‌
✳️ چوب خدا

🔻در حاشیهٔ آتش‌سوزی‌های مهیب لس‌آنجلس که اخیراً‌ رخ داد، دیدم که کسانی تصویرهایی از وضعیت منتشر کرده‌اند حاکی از نوعی سرور، و با تعبیرهایی از این قبیل که «چوب خدا صدا ندارد». منظور این بود که حالا مردم امریکا تاوان جنگ‌افروزی‌های خویش را می‌دهند.
در موارد دیگری هم چنین تصوراتی را شاهدیم، از این قبیل که حوادث طبیعی یا موقعیت‌های اقلیمی، به گناه و ثواب انسان‌ها ارتباط داده شده است.

🔻 ببینید ما در کرهٔ زمینی زندگی می‌کنیم با خصوصیات طبیعی متفاوت. و آب و هوای هر منطقه، تابع شرایط اقلیمی است. مناطق معتدله، سواحل دریا، مناطق‌باران‌خیز آب و هوای بهتری دارند نسبت به مناطق خشک یا بسیار سرد.

🔻 ما وقتی می‌توانیم مسائل اقلیمی را به گناه و ثواب ربط بدهیم که در جایی امری مقتضیات اقلیمی رخ دهد. یعنی مثلاً منطقه‌ای که از نظر علمی باید کاملاً خوش آب و هوا باشد، خشک و کویری شده باشد یا برعکس. به راستی در کجای دنیا ما چیزی داریم که خلاف طبیعت علمی و خصوصیات اقلیمی باشد که آن رابه گناه و ثواب ربط دهیم؟

🔻 شهر لس‌آنجلس تا بوده همین بوده است. شهری است که در آن حوادث بسیار رخ می‌دهد و دلایل طبیعی هم دارد. مثل این که یک جای دنیا زلزله‌خیز است، یک جای دنیا در معرض سیل است، یک جای دنیا سرد است، یک جای گرم است. این شهر هم استعداد آتش‌سوزی دارد به دلایل کاملاً ملموس جغرافیایی.

🔻 و موضوع دیگری که اینجا باید در نظر گرفت، جنبهٔ‌ انسانی است. هر جامعه‌ای نیک و بد خود را دارد و هیچ دلیلی ندارد که خداوند، گروهی از مردم را نیک‌تر از بقیه آفریده باشد. مردم لس‌آنجلس هم مردمی هستند مثل دیگر جاهای دنیا. آن‌ها هم کودک و جوان و پیر دارند. آنچه در تصویر می‌بینید شهر بازی کودکان است. حالا در کشور آن‌ها حکومتی برقرار است که بر دیگر ملل ستم می‌ورزد و جنگ‌طلبی و آشوب‌طلبی می‌کند. خوب اگر چوب خدا هم قرار است بر سر کسی بخورد باید بر سر آن‌ها بخورد.

🔻 می‌دانم که بعضی‌ها می‌گویند «همین که این مردم آن حاکمان را تحمل می‌کنند، شایستهٔ عقوبت هستند.» ولی این یک توجیه است. ما اگر در آن موقعیت بودیم،‌ آن را بر خود می‌پسندیدیم؟ در زمان شاه در ایران زلزلهٔ‌ طبس رخ داد. این درست بود که کسانی بگویند این عقوب مردمی بود که رژیم شاه را تحمل می‌کردند؟ نه، اینجا باید نگاه انسانی داشت، به فکر آسیب‌دیدگان بود. باید بکوشیم که همین وقایع را هم بهانه‌ای برای همدلی میان جوامع انسانی بسازیم.

🔻مصائب طبیعی، صرف نظر از همه این‌ها، می‌باید همدلی و نگاه انسانی ما را برانگیزد.
@mkazemkazemi

🔴 #اطلاع_رسانی

«مکتب گمنامی»، امروز در حوزه هنری خراسان رضوی


🔰 کارگاه #شعر مکتب گمنامی با موضوع «شعر و جامعه» با حضور استاد #محمدکاظم_کاظمی برگزار می‌شود.

📆 یکشنبه ۲۳ دی‌ماه، ساعت ۱۷

✨️حضور برای تمامی علاقمندان، آزاد و رایگان است


💠@hhkhrazavi | #حوزه_هنری_خراسان_رضوی

‌
✳️ حسین ابراهیمی و مجامع شعر

🔻 می‌توانم بگویم که از سال ۱۳۷۰ بود که شعر مهاجرت افغانستان به‌ناگاه یک تریبون و موقعیت رسانه‌ای و محفلی نیرومند یافت و آن زمانی بود که مجامع شعر افغانستان از سوی «مرکز تحقیقات افغانستان» شروع شد.
🔻 البته شعر مهاجر ما تا آن زمان چهره‌های شاخصی داشت و آثار متعددی از شاعران خوب ما منتشر شده بود، ولی در حوزهٔ رسانه‌ها و رویدادهای ادبی چندان موقعیتی نیافته بود. در واقع با این مجامع بود که شعر ما در ایران صاحب تریبون شد، چهره‌ها شناخته شدند و مردم و مسئولان و شخصیت‌های ایرانی و مهاجر با این چهره از جامعهٔ ما آشنا شدند.
🔻 قریب به یکصد شاعر مهاجر از سراسر ایران، به مدت چند روز در این برنامه‌ها حضور داشتند. جلسات با شکوه شعرخوانی و دیدارهایی با مسئولان و مقامات (از جمله مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران) از این جمله بود. در مجموع چهار مجمع در چهار سال متوالی ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۳ برگزار شد. از ۱۳۷۳ به بعد دیگر مجامع شعر به آن شکل ادامه پیدا نکرد و گاهی به صورت شب شعرهایی در حاشیهٔ مجمع علما برگزار می‌شد. ولی دیگر شعر ما راه افتاده بود؛‌ نهادهای مختلف با شاعران افغانستان آشنا شده بودند و محافل و مجالس دیگر پیهم، حضور رسانه‌ای و محفلی شعر ما را تداوم داد.
🔻 سهم اصلی را در برپایی این مجامع، آقای حسین ابراهیمی داشت. ایشان نمایندهٔ ولی فقیه در امور افغانستان بود و «مرکز تحقیقات افغانستان» را برای فعالیت‌های پژوهشی و فرهنگی تأسیس کرده بود. آقای ابراهیمی در همه این محافل پای کار بود و حضور داشت و شخص اول مدیریتی آن‌ها بود.
🔻 البته فعالیت‌های حسین ابراهیمی برای افغانستان محدود به این مجامع نمی‌شد. چنان که گفتم ایشان نمایندهٔ ولی فقیه در امور افغانستان بود و نقشی مهم در سیاست‌گذاری‌ها و مواضع سیاسی و عملی ایران در قبال افغانستان داشت. این فعالیت‌های ایشان هم البته قابل ارزیابی و نقد و بررسی است. من در آن زمینه‌ها صاحب صلاحیت و وقوف نیستم. این‌قدر می‌توانم بگویم که نسبت به مسائل کشور، مهاجرین و فعالیت‌های فرهنگی آنان نگاهی مثبت داشت، تا جایی که من در این مجامع و در دیدارهای حاشیهٔ این مجامع برخورد کردم.
🔻 آقای حسین ابراهیمی چند روز قبل و در سن قریب به هشتادسالگی درگذشت و خبر درگذشت ایشان، خاطرهٔ نیک آن سال‌ها و آن محافل را برایم زنده ساخت. روحش شاد باشد.
🔻 عکس‌هایی از مجامع و دیدارهای جانبی و نیز عکس‌های دسته‌جمعی شاعران را در اینجا می‌گذارم، عکس‌هایی که در آن‌ها اولین بار این جمع از شاعران ما در یک قاب قرار گرفتند. در این عکس‌ها بسیار چهره‌ها از شاعران نامدار ده‌های بعد را می‌توان یافت.

@mkazemkazemi

🎥 خواندن قسمتی از شعر محمد کاظم کاظمی شاعر افغانستانی

+ علی زارعان، کارشناس ادبیات

#شعر #ادبیات #صبحانه_ایرانی

🔴 @sobhaneye_irani

🍁 پشت‌پردهٔ هشتگ # اخراج_افغانی_مطالبه_ملی

حمیدرضا احمدی بیش از «۱۸۵٫۰۰۰» توییت مربوط به این هشتگ را استخراج (scrape) و تحلیل آماری کرده است. تحلیل او نشان می‌دهد «۷۳۰۰ کاربر» به‌طور «هماهنگ و سازماندهی‌شده» این هشتگ را داغ کرده‌اند؛ «۵۰ نفر» از این کاربران «یک‌سوم» این‎همه توییت را زده‌اند، احتمالاً «یک‌چهارم» این کاربران خارج از ایران هستند و «بیشترِ» این کاربران در سال ۲۰۲۲ به عضویت توییتر درآمده‌اند.

01:48 پروژهٔ اخراج چگونه اجرا می‌شود؟

10:47 چه کسانی بر طبل اخراج می‌کوبند؟

28:11 راه‌حل، اگر اخراج نیست، پس چیست؟

©️از: یوتیوب حمیدرضا احمدی‌ (۱۴۰۳/۱۰/۲۲)

🔗 دانلود داده‎ها (توییت‎ها، آمار و نمودار و ...)

#️⃣ #مهاجرهراسی #مهاجرستیزی

🔹 بخشی از سخنرانی محمدکاظم کاظمی در محفل فرهنگی ادبی «علی یا شاه مردان» در خانه هنر مهاجرین خراسان رضوی.
🔺با بحثی در باره‌ی شاعران فارسی و حضرت علی
#شعر
#امام_علی
#محمدکاظم_کاظمی
@zaynabbayat

مدرسهٔ‌ آفتاب در فصل زمستان ۱۴۰۳ برگزار می‌کند.
✳️ شبی با بیدل
🔹 ارائه‌دهنده: محمدکاظم کاظمی
🔹حضوری
🔻شروع دوره از چهارشنبه ۵ دی‌ماه ۱۴۰۳
🔻چهارشنبه‌ها ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰:۳۰
🔻کافه کتاب آفتاب (احمدآباد، نبش قائم ۴)
🔻ثبت نام در اینستاگرام و تلگرام مدرسهٔ آفتاب
@school_cafe_ketab_aftab