Telegram Group & Telegram Channel
خاطرهٔ علی رفیعی از رضا قطبی وقتی به درخواست او مدیر تئاتر شهر شد

نخستین‌بار زمانی که پس از سال‌ها تحصیل در فرانسه به ایران بازگشتم، ژاله کاظمی من را به مصاحبه‌ای تصویری دعوت کرد.
من درآن زمان هنوز یک جوان کنفدراسیونی* بودم و پافشاری‌ام بر مواضع سیاسی-اجتماعی در طول گفت‌وگو باعث شد این مصاحبه در حین پخش از تلویزیون ملی قطع شود.
همچنین دستیاری من برای نمایش پیتر بروک که برای جشن هنر شیراز آماده می‌شد نیز پس از رسیدن من به شیراز منتفی شد، چراکه نه من حاضر شدم از مواضع سیاسی-اجتماعی خود عدول کنم نه آقای قطبی که در آن زمان در رأس «جشن هنر شیراز» بود و سرانجام من بعد از هشت ماه ممنوع‌الخروجی به فرانسه بازگشتم.
بار دیگر که برای تدریس در دپارتمان نمایش دانشکده‌ هنرهای زیبا به ایران آمدم، خانم فولادوند از دفتر آقای قطبی تماس گرفتند و گفتند ایشان تمایل دارند برای کار مهمی شما را در جلسه‌ای حضوری ملاقات کنند.
در دیداری که با آقای قطبی داشتم، ایشان گفتند چند روزی است مدام در فکرتان بودم و برایم سؤال شد که چطور در گذشته نتوانستم از توانایی‌های شما بهره ببرم. امروز از شما دعوت کردم تا بگویم به این نتیجه رسیده‌ام هیچ‌کس را بهتر از شما برای ریاست مجموعه‌ٔ تئاتر شهر نمی‌شناسم و امیدوارم پیشنهاد من را بپذیرید و موجب تعالی پیشانی تئاتر کشور شوید.
در لحظه با خودم فکر کردم که این همان قطبی چند سال پیش است. بلافاصله هم به این نتیجه رسیدم که بله نگاه مدیریتی توسعه‌محور، مدرن و مسئولانهٔ قطبی باعث شده اختلافات سیاسی گذشته را کنار بگذارد.
من به آقای قطبی گفتم در صورتی که برنامه‌ٔ پیشنهادی من توسط شما تأیید شود، مشکلی برای پذیرفتن این جایگاه ندارم.
برنامه‌ام را برای ایشان فرستادم و ایشان ضمن تأیید آن گفتند من خود را همه‌جوره متعهد به اجرای آن می‌دانم.
همکاری ما آغاز شد و رفته‌رفته دریافتم قطبی مدیری صادق، دقیق، جدی و مسئولیت‌پذیر است و قریب به اتفاق درخواست‌های من در قالب نامه و در راستای اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت بلادرنگ توسط ایشان ترتیب اثر داده می‌شد.
تصمیمات وعملکرد قطبی فارغ از مواضع شخصی و یا بستگی فامیلی با فرح دیبا بود. اولویت اصلی او همواره به‌ نتیجه رساندن کارها و امور مورد دغدغه‌ٔ مدیران متخصصش بود.
مدیرانی مثل قطبی تا همین امروز بسیار کم دیدم. در دورهٔ سه‌سالهٔ ریاست من در تئاتر شهر، منهای معماری داخلی ساختمان تئاتر‌ شهر، هیچ مانعی سر راه اهدافم قرار نگرفت و بیشتر چشم‌اندازهای من محقق شد.
در دوره‌ٔ همکاری‌ام با رضا قطبی دستاوردهایی ازجمله راه‌اندازی کارگاه‌های تخصصی ساخت دکور و لباس، کتابخانه و سالن تمرین مجموعه‌ تئاتر، بازیابی هویت اصلی تئاتر شهر به‌عنوان مهم‌ترین تئاتر کشور، همکاری با پایتخت‌های چهار کشور آفریقایی که در ادامه منجر به شکل‌گیری جشنواره‌های رقص، تئاتر و موسیقی شد، ارتقای جدی دستمزدهای گروه‌های تئاتری و کارکنان مجموعه تئاتر شهر، ایجاد انگیزهٔ مضاعف برای جوانان تئاتری درجهت همکاری با مجموعه تئاتر شهر و مواردی از این دست به‌ دست آمد.
قطبی به‌ندرت در مجامع حضور فیزیکی پیدا می‌کرد و بیشتر از دور به مسئولانه‌ترین شکل ممکن در پی انجام امور محوله بود تا به‌ بهترین شکل آن‌ها را به ثمر بنشاند. شاید من با نگاه ایشان در مورد تولیدات رادیو و تلویزیون وقت اختلاف سلیقه داشتم و یا این‌که کامل موافق نگاه سیاسی ایشان نبودم، اما نمی‌توانم منکر شخصیت مستقل، نگاه کارآمد، جدیت در کار و عملکرد مسئولانهٔ ایشان در شیوه‌ی مدیریتش باشم.
من تا همیشه ویژگی‌های شخصیتی و مدیریتی رضا قطبی و تأثیرات آن بر فرهنگ‌ و‌ هنر کشور را ستایش خواهم کرد. همکاری من با رضا قطبی با استعفا از ریاست تئاتر شهر و قدردانی ایشان از عملکرد من به پایان خود رسید.
*کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، معروف به «کنفدراسیون»، سازمان دانشجویان ایرانی مقیم خارج بود که با انگیزه‌های صنفی تشکیل شد اما به سازمانی مخالف حکومت محمدرضا شاه پهلوی بدل شد.
@babakgha



group-telegram.com/babakgha/3385
Create:
Last Update:

خاطرهٔ علی رفیعی از رضا قطبی وقتی به درخواست او مدیر تئاتر شهر شد

نخستین‌بار زمانی که پس از سال‌ها تحصیل در فرانسه به ایران بازگشتم، ژاله کاظمی من را به مصاحبه‌ای تصویری دعوت کرد.
من درآن زمان هنوز یک جوان کنفدراسیونی* بودم و پافشاری‌ام بر مواضع سیاسی-اجتماعی در طول گفت‌وگو باعث شد این مصاحبه در حین پخش از تلویزیون ملی قطع شود.
همچنین دستیاری من برای نمایش پیتر بروک که برای جشن هنر شیراز آماده می‌شد نیز پس از رسیدن من به شیراز منتفی شد، چراکه نه من حاضر شدم از مواضع سیاسی-اجتماعی خود عدول کنم نه آقای قطبی که در آن زمان در رأس «جشن هنر شیراز» بود و سرانجام من بعد از هشت ماه ممنوع‌الخروجی به فرانسه بازگشتم.
بار دیگر که برای تدریس در دپارتمان نمایش دانشکده‌ هنرهای زیبا به ایران آمدم، خانم فولادوند از دفتر آقای قطبی تماس گرفتند و گفتند ایشان تمایل دارند برای کار مهمی شما را در جلسه‌ای حضوری ملاقات کنند.
در دیداری که با آقای قطبی داشتم، ایشان گفتند چند روزی است مدام در فکرتان بودم و برایم سؤال شد که چطور در گذشته نتوانستم از توانایی‌های شما بهره ببرم. امروز از شما دعوت کردم تا بگویم به این نتیجه رسیده‌ام هیچ‌کس را بهتر از شما برای ریاست مجموعه‌ٔ تئاتر شهر نمی‌شناسم و امیدوارم پیشنهاد من را بپذیرید و موجب تعالی پیشانی تئاتر کشور شوید.
در لحظه با خودم فکر کردم که این همان قطبی چند سال پیش است. بلافاصله هم به این نتیجه رسیدم که بله نگاه مدیریتی توسعه‌محور، مدرن و مسئولانهٔ قطبی باعث شده اختلافات سیاسی گذشته را کنار بگذارد.
من به آقای قطبی گفتم در صورتی که برنامه‌ٔ پیشنهادی من توسط شما تأیید شود، مشکلی برای پذیرفتن این جایگاه ندارم.
برنامه‌ام را برای ایشان فرستادم و ایشان ضمن تأیید آن گفتند من خود را همه‌جوره متعهد به اجرای آن می‌دانم.
همکاری ما آغاز شد و رفته‌رفته دریافتم قطبی مدیری صادق، دقیق، جدی و مسئولیت‌پذیر است و قریب به اتفاق درخواست‌های من در قالب نامه و در راستای اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت بلادرنگ توسط ایشان ترتیب اثر داده می‌شد.
تصمیمات وعملکرد قطبی فارغ از مواضع شخصی و یا بستگی فامیلی با فرح دیبا بود. اولویت اصلی او همواره به‌ نتیجه رساندن کارها و امور مورد دغدغه‌ٔ مدیران متخصصش بود.
مدیرانی مثل قطبی تا همین امروز بسیار کم دیدم. در دورهٔ سه‌سالهٔ ریاست من در تئاتر شهر، منهای معماری داخلی ساختمان تئاتر‌ شهر، هیچ مانعی سر راه اهدافم قرار نگرفت و بیشتر چشم‌اندازهای من محقق شد.
در دوره‌ٔ همکاری‌ام با رضا قطبی دستاوردهایی ازجمله راه‌اندازی کارگاه‌های تخصصی ساخت دکور و لباس، کتابخانه و سالن تمرین مجموعه‌ تئاتر، بازیابی هویت اصلی تئاتر شهر به‌عنوان مهم‌ترین تئاتر کشور، همکاری با پایتخت‌های چهار کشور آفریقایی که در ادامه منجر به شکل‌گیری جشنواره‌های رقص، تئاتر و موسیقی شد، ارتقای جدی دستمزدهای گروه‌های تئاتری و کارکنان مجموعه تئاتر شهر، ایجاد انگیزهٔ مضاعف برای جوانان تئاتری درجهت همکاری با مجموعه تئاتر شهر و مواردی از این دست به‌ دست آمد.
قطبی به‌ندرت در مجامع حضور فیزیکی پیدا می‌کرد و بیشتر از دور به مسئولانه‌ترین شکل ممکن در پی انجام امور محوله بود تا به‌ بهترین شکل آن‌ها را به ثمر بنشاند. شاید من با نگاه ایشان در مورد تولیدات رادیو و تلویزیون وقت اختلاف سلیقه داشتم و یا این‌که کامل موافق نگاه سیاسی ایشان نبودم، اما نمی‌توانم منکر شخصیت مستقل، نگاه کارآمد، جدیت در کار و عملکرد مسئولانهٔ ایشان در شیوه‌ی مدیریتش باشم.
من تا همیشه ویژگی‌های شخصیتی و مدیریتی رضا قطبی و تأثیرات آن بر فرهنگ‌ و‌ هنر کشور را ستایش خواهم کرد. همکاری من با رضا قطبی با استعفا از ریاست تئاتر شهر و قدردانی ایشان از عملکرد من به پایان خود رسید.
*کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، معروف به «کنفدراسیون»، سازمان دانشجویان ایرانی مقیم خارج بود که با انگیزه‌های صنفی تشکیل شد اما به سازمانی مخالف حکومت محمدرضا شاه پهلوی بدل شد.
@babakgha

BY بابک غفوری‌آذر | Babak Ghafooriazar




Share with your friend now:
group-telegram.com/babakgha/3385

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

"There are a lot of things that Telegram could have been doing this whole time. And they know exactly what they are and they've chosen not to do them. That's why I don't trust them," she said. Soloviev also promoted the channel in a post he shared on his own Telegram, which has 580,000 followers. The post recommended his viewers subscribe to "War on Fakes" in a time of fake news. "He has kind of an old-school cyber-libertarian world view where technology is there to set you free," Maréchal said. But the Ukraine Crisis Media Center's Tsekhanovska points out that communications are often down in zones most affected by the war, making this sort of cross-referencing a luxury many cannot afford. In addition, Telegram's architecture limits the ability to slow the spread of false information: the lack of a central public feed, and the fact that comments are easily disabled in channels, reduce the space for public pushback.
from ms


Telegram بابک غفوری‌آذر | Babak Ghafooriazar
FROM American