#تحلیل_کوتاه
#سوریه
🔹سقوط بشار اسد، معادلات ژئوپلیتیک خاورمیانه را وارد مرحلهای پیچیدهتر کرده است. درحالیکه از منظر امنیت ملی ایران، پیامدهای این رویداد فراتر از جغرافیای سوریه است یکی از کانونهای مهم این تحولات، منطقه شرق فرات خواهد بود که بهدلیل حضور نیروهای آمریکایی، گروههای کردی، و ذخایر غنی منابع طبیعی، به نقطهای تعیینکننده در آینده تحولات سوریه و منطقه تبدیل خواهد شد.
💢 خیز آمریکا برای تقویت حضور در شرق فرات
🔸منطقه شرق فرات، که هماکنون تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) با محوریت یگانهای مدافع خلق کرد (YPG) قرار دارد، از حیث جغرافیایی و اقتصادی اهمیت راهبردی دارد. این منطقه، که شامل بخش قابلتوجهی از منابع نفت و گاز سوریه است، بهعنوان اهرمی اقتصادی و نظامی در دست بازیگران فرامنطقهای بهویژه آمریکا و متحدانش عمل میکند. در شرایط پساسقوط، حضور گسترده نظامی آمریکا در این منطقه نهتنها ادامه خواهد یافت بلکه احتمالاً تقویت میشود.
🔸از سال ۲۰۱۹ تاکنون، آمریکا به بهانه جلوگیری از بازگشت داعش با هدف حفظ کنترل بر منابع انرژی سوریه، اقدام به ارسال تجهیزات و استقرار پایگاههای متعدد در شرق فرات کرده است. طبق گزارشها با تشدید بحران، ایالات متحده با افزایش سیل نیرو و تجهیزات نظامی به پایگاههایش در الحسکه و دیرالزور، در حال تثبیت حضور خود در این منطقه است. هدف واشنگتن، ایجاد ساختاری شبهدولتی و تقویت نقش نیروهای نیابتی است تا از این طریق مانع دسترسی مجدد ایران به مدیترانه شود.
💢آثار سقوط دولت دمشق بر تحرکات آمریکا
🔸پیش از سقوط نظام سوریه حضور آمریکا در شرق فرات بهمعنای کنترل بر منابع اقتصادی سوریه و جلوگیری از تأمین مالی نیروهای مقاومت بود. این راهبرد در قالب تحریمهای اقتصادی و ممانعت از بازسازی سوریه تعریف میشد که عملاً بار اقتصادی و امنیتی بحران سوریه را بر دوش ایران و دیگر حامیان محور مقاومت میانداخت.
🔸اکنون فرصت مناسبی برای واشنگتن فراهمشده تا بدون هزینههای سیاسی و نظامی گسترده، بر خلأ قدرت موجود سوار شود. در این سناریو، ایالات متحده میتواند از شرق فرات بهعنوان سکویی برای پیشبرد سیاستهای فشار حداکثری علیه ایران استفاده کند.
💢تعامل نیروهای کردی و آمریکا در شرق فرات
🔸نیروهای کردی در شرق فرات، بهویژه یگانهای مدافع خلق، بهعنوان شریک کلیدی آمریکا در این منطقه عمل میکنند. این نیروها که تحت حمایت اطلاعاتی، تسلیحاتی و لجستیک آمریکا قرار دارند، تلاش میکنند از طریق ایجاد ساختارهای شبهدولتی، حاکمیت خود را در منطقه تثبیت کنند. این امر میتواند پیامدهای مستقیمی را متوجه امنیت مرزهای ایران سازد.
💢تهدیدات مرزی ایران: سناریوی کردستان دوم
🔸 تجربه اقلیم کردستان عراق نشان داده است که قدرتگیری گروههای کردی در منطقه، ارتباط مستقیمی با تحرکات مشابه در مناطق مرزی ایران دارد. تقویت کردها در شرق فرات، میتواند به تحریکات قومی در داخل ایران دامن بزند. از این رو، ایران با تهدیدی چندلایه مواجه خواهد شد: از یک سو، افزایش تحرکات نظامی در مرزهای غربی و از سوی دیگر، تحریک احساسات قومی و تجزیهطلبانه در مناطق داخلی.
💢نقش ترکیه در تحولات شرق فرات
🔸سقوط دولت اسد، ترکیه را نیز بهعنوان بازیگری کلیدی در تحولات شرق فرات فعالتر خواهد کرد. آنکارا که حضور کردها در شمال سوریه را تهدیدی وجودی میداند، احتمالاً به عملیاتهای نظامی بیشتری در این منطقه دست خواهد زد. هرچند سیاستهای ترکیه ممکن است در ظاهر با منافع آمریکا همسو باشد، اما تعارضهای عمیقی میان این دو بازیگر وجود دارد که میتواند به پیچیدگی معادلات منطقه بیفزاید.
💢چاره ایران برای مدیریت بحران
🔸در این شرایط، ایران باید با طراحی راهبردی چندوجهی، از گسترش نفوذ آمریکا در شرق فرات جلوگیری کند. اولویت ایران، تقویت نیروهای نیابتی محلی و ایجاد شبکههای امنیتی در مناطق شرقی سوریه خواهد بود. استفاده از ظرفیتهای قبایل عرب و جوامع محلی، که از حضور آمریکا و نوع کنشگری قسد در این مناطق ناراضی هستند، میتواند بخشی از این راهبرد باشد. روسیه هنوز منافع مشترکی با ایران در جلوگیری از گسترش نفوذ آمریکا دارد و برخی از همکاریهای اطلاعاتی و نظامی با مسکو در سوریه میتواند در دوران پسااسد نیز تداوم یابد.
🌐https://institutetehran.com/art/118
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️سیاست اول آمریکای ترامپ و جنگ اوکراین
◾️مؤسسه سیاست اول آمریکا
📝کیت کلاگ، فرد فلیتز
#تهران_ریویو
🔸جنگ روسیه علیه اوکراین بحرانی قابل اجتناب بود که به دلیل سیاستهای ناکارآمد دولت بایدن و کنار گذاشتن رویکرد «اول آمریکا» در ملاحظات امنیت ملی، ایالات متحده را درگیر یک جنگ بیپایان کرده است. الگوی ریسکگریز دولت بایدن در تسلیح اوکراین در کنار شکست او در دیپلماسی با روسیه، منجر به طولانی شدن جنگ شده است.
🔹این جنگ باعث ایجاد شکاف میان آمریکاییها و جنبش محافظهکار در مورد چگونگی نقشآفرینی آمریکا در این درگیری و تأثیر آن بر ثبات اروپا و جهان شده است. طرفداران حمایت گسترده آمریکا، از جمله برخی که خواستار دخالت نظامی مستقیم ایالات متحده هستند، این جنگ را تهدیدی جدی برای امنیت آمریکا، اروپا و نظم بینالملل میدانند. آنها معتقدند که بدون کمک نظامی قوی و نامحدود آمریکا به اوکراین، روسیه پس از تسخیر اوکراین به کشورهای دیگر، از جمله اعضای ناتو، حمله خواهد کرد و به بازسازی اتحاد جماهیر شوروی سابق خواهد پرداخت. در عین حال، برخی منتقدان آمریکایی کمک نظامی به دولت زلنسکی ممکن است انزواطلب باشند؛ اما اکثریت آنها نگران به مخاطره افتادن منافع راهبردی حیاتی آمریکا و دخالت نیروهای نظامی ایالات متحده در این جنگ هستند. آنها همچنین نگرانند که آمریکا وارد یک جنگ نیابتی با روسیه شده باشد که ممکن است به یک درگیری هستهای تبدیل شود.
💢چگونه سیاست خارجی «اول آمریکا» در دوران ترامپ خطرات روسیه را کاهش داد؟
🔹پوتین ترامپ را رئیسجمهوری قدرتمند و قاطع میدید که آماده بود از تمامی ابزارهای قدرت آمریکا—اعم از مسالمتآمیز و اجباری—برای دفاع از منافع این کشور استفاده کند. مشابه دیگر دشمنان آمریکا، پوتین نیز ترامپ را فردی غیرقابل پیشبینی و غیر عادی میدید. با توجه به تهدید ترامپ مبنی بر نابودی کره شمالی در صورت تهدید متحدان آمریکا در منطقه آسیا-اقیانوسیه، برگزاری نشستهای او با کیم جونگ اون، انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم و بمباران سوریه به دلیل استفاده از سلاح شیمیایی علیه غیر نظامیان، پوتین نمیتوانست پیشبینی کند که ترامپ چگونه به رفتارهای متجاوزانه روسیه پاسخ خواهد داد.
🔹[با این حال] این به نفع آمریکا بود که صلح با پوتین صلح را حفظ کند و او را با کمپینهای حقوق بشری و دموکراسیمحور یا اقدام برای عضویت اوکراین در ناتو تحریک نکند. حتی اشاره به حمایت از عضویت احتمالی اوکراین در ناتو نیز بیمعنا بود، زیرا این امر نیازمند رأی مثبت تمام اعضای ناتو بود که در آن زمان بسیار بعید به نظر میرسید.
💢زمان پایان دادن به کشتار فرا رسیده است
🔹کرت شلیتر، کارشناس امنیت ملی و سرهنگ بازنشسته ارتش، در توییتی در ۱۷ فوریه ۲۰۲۴ نوشت: «دلیل شکست اوکراین ناکافی بودن مهمات آمریکا نیست بلکه عدم وجود تعداد کافی از سربازان اوکراینی عامل اصلی این شکست است. و من طرفدار اوکراینیها هستم و به آموزش آنها کمک کردهام.» شلیتر به درستی به بحران جمعیتی اوکراین و کاهش تعداد سربازان آن اشاره میکند. هرچند در این جنگ حدود ۲۰۰ هزار سرباز روس کشته و ۲۴۰ هزار نفر مجروح شدهاند، اما ارتش اوکراین نیز حدود ۱۰۰ هزار کشته و تا ۱۲۰ هزار مجروح داشته است. همچنین باید در نظر گرفت که جمعیت اوکراین بسیار کمتر از روسیه است.
💢طرح پیشنهادی برای صلح
🔹برای متقاعد کردن پوتین در خصوص پیوستن به مذاکرات صلح، آمریکا و دیگر اعضاء ناتو باید پیشنهاد دهند که عضویت اوکراین در ناتو برای یک دوره طولانی به تعویق بیفتد و در مقابل، توافق صلحی جامع و قابل راستیآزمایی با تضمینهای امنیتی ارائه شود. ریچارد هاس و چارلز کوپچان در مقالهای در آوریل ۲۰۲۳ در نشریه فارن افرز پیشنهاد دادند که در ازای پایبندی به آتشبس، ایجاد منطقه غیرنظامی و مشارکت در مذاکرات صلح، برخی از تحریمها علیه روسیه به صورت محدود لغو شود. اوکراین مجبور نخواهد بود از هدف بازپسگیری تمامی اراضی خود چشمپوشی کند، اما توافق خواهد کرد که به جای قدرت نظامی از دیپلماسی استفاده کند.
✅ با توانمندسازی اوکراین برای مذاکره از موضع قدرت و همچنین متوجه کردن روسیه نسبت به پیامدهای عدم پایبندی به شرایط مذاکرات صلح آینده، ایالات متحده میتواند طرح صلح را با شرایطی مطابق با منافع آمریکا و اوکراین اجرا کند. بخشی از این طرح در مذاکرات باید شامل ایجاد ساختار امنیتی بلندمدتی برای دفاع از اوکراین باشد که بر امنیت دفاعی دوجانبه متمرکز باشد.
✅ اندیشکده تهران ✅
🌐https://institutetehran.com/art/119
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️مؤسسه سیاست اول آمریکا
📝کیت کلاگ، فرد فلیتز
#تهران_ریویو
🔸جنگ روسیه علیه اوکراین بحرانی قابل اجتناب بود که به دلیل سیاستهای ناکارآمد دولت بایدن و کنار گذاشتن رویکرد «اول آمریکا» در ملاحظات امنیت ملی، ایالات متحده را درگیر یک جنگ بیپایان کرده است. الگوی ریسکگریز دولت بایدن در تسلیح اوکراین در کنار شکست او در دیپلماسی با روسیه، منجر به طولانی شدن جنگ شده است.
🔹این جنگ باعث ایجاد شکاف میان آمریکاییها و جنبش محافظهکار در مورد چگونگی نقشآفرینی آمریکا در این درگیری و تأثیر آن بر ثبات اروپا و جهان شده است. طرفداران حمایت گسترده آمریکا، از جمله برخی که خواستار دخالت نظامی مستقیم ایالات متحده هستند، این جنگ را تهدیدی جدی برای امنیت آمریکا، اروپا و نظم بینالملل میدانند. آنها معتقدند که بدون کمک نظامی قوی و نامحدود آمریکا به اوکراین، روسیه پس از تسخیر اوکراین به کشورهای دیگر، از جمله اعضای ناتو، حمله خواهد کرد و به بازسازی اتحاد جماهیر شوروی سابق خواهد پرداخت. در عین حال، برخی منتقدان آمریکایی کمک نظامی به دولت زلنسکی ممکن است انزواطلب باشند؛ اما اکثریت آنها نگران به مخاطره افتادن منافع راهبردی حیاتی آمریکا و دخالت نیروهای نظامی ایالات متحده در این جنگ هستند. آنها همچنین نگرانند که آمریکا وارد یک جنگ نیابتی با روسیه شده باشد که ممکن است به یک درگیری هستهای تبدیل شود.
💢چگونه سیاست خارجی «اول آمریکا» در دوران ترامپ خطرات روسیه را کاهش داد؟
🔹پوتین ترامپ را رئیسجمهوری قدرتمند و قاطع میدید که آماده بود از تمامی ابزارهای قدرت آمریکا—اعم از مسالمتآمیز و اجباری—برای دفاع از منافع این کشور استفاده کند. مشابه دیگر دشمنان آمریکا، پوتین نیز ترامپ را فردی غیرقابل پیشبینی و غیر عادی میدید. با توجه به تهدید ترامپ مبنی بر نابودی کره شمالی در صورت تهدید متحدان آمریکا در منطقه آسیا-اقیانوسیه، برگزاری نشستهای او با کیم جونگ اون، انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم و بمباران سوریه به دلیل استفاده از سلاح شیمیایی علیه غیر نظامیان، پوتین نمیتوانست پیشبینی کند که ترامپ چگونه به رفتارهای متجاوزانه روسیه پاسخ خواهد داد.
🔹[با این حال] این به نفع آمریکا بود که صلح با پوتین صلح را حفظ کند و او را با کمپینهای حقوق بشری و دموکراسیمحور یا اقدام برای عضویت اوکراین در ناتو تحریک نکند. حتی اشاره به حمایت از عضویت احتمالی اوکراین در ناتو نیز بیمعنا بود، زیرا این امر نیازمند رأی مثبت تمام اعضای ناتو بود که در آن زمان بسیار بعید به نظر میرسید.
💢زمان پایان دادن به کشتار فرا رسیده است
🔹کرت شلیتر، کارشناس امنیت ملی و سرهنگ بازنشسته ارتش، در توییتی در ۱۷ فوریه ۲۰۲۴ نوشت: «دلیل شکست اوکراین ناکافی بودن مهمات آمریکا نیست بلکه عدم وجود تعداد کافی از سربازان اوکراینی عامل اصلی این شکست است. و من طرفدار اوکراینیها هستم و به آموزش آنها کمک کردهام.» شلیتر به درستی به بحران جمعیتی اوکراین و کاهش تعداد سربازان آن اشاره میکند. هرچند در این جنگ حدود ۲۰۰ هزار سرباز روس کشته و ۲۴۰ هزار نفر مجروح شدهاند، اما ارتش اوکراین نیز حدود ۱۰۰ هزار کشته و تا ۱۲۰ هزار مجروح داشته است. همچنین باید در نظر گرفت که جمعیت اوکراین بسیار کمتر از روسیه است.
💢طرح پیشنهادی برای صلح
🔹برای متقاعد کردن پوتین در خصوص پیوستن به مذاکرات صلح، آمریکا و دیگر اعضاء ناتو باید پیشنهاد دهند که عضویت اوکراین در ناتو برای یک دوره طولانی به تعویق بیفتد و در مقابل، توافق صلحی جامع و قابل راستیآزمایی با تضمینهای امنیتی ارائه شود. ریچارد هاس و چارلز کوپچان در مقالهای در آوریل ۲۰۲۳ در نشریه فارن افرز پیشنهاد دادند که در ازای پایبندی به آتشبس، ایجاد منطقه غیرنظامی و مشارکت در مذاکرات صلح، برخی از تحریمها علیه روسیه به صورت محدود لغو شود. اوکراین مجبور نخواهد بود از هدف بازپسگیری تمامی اراضی خود چشمپوشی کند، اما توافق خواهد کرد که به جای قدرت نظامی از دیپلماسی استفاده کند.
🌐https://institutetehran.com/art/119
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹در ماه های اخیر حملات اسرائیل به مناطق مختلف سوریه پرتعداد شده بود و به طور مشخص هدف آن تضعیف پشتیبانی از جبهه لبنان بود. اما بعد از سقوط حکومت بشار اسد، راهبرد و رفتار صهیونیست ها در یک هفته اخیر نشان دهنده آن است که تل آویو نگاهی متفاوت و فراتر از «سوریه پشتیبان» لبنان را دنبال میکند.
💢 سوریه ضعیف، فرصتی برای تطبیع
🔸 سوریه ضعیف لزوما به معنای نبود حاکمیت قدرتمند و یکپارچه در مرزهای کنونی سوری نیست، بلکه وجود یک حاکمیت با مولفه های تضعیف شده اقتداری در حوزه های اجتماعی، اقتصادی و بالاخص نظامی با تمرکز بر نیروهای هوایی است. حملات گسترده به مراکز نظامی (بیش از ۶۵۰ حمله) و هدف قرار دادن مراکز استراتژیک تولیدی و تحقیقانی تکمیل کننده این پازل است. سوریه ضعیف، بهترین فرصت برای تطبیع یا عادیسازی است.
💢تلاش برای الحاق کامل جولان
🔸منطقه بلندی های جولان از جنگ ۱۹۶۷و سپس تغییرات اندکی در ۱۹۷۳، مولفه نخست تصمیم گیری میان روابط تل آویو و دمشق بوده است. منطقه جولان بهواسطه جایگاه استراتژیک و حساس آن به واسطه مشرف بودن آن بر سرزمینهای مجاور از جمله دمشق، حیفا و مناطق شمالی سرزمینهای اشغالی که بخش عظیمی از جمعیت صهیونیستها را شامل میشود، همواره حساسیتبرانگیز بوده است. مسئله آب، انرژی، کشاورزی و ... از دیگر عواملی است که بر اهمیت جولان میافزاید.
🔸 با آغاز بحران سوریه و تلاش غربیها برای ساقط کردن بشار اسد و تجزیه سوریه، صهیونیستها بسیار به تکمیل فرآیند اشغال گری خود در جولان امیدوار شدند. صهیونیستها تلاشهای فراوانی برای تغییر ماهیت بافت اجتماعی آن انجام دادهاند. از بدو اشغال، اسرائيل بهسرعت به گسترش شهرکهای یهودینشین در اين منطقه اقدام كرد. هرچند اين شهرکها تراكم جمعيتي مهمي را در آنجا ايجاد نکردهاند، ولي جايگاه دفاعي و توليد محصولات زراعي آن غیرقابلانکار به نظر میرسد.
🔸 اين مجموعه مسكوني- توليدي شامل شهر كزارين، ۱۱كيبوتس (مجتمع کشاورزی)، ۳ روستاي نمونه گردشگري و ۶ مركز خدماتي، ۲ تعاوني كشاورزي است. در طي سالهای اخير، رژيم صهيونيستي بر تعداد شهرکها افزوده است. تاکنون بیش از ۳۰ شهرک صهیونیستی در آن ایجاد کردهاند. اکنون حدود ۲۰ هزار نفر از یهودیان اسرائیلی در بلندیهای جولان سکونت دارند و تنها ۲۰ هزار سوری در حال حاضر هنوز در جولان ماندهاند. از این ۲۰ هزار نفر باقیمانده از ساکنان اصلی جولان پیش از اشغال ۱۷۰۰۰ دروزي و ۳۰۰۰ علوي هستند.
🔸لذا با همراه کردن دروزی ها، کاملا میتوان جولان را از منظر اجتماعی، اماده الحاقی کامل به سرزمین های صهیونیستی دانست. بلندی های جولان دهه هاست بخشی از آن در اشغال است. اما پیشروی های اخیر (حدود ۱۰ کیلومتر) و اشغال برخی روستاهای دروزی بالاخص در جبل الشیخ، اشغال کامل جولان و الحاق آن به اسرائیل را ممکن میکند و حتی فرصتی حقوقی برای برگزاری یک اقدام بین المللی مثل رای گیری برای الحاق را فراهم میسازد. لذا اگر معادلات تغییر نکند و حضور نظامی صهیونیست ها بیش از 6 ماه ادامه یابد، میتوان آغاز الحاق کل جولان از جمله جبل الشیخ و روستاهای آن را متصور بود.
💢 کریدورهای انرژی؛ کریدور داوود بدیلی برای آی مک!
🔸با تحولات اخیر برخی تحلیلگران و رسانه های عربی و غربی سخن از کریدوری جدید به نام کریدور داوود مطرح کردند که از کشورهای حاشیه خلیج فارس شروع، به شمال عراق و منطقه تنف وصل و از آنجا از حسکه، حمص، جنوب سوریه و بلندی های جولان وارد سرزمین های اشغالی میشود. کریدوری برای اتصال عراق، ترکیه، سوریه به سرزمین های اشغالی و انتقال آن به اروپا است.
🔸اما این کریدور بر روی کاغذ با ملاحظات فراوان فنی، اقتصادی و منافع بازیگران روبروست. بنظر میرسد کریدور اصلی و حیاتی برای صهیونیست ها آی مک خواهد بود. کریدوری میان هند- اروپا با عبور از امارات، عربستان، اردن و سرزمین های اشغالی است.
یکی از رقبای این کریدور کشورهای شمال شامات یعنی سوریه، ترکیه و حتی عراق است. وقتی این مسیر را در مقابل جاده ابریشم یا مسیر روسها برای اروپا ببینیم، سوریه ناامن و ضعیف بهترین سناریو برای کریدور آی مک است.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/120
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹سقوط نظام بعث سوریه سرآغازی در بازنگری روابط اروپاییها با سوریه و پناهندگان سوری به شمار میرود. با این حال کشورهای اروپایی با چالشهای متعددی در این زمینه مواجه هستند، زیرا شرایط احتمالی پس از سقوط حزب بعث چندان بهتر از وضعیت پیشین نخواهد بود. در این میان، برخی پیامدهای این سقوط و عواملی وجود دارند که بر روابط دوطرفه تأثیر میگذارند.
💢مسئله پناهندگان سوری
🔸یک روز پس از سقوط دولت سوریه، کشورهای مختلف اروپایی از جمله آلمان، فرانسه و بریتانیا روند اعطای پناهندگی به سوریها را متوقف کردند. با این حال، آنها در حال ارزیابی شرایط هستند تا ببینند آیا وضعیت سوریه بهبود مییابد که بتوانند پناهندگان را به آنجا بازگردانند یا خیر. اروپاییها که بیش از یک میلیون پناهنده سوری را در سرزمینهای خود پذیرفتهاند، امیدوارند که با سقوط دولت، امکان بازگشت آنها فراهم شود. اما این احتمال وجود دارد که سقوط دولت، اگر منجر به تشدید اختلافات و جنگ داخلی شود، خود عاملی برای افزایش تعداد پناهندگان باشد. پناهنده شدن ۳۵ هزار سوری به لبنان نیز نشاندهنده احتمال بالای گسترش درگیریها و وخامت اوضاع در سوریه است.
💢معضل تروریسم و سلفیگری هیئت تحریر الشام
🔸با اینکه اتحادیه اروپا پس از سقوط دولت سوریه هنوز تحریر الشام را به عنوان گروهی تروریستی شناسایی میکند، اما ممکن است این موضع در آینده تغییر کند. سخنگوی دولت آلمان در واکنش به این موضوع اعلام کرده است که اقدامات این گروه معیاری برای ارزیابی کیفیت روابط خواهد بود. این موضوع نشاندهنده سردرگمی اروپا در نحوه برخورد با تحریر الشام است.
🔸 از یک سو، اروپا به ماهیت سلفی این گروه و تضاد آن با هنجارهای خود آگاه است، اما از سوی دیگر، منافعش را در تعامل و همکاری با آنها میبیند. این وضعیت موجب شده است که کشورهای اروپایی تلاش کنند با استفاده از اقدامات رسانهای، تصویری مثبت از تحریر الشام ارائه دهند تا شرایط ظاهری برای بازگرداندن پناهندگان سوری فراهم شود، حتی اگر واقعاً وضعیت سیاست و اقتصاد سوریه مناسب نباشد.
💢خطر ظهور مجدد تکفیریهای افراطی
🔸با قدرت گرفتن تحریرالشام که شاخهای از القاعده است و امکان بروز هرجومرج در سراسر سوریه، بار دیگر زمینهای برای رشد تمایلات افراطی فراهم شده است و هستههای داعش در شرق سوریه نیز دوباره تحرکاتی داشتهاند. بیثباتی بیشتر وضعیت اقتصادی-سیاسی کشور، زمینه مناسبی برای روی آوردن جوانان به این گرایشهای افراطی ایجاد کرده است. همچنین با از بین رفتن دشمن مشترک و بروز اختلافات در خصوص نوع حکومت و عملکرد دولت میان گروههای مختلف اسلامگرا ، میتواند منجر به بروز شرایطی برای انجام برخی اقدامات خشونتآمیز این گروهها در داخل و خارج کشور منجر گردد.
💢 مسئله حقوق بشر
🔸در حالی که اروپا هماکنون درگیر حمایت از اوکراین در برابر روسیه است، وعده ارسال کمکهای بشردوستانه و مداخله در روندهای سیاسی سوریه را داده است. از سوی دیگر، اتحادیه اروپا ابراز امیدواری کرده است که حقوق اقلیتها و زنان در حکومت جدید حفظ شود، اما این موارد قطعاً مطابق انتظارات آنها در سوریه پس از اسد محقق نخواهد شد.
🔸اکنون اروپا با یک دوراهی مواجه است: پایبندی به اصول حقوق بشری یا پیروی از منافع ملی خود. تاکنون اروپا تصمیمی در این زمینه اتخاذ نکرده است چرا که احزاب و مردم اروپا به شدت در این خصوص دچار قطبیت هستند. اگر اروپاییها نتوانند به یک رویکرد منسجم دست یابند، احتمال دارد که این مسئله خود موجب رشد بیش از پیش اختلافات سیاسی در اتحادیه اروپا منجر شود.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/121
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 پارادوکس ارمنی: پیوند اقتصادی روسیه و ارمنستان در سایه تحریم
#اکوتهران
🔸با تشدید تحریمهای غرب، چین، قفقاز جنوبی و آسیای میانه مبدل به مسیرهای اصلی روسیه برای دور زدن تحریمها شده اند. در این میان، رابطه ارمنستان و روسیه پس از دو جنگ اوکراین و قرهباغ در حالتی متناقض قرار گرفته که تاراس کوزیو از آن با عنوان «پارادوکس ارمنی» یاد میکند؛ زیرا که این کشور از نظرگاه نظامی و امنیتی بر فاصله خود با روسیه افزوده و همزمان در اقتصاد و تجارت خارجی بیش از پیش با روسیه پیوند خورده است. بازتاب این مسئله را میتوان در الگوی تعامل ارمنستان با ساز و کارهای چندجانبه روسی نیز مشاهده کرد؛ چرا که این کشور از پیمان امنیت جمعی کنارهگیری کرده و همزمان، به مشارکت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا مصرانه ادامه میدهد.
🔹اقتصاد ارمنستان علیرغم تجربه جنگ قرهباغ و محاصره نسبی از سوی جمهوری آذربایجان و ترکیه در سالهای اخیر رشد قابلتوجهی داشته که بخشی از این رشد، ناشی از افزایش تجارت خارجی است. در واقع، این کشور پس از جنگ اوکراین به یکی از صادرکنندگان اصلی به مقصد روسیه مبدل گردیده است. در سال ۲۰۲۲، صادرات ارمنستان به روسیه به رقم ۲/۴ میلیارد دلار رسید. این رقم سه برابر بزرگتر از صادرات سال ۲۰۲۱ بوده و تفریبا معادل مجموع تجارت دو کشور در سالهای پیش از جنگ اوکراین است. براساس ارقام اعلامی گمرک ارمنستان، رقم صادرات به روسیه در سال ۲۰۲۳ نیز بیش از ۳/۵ میلیارد دلار بوده است.
🔹با اینهمه، رشد پیشگفته بعید است متعلق به صنایع تولیدی و استخراجی بومی در ارمنستان باشد و براساس برآوردهای کارشناسی، صادرات مجدد بخش مهمی از این تجارت را شامل میشود. در واقع، سهم صادرات مجدد در تجارت خارجی ارمنستان از ۶ درصد در سال ۲۰۲۱ به ۲۶ درصد در سال ۲۰۲۲ و سپس به رقم چشمگیر ۴۸ درصد در سال ۲۰۲۳ رسیده است که برآورد میشود این سهم در سال ۲۰۲۴ به بیش از ۶۵ درصد برسد.
🔹اقلام الکترونیکی و خودرو از جمله محصولاتی هستند که توسط تجار ارمنستانی برای اقتصاد تحریمشده روسیه تامین میشوند. ارمنستان در سال ۲۰۲۲ نزدیک به ۷۰ میلیون دلار انواع رایانه به روسیه صادر نموده که این رقم پیش از جنگ اوکراین به زحمت به ۲ میلیون دلار میرسید. در خصوص تلفن همراه نیز صادرات ۲۰۰ هزار دلاری ارمنستان پیش از جنگ، در آمارهای رسمی به رقم قابل توجه ۲۵۱ میلیون دلار رسیده است. همین رشد در خصوص خودروهای آماده نیز مشاهده میشد که در ماههای اخیر و با محدودیتهای اعمالی گرجستان بر ترانزیت خودروی غربی به روسیه، کاهش قابل توجهی یافته است.
🔹با اینحال، به نظر میرسد صادرات مجدد طلای روسیه به مقاصدی همچون امارات متحده عربی مهمترین عرصه نقشآفرینی ارمنستان در دوره اخیر باشد؛ چرا که در سال ۲۰۲۳، ارمنستان بیش از ۱/۸ میلیارد دلار طلا صادر نموده است و براساس بررسیهای انجام شده توسط روزنامهنگاران تحقیقی، بخش قابل توجهی از این طلا متعلق به معادن ارمنستان نبوده و از روسیه وارد میشود. در این میان، باید به نقش عضویت ارمنستان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا توجهی ویژه مبذول داشت؛ چرا که روسیه تعرفهای را به صادرات طلا اعمال مینمود که کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا از آن مستثنی بودند و همین مسئله تجارت طلا از مسیر ارمنستان را سودآورتر میکرد. کما اینکه اصلاحات قانونی اخیر روسیه درباره تعرفه صادراتی طلا ممکن است بر نقشآفرینی ارمنستان در این خصوص تاثیر بگذارد.
🔹شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد طرفهای غربی عامدانه بر نقشآفرینی ارمنستان در دور زدن تحریمها توسط روسیه چشم پوشیده اند. ارمنستان اقتصادی کوچک و آسیبپذیر است که از جهات مختلف با بحرانهای ژئوپولتیکی روبهروست و غرب، به طور واضح قصد ندارد در چنین موقعیتی با اعمال فشارهای تحریمی مشابه بلاروس، ارمنستان را وارد بحران کرده یا ناگزیر به نزدیکی بیشتر با ایران و روسیه نماید. باتکای همین موقعیت ژئوپولتیکی است که میتوان پارادوکس مورد اشاره تاراس کوزیو را به روابط ارمنستان با غرب نیز تعمیم داد؛ زیرا که ارمنستان تنها کشوری است که با اتحادیه اروپا موافقتنامه شراکت جامع و پیشرفته منعقد نموده و همزمان، در اتحادیه اقتصادی اوراسیا عضویت دارد.
✅ اندیشکده تهران ✅
🌐https://institutetehran.com/art/122
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#اکوتهران
🔸با تشدید تحریمهای غرب، چین، قفقاز جنوبی و آسیای میانه مبدل به مسیرهای اصلی روسیه برای دور زدن تحریمها شده اند. در این میان، رابطه ارمنستان و روسیه پس از دو جنگ اوکراین و قرهباغ در حالتی متناقض قرار گرفته که تاراس کوزیو از آن با عنوان «پارادوکس ارمنی» یاد میکند؛ زیرا که این کشور از نظرگاه نظامی و امنیتی بر فاصله خود با روسیه افزوده و همزمان در اقتصاد و تجارت خارجی بیش از پیش با روسیه پیوند خورده است. بازتاب این مسئله را میتوان در الگوی تعامل ارمنستان با ساز و کارهای چندجانبه روسی نیز مشاهده کرد؛ چرا که این کشور از پیمان امنیت جمعی کنارهگیری کرده و همزمان، به مشارکت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا مصرانه ادامه میدهد.
🔹اقتصاد ارمنستان علیرغم تجربه جنگ قرهباغ و محاصره نسبی از سوی جمهوری آذربایجان و ترکیه در سالهای اخیر رشد قابلتوجهی داشته که بخشی از این رشد، ناشی از افزایش تجارت خارجی است. در واقع، این کشور پس از جنگ اوکراین به یکی از صادرکنندگان اصلی به مقصد روسیه مبدل گردیده است. در سال ۲۰۲۲، صادرات ارمنستان به روسیه به رقم ۲/۴ میلیارد دلار رسید. این رقم سه برابر بزرگتر از صادرات سال ۲۰۲۱ بوده و تفریبا معادل مجموع تجارت دو کشور در سالهای پیش از جنگ اوکراین است. براساس ارقام اعلامی گمرک ارمنستان، رقم صادرات به روسیه در سال ۲۰۲۳ نیز بیش از ۳/۵ میلیارد دلار بوده است.
🔹با اینهمه، رشد پیشگفته بعید است متعلق به صنایع تولیدی و استخراجی بومی در ارمنستان باشد و براساس برآوردهای کارشناسی، صادرات مجدد بخش مهمی از این تجارت را شامل میشود. در واقع، سهم صادرات مجدد در تجارت خارجی ارمنستان از ۶ درصد در سال ۲۰۲۱ به ۲۶ درصد در سال ۲۰۲۲ و سپس به رقم چشمگیر ۴۸ درصد در سال ۲۰۲۳ رسیده است که برآورد میشود این سهم در سال ۲۰۲۴ به بیش از ۶۵ درصد برسد.
🔹اقلام الکترونیکی و خودرو از جمله محصولاتی هستند که توسط تجار ارمنستانی برای اقتصاد تحریمشده روسیه تامین میشوند. ارمنستان در سال ۲۰۲۲ نزدیک به ۷۰ میلیون دلار انواع رایانه به روسیه صادر نموده که این رقم پیش از جنگ اوکراین به زحمت به ۲ میلیون دلار میرسید. در خصوص تلفن همراه نیز صادرات ۲۰۰ هزار دلاری ارمنستان پیش از جنگ، در آمارهای رسمی به رقم قابل توجه ۲۵۱ میلیون دلار رسیده است. همین رشد در خصوص خودروهای آماده نیز مشاهده میشد که در ماههای اخیر و با محدودیتهای اعمالی گرجستان بر ترانزیت خودروی غربی به روسیه، کاهش قابل توجهی یافته است.
🔹با اینحال، به نظر میرسد صادرات مجدد طلای روسیه به مقاصدی همچون امارات متحده عربی مهمترین عرصه نقشآفرینی ارمنستان در دوره اخیر باشد؛ چرا که در سال ۲۰۲۳، ارمنستان بیش از ۱/۸ میلیارد دلار طلا صادر نموده است و براساس بررسیهای انجام شده توسط روزنامهنگاران تحقیقی، بخش قابل توجهی از این طلا متعلق به معادن ارمنستان نبوده و از روسیه وارد میشود. در این میان، باید به نقش عضویت ارمنستان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا توجهی ویژه مبذول داشت؛ چرا که روسیه تعرفهای را به صادرات طلا اعمال مینمود که کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا از آن مستثنی بودند و همین مسئله تجارت طلا از مسیر ارمنستان را سودآورتر میکرد. کما اینکه اصلاحات قانونی اخیر روسیه درباره تعرفه صادراتی طلا ممکن است بر نقشآفرینی ارمنستان در این خصوص تاثیر بگذارد.
🔹شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد طرفهای غربی عامدانه بر نقشآفرینی ارمنستان در دور زدن تحریمها توسط روسیه چشم پوشیده اند. ارمنستان اقتصادی کوچک و آسیبپذیر است که از جهات مختلف با بحرانهای ژئوپولتیکی روبهروست و غرب، به طور واضح قصد ندارد در چنین موقعیتی با اعمال فشارهای تحریمی مشابه بلاروس، ارمنستان را وارد بحران کرده یا ناگزیر به نزدیکی بیشتر با ایران و روسیه نماید. باتکای همین موقعیت ژئوپولتیکی است که میتوان پارادوکس مورد اشاره تاراس کوزیو را به روابط ارمنستان با غرب نیز تعمیم داد؛ زیرا که ارمنستان تنها کشوری است که با اتحادیه اروپا موافقتنامه شراکت جامع و پیشرفته منعقد نموده و همزمان، در اتحادیه اقتصادی اوراسیا عضویت دارد.
🌐https://institutetehran.com/art/122
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️نشست عقبه و پیامدهای آن برای سوریه جدید
◼️خلیج انلاین- امارات
📝یوسف حمود
#رویة_العربیة
🔸شهر عقبه اردن در روز ۱۴ دسامبر میزبان نخستین نشست کمیته هماهنگی عربی برای سوریه با حضور کشورهای اردن، عربستان سعودی، عراق، لبنان، مصر و دبیر کل اتحادیه عرب بود. وزرای امور خارجه امارات، بحرین و قطر و همچنین جوزف بورل بهعنوان نماینده عالی اتحادیه اروپا و گیر پدرسن، فرستاده ویژه سازمان ملل به سوریه نیز در این نشست حضور داشتند. پس از برگزاری نشست نیز، این کمیته، گفتگویی با وزیران امور خارجه ترکیه، ایالاتمتحده، فرانسه و نمایندگان بریتانیا و آلمان داشت.
🔹این نشست در سایه تحولات و انتقال قدرت سریع در سوریه از سقوط بشار اسد تا قدرتگیری مخالفین مسلح در این کشور، با هدف دستیابی به سازوکاری مسالمتآمیز جهت انتقال سیاسی قدرت، تحت نظارت سازمان ملل و اتحادیه عرب برگزار شد و نخستین حرکت منطقهای برای بررسی آینده سوریه جدید پس از فروپاشی نظام اسد بود که علیرغم اهمیت فراوان این رویداد، غیبت نمایندگان هیئت حاکمه جدید سوریه در نشست بحثبرانگیز بود.
🔹موضوع مورد بحث در این جلسات، حمایت از فرآیندهای سیاسی در سوریه بود که فرآیند انتقال قدرت در سوریه را مطابق با قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت اجرا نموده و خواستههای مردم سوریه را تامین نماید. همچنین این فرآیندهای سیاسی باید ضمانت بدهند در مسیر بازسازی نهادهای دولتی، حفظ حاکمیت، ثبات و امنیتِ سوریه واحد، محافظت از تمامیت ارضی و حراست از حقوق شهروندان این کشور اقدام خواهد نمود. نخستین گام این موضوع نیز ایجاد نظام سیاسی جدید و برگزاری انتخابات آزاد و عادلانهای تحت نظارت سازمان ملل است که خواستههای تمام مردم سوریه را برآورده سازد.
💢نگرانیهای بینالمللی
🔹نشست عقبه در حالی برگزار میشود که اوضاع سوریه به سرعت در حال تغییر است و این موضوع باعث برانگیختن نگرانیهایی در کشورهای همسایه در زمینه احتمال سرریز ناآرامیها به داخل کشور آنها شده است. با این وجود نتایج نشستها در زمینه دستیابی به مسیر اجماعی میان سوریها در ایجاد یک نظام سیاسی جدید امیدوار کننده بود. نظامی که میتواند علاوه بر تامین منافع سوریه، بر ثبات این کشور و منطقه نیز تأثیر مثبت بگذارد. در همین راستا آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، بر ضرورت تشکیل دولت فراگیر در سوریه تأکید کرد. این موضوع آشکار نمود که مقامات آمریکایی با هیئت تحریر الشام در تماس بودهاند.
🔹برگزاری این نشست نشاندهنده علاقه کشورهای مختلف به حضور در روند انتقال سیاسی سوریه است، اما سیاستهای بینالمللی در این زمینه هماهنگ نیست. کشورهای غربی همچون ایالات متحده و اتحادیه اروپا و نیز برخی از کشورهای عربی در اتخاذ موضع روشن نسبت به تحولات سوریه مردد هستند، در حالی که برخی کشورها مانند قطر و ترکیه برای گسترش روابط دیپلماتیک خود با دمشق اشتیاق نشان دادهاند. این عدم هماهنگی در سیاستها، نفوذ بینالمللی را در روند انتقالی سوریه تضعیف میکند.
🔹جامعه جهانی انتظار دارد که هیئت تحریرالشام اقدامات عملی برای مدیریت تحولات و تضمین مشارکت ملی در روند انتقالی انجام دهد و نظام سیاسی دموکراتیک ایجاد نماید که به حقوق اقلیتها احترام میگذارد. در عین حال، این دوره آزمونی برای حسن نیت جامعه بینالمللی در حمایت از تحولات سوریه است. روابط خوب سوریه با جامعه جهانی در این دوره برای هر دو طرف حیاتی است و میتواند به تسریع فرآیند انتقالی و منافع مشترک کمک کند.
💢تردید درباره اهداف این نشست
🔹با سقوط رژیم بشار اسد، سوریه وارد مرحله انتقالی پیچیدهای شد که در آن قدرتهای منطقهای و بینالمللی برای تعیین آینده این کشور رقابت میکنند. برخی شاخصها نشان میدهند که پیش از برگزاری نشست عقبه، به ویژه به دلیل عدم حضور رهبری جدید سوریه، شک و تردیدهایی درباره نیتهای آن وجود داشته است. این امر موجب انتقاد از نشست و نتایج آن شد، چرا که برخی معتقدند هدف این پروژه تبدیل سوریه به کشوری تحت نظارت سازمان ملل با حاکمیت فردی از آن سازمان بهعنوان نماینده تصمیمگیر مردم سوریه است.
💢نتیجه گیری
✅ سوریه در روزهای اخیر شاهد تحرکات سریع بینالمللی و منطقهای برای فشار برای تشکیل نهاد جدید بوده است. سفر پدرسن، فرستاده سازمان ملل به دمشق، در چارچوب فشار برای اجرای قطعنامه 2254 سازمان ملل و تشکیل دولت انتقالی انجام شد. با این حال، با سقوط حکومت اسد، واقعیتهای میدانی از قطعنامه سازمان ملل پیشی گرفته و لازم است در آن تجدید نظر صورت گیرد. در نهایت این خواست مردم سوریه است که باید مورد تاکید و احترام محافل سیاسی و بینالمللی قرار بگیرد.
✅ اندیشکده تهران ✅
🌐https://institutetehran.com/art/123
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️خلیج انلاین- امارات
📝یوسف حمود
#رویة_العربیة
🔸شهر عقبه اردن در روز ۱۴ دسامبر میزبان نخستین نشست کمیته هماهنگی عربی برای سوریه با حضور کشورهای اردن، عربستان سعودی، عراق، لبنان، مصر و دبیر کل اتحادیه عرب بود. وزرای امور خارجه امارات، بحرین و قطر و همچنین جوزف بورل بهعنوان نماینده عالی اتحادیه اروپا و گیر پدرسن، فرستاده ویژه سازمان ملل به سوریه نیز در این نشست حضور داشتند. پس از برگزاری نشست نیز، این کمیته، گفتگویی با وزیران امور خارجه ترکیه، ایالاتمتحده، فرانسه و نمایندگان بریتانیا و آلمان داشت.
🔹این نشست در سایه تحولات و انتقال قدرت سریع در سوریه از سقوط بشار اسد تا قدرتگیری مخالفین مسلح در این کشور، با هدف دستیابی به سازوکاری مسالمتآمیز جهت انتقال سیاسی قدرت، تحت نظارت سازمان ملل و اتحادیه عرب برگزار شد و نخستین حرکت منطقهای برای بررسی آینده سوریه جدید پس از فروپاشی نظام اسد بود که علیرغم اهمیت فراوان این رویداد، غیبت نمایندگان هیئت حاکمه جدید سوریه در نشست بحثبرانگیز بود.
🔹موضوع مورد بحث در این جلسات، حمایت از فرآیندهای سیاسی در سوریه بود که فرآیند انتقال قدرت در سوریه را مطابق با قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت اجرا نموده و خواستههای مردم سوریه را تامین نماید. همچنین این فرآیندهای سیاسی باید ضمانت بدهند در مسیر بازسازی نهادهای دولتی، حفظ حاکمیت، ثبات و امنیتِ سوریه واحد، محافظت از تمامیت ارضی و حراست از حقوق شهروندان این کشور اقدام خواهد نمود. نخستین گام این موضوع نیز ایجاد نظام سیاسی جدید و برگزاری انتخابات آزاد و عادلانهای تحت نظارت سازمان ملل است که خواستههای تمام مردم سوریه را برآورده سازد.
💢نگرانیهای بینالمللی
🔹نشست عقبه در حالی برگزار میشود که اوضاع سوریه به سرعت در حال تغییر است و این موضوع باعث برانگیختن نگرانیهایی در کشورهای همسایه در زمینه احتمال سرریز ناآرامیها به داخل کشور آنها شده است. با این وجود نتایج نشستها در زمینه دستیابی به مسیر اجماعی میان سوریها در ایجاد یک نظام سیاسی جدید امیدوار کننده بود. نظامی که میتواند علاوه بر تامین منافع سوریه، بر ثبات این کشور و منطقه نیز تأثیر مثبت بگذارد. در همین راستا آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، بر ضرورت تشکیل دولت فراگیر در سوریه تأکید کرد. این موضوع آشکار نمود که مقامات آمریکایی با هیئت تحریر الشام در تماس بودهاند.
🔹برگزاری این نشست نشاندهنده علاقه کشورهای مختلف به حضور در روند انتقال سیاسی سوریه است، اما سیاستهای بینالمللی در این زمینه هماهنگ نیست. کشورهای غربی همچون ایالات متحده و اتحادیه اروپا و نیز برخی از کشورهای عربی در اتخاذ موضع روشن نسبت به تحولات سوریه مردد هستند، در حالی که برخی کشورها مانند قطر و ترکیه برای گسترش روابط دیپلماتیک خود با دمشق اشتیاق نشان دادهاند. این عدم هماهنگی در سیاستها، نفوذ بینالمللی را در روند انتقالی سوریه تضعیف میکند.
🔹جامعه جهانی انتظار دارد که هیئت تحریرالشام اقدامات عملی برای مدیریت تحولات و تضمین مشارکت ملی در روند انتقالی انجام دهد و نظام سیاسی دموکراتیک ایجاد نماید که به حقوق اقلیتها احترام میگذارد. در عین حال، این دوره آزمونی برای حسن نیت جامعه بینالمللی در حمایت از تحولات سوریه است. روابط خوب سوریه با جامعه جهانی در این دوره برای هر دو طرف حیاتی است و میتواند به تسریع فرآیند انتقالی و منافع مشترک کمک کند.
💢تردید درباره اهداف این نشست
🔹با سقوط رژیم بشار اسد، سوریه وارد مرحله انتقالی پیچیدهای شد که در آن قدرتهای منطقهای و بینالمللی برای تعیین آینده این کشور رقابت میکنند. برخی شاخصها نشان میدهند که پیش از برگزاری نشست عقبه، به ویژه به دلیل عدم حضور رهبری جدید سوریه، شک و تردیدهایی درباره نیتهای آن وجود داشته است. این امر موجب انتقاد از نشست و نتایج آن شد، چرا که برخی معتقدند هدف این پروژه تبدیل سوریه به کشوری تحت نظارت سازمان ملل با حاکمیت فردی از آن سازمان بهعنوان نماینده تصمیمگیر مردم سوریه است.
💢نتیجه گیری
🌐https://institutetehran.com/art/123
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔸گرجستان که در گذشته شاهد حمله روسیه به بخشهایی از آن و انقلاب رنگی در ۲۰۰۳ بود، در انتخابات اخیر نیز بین دو مسیر مقابله با روسیه یا درگیر شدن با انقلاب رنگی دیگر مانده بود که با پیروزی حزب متمایل به روسیه این کشور شاهد تجمعاتی از جنس انقلاب رنگی دیگر شده است. پس از آنکه نتایج انتخابات پارلمانی گرجستان در ۵ آبان/۲۶ اکتبر به پیروزی حزبی متمایل به روسیه انجامید، تجمعات اعتراضی در این کشور علیه این نتایج آغاز شد و این اعتراضات با گذشت بیش از یک ماه همچنان ادامه دارد. با این حال، در روز شنبه ۲۴ آذر، انتخاب رئیسجمهور توسط اعضای پارلمان با وجود تحریم آن توسط حزب مخالف، انجام شد و میخایل کاولاشویلی (Kavelashvili) به عنوان رئیسجمهور جدید گرجستان با ۲۲۴ رأی از ۳۰۰ رأی برگزیده شد.
💢وضعیت کنونی
🔹پس از اعلام نتایج انتخابات پارلمان، حزب جنبش اتحاد ملی که گرایشهای غربگرایانه دارد، این نتایج را به رسمیت نشناخت و در حال حاضر بیش از یک ماه است که کشور را درگیر تجمعات متعدد برای فشار به منظور لغو این نتایج که منجر به ریاست جمهوری کاولاشویلی شده، کرده است. رئیسجمهور سابق، سالومه زورابیشویلی، نیز اعلام کرده است که از تحویل ریاست جمهوری به کاولاشویلی خودداری خواهد کرد و با حضور در تجمعات خیابانی سعی دارد تا در مقام خود باقی بماند.
💢میخایل کاولاشویلی کیست؟
🔹میخایل کاولاشویلی، بازیکن سابق منچسترسیتی، در سال ۲۰۱۶ وارد دنیای سیاست شد و به همراه دو نفر دیگر حزب «قدرت مردم» را تأسیس کرد. این حزب به مواضع ضدغربیاش معروف است. او به عنوان نامزد ریاستجمهوری از سوی حزب رویای گرجی (حزب پیروز در انتخابات اخیر) معرفی شد و در انتخاباتی که مخالفان آن را نامشروع قلمداد کردند، از طریق رأیگیری در پارلمان به عنوان رئیسجمهور گرجستان انتخاب گردید.
💢اهمیت گرجستان برای اتحادیه اروپا و روسیه
🔹مردم و سیاستمداران گرجستان و کشورهای اروپای شرقی، به ویژه اوکراین، همواره ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشتهاند و هرگونه تغییر در یکی از این کشورها میتواند بر دیگری تأثیر بگذارد. اتحادیه اروپا نگران است که نزدیکی گرجستان به روسیه منجر به تغییرات سیاسی در کشورهای اروپایی شود و آنها را از اتحادیه اروپا دور کند. از سوی دیگر، اگر گرجستان بتواند با تقویت روابط خود با روسیه شرایط اقتصادی و رفاهی خود را بهبود بخشد، این امر میتواند منجر به تضعیف احزاب ضدروسیه در کشورهای اروپایی شود که مردم آنها هماکنون با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند؛ موضوعی که برای اتحادیه اروپا بسیار نگرانکننده است.
💢واکنشهای مقامات مختلف نسبت به ریاست جمهوری کاولاشویلی
🔹اتحادیه اروپا نگرانی عمیق خود را از نتایج این انتخابات و پیامدهای آن برای آینده دموکراتیک گرجستان ابراز کرده است. این احساس خطر ناشی از تهدیدی است که ممکن است سایر کشورهای اروپایی را نیز به سمت گرایشهای ضد اتحادیه اروپا سوق دهد. مقامات آمریکایی نیز درباره اهمیت این انتخابات برای حفظ ارزشهای دموکراتیک هشدار دادهاند.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/124
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️نقشه راه ایجاد سوریه جدید
◼️شورای آتلانتیک
📝کریستن فونتنروز
#تهران_ریویو
🔸با وجود خوشحالی سوریها از سرنگونی حکومت اسد به دست هیئت تحریر الشام اما آنها نباید فرصت محدود خود برای شکلدهی به یک حکومت مدنی و سیاسی را از یاد ببرند. اگر اتحاد لازم میان گروههای مدنی-سیاسی سوری حاصل نشود، این فرصت از دست خواهد رفت و این هیئت تحریرالشام است که کنترل کامل حکومت را در دست خواهد گرفت.
💢 ماهیت بنیادگرایانه تحریرالشام
🔹اگرچه ممکن است در صورت برگزاری انتخابات آزاد هیئت تحریرالشام به دلیل محبوبیت بالایی که بهواسطه اسقاط حکومت اسد بهدست آورده، پیروز شود اما همین پیروزی مشروعیت قانونی به آن خواهد بخشید که ممکن است منجر به سلطه این گروه بر سوریه شود. یک نگرانی منطقی وجود دارد که ممکن است بیانیهها و اقدامات کنونی تحریرالشام مشابه رفتار طالبان در ابتدای قدرتگیریاش باشد؛ یعنی در ظاهر از حقوق زنان و اقلیتها دفاع کند، اما در عمل به هیچیک از این تعهدات پایبند نباشد. بنابراین، هرچند ممکن است تحریرالشام اقداماتی میانهروانه انجام دهد تا مشروعیت و پذیرش بینالمللی بیشتری کسب کند، اما به طور قطع به اصول بنیادگرایانه اسلامی خود وفادار خواهد ماند و این اقدامات ملغی خواهد شد.
💢 تجربه بازسازی آمریکا در افغانستان و عراق
🔹جامعه بینالملل پس از سقوط اسد اهرمهای مختلفی برای بازسازی سوریه در اختیار دارد. هیچ گروهی نمیتواند بدون وابستگی تقریبا کامل به کمکهای خارجی کشور را خوب اداره کند. استفاده از این اهرمها برای اطمینان از این که فرآیند بازسازی سوریه نسبت به عراق بهتر پیش خواهد رفت ضرورت دارد. تجربیات آمریکا در بازسازی کشورهای دیگر از جمله عراق، افغانستان و سومالی حاکی از آن است که برای موفقیت در این زمینه، اتخاذ اصول خاصی ضروری است. از جمله این اصول میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1️⃣ داشتن یک راهبرد منسجم و هماهنگ برای بازسازی که توسط تمامی طرفها اجرا شود
2️⃣ ارائه کمکهای مرحلهای از سوی حامیان خارجی به سوریه
3️⃣ اعمال مجازات در صورت عدم پیروی از راهبرد بازسازی
در این فرآیند نقش حامیان بینالمللی، از جمله دولتهای عربی، اروپا، روسیه و آمریکا بسیار حیاتی است؛ اما حمایتهای آنها باید با یک راهبرد منسجم هماهنگ باشد.
💢 راهبری هدفمند ایالات متحده آمریکا
🔹آمریکا باید با احتیاط با گروههای سیاسی خشونتطلب مذاکره کند و بداند که هیچ گروه تروریستی در خاورمیانه تاکنون ایدئولوژی خود را معتدل نکرده است. بازیگران بینالمللی ممکن است در ابتدا با راهبرد آمریکا موافق نباشند که در این صورت آمریکا برای اجرای آن به استفاده از دیپلماسی فعال خود نیاز دارد. به نفع ایالاتمتحده است که در بازسازیای که شرایط ذکر شده را نداشته باشد، مشارکت نکند.
💢 جمعبندی
✅ ایالات متحده و دیگر بازیگران بینالمللی نقش بسیار مهمی در شکلدهی به سوریه پس از اسد دارند و با توجه به ماهیت بنیادگرایانه هیئت تحریرالشام باید مراقب باشند که سرنوشت سوریه مشابه افغانستان نشود. هماهنگی و رهبری آمریکا برای جلوگیری از تسلط کامل گروه تروریستی تحریرالشام و همچنین بازسازی سوریه امری ضروری است.
✅ اندیشکده تهران ✅
🌐https://institutetehran.com/art/125
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️شورای آتلانتیک
📝کریستن فونتنروز
#تهران_ریویو
🔸با وجود خوشحالی سوریها از سرنگونی حکومت اسد به دست هیئت تحریر الشام اما آنها نباید فرصت محدود خود برای شکلدهی به یک حکومت مدنی و سیاسی را از یاد ببرند. اگر اتحاد لازم میان گروههای مدنی-سیاسی سوری حاصل نشود، این فرصت از دست خواهد رفت و این هیئت تحریرالشام است که کنترل کامل حکومت را در دست خواهد گرفت.
💢 ماهیت بنیادگرایانه تحریرالشام
🔹اگرچه ممکن است در صورت برگزاری انتخابات آزاد هیئت تحریرالشام به دلیل محبوبیت بالایی که بهواسطه اسقاط حکومت اسد بهدست آورده، پیروز شود اما همین پیروزی مشروعیت قانونی به آن خواهد بخشید که ممکن است منجر به سلطه این گروه بر سوریه شود. یک نگرانی منطقی وجود دارد که ممکن است بیانیهها و اقدامات کنونی تحریرالشام مشابه رفتار طالبان در ابتدای قدرتگیریاش باشد؛ یعنی در ظاهر از حقوق زنان و اقلیتها دفاع کند، اما در عمل به هیچیک از این تعهدات پایبند نباشد. بنابراین، هرچند ممکن است تحریرالشام اقداماتی میانهروانه انجام دهد تا مشروعیت و پذیرش بینالمللی بیشتری کسب کند، اما به طور قطع به اصول بنیادگرایانه اسلامی خود وفادار خواهد ماند و این اقدامات ملغی خواهد شد.
💢 تجربه بازسازی آمریکا در افغانستان و عراق
🔹جامعه بینالملل پس از سقوط اسد اهرمهای مختلفی برای بازسازی سوریه در اختیار دارد. هیچ گروهی نمیتواند بدون وابستگی تقریبا کامل به کمکهای خارجی کشور را خوب اداره کند. استفاده از این اهرمها برای اطمینان از این که فرآیند بازسازی سوریه نسبت به عراق بهتر پیش خواهد رفت ضرورت دارد. تجربیات آمریکا در بازسازی کشورهای دیگر از جمله عراق، افغانستان و سومالی حاکی از آن است که برای موفقیت در این زمینه، اتخاذ اصول خاصی ضروری است. از جمله این اصول میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1️⃣ داشتن یک راهبرد منسجم و هماهنگ برای بازسازی که توسط تمامی طرفها اجرا شود
2️⃣ ارائه کمکهای مرحلهای از سوی حامیان خارجی به سوریه
3️⃣ اعمال مجازات در صورت عدم پیروی از راهبرد بازسازی
در این فرآیند نقش حامیان بینالمللی، از جمله دولتهای عربی، اروپا، روسیه و آمریکا بسیار حیاتی است؛ اما حمایتهای آنها باید با یک راهبرد منسجم هماهنگ باشد.
💢 راهبری هدفمند ایالات متحده آمریکا
🔹آمریکا باید با احتیاط با گروههای سیاسی خشونتطلب مذاکره کند و بداند که هیچ گروه تروریستی در خاورمیانه تاکنون ایدئولوژی خود را معتدل نکرده است. بازیگران بینالمللی ممکن است در ابتدا با راهبرد آمریکا موافق نباشند که در این صورت آمریکا برای اجرای آن به استفاده از دیپلماسی فعال خود نیاز دارد. به نفع ایالاتمتحده است که در بازسازیای که شرایط ذکر شده را نداشته باشد، مشارکت نکند.
💢 جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/125
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 چالشهای امنیت انرژی در حوزه کارائیب
#اکوتهران
🔸حوزه کارائیب به سبب جغرافیای ویژه و پراکندگی قابل توجه مناطق آن همواره با سطحی از عدم امنیت در مسئله انرژی مواجه بوده است. این محیط جغرافیایی که شامل بیش از ۳۰ کشور است، به استثنا کوبا و جمهوری دومنیکن، بیشتر متشکل از جزایر پراکنده و کوچک بوده و همین مسئله تاثیر بسزایی در عدم خودکفایی انرژی کشورها داشته است. یه موجب این عدم خودکفایی، تامین انرژی پایدار برای شهروندان مبدل به چالشی هر روزه برای دولتهای کارائیب گردیده است.
🔹بانک توسعه کارائیب در گزارشی برآورد نموده که حدود ۱۰ درصد از خانوارها در برخی کشورهای این حوزه از دسترسی پایدار به برق محرومند و برای تامین نیازهای خود در روشنایی و پخت و پز بر روشهای سنتی همچون استفاده از هیزم و نفت چراغ اتکا دارند. این در حالی است که در صورت تامین پایدار برق نیز، پرداخت هزینه آن برای خانوارها مسئله ساز بوده و قیمت برق در این منطقه به طور متوسط دو برابر قیمت برق در ایالات متحده است. به عنوان مثال، برآوردها نشان داده که هزینه انرژی در باهاماس بین ۱۰ الی ۲۰ درصد از هزینههای خانوار را تشکیل میدهد که این نرخ، بسیار بالاتر از متوسط جهانی است.
🔹براساس بررسیهای انجام شده، انرژیهای فسیلی سهمی ۹۰ درصدی در تولید برق حوزه کارائیب دارند. این در حالی است که توزیع منابع انرژی فسیلی در ناحیه کارائیب نامتقارن است و میادین موجود بیشتر در جنوب کارائیب ( به عنوان مثال ترینیداد و توباگو، گویانا و سورینام) متمرکز است. از همین روست که اکثریت قریب به اتفاق کشورهای این حوزه واردکننده انرژی به شمار میروند و نرخ متوسط واردات نفت مصرفی در این منطقه در برخی موارد به بیش از ۸۰ درصد میرسد.
🔹اقتصاد منطقه کارائیب بر صنعت گردشگری به عنوان یکی از منابع اصلی درآمدی خود اتکای ویژه دارد و تقاضای بالای برق در این صنعت، منجر به پیچیدگی بیشتر در تامین برق گردیده است. فرسودگی زیرساخت انتقال و توزیع برق بر شدت این چالش افزوده و منجر به پدیداری خاموشیهای مکرر گردیده است که بحرانیترین موارد آن در خصوص کوبا گزارش شده است.
🔹بیش از یک دهه است که کشورهای حوزه کارائیب بر ضرورت گذار به انرژیهای تجدیدپذیر تاکید نموده اند و در این خصوص موارد موفقی همچون بلیز نیز وجود دارد که تا ۸۰ درصد برق را از روش برقآبی و زیستتوده تولید میکند. ایالات متحده نیز از سال ۲۰۱۳ برای کمک به ثبات اقتصادی کشورهای همسو در این منطقه، دست به ایجاد ابتکار امنیت انرژی کارائیب (CESI) زده است. بسیاری از کشورهای این حوزه همچون باربادوس، دومنینیکا، سینت کیتس و نویس اهدافی را برای افزایش چشمگیر سهم انرژی تجدیدپذیر در تولید برق تا سال ۲۰۳۰ تعریف نموده اند.
🔹ناحیه کارائیب از منظر جغرافیایی گزینه مناسبی برای استفاده از انرژی خورشیدی به شمار میرود. براساس برآورد آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر، نصب ظرفیت تولید برق تجدیدپذیر در این منطقه در ده سال گذشته دو برابر شده و به چهار هزار مگاوات رسیده است. با اینهمه، روند کنونی رشد به سختی قادر خواهد بود نیاز کشورهای منطقه را تامین نماید. علاوه بر این، اقتصاد مقیاس در بهرهوری و توجیهپذیری انرژی خورشیدی نقشی حیاتی دارد و در حوزه کارائیب، طوفانخیزی، پراکندگی جزائر و محدودیت قلمروی آنها چالشی مهم برای احداث نیروگاههای وسیع خورشیدی به شمار میرود و تولید برق از منابع گرمایی زمین (Geothermal) و احداث نیروگاههای بادی به عنوان راه حل جایگزین پیشنهاد شده است.
✅ همگام با توسعه زیرساخت انرژی تجدیدپذیر، پیشنهادهایی نیز برای اتصال شبکه برق منطقهای در حوزه کارائیب مطرح گردیده که در صورت تحقق میتواند به بهرهبرداری از مزیتهای نسبی موجود در تولید و ارتقای امنیت انرژی در محیط منطقهای کمک کند. با این حال، رفع ناامنی انرژی در کارائیب نیز با چالشی مشابه سایر نقاط جهان مواجه است. سرمایهگذاری لازم برای توسعه زیرساختی و بازسازی شبکه در این ناحیه بیش از ۲۰ میلیارد دلار برآورد گردیده و کمتر اقتصادی در ناحیه کارائیب قادر است به تنهایی این سرمایه را فراهم سازد.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/126
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#اکوتهران
🔸حوزه کارائیب به سبب جغرافیای ویژه و پراکندگی قابل توجه مناطق آن همواره با سطحی از عدم امنیت در مسئله انرژی مواجه بوده است. این محیط جغرافیایی که شامل بیش از ۳۰ کشور است، به استثنا کوبا و جمهوری دومنیکن، بیشتر متشکل از جزایر پراکنده و کوچک بوده و همین مسئله تاثیر بسزایی در عدم خودکفایی انرژی کشورها داشته است. یه موجب این عدم خودکفایی، تامین انرژی پایدار برای شهروندان مبدل به چالشی هر روزه برای دولتهای کارائیب گردیده است.
🔹بانک توسعه کارائیب در گزارشی برآورد نموده که حدود ۱۰ درصد از خانوارها در برخی کشورهای این حوزه از دسترسی پایدار به برق محرومند و برای تامین نیازهای خود در روشنایی و پخت و پز بر روشهای سنتی همچون استفاده از هیزم و نفت چراغ اتکا دارند. این در حالی است که در صورت تامین پایدار برق نیز، پرداخت هزینه آن برای خانوارها مسئله ساز بوده و قیمت برق در این منطقه به طور متوسط دو برابر قیمت برق در ایالات متحده است. به عنوان مثال، برآوردها نشان داده که هزینه انرژی در باهاماس بین ۱۰ الی ۲۰ درصد از هزینههای خانوار را تشکیل میدهد که این نرخ، بسیار بالاتر از متوسط جهانی است.
🔹براساس بررسیهای انجام شده، انرژیهای فسیلی سهمی ۹۰ درصدی در تولید برق حوزه کارائیب دارند. این در حالی است که توزیع منابع انرژی فسیلی در ناحیه کارائیب نامتقارن است و میادین موجود بیشتر در جنوب کارائیب ( به عنوان مثال ترینیداد و توباگو، گویانا و سورینام) متمرکز است. از همین روست که اکثریت قریب به اتفاق کشورهای این حوزه واردکننده انرژی به شمار میروند و نرخ متوسط واردات نفت مصرفی در این منطقه در برخی موارد به بیش از ۸۰ درصد میرسد.
🔹اقتصاد منطقه کارائیب بر صنعت گردشگری به عنوان یکی از منابع اصلی درآمدی خود اتکای ویژه دارد و تقاضای بالای برق در این صنعت، منجر به پیچیدگی بیشتر در تامین برق گردیده است. فرسودگی زیرساخت انتقال و توزیع برق بر شدت این چالش افزوده و منجر به پدیداری خاموشیهای مکرر گردیده است که بحرانیترین موارد آن در خصوص کوبا گزارش شده است.
🔹بیش از یک دهه است که کشورهای حوزه کارائیب بر ضرورت گذار به انرژیهای تجدیدپذیر تاکید نموده اند و در این خصوص موارد موفقی همچون بلیز نیز وجود دارد که تا ۸۰ درصد برق را از روش برقآبی و زیستتوده تولید میکند. ایالات متحده نیز از سال ۲۰۱۳ برای کمک به ثبات اقتصادی کشورهای همسو در این منطقه، دست به ایجاد ابتکار امنیت انرژی کارائیب (CESI) زده است. بسیاری از کشورهای این حوزه همچون باربادوس، دومنینیکا، سینت کیتس و نویس اهدافی را برای افزایش چشمگیر سهم انرژی تجدیدپذیر در تولید برق تا سال ۲۰۳۰ تعریف نموده اند.
🔹ناحیه کارائیب از منظر جغرافیایی گزینه مناسبی برای استفاده از انرژی خورشیدی به شمار میرود. براساس برآورد آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر، نصب ظرفیت تولید برق تجدیدپذیر در این منطقه در ده سال گذشته دو برابر شده و به چهار هزار مگاوات رسیده است. با اینهمه، روند کنونی رشد به سختی قادر خواهد بود نیاز کشورهای منطقه را تامین نماید. علاوه بر این، اقتصاد مقیاس در بهرهوری و توجیهپذیری انرژی خورشیدی نقشی حیاتی دارد و در حوزه کارائیب، طوفانخیزی، پراکندگی جزائر و محدودیت قلمروی آنها چالشی مهم برای احداث نیروگاههای وسیع خورشیدی به شمار میرود و تولید برق از منابع گرمایی زمین (Geothermal) و احداث نیروگاههای بادی به عنوان راه حل جایگزین پیشنهاد شده است.
🌐https://institutetehran.com/art/126
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹موضعگیریهای متعدد دونالد ترامپ در قبال برنامه هستهای ایران در جریان تبلیغات انتخاباتی نشان از تمرکز ویژه وی بر ایران دارد. او در چند مصاحبه اعلام کرد که تنها خواهان اطمینان از دستنیافتن ایران به سلاح هستهای است و بهدنبال تغییر حکومت در ایران نخواهد بود. ترامپ در حالی خود را متمایل به توافق با ایران نشان میدهد که لحن اعضای تیم سیاست خارجی وی، چشماندازی از توافق در موضوع هستهای را نشان نمیدهد یا دستکم توافقی که ایران حاضر به پذیرش آن باشد.
🔸هر چند بهظاهر، لحن ترامپ از یک سو و تیم وی از سوی دیگر، تفاوتهایی با یکدیگر دارند اما از چشماندازی کلانتر میتوان آنها را در یک راستا ارزیابی کرد. در حقیقت، گفتههای ترامپ معطوف به هدف نهایی است اما مواضع تیم وی به ابزارهای رسیدن به آن هدف تمرکز دارد. البته گفتههای ترامپ نیز دارای ابهام است و مشخص نیست که هدف غایی وی در قبال برنامه هستهای ایران چه خواهد بود. این سوال مطرح است که آیا دولت وی در موضوع هستهای اساساً حاضر به قبول سطحی از غنیسازی در ایران است یا هدف وی برچیدن تأسیسات هستهای خواهد بود. باوجوداین، ابزارهای دولت ترامپ از ابهام کمتری برخوردار است. مواضع وی و افرادی چون والتز حاکی از اعمال محدودیت حداکثری بر منابع مالی ایران است.
🔸ترامپ بارها در جریان تبلیغات انتخاباتی، تهدید چینیها یا به تعبیر دیگر اقناع آنها برای کاهش خرید نفت از ایران را در دولت نخست خود بهعنوان نمونهای موفق یاد کرد. والتز نیز در مصاحبهای در ماه نوامبر، توقف جریان پول بهسوی ایران را نکتهای کلیدی در ارتباط با نبردها در غزه و اوکراین معرفی کرده و وعده داد که دولت ترامپ برای کاهش خرید نفت ایران، با چین وارد تعامل شود. بهنظر میرسد در رویکرد دولت ترامپ در قبال ایران بهطور عام و در قبال برنامه هستهای بهطور خاص، کاهش قابل توجه درآمدهای نفتی ایران جایگاه برجستهای خواهد داشت. چنین رویکردی شباهت بسیاری با رویکرد «فشار حداکثری» دارد که در دولت نخست ترامپ پیگیری شد.
🔸در این رابطه به چند نکته میتوان اشاره کرد. رویکرد «فشار حداکثری» دولت ترامپ، با وجود هزینههایی که به ایران تحمیل کرد در دستیابی به اهداف خود ناموفق بود. ایران پس از چند سال مذاکره، به توافق هستهای با گروه ۵+۱ دست پیدا کرده بود و مذاکره مجدد با دولت جدید آمریکا را منطقی نمیدانست و حاضر به مذاکره با دولت ترامپ نشد. همچنین در آن مقطع، اروپا با رویکرد دولت ترامپ همراه نبود. سه کشور اروپایی معتقد بودند که توافق هستهای توانسته برنامه هستهای ایران را به میزان کافی محدود کند و کنارگذاشتن این توافق با فشار آمریکا را موجب ایجاد بحرانی غیرضرور در صحنه بینالمللی و بازگذاشتن عرصه برای اقدامات یکجانبه آمریکا میدانستند.
🔸این سه کشور میتوانند نقش تعیینکنندهای در راستای اعمال فشارهای بیشتر بر ایران در سال ۲۰۲۵ ایفا کنند و با فعالسازی مکانیسم ماشه تا اکتبر ۲۰۲۵، تحریمهای بینالمللی موجود در قطعنامه ۲۲۳۱ را به اجرای مجدد درآورند. بهنظر میرسد مقطع زمانی مارس سال آینده میلادی یعنی زمان نشست فصلی شورای حکام تا اکتبر این سال، دوره نقشآفرینی اروپا در تکمیل رویکرد فشار حداکثری ترامپ باشد.
🔸در صحنه داخلی آمریکا همچنان اجماع دوحزبی در موضوع ایران برجسته است و پیروزی قاطعانه ترامپ در انتخابات، وی را برای پیگیری سیاستهای خود در قبال موضوع هستهای ایران در جایگاه بهتری قرار میدهد. کسب اکثریت مجلس سنا توسط جمهوریخواهان، دست دولت وی را در این زمینه بازتر خواهد کرد. به احتمال بسیار، سنا طرحی را که در آوریل ۲۰۲۴ در مجلس نمایندگان با هدف اعمال تحریمهای ثانویه علیه خرید نفت ایران توسط چین به تصویب رسید، در دستور کار قرار خواهد داد.
🔸یکی از متغیرهایی که دوره کنونی را متفاوت از دولت نخست ترامپ میسازد، تحولات شتابان منطقهای است. اضلاع محور مقاومت زیر فشار فزاینده قرار دارند و ماشین جنگی رژیم صهیونیستی همچنان به رویکرد تهاجمی خود ادامه میدهد. درحقیقت، بهنظر میرسد دولت ترامپ هرچند خود تمایلی به درگیری نظامی علیه ایران ندارد اما از تهدیدات نظامی رژیم صهیونیستی در جهت فشار بیشتر بر ایران استفاده خواهد کرد. بهعبارت دیگر، تهدید معتبر نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران میتواند بهعنوان یکی از ابزارهای دولت ترامپ علیه ایران محسوب شود.
🌐https://institutetehran.com/art/127
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️کشورهای خلیجفارس و شاخ آفریقا: سرمایهگذاری در امنیت
◼️مجلس الشرق الأوسط للشؤون الدولية- قطر
📝 یحیی زبیر
#رویة_العربیة
🔹شاخ آفریقا به دلیل موقعیت استراتژیک، سیاستهای محلی و عوامل تاریخی، منطقهای پر تنش است که در زمینههای تجاری، فرهنگی و امنیتی با کشورهای شورای همکاری خلیجفارس روابط تاریخی دارد. این منطقه در سالهای اخیر بهویژه در حوزههای امنیتی و اقتصادی تحولات قابل توجهی داشته است. همچنین دریای سرخ بهعنوان یک کریدور دریایی حیاتی در تجارت بینالملل، نقش مهمی در روابط این دو منطقه ایفا میکند.
🔹در دوران جنگ سرد، شاخ آفریقا محل رقابت آمریکا و شوروی بود و امروزه نیز قدرتهای بزرگ و کشورهای مختلف، از جمله کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، چشم طمع به حضور در این منطقه دارند. عربستان از ۲۰۱۷ مذاکرات خود را برای ایجاد پایگاه نظامی با جیبوتی آغاز کرده و در سال ۲۰۲۴ قرارداد ایجاد پایگاه لجستیک در این کشور به امضا رسانده است. عربستان، قطر و امارات در بخشهایی مانند کشاورزی، انرژی و بانکداری این حوزه سرمایهگذاری کردهاند و دولتهای شاخ آفریقا نیز به دلایل اقتصادی و امنیتی به این روابط علاقهمند هستند.
💢انگیزههای حضور کشورهای خلیجفارس در شاخ آفریقا
🔹منافع امنیتی و اقتصادی پیشران اصلی حضور قدرتهای خلیجفارس در شاخ آفریقا است. این منافع بخشی از یک راهبرد ژئوپلتیک وسیعتر بهمنظور تعامل با دینامیکهای منطقهای و تغییرات ایجاد شده در موازنه قدرت جهانی است. بخشهای زیر برجستهترین انگیزههای دخالت قطر، عربستان و امارات در کشورهای شاخ آفریقا را بررسی میکنند.
1️⃣عوامل ژئوپلتیک:
🔸شاخ آفریقا پس از استعمار دچار شکنندگی شده و از درگیریهای مختلفی مانند دزدی دریایی و تروریسم رنج میبرد. ضعف دولتهای محلی نیز موجب تقویت مداخلات خارجی در این منطقه گردیده است. با افزایش اهمیت دریای سرخ در ژئوپلتیک جهانی و تبدیل آن به کریدوری حیاتی برای تجارت جهانی، توجه قدرتهای خارجی به این منطقه بیشتر شد. کاهش نفوذ ایالاتمتحده در خاورمیانه و تغییر تمرکز به شرق آسیا، رقابت قدرتهای منطقهای برای افزایش نفوذ در شاخ آفریقا را شدت بخشیده است.
2️⃣عرصه رقابت:
🔸در سال ۲۰۱۵، عربستان و امارات برای کاهش نفوذ حوثیها و ایران در جنگ داخلی یمن مداخله نظامی کردند. امارات پایگاههای نظامی در اریتره و سومالیلند ایجاد کرد، درحالیکه عربستان به دنبال ساخت پایگاهی در جیبوتی بود. این کشورها همچنین در بنادر و پایگاههای دریای سرخ و خلیج عدن سرمایهگذاری کردند. همچنین پس از انقلابهای بهار عربی، قطر و ترکیه نیز با رویکردهای متفاوت نسبت به گروههای اسلامی حضور خود را در شاخ آفریقا تقویت کردند.
🔸محاصره دیپلماتیک ائتلاف عربستان علیه قطر، دوحه را به تقویت همکاری با ترکیه وا داشت. قطر در ۲۰۱۸ قراردادی برای نوسازی بندر سواکین در سودان امضا کرد. در سومالی، دوحه و ابوظبی برای پروژههای بندری رقابت میکردند. پس از تنش امارات با جیبوتی این کشور به سمت عربستان سعودی متمایل شد و به ریاض اجازه داد تا پایگاه نظامی در جیبوتی ایجاد کند در مقابل امارات نیز در بندر بربرا در سومالیلند سرمایهگذاری کرد.
💢تحکیم نفوذ از طریق منافع اقتصادی
🔹کشورهای شورای همکاری خلیجفارس از تعامل سیاسی در شاخ آفریقا برای حفاظت از همسایگی دریایی، افزایش نفوذ منطقهای و حمایت از منافع تجاری خود بهره بردهاند. کشورهای شاخ آفریقا نیز ائتلاف با دولتهای حاشیه خلیج فارس را در خدمت تقویت رژیمهای خود گرفتهاند.
🔹کشورهای حوزه خلیج فارس با استفاده از راهبردهای مختلف در شاخ آفریقا به دنبال دستیابی به اهداف خود بودند. عربستان سعودی به حوزه آموزش و سرمایهگذاریهای مالی و امارات متحده عربی علاوه بر امنیت، به توسعه کشاورزی، مدیریت بنادر و پروژههای توسعهای پرداختند.
💢نتیجهگیری
🔹اهمیت ژئواستراتژیک شاخ آفریقا در سالهای اخیر برای کشورهای حاشیه خلیج فارس افزایش یافته است. هرچند کشورهای این منطقه از همکاری با کشورهای خلیج فارس منافع زیادی کسب کردهاند اما در مواردی نیز رقابت کشورهای حاشیه خلیج فارس منجر به توسعه تنشها در شاخ آفریقا شده است.
🔹در تازهترین نمونه، امضای قرارداد میان اتیوپی و سومالیلند برای استفاده از بندری در خلیج عدن منجر به تعمیق اختلافها میان دو ائتلاف نوظهور شده است. از یک سو عربستان، مصر و متحدین آنها نظیر اریتره و جیبوتی و در سوی دیگر نیز امارات، اتیوپی و متحدان آنها.
✅ این اتفاقات میتوانند تهدیدی برای نظامی شدن شاخ آفریقا باشد و در چنین موقعیتی، رقابت میان قدرتهای منطقهای و جهانی، چشمانداز هرگونه دستاورد مثبت بالقوه برای شاخ آفریقا را تیره و تار میکند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/128
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️مجلس الشرق الأوسط للشؤون الدولية- قطر
📝 یحیی زبیر
#رویة_العربیة
🔹شاخ آفریقا به دلیل موقعیت استراتژیک، سیاستهای محلی و عوامل تاریخی، منطقهای پر تنش است که در زمینههای تجاری، فرهنگی و امنیتی با کشورهای شورای همکاری خلیجفارس روابط تاریخی دارد. این منطقه در سالهای اخیر بهویژه در حوزههای امنیتی و اقتصادی تحولات قابل توجهی داشته است. همچنین دریای سرخ بهعنوان یک کریدور دریایی حیاتی در تجارت بینالملل، نقش مهمی در روابط این دو منطقه ایفا میکند.
🔹در دوران جنگ سرد، شاخ آفریقا محل رقابت آمریکا و شوروی بود و امروزه نیز قدرتهای بزرگ و کشورهای مختلف، از جمله کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، چشم طمع به حضور در این منطقه دارند. عربستان از ۲۰۱۷ مذاکرات خود را برای ایجاد پایگاه نظامی با جیبوتی آغاز کرده و در سال ۲۰۲۴ قرارداد ایجاد پایگاه لجستیک در این کشور به امضا رسانده است. عربستان، قطر و امارات در بخشهایی مانند کشاورزی، انرژی و بانکداری این حوزه سرمایهگذاری کردهاند و دولتهای شاخ آفریقا نیز به دلایل اقتصادی و امنیتی به این روابط علاقهمند هستند.
💢انگیزههای حضور کشورهای خلیجفارس در شاخ آفریقا
🔹منافع امنیتی و اقتصادی پیشران اصلی حضور قدرتهای خلیجفارس در شاخ آفریقا است. این منافع بخشی از یک راهبرد ژئوپلتیک وسیعتر بهمنظور تعامل با دینامیکهای منطقهای و تغییرات ایجاد شده در موازنه قدرت جهانی است. بخشهای زیر برجستهترین انگیزههای دخالت قطر، عربستان و امارات در کشورهای شاخ آفریقا را بررسی میکنند.
1️⃣عوامل ژئوپلتیک:
🔸شاخ آفریقا پس از استعمار دچار شکنندگی شده و از درگیریهای مختلفی مانند دزدی دریایی و تروریسم رنج میبرد. ضعف دولتهای محلی نیز موجب تقویت مداخلات خارجی در این منطقه گردیده است. با افزایش اهمیت دریای سرخ در ژئوپلتیک جهانی و تبدیل آن به کریدوری حیاتی برای تجارت جهانی، توجه قدرتهای خارجی به این منطقه بیشتر شد. کاهش نفوذ ایالاتمتحده در خاورمیانه و تغییر تمرکز به شرق آسیا، رقابت قدرتهای منطقهای برای افزایش نفوذ در شاخ آفریقا را شدت بخشیده است.
2️⃣عرصه رقابت:
🔸در سال ۲۰۱۵، عربستان و امارات برای کاهش نفوذ حوثیها و ایران در جنگ داخلی یمن مداخله نظامی کردند. امارات پایگاههای نظامی در اریتره و سومالیلند ایجاد کرد، درحالیکه عربستان به دنبال ساخت پایگاهی در جیبوتی بود. این کشورها همچنین در بنادر و پایگاههای دریای سرخ و خلیج عدن سرمایهگذاری کردند. همچنین پس از انقلابهای بهار عربی، قطر و ترکیه نیز با رویکردهای متفاوت نسبت به گروههای اسلامی حضور خود را در شاخ آفریقا تقویت کردند.
🔸محاصره دیپلماتیک ائتلاف عربستان علیه قطر، دوحه را به تقویت همکاری با ترکیه وا داشت. قطر در ۲۰۱۸ قراردادی برای نوسازی بندر سواکین در سودان امضا کرد. در سومالی، دوحه و ابوظبی برای پروژههای بندری رقابت میکردند. پس از تنش امارات با جیبوتی این کشور به سمت عربستان سعودی متمایل شد و به ریاض اجازه داد تا پایگاه نظامی در جیبوتی ایجاد کند در مقابل امارات نیز در بندر بربرا در سومالیلند سرمایهگذاری کرد.
💢تحکیم نفوذ از طریق منافع اقتصادی
🔹کشورهای شورای همکاری خلیجفارس از تعامل سیاسی در شاخ آفریقا برای حفاظت از همسایگی دریایی، افزایش نفوذ منطقهای و حمایت از منافع تجاری خود بهره بردهاند. کشورهای شاخ آفریقا نیز ائتلاف با دولتهای حاشیه خلیج فارس را در خدمت تقویت رژیمهای خود گرفتهاند.
🔹کشورهای حوزه خلیج فارس با استفاده از راهبردهای مختلف در شاخ آفریقا به دنبال دستیابی به اهداف خود بودند. عربستان سعودی به حوزه آموزش و سرمایهگذاریهای مالی و امارات متحده عربی علاوه بر امنیت، به توسعه کشاورزی، مدیریت بنادر و پروژههای توسعهای پرداختند.
💢نتیجهگیری
🔹اهمیت ژئواستراتژیک شاخ آفریقا در سالهای اخیر برای کشورهای حاشیه خلیج فارس افزایش یافته است. هرچند کشورهای این منطقه از همکاری با کشورهای خلیج فارس منافع زیادی کسب کردهاند اما در مواردی نیز رقابت کشورهای حاشیه خلیج فارس منجر به توسعه تنشها در شاخ آفریقا شده است.
🔹در تازهترین نمونه، امضای قرارداد میان اتیوپی و سومالیلند برای استفاده از بندری در خلیج عدن منجر به تعمیق اختلافها میان دو ائتلاف نوظهور شده است. از یک سو عربستان، مصر و متحدین آنها نظیر اریتره و جیبوتی و در سوی دیگر نیز امارات، اتیوپی و متحدان آنها.
🌐https://institutetehran.com/art/128
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹در روز دوشنبه، ۲۶ آذر/۱۶ دسامبر، ۵۲۴ نفر از ۷۳۳ نماینده پارلمان آلمان به ائتلاف حاکم رأی عدم اعتماد دادند و تصمیم بر این شد که انتخابات زودهنگام در تاریخ ۵ اسفند/۲۳ فوریه برگزار گردد. آلمان هماکنون برای نخستینبار پس از اتحاد مجدد دو آلمان با بحران سیاسی مواجه است و انتظار میرود که در انتخابات پیشرو، احزاب افراطی نتایج چشمگیری کسب کنند که تأثیر بسزایی بر آینده سیاست این کشور خواهد داشت.
💢سابقه رای عدم اعتماد به صدراعظم
🔸پیش از جنگ جهانی دوم، سیاست آلمان به دلیل تغییرات مکرر صدراعظم و فقدان ثبات در دولت دچار چالشهای جدی بود؛ یکی از پیامدهای این بیثباتی ظهور هیتلر بود. پس از جنگ جهانی دوم، با اتخاذ مجموعهای از سازوکارها، این بیثباتی کاهش یافت. اما در طول تاریخ آلمان، تنها دو بار دیگر رأی به عدم اعتماد به صدراعظم داده شده که هر دو مورد به دلیل بحرانهای اقتصادی و سیاسی ناشی از تنش با شوروی بوده است. رأی عدم اعتماد به اولاف شولتس نیز سومین مورد پس از جنگ جهانی دوم به شمار میآید و بار دیگر سیاست آلمان را تحت تأثیر تنشهای ناشی از وارث شوروی، یعنی روسیه، قرار میدهد.
💢دلایل فروپاشی دولت آلمان
🔸ائتلاف حاکم بر آلمان موسوم به «چراغ راهنمایی»، شامل سه حزب سوسیالدموکرات (قرمز)، دموکراتهای آزاد (زرد) و سبزها بود که اخیرا اختلافات عمیقی در زمینه مدیریت منابع عمومی و سیاستگذاری اقتصادی با یکدیگر پیدا کرده بودند. خروج دموکراتهای آزاد از ائتلاف، منجر به از دست رفتن اکثریت نسبی دولت در پارلمان شد.
🔸اختلاف نظرها در خصوص تحریم روسیه و تسلیح مکرر اوکراین، به همراه تفاوت دیدگاهها درباره میزان مالیات و هزینهکرد خدمات رفاهی، تنشهای حلناپذیری را میان احزاب این ائتلاف ایجاد کرد که در نهایت منجر به فروپاشی این ائتلاف شد.
💢پیامدهای فروپاشی دولت
🔸فروپاشی دولت منجر به تشدید بحرانهای متعددی شد که جامعه و سیاست آلمان با آن روبرو بوده است. یکی از این بحرانها، خطر بیثباتی و بنبست بیشتر در عرصه سیاست کشور به دلیل رشد فزاینده احزاب رادیکال و دگراندیش مانند حزب آلترناتیو برای آلمان است.
🔸همچنین سردرگمی و قطبیت بیشتر در خصوص نحوه برخورد با مسائل اوکراین و مهاجران، به همراه عدم مقابله مؤثر با رکود اقتصادی، چالشهای عمدهای را برای کشور به وجود آورد. تغییر در ائتلاف تشکیلدهنده دولت و انتقال مقام صدراعظمی از فردی در حزب سوسیالدموکرات به دموکرات مسیحی در دولت بعدی نیز از دیگر پیامدهای این فروپاشی محسوب میشود.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/129
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️تأثیر پیشرفتهای فناوری بر جنگهای مدرن
◾️فارن افرز
📝 مایکل هوروویتز
#روندهای_استراتژیک
🔸در آغاز جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲، نیروهای اوکراینی از پهپادهای TB2 ساخت ترکیه برای هدف قرار دادن مواضع روسی استفاده کردند که نشاندهنده تغییر در دینامیکهای جنگ بود. فناوریهای مشابه در درگیریهای خاورمیانه به کار گرفته می شود، جایی که ایران و حزبالله از پهپادها و موشکها علیه اسرائیل و نیروی دریایی آمریکا استفاده میکنند. اسرائیل نیز در جنگ خود در غزه از تسلیحات بدون سرنشین بهره می برد و چینی ها به بررسی استراتژیهای پهپادی برای مقابله با تایوان میپردازد. آمریکا نیز در حال توسعه سیستمهای بدون سرنشین مقرون به صرفه برای تقویت توان نظامی خود است. آینده جنگها با استفاده گسترده از سیستمهای بدون سرنشین خودمختار و دارای کنترل از راه دور تعیین خواهد شد.
💢تکامل استراتژی نظامی: از برتری کمی و عددی به فناوری های دقیق
🔹در چند دهه گذشته، استراتژی نظامی از تمرکز بر برتری عددی به تأکید بر فناوری تغییر کرده است. آمریکا در پاسخ به مزیتهای کمی نیروهای شوروی در دهه ۱۹۷۰، ابتکاراتی را در جهت افزایش دقت در رهگیری را بکار برد. جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، قابلیتهای حمله دقیق را به نمایش گذاشت و توجه جهانیان را به تصاویری از بمبهای لیزری جلب کرد. تا اوایل قرن ۲۱، آمریکا برتری در جنگهای دقیق را حفظ کرد و تصمیم گرفت که کارایی و دقت را بر تعداد و کمیت ترجیح دهد، که منجر به ایجاد نیروی نظامی کوچکتر اما قدرتمندتر شد.
💢پیگیری استراتژی دقت فناوریمحور توسط سایر بازیگران
🔹در سالهای اخیر، آمریکا تسلط خود را در قابلیتهای حمله دقیق از دست داده است. کشورهای مختلف از آذربایجان تا کره شمالی اکنون میتوانند اهدافی را با دقت بالا هدف قرار دهند. این امر به لطف مهمات متعارف ارزانتر، حسگرها و سیستمهای هدایتگر امکانپذیر شده است. گسترش فناوریهای مقرون به صرفه، از جمله پهپادهای تجاری، امکان وقوع حملات دقیق در مقیاس وسیع را فراهم ساخته است. این سیستمها در حال تغییر ماهیت جنگ هستند و به نیروهای نظامی این امکان را میدهند که دقت را با کمیت و تعداد نیروها بیفزاید.
💢تحول جنگ: بهرهبرداری از سیستمهای دقیق مقرون به صرفه
🔹 تغییر در دینامیکهای جنگ به دلیل مزایای بالقوه استفاده از سیستمهای ارزانتر در مقیاس وسیع است که به بازیگران مختلف امکان ضربهزنی بالا به دشمنان را میدهد. کشورهایی مانند اوکراین و روسیه از سلاحهای مقرون به صرفهای مانند پهپادهای تاکتیکی و با برد طولانی استفاده میکنند که قادرند آنها را در مقادیر زیاد تولید، خریداری و بکار گیرند. به عنوان مثال، اوکراین میتواند چند صد دلار برای پهپادهای تاکتیکی یا تا ۳۰ هزار دلار برای پهبادهای با برد طولانی سرمایهگذاری کند، روسیه نیز از پهپادهای ساخت ایران به نام شاهد-۱۳۶ استفاده میکند که هزینه آنها بین ۱۰ هزار تا ۵۰ هزار دلار است .این استراتژی به نیروهای نظامی این امکان را میدهد که دشمن را خسته نموده و اثربخشی سلاحهای گرانتر را افزایش دهند. در نتیجه، کشورها اهمیت حفظ ذخایر سلاحهای مقرون به صرفه را برای ادامه جنگهای طولانی مدت دریافته اند.
💢اولویت دهی به فناوری های نظامی دقیق
🔹ابتکارات اخیر پنتاگون بیانگر علاقه فزاینده آمریکا به بهره گیری از فناوری های دقیق و مقرون به صرفه است، به طوری که نیروی هوایی برنامهریزی کرده تا هواپیماهای جنگی بدون سرنشین با هزینه کمتر را خریداری کند و موشکهای کروز مقرون به صرفه تولید کند. علاوه براین، ارتش در حال ایجاد تغییرات سازمانی برای ادغام فناوریهای جدید، از جمله پهبادهای مبتنی بر هوش مصنوعی است. واحد نوآوری دفاعی نیز بر تعهد جدی به سازگار شدن با دینامیکهای مدرن جنگ تاکید داشته است.
💢تکامل جنگ: سازگاری با استراتژیهای دقت بالا و فناوریهای نوظهور
🔹آینده جنگ در حال تجربه تغییرات قابل توجه است، همانطور که با استفاده گسترده از پهپادهای ارزانقیمت در درگیریهای اخیر مانند اوکراین مشهود است. سلاحهای هدایتشده، مانند لیزرها، در حال آزمایش هستند تا به طور مقرون به صرفهتری در برابر هجومهای پهپادی دفاع کنند. کشورهایی مانند چین، روسیه و ایران به سرعت در حال پیشرفت در فناوری نظامی خود هستند، به ویژه در زمینههایی مانند موشکهای مافوق صوت و هوش مصنوعی.
✅ ارتش آمریکا باید تلاشهای ابتکاری خود را سرعت بخشد تا رهبری جهانی خود را حفظ کرده و به این تغییرات سازگار شود.سرمایهگذاریها در سیستمهای توده دقیق تأثیر زیادی بر تصمیمات نظامی در حوزههای مختلف خواهد داشت و نیاز به برنامهریزی استراتژیک در پاسخ به گسترش چنین فناوریهایی را برجسته میکند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/130
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️فارن افرز
📝 مایکل هوروویتز
#روندهای_استراتژیک
🔸در آغاز جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲، نیروهای اوکراینی از پهپادهای TB2 ساخت ترکیه برای هدف قرار دادن مواضع روسی استفاده کردند که نشاندهنده تغییر در دینامیکهای جنگ بود. فناوریهای مشابه در درگیریهای خاورمیانه به کار گرفته می شود، جایی که ایران و حزبالله از پهپادها و موشکها علیه اسرائیل و نیروی دریایی آمریکا استفاده میکنند. اسرائیل نیز در جنگ خود در غزه از تسلیحات بدون سرنشین بهره می برد و چینی ها به بررسی استراتژیهای پهپادی برای مقابله با تایوان میپردازد. آمریکا نیز در حال توسعه سیستمهای بدون سرنشین مقرون به صرفه برای تقویت توان نظامی خود است. آینده جنگها با استفاده گسترده از سیستمهای بدون سرنشین خودمختار و دارای کنترل از راه دور تعیین خواهد شد.
💢تکامل استراتژی نظامی: از برتری کمی و عددی به فناوری های دقیق
🔹در چند دهه گذشته، استراتژی نظامی از تمرکز بر برتری عددی به تأکید بر فناوری تغییر کرده است. آمریکا در پاسخ به مزیتهای کمی نیروهای شوروی در دهه ۱۹۷۰، ابتکاراتی را در جهت افزایش دقت در رهگیری را بکار برد. جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، قابلیتهای حمله دقیق را به نمایش گذاشت و توجه جهانیان را به تصاویری از بمبهای لیزری جلب کرد. تا اوایل قرن ۲۱، آمریکا برتری در جنگهای دقیق را حفظ کرد و تصمیم گرفت که کارایی و دقت را بر تعداد و کمیت ترجیح دهد، که منجر به ایجاد نیروی نظامی کوچکتر اما قدرتمندتر شد.
💢پیگیری استراتژی دقت فناوریمحور توسط سایر بازیگران
🔹در سالهای اخیر، آمریکا تسلط خود را در قابلیتهای حمله دقیق از دست داده است. کشورهای مختلف از آذربایجان تا کره شمالی اکنون میتوانند اهدافی را با دقت بالا هدف قرار دهند. این امر به لطف مهمات متعارف ارزانتر، حسگرها و سیستمهای هدایتگر امکانپذیر شده است. گسترش فناوریهای مقرون به صرفه، از جمله پهپادهای تجاری، امکان وقوع حملات دقیق در مقیاس وسیع را فراهم ساخته است. این سیستمها در حال تغییر ماهیت جنگ هستند و به نیروهای نظامی این امکان را میدهند که دقت را با کمیت و تعداد نیروها بیفزاید.
💢تحول جنگ: بهرهبرداری از سیستمهای دقیق مقرون به صرفه
🔹 تغییر در دینامیکهای جنگ به دلیل مزایای بالقوه استفاده از سیستمهای ارزانتر در مقیاس وسیع است که به بازیگران مختلف امکان ضربهزنی بالا به دشمنان را میدهد. کشورهایی مانند اوکراین و روسیه از سلاحهای مقرون به صرفهای مانند پهپادهای تاکتیکی و با برد طولانی استفاده میکنند که قادرند آنها را در مقادیر زیاد تولید، خریداری و بکار گیرند. به عنوان مثال، اوکراین میتواند چند صد دلار برای پهپادهای تاکتیکی یا تا ۳۰ هزار دلار برای پهبادهای با برد طولانی سرمایهگذاری کند، روسیه نیز از پهپادهای ساخت ایران به نام شاهد-۱۳۶ استفاده میکند که هزینه آنها بین ۱۰ هزار تا ۵۰ هزار دلار است .این استراتژی به نیروهای نظامی این امکان را میدهد که دشمن را خسته نموده و اثربخشی سلاحهای گرانتر را افزایش دهند. در نتیجه، کشورها اهمیت حفظ ذخایر سلاحهای مقرون به صرفه را برای ادامه جنگهای طولانی مدت دریافته اند.
💢اولویت دهی به فناوری های نظامی دقیق
🔹ابتکارات اخیر پنتاگون بیانگر علاقه فزاینده آمریکا به بهره گیری از فناوری های دقیق و مقرون به صرفه است، به طوری که نیروی هوایی برنامهریزی کرده تا هواپیماهای جنگی بدون سرنشین با هزینه کمتر را خریداری کند و موشکهای کروز مقرون به صرفه تولید کند. علاوه براین، ارتش در حال ایجاد تغییرات سازمانی برای ادغام فناوریهای جدید، از جمله پهبادهای مبتنی بر هوش مصنوعی است. واحد نوآوری دفاعی نیز بر تعهد جدی به سازگار شدن با دینامیکهای مدرن جنگ تاکید داشته است.
💢تکامل جنگ: سازگاری با استراتژیهای دقت بالا و فناوریهای نوظهور
🔹آینده جنگ در حال تجربه تغییرات قابل توجه است، همانطور که با استفاده گسترده از پهپادهای ارزانقیمت در درگیریهای اخیر مانند اوکراین مشهود است. سلاحهای هدایتشده، مانند لیزرها، در حال آزمایش هستند تا به طور مقرون به صرفهتری در برابر هجومهای پهپادی دفاع کنند. کشورهایی مانند چین، روسیه و ایران به سرعت در حال پیشرفت در فناوری نظامی خود هستند، به ویژه در زمینههایی مانند موشکهای مافوق صوت و هوش مصنوعی.
🌐https://institutetehran.com/art/130
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️سوریه پسا اسد و نظم جدید منطقهای
◾️فارن پالیسی
📝گالیپ دالی
#تهران_ریویو
🔹با سقوط بشار اسد، ویژگیهای ژئوپلیتیکی و سیاست داخلی سوریه دچار تغییرات چشمگیری شده است. اکنون سوریه دیگر بخشی از محور مقاومت و نیروی نیابتی ایران و روسیه به شمار نمیآید. در آینده، حکام عرب نیز نقش مهمی در شکلدهی به آینده سوریه ایفا خواهند کرد. اتحادیه اروپا و سایر بازیگران بینالمللی نیز باید بر روند گذار سیاسی بر اساس قوانین سوریه نظارت داشته باشند.
💢برندگان و بازندگان
🔹در حالی که بازندگان این تحول به وضوح مشخص هستند، برندگان آن هنوز به طور قطعی تعیین نشدهاند. یکی از برندگان این تحول، ترکیه است که با نفوذ قابل توجه خود در سوریه و حمایت از هیئت تحریر الشام، موفق به متحد کردن گروههای مختلف معارض شده و پیروزیهایی را برای آنها رقم زده است. با این حال، باید توجه داشت که هیئت تحریر الشام به عنوان یک نیروی نیابتی ترکیه عمل نمیکند.
💢بازیگران جدید در سوریه
🔹نیروهای اپوزیسیون اکنون با بهرهگیری از حمایتهای خارجی، توانایی بیشتری برای گذار سیاسی پیدا کردهاند. بنابراین، حامیان خارجی آنها، به ویژه کشورهای عربی، نقش بیشتری در تحولات سوریه خواهند داشت. تلاشها برای گذار سیاسی باید با تشکیل یک دولت موقت غیرفرقهای در دمشق و ایجاد یک بلوک جدید منطقهای و بینالمللی آغاز شود. این بلوک جدید میتواند شامل ترکیه، همسایگان عرب سوریه، قطر، عربستان سعودی، اتحادیه اروپا و ایالات متحده باشد که جایگزین ایران و روسیه میشود.
🔹اتحادیه اروپا نیز باید از طریق ارائه بستههای متعدد بازسازی و حمایتی در روند گذار سیاسی بر اساس قوانین سوریه مشارکت کند. برای دستیابی به این هدف، اتحادیه اروپا باید همراه با ایالات متحده گفتوگوهای منظم و سازمانیافتهای با ترکیه و دیگر بازیگران عرب داشته باشد.
💢اقدامات هیئت تحریر الشام برای تشکیل دولت و گذار سیاسی
🔹انتقال سیاسی و تشکیل دولت دو فرآیند مرتبط هستند، اما میتوان آنها را از یکدیگر تفکیک کرد. انتقال سیاسی فرآیندی پیچیده و زمانبر است، در حالی که تشکیل دولت نیازمند اقداماتی فوری است. تصمیم اخیر هیئت تحریر الشام برای برگزاری اولین جلسه کابینه مشترک با وزرای دوره اسد نشاندهنده تعهد به فرآیند انتقال است و میتواند به عنوان یک تحول امیدوارکننده تلقی شود. برای کسب مشروعیت اجتماعی و پذیرش بینالمللی، دولت جدید باید فراگیر و منعکس کننده تنوع کشور باشد. این موضوع نمیتواند مشابه «دولت نجات» که پیشتر در ادلب مستقر بود، باشد. با توجه به تجربه عراق، جلوگیری از کینهتوزیهای جمعی علیه علویها نه تنها برای یک انتقال سیاسی منظم و قانونی در دمشق حیاتی است، بلکه برای مهار نفوذ ایران و شبکههای ارتباطیاش در سوریه نیز ضروری است.
💢خطر بروز بهار عربی دوم
🔹سقوط دولت اسد موجب ایجاد وحشت و پارانویا در میان حکام مستبد عرب شده است. این ترس ناشی از پیروزی بهار عربی در سرنگونی رژیم حاکم و نقش اسلامگرایان در این تحولات است. ترکیه و گروههای اپوزیسیون سوری باید تلاش کنند تا نگرانی حکام عرب را کاهش دهند و آنها را به همکاری بیشتر برای گذار سیاسی قانونی ترغیب کنند. از سوی دیگر، ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیز باید کشورهای عربی را به مشارکت فعال در این روند تشویق کنند.
💢جمعبندی
✅ وضعیت کنونی نقطه عطفی در تاریخ سوریه است. آنچه بسیاری از آن به عنوان «واقعیت جدید» یاد میکنند، تنها تصویری از یک لحظه در زمان است. ایجاد اجماع درباره آینده سوریه میتواند به عنوان پایهای برای نظم منطقهای جدید عمل کند. بنابراین، برای جلوگیری از نفوذ مجدد ایران و موفقیت در گذار سیاسی سوریه، حضور بازیگران جدید و منطقهای عرب و تأثیرگذاری آنها بر روند گذار امری بسیار ضروری است.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/131
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️فارن پالیسی
📝گالیپ دالی
#تهران_ریویو
🔹با سقوط بشار اسد، ویژگیهای ژئوپلیتیکی و سیاست داخلی سوریه دچار تغییرات چشمگیری شده است. اکنون سوریه دیگر بخشی از محور مقاومت و نیروی نیابتی ایران و روسیه به شمار نمیآید. در آینده، حکام عرب نیز نقش مهمی در شکلدهی به آینده سوریه ایفا خواهند کرد. اتحادیه اروپا و سایر بازیگران بینالمللی نیز باید بر روند گذار سیاسی بر اساس قوانین سوریه نظارت داشته باشند.
💢برندگان و بازندگان
🔹در حالی که بازندگان این تحول به وضوح مشخص هستند، برندگان آن هنوز به طور قطعی تعیین نشدهاند. یکی از برندگان این تحول، ترکیه است که با نفوذ قابل توجه خود در سوریه و حمایت از هیئت تحریر الشام، موفق به متحد کردن گروههای مختلف معارض شده و پیروزیهایی را برای آنها رقم زده است. با این حال، باید توجه داشت که هیئت تحریر الشام به عنوان یک نیروی نیابتی ترکیه عمل نمیکند.
💢بازیگران جدید در سوریه
🔹نیروهای اپوزیسیون اکنون با بهرهگیری از حمایتهای خارجی، توانایی بیشتری برای گذار سیاسی پیدا کردهاند. بنابراین، حامیان خارجی آنها، به ویژه کشورهای عربی، نقش بیشتری در تحولات سوریه خواهند داشت. تلاشها برای گذار سیاسی باید با تشکیل یک دولت موقت غیرفرقهای در دمشق و ایجاد یک بلوک جدید منطقهای و بینالمللی آغاز شود. این بلوک جدید میتواند شامل ترکیه، همسایگان عرب سوریه، قطر، عربستان سعودی، اتحادیه اروپا و ایالات متحده باشد که جایگزین ایران و روسیه میشود.
🔹اتحادیه اروپا نیز باید از طریق ارائه بستههای متعدد بازسازی و حمایتی در روند گذار سیاسی بر اساس قوانین سوریه مشارکت کند. برای دستیابی به این هدف، اتحادیه اروپا باید همراه با ایالات متحده گفتوگوهای منظم و سازمانیافتهای با ترکیه و دیگر بازیگران عرب داشته باشد.
💢اقدامات هیئت تحریر الشام برای تشکیل دولت و گذار سیاسی
🔹انتقال سیاسی و تشکیل دولت دو فرآیند مرتبط هستند، اما میتوان آنها را از یکدیگر تفکیک کرد. انتقال سیاسی فرآیندی پیچیده و زمانبر است، در حالی که تشکیل دولت نیازمند اقداماتی فوری است. تصمیم اخیر هیئت تحریر الشام برای برگزاری اولین جلسه کابینه مشترک با وزرای دوره اسد نشاندهنده تعهد به فرآیند انتقال است و میتواند به عنوان یک تحول امیدوارکننده تلقی شود. برای کسب مشروعیت اجتماعی و پذیرش بینالمللی، دولت جدید باید فراگیر و منعکس کننده تنوع کشور باشد. این موضوع نمیتواند مشابه «دولت نجات» که پیشتر در ادلب مستقر بود، باشد. با توجه به تجربه عراق، جلوگیری از کینهتوزیهای جمعی علیه علویها نه تنها برای یک انتقال سیاسی منظم و قانونی در دمشق حیاتی است، بلکه برای مهار نفوذ ایران و شبکههای ارتباطیاش در سوریه نیز ضروری است.
💢خطر بروز بهار عربی دوم
🔹سقوط دولت اسد موجب ایجاد وحشت و پارانویا در میان حکام مستبد عرب شده است. این ترس ناشی از پیروزی بهار عربی در سرنگونی رژیم حاکم و نقش اسلامگرایان در این تحولات است. ترکیه و گروههای اپوزیسیون سوری باید تلاش کنند تا نگرانی حکام عرب را کاهش دهند و آنها را به همکاری بیشتر برای گذار سیاسی قانونی ترغیب کنند. از سوی دیگر، ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیز باید کشورهای عربی را به مشارکت فعال در این روند تشویق کنند.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/131
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 کازابلانکا و جاده ابریشم جدید: جنگ تعرفهای و چشمانداز شراکت اقتصادی میان چین و مراکش
#اکوتهران
🔸هنگامی که «محمد ششم»، پادشاه مراکش، در سال ۲۰۱۶ به پکن سفر نمود و ضمن دیدار با شی جین پینگ به امضای موافقتنامه شراکت راهبردی با چین پرداخت، کمتر کسی فکر میکرد که کار چین و غرب به جنگهای تعرفهای گسترده برسد و مراکش نیز در تیررس آن قرار گیرد. با گذشت دو سال از امضای این شراکت راهبردی، دونالد ترامپ برای اولین بار به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب گردید و جنگ تعرفهای میان غرب و چین آغاز شد. با اینهمه، این جنگ به کشورهای ثالث توسعه نیافته بود و برعکس، بسیاری از کشورهای ثالث از جمله مراکش از این جنگ بهره مثبت بردند.
🔹روابط چین و مراکش به سرعت گسترش یافته و براساس برآوردهای مرکز تجارت بینالملل، تجارت دوجانبه آنها در سال ۲۰۲۳ به رقمی نزدیک به ۷.۵ میلیارد دلار رسیده است. از این رو، مراکش را باید یکی از مراکز مهم تجارت چین در شمال آفریقا خواند. مراکش یکی از اولین امضاکنندگان توافقنامه کمربند-جاده در شمال آفریقا بود و در سالهای گذشته شرکتهای چینی دست به اجرای میلیاردها دلار پروژه در حوزه زیرساخت و انرژی مراکش زده اند که بندر طنجه در جبلالطارق از مهمترین موارد آن است. به عنوان مثال، در نوامبر گذشته شرکت کووِک چین برنده مناقصه احداث بخشی از خط سریعالسیر ریلی کنیترا-مراکش گردید و پیشبینی میشود شرکتهای چینی در مناقصه احداث خط لوله گاز نیجریه-مراکش (NMGP) مشارکت نمایند.
🔹شراکت مراکش و چین از حیث دیگری نیز واجد شرایطی ویژه و متفاوت قلمداد میشود. این پادشاهی آفریقایی علاوه بر اینکه با جمعیت ۳۸ میلیون نفری و اقتصاد ۱۵۰ میلیارد دلاری خود بازاری مطمئن برای محصولات چین محسوب میشود، در چند کیلومتری اتحادیه اروپا واقع شده است و با ایالات متحده آمریکا روابط نزدیکی دارد. از همین روست که مراکش به طور توامان از امتیاز توافق تجارت آزاد با اتحادیه اروپا و ایالات متحده بهرهمند است و همین مسئله بر جذابیت آن برای شرکتهای چینی و آسیایی در حوزه صنایع تولیدی افزوده است. این کشور همچنین به تنهایی میزبان ۷۰ درصد ذخایر فسفات جهان است و این برتری معدنی، نقش مراکش را در رقابتهای آتی فناورانه و گذار از باتریهای لیتیومی به باتریهای نسل جدید لیتیوم-فسفات-آهن (LFP) برجسته میسازد.
🔹در واقع، مراکش به طور همزمان از امتیاز دسترسی به مواد معدنی، جانمایی مناسب در رقابتهای ژئوپولتیک و نیروی کار ارزان بهرهمند است و از همین رو، در حال مبدل شدن به یکی از مراکز اصلی برونسپاری تولید فناورانه است. در سال گذشته، مراکش و شرکت گوچن هایتک چین تفاهمنامهای به ارزش ۶.۴ میلیارد دلار برای احداث بزرگترین کارخانه تولید باتری خودروهای برقی در آفریقا منعقد نمودند. باید توجه داشت که این برونسپاری اختصاص به طرفهای چینی ندارد و بسیاری از شرکتهای غرب و متحدان آن نیز برای همکاری با چین به بازار مراکش وارد شده اند. به عنوان مثال در سپتامبر ۲۰۲۳، دو شرکت الجیکِم (کره) و یوشان چین از مشارکت خود در احداث کارخانه کاتد سازی لیتیوم-فسفات-آهن در مراکش با ظرفیت تولید ۵۰ هزار تن خبر دادند.
🔹پیشبینی میشود که متاثر از استقرار ترامپ و افزایش سختگیریها در اروپا اقدامات گستردهتری علیه صنایع و سرمایهگذاریهای چین در حوزه خودروهای برقی صورت پذیرد که شامل کشورهای ثالث و شرکتهای مشترک چینی نیز باشد و در چنین شرایطی، مراکش یکی از قربانیان جدید محدودیتها خواهد بود. دولت بایدن همین حالا از محدودیت واردات خودروهای برقی چینی و اجزای آنها فارغ از محل سرهمبندی آن سخن گفته است و موضع ترامپ سختگیرانهتر از بایدن است.
✅ در مجموع رباط و کازابلانکا ممکن است مبدل به مهمترین میدان جنگ تجاری واشنگتن، پکن و پایتختهای اروپایی در شمال آفریقا گردند و با اینحال، پیوند و شراکت مراکش با چین عمیقتر از آن است که با تهدید و تعرفه گسسته شود و کازابلانکا کماکان نقطه ثقل جاده ابریشم جدید در شمال آفریقا باقی خواهد ماند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/132
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#اکوتهران
🔸هنگامی که «محمد ششم»، پادشاه مراکش، در سال ۲۰۱۶ به پکن سفر نمود و ضمن دیدار با شی جین پینگ به امضای موافقتنامه شراکت راهبردی با چین پرداخت، کمتر کسی فکر میکرد که کار چین و غرب به جنگهای تعرفهای گسترده برسد و مراکش نیز در تیررس آن قرار گیرد. با گذشت دو سال از امضای این شراکت راهبردی، دونالد ترامپ برای اولین بار به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب گردید و جنگ تعرفهای میان غرب و چین آغاز شد. با اینهمه، این جنگ به کشورهای ثالث توسعه نیافته بود و برعکس، بسیاری از کشورهای ثالث از جمله مراکش از این جنگ بهره مثبت بردند.
🔹روابط چین و مراکش به سرعت گسترش یافته و براساس برآوردهای مرکز تجارت بینالملل، تجارت دوجانبه آنها در سال ۲۰۲۳ به رقمی نزدیک به ۷.۵ میلیارد دلار رسیده است. از این رو، مراکش را باید یکی از مراکز مهم تجارت چین در شمال آفریقا خواند. مراکش یکی از اولین امضاکنندگان توافقنامه کمربند-جاده در شمال آفریقا بود و در سالهای گذشته شرکتهای چینی دست به اجرای میلیاردها دلار پروژه در حوزه زیرساخت و انرژی مراکش زده اند که بندر طنجه در جبلالطارق از مهمترین موارد آن است. به عنوان مثال، در نوامبر گذشته شرکت کووِک چین برنده مناقصه احداث بخشی از خط سریعالسیر ریلی کنیترا-مراکش گردید و پیشبینی میشود شرکتهای چینی در مناقصه احداث خط لوله گاز نیجریه-مراکش (NMGP) مشارکت نمایند.
🔹شراکت مراکش و چین از حیث دیگری نیز واجد شرایطی ویژه و متفاوت قلمداد میشود. این پادشاهی آفریقایی علاوه بر اینکه با جمعیت ۳۸ میلیون نفری و اقتصاد ۱۵۰ میلیارد دلاری خود بازاری مطمئن برای محصولات چین محسوب میشود، در چند کیلومتری اتحادیه اروپا واقع شده است و با ایالات متحده آمریکا روابط نزدیکی دارد. از همین روست که مراکش به طور توامان از امتیاز توافق تجارت آزاد با اتحادیه اروپا و ایالات متحده بهرهمند است و همین مسئله بر جذابیت آن برای شرکتهای چینی و آسیایی در حوزه صنایع تولیدی افزوده است. این کشور همچنین به تنهایی میزبان ۷۰ درصد ذخایر فسفات جهان است و این برتری معدنی، نقش مراکش را در رقابتهای آتی فناورانه و گذار از باتریهای لیتیومی به باتریهای نسل جدید لیتیوم-فسفات-آهن (LFP) برجسته میسازد.
🔹در واقع، مراکش به طور همزمان از امتیاز دسترسی به مواد معدنی، جانمایی مناسب در رقابتهای ژئوپولتیک و نیروی کار ارزان بهرهمند است و از همین رو، در حال مبدل شدن به یکی از مراکز اصلی برونسپاری تولید فناورانه است. در سال گذشته، مراکش و شرکت گوچن هایتک چین تفاهمنامهای به ارزش ۶.۴ میلیارد دلار برای احداث بزرگترین کارخانه تولید باتری خودروهای برقی در آفریقا منعقد نمودند. باید توجه داشت که این برونسپاری اختصاص به طرفهای چینی ندارد و بسیاری از شرکتهای غرب و متحدان آن نیز برای همکاری با چین به بازار مراکش وارد شده اند. به عنوان مثال در سپتامبر ۲۰۲۳، دو شرکت الجیکِم (کره) و یوشان چین از مشارکت خود در احداث کارخانه کاتد سازی لیتیوم-فسفات-آهن در مراکش با ظرفیت تولید ۵۰ هزار تن خبر دادند.
🔹پیشبینی میشود که متاثر از استقرار ترامپ و افزایش سختگیریها در اروپا اقدامات گستردهتری علیه صنایع و سرمایهگذاریهای چین در حوزه خودروهای برقی صورت پذیرد که شامل کشورهای ثالث و شرکتهای مشترک چینی نیز باشد و در چنین شرایطی، مراکش یکی از قربانیان جدید محدودیتها خواهد بود. دولت بایدن همین حالا از محدودیت واردات خودروهای برقی چینی و اجزای آنها فارغ از محل سرهمبندی آن سخن گفته است و موضع ترامپ سختگیرانهتر از بایدن است.
🌐https://institutetehran.com/art/132
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
#لبنان
🔹بعد از اجرای توافق آتش بس بین لبنان و اسرائیل از ۲۷نوامبر ۲۰۲۴، نبیه بری رئیس پارلمان لبنان اعلام کرد که ۹ ژانویه ۲۰۲۵، جلسه پارلمان برای انتخاب رئیسجمهور این کشور برگزار خواهد شد. این در حالی است که پارلمان لبنان بعد از پایان دوره شش ساله ریاستجمهوری میشل عون در اکتبر ۲۰۲۲ بارها برای انتخاب رئیسجمهور جدید تشکیل جلسه داد اما این جلسات رهاوردی نداشت.
🔸پارلمان کنونی لبنان که حاصل انتخابات بهار سال ۲۰۲۲ است، ترکیب بسیار متکثری دارد و وجود بلوک های سیاسی متعدد که هر کدام نگاه و انتخابهای خاص خود را در صحنه سیاسی دارند، شکل گیری یک اکثریت حتی مطلق (۶۵کرسی) را بسیار دشوار کرده است. این در حالی است که حتی در صورت دستیابی چنین اکثریتی، امکان اینکه بلوکهای مقابل از طریق آبستراكسيون، پارلمان را از حد نصاب لازم (۸۶کرسی) برای دستیابی به چنین اکثریتی خارج کنند، بسیار زیاد است.
🔸بنبست سیاسی در لبنان امری بی سابقه نیست. در دوره قبل نیز پس از بیش از دو سال خلا قدرت، میشل عون به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد. نکته مهم این است که تصمیمات احزاب و جریانهای موثر در پارلمان لبنان الزاماً از یک الگوی ثابت پیروی نمیکند و مواضع آنها بسیار سیال است و گاهی دو جریان سیاسی مخالف، بر سر یک موضوع به اشتراک دیدگاه میرسند. کما اینکه در دوره قبل نیز چنین وضعیتی رخ داد و حزبالله و مخالف دیرینهاش- حزب مسیحی "القوات اللبنانیه" به رهبری سمیر جعجع-، هر دو از میشل عون برای قرار گرفتن در جایگاه ریاستجمهوری حمایت کردند.
🔸از سوی دیگر، تصمیمات و مواضع احزاب هم تحت تاثیر مناسبات و بده بستانهای آنها با یکدیگر در عرصه داخلی است و هم تحت تاثیر معادلات و آرایش نیروها در عرصه منطقه ای است. بر این اساس بازیگران خارجی همواره در عرصه داخلی لبنان موثر هستند.
🔸در شرایط کنونی، فضای سیاسی لبنان تحت تاثیر دو رویداد بزرگ قرار گرفته است: جنگ اسرائیل و حزبالله و نیز سقوط بشار اسد در سوریه. تضعیف توان نظامی حزبالله در جنگ اخیر و سقوط دولت اسد در سوریه که نقش مهمی در لجستیک و تامین تسلیحاتی حزبالله داشت، وزن سیاسی حزبالله در عرصه داخلی را تحت تاثیر قرار میدهد. در مقابل، گروهها و احزاب منتقد و مخالف حزبالله، تحرکات خود را در هفتههای اخیر افزایش دادهاند و خود را در وضعیت بهتری میبینند. بر این اساس، فضای سیاسی در لبنان به سمت تعادل نسبی بین نیروها حرکت میکند.
🔸این وضعیت بر پرونده انتخاب رئیسجمهور نیز موثر خواهد بود. از همین حالا هم می توان نشانههایی از تغییر مواضع را تحت تاثیر تحولات اخیر دید. به عنوان مثال ولید جنبلاط از سیاستمداران پرنفوذ دروزی لبنان که تا پیش از این از گزینه مورد حمایت حزبالله و جنبش امل (سلیمان فرنجیه) حمایت میکرد، به تازگی موضع خود را تغییر داده و از رئیسجمهور شدن جوزف عون فرمانده ارتش لبنان حمایت کرد.
🔸بر این اساس، شانس سلیمان فرنجیه برای قرار گرفتن در این جایگاه عملا از بین رفته است. دو جریان اصلی مسیحی یعنی حزب القوات به رهبری جعجع و حزب جریان ملی آزاد به رهبری جبران باسیل هم هر کدام گزینههای مدنظر خود را مطرح می کنند که عمدتا شخصیتهای نه چندان قوی در صحنه سیاسی لبنان هستند.
🔸به نظر میرسد در فضای متشتت کنونی، شانس جوزف عون فرمانده ارتش بیش از همه گزینهها است. بویژه اینکه جایگاه ارتش در فضای کنونی بویژه بعد از توافق آتشبس و اجرای قطعنامه ۱۷۰۱، ارتقا یافته است و او حمایتهای بینالمللی بیشتری نسبت به دیگر شخصیتها دارد. البته قرار گرفتن او به عنوان فرمانده ارتش در جایگاه ریاستجمهوری مستلزم اصلاح قانون اساسی است که البته امری بعید نیست چرا که یکبار دیگر و در جریان رئیسجمهور شدن میشل سلیمان، این اتفاق روی داد.
🌐https://institutetehran.com/art/133
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️اهداف سفر پزشکیان به مصر
◼️ الجزیره- قطر
📝 رسول آل حائي
#رویة_العربیة
🔹سفر پزشکیان به قاهره برای شرکت در اجلاس گروه (D8)، دومین سفر یک رئیسجمهور ایران به مصر پس از انقلاب اسلامی ایران به شمار میرود. این سفر با هدف تقویت روابط دوجانبه و ایجاد هماهنگیهای فراگیر منطقهای، فرصتی برای دیپلماسی فعال توصیفشده است. پزشکیان با اشاره به تاثیر گسترش روابط با کشورهای اسلامی در زمینه خنثیسازی توطئههای دشمنان، این اجلاس را گامی مهم در نزدیکی بیشتر روابط منطقهای دانست. این سفر پس از افزایش تماسهای دیپلماتیک در پی حوادث اکتبر ۲۰۲۳ صورت گرفت. پیشتر، وزیر خارجه مصر برای تحلیف پزشکیان به تهران و عباس عراقچی نیز در اکتبر برای گفتوگوهای منطقهای به قاهره سفر کرده بودند.
💢اهمیت سفر
🔹مهدی سنایی، مشاور سیاسی ریاستجمهوری ایران، سفر پزشکیان به مصر را با هدف تقویت همکاریهای اقتصادی و زمینهسازی برای احیای روابط ایران و مصر مهم دانست. وی این سفر را در سطح معادلات منطقهای و جهانی ارزیابی کرد. عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد ایران، نیز با اشاره به استفاده ناکافی از ظرفیتهای گروه D-8 طی سه دهه گذشته، هدف کشورش را افزایش فعالیت در این گروه اعلام کرد. در حال حاضر حجم فعلی تجارت میان اعضای گروه به سطح مطلوب نرسیده است و تنها ۷ تا ۸ درصد تجارت با ارزهای ملی انجام میشود که پیشبینی میشود این میزان در آینده به ۱۰ درصد برسد. همتی همچنین اظهار داشت حجم تجارت میان اعضا تا سال ۲۰۳۰ به ۵۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید.
🔹ایران در اجلاس قاهره به دنبال عادیسازی روابط با مصر و تقویت ظرفیتهای اقتصادی کشورهای اسلامی درحالتوسعه بود اما همزمانی برگزاری این اجلاس با حملات اسرائیل به غزه، ترورهای هدفمند رهبران مقاومت در لبنان، سقوط بشار اسد در سوریه و نیز افزایش حملات اسرائیل به یمن، شرایط حساسی در منطقه را رقم زد که تاثیرات منفی زیادی بر منافع منطقهای تهران به همراه داشته است.
💢نقش منطقهای
🔹حضور اردوغان رئیسجمهور ترکیه در اجلاس قاهره و برگزاری دیدارهای دوجانبه و چندجانبه بین سران شرکتکننده در این اجلاس این امکان را بهطرف مصری میدهد که پس از سرنگونی رژیم اسد در سوریه یک کانال ارتباطی بین تهران و آنکارا ایجاد کند. برخی تحلیلگران معتقدند که اهمیت سفر پزشکیان به قاهره در تلاش برای احیای نقش منطقهای ایران پس از سقوط اسد و نه صرفاً شرکت در اجلاس قاهره است.
🔹غیبت تهران در نشست عقبه درباره سوریه نشانهای از تلاشهای منطقهای و بینالمللی برای تضعیف نقش ایران در خاورمیانه بعد از سرنگونی متحدش در دمشق وجود دارد. البته باید در نظر داشت که قاهره پیش از احیای روابط با تهران، ملاحظات کشورهای خلیجفارس و ترکیه را مدنظر قرار خواهد داد. با توجه به تحریمها و باقی ماندن ایران در لیست سیاه FATF، تقویت روابط ایران از طریق سازمانها و بلوکهای منطقهای و بینالمللی نمیتواند به اقتصاد ایران کمک کند.
💢حجم تجارت ایران و مصر
🔹برخی کارشناسان معتقدند که تقویت روابط اقتصادی با کشورهای منطقهای و اسلامی میتواند به ایران کمک کند تا فشارهای غربی را دور بزند. در مقابل، گروهی دیگر بر لزوم کاهش تنشها با جوامع بینالمللی و حذف نام ایران از فهرستهای سیاه تأکید دارند. آمارهای رسمی نشان میدهند که تجارت ایران با مصر نسبت به دیگر شرکای تجاری آن از حجم کمی برخوردار است.
🔹طبق گزارشها، در ۸ ماه نخست سال ۱۴۰۲، حجم تجارت ایران با مصر به ۱۷ میلیون و ۱۸۶ هزار دلار رسید که نشاندهنده رشد ۶۷ درصدی در ارزش و ۶۵ درصدی در حجم نسبت به سال گذشته است. صادرات ایران به مصر در این مدت ۱۳ میلیون و ۷۹۸ هزار دلار بود که ۳۰ درصد از نظر حجم و ۴۱ درصد از نظر ارزش رشد داشت. واردات ایران از مصر نیز ۳ میلیون و ۳۸۷ هزار دلار بود که رشد ۵۹۲ درصدی در ارزش را نشان میدهد. این آمار نشاندهنده رشد قابل توجه تجارت دو کشور در سال جاری است.
💢همکاری دی-۸ از رویا تا واقعیت
🔹علیرغم این که بلوک کشورهای اسلامی در حال توسعه حدود ۲۷ سال پیش با انگیزه ایجاد اتحاد میان کشورهای اسلامی با هدف تقویت و ترویج «صلح، گفتگو و همکاری» تاسیس شد، اما پس از سه دهه نه تنها این اهداف محقق نشد بلکه برعکس، تنشها میان اعضاء آن نیز افزایش یافته است. شاهد مثال آن نیز روابط ایران و ترکیه است که بهرغم همسایگی، نتوانستند بحران سوریه را از طریق همکاری حل کنند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/134
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️ الجزیره- قطر
📝 رسول آل حائي
#رویة_العربیة
🔹سفر پزشکیان به قاهره برای شرکت در اجلاس گروه (D8)، دومین سفر یک رئیسجمهور ایران به مصر پس از انقلاب اسلامی ایران به شمار میرود. این سفر با هدف تقویت روابط دوجانبه و ایجاد هماهنگیهای فراگیر منطقهای، فرصتی برای دیپلماسی فعال توصیفشده است. پزشکیان با اشاره به تاثیر گسترش روابط با کشورهای اسلامی در زمینه خنثیسازی توطئههای دشمنان، این اجلاس را گامی مهم در نزدیکی بیشتر روابط منطقهای دانست. این سفر پس از افزایش تماسهای دیپلماتیک در پی حوادث اکتبر ۲۰۲۳ صورت گرفت. پیشتر، وزیر خارجه مصر برای تحلیف پزشکیان به تهران و عباس عراقچی نیز در اکتبر برای گفتوگوهای منطقهای به قاهره سفر کرده بودند.
💢اهمیت سفر
🔹مهدی سنایی، مشاور سیاسی ریاستجمهوری ایران، سفر پزشکیان به مصر را با هدف تقویت همکاریهای اقتصادی و زمینهسازی برای احیای روابط ایران و مصر مهم دانست. وی این سفر را در سطح معادلات منطقهای و جهانی ارزیابی کرد. عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد ایران، نیز با اشاره به استفاده ناکافی از ظرفیتهای گروه D-8 طی سه دهه گذشته، هدف کشورش را افزایش فعالیت در این گروه اعلام کرد. در حال حاضر حجم فعلی تجارت میان اعضای گروه به سطح مطلوب نرسیده است و تنها ۷ تا ۸ درصد تجارت با ارزهای ملی انجام میشود که پیشبینی میشود این میزان در آینده به ۱۰ درصد برسد. همتی همچنین اظهار داشت حجم تجارت میان اعضا تا سال ۲۰۳۰ به ۵۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید.
🔹ایران در اجلاس قاهره به دنبال عادیسازی روابط با مصر و تقویت ظرفیتهای اقتصادی کشورهای اسلامی درحالتوسعه بود اما همزمانی برگزاری این اجلاس با حملات اسرائیل به غزه، ترورهای هدفمند رهبران مقاومت در لبنان، سقوط بشار اسد در سوریه و نیز افزایش حملات اسرائیل به یمن، شرایط حساسی در منطقه را رقم زد که تاثیرات منفی زیادی بر منافع منطقهای تهران به همراه داشته است.
💢نقش منطقهای
🔹حضور اردوغان رئیسجمهور ترکیه در اجلاس قاهره و برگزاری دیدارهای دوجانبه و چندجانبه بین سران شرکتکننده در این اجلاس این امکان را بهطرف مصری میدهد که پس از سرنگونی رژیم اسد در سوریه یک کانال ارتباطی بین تهران و آنکارا ایجاد کند. برخی تحلیلگران معتقدند که اهمیت سفر پزشکیان به قاهره در تلاش برای احیای نقش منطقهای ایران پس از سقوط اسد و نه صرفاً شرکت در اجلاس قاهره است.
🔹غیبت تهران در نشست عقبه درباره سوریه نشانهای از تلاشهای منطقهای و بینالمللی برای تضعیف نقش ایران در خاورمیانه بعد از سرنگونی متحدش در دمشق وجود دارد. البته باید در نظر داشت که قاهره پیش از احیای روابط با تهران، ملاحظات کشورهای خلیجفارس و ترکیه را مدنظر قرار خواهد داد. با توجه به تحریمها و باقی ماندن ایران در لیست سیاه FATF، تقویت روابط ایران از طریق سازمانها و بلوکهای منطقهای و بینالمللی نمیتواند به اقتصاد ایران کمک کند.
💢حجم تجارت ایران و مصر
🔹برخی کارشناسان معتقدند که تقویت روابط اقتصادی با کشورهای منطقهای و اسلامی میتواند به ایران کمک کند تا فشارهای غربی را دور بزند. در مقابل، گروهی دیگر بر لزوم کاهش تنشها با جوامع بینالمللی و حذف نام ایران از فهرستهای سیاه تأکید دارند. آمارهای رسمی نشان میدهند که تجارت ایران با مصر نسبت به دیگر شرکای تجاری آن از حجم کمی برخوردار است.
🔹طبق گزارشها، در ۸ ماه نخست سال ۱۴۰۲، حجم تجارت ایران با مصر به ۱۷ میلیون و ۱۸۶ هزار دلار رسید که نشاندهنده رشد ۶۷ درصدی در ارزش و ۶۵ درصدی در حجم نسبت به سال گذشته است. صادرات ایران به مصر در این مدت ۱۳ میلیون و ۷۹۸ هزار دلار بود که ۳۰ درصد از نظر حجم و ۴۱ درصد از نظر ارزش رشد داشت. واردات ایران از مصر نیز ۳ میلیون و ۳۸۷ هزار دلار بود که رشد ۵۹۲ درصدی در ارزش را نشان میدهد. این آمار نشاندهنده رشد قابل توجه تجارت دو کشور در سال جاری است.
💢همکاری دی-۸ از رویا تا واقعیت
🔹علیرغم این که بلوک کشورهای اسلامی در حال توسعه حدود ۲۷ سال پیش با انگیزه ایجاد اتحاد میان کشورهای اسلامی با هدف تقویت و ترویج «صلح، گفتگو و همکاری» تاسیس شد، اما پس از سه دهه نه تنها این اهداف محقق نشد بلکه برعکس، تنشها میان اعضاء آن نیز افزایش یافته است. شاهد مثال آن نیز روابط ایران و ترکیه است که بهرغم همسایگی، نتوانستند بحران سوریه را از طریق همکاری حل کنند.
🌐https://institutetehran.com/art/134
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔸انتخاب جی. دی. ونس توسط ترامپ به عنوان معاون خود، صرفاٌ انتخاب یک شخص نبود، بلکه انتخاب طیف گستردهای از متفکرین و اندیشکدهها بود که همراه ونس به دولت احتمالی ترامپ وارد میشوند. این حلقۀ فکری را که میتوان راست جدید نام نهاد، تفکری نسبتاً مجزا از سایر جمهوریخواهان دارند. با ظهور ترامپ، این دسته از متفکرین و اندیشکدهها نیز شروع به فعالیت کردند. باورهای این طیف فکری در سخنان و مواضع ترامپ از ۲۰۱۶ تا حال حاضر متجلی شده است: نقد جریان اصلی فراحزبی در سیاست خارجه که حامی نظم جهانی لیبرال است و مبارزه با آنچه که ترامپ مارکسیسم و تفکر چپ میخواند.
💢محافظهکاری ملی و رویکرد ضدساختاری
🔸نقد کلاناستراتژی هژمونی لیبرال، شاکلۀ اصلی سیاست خارجه متفکرین راست جدید و ترامپیست است. افرادی همچون پاتریک دنین، یورام هازونی و کوین رابرت که از نزدیکان و اطرافیان ونس محسوب میشوند، هم دموکراتها و هم نخبگان درونحزبی جمهوریخواه را به دلیل دنبالهروی از سیاست گسترش دموکراسی و ایجاد نظم جهانی لیبرال مورد انتقاد قرار میدهد. آنها محافظهکاری ملی (NATCON) خود را در مقابل لیبرالیسمی میبینند که هم جمهوریخواهانه و هم دموکرات میتواند باشد. برجستهترین مثالهای این تقابل در شکاف میان جمهوریخواهان بر سر تصویب حمایت از اوکراین در کنگره یا حمایت معدودی از جمهوریخواهان همچون دیک چنی از هریس پدیدار شد.
🔸افراد دیگری همچون البریج کولبی نیز در راستای منافع ملی آمریکا، خواهان چرخش تمرکز آمریکا از اوکراین به سمت تایوان و چین هستند. ملیگرایی آنها در عرصه اقتصاد به نقد تجارت آزاد منجر شده است. با این حال، نتکانها به هیچ وجه به انزواگرایی اعتقاد ندارد. مهار چین، حفظ جایگاه ابرقدرتی آمریکا، منوطکردن ماندن در ناتو به اینکه اروپاییها سهم منصفانه دفاعی خود را پرداخت کنند و حمایت سرسختانه از اسرائیل، دلایلی بر نقض انزواگرایی آنهاست.
💢بازگشت به مسیحیت
🔸مبارزه با لیبرالیسم، وجه داخلی نیز دارد. دنین پیشنهاد حکومت آریستوپوپولیستی را میدهد که در آن جنبشی مردمی از پایین، تحت هدایت نخبگان راست جدید و حامی پروتستانیزم، نخبگان دموکرات و چپ را که علیه فرهنگ مسیحی سیاستگذاری میکنند سرنگون کنند. این نخبگان، حکومت جدیدی را برای احیای ارزشهای مسیحی غرب ایجاد میکنند. کوین رابرت، رئیس بنیاد هریتیج، اعلام کرده است که هدف پروژه ۲۰۲۵، نهادینهکردن ترامپیسم در ساختار سیاسی آمریکا است. سهراب احمری، از نزدیکان ونس و یک ایرانیالاصل، خواستار مبارزهای جدیتر با ترقیخواهی در آمریکاست. تمامی این موارد حکایت از تلاش ترامپیستها برای تغییر نخبگان حاکم در آمریکا را دارد تا آمریکا سنتهای دیرینه خود در فرهنگ مسیحی، خانواده و ... را بازگرداند.
💢اندیشکدههای راست جدید
🔸با آغاز ریاست جمهوری ترامپ، به سرعت مجموعهای از اندیشکدههایی بوجود آمدند که هدف آنها بسط تفکرات راست جدید در حزب جمهوریخواه بود. به عنوان مثال، اندیشکدۀ ابتکار ماراتن (تأسیس: ۲۰۲۰) که توسط البریج کولبی و وس میچل ایجاد شد، بیشتر بر روی مهار چین و چرخش از اروپای شرقی به سمت تایوان تمرکز دارد. مؤسسه سیاست اول آمریکا (تأسیس: ۲۰۲۱) از جمله اندیشکدههایی است که ارتباط نزدیکی با جمهوریخواهان کنگره دارد. اشخاص مهمی همچون ایوانکا ترامپ، جراد کوشنر به عنوان مشاور در این اندیشکده فعالیت میکنند.
🔸 اندیشکده American Compass در سال ۲۰۲۰ توسط اوران کَس – از دیگر نزدیکان ونس- تأسیس شد و با سایر مؤسسات راست همچون بنیاد خانواده والتون و امریکن انترپرایز ارتباط دارد. تلاش این اندیشکده، بسط محافظهکاری جدیدی است که ترامپ از ۲۰۱۶ آغاز کرد. اندیشکده ادموند برک (تأسیس: ۲۰۱۸) نیز که ارتباط نزدیکی با بنیاد هریتیج دارد در همین راستا حرکت میکند و یورهام هازونی در آن فعالیت دارد. این اندیشکده از سال ۲۰۲۰ در حال برگزاری کنفرانسهای محافظهکاری ملی است.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/135
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️سه مسیر احتمالی ایران در سوریه پسااسد
◾️فارن پالیسی
📝الیه گرانمایه
#تهران_ریویو
🔹تهران پس از دههها برتری در خاورمیانه در لحظهای قرار گرفته است که باید در معادلات خود بازاندیشی نماید. با سقوط خاندان اسد در سوریه، ایران تنها متحد دولتی خود در منطقه را از دست داد. این در حالی رخ داد که بمباران اسرائیل در پاییز گذشته، حزبالله را –که مورد اطمینانترین و قدرتمندترین گروه مسلح متحد ایران بود- به طور قابل توجهی عقب نشاند. ایران اکنون در موضع ضعف قرار دارد و نیازمند یک بازنگری استراتژیک است.
🔸سوریه و حزبالله تکیهگاه پروژه محور مقاومت ایران بودند. اتحاد با اسد برای امنیت کریدور زمینی تأمین مالی و تسلیحاتی حزبالله حیاتی بود. از دهه ۱۹۸۰، ایران برای جلوگیری از حمله اسرائیل و آمریکا به داخل خاکش و تحت عنوان بخشی از سیاست دفاعی خود، هزینه بسیاری صرف این پروژه نموده است. در حالی که به نظر میرسید ایران برخی مواقع دست برتر را دارد، حمله حماس به اسرائیل در ۷اکتبر ۲۰۲۳، زنجیرهای از واکنشها را ایجاد کرد که منجر به از هم گسستن پروژه محور مقاومت شد. اما اکنون سه مسیر پیش روی ایران قرار دارد:
1️⃣ تهران میتواند بازسازی محور مقاومت را در دستور کار بلندمدت خود قرار دهد و برای ادامه نبرد، بر گروههای شیعی مسلح متحد خود در عراق و حوثیهای یمن فشار بیاورد که خط مقدم نبرد با اسرائیل باشند. این اقدام شانس لبنان و سوریه برای بازسازی پس از جنگ را کاهش خواهد داد. خروجی چنین رویکردی احتمالا برای متحدین باقیمانده ایران خونبار خواهد بود و میتواند بهانههای قویتری جهت حمله مستقیم به داخل ایران به دولت اسرائیل بدهد.
2️⃣ رهبران ایران ممکن است به این نتیجه برسند که محور مقاومت دوران خود را طی کرده و دیگر بازدارندگی لازم را ندارد. کنار گذاشتن اسد میتواند نشانهای باشد که ایران این واقعیت را پذیرفته است. شورشیان سوریه با سرعتی برقآسا به دمشق رسیدند، بدون اینکه ارتشی آماده مقابله باشد. با توجه به ضربات سنگین وارد شده به حزبالله، تهران هیچ راهحل نظامی برای نجات اسد نمیدید. اگر رهبران ایران تصمیم بگیرند از محور مقاومت عقبنشینی کنند، قطعاً به طور جدیتری در تسلیحات متعارف—بهویژه موشکها و پهپادها—سرمایهگذاری خواهند کرد تا از حملات نظامی اسرائیل و ایالات متحده جلوگیری کنند.
🔸اگر ایران از محور مقاومت فاصله بگیرد و به جای آن بر قابلیتهای نظامی داخلی خود تمرکز کند، جهان باید هم فرصتها و هم خطرات احتمالی را پیشبینی کند. به عنوان بخشی از یک استراتژی بازدارندگی جدید، ایران ممکن است گام پرهزینهای برداشته و از یک کشور در آستانه هستهای به یک کشور دارای تسلیحات هستهای تبدیل شود. اگر ترامپ چراغ سبزی برای حمله نظامی علیه برنامه هستهای ایران بدهد یا کمپین فشار حداکثری ایالات متحده علیه ایران را، بدون ارائه راهحل دیپلماتیک واقعی تشدید کند، افرادی که درون ساختار قدرت ایران خواستار تسلیحاتی شدن برنامه هستهای هستند، قدرت بیشتری خواهند گرفت.
3️⃣با این حال، در همین شرایط از اختلافات منطقهای، رهبران تهران ممکن است از طریق دیپلماسی با پادشاهیهای عرب خلیج فارس و دولت آینده ترامپ، مسیری تنشزدا برای خروج از بحران کنونی در پیش بگیرند. حتی پیش از اینکه سوریه را از دست بدهد، دولت ایران برای آزمودن امکان دیپلماسی مستقیم با ترامپ کرده سیگنالهایی ارسال کرده و روند بهبود روابط خود با ریاض را تسریع بخشیده بود. در لبنان، بعید است که ایران روابط خود با حزبالله را قطع کند. با این حال، تهران ممکن است متعهد شود که مانع ایجاد یک چارچوب حکومتی جدید در لبنان نشود، چارچوبی که در آن قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی حزبالله به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
✅ در نهایت، ناکامیهای منطقهای ایران دلیل قویتری برای مذاکرات مستقیم با دولت ترامپ فراهم میکند، مذاکراتی که محدود کردن برنامه هستهای ایران را در ازای کاهش تحریمهای ضروری دنبال کند. در زمانی که مردم ایران در داخل کشور به سختی معیشت خود را تأمین میکنند و خواهان پاسخگویی درباره هزینههایی هستند که در منطقه خرج شده است، رهبران ایران باید منافع اقتصادی و سیاسی ملموسی به مردم ارائه دهند. رئیسجمهور جدید ایران، مسعود پزشکیان، وعده داده است که بر این اولویت تمرکز کند. مشاور راهبردی او، جواد ظریف، توضیح داده که پویاییهای جدید منطقهای فرصتی برای ایران فراهم کرده است تا به مردم خود، که منبع اصلی قدرت آن هستند، توجه بیشتری کند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/136
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️فارن پالیسی
📝الیه گرانمایه
#تهران_ریویو
🔹تهران پس از دههها برتری در خاورمیانه در لحظهای قرار گرفته است که باید در معادلات خود بازاندیشی نماید. با سقوط خاندان اسد در سوریه، ایران تنها متحد دولتی خود در منطقه را از دست داد. این در حالی رخ داد که بمباران اسرائیل در پاییز گذشته، حزبالله را –که مورد اطمینانترین و قدرتمندترین گروه مسلح متحد ایران بود- به طور قابل توجهی عقب نشاند. ایران اکنون در موضع ضعف قرار دارد و نیازمند یک بازنگری استراتژیک است.
🔸سوریه و حزبالله تکیهگاه پروژه محور مقاومت ایران بودند. اتحاد با اسد برای امنیت کریدور زمینی تأمین مالی و تسلیحاتی حزبالله حیاتی بود. از دهه ۱۹۸۰، ایران برای جلوگیری از حمله اسرائیل و آمریکا به داخل خاکش و تحت عنوان بخشی از سیاست دفاعی خود، هزینه بسیاری صرف این پروژه نموده است. در حالی که به نظر میرسید ایران برخی مواقع دست برتر را دارد، حمله حماس به اسرائیل در ۷اکتبر ۲۰۲۳، زنجیرهای از واکنشها را ایجاد کرد که منجر به از هم گسستن پروژه محور مقاومت شد. اما اکنون سه مسیر پیش روی ایران قرار دارد:
1️⃣ تهران میتواند بازسازی محور مقاومت را در دستور کار بلندمدت خود قرار دهد و برای ادامه نبرد، بر گروههای شیعی مسلح متحد خود در عراق و حوثیهای یمن فشار بیاورد که خط مقدم نبرد با اسرائیل باشند. این اقدام شانس لبنان و سوریه برای بازسازی پس از جنگ را کاهش خواهد داد. خروجی چنین رویکردی احتمالا برای متحدین باقیمانده ایران خونبار خواهد بود و میتواند بهانههای قویتری جهت حمله مستقیم به داخل ایران به دولت اسرائیل بدهد.
2️⃣ رهبران ایران ممکن است به این نتیجه برسند که محور مقاومت دوران خود را طی کرده و دیگر بازدارندگی لازم را ندارد. کنار گذاشتن اسد میتواند نشانهای باشد که ایران این واقعیت را پذیرفته است. شورشیان سوریه با سرعتی برقآسا به دمشق رسیدند، بدون اینکه ارتشی آماده مقابله باشد. با توجه به ضربات سنگین وارد شده به حزبالله، تهران هیچ راهحل نظامی برای نجات اسد نمیدید. اگر رهبران ایران تصمیم بگیرند از محور مقاومت عقبنشینی کنند، قطعاً به طور جدیتری در تسلیحات متعارف—بهویژه موشکها و پهپادها—سرمایهگذاری خواهند کرد تا از حملات نظامی اسرائیل و ایالات متحده جلوگیری کنند.
🔸اگر ایران از محور مقاومت فاصله بگیرد و به جای آن بر قابلیتهای نظامی داخلی خود تمرکز کند، جهان باید هم فرصتها و هم خطرات احتمالی را پیشبینی کند. به عنوان بخشی از یک استراتژی بازدارندگی جدید، ایران ممکن است گام پرهزینهای برداشته و از یک کشور در آستانه هستهای به یک کشور دارای تسلیحات هستهای تبدیل شود. اگر ترامپ چراغ سبزی برای حمله نظامی علیه برنامه هستهای ایران بدهد یا کمپین فشار حداکثری ایالات متحده علیه ایران را، بدون ارائه راهحل دیپلماتیک واقعی تشدید کند، افرادی که درون ساختار قدرت ایران خواستار تسلیحاتی شدن برنامه هستهای هستند، قدرت بیشتری خواهند گرفت.
3️⃣با این حال، در همین شرایط از اختلافات منطقهای، رهبران تهران ممکن است از طریق دیپلماسی با پادشاهیهای عرب خلیج فارس و دولت آینده ترامپ، مسیری تنشزدا برای خروج از بحران کنونی در پیش بگیرند. حتی پیش از اینکه سوریه را از دست بدهد، دولت ایران برای آزمودن امکان دیپلماسی مستقیم با ترامپ کرده سیگنالهایی ارسال کرده و روند بهبود روابط خود با ریاض را تسریع بخشیده بود. در لبنان، بعید است که ایران روابط خود با حزبالله را قطع کند. با این حال، تهران ممکن است متعهد شود که مانع ایجاد یک چارچوب حکومتی جدید در لبنان نشود، چارچوبی که در آن قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی حزبالله به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
🌐https://institutetehran.com/art/136
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔸امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، جمعه و شنبه گذشته سفری دو روزه به جیبوتی و اتیوپی داشت و با رهبران این دو کشور دیدار کرد. او از پایگاه نظامی فرانسه در جیبوتی بازدید و تمدید توافقنامه مشارکت دفاعی با این کشور را پیگیری کرد. او در دیدار با رئیسجمهور اتیوپی نیز بر حمایت از این کشور برای دسترسی به دریای سرخ تأکید کرد. با توجه شکستهای اخیر فرانسه در منطقه غرب و ساحل افریقا، این سفر از جهات متعدد واجد اهمیت ارزیابی میشود.
💢شکست در ساحل و تلاش برای نقشآفرینی در نزاع ژئوپلیتیک جهانی
🔸شکست فرانسه در تأمین امنیت منطقه ساحل و حمایت از رژیمهای غیرمردمی باعث اعتراضات عمومی گسترده و کودتاهای نظامی در کشورهای مالی، بورکینافاسو و نیجربه ضرر فرانسه شد. آخرین مورد از افول نفوذ فرانسه در منطقه ساحل خروج چاد از توافقنامه نظامی با فرانسه بود.
🔸اگرچه فرانسه برای تداوم حضور نظامی خود در منطقه ساحل مذاکراتی با نیجریه برای انتقال نیروهای اخراج شده از کشورهای مذکور به نیجریه آغاز کرده است اما به نظر میرسد این کشور در حال تغییر نقطه ثقل حضور خود در آفریقا از منطقه ساحل به شاخ آفریقاست؛ امری که به نظر میرسد در یک چارچوب یک طرح کلان غربی برای مواجهه با شرق در نقاط کانونی نزاع ژئوپلیتیک جهانی است.
🔸عملیات طوفان الاقصی و پس از آن عملیاتهای انصارالله یمن در دریای سرخ آسیبپذیری غرب در کنترل بر آبراهههای حیاتی به عنوان یک عنصر مهم در نزاع ژئوپلیتیک را نمایان ساخته است. در همین راستا وضعیت سودان احتمال کنترل بیشتر رقبا بر دریای سرخ را افزایش داده است. بنابراین غرب برای تقویت نفوذ راهبردی خود در منطقه هند و اقیانوس آرام نیازمند حضور در کشورهایی با موقعیت خاص ژئوپلیتیک است و به نظر میرسد فرانسه درحال ایفای چنین نقشی است. در همین راستا جیبوتی، بهعنوان نقطهای کلیدی در کنترل بر دریای سرخ، و اتیوپی، بهعنوان کشوری قدرتمند در شاخ آفریقا برای فرانسه اهمیت مییابند.
💢جیبوتی کانون حضور نظامی فرانسه در آفریقا
🔸منطقه شاخ آفریقا عرصه مناسبی برای تقویت تحرکات فرانسه در سراسر این قاره است. جیبوتی، کشوری کوچک در این منطقه و مشرف بر تنگه باب المندب، محل عبور بخش بزرگی از تجارت جهانی است. در سالهای اخیر، کشورهای متعددی تلاش کردهاند در جیبوتی پایگاه نظامی تاسیس کنند. آمریکا در سال ۲۰۰۲ پایگاه دائمی خود در این کشور را با ۴۰۰۰ نیرو ایجاد کرد. چین نیز در سال ۲۰۱۷با امضای توافقنامهای، بندر و پایگاه نظامی در جیبوتی تأسیس کرد تا منافع اقتصادی خود را در حملونقل، صنعت و انرژی تأمین کند.
🔸در پی اخراج نیروهای فرانسه از منطقه ساحل، در ۲۸ فوریه ۲۰۲۳، ماکرون راهبرد جدیدی برای آفریقا ترسیم کرد که شامل کاهش تعداد نیروهای نظامی از ۵۵۰۰ نفر به ۳۰۰۰نفر بود. یکی از اهداف این راهبرد، تبدیل پایگاههای نظامی در کشورهای آفریقایی به آکادمیهای نظامی تحت مدیریت فرانسه، کشورهای اروپایی و آفریقایی بود. اکنون حدود ۱۵ آکادمی در کشورهای مختلف آفریقا برای آموزش ارتشهای این قاره وجود دارد.
🔸بااینحال، پایگاه نظامی فرانسه در جیبوتی، با ۱۵۰۰ سرباز، بهعنوان دومین پایگاه بزرگ فرانسه خارج از مرزهایش، از این تغییرات راهبرد مستثنی شد. علاوهبراین فرانسه و جیبوتی توافقنامه مشارکت دفاعی خود را در ژوئیه امسال تمدید کردند. سخنگوی کاخ الیزه اعلام کرد که این توافقنامه به نیروهای فرانسه اجازه میدهد تا برای دو دهه دیگر در جیبوتی حضور داشته باشند. یکی از کارکردهای نیروهای نظامی فرانسه در جیبوتی نظارت بر تردد کشتیها و نفتکشها خواهد بود.
💢اتیوپی شریک قدرتمند فرانسه
🔸سفر ماکرون به اتیوپی نیز میتواند با احیای توافق ۲۰۱۹ مبنی بر حمایت از بازسازی نیروی دریایی اتیوپی، روابط دوجانبه را تقویت کند. اتیوپی علیرغم نداشتن ساحل در دریای سرخ به عنوان کشوری کلیدی و دارای عمق راهبردی در شاخ آفریقا میتواند نفوذ قابلتوجهی بر سه کشور ساحلی اریتره، جیبوتی و سومالی اعمال کند. حمایت فرانسه از دسترسی اتیوپی به آبهای دریای سرخ از طریق سومالیلند در همین راستاست. اجرای توافق ساخت پایگاه نظامی اتیوپی در بندر بربره و تقویت روابط با سومالیلند میتواند توازن قدرت منطقهای را تغییر دهد و به احیای نفوذ فرانسه در آفریقا و پیشبرد راهبرد غرب در منطقه غرب آسیا، هند و اقیانوس آرام کمک کند.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/137
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM