group-telegram.com/mghlte/10456
Last Update:
از «تدریسِ زبان محلی» تا دامی به نام «تدریس به زبان محلی»
(بخش دوم)
در نهایت اجازه دهیم دموکراسی در گویشها ادامه یابد اما دست از قبیلهگرایی که گرایش بسیار منفیای در رشد اجتماعی است برداریم. به لیبی نگاهی بیاندازید؛ فرض بگیرید کردها و بلوچها و لرها کشورهای مستقلی شوند، چه گلی به سر کل اجتماع خواهند زد، بجز این است که فقط یک عده هوس رهبری دارند؟ هزاران سال است که زبان پارسی زبان رسمی حکومتهای محتلف ایران شده، و ادبیات غنی آن نه تنها در محدودهی جغرافیایی ایران بلکه در افغانستان، تاجیکستان و جاهای دیگر نفوذ بالایی دارد. در آن محدوده زبان مشترک دیگری نیست که چنین تاریخچه یا بسطی داشته باشد. از این گذشته من هر چه فکر می کنم تدریس به زبانهای محدود منطقهی کوچکی چه نفعی عاید آنها میکند؟ فرض بگیرید یک نوجوان بلوچی که نه فارسی میتواند صحبت کند نه بنویسد و بخواند چگونه میتواند در محدودهی وسیع جغرافیایی ایران کار کند. برای همیشه در منطقهی محدود بلوچستان و پاکستان باقی میماند. این امر در مورد گویشهای دیگر هم صادق است. یادم میآید وقتی در ایران طبابت میکردم مشکل عمدهای با بیماران ترک زبانی داشتم که فارسی نمیتوانستند صحبت کنند و گرفتن اطلاعات از آنها محتاج مترجمی بود که با مقدار کمی ترکی که میدانستم متوجه میشدم اطلاعات را غلط منتقل میکردند و ترجمه میکردند. کاش مخالفان تدریس زبان مشترک مزایای تدریس به زبان محلی را مرقوم فرمایند شاید از مخالفت من با پررنگ کردن تفاوتها بکاهند. اگر کاری با لیبرالیسمافراطی در مورد سازمانهای بین المللی نداشته باشیم، بجز یکی دو کشور اروپای شمالی و مونترال کانادا (که سالهاست بودجه و حمایت فرانسه برای نفوذ در کانادا را دارد) کدام کشور اجازه ی تدریس به زبانهای محلی را میدهد. بالاخره زبان مشترک منسجم کنندهی ملتها و عاملی برای ادغام است نه از هم پاشیدگی.
در ضمن من با مشاهدهی افراد زیادی که اصرار به این کار دارند متوجه شدهام که تقریبن همگی در لفافِ این کار دنبال تجزیهطلبی هستند که در صورت رخ دادن برای سالهای طولانی منجر به جنگهای داخلی میشود؛ همان وضعی که با مردم بیچارهی کرد ناظر هستیم که گرفتار یک عده فرصتطلب ناآشنا به جغرافی و سیاست منطقه هستند و از ناهنجاری و ناهمگونی در منطقه درصدد دوختن کلاهی از نمد آن برای خود هستند و میخواهند سلطنت راه بیاندازند. فقط به رفتار طالبانیها و بارزانیها در صد سال گذشته نگاهی بیاندازید. اگر به گفته و رفتار و کردار گروههای مخالف رژیم دقت کرده باشید (که عامل اصلی نوشتن این مطلب بود)، نمایندههای خودخواندهی اقلیتها خواستار تدریس به زبان محلی هستند نه تدریس زبان محلی؛ تفاوت بسیار است. تدریس زبان محلی بی فایده و بی ضرر است اما تدریس به زبان محلی کاملن رادیکال و مضر است، و آشکارا گام اول برای پررنگ کردن قومگرایی و تجزیهطلبی است. پس وضع ناهنجاری را که ملاها ساختهاند و با هیچ منطقی جور در نمیآید نباید زیربنای اینگونه تصمیمگیریها کرد. تصمیمگیری در مواقع بحرانی اغلب غلط از آب در میآید. هر هنگام که دموکراسی در کشورمان برقرار شد و حقوق همه در نظر گرفته شد آنوقت باید راجع به موضوعات این چنینی صحبت کرد. هر رفتاری که بوی تجزیهطلبی دهد آب به آسیاب ملاها ریخته و ترس از فروپاشی کشور را در براندازها و مخالفان نظام دینی بیشتر میکند.
خلاصه اینکه من هیچ دلیلی برای تعصب زبان پارسی ندارم. بد نیست به تعصب ایلگرایانهی سرخپوستان امریکا نگاه کنید که چگونه باعثعقبماندگی آنها از جهان شده است. زبان مادری را بچهها از مادرشان یاد میگیرند، وقت گرانبهای آنها را صرف یاددادن علم و تکنولوژی و زبان انگلیسی کنید، و دست از تعصبات ایل و قبیلهگرایی که باعث عدم پیشرفت است بردارید.
- دکتر تقی کیمیاییاسدی (متخصص مغز و اعصاب)
@Mehbaang 🌱بانگِ خرَد و دانش
bit.ly/2pgjEyd
@JAAMEbaaz | فلسفهی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
BY مجلهی اینترنتی عصر روشنگری

Share with your friend now:
group-telegram.com/mghlte/10456