Telegram Group & Telegram Channel
🔳⭕️دیوارهای بی‌حیا
مجتبی لشکربلوکی

یکی از آشنایان تعریف می‌کرد که مدت کوتاهی از سکونتشان در خانه‌ی جدیدشان نگذشته بود که متوجه شدند صدای همسایه‌ مجاور به‌آسانی از دیوارها عبور کرده و در خانه‌ آنان به گوش می رسد. همسایه‌ آنان زوج جوانی بودند و خصوصی‌ترین صحبت‌های شان نیز به‌راحتی قابل‌شنیدن بود. نه آنکه آن زوج بی‌پروا بودند، بلکه دیوارهای حائل آن‌قدر نازک بود که توانی برای مقاومت در برابر صداهای آنان را نداشت. آنان مانده بودند که چه کنند؟ آیا به همسایه تذکر بدهند؟ چه بگویند و اصلا چگونه بگویند؟
همکار دیگری هم قبلاً برایم از چنین مشکلی گفته بود. مساله این همکار هم شنیدن چنین صداهایی بود. نه آنکه همسایه‌شان آدم بی‌نزاکتی باشد. بسیار هم مبادی‌آداب بود. اما دیوارها بی حیاء بودند. در نهایت آن همکارم به دلیل داشتن دو نوجوان مجبور شد محل سکونت اش را تغییر دهد.

به‌راستی در این مساله، تقصیر از ساکنان کدام طرف دیوارهاست؟ کسی که در خانه‌اش تمام کارهای معمولی یک زندگی متعارف را انجام می دهد یا همسایگانی که ناخواسته صدای آنان را می‌شنوند؟ به نظرهیچ‌کدام مقصّر نیستند! (رفرنس: دکتر فردین علیخواه)
در کشوری که امور شخصی و خانوادگی و حریم خصوصی این قدر حرمت دارد چرا دیوارها بی حیا شده اند؟

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
این یکی از مشکلات زندگی ما ایرانی هاست. دیوارهای بی حیا را نمی گویم، «بی حوصلگی ایرانی» در پرداختن به طراحی جزییات عملی را می گویم. بیشتر توضیح می دهم. ارزش ها، انتزاعی و ذهنی هستند، زندگی اما کاملا عینی و تجربی است. مهم این نیست که شما چقدر دم از حریم شخصی، محیط زیست و قانون و توسعه دوچرخه سواری می زنید (بخش انتزاعی-ذهنی). مهم این است که طراحی ها در دنیای واقعی به گونه ای باشد که آن ارزش ها را عملی کند (بخش عینی-تجربی). مثلا ما در صحبت، از حریم خصوصی و امنیت دیجیتال می گوییم، اما پوزها (پذیرنده های فروشگاهی) جایی تعبیه شده است که فروشنده محترم کارت را از ما می گیرد، از ما می پرسد رمز شما چی بود؟ و ما مجبوریم خیلی شیک و مجلسی و سخاوتمندانه رمز کارت را با همه حاضران در فروشگاه به اشتراک بگذاریم. این یعنی ارزش ها و ایده ها، هنوز پای شان در آسمان است و روی زمین نیامده است.

مثلا می گوییم فرهنگ دوچرخه سواری را توسعه دهیم. اما در تجربه عملی وقتی به کشورهایی که دوچرخه سواری را جدی گرفته اند مراجعه می‌کنیم می بینیم که ده ها تغییر کوچولو داده اند مثلا: در خیابان ها، خط کشی های جدید افزوده اند تا مشخص شود که حریم دوچرخه سواران کجاست؟ بیمه دوچرخه و دوچرخه سواری را فراهم می کنند. قوانین و مقررات را به نفع دوچرخه سواران تغییر می دهند، تابلوهای راهنمایی و رانندگی مرتبط با دوچرخه سواران را به سایر تابلوها اضافه می کنند، در تمام مکان های عمومی یک بخشی را می گذارند برای پارک کردن دوچرخه ها و از آن مهم تر قفل کردن دوچرخه ها، ایستگاه های اجاره ساعتی و روزانه دوچرخه راه اندازی می کنند. ایستگاه های شارژ دوچرخه های برقی را نیز فراهم کرده اند، در مدارس شان آموزش دوچرخه سواری و آزمون الزامی دوچرخه سواری می گذارند و بامزه تر آنکه وقتی به تقاطع می رسی و مسیر دوچرخه سواری به خیابان می رسد، لبه تیز جاده را اریب می کنند که رفت و آمد دوچرخه آسان تر شود و ده ها تغییر کوچک و جزیی و موردی دیگر انجام می دهند تا دوچرخه سواری مطلوب تر شود. آنگاه فرهنگ دوچرخه سواری خود به خود توسعه پیدا می کند.

یک ضرب المثل جهانی هست که می گوید شیطان در جزییات نهفته است. البته این ضرب المثل نسخ دیگر هم دارد مانند «خداوند در جزئیات است». حالا با هر نسخه که پیش برویم، مقصود آن است که ایده های کلی مهم هستند اما برای عملی شدن باید ایده های کلان شکسته شوند به امور ریزتر و ملموس تر سپس جزء به جزء و مورد به مورد، مهندسی شوند. ده ها تغییر کوچک باید طراحی و اجرا شود تا آن تغییر بزرگ رخ دهد. دقت کنید که این ضرب المثل به معنی جزءنگری نیست. همین نوشته که پیش روی شماست ممکن است اشتباه املایی داشته باشد، یعنی یک اشتباه جزیی، این اشکالی ایجاد نمی کند. منظور آن نکات ظریف و کوچکی است که طراحی نامناسب آن، کل کار را به نابودی می کشاند نه یک اشتباه املایی معمولی.

با شعار، با فلسفه بافی (به معنای کلی گویی و نه به معنای اندیشه ورزی فلسفی) و با تبلیغات نمی توان تغییر ایجاد کرد و توسعه یافت. توسعه، حوصله می خواهد، طراحی جزییات و مهندسی تفصیلی می خواهد. اگر می خواهیم با فساد مبارزه کنیم، دوچرخه سواری را توسعه دهیم، محیط زیست را حفظ کنیم، قانون گرا شویم و حریم خصوصی را حفظ کنیم، باید رفت سراغ مخفیگاه شیطان یعنی جزییات!

www.group-telegram.com/nl/Dr_Lashkarbolouki.com



group-telegram.com/Dr_Lashkarbolouki/336
Create:
Last Update:

🔳⭕️دیوارهای بی‌حیا
مجتبی لشکربلوکی

یکی از آشنایان تعریف می‌کرد که مدت کوتاهی از سکونتشان در خانه‌ی جدیدشان نگذشته بود که متوجه شدند صدای همسایه‌ مجاور به‌آسانی از دیوارها عبور کرده و در خانه‌ آنان به گوش می رسد. همسایه‌ آنان زوج جوانی بودند و خصوصی‌ترین صحبت‌های شان نیز به‌راحتی قابل‌شنیدن بود. نه آنکه آن زوج بی‌پروا بودند، بلکه دیوارهای حائل آن‌قدر نازک بود که توانی برای مقاومت در برابر صداهای آنان را نداشت. آنان مانده بودند که چه کنند؟ آیا به همسایه تذکر بدهند؟ چه بگویند و اصلا چگونه بگویند؟
همکار دیگری هم قبلاً برایم از چنین مشکلی گفته بود. مساله این همکار هم شنیدن چنین صداهایی بود. نه آنکه همسایه‌شان آدم بی‌نزاکتی باشد. بسیار هم مبادی‌آداب بود. اما دیوارها بی حیاء بودند. در نهایت آن همکارم به دلیل داشتن دو نوجوان مجبور شد محل سکونت اش را تغییر دهد.

به‌راستی در این مساله، تقصیر از ساکنان کدام طرف دیوارهاست؟ کسی که در خانه‌اش تمام کارهای معمولی یک زندگی متعارف را انجام می دهد یا همسایگانی که ناخواسته صدای آنان را می‌شنوند؟ به نظرهیچ‌کدام مقصّر نیستند! (رفرنس: دکتر فردین علیخواه)
در کشوری که امور شخصی و خانوادگی و حریم خصوصی این قدر حرمت دارد چرا دیوارها بی حیا شده اند؟

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
این یکی از مشکلات زندگی ما ایرانی هاست. دیوارهای بی حیا را نمی گویم، «بی حوصلگی ایرانی» در پرداختن به طراحی جزییات عملی را می گویم. بیشتر توضیح می دهم. ارزش ها، انتزاعی و ذهنی هستند، زندگی اما کاملا عینی و تجربی است. مهم این نیست که شما چقدر دم از حریم شخصی، محیط زیست و قانون و توسعه دوچرخه سواری می زنید (بخش انتزاعی-ذهنی). مهم این است که طراحی ها در دنیای واقعی به گونه ای باشد که آن ارزش ها را عملی کند (بخش عینی-تجربی). مثلا ما در صحبت، از حریم خصوصی و امنیت دیجیتال می گوییم، اما پوزها (پذیرنده های فروشگاهی) جایی تعبیه شده است که فروشنده محترم کارت را از ما می گیرد، از ما می پرسد رمز شما چی بود؟ و ما مجبوریم خیلی شیک و مجلسی و سخاوتمندانه رمز کارت را با همه حاضران در فروشگاه به اشتراک بگذاریم. این یعنی ارزش ها و ایده ها، هنوز پای شان در آسمان است و روی زمین نیامده است.

مثلا می گوییم فرهنگ دوچرخه سواری را توسعه دهیم. اما در تجربه عملی وقتی به کشورهایی که دوچرخه سواری را جدی گرفته اند مراجعه می‌کنیم می بینیم که ده ها تغییر کوچولو داده اند مثلا: در خیابان ها، خط کشی های جدید افزوده اند تا مشخص شود که حریم دوچرخه سواران کجاست؟ بیمه دوچرخه و دوچرخه سواری را فراهم می کنند. قوانین و مقررات را به نفع دوچرخه سواران تغییر می دهند، تابلوهای راهنمایی و رانندگی مرتبط با دوچرخه سواران را به سایر تابلوها اضافه می کنند، در تمام مکان های عمومی یک بخشی را می گذارند برای پارک کردن دوچرخه ها و از آن مهم تر قفل کردن دوچرخه ها، ایستگاه های اجاره ساعتی و روزانه دوچرخه راه اندازی می کنند. ایستگاه های شارژ دوچرخه های برقی را نیز فراهم کرده اند، در مدارس شان آموزش دوچرخه سواری و آزمون الزامی دوچرخه سواری می گذارند و بامزه تر آنکه وقتی به تقاطع می رسی و مسیر دوچرخه سواری به خیابان می رسد، لبه تیز جاده را اریب می کنند که رفت و آمد دوچرخه آسان تر شود و ده ها تغییر کوچک و جزیی و موردی دیگر انجام می دهند تا دوچرخه سواری مطلوب تر شود. آنگاه فرهنگ دوچرخه سواری خود به خود توسعه پیدا می کند.

یک ضرب المثل جهانی هست که می گوید شیطان در جزییات نهفته است. البته این ضرب المثل نسخ دیگر هم دارد مانند «خداوند در جزئیات است». حالا با هر نسخه که پیش برویم، مقصود آن است که ایده های کلی مهم هستند اما برای عملی شدن باید ایده های کلان شکسته شوند به امور ریزتر و ملموس تر سپس جزء به جزء و مورد به مورد، مهندسی شوند. ده ها تغییر کوچک باید طراحی و اجرا شود تا آن تغییر بزرگ رخ دهد. دقت کنید که این ضرب المثل به معنی جزءنگری نیست. همین نوشته که پیش روی شماست ممکن است اشتباه املایی داشته باشد، یعنی یک اشتباه جزیی، این اشکالی ایجاد نمی کند. منظور آن نکات ظریف و کوچکی است که طراحی نامناسب آن، کل کار را به نابودی می کشاند نه یک اشتباه املایی معمولی.

با شعار، با فلسفه بافی (به معنای کلی گویی و نه به معنای اندیشه ورزی فلسفی) و با تبلیغات نمی توان تغییر ایجاد کرد و توسعه یافت. توسعه، حوصله می خواهد، طراحی جزییات و مهندسی تفصیلی می خواهد. اگر می خواهیم با فساد مبارزه کنیم، دوچرخه سواری را توسعه دهیم، محیط زیست را حفظ کنیم، قانون گرا شویم و حریم خصوصی را حفظ کنیم، باید رفت سراغ مخفیگاه شیطان یعنی جزییات!

www.group-telegram.com/nl/Dr_Lashkarbolouki.com

BY مجتبی لشکربلوکی


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/Dr_Lashkarbolouki/336

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

The War on Fakes channel has repeatedly attempted to push conspiracies that footage from Ukraine is somehow being falsified. One post on the channel from February 24 claimed without evidence that a widely viewed photo of a Ukrainian woman injured in an airstrike in the city of Chuhuiv was doctored and that the woman was seen in a different photo days later without injuries. The post, which has over 600,000 views, also baselessly claimed that the woman's blood was actually makeup or grape juice. Under the Sebi Act, the regulator has the power to carry out search and seizure of books, registers, documents including electronics and digital devices from any person associated with the securities market. It is unclear who runs the account, although Russia's official Ministry of Foreign Affairs Twitter account promoted the Telegram channel on Saturday and claimed it was operated by "a group of experts & journalists." So, uh, whenever I hear about Telegram, it’s always in relation to something bad. What gives? Given the pro-privacy stance of the platform, it’s taken as a given that it’ll be used for a number of reasons, not all of them good. And Telegram has been attached to a fair few scandals related to terrorism, sexual exploitation and crime. Back in 2015, Vox described Telegram as “ISIS’ app of choice,” saying that the platform’s real use is the ability to use channels to distribute material to large groups at once. Telegram has acted to remove public channels affiliated with terrorism, but Pavel Durov reiterated that he had no business snooping on private conversations.
from nl


Telegram مجتبی لشکربلوکی
FROM American