Telegram Group & Telegram Channel
🔴پایان خشونت و فساد دینی؟

مرضیه حاجی هاشمی

روزهای پایانی آبان ماه مرا بار دیگر عمیقاً به فکر درباره استادم، زنده یاد «داود فیرحی» فرو می‌برد، کسی که کلاس‌های درسش، یکی از پربارترین کلاس‌های درس دوره دکترا بود، آنجایی که اندیشه های «جان لاک» و «میرزای نایینی» را در زمینه تطبیق الهیات سیاسی بر دموکراسی برابری می دادیم یا  اشکال مختلف الگوهای دولت - تمدن را بررسی می‌کردیم و کم کم زاویه فکری خود را از اندیشه‌های استاد، صیقل یافته‌تر می‌دیدم؛ گرچه به واقع اندیشه‌های وی و حوزه مطالعاتی هیچ استادی را به این اندازه نزدیک به دغدغه‌های فکری خویش نمی‌ یافتم.

داود فیرحی آنگاه که قربانی تعلل در واکسینه کردن جامعه در برابر «ویروس کرونا» شد، گرچه عمر علمی پرباری داشت؛ ولی هنوز میوه اصلی تکاپوهای علمی خویش را نچیده بود؛ چرا که چنین برمی‌آمد، وی در حال تلاش برای رسیدن به یک الهیات سیاسی جدید بود، یک الهیات سیاسی، واجد عناصر بالای دموکراتیک. البته به واقع روشن نیست، اگر داود فیرحی، رویدادهای تلخ و در عین حال تأمل برانگیز و تحول ساز ۱۴۰۱ و سپس جنگ خونبار و ویرانگر غزه را به نظاره می‌نشست، هنوز بر این باور بود که می‌توان الهیات سیاسی را اصلاح کرد یا تمام قد از الهیات سیاسی عبور می‌کرد.

به نظر می‌رسد، فیرحی در نسبت با نظم سیاسی با یا بدون ارجاع به اقتدار الهی که از اوایل قرن نوزدهم، دو شیوه متفاوت پرداختن بدان در غرب رشد کرده بود و زمینه ایجاد دو مکتب فلسفه سیاسی را فراهم ساخته بود؛ گرچه متأثر از «روسو» و نحله فکری وی بود؛ ولی به وصف روحانی بودنش نمی‌توانست، با آنها بر سر این باور از دین هم داستان باشد که «دین در عمیق‌ترین سطح خود جلوه‌ای از ذات خود ذهن است» و انسان برای اینکه به لحاظ روانشناختی و اجتماعی با خودش آشتی کند، باید به فهم عقلانی و اخلاقی از آن دست پیدا کند؛ نه برای چیزی مانند «رستگاری» در الهیات سنتی. فیرحی چه آگاه به این باور از دین یا ناآگاه از آن، کارش در ارائه یک الهیات سیاسی مدرن در الگوگیری از مکتب فلسفه سیاسی که به نظر متأثر از آن می‌بود، دشوار می نمود.

می‌توانیم دو مکتب فلسفه سیاسی را که در زمینه نسبت دین و سیاست در غرب مدرن رشد کرد، «فرزندان «هابز» و فرزندان روسو بنامیم». به زبان ساده می‌توان گفت، در نظر فرزندان هابز تنها در صورتی می‌توان از خشونت و فساد الهیات سیاسی، رهایی یافت که در سرچشمه‌های ایمان مردم تشکیک ایجاد کرد و آنها را به این باور رساند که باورهای دینی‌شان به سبب نادانی، ترس و شهوت است و وقتی به روحانیان بی اعتماد شدند، «شاید طلسم الهیات سیاسی شکسته می شد و در نتیجه و تنها در همین صورت، ممکن بود، اندیشه هوشیارانه در باب زندگی سیاسی شروع شود».

فرزندان روسو، متأثر از وی بر این باور بودند که «دین اصیل، هیچ ربطی به نادانی، ترس یا شهوت نداشت. این نهادهای دینی و سیاسی فاسد بودند که با وارونه کردن ایمان اخلاقی، آب به آسیاب خرافه ریخته، احساس اخلاقی را تنزل داده و مومنان را نسبت به یکدیگر، نامتساهل و خشن کرده بودند».
آنها بر این عقیده بودند که «هر تمدن شناخته شده‌ای بر دین استوار شده؛ نه فلسفه. در جوامع سالم، دین به برقراری تعهد اجتماعی و تشویق فداکاری در راه خیر عمومی کمک کرده است».«کانت» و «هگل» از این مکتب فلسفه سیاسی بودند؛ اما الهیات سیاسی آنها کاملاً جدید بود؛ نه آن الهیات مسیحی سنتی، الهیاتی که خدا را آن «خدای قادر متعال» نمی‌دید که بیرون از ماست و احکام و دستوراتی را به نام دین بر ما ملزم ساخته است؛ بلکه چنانچه گفته شد از نظر آنها «دین در عمیق‌ترین سطح خود، جلوه‌ای از ذات خود ذهن است».

حال سوال اینجاست: اگر مانند فیرحی، مکتب دوم را بپذیریم؛ بدون اینکه باور ما نسبت به خدا تغییر کند، می‌توانیم همچنان امید به تاسیس الهیات سیاسی مدرن داشته باشیم؟ وقتی فیرحی هنوز از «فقه سیاسی» سخن می‌گفت، بیانگر این بود که از الهیات سنتی عبور نکرده است، آیا او دچار پارادوکس بود یا این مسئله را نزد خود حل کرده بود؟

به واقع به زعم وی با کدامین خدا پایان خشونت و فساد دینی رقم خواهد خورد؟



#لینک_گروه_حامیان_سبز_میرحسین
https://www.group-telegram.com/+UqrfwnVQaww1N2Zk

#لینک_کانال👇👇
      
🆔@MohandesMirHosseinMousavi



group-telegram.com/mohandesmirhosseinmousavi/30382
Create:
Last Update:

🔴پایان خشونت و فساد دینی؟

مرضیه حاجی هاشمی

روزهای پایانی آبان ماه مرا بار دیگر عمیقاً به فکر درباره استادم، زنده یاد «داود فیرحی» فرو می‌برد، کسی که کلاس‌های درسش، یکی از پربارترین کلاس‌های درس دوره دکترا بود، آنجایی که اندیشه های «جان لاک» و «میرزای نایینی» را در زمینه تطبیق الهیات سیاسی بر دموکراسی برابری می دادیم یا  اشکال مختلف الگوهای دولت - تمدن را بررسی می‌کردیم و کم کم زاویه فکری خود را از اندیشه‌های استاد، صیقل یافته‌تر می‌دیدم؛ گرچه به واقع اندیشه‌های وی و حوزه مطالعاتی هیچ استادی را به این اندازه نزدیک به دغدغه‌های فکری خویش نمی‌ یافتم.

داود فیرحی آنگاه که قربانی تعلل در واکسینه کردن جامعه در برابر «ویروس کرونا» شد، گرچه عمر علمی پرباری داشت؛ ولی هنوز میوه اصلی تکاپوهای علمی خویش را نچیده بود؛ چرا که چنین برمی‌آمد، وی در حال تلاش برای رسیدن به یک الهیات سیاسی جدید بود، یک الهیات سیاسی، واجد عناصر بالای دموکراتیک. البته به واقع روشن نیست، اگر داود فیرحی، رویدادهای تلخ و در عین حال تأمل برانگیز و تحول ساز ۱۴۰۱ و سپس جنگ خونبار و ویرانگر غزه را به نظاره می‌نشست، هنوز بر این باور بود که می‌توان الهیات سیاسی را اصلاح کرد یا تمام قد از الهیات سیاسی عبور می‌کرد.

به نظر می‌رسد، فیرحی در نسبت با نظم سیاسی با یا بدون ارجاع به اقتدار الهی که از اوایل قرن نوزدهم، دو شیوه متفاوت پرداختن بدان در غرب رشد کرده بود و زمینه ایجاد دو مکتب فلسفه سیاسی را فراهم ساخته بود؛ گرچه متأثر از «روسو» و نحله فکری وی بود؛ ولی به وصف روحانی بودنش نمی‌توانست، با آنها بر سر این باور از دین هم داستان باشد که «دین در عمیق‌ترین سطح خود جلوه‌ای از ذات خود ذهن است» و انسان برای اینکه به لحاظ روانشناختی و اجتماعی با خودش آشتی کند، باید به فهم عقلانی و اخلاقی از آن دست پیدا کند؛ نه برای چیزی مانند «رستگاری» در الهیات سنتی. فیرحی چه آگاه به این باور از دین یا ناآگاه از آن، کارش در ارائه یک الهیات سیاسی مدرن در الگوگیری از مکتب فلسفه سیاسی که به نظر متأثر از آن می‌بود، دشوار می نمود.

می‌توانیم دو مکتب فلسفه سیاسی را که در زمینه نسبت دین و سیاست در غرب مدرن رشد کرد، «فرزندان «هابز» و فرزندان روسو بنامیم». به زبان ساده می‌توان گفت، در نظر فرزندان هابز تنها در صورتی می‌توان از خشونت و فساد الهیات سیاسی، رهایی یافت که در سرچشمه‌های ایمان مردم تشکیک ایجاد کرد و آنها را به این باور رساند که باورهای دینی‌شان به سبب نادانی، ترس و شهوت است و وقتی به روحانیان بی اعتماد شدند، «شاید طلسم الهیات سیاسی شکسته می شد و در نتیجه و تنها در همین صورت، ممکن بود، اندیشه هوشیارانه در باب زندگی سیاسی شروع شود».

فرزندان روسو، متأثر از وی بر این باور بودند که «دین اصیل، هیچ ربطی به نادانی، ترس یا شهوت نداشت. این نهادهای دینی و سیاسی فاسد بودند که با وارونه کردن ایمان اخلاقی، آب به آسیاب خرافه ریخته، احساس اخلاقی را تنزل داده و مومنان را نسبت به یکدیگر، نامتساهل و خشن کرده بودند».
آنها بر این عقیده بودند که «هر تمدن شناخته شده‌ای بر دین استوار شده؛ نه فلسفه. در جوامع سالم، دین به برقراری تعهد اجتماعی و تشویق فداکاری در راه خیر عمومی کمک کرده است».«کانت» و «هگل» از این مکتب فلسفه سیاسی بودند؛ اما الهیات سیاسی آنها کاملاً جدید بود؛ نه آن الهیات مسیحی سنتی، الهیاتی که خدا را آن «خدای قادر متعال» نمی‌دید که بیرون از ماست و احکام و دستوراتی را به نام دین بر ما ملزم ساخته است؛ بلکه چنانچه گفته شد از نظر آنها «دین در عمیق‌ترین سطح خود، جلوه‌ای از ذات خود ذهن است».

حال سوال اینجاست: اگر مانند فیرحی، مکتب دوم را بپذیریم؛ بدون اینکه باور ما نسبت به خدا تغییر کند، می‌توانیم همچنان امید به تاسیس الهیات سیاسی مدرن داشته باشیم؟ وقتی فیرحی هنوز از «فقه سیاسی» سخن می‌گفت، بیانگر این بود که از الهیات سنتی عبور نکرده است، آیا او دچار پارادوکس بود یا این مسئله را نزد خود حل کرده بود؟

به واقع به زعم وی با کدامین خدا پایان خشونت و فساد دینی رقم خواهد خورد؟



#لینک_گروه_حامیان_سبز_میرحسین
https://www.group-telegram.com/+UqrfwnVQaww1N2Zk

#لینک_کانال👇👇
      
🆔@MohandesMirHosseinMousavi

BY مهندس میرحسین موسوی




Share with your friend now:
group-telegram.com/mohandesmirhosseinmousavi/30382

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

'Wild West' The regulator said it has been undertaking several campaigns to educate the investors to be vigilant while taking investment decisions based on stock tips. "There are a lot of things that Telegram could have been doing this whole time. And they know exactly what they are and they've chosen not to do them. That's why I don't trust them," she said. If you initiate a Secret Chat, however, then these communications are end-to-end encrypted and are tied to the device you are using. That means it’s less convenient to access them across multiple platforms, but you are at far less risk of snooping. Back in the day, Secret Chats received some praise from the EFF, but the fact that its standard system isn’t as secure earned it some criticism. If you’re looking for something that is considered more reliable by privacy advocates, then Signal is the EFF’s preferred platform, although that too is not without some caveats. Lastly, the web previews of t.me links have been given a new look, adding chat backgrounds and design elements from the fully-features Telegram Web client.
from us


Telegram مهندس میرحسین موسوی
FROM American