «اخلاق مدنی» - است. از این رو، فهم «اغراض» ارسطو در رسالهٔ اخلاق، برابر نظر معلم اول، وابسته به فهم سیاست او بود. در فصلهای آتی توضیح خواهیم داد که اگر چه در عصر زرین فرهنگ ایران دریافتی از «اخلاق مدنی» بر پایهٔ ترجمهای از اخلاق نیکوماخسی وجود داشت، اما با مرگ ابوعلی مسکویهٔ رازی این اخلاق مدنی جای خود را به اخلاق شرعی - زاهدانهای داد که امام محمد غزالی از نخستین تدوینکنندگان آن بود. ... ارسطو، از همان آغاز بحث دربارهٔ پیوند اخلاق و سیاست ... این پرسش بنیادین را مطرح میکند که بحث دربارهٔ خیر برین در قلمرو کدام دانش قرار میگیرد؟ « میتوان این نکته را پذیرفت که خیر برین موضوع بارزترین علم برین و سامانبخش است و چنین به نظر میرسد که این علمْ همان سیاست باشد، زیرا سیاست معلوم میدارد که در میان دانشها، کدام یک از آنها در شهر ضروری است و هر گروه از شهروندان کدام دانشها را باید فرا گیرند و مطالعهٔ آن دانشها تا چه اندازه ضروری خواهد بود... حتی ارجمندترین فنون، همچون فرماندهی جنگی، تدبیر منزل و خطابه، به سیاست وابستهاند. اما چون سیاست از دانشهای عملی دیگر سود میجوید و افزون بر این سیاست دربارهٔ آنچه باید کرد و نباید کرد، قانون میگذارد، غایت این دانشْ غایتهای دیگر دانشها را نیز شامل میشود؛ نتیجه اینکه غایت سیاستْ همان خیر ویژهٔ انسان است. بنابراین، حتی اگر خیر فرد و خیر شهر یگانه باشد، به دست آوردن خیر شهر و پاسداری از آن، آشکارا، کوششی ارجمندتر است. ... این خیر را فارابی سعادت εὐδαιμονία مینامد که به معنای زندگی خوب و توأم با موفقیت است. اگر چه این سعادت در نخستین نگاه در زندگی فردی تحقق پیدا میکند، زیرا زندگی سعادتمندانه جز با عمل به فضیلت امکانپذیر نیست، اما جایگاه راستین آن در شهر و مناسبات شهروندی - یا «مدنی»، در عرف فیلسوفان دورهٔ اسلامی - است.
صص. ۱۱۶-۱۱۸
@minooyekherad
BY انتشارات مینوی خرد minooyekheradpub
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/minooyekherad/691